دلیل عقلی علم غیب پیامبران چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
دلیل عقلی علم غیب پیامبران چیست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۲ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۱۱
، ۲۲ دسامبر ۲۰۲۱جایگزینی متن - '\ر\s=\s(.*)\.jpg\|' به 'ر = $1.jpg|تپس|'
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==پاسخهای دیگر== {{یادآوری پاسخ}} +== پاسخها و دیدگاههای متفرقه ==)) |
جز (جایگزینی متن - '\ر\s=\s(.*)\.jpg\|' به 'ر = $1.jpg|تپس|') |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱. آیتالله مصباح یزدی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱. آیتالله مصباح یزدی؛ | ||
| تصویر = 11196.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی]]]] | | تصویر = 11196.jpg|تپس|100px|right|بندانگشتی|[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی]]]] | ||
آیتالله '''[[محمد تقی مصباح یزدی]]'''، در کتاب ''«[http://lib.eshia.ir/10194/1/402 معارف قرآن]»'' در اینباره گفته است: | آیتالله '''[[محمد تقی مصباح یزدی]]'''، در کتاب ''«[http://lib.eshia.ir/10194/1/402 معارف قرآن]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«عقلاً محال نیست؛ از آیات هم چیزی که این موضوع را نفی کند، بر نمیآید؛ زیرا هنگامی که دانستیم علم غیبی که مخصوص خداست علم غیب ذاتی است حال، اگر خودش بخواهد که بندهای از بندگان شایستهاش علم به مغیبات پیدا کند، چه کسی یارایی دارد که جلوی آن را بگیرد؟ اینکه در برخی از روایات آمده است که بعضی از [[اولیا]] خدا، جمیع ماکان و مایکون را میدانستهاند؛ به چه معناست؟ در برخی روایات به چنین مطالبی، اشاره شده است که آنها را [[ائمه|ائمه اطهار]]{{عم}}؛ به خواصّ و نزدیکان خود میفرمودهاند و سفارش میکردهاند که به دیگران از آن جهت که ظرفیّت آن را نداشتهاند، نگویند زیرا ممکن میبود آنان توهّم کنند که چنین کسانی که چنان مقامی دارند؛ خدا هستند. از جمله روایتی میگوید: [[پیامبر|پیامبر اکرم]]{{صل}} به [[امام علی| امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} اشاره کرده و فرمودهاند اگر ترس ازاین مطلب وجود نداشت که درباره او همان چیزی را بگویید که نصاری درباره حضرت مسیح گفتهاند؛ مقامات او را برایتان شرح میدادم. چنانکه برخی، سرانجام قائل به خدایی امام شدند. همگان ظرفیّت درک همه مطالب را ندارند تنها برخی که خدا دلهایشان را برای ایمان آزموده است، صلاحیّت آن را یافتند که [[ائمه]]{{ع}}، معانی دقیق را به آنها القاء فرمایند. برخی از اینگونه روایات که درز کرده و به برخی از خواصّ منتقل و سپس در کتابها نگاشته شده است، اشاراتی دارد که چیزهایی از آنها بر میآید؛ گرچه همانها نیز، در حدّ فهم ما نیست امّا در مورد آنها میتوانیم بیاناتی در حدّ تقریب داشته باشیم تا هنگام برخورد با آنها استیحاش نکنیم و گمان نورزیم که مخالف کتاب و سنّت است و باید آنها را طرد کرد»<ref>[http://lib.eshia.ir/10194/1/402 وبگاه کتابخانه مدرسه فقاهت]</ref>. | ::::::«عقلاً محال نیست؛ از آیات هم چیزی که این موضوع را نفی کند، بر نمیآید؛ زیرا هنگامی که دانستیم علم غیبی که مخصوص خداست علم غیب ذاتی است حال، اگر خودش بخواهد که بندهای از بندگان شایستهاش علم به مغیبات پیدا کند، چه کسی یارایی دارد که جلوی آن را بگیرد؟ اینکه در برخی از روایات آمده است که بعضی از [[اولیا]] خدا، جمیع ماکان و مایکون را میدانستهاند؛ به چه معناست؟ در برخی روایات به چنین مطالبی، اشاره شده است که آنها را [[ائمه|ائمه اطهار]]{{عم}}؛ به خواصّ و نزدیکان خود میفرمودهاند و سفارش میکردهاند که به دیگران از آن جهت که ظرفیّت آن را نداشتهاند، نگویند زیرا ممکن میبود آنان توهّم کنند که چنین کسانی که چنان مقامی دارند؛ خدا هستند. از جمله روایتی میگوید: [[پیامبر|پیامبر اکرم]]{{صل}} به [[امام علی| امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} اشاره کرده و فرمودهاند اگر ترس ازاین مطلب وجود نداشت که درباره او همان چیزی را بگویید که نصاری درباره حضرت مسیح گفتهاند؛ مقامات او را برایتان شرح میدادم. چنانکه برخی، سرانجام قائل به خدایی امام شدند. همگان ظرفیّت درک همه مطالب را ندارند تنها برخی که خدا دلهایشان را برای ایمان آزموده است، صلاحیّت آن را یافتند که [[ائمه]]{{ع}}، معانی دقیق را به آنها القاء فرمایند. برخی از اینگونه روایات که درز کرده و به برخی از خواصّ منتقل و سپس در کتابها نگاشته شده است، اشاراتی دارد که چیزهایی از آنها بر میآید؛ گرچه همانها نیز، در حدّ فهم ما نیست امّا در مورد آنها میتوانیم بیاناتی در حدّ تقریب داشته باشیم تا هنگام برخورد با آنها استیحاش نکنیم و گمان نورزیم که مخالف کتاب و سنّت است و باید آنها را طرد کرد»<ref>[http://lib.eshia.ir/10194/1/402 وبگاه کتابخانه مدرسه فقاهت]</ref>. | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۲. آیتالله شریعتمدار جزایری؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۲. آیتالله شریعتمدار جزایری؛ | ||
| تصویر = 76355353737.jpg|100px|right|بندانگشتی|]] | | تصویر = 76355353737.jpg|تپس|100px|right|بندانگشتی|]] | ||
آیتالله '''[[سید نورالدین شریعتمدار جزایری]]''' در مقاله ''«[[امام حسین و علم به شهادت (مقاله)|امام حسین و علم به شهادت]]»'' در این باره گفته است: | آیتالله '''[[سید نورالدین شریعتمدار جزایری]]''' در مقاله ''«[[امام حسین و علم به شهادت (مقاله)|امام حسین و علم به شهادت]]»'' در این باره گفته است: | ||
::::::«باید از دیدگاه عقل این موضوع بررسی شود که آیا مانعی در علم گسترده فرابشری [[امام]]{{ع}} وجود دارد؟ و عقل چه مانعی را در وجود این علم درک میکند؟ عقل این گونه علم و خبررسانی را محال نمیداند و مانعی را در دارا بودن آن تصوّر نمیکند. بلکه بالعکس اگر این علم گسترده و فراگیر نبود، ادعای رهبری امّت اثر نداشت و چگونه کسی که آگاهی به حال مردم ندارد، میتواند سعادت دنیا و آخرت آنان را تأمین و تضمین نماید. این موضوع با چند دلیل به اثبات میرسد. | ::::::«باید از دیدگاه عقل این موضوع بررسی شود که آیا مانعی در علم گسترده فرابشری [[امام]]{{ع}} وجود دارد؟ و عقل چه مانعی را در وجود این علم درک میکند؟ عقل این گونه علم و خبررسانی را محال نمیداند و مانعی را در دارا بودن آن تصوّر نمیکند. بلکه بالعکس اگر این علم گسترده و فراگیر نبود، ادعای رهبری امّت اثر نداشت و چگونه کسی که آگاهی به حال مردم ندارد، میتواند سعادت دنیا و آخرت آنان را تأمین و تضمین نماید. این موضوع با چند دلیل به اثبات میرسد. | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۳. حجت الاسلام و المسلمین مهدیفر؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۳. حجت الاسلام و المسلمین مهدیفر؛ | ||
| تصویر = 11902.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[حسن مهدیفر|مهدیفر]]]] | | تصویر = 11902.jpg|تپس|بندانگشتی|right|100px|[[حسن مهدیفر|مهدیفر]]]] | ||
