مصحف فاطمه در معارف و سیره فاطمی: تفاوت میان نسخهها
←نمونهای از دعاهای زهرا {{س}}
(۲۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = مصحف فاطمه | |||
| عنوان مدخل = مصحف فاطمه | |||
| مداخل مرتبط = [[مصحف فاطمه در حدیث]] - [[مصحف فاطمه در کلام اسلامی]] - [[مصحف فاطمه در معارف و سیره فاطمی]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
== | == مقدمه == | ||
[[فاطمه زهرا]]{{س}} [[تربیت یافته]] [[مکتب]] [[علم]] و [[دانش]] و [[تقوا]] بود و در این راستا بهره فراوانی نصیب وی گشته بود برخی از روایاتی که آن بزرگوار در زمینه [[احکام]] و [[آداب]] و [[اخلاق]] و [[فضایل اهل بیت]]{{عم}} مستقیما از [[رسول خدا]]{{صل}} نقل کرده ما را به بخشی از این [[حقیقت]]، [[آگاه]] میسازد. این [[روایات]] در مجموعهای به نام | [[فاطمه زهرا]] {{س}} [[تربیت یافته]] [[مکتب]] [[علم]] و [[دانش]] و [[تقوا]] بود و در این راستا بهره فراوانی نصیب وی گشته بود برخی از روایاتی که آن بزرگوار در زمینه [[احکام]] و [[آداب]] و [[اخلاق]] و [[فضایل اهل بیت]] {{عم}} مستقیما از [[رسول خدا]] {{صل}} نقل کرده ما را به بخشی از این [[حقیقت]]، [[آگاه]] میسازد. این [[روایات]] در مجموعهای به نام «[[مصحف فاطمه (کتاب)|مصحف فاطمه]]» توسط عدّهای از مؤلفان گردآوری شده است. نخستین کسی که به این مهمّ [[همت]] گمارد [[سیوطی]] متوفای [[سال ۹۱۱ هجری]]، سپس [[سید حسین شیخ الاسلامی تویسرکانی]] ۲۶۰ [[حدیث]] از [[فاطمه]] [[زهرا]] [[روایت]] کرده که از رسول خدا نقل شده و یا به نحوی به آن مخدّره و [[رسول اکرم]] {{صل}} [[ارتباط]] دارد، پس از او [[عزیزالله عطاردی]] و [[احمد رحمانی همدانی]] که در کتاب خود [[فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفی (کتاب)|فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفی]] نزدیک به ۸۴ حدیث را که در کتب [[شیعه]] و [[اهل]] [[سنّت]] از آن بانوی بزرگ روایت شده نقل کرده است. | ||
از همینجا به مطالبی که [[سید هاشم معروف حسنی]] در مورد مصحف فاطمه به [[نگارش]] آورده بازمیگردیم. روایات به این [[مصحف]] اشاره دارد و در آن از [[گستره علم]] و دانش | از همینجا به مطالبی که [[سید هاشم معروف حسنی]] در مورد مصحف فاطمه به [[نگارش]] آورده بازمیگردیم. روایات به این [[مصحف]] اشاره دارد و در آن از [[گستره علم]] و دانش [[زهرای مرضیه]] {{س}} و جایگاه آن بزرگوار نزد [[خدا]] و [[رسول]] و [[اهل بیت پیامبر]]، پرده برمیدارد. [[معروف حسنی]] در اینباره میگوید: با [[مقام]] و منزلتی که زهرا {{س}} داراست، شگفتآور نیست که آن [[حضرت]] بخشی از روایاتی را که از رسول خدا {{صل}} و [[همسر]] ارجمندش در مورد [[احکام اسلام]] و اخلاق و آداب و حوادث و دگرگونیهایی که در [[آینده]] رخ میدهد شنیده، در کتابی جمعآوری کرده باشد و این کتاب را فرزندانش [[امامان معصوم]] {{عم}} با عنوان [[میراث]] خود از آن مخدّره، یکی پس از دیگری به [[ارث]] برده باشند<ref>سیرة الائمة الاثنی عشر، ج۱، ص۹۶- ۹۷.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۳ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۳]]، ص۲۶۵.</ref> | ||
==گزیدهای از مصحف فاطمه{{س}}== | == گزیدهای از مصحف فاطمه {{س}}== | ||
===[[ارزش]] علم و تحقیق=== | === [[ارزش]] علم و تحقیق=== | ||
۱. [[امام عسکری]]{{ع}} فرمود: | ۱. [[امام عسکری]] {{ع}} فرمود: | ||
بانویی [[خدمت]] [[صدیقه]] [[ | بانویی [[خدمت]] [[صدیقه طاهره]] [[فاطمه زهرا]] {{س}} رسید و عرضه داشت: [[مادر]] پیر و سالخوردهای دارم و در مورد نمازش مسائلی دارد مرا حضور شما فرستاده تا آنها را از شما بپرسم [[فاطمه]] {{س}} پرسشهای آن [[زن]] را پاسخ داد، وی بار دوم و سوم تا دهبار پرسشهایی را مطرح کرد و هربار [[زهرای مرضیه]] {{س}} بدو پاسخ داد. آن زن از فزونی پرسشهایش اظهار [[شرمندگی]] کرد و عرضه داشت: ای [[دخت رسول خدا]]! بیش از این شما را به [[زحمت]] نمیاندازم. | ||
آن زن از فزونی پرسشهایش اظهار [[شرمندگی]] کرد و عرضه داشت: ای [[دخت رسول خدا]]! بیش از این شما را به [[زحمت]] نمیاندازم. | |||
[[فاطمه زهرا]]{{س}} در پاسخ فرمود: هرگونه پرسشی در نظر داری بپرس و من خسته نمیشوم، آیا کسیکه [[اجیر]] شود در مقابل یکصد هزار دینار طلا، بار سنگینی را به پشت بام ببرد، به نظر شما [[احساس]] خستگی میکند؟ | [[فاطمه زهرا]] {{س}} در پاسخ فرمود: هرگونه پرسشی در نظر داری بپرس و من خسته نمیشوم، آیا کسیکه [[اجیر]] شود در مقابل یکصد هزار دینار طلا، بار سنگینی را به پشت بام ببرد، به نظر شما [[احساس]] خستگی میکند؟ آن زن عرض کرد: خیر؛ فاطمه {{س}} فرمود: [[پاداش]] من در برابر هر مسألهای که تو میپرسی در پیشگاه [[خداوند]] فزونتر از مرواریدهای فاصله میان [[زمین]] تا [[عرش الهی]] است، بنابراین، من سزاوارترم که این کار بر من سنگین ننماید، از [[پدر]] بزرگوارم [[رسول خدا]] {{صل}} شنیدم میفرمود: آن [[روز]] که [[اندیشمندان]] [[شیعیان]] ما در [[روز رستاخیز]] [[محشور]] میشوند به تناسب کثرت [[علم]] و [[دانش]] و تلاش آنها در راستای [[ارشاد]] و [[راهنمایی]] [[بندگان الهی]]، بر قامت هریک از آنان هزاران [[جامه]] از [[نور]] پوشانده میشود سپس از جانب پروردگارمان ندایی به گوش رستاخیزیان میرسد که میگوید: ای کسانیکه [[سرپرستی یتیمان]] [[خاندان پیامبر]] را بر دوش گرفتهاید، یتیمانی که با از کف دادن پدرانشان که [[امامان]] و [[پیشوایان معصوم]] بودند، [[سرپرستی]] آنها را شما بر عهده گرفتید اکنون اینان [[شاگردان]] شما هستند، شاگردانی که سرپرستی آنان را عهدهدار و آنها را تحت [[مراقبت]] خویش قرار دادید، آنان را در [[دنیا]] به خلعت نور دانش بیارایید. | ||
