پرش به محتوا

رابطه علم معصوم با عصمت چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-}} [[پرونده: + | تصویر = )
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{جمع شدن| +{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخ‌دهنده = ))
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-}} [[پرونده: + | تصویر = ))
خط ۲۲: خط ۲۲:
==پاسخ‌های دیگر==
==پاسخ‌های دیگر==
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی؛}}
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی؛
[[پرونده:11720.JPG|100px|right|بندانگشتی|[[سید علی هاشمی ۱|هاشمی]]]]
| تصویر = 11720.JPG|100px|right|بندانگشتی|[[سید علی هاشمی ۱|هاشمی]]]]
حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید علی هاشمی ۱|سید علی هاشمی]]''' نویسنده کتاب ''«[[ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی (کتاب)|ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی]]»'' در پاسخ به این پرسش گفته است:
حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید علی هاشمی ۱|سید علی هاشمی]]''' نویسنده کتاب ''«[[ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی (کتاب)|ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی]]»'' در پاسخ به این پرسش گفته است:
::::::«به‌ نظر می‌رسد آیاتی از قرآن بر خطای دانش‌های عادی پیامبران دلالت دارند. در ادامه، برخی از این موارد را ـ که در بحث افزایش‌پذیری علوم آنان نیز بدان‌ها اشاره شد ـ ذکر می‌کنیم. [[حضرت نوح]]{{ع}} در تطبیق وعده خداوند بر نجات خانواده‌اش اشتباه کرد و خداوند او را به این خطا آگاه ساخت. [[حضرت ابراهیم]]{{ع}}، فرشتگانی را که برای دادن بشارت فرزند و هلاکت قوم لوط نزد ایشان آمده بودند، نشناخت و گمان کرد که آنها انسان‌های عادی‌اند. آن حضرت غذایی برای آنان تهیه کرد؛ اما آنان نخوردند و [[ابراهیم]]{{ع}} از مشاهده این رفتار نگران شد. [[حضرت لوط]]{{ع}} نیز این فرشتگان را نشناخت و از مشاهده آنان ـ به دلیل رفتار قومش ـ بسیار نگران شد. این آیات نشان می‌دهند که این دو [[پیامبر]]، پس از مشاهده این فرشتگان می‌پنداشتند که آن فرشتگان انسان‌هایی هستند که نزد ایشان آمده‌اند. [[حضرت موسی]]{{ع}} هنگام مشاهده نور از جانب وادی مقدس طوی گمان کرد که آنجا آتشی فراهم است و به قصد تهیه آتش یا خبر آوردن، به آنجا قدم نهاد. بنابراین گمان عادی ایشان خطا بوده است. در ماجرای فتنه سامری، آن حضرت ابتدا گمان کرد که برادرش [[حضرت هارون]]{{ع}} در انجام مأموریتش کوتاهی کرده است و از همین روی با او تندی کرد. دلیل تندی [[حضرت موسی]]{{ع}} با [[حضرت هارون]]{{ع}} هر چه بوده، گمانی نادرست بوده است. به همین دلیل، پس از توضیح [[حضرت هارون]]{{ع}} آرام شد. (...) این‌گونه آیات نشان می‌دهند که علوم عادی پیامبران، دست‌کم برخی از این علوم که تأیید‌های الهی همراه آن نبوده است، گرفتار خطا شده‌اند. البته در آیات قرآن شاهدی بر خطای