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[حسن مهدیفر]]''' در پایاننامه دکتری خود با عنوان ''«[[علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن (پایاننامه)|علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[حسن مهدیفر]]''' در پایاننامه دکتری خود با عنوان ''«[[علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن (پایاننامه)|علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«'''ادله عقلی''': '''۱. [[وحی]]''': تردیدی نیست که بر [[پیامبران]] وحی میشود و وحی از دو جهت [[امر غیبی]] محسوب میشود: | ::::::«'''ادله عقلی''': '''۱. [[وحی]]''': تردیدی نیست که بر [[پیامبران]] وحی میشود و وحی از دو جهت [[امر غیبی]] محسوب میشود: | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۴. حجت الاسلام و المسلمین موسوی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۴. حجت الاسلام و المسلمین موسوی؛ | ||
| تصویر = 120129.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید امین موسوی|موسوی]]]] | | تصویر = 120129.jpg|تپس|100px|right|بندانگشتی|[[سید امین موسوی|موسوی]]]] | ||
حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید امین موسوی]]'''، در کتاب ''«[[ گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]]»'' در اینباره گفته است: | حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید امین موسوی]]'''، در کتاب ''«[[ گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«'''ادله عقلی''': غایت قوه [[نبوت]] و [[امامت]] این است که به مرتبهای برسند که "عقل بالفعل" از برای آنها حاصل شود و "عقل بالفعل" آن است که صاحب آن به همه حقایق اشیاء بالفعل علم داشته باشند، به نحوی که گویا آنها را مشاهده میکند و هیچ یک از آنها از ذهن آنان زایل نشوند. این معنی از کلام حضرت [[امام علی|امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} نیز آشکار میشود که فرمود {{عربی|"لَو کُشِفَ الغِطاءُ مَا ازدَدتُ یَقِیناً"}}<ref>غررالحکم، عبدالواحد آمدی، ص۵۶۶.</ref> اگر پرده از میان برداشته شود، به یقین من هیچ زیادتی حاصل نمیشود. یعنی اشیاء را به نحوی که هستند مشاهده میکنم و علم به آنها دارم. اگر از کتاب و سنت بینات و شواهدی بر آگاهی بالفعل انبیا و ائمه{{عم}} به دست ما نرسیده بود، دلایل عقلی بر آن کافی و واضح بود و آن دلایل عبارتاند از: | ::::::«'''ادله عقلی''': غایت قوه [[نبوت]] و [[امامت]] این است که به مرتبهای برسند که "عقل بالفعل" از برای آنها حاصل شود و "عقل بالفعل" آن است که صاحب آن به همه حقایق اشیاء بالفعل علم داشته باشند، به نحوی که گویا آنها را مشاهده میکند و هیچ یک از آنها از ذهن آنان زایل نشوند. این معنی از کلام حضرت [[امام علی|امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} نیز آشکار میشود که فرمود {{عربی|"لَو کُشِفَ الغِطاءُ مَا ازدَدتُ یَقِیناً"}}<ref>غررالحکم، عبدالواحد آمدی، ص۵۶۶.</ref> اگر پرده از میان برداشته شود، به یقین من هیچ زیادتی حاصل نمیشود. یعنی اشیاء را به نحوی که هستند مشاهده میکنم و علم به آنها دارم. اگر از کتاب و سنت بینات و شواهدی بر آگاهی بالفعل انبیا و ائمه{{عم}} به دست ما نرسیده بود، دلایل عقلی بر آن کافی و واضح بود و آن دلایل عبارتاند از: | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۵. حجت الاسلام و المسلمین دیاری بیدگلی، آقای قاسمی و خانم نیری؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۵. حجت الاسلام و المسلمین دیاری بیدگلی، آقای قاسمی و خانم نیری؛ | ||