آن زن عرض کرد: خیر؛ | |||
فاطمه{{س}} فرمود: [[پاداش]] من در برابر هر مسألهای که تو میپرسی در پیشگاه [[خداوند]] فزونتر از مرواریدهای فاصله میان [[زمین]] تا [[عرش الهی]] است، بنابراین، من سزاوارترم که این کار بر من سنگین ننماید، از [[پدر]] بزرگوارم [[رسول خدا]]{{صل}} شنیدم میفرمود: آن [[روز]] که [[اندیشمندان]] [[شیعیان]] ما در [[روز رستاخیز]] [[محشور]] میشوند به تناسب کثرت [[علم]] و [[دانش]] و تلاش آنها در راستای [[ارشاد]] و [[راهنمایی]] [[بندگان الهی]]، بر قامت هریک از آنان هزاران [[جامه]] از [[نور]] پوشانده میشود سپس از جانب پروردگارمان ندایی به گوش رستاخیزیان میرسد که میگوید: ای کسانیکه [[سرپرستی یتیمان]] [[خاندان پیامبر]] را بر دوش گرفتهاید، یتیمانی که با از کف دادن پدرانشان که [[امامان]] و [[پیشوایان معصوم]] بودند، [[سرپرستی]] آنها را شما بر عهده گرفتید اکنون اینان [[شاگردان]] شما هستند، شاگردانی که سرپرستی آنان را عهدهدار و آنها را تحت [[مراقبت]] خویش قرار دادید، آنان را در [[دنیا]] به خلعت نور دانش بیارایید. | |||
بدین ترتیب، به هریک از آن [[ایتام]] به اندازه [[علوم]] و دانشی که از شما [[دانشمندان]] دریافت کردهاند، خلعت داده میشود به گونهای که به برخی یکصد هزار جامه [[نورانی]] اعطا میگردد و ایتام نیز به نوبه خود بر قامت شاگردان خویش بههمان اندازه، جامههای نورانی میپوشانند، آنگاه خداوند میفرماید: یکبار دیگر بر خلعت دانشمندانی که [[سرپرستی یتیمان]] [[خاندان پیامبر]] را عهدهدار بودهاند، بیفزایید و آن را چندین برابر گردانید، تا خلعتشان تکمیل گردد و آن را افزایش دهند تا به کمال [[شایسته]] خود برسد و بر خلعت شاگردانی که سبب شدند تا چنین جامههایی از [[نور]] بر اندام آنان پوشیده شود نیز، افزوده گردد. | بدین ترتیب، به هریک از آن [[ایتام]] به اندازه [[علوم]] و دانشی که از شما [[دانشمندان]] دریافت کردهاند، خلعت داده میشود به گونهای که به برخی یکصد هزار جامه [[نورانی]] اعطا میگردد و ایتام نیز به نوبه خود بر قامت شاگردان خویش بههمان اندازه، جامههای نورانی میپوشانند، آنگاه خداوند میفرماید: یکبار دیگر بر خلعت دانشمندانی که [[سرپرستی یتیمان]] [[خاندان پیامبر]] را عهدهدار بودهاند، بیفزایید و آن را چندین برابر گردانید، تا خلعتشان تکمیل گردد و آن را افزایش دهند تا به کمال [[شایسته]] خود برسد و بر خلعت شاگردانی که سبب شدند تا چنین جامههایی از [[نور]] بر اندام آنان پوشیده شود نیز، افزوده گردد. | ||
پس از آن [[فاطمه زهرا]]{{س}} فرمود: | پس از آن [[فاطمه زهرا]] {{س}} فرمود: ای [[بنده خدا]]! هر تار و پود این جامهها از تمامی پدیدههایی که [[آفتاب]] بر آن تابیده است یک میلیون بار باارزشتر و گرانبهاتر است،؛ چراکه کلیه پدیدههای هستی، آمیخته به [[ظلمت]] و [[تاریکی]] و دستخوش کدری و تیرگیاند<ref>بحار الانوار، ج۲، ص۳.</ref>. | ||
ای [[بنده | |||
۲. از [[ابن مسعود]] [[روایت]] شده گفت: مردی [[خدمت]] فاطمه زهرا{{س}} رسید و عرضه داشت: ای [[دخت رسول خدا]]{{صل}} آیا [[پدر]] بزرگوارتان نوشتاری نزد شما به یادگار نهاده که آن را به من [[هدیه]] کنی؟ | ۲. از [[ابن مسعود]] [[روایت]] شده گفت: مردی [[خدمت]] فاطمه زهرا {{س}} رسید و عرضه داشت: ای [[دخت رسول خدا]] {{صل}} آیا [[پدر]] بزرگوارتان نوشتاری نزد شما به یادگار نهاده که آن را به من [[هدیه]] کنی؟ حضرت به کنیزکش فرمود: آن قطعه پارچهای را که [[نهان]] کرده بودم برایم بیاور. کنیزک به جستجوی آن پرداخت ولی آن را نیافت. [[فاطمه]] {{س}} فرمود: وای بر تو! بیشتر جستجو کن؛ زیرا [[ارزش معنوی]] آن برای من مانند [[حسن]] و حسینم است. کنیزک مجددا به جستجو پرداخت و آن را میان خاکها یافت. | ||
کنیزک به جستجوی آن پرداخت ولی آن را نیافت. [[فاطمه]]{{س}} فرمود: وای بر تو! بیشتر جستجو کن؛ زیرا [[ارزش معنوی]] آن برای من مانند [[حسن]] و حسینم است. | |||
کنیزک مجددا به جستجو پرداخت و آن را میان خاکها یافت. | |||
وقتی آن را آورد در آن نوشته شده بود، محمد [[پیامبر خدا]]{{صل}} فرمود: | وقتی آن را آورد در آن نوشته شده بود، محمد [[پیامبر خدا]] {{صل}} فرمود: کسی که همسایهاش از [[اذیت]] و [[آزار]] او در [[امان]] نباشد در زمره [[مؤمنان]] نیست، آنکس که به خدا و [[روز رستاخیز]] [[اعتقاد]] داشته باشد در پی آزار و اذیّت همسایهاش بر نمیآید، کسیکه به خدا و [[جهان آخرت]] [[ایمان]] دارد یا سخن [[نیک]] بگوید و یا [[سکوت]] نماید، [[خداوند]] [[انسان]] [[خیرخواه]] و بردبار و [[پارسا]] را [[دوست]]، و افراد فحاش و بدزبان و لجوج و پرس و جوگر، مورد [[خشم]] او هستند، [[حیاء]] رکنی از ایمان و ایمان در [[بهشت]] خواهد بود، [[فحش]] از [[بیحیایی]] و بیحیا در [[آتش دوزخ]] جای دارد<ref>دلائل الامامة، ص۱.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۳ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۳]]، ص۲۶۶.</ref> | ||