دانش عادی [[پیامبر|رسول ‌خدا]]{{صل}} دیده نشد. در مقابل، به ‌نظر می‌رسد علوم الهی و ویژه پیامبران و برگزیدگان خداوند، با عصمت همراه بوده است. اقتضای اینکه خداوند این علوم را به ‌طور ویژه به برگزیدگان خود داده، این است که این علوم، درست و خطاناپذیر باشند. در برخی آیات، این برگزیدگی چنین بیان شده است: {{متن قرآن|وَاجْتَبَيْنَاهُمْ وَهَدَيْنَاهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ*ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ}}<ref>(و آنان را برگزیدیم و به راهی راست رهنمون شدیم*این رهنمود خداوند است که هر یک از بندگان خود را بخواهد با آن رهنمون می‌شود)، یوره مبارکه انعام، آیه ۸۷و۸۸.</ref> لازمه چنین برگزیدگی و هدایت الهی آن است که دانش اعطایی به ایشان، صحیح و مطابق با واقع باشد؛ وگرنه دانشی که خطا در آن باشد، منسوب به خداوند نیست و منت و لطف الهی به ‌شمار نمی‌آید. بنابراین اقتضای علوم ویژه الهی، عصمت این علوم است. در آیاتی دیگر، خداوند به‌صراحت از حفاظت علوم ویژه و الهی عطاشده به پیامبران سخن گفته است: "دانای نهان است. کسی را بر [[غیب]] خود آگاه نمی‏‌کند؛ جز فرستاد‌ه‌ای را که از او خشنود باشد، که [در این صورت‏] برای او از پیش رو و از پشت سرش نگاهبانانی برخواهد گماشت، تا معلوم بدارد که پیام‌های پروردگار خود را رسانیده‏‌اند و [خدا] بدان چه نزد ایشان است احاطه دارد و هر چیزی را به عدد شماره کرده است". این آیات به‌روشنی نشان می‌دهند که پیام‌های الهی خداوند، از طریق رسولانش با حفاظت ویژه به پیامبران رسیده و توسط ایشان به مردم ابلاغ می‌شود و در این مسیر، خطایی رخ نمی‌دهد؛ زیرا در این صورت، پیام خدا به‌درستی به مردم ابلاغ نخواهد شد. این همان نکته‌ای است که در پایان آیات یادشده به‌عنوان دلیل محافظت از علوم غیبی داده‌شده به پیامبران بیان شده است؛ یعنی اگر پیامبران در دریافت و ابلاغ علوم وحیانی معصوم نباشند، پیام خداوند به‌درستی به مردم نخواهد رسید و این مخالف خواست خداوند و هدف بعثت پیامبران است. بنابراین از آیات یادشده می‌توان این‌گونه استفاده کرد که پیامبران در علوم ویژه و موهبتی خود معصوم‌اند؛ هر‌چند در برخی دانش‌های عادی آنان، مانند شواهد یادشده، خطاپذیری دیده می‌شود. البته چنین خطاهایی، محدود و مربوط به مواردی است که ارتباطی به شأن هدایت‌گری آنان ندارد. از مطالعه واکنش‌های مؤمنان به ادیان الهی در مقابل پیامبرانشان، و مسلمانان در برابر قرآن کریم و سخنان [[پیامبر|رسول‌ خدا]]{{صل}}، این نکته را می‌توان دریافت که آنان با شک و تردید به علوم وحیانی نمی‌نگریستند؛ بلکه آن را حکم قطعی خداوند می‌دانستند و عصمت پیامبران را، دست‌کم در قلمرو دریافت و ابلاغ وحی، پذیرفته بودند. حوادثی مانند سخنان شکاکانه نعمان‌بن‌حارث، نادر و نوعی ضعف در دین‌داری او تلقی می‌شده است»<ref>[[ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی (کتاب)|ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی]]، ص ۱۴۲.</ref>.