| تصویر = 136859.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد تقی دیاری بیدگلی|دیاری بیدگلی]]]] | | تصویر = 136859.jpg|تپس|بندانگشتی|right|100px|[[محمد تقی دیاری بیدگلی|دیاری بیدگلی]]]] | ||
حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد تقی دیاری بیدگلی]]'''، '''آقای [[حسین قاسمی]]''' و '''خانم [[عصمت نیری]]''' در مقاله ''«[[بررسی علم غیب ائمه در مکتب کلامی علامه طباطبایی و شاگردان وی (مقاله)|بررسی علم غیب ائمه در مکتب کلامی علامه طباطبایی و شاگردان وی]]»'' در اینباره گفتهاند: | حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد تقی دیاری بیدگلی]]'''، '''آقای [[حسین قاسمی]]''' و '''خانم [[عصمت نیری]]''' در مقاله ''«[[بررسی علم غیب ائمه در مکتب کلامی علامه طباطبایی و شاگردان وی (مقاله)|بررسی علم غیب ائمه در مکتب کلامی علامه طباطبایی و شاگردان وی]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
::::::«میدانیم که همه موقعیتها به طور کلی برای [[پیامبر]]{{صل}} فراهم نشد تا شریعت اسلامی را به طور کامل تبیین کند. عمر [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} محدود بود و لذا باید برای بعد از خود خلیفه و [[امامان]]{{عم}} و جانشینانی قرار میداد تا ادامه دهنده راه او باشند؛ و به همان دلیل که [[پیامبر]]{{صل}} احتیاج به [[علم غیب]] دارد، [[امام]]{{ع}} و جانشین او نیز باید از این علم بهرهمند شود. [[ابن سینا]] میگوید: تجربه و قیاس میپذیرند که نفس انسانی میتواند در عالم خواب به غیب نائل شود و مانعی نیز ندارد که همین علم غیب در حال بیداری به او افاضه شود. و از طرفی [[امامان]]{{عم}} باید آنچه را در راه هدایت بندگان لازم است، بدانند و به علومی که از راه عادی برای افراد مشهود نیست مثل علم به احکام جزئی، آگاه باشند؛ زیرا با احکام کلی شریعت یا با کلیات عقلی به تنهایی نمیتوان به همه پرسشها مردم پاسخ داد. بنابراین، کسی که از طرف خداوند مأمور هدایت بندگان شده است، باید مجهز به [[علم غیب]] باشد چنان که خداوند میفرماید: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}<ref>«او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد».</ref> تا معلوم شود پیامبرانش رسالتهای پروردگارشان را ابلاغ کردهاند»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C_%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D8%A6%D9%85%D9%87_%D8%AF%D8%B1_%D9%85%DA%A9%D8%AA%D8%A8_%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C_%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%87_%D8%B7%D8%A8%D8%A7%D8%B7%D8%A8%D8%A7%DB%8C%DB%8C_%D9%88_%D8%B4%D8%A7%DA%AF%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D9%86_%D9%88%DB%8C_(%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87) بررسی علم غیب ائمه در مکتب کلامی علامه طباطبایی و شاگردان وی]</ref> | ::::::«میدانیم که همه موقعیتها به طور کلی برای [[پیامبر]]{{صل}} فراهم نشد تا شریعت اسلامی را به طور کامل تبیین کند. عمر [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} محدود بود و لذا باید برای بعد از خود