کسی که همسایهاش از [[اذیت]] و [[آزار]] او در [[امان]] نباشد در زمره [[مؤمنان]] نیست، آنکس که به خدا و [[روز رستاخیز]] [[اعتقاد]] داشته باشد در پی آزار و اذیّت همسایهاش بر نمیآید، کسیکه به خدا و [[جهان آخرت]] [[ایمان]] دارد یا سخن [[نیک]] بگوید و یا [[سکوت]] نماید، [[خداوند]] [[انسان]] [[خیرخواه]] و بردبار و [[پارسا]] را [[دوست]]، و افراد فحاش و بدزبان و لجوج و پرس و جوگر، مورد [[خشم]] او هستند، [[حیاء]] رکنی از ایمان و ایمان در [[بهشت]] خواهد بود، [[فحش]] از [[بیحیایی]] و بیحیا در [[آتش دوزخ]] جای دارد<ref>دلائل الامامة، ص۱.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۳ (کتاب)|پیشوایان هدایت]] | |||
=== بیان جایگاه [[اهل بیت]] {{عم}}=== | |||
# از فاطمه | |||
===مبانی و | === مبانی و فلسفه احکام اسلام=== | ||
در [[خطبه]] معروفی که [[فاطمه زهرا]]{{س}} در جمع [[صحابه]] ایراد فرمود و پس از [[ماجرای سقیفه]] [[ابوبکر]] را مورد [[اعتراض]] قرار داد، آمده است: | در [[خطبه]] معروفی که [[فاطمه زهرا]] {{س}} در جمع [[صحابه]] ایراد فرمود و پس از [[ماجرای سقیفه]] [[ابوبکر]] را مورد [[اعتراض]] قرار داد، آمده است: | ||
۱. [[بندگان خدا]]! شما [[مسئولان]] [[امر و نهی]] [[پروردگار]] و حاملان [[دین]] و [[وحی]] او و [[نمایندگان]] [[خدا]] بر خویشتن و مبلّغان او به سوی [[امتها]] هستید. پاسدار [[حق الهی]] میان شما، و [[حافظ]] [[پیمان]] [[خداوند]] در دسترس همه شماست. آنچه [[پیامبر]] پس از خود میان [[امت]] به یادگار نهاده کتاب [[ناطق]] [[الهی]] و [[قرآن]] [[راستگو]] و [[نور]] آشکار و [[روشنایی]] پرفروغ است. کتابی که دلائلش روشن، باطنش آشکار، ظواهرش پر نور و پیروانش پرافتخارند. کتابی که [[پیروان]] خود را به [[بهشت]] فرامیخواند، و مستمعان خویش را به ساحل [[نجات]] [[رهبری]] میکند، از طریق آن به دلائل روشن الهی میتوان رهنمون گشت، [[تفسیر]] [[واجبات]] او را دریافت و از [[محرّمات]] [[نهی]] شدهاش اجتناب کرد و [[براهین]] روشن و کافی را بررسی و [[دستورات اخلاقی]] مجاز و [[مشروع]] را در آن، مکتوب یافت. | ۱. [[بندگان خدا]]! شما [[مسئولان]] [[امر و نهی]] [[پروردگار]] و حاملان [[دین]] و [[وحی]] او و [[نمایندگان]] [[خدا]] بر خویشتن و مبلّغان او به سوی [[امتها]] هستید. پاسدار [[حق الهی]] میان شما، و [[حافظ]] [[پیمان]] [[خداوند]] در دسترس همه شماست. آنچه [[پیامبر]] پس از خود میان [[امت]] به یادگار نهاده کتاب [[ناطق]] [[الهی]] و [[قرآن]] [[راستگو]] و [[نور]] آشکار و [[روشنایی]] پرفروغ است. کتابی که دلائلش روشن، باطنش آشکار، ظواهرش پر نور و پیروانش پرافتخارند. کتابی که [[پیروان]] خود را به [[بهشت]] فرامیخواند، و مستمعان خویش را به ساحل [[نجات]] [[رهبری]] میکند، از طریق آن به دلائل روشن الهی میتوان رهنمون گشت، [[تفسیر]] [[واجبات]] او را دریافت و از [[محرّمات]] [[نهی]] شدهاش اجتناب کرد و [[براهین]] روشن و کافی را بررسی و [[دستورات اخلاقی]] مجاز و [[مشروع]] را در آن، مکتوب یافت. | ||
۲. در همین خطبه به [[فلسفه قانونگذاری]] در [[اسلام]] پرداخته و فرموده است: | ۲. در همین خطبه به [[فلسفه قانونگذاری]] در [[اسلام]] پرداخته و فرموده است: خداوند [[ایمان]] را سبب [[تطهیر]] و [[پیراستگی]] شما از [[شرک]]، [[نماز]] را وسیله [[پاکی]] از [[کبر]] و [[غرور]]، [[زکات]] را موجب [[تزکیه نفس]] و افزایش روزی قرار داد. [[روزه]] را عامل تثبیت [[اخلاص]]، [[حج]] را وسیله تقویت [[آیین اسلام]]، [[عدالت]] را مایه [[هماهنگی]] و [[یکپارچگی]] [[دلها]]، [[اطاعت]] ما را باعث [[نظام]] و سامان [[ملت]] اسلام، [[امامت]] ما را أمان از [[تفرقه]] و پراکندگی، [[جهاد]] را موجب [[عزّت]] و سر بلندی اسلام مقرّر داشت. [[صبر]] و [[شکیبایی]] را وسیله جلب [[پاداش]] [[حق]]، [[امر به معروف]] را ابزار [[اصلاح]] تودههای [[مردم]]، [[نیکی به پدر و مادر]] را موجب [[پیشگیری]] از [[خشم خدا]]، [[صله رحم]] را وسیله افزایش [[جمعیت]] و [[قدرت]]، [[قصاص]] را مایه [[حفظ جان]] مردم، وفای به [[نذر]] را موجب [[آمرزش]]، جلوگیری از [[کمفروشی]] را وسیله [[مبارزه]] با کمبودها، نهی از شرابخواری را سبب [[پاکسازی]] از [[پلیدیها]]، [[پرهیز]] از [[تهمت]] و نسبتهای ناروا را حجابی در برابر [[خشم]] و [[غضب]] [[پروردگار]]، ترک دزدی را برای [[حفظ نفس]] و [[تحریم]] [[شرک]] را برای [[اخلاص]] در [[بندگی خدا]] و [[ربوبیّت]] [[حق]] دانست. | ||
خداوند [[ایمان]] را سبب [[تطهیر]] و [[پیراستگی]] شما از [[شرک]]، [[نماز]] را وسیله [[پاکی]] از [[کبر]] و [[غرور]]، [[زکات]] را موجب [[تزکیه نفس]] و افزایش روزی قرار داد. [[روزه]] را عامل تثبیت [[اخلاص]]، [[حج]] را وسیله تقویت [[آیین اسلام]]، [[عدالت]] را مایه [[هماهنگی]] و [[یکپارچگی]] [[دلها]]، [[اطاعت]] ما را باعث [[نظام]] و سامان [[ملت]] اسلام، [[امامت]] ما را أمان از [[تفرقه]] و پراکندگی، [[جهاد]] را موجب [[عزّت]] و سر بلندی اسلام مقرّر داشت. [[صبر]] و [[شکیبایی]] را وسیله جلب [[پاداش]] [[حق]]، [[امر به معروف]] را ابزار [[اصلاح]] تودههای [[مردم]]، [[نیکی به پدر و مادر]] را موجب [[پیشگیری]] از [[خشم خدا]]، [[صله رحم]] را وسیله افزایش [[جمعیت]] و [[قدرت]]، [[قصاص]] را مایه [[حفظ جان]] مردم، وفای به [[نذر]] را موجب [[آمرزش]]، جلوگیری از [[کمفروشی]] را وسیله [[مبارزه]] با کمبودها، نهی از شرابخواری را سبب [[پاکسازی]] از [[پلیدیها]]، [[پرهیز]] از [[تهمت]] و نسبتهای ناروا را حجابی در برابر [[خشم]] و [[غضب]] [[پروردگار]]، ترک دزدی را برای [[حفظ نفس]] و [[تحریم]] [[شرک]] را برای [[اخلاص]] در [[بندگی خدا]] و [[ربوبیّت]] [[حق]] دانست. | |||