::::::«به‌ نظر می‌رسد آیاتی از قرآن بر خطای دانش‌های عادی پیامبران دلالت دارند. در ادامه، برخی از این موارد را ـ که در بحث افزایش‌پذیری علوم آنان نیز بدان‌ها اشاره شد ـ ذکر می‌کنیم. [[حضرت نوح]]{{ع}} در تطبیق وعده خداوند بر نجات خانواده‌اش اشتباه کرد و خداوند او را به این خطا آگاه ساخت. [[حضرت ابراهیم]]{{ع}}، فرشتگانی را که برای دادن بشارت فرزند و هلاکت قوم لوط نزد ایشان آمده بودند، نشناخت و گمان کرد که آنها انسان‌های عادی‌اند. آن حضرت غذایی برای آنان تهیه کرد؛ اما آنان نخوردند و [[ابراهیم]]{{ع}} از مشاهده این رفتار نگران شد. [[حضرت لوط]]{{ع}} نیز این فرشتگان را نشناخت و از مشاهده آنان ـ به دلیل رفتار قومش ـ بسیار نگران شد. این آیات نشان می‌دهند که این دو [[پیامبر]]، پس از مشاهده این فرشتگان می‌پنداشتند که آن فرشتگان انسان‌هایی هستند که نزد ایشان آمده‌اند. [[حضرت موسی]]{{ع}} هنگام مشاهده نور از جانب وادی مقدس طوی گمان کرد که آنجا آتشی فراهم است و به قصد تهیه آتش یا خبر آوردن، به آنجا قدم نهاد. بنابراین گمان عادی ایشان خطا بوده است. در ماجرای فتنه سامری، آن حضرت ابتدا گمان کرد که برادرش [[حضرت هارون]]{{ع}} در انجام مأموریتش کوتاهی کرده است و از همین روی با او تندی کرد. دلیل تندی [[حضرت موسی]]{{ع}} با [[حضرت هارون]]{{ع}} هر چه بوده، گمانی نادرست بوده است. به همین دلیل، پس از توضیح [[حضرت هارون]]{{ع}} آرام شد. (...) این‌گونه آیات نشان می‌دهند که علوم عادی پیامبران، دست‌کم برخی از این علوم که تأیید‌های الهی همراه آن نبوده است، گرفتار خطا شده‌اند. البته در آیات قرآن شاهدی بر خطای دانش عادی [[پیامبر|رسول ‌خدا]]{{صل}} دیده نشد. در مقابل، به ‌نظر می‌رسد علوم الهی و ویژه پیامبران و برگزیدگان خداوند، با عصمت همراه بوده است. اقتضای اینکه خداوند این علوم را به ‌طور ویژه به برگزیدگان خود داده، این است که این علوم، درست و خطاناپذیر باشند. در برخی آیات، این برگزیدگی چنین بیان شده است: {{متن قرآن|وَاجْتَبَيْنَاهُمْ وَهَدَيْنَاهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ*ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ}}<ref>(و آنان را برگزیدیم و به راهی راست رهنمون شدیم*این رهنمود خداوند است که هر یک از بندگان خود را بخواهد با آن رهنمون می‌شود)، یوره مبارکه انعام، آیه ۸۷و۸۸.</ref> لازمه چنین برگزیدگی و هدایت الهی آن است که دانش اعطایی به ایشان، صحیح و مطابق با واقع باشد؛ وگرنه دانشی که خطا در آن باشد، منسوب به خداوند نیست و منت و لطف الهی به ‌شمار نمی‌آید. بنابراین اقتضای علوم ویژه الهی، عصمت این علوم است. در آیاتی دیگر، خداوند به‌صراحت از حفاظت علوم ویژه و الهی عطاشده به پیامبران سخن گفته است: "دانای نهان است. کسی را بر [[غیب]] خود آگاه نمی‏‌کند؛ جز فرستاد‌ه‌ای را که از او خشنود باشد، که [در این صورت‏] برای او از پیش رو و از پشت سرش نگاهبانانی برخواهد گماشت، تا معلوم بدارد که پیام‌های پروردگار خود را رسانیده‏‌اند و [خدا] بدان چه نزد ایشان است احاطه دارد و هر چیزی را به عدد شماره کرده است". این آیات به‌روشنی