خلیفه و [[امامان]]{{عم}} و جانشینانی قرار میداد تا ادامه دهنده راه او باشند؛ و به همان دلیل که [[پیامبر]]{{صل}} احتیاج به [[علم غیب]] دارد، [[امام]]{{ع}} و جانشین او نیز باید از این علم بهرهمند شود. [[ابن سینا]] میگوید: تجربه و قیاس میپذیرند که نفس انسانی میتواند در عالم خواب به غیب نائل شود و مانعی نیز ندارد که همین علم غیب در حال بیداری به او افاضه شود. و از طرفی [[امامان]]{{عم}} باید آنچه را در راه هدایت بندگان لازم است، بدانند و به علومی که از راه عادی برای افراد مشهود نیست مثل علم به احکام جزئی، آگاه باشند؛ زیرا با احکام کلی شریعت یا با کلیات عقلی به تنهایی نمیتوان به همه پرسشها مردم پاسخ داد. بنابراین، کسی که از طرف خداوند مأمور هدایت بندگان شده است، باید مجهز به [[علم غیب]] باشد چنان که خداوند میفرماید: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}<ref>«او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد».</ref> تا معلوم شود پیامبرانش رسالتهای پروردگارشان را ابلاغ کردهاند»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C_%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D8%A6%D9%85%D9%87_%D8%AF%D8%B1_%D9%85%DA%A9%D8%AA%D8%A8_%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C_%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%87_%D8%B7%D8%A8%D8%A7%D8%B7%D8%A8%D8%A7%DB%8C%DB%8C_%D9%88_%D8%B4%D8%A7%DA%AF%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D9%86_%D9%88%DB%8C_(%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87) بررسی علم غیب ائمه در مکتب کلامی علامه طباطبایی و شاگردان وی]</ref> | ||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۶. حجت الاسلام و المسلمین احسائی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۶. حجت الاسلام و المسلمین احسائی؛ | ||
| تصویر = 0f6.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[علی جزیری احسائی]]]] | | تصویر = 0f6.jpg|تپس|بندانگشتی|right|100px|[[علی جزیری احسائی]]]] | ||
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی جزیری احسائی]]''' در کتاب ''«[[دفع الریب عن علم الغیب (کتاب)|دفع الریب عن علم الغیب]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی جزیری احسائی]]''' در کتاب ''«[[دفع الریب عن علم الغیب (کتاب)|دفع الریب عن علم الغیب]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«از آنجا که حکمت خداوند اقتضا میکند که بندگان خود را مکلف کند و از طرفی بندگان محتاج هدایت هستند و هدایت متوقف بر وجود شریعت و ترغیب و ارهاب بندگان به سوی آن شریعت است و شریعت هم چیزی نیست جز احکامی که خداوند برای اصلاح شئون دینی و دنیایی بندگان قرار داده پس همان حکمت بالغه خداوند اقتضا میکند که ایشان رسولان خود را از بعضی از علوم غیبی که انجام درخواست خداوند از رسولان مانند اقامه قسط و عدل و انذار و تبشیر و تعلیم و اصلاح متوقف بر علم به آنهاست آگاه کند. مضافاً اینکه مطلع کردن رسولان از علوم غیبی فضل و کرم خداوند است و خداوند کریم و فاضل است و هرجا که مستحق فضل و کرم خود را یافت آن را به او عطا میکند»<ref>دفع الریب عن علم الغیب، ص۶۵.