۳. [[احمد بن یحیی صوفی]]، از [[عبد الرحمان بن دیس ملائیّ]]، از [[بشیر بن زیاد جزری]]، از [[عبد الله بن حسن]]، از مادرش [[فاطمه]] دخت [[امام حسین]]{{ع}} روایتی را در باب برخی مبانی [[قانونگذاری]] از [[حضرت زهرا]]{{س}} نقل کرده که فرمود: هرگاه یکی از [[بندگان خدا]] [[بیمار]] شود [[خداوند]] به فرشتگانش [[فرمان]] میدهد تا زمانی که بندهام در بستر [[بیماری]] است، از او قلم بردارید زیرا من او را در بستر نگاه داشتهام، یا جانش را میگیرم و یا او را رها میسازم. | ۳. [[احمد بن یحیی صوفی]]، از [[عبد الرحمان بن دیس ملائیّ]]، از [[بشیر بن زیاد جزری]]، از [[عبد الله بن حسن]]، از مادرش [[فاطمه]] دخت [[امام حسین]] {{ع}} روایتی را در باب برخی مبانی [[قانونگذاری]] از [[حضرت زهرا]] {{س}} نقل کرده که فرمود: هرگاه یکی از [[بندگان خدا]] [[بیمار]] شود [[خداوند]] به فرشتگانش [[فرمان]] میدهد تا زمانی که بندهام در بستر [[بیماری]] است، از او قلم بردارید زیرا من او را در بستر نگاه داشتهام، یا جانش را میگیرم و یا او را رها میسازم. [[راوی]] میگوید: ماجرا را به یکی از [[فرزندان]] [[عبد الله بن حسن]] یادآور شدم وی گفت: پدرم اظهار میداشت: خداوند به فرشتگانش [[وحی]] میکند، [[پاداش]] کارهایی را که بندهام در دوران صحتش انجام میداد برایش بنویسید. | ||
[[راوی]] میگوید: ماجرا را به یکی از [[فرزندان]] [[عبد الله بن حسن]] یادآور شدم وی گفت: پدرم اظهار میداشت: خداوند به فرشتگانش [[وحی]] میکند، [[پاداش]] کارهایی را که بندهام در دوران صحتش انجام میداد برایش بنویسید. | |||
۴. علی{{ع}} از [[فاطمه زهرا]]{{س}} [[روایت]] کرده که آن مخدّره فرمود: | ۴. علی {{ع}} از [[فاطمه زهرا]] {{س}} [[روایت]] کرده که آن مخدّره فرمود: [[پیامبر خدا]] {{صل}} به من فرمود: ای [[محبوب]] [[دل]] [[پدر]]! [[نوشیدن]] هر مستکنندهای حرام و هر مستکنندهای شراب بهشمار میآید<ref>دلائل الامامه، ص۳.</ref>. | ||
[[پیامبر خدا]]{{صل}} به من فرمود: ای [[محبوب]] [[دل]] [[پدر]]! [[نوشیدن]] هر مستکنندهای حرام و هر مستکنندهای شراب بهشمار میآید<ref>دلائل الامامه، ص۳.</ref>. | |||
۵. [[سلیمان بن ابوسلیمان]]، از مادرش امّ سلیمان روایت کرده که گفت: بر [[عایشه]] [[همسر پیامبر]] وارد شدم و درباره خوردن گوشت [[قربانی]] از او مسألهای پرسیدم گفت: [[رسول خدا]] ابتدا از خوردن آنها [[نهی]] و سپس اجازه فرمودند. | ۵. [[سلیمان بن ابوسلیمان]]، از مادرش امّ سلیمان روایت کرده که گفت: بر [[عایشه]] [[همسر پیامبر]] وارد شدم و درباره خوردن گوشت [[قربانی]] از او مسألهای پرسیدم گفت: [[رسول خدا]] ابتدا از خوردن آنها [[نهی]] و سپس اجازه فرمودند. [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} از سفری به [[خانه]] بازگشت، فاطمه {{س}} مقداری گوشت قربانی برای او حاضر کرد، [[حضرت]] فرمود: مگر رسول خدا از خوردن گوشت قربانی نهی نفرمود. فاطمه {{س}} عرضه داشت: رسول خدا اجازه استفاده از آن را صادر فرمود. فاطمه {{س}} اظهار داشت: علی {{ع}} [[خدمت]] رسول خدا {{صل}} رسید و از آن حضرت در این زمینه [[پرسش]] نمود، رسول خدا {{صل}} فرمود: میتوانید از گوشت همه قربانیها از [[ذی حجه]] تا ذی حجه [[سال]] بعد استفاده کنید. | ||
[[علی بن ابی طالب]]{{ع}} از سفری به [[خانه]] بازگشت، فاطمه{{س}} مقداری گوشت قربانی برای او حاضر کرد، [[حضرت]] فرمود: مگر رسول خدا از خوردن گوشت قربانی نهی نفرمود. فاطمه{{س}} عرضه داشت: رسول خدا اجازه استفاده از آن را صادر فرمود. فاطمه{{س}} اظهار داشت: علی{{ع}} [[خدمت]] رسول خدا{{صل}} رسید و از آن حضرت در این زمینه [[پرسش]] نمود، رسول خدا{{صل}} فرمود: میتوانید از گوشت همه قربانیها از [[ذی حجه]] تا ذی حجه [[سال]] بعد استفاده کنید. | |||
۶. از [[فاطمه زهرا]]{{س}} دخت [[خاتم پیامبران]] ([[صلوات]] [[الله]] علیهم) [[روایت]] شده که از [[پدر]] بزرگوارش [[رسول خدا]]{{صل}} پرسید: پدر [[جان]]! [[زنان]] و مردانی که در [[نماز]] خود [[سهلانگاری]] میکنند چه [[کیفری]] دارند؟ | ۶. از [[فاطمه زهرا]] {{س}} دخت [[خاتم پیامبران]] ([[صلوات]] [[الله]] علیهم) [[روایت]] شده که از [[پدر]] بزرگوارش [[رسول خدا]] {{صل}} پرسید: پدر [[جان]]! [[زنان]] و مردانی که در [[نماز]] خود [[سهلانگاری]] میکنند چه [[کیفری]] دارند؟ رسول خدا {{صل}} فرمود: [[فاطمه]] جان! مردان و زنانی که در مورد نماز خود سهلانگاری کنند، [[خداوند]] آنان را به پانزده [[عقوبت]] [[مبتلا]] میسازد، شش عقوبت [[دنیوی]]، سه عقوبت هنگام [[مرگ]]، سه عقوبت در [[قبر]]، و سه عقوبت در [[قیامت]] هنگام [[برانگیخته شدن]] از قبر دامنگیر وی میشود. | ||
رسول خدا{{صل}} فرمود: | |||
[[فاطمه]] جان! مردان و زنانی که در مورد نماز خود سهلانگاری کنند، [[خداوند]] آنان را به پانزده [[عقوبت]] [[مبتلا]] میسازد، شش عقوبت [[دنیوی]]، سه عقوبت هنگام [[مرگ]]، سه عقوبت در [[قبر]]، و سه عقوبت در [[قیامت]] هنگام [[برانگیخته شدن]] از قبر دامنگیر وی میشود. | |||
عقوبتهای دنیوی: | عقوبتهای دنیوی: | ||
خط ۹۸: | خط ۸۶: | ||