نشان می‌دهند که پیام‌های الهی خداوند، از طریق رسولانش با حفاظت ویژه به پیامبران رسیده و توسط ایشان به مردم ابلاغ می‌شود و در این مسیر، خطایی رخ نمی‌دهد؛ زیرا در این صورت، پیام خدا به‌درستی به مردم ابلاغ نخواهد شد. این همان نکته‌ای است که در پایان آیات یادشده به‌عنوان دلیل محافظت از علوم غیبی داده‌شده به پیامبران بیان شده است؛ یعنی اگر پیامبران در دریافت و ابلاغ علوم وحیانی معصوم نباشند، پیام خداوند به‌درستی به مردم نخواهد رسید و این مخالف خواست خداوند و هدف بعثت پیامبران است. بنابراین از آیات یادشده می‌توان این‌گونه استفاده کرد که پیامبران در علوم ویژه و موهبتی خود معصوم‌اند؛ هر‌چند در برخی دانش‌های عادی آنان، مانند شواهد یادشده، خطاپذیری دیده می‌شود. البته چنین خطاهایی، محدود و مربوط به مواردی است که ارتباطی به شأن هدایت‌گری آنان ندارد. از مطالعه واکنش‌های مؤمنان به ادیان الهی در مقابل پیامبرانشان، و مسلمانان در برابر قرآن کریم و سخنان [[پیامبر|رسول‌ خدا]]{{صل}}، این نکته را می‌توان دریافت که آنان با شک و تردید به علوم وحیانی نمی‌نگریستند؛ بلکه آن را حکم قطعی خداوند می‌دانستند و عصمت پیامبران را، دست‌کم در قلمرو دریافت و ابلاغ وحی، پذیرفته بودند. حوادثی مانند سخنان شکاکانه نعمان‌بن‌حارث، نادر و نوعی ضعف در دین‌داری او تلقی می‌شده است»<ref>[[ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی (کتاب)|ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی]]، ص ۱۴۲.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲. حجت الاسلام و المسلمین بیابانی اسکوئی؛}}
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲. حجت الاسلام و المسلمین بیابانی اسکوئی؛
[[پرونده:098554.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد بیابانی اسکوئی|بیابانی اسکوئی]]]]
| تصویر = 098554.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد بیابانی اسکوئی|بیابانی اسکوئی]]]]
حجت الاسلام و المسلمین [[محمد بیابانی اسکوئی]] در کتاب ''«[[امامت ۵ (کتاب)|امامت]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
حجت الاسلام و المسلمین [[محمد بیابانی اسکوئی]] در کتاب ''«[[امامت ۵ (کتاب)|امامت]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«علم و عصمت رابطه نزدیکی دارند. ریشه اساسی عصمت را علم تشکیل می‌دهد. انسان وقتی چیزی را به حقیقت و واقعیّت درک کند، کنه وجودی آن را بداند و تمام آثار و پیامدهای آن را به عیان ببیند در مواجهه با آن با شناختی که دارد از خود عکس‌العملی متناسب نشان می‌دهد. ولی اگر چنین شناختی از شیء برای او نباشد ممکن است درباره آن دچار اشتباه شود و نسبت به او کاری انجام دهد که موجب پشیمانی گردد. نسیان، غفلت، سهو و جهل و نادانی از ریشه‌های مهم معاصی و آلودگی‌ها به شمار می‌آید. ممکن است انسانی از روی غفلت و یا جهل و نادانی مرتکب شرب خمر شود و در اثر آن مهم‌ترین موهبت الهی یعنی عقل و هوشیاری خویش را از دست بدهد و دست به کارهایی بزند که بعد از هوشیاری از خود شرم کند»<ref>[[امامت ۵ (کتاب)|امامت]].</ref>.