</ref>. | ::::::«از آنجا که حکمت خداوند اقتضا میکند که بندگان خود را مکلف کند و از طرفی بندگان محتاج هدایت هستند و هدایت متوقف بر وجود شریعت و ترغیب و ارهاب بندگان به سوی آن شریعت است و شریعت هم چیزی نیست جز احکامی که خداوند برای اصلاح شئون دینی و دنیایی بندگان قرار داده پس همان حکمت بالغه خداوند اقتضا میکند که ایشان رسولان خود را از بعضی از علوم غیبی که انجام درخواست خداوند از رسولان مانند اقامه قسط و عدل و انذار و تبشیر و تعلیم و اصلاح متوقف بر علم به آنهاست آگاه کند. مضافاً اینکه مطلع کردن رسولان از علوم غیبی فضل و کرم خداوند است و خداوند کریم و فاضل است و هرجا که مستحق فضل و کرم خود را یافت آن را به او عطا میکند»<ref>دفع الریب عن علم الغیب، ص۶۵.</ref>. | ||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۷. حجت الاسلام و المسلمین بهدار؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۷. حجت الاسلام و المسلمین بهدار؛ | ||
| تصویر = 11169.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد رضا بهدار|بهدار]]]] | | تصویر = 11169.jpg|تپس|بندانگشتی|right|100px|[[محمد رضا بهدار|بهدار]]]] | ||
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد رضا بهدار]]''' در مقاله ''«[[گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه (مقاله)|گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد رضا بهدار]]''' در مقاله ''«[[گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه (مقاله)|گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«'''ادله عقلی''': از آنجا که [[امام]]{{ع}} خود برگزیده الهی است، به واسطه تربیت نفس خویش و طی کردن مراحل تکامل نفس و مستعد شدن قوه عقل نظری و عملی به درجههای از کمال میرسد که خود، کلام الهی را استماع و فرشتگان را مشاهده میکند و از آن سو، با قوه عملی، قدرت فاعلیت پیدا میکند و عالم ماده را تسخیر میکند؛ از این رو، با فرض اتصال نفس نبی یا امام معصوم{{ع}} به عالم عقول، دیگر حجابی برای نفس باقی نمیماند و ملکوت همه امور بر او عیان میشود. [[ملاصدرا]] در باب دامنه وسیع "علم نبی" تعلیلی دارند که از همان برای گستره [[علم امام]]{{ع}} نیز میتوان استفاده کرد: علم حقیقی همان یقین است که تنها از راه ایجاد زمینه اتصال نفس قدسی با ملائکه به دست میآید. اگر نفس، احتجاب به بدن و قوای آن و تعلق به دنیا و اخلاد در زمین نداشته باشد، به مبادی عالی و ملائکه مقربین، به خصوص به [[روح القدس]] که معلم انبیاست، متصل میگردد و در این هنگام، نقوش علمی و صفات کمالی در آن تلألو میکند، زیرا میان مجردات حجابی نیست و هیچ منع و تقصیر و بخلی در افاضه وجود ندارد، زیرا این امور از ویژگیهای عالم ماده است<ref>[[ملاصدرا]]، اسفار، ج۶، ص۲۷۵ - ۲۸۵.</ref> آن دسته از بزرگانی که قائل به علم مطلق و فعلیِ اماماند، یکی از دلایلشان این است که کاملتر بودن رسالت و [[امامت]] منوط به آن است که صفات [[رسول]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}}، اتم صفات باشد و در صورتی چنین خواهد بود که علمش حضوری و بالفعل به همه امور و وقایع باشد، نه مشروط و مقید بر اراده و خواست، زیرا علم مشروط به اراده گرچه کمال و فضیلت است، اما بالاترین کمال و فضیلت نیست <ref>[[محمد حسین مظفر]]، [[علم الإمام ۲ (کتاب)|علم الإمام]]، ص۵۰.</ref>»<ref>[[گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه (مقاله)|گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه]]، [[تحقیقات کلامی (نشریه)|فصلنامه تحقیقات کلامی]]، شماره ۳، ص۵۴.