خداوند فرشتهای را بر او [[موکل]] میکند تا او را در برابر دیدگان [[مردم]] به صورت، روی [[زمین]] بکشد؛ | خداوند فرشتهای را بر او [[موکل]] میکند تا او را در برابر دیدگان [[مردم]] به صورت، روی [[زمین]] بکشد؛ | ||
وی را شدیدا مورد [[حسابرسی]] قرار میدهد؛ | وی را شدیدا مورد [[حسابرسی]] قرار میدهد؛ | ||
خداوند، به او نظر [[رحمت]] نخواهد داشت و وی را پیراسته نمیگرداند و [[عذاب]] دردناکی در [[انتظار]] اوست<ref>سفینة البحار، ج۲، ص۴۳.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۳ (کتاب)|پیشوایان هدایت]] | خداوند، به او نظر [[رحمت]] نخواهد داشت و وی را پیراسته نمیگرداند و [[عذاب]] دردناکی در [[انتظار]] اوست<ref>سفینة البحار، ج۲، ص۴۳.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۳ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۳]]، ص۲۸۱.</ref> | ||
===[[اخلاق]] و ادب=== | === [[اخلاق]] و ادب === | ||
# [[امام حسین]] {{ع}} از [[مادر]] بزرگوارش [[حضرت زهرا]] {{س}} [[روایت]] کرده که [[پیامبر]] فرمود: دخترم! از [[بخل]] بپرهیز؛ زیرا بخل آفتی است که در [[انسان]] [[بخشنده]] وجود ندارد، از بخل [[پرهیز]] نما؛ زیرا بخل درختی است که ریشه در [[آتش دوزخ]] دارد و شاخههایش در [[دنیا]] است، اگر کسی به شاخهای از آن بیاویزد، او را وارد [[دوزخ]] میکند. تو را به [[سخاوت]] و [[بخشندگی]] سفارش میکنم؛ زیرا سخاوت درختی بهشتی است که شاخههایش روی [[زمین]] دنیا آویزان است، هر کس به شاخهای از آن آویزان شود آن شاخه وی را به [[بهشت]] میکشاند<ref>اهل البیت از توفیق ابو علم، ص۱۳۰- ۱۳۱.</ref>. | |||
# از زهرای [[بتول]] [[دخت رسول خدا]] {{صل}} روایت شده که فرمود: پیامبر {{صل}} فرمود: بدترین افراد امّتم کسانیاند که خوب میخورند و خوب میپوشند و دیگران را بیپروا به باد [[تمسخر]] و [[استهزاء]] میگیرند<ref>اهل البیت از توفیق ابو علم، ص۱۳۱.</ref>. | |||
# [[فاطمه]] دخت امام حسین {{ع}} از جدّهاش [[فاطمه زهرا]] {{س}} روایت کرده که فرمود: [[رسول خدا]] {{صل}} هرگاه وارد [[مسجد]] میشد بر محمد {{صل}} [[صلوات]] و [[درود]] میفرستاد و عرضه میداشت: خدایا! گناهانم را ببخش و درهای رحمتت را به رویم بگشا. و هرگاه از مسجد بیرون میرفت، نیز بر محمد صلوات و درود میفرستاد و سپس عرضه میداشت: خدایا! گناهانم را بیامرز و درهای فضل و [[لطف]] خویش را به رویم باز نما<ref>اهل البیت، از توفیق ابو علم، ص۱۲۹- ۱۳۱.</ref>. | |||
# فاطمه زهرا {{س}} فرمود: [[سرور]] و [[شادی]] فرد در چهره [[مؤمن]] موجب رفتن او به بهشت و در چهره مخالف و [[بدخواه]]، سبب [[حفظ]] او از آتش دوزخ میگردد<ref>تفسیر الامام، ص۳۵۴؛ مقصود از فقره دوم حدیث راضی نگاهداشتن ناصبیها از باب تقیّه است.</ref>. | |||
# [[زید بن علی]]، از [[پدران]] خود، از فاطمه دخت [[نبیّ اکرم]] {{صل}} روایت کرده که فرمود: از رسول خدا {{صل}} شنیدم میفرمود: در [[روز جمعه]] لحظاتی وجود دارد که هر [[مسلمانی]] آن لحظات را [[درک]] کند و از خدای عزّوجلّ درخواستی نماید [[خداوند]] حاجتش را برآورده میسازد، [[فاطمه]] اظهار میدارد: عرضه داشتم: ای [[رسول خدا]] کدام لحظات؟ فرمود: زمانیکه نیمی از قرص [[خورشید]] غروب کند، [[راوی]] میگوید: از آن پس [[فاطمه زهرا]] {{س}} به [[غلام]] خود میفرمود: به بام [[خانه]] بالا برو هرگاه دیدی نیمی از قرص خورشید غروب کرده مرا خبر کن تا [[دعا]] کنم<ref>دلائل الامامه، ص۵.</ref>. | |||
# [[ابن حماد انصاری دولابی]] متوفّای ۳۱۰ میگوید: [[ابوجعفر محمد بن عوف بن سفیان طائی حمصی]]، از [[موسی بن ایوب نصیبی]]، از [[محمد بن شعیب]]، از [[صدقه]]، [[آزاد]] شده [[عبدالرحمان بن ولید]]، از [[محمد بن علی بن حسین]] [[روایت]] کرده گفت: به اتفاق جدّم [[حسین بن علی]] {{ع}} به مزرعهاش میرفتیم در مسیر راه نعمان [[بشیر]] سوار بر استرش به ما رسید و از مرکب پیاده شد و به حسین {{ع}} عرض کرد: [[ابا عبد الله]]! شما سوار شوید. [[امام]] {{ع}} نپذیرفت، نعمان همواره او را [[سوگند]] میداد تا اینکه امام {{ع}} فرمود: مرا به کاری که [[تمایل]] ندارم وامیداری، اینک [[حدیثی]] را که مادرم فاطمه برایم نقل کرده برای تو یادآور میشوم، فاطمه نقل میکند که رسول خدا {{صل}} فرمود: هر فردی به نشستن بر پشت چهارپا و بستر خوابش و [[نمازگزاران]] در خانهاش سزاوارتر است مگر اینکه امام جماعتی باشد که [[مردم]] از او درخواست [[اقامه نماز]] [[جماعت]] کنند. بنابراین، شما جلو مرکبت سوار شو و مرا پشت سر خود سوار کن. | |||
نعمان عرضه داشت: فاطمه {{س}} راست فرموده ولی زمانیکه پدرم در قید [[حیات]] بود از رسول خدا {{صل}} برایم روایت کرد که [[حضرت]] در این خصوص فرمود: مگر اینکه صاحب مرکب اجازه دهد، وقتی نعمان این [[حدیث]] را برای امام {{ع}} نقل کرد، حضرت جلو مرکب و نعمان پشت سر او سوار شد<ref>فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفی، ص۳۰۱ به نقل از دولابی.</ref>. | |||
# [[احمد بن یحیی اودی]]، از [[جبارة بن مغلس]]، از [[عبید بن وسیم]]، از [[حسین بن حسن]]، از مادرش فاطمه دخت [[امام حسین]] {{ع}} از پدرش، از فاطمه [[دختر رسول خدا]] {{صل}} [[روایت]] کرده که فرمود: کسی که با دست [[آلوده]] به چربی بخوابد کسی جز خود را [[نکوهش]] نکند. | |||
# [[احمد بن یحیی صوفی]]، از [[عبدالرحمان بن دبیس]]، از [[بشیر بن زیاد]]، از [[عبد الله بن حسن]]، از مادرش، از [[فاطمه زهرا]] {{س}} روایت کرده که فرمود: هرگاه دو [[سپاه]] [[ستمپیشه]] با یکدیگر درگیر شوند، [[خداوند]] از آنها دست میکشد، بنابر این مهم نیست کدامیک [[پیروز]] شوند و هرگاه [[سربازان]] و [[سپاهیان]] دو [[ستمکار]] با یکدیگر در آویزند، ستمکارترین آنها از بین میرود. | |||
# آنجا که فاطمه زهرا {{س}} [[زنان]] [[شایسته]] را توصیف میکند میفرماید: برای زنان بهتر است که مردان را نبینند و مردان نیز آنان را [[مشاهده]] نکنند<ref>حلیة الاولیاء، ج۲، ص۴۰.</ref>. | |||
# [[امام صادق]] {{ع}} از [[پدر]] بزرگوارش [[محمد بن علی]]، از پدر ارجمندش [[علی بن حسین]]، از پدر بزرگوار خود [[حسین بن علی]]، از [[مادر]] گرامیاش [[حضرت زهرا]] {{س}} [[دخت رسول خدا]] {{صل}} روایت کرده که فرمود: وقتی [[آیه شریف]] صدا کردن [[پیامبر]] رای میان خود، مانند صدا کردن دیگران قرار ندهید<ref>{{متن قرآن|لَا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعَاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضًا قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الَّذِينَ يَتَسَلَّلُونَ مِنْكُمْ لِوَاذًا فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}} «پیامبر را میان خویش چنان فرا نخوانید که یکدیگر را فرا میخوانید؛ بیگمان خداوند کسانی از شما را که در پناه کسان دیگر، پنهانی بیرون میآیند میشناسد پس کسانی که از فرمان وی سرمیپیچند از اینکه به آنان آزمونی یا عذابی دردناک رسد باید بپرهیزند» سوره نور، آیه ۶۳.</ref> نازل شد [[فاطمه]] {{س}} فرمود: [[هیبت]] پیامبر مرا گرفت او را پدر، صدا بزنم، ازاینرو، بدو عرض کردم: ای [[رسول خدا]]! پیامبر رو به من کرد و فرمود: دخترم! این [[آیه شریفه]] درباره تو و خاندانت نازل نشده، تو از من و من از توام، این آیه درباره جفاپیشگان [[مغرور]] و [[متکبّر]]، نازل شده است، شما به من بگو: پدر! زیرا این کلمه [[دوست]] داشتنیتر است و [[خدا]] را بیشتر [[خشنود]] میکند، آنگاه پیشانیام را بوسه زد و با آب دهان [[مبارک]] خود به بدنم کشید، از آن پس هیچگاه به استعمال بوی خوش نیازمند نشدم<ref>مناقب ابنشهرآشوب، ج۳، ص۳۲۰.</ref>. | |||
# [[فاطمه زهرا]] {{س}} فرمود: کسی که [[عبادات]] خالصانهاش نزد [[خدا]] بالا رود، [[خداوند]] [[برترین]] موهبتی را که به [[مصلحت]] [[دنیا]] و [[آخرت]] وی است بر او فرو میفرستد. | |||
# [[لیث بن ابوسلیم]]، از [[عبد الله بن حسن]]، از مادرش [[فاطمه]] دخت [[امام حسین]] {{ع}} از [[پدر]] بزرگوارش [[حسین]] {{ع}}، از مادرش فاطمه دخت [[نبیّ اکرم]] {{صل}} [[روایت]] کرده که فرمود: | |||
{{متن حدیث|خِيَارُكُمْ أَلْيَنُكُمْ مَنَاكِبَ، وَ أَكْرَمُهُمْ لِنِسَائِهِمْ}}<ref>فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفی، ج۱، ص۲۷۳؛ در برخی منابع این روایت از رسول خدا {{صل}} نقل شده است.</ref>؛ [[بهترین]] فرد شما کسی است که [[تواضع]] و فروتنیاش در [[برخورد با مردم]] بیشتر است و ارزشمندترین مردان کسانیاند که به زنانشان [[احترام]] میگذارند. | |||
# [[رسول خدا]] {{صل}} از یارانش پرسید، تعریف [[زن]] چیست؟ عرض کردند: زن، عورت است. فرمود: زن چه زمانی به خدای خود نزدیکتر است؟ از پاسخ درماندند، وقتی فاطمه {{س}} این سخن را شنید فرمود: {{متن حدیث|أَنَّ أَدْنَى مَا تَكُونُ مِنْ رَبِّهَا أَنْ تَلْزَمَ قَعْرَ بَيْتِهَا}}؛ آنگاه که زن برای انجام امور [[زندگی]] در [[خانه]] خود میماند، از هر لحظه به خدا نزدیکتر است. رسول خدا {{صل}} فرمود: {{متن حدیث|إِنَّ فَاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنِّي}}<ref>بحار الانوار، ج۴۳، ص۹۲.</ref>؛ به [[راستی]] که فاطمه پاره تن من است. | |||
# در [[حدیثی]] طولانی از آن مخدّره نقل شده که فرمود: ای رسول خدا! [[سلمان]] از وضعیت [[لباس]] من در شگفت شد، [[سوگند]] به کسی که تو را به [[حق]] برگزید، پنج سال است زیرانداز من و علی پوست گوسفندی است که روزها روی آن به شترمان علف میدهیم و شبهنگام روی آن میخوابیم و بالشهایمان از پوست و داخل آنها با لیف خرما پر شده است، [[پیامبر اکرم]] {{صل}} فرمود: سلمان! دخترم فاطمه از دیگر [[زنان]] پیشی گرفته است<ref>عوالم المعارف، ج۱۱، ص۱۳۰.</ref>. | |||
# از [[علی بن حسین بن علی]] {{عم}} روایت شده فرمود: روزی شخص [[نابینایی]] اجازه خواست [[خدمت]] [[فاطمه]] {{س}} برسد، فاطمه خود را از او پنهان ساخت، [[رسول خدا]] {{صل}} به او فرمود: فاطمه [[جان]]! او که تو را نمیبیند، چرا خود را از او پنهان کردی؟ عرضه داشت: ای رسول خدا {{صل}}! اگر او مرا نمیبیند من او را میبینم و بوی [[زن]] را استشمام میکند، [[پیامبر اکرم]] {{صل}} فرمود: [[گواهی]] میدهم که تو پاره تن من هستی<ref>ملحقات احقاق الحق، ج۱۰، ص۲۵۸.</ref>. | |||
# [[یزید بن سنان]]، از [[حسن بن علی واسطی]]، از [[بشیر بن میمون واسطی]]، از [[عبدالله بن حسن بن حسن بن علی بن ابیطالب]] [[روایت]] کرده که گفت: مادرم فاطمه دخت [[امام حسین]] {{ع}} از [[فاطمه زهرا]] {{س}} دخت [[رسول اکرم]] {{صل}} برایم نقل کرد و گفت: | |||
رسول خدا {{صل}} برای [[امام حسن]] و امام حسین معوذّتین مینوشت (آنها را در [[پناه]] [[خدا]] قرار میداد) و همانند سورهای که از [[قرآن]] بدانها میآموخت، این کلمات را به آنها یاد میداد و میفرمود: از [[شرّ]] هر [[شیطان]] و حشره، و از [[شر]] هر چشم [[بدخواه]] و [[حسود]] به کلمات تامه [[الهی]] پناه میجویم<ref>الذریة الطاهره از ابن حماد انصاری دولابی، ص۱۴۹.</ref>. | |||
# از [[حضرت زهرا]] {{س}} روایت شده که فرمود: رسول خدا {{صل}} شبهنگام وقتی بسترم را برای [[خواب]] گسترده بودم بر من وارد شد و فرمود: فاطمه جان! تا چهار کار را انجام ندادهای به بستر خواب [[مرو]]. نخست: قرآن را ختم کرده باشی، دوم: [[پیامبران]] را [[شفیع]] خود قرار دهی، سوم: [[مؤمنان]] را از خود [[خرسند]] کرده باشی، چهارم: [[حج]] و [[عمره]] انجام داده باشی، این مطالب را فرمود و مشغول [[نماز]] شد، من [[صبر]] کردم تا نمازش تمام شد عرض کردم: ای رسول خدا! شما دستور به انجام چهار چیز دادید که من در این لحظه [[قادر]] بر انجام آنها نیستم! [[حضرت]] لبخندی زد و فرمود: دخترم! هرگاه [[سوره]] {{متن قرآن|قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ}} را سهبار خواندی، گویی یک [[ختم قرآن]] خواندهای و هرگاه بر من و پیامبران پیش از من [[صلوات]] و [[درود]] فرستی، همه ما در [[قیامت]] [[شفیع]] تو خواهیم بود و هر [[زمان]] برای [[مؤمنان]] [[طلب آمرزش]] نمایی، همه آنان از تو [[خشنود]] خواهند شد و هرگاه گفتی: {{متن حدیث|سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ}}، در [[حقیقت]] [[حج]] و [[عمره]] انجام دادهای<ref>خلاصة الاذکار، ص۷۰.</ref>. | |||
# [[فاطمه زهرا]] {{س}} در [[حدیثی]] طولانی به [[پدر]] بزرگوارش عرضه داشت: پدر! فدایت شوم سبب گریهات چیست؟. [[رسول خدا]] {{صل}} این دو [[آیه]] را که [[جبرئیل]] بر او نازل کرده بود برایش یادآور شد: {{متن قرآن|وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ * لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِكُلِّ بَابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ}}<ref>«و به یقین دوزخ وعدهگاه همه آنان است * که هفت دروازه دارد و هر دروازه از آن را بخشی جداست» سوره حجر، آیه ۴۳-۴۴.</ref>. | |||
فاطمه زهرا {{س}} با شنیدن این [[آیات]] از فرط [[ناراحتی]] روی [[زمین]] افتاد و همواره میگفت: وای، وای بر کسانی که وارد [[آتش دوزخ]] شوند<ref>بحار الانوار، ج۸، ص۲۰۳.</ref>. | |||
# [[عروة بن زبیر]]، از [[عایشه]] نقل کرده گفت: رسول خدا که در بستر [[بیمار]] شد، دخترش [[فاطمه]] را خواست و به او رازی گفت، فاطمه به [[گریه]] افتاد، پس از آن مطلبی به او فرمود که اینبار فاطمه خندید سبب آن را از او پرسیدم، فرمود: زمانیکه گریستم رسول خدا {{صل}} خبر [[رحلت]] خود را به من داد و گریستم و آنگاه که به من اطلاع داد از [[اهل]] بیتش من نخستین کسی هستم که به وی میپیوندم، خندان گشتم<ref>مسند احمد، ج۶، ص۲۸۳.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۳ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۳]]، ص۲۸۴.</ref> | |||
=== [[حکومت]]، [[سیاست]]، تاریخ=== | |||
# دو خطبهای که از وجود [[مقدس]] [[حضرت زهرا]] {{س}} نقل کردیم در راستای بیان [[انقلاب]] [[خجسته]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[آینده]] آن و [[جاهلیّت]] [[قبل از بعثت]] [[مبارک]] آن [[حضرت]] و پیآمدهای [[انحراف]] [[رهبری اسلامی]] از مسیر صحیح خود، بیانگر [[دوراندیشی]] و گستردگی افق [[اندیشه]] آن بزرگ بانوست. | |||
# در مورد [[اخبار غیبی]]، از [[فاطمه صغری]] دخت [[امام حسین]] {{ع}}، از پدر بزرگوارش، از جدّهاش [[فاطمه زهرا]] {{س}} دخت [[رسول اکرم]] {{صل}} [[روایت]] شده که فرمود: [[رسول خدا]] {{صل}} به من فرمود: هفت تن از فرزندانم در ساحل [[فرات]] به [[خاک]] سپرده میشوند که شهدای اوّلین و آخرین به پایه آنان نمیرسند<ref>بحار الانوار، ج۸، ص۱۳۱.</ref>. | |||
# در مورد [[رازگویی]] رسول اکرم {{صل}} با [[فاطمه]] {{س}} از [[عایشه]] نقل شده که گفت: فاطمه که بسیار شبیه [[پدر]] راه میرفت روزی [[خدمت]] رسول خدا {{صل}} آمد، [[پیامبر اکرم]] {{صل}} فرمود: دخترم! خوش آمدی. سپس او را سمت راست یا چپ خود نشانید و آنگاه رازی را با او در میان گذاشت، فاطمه گریست. من به او گفتم: شگفتا! رسول خدا {{صل}} به ویژه خواسته با تو سخن بگوید و تو [[گریه]] میکنی؟ پس از آن [[پیامبر]] به او [[راز]] دیگری گفت و فاطمه خندید: من گفتم: گریه و اندوهی اینگونه نزدیک به هم ندیده بودم! از فاطمه پرسیدم رسول خدا به تو چه فرمود؟ [[دخت پیامبر]] فرمود: من راز رسول خدا را فاش نخواهم ساخت. | |||
پس از [[رحلت رسول اکرم]] {{صل}} موضوع را از او جویا شدم، در پاسخ فرمود: رسول خدا {{صل}} رازی را با من در میان گذاشت و فرمود: [[جبرئیل]] هر سال یکبار [[قرآن]] را بر من عرضه میکرد، ولی امسال دوبار آن را بر من عرضه نموده است، به نظر میرسد پایان عمرم فرارسیده باشد، فاطمه [[جان]]! از [[اهل]] بیتم، تو نخستین کسی هستی که به من میپیوندی و من [[بهترین]] کسی هستم که بر تو پیشی گرفتهام، بدینجهت گریستم، سپس فرمود: فاطمه جان! آیا از این [[خرسند]] نیستی که [[بانوی بانوان]] [[امت اسلام]] - و یا [[بانوان]] [[مؤمنان]]<ref>به ظاهر، تردید از عایشه است.</ref>- باشی؟ و این سخن سبب لبخندم شد<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۳ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۳]]، ص۲۹۱.</ref>. | |||
== نمونهای از دعاهای زهرا {{س}}== | |||
[[فاطمه]] {{س}} با فرارسیدن شب، در [[محراب]] [[عبادت]] خویش راست قامت به [[نماز]] میایستاد و با تمام توجه رو به [[پروردگار]] خویش میآورد و به نماز و مناجات و [[نیایش]] میپرداخت و در پیشگاه ذات مقدس [[الهی]]، چونان [[انسانی]] ترسان و [[خوار]] و [[ذلیل]] و از [[دنیا]] [[بریده]]، او را میخواند و در دعایش عرضه میداشت: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ قُوَّةً فِي عِبَادَتِكَ وَ تَبَصُّراً فِي كِتَابِكَ وَ فَهْماً فِي حُكْمِكَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لَا تَجْعَلِ الْقُرْآنَ بِنَا مَاحِلًا وَ الصِّرَاطَ زَائِلًا وَ مُحَمَّداً {{صل}} عَنَّا مُوَلِّياً}}<ref>«خدایا! از تو نیروی در عبادت و بندگی و بینشی در درک آیات کتابت و فهم و درک احکام تو را خواستارم، پروردگارا! بر محمد و دودمانش درود فرست و قرآن را دور از دسترس فهم و صراط را زایل از ما و محمد را روگردان از ما قرار مده»</ref>. | |||
نیز از جمله دعاهایش: | |||
#{{متن حدیث|اللَّهُمَّ اجْعَلْ أَوَّلَ يَوْمِي هَذَا فَلَاحاً وَ آخِرَهُ نَجَاحاً وَ أَوْسَطَهُ صَلَاحاً اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ أَنَابَ إِلَيْكَ فَقَبِلْتَهُ وَ تَوَكَّلَ عَلَيْكَ فَكَفَيْتَهُ وَ تَضَرَّعَ إِلَيْكَ فَرَحِمْتَهُ}}<ref>«خدایا! آغاز این روز را رستگاری و پایانش را موفقیّت و وسط آن را سعادتمندی قرار ده. خداوندا! بر محمد و دودمانش درود فرست و ما را از کسانی قرار ده که رو به سوی تو آورده و تو آنان را پذیرفتهای، و بر تو توکّل کرده و تو آنان را کفایت نمودهای و به درگاهت ناله و زاری کرده و آنان را مشمول رحمت خویش قرار دادهای»</ref>. | |||
#{{متن حدیث|اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ الْهُدَى وَ التُّقَى وَ الْعَفَافَ وَ الْغِنَى وَ الْعَمَلَ بِمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَى اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ قُوَّتِكَ لِضَعْفِنَا وَ مِنْ غِنَاكَ لِفَقْرِنَا وَ فَاقَتِنَا وَ مِنْ حِلْمِكَ وَ عِلْمِكَ لِجَهْلِنَا اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَعِنَّا عَلَى شُكْرِكَ وَ ذِكْرِكَ وَ طَاعَتِكَ وَ عِبَادَتِكَ بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ}}<ref>«پروردگارا! هدایت و تقوا و پاکدامنی و بینیازی و عمل به آنچه که دوست داری و خشنود میگردی را از تو خواستارم، خدایا! از تو در مقابل ناتوانیمان نیرو و قدرت و در مقابل نیازمان بینیازی و برای نادانیمان دانش و بردباری خواهانیم، خدایا! بر محمد و دودمانش درود فرست و ما را بر شکر و سپاس و یاد خود و فرمانبری و عبادتت یاری فرما، ای بخشندهترین بخشندهها»</ref>. | |||
# دعای معروف [[نور]]:{{متن حدیث|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ بِسْمِ اللَّهِ نُورِ النُّورِ بِسْمِ اللَّهِ نُورٌ عَلَى نُورٍ بِسْمِ اللَّهِ الَّذِي هُوَ مُدَبِّرُ الْأُمُورِ بِسْمِ اللَّهِ الَّذِي خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ وَ أَنْزَلَ النُّورَ عَلَى الطُّورِ وَ كِتَابٍ مَسْطُورٍ فِي رَقٍّ مَنْشُورٍ بِقَدَرِ مَقْدُورٍ عَلَى نَبِيٍّ مَحْبُورٍ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هُوَ بِالْعِزِّ مَذْكُورٌ وَ بِالْفَخْرِ مَشْهُورٌ وَ عَلَى السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ مَشْكُورٌ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ}}<ref>«به نام خداوند نور، به نام خداوندی که نور در نور است، به نام خداوندی که نور بر نور است، به نام خداوندی که تدبیر امور به دست اوست، به نام خداوندی که نور را از نور آفرید، سپاس خداوندی را میسزد که نور را از نور پدید آورد و نور را بر کوه طور نازل فرمود در کتابی به نگارش درآمده، و در نوشتاری گشوده شده، به اندازهای معیّن، بر پیامبری بزرگ، سپاس خداوندی را که به ارجمندی یاد شده و به فخر و افتخار، مشهور و در رنج و سرور، مورد شکرگزاری است. درود خدا بر سیّد و سالارمان محمد و دودمان پاکش باد» بحار الانوار، ج۴۳، ص۶۶.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۳ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۳]]، ص۲۹۲.</ref> | |||
== پرسشهای وابسته == | |||
{{پرسش وابسته}} | |||
* [[رابطه مصحف فاطمه یا کتابهایی مثل جفر با علم معصوم چیست؟ (پرسش)]] | |||
* [[رابطه مصحف فاطمه یا کتابهایی مثل جفر یا جامعه با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)]] | |||
{{پایان پرسش وابسته}} | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
{{مدخل وابسته}} | |||
* [[علم معصوم]] | |||
* [[علم غیب معصوم]] | |||
{{پایان مدخل وابسته}} | |||
==منابع== | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:151917.jpg|22px]] [[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۳ (کتاب)|'''پیشوایان هدایت ج۳''']] | # [[پرونده:151917.jpg|22px]] [[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۳ (کتاب)|'''پیشوایان هدایت ج۳''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:مصحف فاطمه]] | [[رده:مصحف فاطمه]] | ||
[[رده:مدخل]] | [[رده:مدخل موعودنامه]] | ||
[[رده:مدخل برگرفته از پرسمان]] | |||
[[رده:مدخل برگرفته از پرسمان علم معصوم]] |