::::::«علم و عصمت رابطه نزدیکی دارند. ریشه اساسی عصمت را علم تشکیل می‌دهد. انسان وقتی چیزی را به حقیقت و واقعیّت درک کند، کنه وجودی آن را بداند و تمام آثار و پیامدهای آن را به عیان ببیند در مواجهه با آن با شناختی که دارد از خود عکس‌العملی متناسب نشان می‌دهد. ولی اگر چنین شناختی از شیء برای او نباشد ممکن است درباره آن دچار اشتباه شود و نسبت به او کاری انجام دهد که موجب پشیمانی گردد. نسیان، غفلت، سهو و جهل و نادانی از ریشه‌های مهم معاصی و آلودگی‌ها به شمار می‌آید. ممکن است انسانی از روی غفلت و یا جهل و نادانی مرتکب شرب خمر شود و در اثر آن مهم‌ترین موهبت الهی یعنی عقل و هوشیاری خویش را از دست بدهد و دست به کارهایی بزند که بعد از هوشیاری از خود شرم کند»<ref>[[امامت ۵ (کتاب)|امامت]].</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۳. آقای دکتر غلامی (پژوهشگر دانشگاه تهران)؛}}
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۳. آقای دکتر غلامی (پژوهشگر دانشگاه تهران)؛
[[پرونده:11819.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[اصغر غلامی|غلامی]]]]
| تصویر = 11819.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[اصغر غلامی|غلامی]]]]
آقای دکتر '''[[اصغر غلامی]]''' در مقاله ''«[[آفاق علم امام در الکافی (مقاله)|آفاق علم امام در الکافی]]»'' در این‌باره گفته است:
آقای دکتر '''[[اصغر غلامی]]''' در مقاله ''«[[آفاق علم امام در الکافی (مقاله)|آفاق علم امام در الکافی]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«عصمت در لغت به معنای منع و حفظ است و همه انواع حفظ را در بر می‌گیرد.<ref>لسان العرب ۴۰۴/۱۲ - ۴۰۳.</ref> اما از نظر احادیث، معصوم کسی است که از محارم الهی امتناع و اجتناب کند.<ref>معانی الاخبار / ۱۳۲.</ref> امتناع و اجتناب، فعل شخص معصوم است؛ اما توفیق و تسدید الهی نیز در عصمت نقش دارد. توفیق و تسدید الهی نیز از طریق افاضه علم است. [[امام رضا]]{{ع}} می‌فرماید: هنگامی که خداوند بنده‌ای را برای "سرپرستی" امور بندگانش بر می گزیند، سینه‌اش را برای این امر گشاده می‌گرداند و چشمه‌های حکمت را در قلبش به ودیعه می‌گذارد و به او علم الهام می‌کند. پس او معصوم و مؤید است.<ref>کافی ۲۰۲/۱.</ref> در برخی روایات، قرآن <ref>نک: معانی الاخبار / ۱۳۲.</ref> و در برخی روح القدس <ref>نک: کافی ۲۶۶/۱ و ۲۷۲.</ref> عامل تسدید و حفظ الهی معرفی شده‌اند که اینها هر دو، از منابع اساسی علم امامان‌اند. پس روشن است که منشأ عصمت، علم موهوبی الهی است و علم به عمل و پیامدهای آن، موجب حفظ انسان از ارتکاب اعمال ناشایست شده و او را به امور صواب ترغیب می‌کند. [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} بالا در این باره می‌فرماید: اگر آنچه را مردگان شما ( پس از مرگ می‌بینند، شما هم به عیان می‌دیدید، قطعاً بی‌تاب می‌شدید و ترس وجود شما را فرا می‌گرفت و به امر خدا و حجت او گوش فرا می‌دارید و از او اطاعت می‌کردید.<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۰۰.</ref> البته وجود علم ضرورت، موجب فعل یا ترک نیست و از انسان سلب اختیار نمی‌کند. اما مسلم است که عصمت بدون علم ممکن نیست. در نتیجه، وجود عصمت، از وجود علم الهی در معصوم حکایت می کند»<ref>[[آفاق علم امام در الکافی (مقاله)|آفاق علم امام در الکافی]]، ص۱۱۲.</ref>.