</ref>. | ::::::«'''ادله عقلی''': از آنجا که [[امام]]{{ع}} خود برگزیده الهی است، به واسطه تربیت نفس خویش و طی کردن مراحل تکامل نفس و مستعد شدن قوه عقل نظری و عملی به درجههای از کمال میرسد که خود، کلام الهی را استماع و فرشتگان را مشاهده میکند و از آن سو، با قوه عملی، قدرت فاعلیت پیدا میکند و عالم ماده را تسخیر میکند؛ از این رو، با فرض اتصال نفس نبی یا امام معصوم{{ع}} به عالم عقول، دیگر حجابی برای نفس باقی نمیماند و ملکوت همه امور بر او عیان میشود. [[ملاصدرا]] در باب دامنه وسیع "علم نبی" تعلیلی دارند که از همان برای گستره [[علم امام]]{{ع}} نیز میتوان استفاده کرد: علم حقیقی همان یقین است که تنها از راه ایجاد زمینه اتصال نفس قدسی با ملائکه به دست میآید. اگر نفس، احتجاب به بدن و قوای آن و تعلق به دنیا و اخلاد در زمین نداشته باشد، به مبادی عالی و ملائکه مقربین، به خصوص به [[روح القدس]] که معلم انبیاست، متصل میگردد و در این هنگام، نقوش علمی و صفات کمالی در آن تلألو میکند، زیرا میان مجردات حجابی نیست و هیچ منع و تقصیر و بخلی در افاضه وجود ندارد، زیرا این امور از ویژگیهای عالم ماده است<ref>[[ملاصدرا]]، اسفار، ج۶، ص۲۷۵ - ۲۸۵.</ref> آن دسته از بزرگانی که قائل به علم مطلق و فعلیِ اماماند، یکی از دلایلشان این است که کاملتر بودن رسالت و [[امامت]] منوط به آن است که صفات [[رسول]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}}، اتم صفات باشد و در صورتی چنین خواهد بود که علمش حضوری و بالفعل به همه امور و وقایع باشد، نه مشروط و مقید بر اراده و خواست، زیرا علم مشروط به اراده گرچه کمال و فضیلت است، اما بالاترین کمال و فضیلت نیست <ref>[[محمد حسین مظفر]]، [[علم الإمام ۲ (کتاب)|علم الإمام]]، ص۵۰.</ref>»<ref>[[گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه (مقاله)|گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه]]، [[تحقیقات کلامی (نشریه)|فصلنامه تحقیقات کلامی]]، شماره ۳، ص۵۴.</ref>. | ||
خط ۹۴: | خط ۹۴: | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۸. آقای دکتر معارف (هیئت علمی دانشکده الهیات دانشگاه تهران)؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۸. آقای دکتر معارف (هیئت علمی دانشکده الهیات دانشگاه تهران)؛ | ||
| تصویر = 11118.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[مجید معارف]]]] | | تصویر = 11118.jpg|تپس|بندانگشتی|right|100px|[[مجید معارف]]]] | ||
آقای دکتر '''[[مجید معارف|معارف]]''' و دیگر نویسندگان مقاله ''«[[نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن (مقاله)|نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن]]»'' در اینباره گفتهاند: | آقای دکتر '''[[مجید معارف|معارف]]''' و دیگر نویسندگان مقاله ''«[[نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن (مقاله)|نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
::::::«بر اساس حکم عقل و منطق، فردی که برای مأموریتی از جانب خداوند منصبی را پذیرفته است، باید ملزومات آن منصب را در اختیار داشته باشد. در تعریف [[امامت]] که بنا به فرمایش [[حضرت رضا]]{{ع}} نگهداری دین و حفظ نظام مسلمانان است <ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۰</ref>، وظیفه [[امام]]{{ع}} نه تنها تبیین دین و تفسیر قرآن، بلکه تدبیر امور امت و رفع مشکلات ایشان به مقتضای زمان و ارائه الگوی حیات طیبه است. با این اوصاف همانگونه که [[رسول خدا]]{{صل}} در امر رسالت به امداد و عنایات خاص الهی نیازمند است، جانشین او و [[امام]]{{ع}} امت به مراتب نیازمندتر است. تدابیر حق تعالی از طریق امر به رسول برای تعلیم [[امام]]{{ع}} و ارتباط ملائکه با [[امام]]{{ع}}، پاسخگوی این نیاز بوده است»<ref>[[نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن (مقاله)|نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن]]؛ ص:۴۱.</ref> | ::::::«بر اساس حکم عقل و منطق، فردی که برای مأموریتی از جانب خداوند منصبی را پذیرفته است، باید ملزومات آن منصب را در اختیار داشته باشد. در تعریف [[امامت]] که بنا به فرمایش [[حضرت رضا]]{{ع}} نگهداری دین و حفظ نظام مسلمانان است <ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۰</ref>، وظیفه [[امام]]{{ع}} نه تنها تبیین دین و تفسیر قرآن، بلکه تدبیر امور امت و رفع مشکلات ایشان به مقتضای زمان و ارائه الگوی حیات طیبه است. با این اوصاف همانگونه که [[رسول خدا]]{{صل}} در امر رسالت به امداد و عنایات خاص الهی نیازمند است، جانشین او و [[امام]]{{ع}} امت به مراتب نیازمندتر است. تدابیر حق تعالی از طریق امر به رسول برای تعلیم [[امام]]{{ع}} و ارتباط ملائکه با [[امام]]{{ع}}، پاسخگوی این نیاز بوده است»<ref>[[نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن (مقاله)|نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن]]؛ ص:۴۱.</ref> | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۹. آقای رضوانی (پژوهشگر حوزه علمیه قم). | | عنوان پاسخدهنده = ۹. آقای رضوانی (پژوهشگر حوزه علمیه قم). | ||
| تصویر = 15207.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[علی اصغر رضوانی]]]] | | تصویر = 15207.jpg|تپس|100px|right|بندانگشتی|[[علی اصغر رضوانی]]]] | ||
::::::آقای '''[[علی اصغر رضوانی|رضوانی]]'''، در کتاب ''«[[علم و سلطه غیبی اولیا (کتاب)|علم و سلطه غیبی اولیا]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آقای '''[[علی اصغر رضوانی|رضوانی]]'''، در کتاب ''«[[علم و سلطه غیبی اولیا (کتاب)|علم و سلطه غیبی اولیا]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«اولیای الهی اگر در زمان حیاتشان [[علم غیب]] داشتهاند؛ خصوصاً [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} که به نص آیات قرآن کریم از [[علم غیب]] به اذن الهی آگاه است، این [[علم غیب]] را از طریق نفس داشتهاند نه بدن، نفسی که مجرد بوده و بعد از عروض مرگ بر بدن و جدا شدن از آن باقی است و آثار زمان حیاتش را در افقی وسیعتر دارد. لذا میتوان گفت که اولیای الهی به حکم عقل بعد از مرگ نیز [[علم غیب]] داشته و از اموری که در دنیا اتفاق میافتد نیز آگاه میباشند»<ref>[[علم و سلطه غیبی اولیا (کتاب)|علم و سلطه غیبی اولیا]]، ص۶۷تا۷۲.</ref>. | ::::::«اولیای الهی اگر در زمان حیاتشان [[علم غیب]] داشتهاند؛ خصوصاً [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} که به نص آیات قرآن کریم از [[علم غیب]] به اذن الهی آگاه است، این [[علم غیب]] را از طریق نفس داشتهاند نه بدن، نفسی که مجرد بوده و بعد از عروض مرگ بر بدن و جدا شدن از آن باقی است و آثار زمان حیاتش را در افقی وسیعتر دارد. لذا میتوان گفت که اولیای الهی به حکم عقل بعد از مرگ نیز [[علم غیب]] داشته و از اموری که در دنیا اتفاق میافتد نیز آگاه میباشند»<ref>[[علم و سلطه غیبی اولیا (کتاب)|علم و سلطه غیبی اولیا]]، ص۶۷تا۷۲.</ref>. |