::::::«عصمت در لغت به معنای منع و حفظ است و همه انواع حفظ را در بر می‌گیرد.<ref>لسان العرب ۴۰۴/۱۲ - ۴۰۳.</ref> اما از نظر احادیث، معصوم کسی است که از محارم الهی امتناع و اجتناب کند.<ref>معانی الاخبار / ۱۳۲.</ref> امتناع و اجتناب، فعل شخص معصوم است؛ اما توفیق و تسدید الهی نیز در عصمت نقش دارد. توفیق و تسدید الهی نیز از طریق افاضه علم است. [[امام رضا]]{{ع}} می‌فرماید: هنگامی که خداوند بنده‌ای را برای "سرپرستی" امور بندگانش بر می گزیند، سینه‌اش را برای این امر گشاده می‌گرداند و چشمه‌های حکمت را در قلبش به ودیعه می‌گذارد و به او علم الهام می‌کند. پس او معصوم و مؤید است.<ref>کافی ۲۰۲/۱.</ref> در برخی روایات، قرآن <ref>نک: معانی الاخبار / ۱۳۲.</ref> و در برخی روح القدس <ref>نک: کافی ۲۶۶/۱ و ۲۷۲.</ref> عامل تسدید و حفظ الهی معرفی شده‌اند که اینها هر دو، از منابع اساسی علم امامان‌اند. پس روشن است که منشأ عصمت، علم موهوبی الهی است و علم به عمل و پیامدهای آن، موجب حفظ انسان از ارتکاب اعمال ناشایست شده و او را به امور صواب ترغیب می‌کند. [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} بالا در این باره می‌فرماید: اگر آنچه را مردگان شما ( پس از مرگ می‌بینند، شما هم به عیان می‌دیدید، قطعاً بی‌تاب می‌شدید و ترس وجود شما را فرا می‌گرفت و به امر خدا و حجت او گوش فرا می‌دارید و از او اطاعت می‌کردید.<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۰۰.</ref> البته وجود علم ضرورت، موجب فعل یا ترک نیست و از انسان سلب اختیار نمی‌کند. اما مسلم است که عصمت بدون علم ممکن نیست. در نتیجه، وجود عصمت، از وجود علم الهی در معصوم حکایت می کند»<ref>[[آفاق علم امام در الکافی (مقاله)|آفاق علم امام در الکافی]]، ص۱۱۲.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۴. خانم عسکری (پژوهشگر حوزه علميه حضرت رقيه)؛}}
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۴. خانم عسکری (پژوهشگر حوزه علميه حضرت رقيه)؛
[[پرونده:11934.jpg|100px|right|بندانگشتی|]]
| تصویر = 11934.jpg|100px|right|بندانگشتی|]]
'''خانم [[حدیثه عسکری]] در [http://mroghayeh.com/%D9%BE%DA%98%D9%88%D9%87%D8%B4/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA/%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%DB%8C%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C/tabid/1232/ID/5129/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%8A%D9%85%D9%87-%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%86%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87%D9%85%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%82%D8%B1%D8%A7%D9%86.aspx وبگاه حوزه علمیه حضرت رقیه]'''، در این باره گفته است:
'''خانم [[حدیثه عسکری]] در [http://mroghayeh.com/%D9%BE%DA%98%D9%88%D9%87%D8%B4/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA/%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%DB%8C%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C/tabid/1232/ID/5129/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%8A%D9%85%D9%87-%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%86%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87%D9%85%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%82%D8%B1%D8%A7%D9%86.aspx وبگاه حوزه علمیه حضرت رقیه]'''، در این باره گفته است:
::::::«خداوند متعال خطاب به [[رسول اکرم]]{{صل}} می‌فرماید: {{متن قرآن|وَأَنزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا}}؛<ref>«و خدا کتاب و حکمت بر تو نازل کرد، و آنچه را نمی‌دانستی به تو  آموخت، و تفضل خدا بر تو همواره بزرگ بوده است»؛ سوره نسا،‌ آیه ۱۱۳.</ref> از این آیه شریفه استفاده می‌شد که خداوند دو نوع علم به پیغمبر اکرم تعلیم نموده است: یکی، تعلیم از راه وحی و نزول روح الامین بر ایشان، که {{متن قرآن|أَنزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ}}<ref>«خدا کتاب و حکمت بر تو نازل کرد»؛ سوره نسا،‌ آیه ۱۱۳.</ref> بیانگر آن است. و دیگری،‌ {{متن قرآن|وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ}}؛<ref>«و آنچه را نمی‌دانستی به تو  آموخت»؛ سوره نسا،‌ آیه ۱۱۳.</ref> که نوعی القا بر قلب [[پیغمبر]] و [[الهام]] الهی بدون واسطه ملک و انزال آن است. این موهبت الهی همان عصمت و نوعی علم است که بر تمام قوای طبیعی و غرایز و امیال نفسانی غالب و صاحبش را از گمراهی و گناه به طور کلی باز می‌دارد و به واسطه آن نسبت به گناه تنفر و انزجار قلبی پیدا می‌کند. عصمت نوعی علم است که صاحبش را به طور دائم و برای همیشه در راه بندگی قرار می‌دهد، و مانع از صدور معصیت از او می‌شود نه از قبیل علم متعارف به حسن و قبح فعل یا علم به مصلحت و مفسده آن؛ زیرا این گونه علم گاهی با گمراهی و ارتکاب عصیان و گناه جمع می‌شود. و انسان با اینکه قبح و مفسده فعل را می‌داند، در عین حال، قوه شهویه یا غضبیه بر او غالب می‌گردد و مرتکب آن فعل می‌شود»<ref>[http://mroghayeh.com/%D9%BE%DA%98%D9%88%D9%87%D8%B4/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA/%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%DB%8C%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C/tabid/1232/ID/5129/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%8A%D9%85%D9%87-%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%86%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87%D9%85%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%82%D8%B1%D8%A7%D9%86.aspx حوزه علمیه حضرت رقیه]</ref>
::::::«خداوند متعال خطاب به [[رسول اکرم]]{{صل}} می‌فرماید: {{متن قرآن|وَأَنزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا}}؛<ref>«و خدا کتاب و حکمت بر تو نازل کرد، و آنچه را نمی‌دانستی به تو  آموخت، و تفضل خدا بر تو همواره بزرگ بوده است»؛ سوره نسا،‌ آیه ۱۱۳.</ref> از این آیه شریفه استفاده می‌شد که خداوند دو نوع علم به پیغمبر اکرم تعلیم نموده است: یکی، تعلیم از راه وحی و نزول روح الامین بر ایشان، که {{متن قرآن|أَنزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ}}<ref>«خدا کتاب و حکمت بر تو نازل کرد»؛ سوره نسا،‌ آیه ۱۱۳.</ref> بیانگر آن است. و دیگری،‌ {{متن قرآن|وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ}}؛<ref>«و آنچه را نمی‌دانستی به تو  آموخت»؛ سوره نسا،‌ آیه ۱۱۳.</ref> که نوعی القا بر قلب [[پیغمبر]] و [[الهام]] الهی بدون واسطه ملک و انزال آن است. این موهبت الهی همان عصمت و نوعی علم است که بر تمام قوای طبیعی و غرایز و امیال نفسانی غالب و صاحبش را از گمراهی و گناه به طور کلی باز می‌دارد و به واسطه آن نسبت به گناه تنفر و انزجار قلبی پیدا می‌کند. عصمت نوعی علم است که صاحبش را به طور دائم و برای همیشه در راه بندگی قرار می‌دهد، و مانع از صدور معصیت از او می‌شود نه از قبیل علم متعارف به حسن و قبح فعل یا علم به مصلحت و مفسده آن؛ زیرا این گونه علم گاهی با گمراهی و ارتکاب عصیان و گناه جمع می‌شود. و انسان با اینکه قبح و مفسده فعل را می‌داند، در عین حال، قوه شهویه یا غضبیه بر او غالب می‌گردد و مرتکب آن فعل می‌شود»<ref>[http://mroghayeh.com/%D9%BE%DA%98%D9%88%D9%87%D8%B4/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA/%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%DB%8C%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C/tabid/1232/ID/5129/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%8A%D9%85%D9%87-%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%86%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87%D9%85%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%82%D8%B1%D8%A7%D9%86.aspx حوزه علمیه حضرت رقیه]</ref>
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش