پرش به محتوا

اقسام و انواع علم غیب کدام‌اند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پایان جمع شدن}} +}})
جز (جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\]\]\]\] \:\:\:\:\:\:' به 'ه = $1 | پاسخ = ')
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پایان جمع شدن}} +}}))
خط ۳۵: خط ۳۵:
:::::#نوعی که تمام مردم را از آن باخبر می‌کند؛ نظیر برانگیخته شدن و جمع شدن مردم در روز قیامت و بهشت و دوزخ.
:::::#نوعی که تمام مردم را از آن باخبر می‌کند؛ نظیر برانگیخته شدن و جمع شدن مردم در روز قیامت و بهشت و دوزخ.
::::::بر این اساس، مراد از این که غیب تنها در نزد خدا و از آن خداست، آن است که نه از طریق تجربه می‌توان از غیب آگاهی پیدا کرد، نه از طریق عقل و نه از هیچ راه دیگر، بلکه [[رابطه وحی یا الهام با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|تنها از طریق وحی الهی می توان غیب را دانست؛]] و او بر حسب آنچه حکمت و نیاز مردم اقتضا کند، هر یک از پیامبرانش را که بخواهد از غیب خود آگاه می‌کند و پیامبر او هم به نوبه خود مردم را از این غیب، همان طور که از خدا دریافت کرده، باخبر می‌سازد. بنابراین، خبر دادن پیامبر از غیب، دانستن غیب نیست، بلکه نقل غیب است از کسی که غیب می‌داند و تفاوت میان منبع علم و نقل از این منبع زیاد است؛ زیرا اولی اصل و دومی فرع است. و نیز فرق است میان کسی که به طور مستقیم از منبع علم نقل می‌کند و کسی که از این ناقل نقل می‌کند: گفتند: منزهی تو. ما را جز آنچه خود به ما آموخته ای دانشی نیست. تویی دانای حکیم»<ref>[http://www.ghadeer.org/Book/230/31378 تفسیر کاشف؛ ج۳؛ ص ۳۱۲.]</ref>
::::::بر این اساس، مراد از این که غیب تنها در نزد خدا و از آن خداست، آن است که نه از طریق تجربه می‌توان از غیب آگاهی پیدا کرد، نه از طریق عقل و نه از هیچ راه دیگر، بلکه [[رابطه وحی یا الهام با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|تنها از طریق وحی الهی می توان غیب را دانست؛]] و او بر حسب آنچه حکمت و نیاز مردم اقتضا کند، هر یک از پیامبرانش را که بخواهد از غیب خود آگاه می‌کند و پیامبر او هم به نوبه خود مردم را از این غیب، همان طور که از خدا دریافت کرده، باخبر می‌سازد. بنابراین، خبر دادن پیامبر از غیب، دانستن غیب نیست، بلکه نقل غیب است از کسی که غیب می‌داند و تفاوت میان منبع علم و نقل از این منبع زیاد است؛ زیرا اولی اصل و دومی فرع است. و نیز فرق است میان کسی که به طور مستقیم از منبع علم نقل می‌کند و کسی که از این ناقل نقل می‌کند: گفتند: منزهی تو. ما را جز آنچه خود به ما آموخته ای دانشی نیست. تویی دانای حکیم»<ref>[http://www.ghadeer.org/Book/230/31378 تفسیر کاشف؛ ج۳؛ ص ۳۱۲.]</ref>
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۴۸: خط ۴۸:
::::::ب. آگاهی [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} را از ملکوت آسمانها و زمین {{متن قرآن|[[آیا آیه ۷۵ سوره انعام علم غیب ابراهیم پیامبر را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|كَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ]]}}<ref>و این‌گونه ما گستره آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم می‌نمایانیم و چنین می‌کنیم تا از باورداران گردد؛ سوره مبارکه انعام، آیه۷۵.</ref>
::::::ب. آگاهی [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} را از ملکوت آسمانها و زمین {{متن قرآن|[[آیا آیه ۷۵ سوره انعام علم غیب ابراهیم پیامبر را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|كَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ]]}}<ref>و این‌گونه ما گستره آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم می‌نمایانیم و چنین می‌کنیم تا از باورداران گردد؛ سوره مبارکه انعام، آیه۷۵.</ref>
::::::ج. اطلاع [[حضرت یعقوب]]{{ع}} از آینده [[حضرت یوسف]]{{ع}}{{متن قرآن|إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي سَاجِدِينَ قَالَ يَا بُنَيَّ لاَ تَقْصُصْ رُؤْيَاكَ عَلَى إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُواْ لَكَ كَيْدًا إِنَّ الشَّيْطَانَ لِلإِنسَانِ عَدُوٌّ مُّبِينٌ [[آیا آیه ۶ سوره یوسف علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|وَكَذَلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَيُعَلِّمُكَ مِن تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ وَيُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَعَلَى آلِ يَعْقُوبَ كَمَا أَتَمَّهَا عَلَى أَبَوَيْكَ مِن قَبْلُ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبَّكَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ]]}}<ref>یاد کن آنگاه را که یوسف به پدرش گفت: ای پدر! من (در خواب) یازده ستاره و خورشید و ماه را دیدم که برای من فروتن بودند گفت: پسرکم! خوابت را برای برادرانت باز مگو که برای تو نیرنگی سخت اندیشند؛ بی‌گمان شیطان، برای آدمی دشمنی آشکار است و بدین گونه پروردگارت تو را برمی‌گزیند و به تو از (دانش) خوابگزاری می‌آموزد و نعمت خویش را بر تو و بر خاندان یعقوب تمام می‌گرداند چنان‌که پیش از این بر پدرانت ابراهیم و اسحاق تمام گردانید که پروردگار تو دانایی فرزانه است؛ سوره مبارکه یوسف، آیات ۴ الی ۶.</ref>»<ref>[[در آستان امامان معصوم ج۱ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۱، ص۹۵ الی ۹۸.</ref>.
::::::ج. اطلاع [[حضرت یعقوب]]{{ع}} از آینده [[حضرت یوسف]]{{ع}}{{متن قرآن|إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي سَاجِدِينَ قَالَ يَا بُنَيَّ لاَ تَقْصُصْ رُؤْيَاكَ عَلَى إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُواْ لَكَ كَيْدًا إِنَّ الشَّيْطَانَ لِلإِنسَانِ عَدُوٌّ مُّبِينٌ [[آیا آیه ۶ سوره یوسف علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|وَكَذَلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَيُعَلِّمُكَ مِن تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ وَيُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَعَلَى آلِ يَعْقُوبَ كَمَا أَتَمَّهَا عَلَى أَبَوَيْكَ مِن قَبْلُ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبَّكَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ]]}}<ref>یاد کن آنگاه را که یوسف به پدرش گفت: ای پدر! من (در خواب) یازده ستاره و خورشید و ماه را دیدم که برای من فروتن بودند گفت: پسرکم! خوابت را برای برادرانت باز مگو که برای تو نیرنگی سخت اندیشند؛ بی‌گمان شیطان، برای آدمی دشمنی آشکار است و بدین گونه پروردگارت تو را برمی‌گزیند و به تو از (دانش) خوابگزاری می‌آموزد و نعمت خویش را بر تو و بر خاندان یعقوب تمام می‌گرداند چنان‌که پیش از این بر پدرانت ابراهیم و اسحاق تمام گردانید که پروردگار تو دانایی فرزانه است؛ سوره مبارکه یوسف، آیات ۴ الی ۶.</ref>»<ref>[[در آستان امامان معصوم ج۱ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۱، ص۹۵ الی ۹۸.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۵۸: خط ۵۸:
:::::# اینکه بگوئیم غیب یعنی {{عربی|«ما غاب عن الناس»}}، در این تعریف ممکن است برای فردی یک چیز غیب باشد و برای فرد دیگر غیب نباشد، طبق این معنا آنچه که از فرد غایب است برای او غیب است اما اگر نزد دیگری غایب نباشد برای او غیب نیست! آنچه برای مردم غیر مشهود هست می‌شود غیب، اما برای پیامبر و ائمه که مشهود است مثل اینکه [[پیامبر]] می‌داند این شخص چه زمانی فوت می‌کند، این برای مردم غیب است اما برای خود [[پیامبر]] عنوان [[علم غیب]] ندارد. این یک تعریف که طبق این بیان [[علم غیب]] یک معنای نسبی پیدا می‌کند.  
:::::# اینکه بگوئیم غیب یعنی {{عربی|«ما غاب عن الناس»}}، در این تعریف ممکن است برای فردی یک چیز غیب باشد و برای فرد دیگر غیب نباشد، طبق این معنا آنچه که از فرد غایب است برای او غیب است اما اگر نزد دیگری غایب نباشد برای او غیب نیست! آنچه برای مردم غیر مشهود هست می‌شود غیب، اما برای پیامبر و ائمه که مشهود است مثل اینکه [[پیامبر]] می‌داند این شخص چه زمانی فوت می‌کند، این برای مردم غیب است اما برای خود [[پیامبر]] عنوان [[علم غیب]] ندارد. این یک تعریف که طبق این بیان [[علم غیب]] یک معنای نسبی پیدا می‌کند.  
:::::# طبق معنای [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در خطبه ۱۲۸ که کسی خدمت حضرت رسید و عرض کرد: {{عربی|«لَقَدْ أُعْطِیتَ یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ عِلْمَ الْغَیْبِ فَضَحِکَ{{ع}} وَ قَالَ لِلرَّجُلِ وَ کَانَ کَلْبِیّاً یَا أَخَا کَلْبٍ لَیْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَیْبٍ وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِی عِلْم‏»}}،<ref>«ای امیرمؤمنان تو را [[علم غیب]] داده‌اند؟ [[امام]]{{ع}} خندید و به مرد که از بنی کلب بود گفت: ای برادر کلبی! این [[علم غیب]] نیست، بلکه علمی است که از صاحب علم آموخته شده است.</ref> حضرت ملاکی را بیان می‌فرماید که [[علم غیب]] آن است که در آن عالم بدون واسطه و بدون معلم به معلوم علم پیدا کند اما اگر یک علمی را معلم به انسان یاد دهد این دیگر غیب نیست! بر مبنای این بیان [[علم غیب]] منحصر به خدای تبارک و تعالی است، هر چه را که خدا به [[پیامبر]] و [[ائمه]] عنایت کرده ولو از انظار عموم بشر مخفی است ولی چون خدا به اینها یاد داده و اینها با واسطه‌ الهی یاد گرفته‌اند عنوان [[علم غیب]] به خود نمی‌گیرد»<ref>[http://www.j-fazel.com/persian/lecture/9482/ وبگاه پاسخ‌دهنده (محمد جواد فاضل لنکرانی).]</ref>.
:::::# طبق معنای [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در خطبه ۱۲۸ که کسی خدمت حضرت رسید و عرض کرد: {{عربی|«لَقَدْ أُعْطِیتَ یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ عِلْمَ الْغَیْبِ فَضَحِکَ{{ع}} وَ قَالَ لِلرَّجُلِ وَ کَانَ کَلْبِیّاً یَا أَخَا کَلْبٍ لَیْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَیْبٍ وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِی عِلْم‏»}}،<ref>«ای امیرمؤمنان تو را [[علم غیب]] داده‌اند؟ [[امام]]{{ع}} خندید و به مرد که از بنی کلب بود گفت: ای برادر کلبی! این [[علم غیب]] نیست، بلکه علمی است که از صاحب علم آموخته شده است.</ref> حضرت ملاکی را بیان می‌فرماید که [[علم غیب]] آن است که در آن عالم بدون واسطه و بدون معلم به معلوم علم پیدا کند اما اگر یک علمی را معلم به انسان یاد دهد این دیگر غیب نیست! بر مبنای این بیان [[علم غیب]] منحصر به خدای تبارک و تعالی است، هر چه را که خدا به [[پیامبر]] و [[ائمه]] عنایت کرده ولو از انظار عموم بشر مخفی است ولی چون خدا به اینها یاد داده و اینها با واسطه‌ الهی یاد گرفته‌اند عنوان [[علم غیب]] به خود نمی‌گیرد»<ref>[http://www.j-fazel.com/persian/lecture/9482/ وبگاه پاسخ‌دهنده (محمد جواد فاضل لنکرانی).]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۶۹: خط ۶۹:
:::::#'''[[علم غیب غیر ذاتی چیست؟ (پرسش)|علم غیب اکتسابی]]:''' علمی است که در رابطه با غیر خداوند مطرح می‌شود و چنین نیست که این آگاهی از [[غیب]] لازمه ذات و یا عین ذات چنین موجوداتی باشد، بلکه بایستی خداوند چنین علمی را یا از طریق وحی بدانان عنایت فرماید و یا زمینه‌ها و اسباب لازم برای حصول چنین علمی را فراهم آورد»<ref>[[بحثی مبسوط در آموزش عقاید (کتاب)|بحثی مبسوط در آموزش عقاید]]، ج٢، ص٢٧.</ref>.
:::::#'''[[علم غیب غیر ذاتی چیست؟ (پرسش)|علم غیب اکتسابی]]:''' علمی است که در رابطه با غیر خداوند مطرح می‌شود و چنین نیست که این آگاهی از [[غیب]] لازمه ذات و یا عین ذات چنین موجوداتی باشد، بلکه بایستی خداوند چنین علمی را یا از طریق وحی بدانان عنایت فرماید و یا زمینه‌ها و اسباب لازم برای حصول چنین علمی را فراهم آورد»<ref>[[بحثی مبسوط در آموزش عقاید (کتاب)|بحثی مبسوط در آموزش عقاید]]، ج٢، ص٢٧.</ref>.
::::::«[[علم غیب]] را به لحاظ های مختلف می‌توان به انواعی تقسیم نمود، از جمله این تقسیمات تقسیم به لحاظ کسانی است که از غیب آگاهند. از این رو می‌توان گفت که علم غیب نخست به دو قسم تقسیم می‌شود: (۱): [[علم غیب الهی]]؛ (۲): [[علم غیب انسان‌ها]]. قسم دوم نیز خود به دو شاخه فرعی قابل تقسیم است: (الف): [[علم غیب پیامبران]]؛ (ب): [[علم غیب انسان‌های عادی]]»<ref>[[بحثی مبسوط در آموزش عقاید (کتاب)|بحثی مبسوط در آموزش عقاید]]، ج٢، ص٢٥.</ref>.
::::::«[[علم غیب]] را به لحاظ های مختلف می‌توان به انواعی تقسیم نمود، از جمله این تقسیمات تقسیم به لحاظ کسانی است که از غیب آگاهند. از این رو می‌توان گفت که علم غیب نخست به دو قسم تقسیم می‌شود: (۱): [[علم غیب الهی]]؛ (۲): [[علم غیب انسان‌ها]]. قسم دوم نیز خود به دو شاخه فرعی قابل تقسیم است: (الف): [[علم غیب پیامبران]]؛ (ب): [[علم غیب انسان‌های عادی]]»<ref>[[بحثی مبسوط در آموزش عقاید (کتاب)|بحثی مبسوط در آموزش عقاید]]، ج٢، ص٢٥.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۸۶: خط ۸۶:
::::::گاهی [[علم غیب]] را مخصوص خدا می‌داند، همان طور که در این آیه آمده است؛ و گاهی بخشی از [[علم غیب]] را به [[پیامبران]] و حتی غیر [[پیامبران]] نسبت می‌دهد؛ همان طور که در مورد مادر [[موسی]]{{ع}} می‌خوانیم که به او وحی شد و برخی اخبار غیبی در اختیار او گذاشته شد.
::::::گاهی [[علم غیب]] را مخصوص خدا می‌داند، همان طور که در این آیه آمده است؛ و گاهی بخشی از [[علم غیب]] را به [[پیامبران]] و حتی غیر [[پیامبران]] نسبت می‌دهد؛ همان طور که در مورد مادر [[موسی]]{{ع}} می‌خوانیم که به او وحی شد و برخی اخبار غیبی در اختیار او گذاشته شد.
::::::البته قسم اول آیاتِ مربوط به [[علم غیب]] ذاتی است که مخصوص خداست، اما قسم دوم آیاتِ مربوط به علمِ غیبِ عرضی است که خدا به صورت محدود در اختیار برخی پیامبران و بندگان خاصش قرار می‌دهد»<ref>[http://ghbook.ir/index.php?name=%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1%20%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86%20%D9%85%D9%87%D8%B1&option=com_mtree&task=readonline&link_id=5433&page=1&chkhashk=18A0AD00E3&Itemid=281&lang=fa تفسیر قرآن مهر؛ ج۹، ص۳۳۶ و ۳۳۷.]</ref>.
::::::البته قسم اول آیاتِ مربوط به [[علم غیب]] ذاتی است که مخصوص خداست، اما قسم دوم آیاتِ مربوط به علمِ غیبِ عرضی است که خدا به صورت محدود در اختیار برخی پیامبران و بندگان خاصش قرار می‌دهد»<ref>[http://ghbook.ir/index.php?name=%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1%20%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86%20%D9%85%D9%87%D8%B1&option=com_mtree&task=readonline&link_id=5433&page=1&chkhashk=18A0AD00E3&Itemid=281&lang=fa تفسیر قرآن مهر؛ ج۹، ص۳۳۶ و ۳۳۷.]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۹۹: خط ۹۹:
:::::* '''علم غیب از جهت زمان:''' (۱): [[علم غیب]] گاهی مربوط به جریانات، قصه‌ها و اخبار گذشته می‌شود، مثل داستانهای قرآنی از امت‌های گذشته، که علم به این گونه غیب عا نسبی است، عده‌ای می‌دانند و عده‌ای نمی‌دانند، پس نسبت به کسانی که نمی‌دانند غیب است، مثلا داستان [[حضرت یوسف]] برای [[حضرت محمد]]{{صل}} غیب دانسته شده ولی نسبت به برادران او غیب نیست. (۲): [[علم غیب]] گاهی مربوط به زمان حاضر می‌شود، چه بسا جریاناتی فی الحال در عالم محقق می‌شود و ما از آنها آگاه نمی‌شویم، در حالی که عده ای به وسیله وسائل ارتباطی که در اختیار دارند فورا متوجه می‌شوند، بنابراین برای کسانی که این ابزار را ندارند غیب است. (۳): [[علم غیب]] گاهی مربوط به زمان آینده است، مثل علم به قیامت و موارد شبیه آن، در این صورت شامل علم اختصاصی الهی می‌شود و اگر [[انبیاء]] و اولیاء در این باره گزارشی می‌دهند، به تعلیم خداوند است و استقلالی در آگاهی ندارند.
:::::* '''علم غیب از جهت زمان:''' (۱): [[علم غیب]] گاهی مربوط به جریانات، قصه‌ها و اخبار گذشته می‌شود، مثل داستانهای قرآنی از امت‌های گذشته، که علم به این گونه غیب عا نسبی است، عده‌ای می‌دانند و عده‌ای نمی‌دانند، پس نسبت به کسانی که نمی‌دانند غیب است، مثلا داستان [[حضرت یوسف]] برای [[حضرت محمد]]{{صل}} غیب دانسته شده ولی نسبت به برادران او غیب نیست. (۲): [[علم غیب]] گاهی مربوط به زمان حاضر می‌شود، چه بسا جریاناتی فی الحال در عالم محقق می‌شود و ما از آنها آگاه نمی‌شویم، در حالی که عده ای به وسیله وسائل ارتباطی که در اختیار دارند فورا متوجه می‌شوند، بنابراین برای کسانی که این ابزار را ندارند غیب است. (۳): [[علم غیب]] گاهی مربوط به زمان آینده است، مثل علم به قیامت و موارد شبیه آن، در این صورت شامل علم اختصاصی الهی می‌شود و اگر [[انبیاء]] و اولیاء در این باره گزارشی می‌دهند، به تعلیم خداوند است و استقلالی در آگاهی ندارند.
::::::در این تقسیم بندی‌ها به یک نتیجه می‌رسیم که [[علم غیب]] واقعی اختصاصی است، آنگونه که قرآن بیان می‌کند: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۰ سوره یونس چگونه علم غیب غیر خدا ثابت می‌شود؟ (پرسش)|إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ]]}}<ref>یونس، آیه ۲۰.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّمَا}} در آیه به معنای حصر  است، یعنی غیب مختص به خداست، زیرا اخبار غیبی [[انبیاء]] و اولیاء الهی نیز به تعلیم خداوند است، و عنایتی است از جانب حق تعالی به آنها؛ به عبارت دیگر دو نوع غیب متصور است یک نوع غیب غیر مشهود، یک نوع غیب غیر موجود، گاه می‌شود که چیزی به علت عدم حضور و شهود نزد شخصی غائب از نظر و مخفی است، چنان چه مشهود گردد برای آن شخص دیگر غیب نمی‌باشد، و برای دیگران که از مشاهده آن محروم هستند غیب محسوب می‌شود؛ زیرا هم موجود است و هم مشهود، گاه چیزی علاوه بر اینکه مشهود نیست، موجود هم نیست مانند اموری که مقدر شده برای آینده اما از اسرار و مکنونات عند‌الله است، غیر از خداوند هیچ کس نسبت به آنها آگاهی ندارد اما خداوند بعضی از بندگان خاص خود را آنگونه که در قرآن متذکر شده  از بعضی از آنها آگاه می‌گرداند»<ref>[[علم غیب از نگاه عقل و وحی (کتاب)|علم غیب از نگاه عقل و وحی]]، ص ۱۰۱</ref>.
::::::در این تقسیم بندی‌ها به یک نتیجه می‌رسیم که [[علم غیب]] واقعی اختصاصی است، آنگونه که قرآن بیان می‌کند: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۰ سوره یونس چگونه علم غیب غیر خدا ثابت می‌شود؟ (پرسش)|إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ]]}}<ref>یونس، آیه ۲۰.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّمَا}} در آیه به معنای حصر  است، یعنی غیب مختص به خداست، زیرا اخبار غیبی [[انبیاء]] و اولیاء الهی نیز به تعلیم خداوند است، و عنایتی است از جانب حق تعالی به آنها؛ به عبارت دیگر دو نوع غیب متصور است یک نوع غیب غیر مشهود، یک نوع غیب غیر موجود، گاه می‌شود که چیزی به علت عدم حضور و شهود نزد شخصی غائب از نظر و مخفی است، چنان چه مشهود گردد برای آن شخص دیگر غیب نمی‌باشد، و برای دیگران که از مشاهده آن محروم هستند غیب محسوب می‌شود؛ زیرا هم موجود است و هم مشهود، گاه چیزی علاوه بر اینکه مشهود نیست، موجود هم نیست مانند اموری که مقدر شده برای آینده اما از اسرار و مکنونات عند‌الله است، غیر از خداوند هیچ کس نسبت به آنها آگاهی ندارد اما خداوند بعضی از بندگان خاص خود را آنگونه که در قرآن متذکر شده  از بعضی از آنها آگاه می‌گرداند»<ref>[[علم غیب از نگاه عقل و وحی (کتاب)|علم غیب از نگاه عقل و وحی]]، ص ۱۰۱</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۱۰: خط ۱۱۰:
::::#علم غیبی که پاره‌ای از موجودات مانند [[انبیا]]، [[ائمه]] و [[ملائکه]] به آن متصفند که جوهر آن با قسم اول متفاوت است. این [[علم غیب]] از نوع علم غیب مختص به ممکنات است و اسناد به خدا سزاوار نیست. صفات الهی، ذاتی است و مستفاد از غیر نیست به همین دلیل واجب است نه ممکن؛ اما صفات مخلوق عرضی، مستفاد از غیر و مغایر با ذات است که خدا به آن ها متصف نمی‌شود.
::::#علم غیبی که پاره‌ای از موجودات مانند [[انبیا]]، [[ائمه]] و [[ملائکه]] به آن متصفند که جوهر آن با قسم اول متفاوت است. این [[علم غیب]] از نوع علم غیب مختص به ممکنات است و اسناد به خدا سزاوار نیست. صفات الهی، ذاتی است و مستفاد از غیر نیست به همین دلیل واجب است نه ممکن؛ اما صفات مخلوق عرضی، مستفاد از غیر و مغایر با ذات است که خدا به آن ها متصف نمی‌شود.
::::::مرحوم [[علامه طبرسی]] می‌نویسد: هر کس اعتقاد داشته باشد که غیر خداوند سبحان در این صفت شریک وی است از دین اسلام خارج است اما خبرهای غیبی که از امیرالمؤمنین  در خطب ملاحم و غیر آنها نقل شده است و آنچه از این قبیل اخبارات غیبی که از فرزندان وی نقل شده همه آنها تحقیقاً بر گرفته شده از علوم غیبی رسول خداست که خداوند او را به آنها آگاه کرده و صحیح نیست به کسی که این اخبار را از ائمه{{عم}} نقل می‌کند نسبت داده شود که او معتقد به علم غیب ائمه{{عم}}است.<ref>فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۵، ص۳۵۲.</ref>».<ref>[[علم غیب ائمه (مقاله)|علم غیب ائمه]] {{عم}}، [[مطالعات اهل بیت‌شناسی (نشریه)|دوفصلنامه مطالعات اهل بیت‌شناسی]]، ص ۱۴.</ref>.
::::::مرحوم [[علامه طبرسی]] می‌نویسد: هر کس اعتقاد داشته باشد که غیر خداوند سبحان در این صفت شریک وی است از دین اسلام خارج است اما خبرهای غیبی که از امیرالمؤمنین  در خطب ملاحم و غیر آنها نقل شده است و آنچه از این قبیل اخبارات غیبی که از فرزندان وی نقل شده همه آنها تحقیقاً بر گرفته شده از علوم غیبی رسول خداست که خداوند او را به آنها آگاه کرده و صحیح نیست به کسی که این اخبار را از ائمه{{عم}} نقل می‌کند نسبت داده شود که او معتقد به علم غیب ائمه{{عم}}است.<ref>فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۵، ص۳۵۲.</ref>».<ref>[[علم غیب ائمه (مقاله)|علم غیب ائمه]] {{عم}}، [[مطالعات اهل بیت‌شناسی (نشریه)|دوفصلنامه مطالعات اهل بیت‌شناسی]]، ص ۱۴.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۱۸: خط ۱۱۸:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید محمد جعفر سبحانی]]''' در مقاله ''«[[آگاهی پیامبر از غیب در نگاه اهل سنت (مقاله)|آگاهی پیامبر از غیب در نگاه اهل سنت]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید محمد جعفر سبحانی]]''' در مقاله ''«[[آگاهی پیامبر از غیب در نگاه اهل سنت (مقاله)|آگاهی پیامبر از غیب در نگاه اهل سنت]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«[[علم غیب]] دو نوع است یکی "بالذات و بالاصاله" و دیگری "بالعرض و بالتبع". علم غیب بالذات و بالاصاله منحصر به خداوند است؛ زیرا تنها ذات باری تعالی به همه هستی احاطه وجودی و علمی دارد و برخوداری دیگران از علم غیب به صورت عرضی و تبعی است؛ زیرا احاطه و ابزار علمی اینها محدود و از راه افاضه خداوند می‌باشد»<ref>[http://mazaheb.ir/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA/%D8%B9%D9%82%D8%A7%DB%8C%D8%AF-%D9%88-%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%85/10062-%D8%A2%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-%D8%BA%DB%8C%D8%A8-%D8%AF%D8%B1-%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%A7%D9%87%D9%84%E2%80%8C%D8%B3%D9%86%D8%AA آگاهی پیامبر از غیب در نگاه اهل سنت].</ref>.
::::::«[[علم غیب]] دو نوع است یکی "بالذات و بالاصاله" و دیگری "بالعرض و بالتبع". علم غیب بالذات و بالاصاله منحصر به خداوند است؛ زیرا تنها ذات باری تعالی به همه هستی احاطه وجودی و علمی دارد و برخوداری دیگران از علم غیب به صورت عرضی و تبعی است؛ زیرا احاطه و ابزار علمی اینها محدود و از راه افاضه خداوند می‌باشد»<ref>[http://mazaheb.ir/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA/%D8%B9%D9%82%D8%A7%DB%8C%D8%AF-%D9%88-%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%85/10062-%D8%A2%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-%D8%BA%DB%8C%D8%A8-%D8%AF%D8%B1-%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%A7%D9%87%D9%84%E2%80%8C%D8%B3%D9%86%D8%AA آگاهی پیامبر از غیب در نگاه اهل سنت].</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۲۸: خط ۱۲۸:
:::::#'''[[علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)|علم غیب ذاتی]]:''' این نوع علم از آن خدا و ذاتی اوست و احدی غیر خدا از آن برخوردار نیست چنین علمی ازلی و ابدی و نامتناهی است.  
:::::#'''[[علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)|علم غیب ذاتی]]:''' این نوع علم از آن خدا و ذاتی اوست و احدی غیر خدا از آن برخوردار نیست چنین علمی ازلی و ابدی و نامتناهی است.  
:::::#'''[[علم غیب غیر ذاتی چیست؟ (پرسش)|عرضی]]:''' علمی است که به واسطه تعلیم خداوند، انسان‌های برگزیده می‌توانند از آن بهره‌مند شوند و چنین علمی، تبعی و نسبت به علم خداوند موقتی و محدود می‌باشد»<ref>[[علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن (پایان‌نامه)|علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن]]، ص۲۴.</ref>.
:::::#'''[[علم غیب غیر ذاتی چیست؟ (پرسش)|عرضی]]:''' علمی است که به واسطه تعلیم خداوند، انسان‌های برگزیده می‌توانند از آن بهره‌مند شوند و چنین علمی، تبعی و نسبت به علم خداوند موقتی و محدود می‌باشد»<ref>[[علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن (پایان‌نامه)|علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن]]، ص۲۴.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۴۰: خط ۱۴۰:
::::#غیبی که نیل به آن تنها برای خداوند متعال محقق است و این همان غیب مطلقی است که خداوند متعال آن را تنها برای برگزیدگانش آشکار می‌سازد.  
::::#غیبی که نیل به آن تنها برای خداوند متعال محقق است و این همان غیب مطلقی است که خداوند متعال آن را تنها برای برگزیدگانش آشکار می‌سازد.  
::::::قسم دوم خود به دو گروه تقسیم می‌شود: الف): غیبی که آشکار نمودنش برای رسل و فرستادگان الهی لازم است که معجزات و شرایع و سایر اخبار غیبی از آن جمله‌اند. هر آنچه که مربوط به موضوع رسالت است خداوند با آگاهی دادنِ رسولانش به آن، ایشان را تسدید و تایید می‌نماید. ب): غیبی که از شئون الهی است که خاص خداوند است. آیاتی که از اختصاص غیب به خداوند سبحان سخن می‌گویند مرادشان این دسته از غیوب است، یعنی ربوبیت پس غیب الهی بدون حد و مرز برای فرستادگان الهی قرار داده نشده است، بلکه غیبی که شئون رسالت و ابلاغ آن را تحقق بخشد به آنها عطا شده است. اما غیبی که برای عبّاد صالح و مرتاضین کشف گردد از هر دو حد: الهی بودن و رسالی بودن خارج است، که این امر برای صالحین به حسب درجاتشان محقق می‌شود و برای دیگران به حسب محاولاتشان، اما در هر حال غیبی که برای آنها کشف می‌شود غیبِ خاص خداوند و غیبِ وحیانیی که مخصوص رسولان الهی است نخواهد بود. با ضمیمه کردن آیۀ {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا]]}}<ref>سوره جن، آیه ۲۷.</ref> به آیاتی که علم به غیب را مختص به خداوند سبحان می‌داند، این نتیجه به دست می‌آید که علم غیب به اصالت از آن خداست و به تبعیتِ خداوند متعال دیگران هم می‌دانند به مقدرای که او بخواهد نسبت به آن آگاه شوند نه علمی من نفسه و بنفسه، و بگونۀ اصالتی و استقلالی بلکه به اذن الله تعالی»<ref>[[محمد تقی شاکر|شاکر]]، [[منابع علم امام در قرآن و روایات (پایان‌نامه)|منابع علم امام در قرآن و روایات]]، ص۱۲۱ و ۱۲۳.</ref>.
::::::قسم دوم خود به دو گروه تقسیم می‌شود: الف): غیبی که آشکار نمودنش برای رسل و فرستادگان الهی لازم است که معجزات و شرایع و سایر اخبار غیبی از آن جمله‌اند. هر آنچه که مربوط به موضوع رسالت است خداوند با آگاهی دادنِ رسولانش به آن، ایشان را تسدید و تایید می‌نماید. ب): غیبی که از شئون الهی است که خاص خداوند است. آیاتی که از اختصاص غیب به خداوند سبحان سخن می‌گویند مرادشان این دسته از غیوب است، یعنی ربوبیت پس غیب الهی بدون حد و مرز برای فرستادگان الهی قرار داده نشده است، بلکه غیبی که شئون رسالت و ابلاغ آن را تحقق بخشد به آنها عطا شده است. اما غیبی که برای عبّاد صالح و مرتاضین کشف گردد از هر دو حد: الهی بودن و رسالی بودن خارج است، که این امر برای صالحین به حسب درجاتشان محقق می‌شود و برای دیگران به حسب محاولاتشان، اما در هر حال غیبی که برای آنها کشف می‌شود غیبِ خاص خداوند و غیبِ وحیانیی که مخصوص رسولان الهی است نخواهد بود. با ضمیمه کردن آیۀ {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا]]}}<ref>سوره جن، آیه ۲۷.</ref> به آیاتی که علم به غیب را مختص به خداوند سبحان می‌داند، این نتیجه به دست می‌آید که علم غیب به اصالت از آن خداست و به تبعیتِ خداوند متعال دیگران هم می‌دانند به مقدرای که او بخواهد نسبت به آن آگاه شوند نه علمی من نفسه و بنفسه، و بگونۀ اصالتی و استقلالی بلکه به اذن الله تعالی»<ref>[[محمد تقی شاکر|شاکر]]، [[منابع علم امام در قرآن و روایات (پایان‌نامه)|منابع علم امام در قرآن و روایات]]، ص۱۲۱ و ۱۲۳.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۴۸: خط ۱۴۸:
حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید عبدالحکیم مدقق]]''' در مقاله ''«[[علم غیب از منظر قرآن و سنت (مقاله)|علم غیب از منظر قرآن و سنت]]»'' در این‌باره گفته است:
حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید عبدالحکیم مدقق]]''' در مقاله ''«[[علم غیب از منظر قرآن و سنت (مقاله)|علم غیب از منظر قرآن و سنت]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«گروه وهابیت بر این باورند که [[علم غیب]] مخصوص خدای متعال است. بر این اساس، اعتقاد به [[علم غیب]] اولیای خدا را موجب کفر و شرک می‌دانند. این باور ناشی از برداشت نادرست از برخی آیات مربوط به این مسأله و عدم توجه به آیات دیگر است. این نوشتار در صدد است که با نگاه جامع به همه این آیات و بااستفاده از روایات شیعه و سنی به اثبات رساند: [[علم غیب]] بر دو نوع است: [[علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)|یکی علم غیب ذاتی]] و دیگری [[علم غیب]] خدا دادی. نوع اول مخصوص خدای متعال است و اثبات آن برای غیر خدا موجب کفر و شرک است. نوع دوّم، از ویژگی‌های اولیا است و اعتقاد به این نوع [[علم غیب]] برای آنها عین توحید است. برخی از وهابیان پنداشته‌اند که اعتقاد به [[علم غیب]] اولیا، اختصاص به شیعیان دارد؛ از این رو اقدام به تکفیر آنها نموده‌اند. در این نوشتار با استناد به منابع و روایات [[اهل سنت]] به اثبات رسیده است که این اعتقاد مخصوص شیعیان نیست؛ پس اگر چنین باوری موجب کفر و شرک باشد، خود این گروه ناخودآگاه در دام آن افتاده است»<ref>[http://imamatpedia.com/wiki/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D8%B2_%D9%85%D9%86%D8%B8%D8%B1_%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86_%D9%88_%D8%B3%D9%86%D8%AA_(%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87) علم غیب از منظر قرآن و سنت]</ref>
::::::«گروه وهابیت بر این باورند که [[علم غیب]] مخصوص خدای متعال است. بر این اساس، اعتقاد به [[علم غیب]] اولیای خدا را موجب کفر و شرک می‌دانند. این باور ناشی از برداشت نادرست از برخی آیات مربوط به این مسأله و عدم توجه به آیات دیگر است. این نوشتار در صدد است که با نگاه جامع به همه این آیات و بااستفاده از روایات شیعه و سنی به اثبات رساند: [[علم غیب]] بر دو نوع است: [[علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)|یکی علم غیب ذاتی]] و دیگری [[علم غیب]] خدا دادی. نوع اول مخصوص خدای متعال است و اثبات آن برای غیر خدا موجب کفر و شرک است. نوع دوّم، از ویژگی‌های اولیا است و اعتقاد به این نوع [[علم غیب]] برای آنها عین توحید است. برخی از وهابیان پنداشته‌اند که اعتقاد به [[علم غیب]] اولیا، اختصاص به شیعیان دارد؛ از این رو اقدام به تکفیر آنها نموده‌اند. در این نوشتار با استناد به منابع و روایات [[اهل سنت]] به اثبات رسیده است که این اعتقاد مخصوص شیعیان نیست؛ پس اگر چنین باوری موجب کفر و شرک باشد، خود این گروه ناخودآگاه در دام آن افتاده است»<ref>[http://imamatpedia.com/wiki/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D8%B2_%D9%85%D9%86%D8%B8%D8%B1_%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86_%D9%88_%D8%B3%D9%86%D8%AA_(%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87) علم غیب از منظر قرآن و سنت]</ref>
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۵۶: خط ۱۵۶:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید امین موسوی|موسوی]]'''، در کتاب ''«[[گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید امین موسوی|موسوی]]'''، در کتاب ''«[[گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«اقسام [[علم غیب]]: [[علم غیب]] بر دو قسم است؛ یکی [[علم غیب]] ذاتی و استقلالی: آن دانشی است که از درون موجودی سرچشمه گرفته که برای آن حد و مرزی نیست. چنین علم غیبی منحصر به فرد و مخصوص ذات اقدس پروردگار است و از حیطه عقل بشر خارج و انسان از آگاهی به آن عاجز است. دیگری [[علم غیب]] تبعی و غیر استقلالی: دانشی است که به اراده الهی در اختیار انبیاء و اولیاء قرار می‌گیرد.»<ref>[[گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]]؛ ص ۳۷.]</ref>.
::::::«اقسام [[علم غیب]]: [[علم غیب]] بر دو قسم است؛ یکی [[علم غیب]] ذاتی و استقلالی: آن دانشی است که از درون موجودی سرچشمه گرفته که برای آن حد و مرزی نیست. چنین علم غیبی منحصر به فرد و مخصوص ذات اقدس پروردگار است و از حیطه عقل بشر خارج و انسان از آگاهی به آن عاجز است. دیگری [[علم غیب]] تبعی و غیر استقلالی: دانشی است که به اراده الهی در اختیار انبیاء و اولیاء قرار می‌گیرد.»<ref>[[گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]]؛ ص ۳۷.]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۶۸: خط ۱۶۸:
::::::'''ب. وحی به وسیله فرشته:''' [[رابطه تحدیث با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|گاهی موارد فرشته‌ای به صورت انسان متمثل می‌گردد و پیامبران و اولیاء الهی را از یک رشته امور پنهان از حس، مطلع می‌سازد]] مانند: [[آیا حضرت مریم علم غیب داشت؟ (پرسش)|مریم از مذاکره فرشته که به صورت انسان برای او متمثل گردیده بود، آگاه شد که فرزندی خواهد داشت]] که دارای صفات خاصی می باشد {{متن قرآن|قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلامًا زَكِيًّا}}<ref>«گفت: من، تنها فرستاده پروردگار تو هستم تا به تو پسری پاکیزه ببخشم»؛ سوره مریم، آیه۱۹.</ref> (ابراهیم و همسرش از گفتگوی فرشتگانی که در مسیر خود برای نابودی قوم لوط در منزل او فرودآمده بودند، آگاه شدند که خداوند، در دوران کهولت و پیری به آنها فرزندی عطاء خواهد نمود {{متن قرآن|وَامْرَأَتُهُ قَائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِن وَرَاء إِسْحَاقَ يَعْقُوبَ * قَالَتْ يَا وَيْلَتَى أَأَلِدُ وَأَنَاْ عَجُوزٌ وَهَذَا بَعْلِي شَيْخًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ}}<ref>«و همسر او، ایستاده بود و خندید «4» آنگاه ما به او مژده اسحاق و از پی اسحاق، یعقوب را دادیم * گفت: وای بر من! آیا من می‌زایم در حالی که من زنی پیرم و این هم شوهرم که پیر است؟ بی‌گمان این چیزی شگرف است!»؛ سوره هود، آیه ۷۱ و ۷۲.</ref> خاندان ابراهیم از ناحیه فرشتگان که به صورت انسانی مجسم شده بودند، آگاه شدند که در همان نیم شب قوم لوط، نابود خواهند شد، و همسر لوط از نابود شدگان خواهد بود {{متن قرآن|فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ الرَّوْعُ وَجَاءَتْهُ الْبُشْرَى يُجَادِلُنَا فِي قَوْمِ لُوطٍ * إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُّنِيبٌ}}<ref>«پس چون ترس از ابراهیم رخت بربست و (آن) مژده بدو رسید با ما درباره قوم لوط به چالش پرداخت * ابراهیم به راستی بردبار دردمند توبه‌کاری بود»؛ سوره هود ، آیه۷۴ و ۷۵.</ref> این نوع آگهی‌ها که از طریق تمثل فرشتگان و گزارش آنان در اختیار اولیای الهی قرار می‌گیرد، نمونه‌ای از آگاهی غیب است که افراد عادي از آن بهره‌ای ندارند.
::::::'''ب. وحی به وسیله فرشته:''' [[رابطه تحدیث با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|گاهی موارد فرشته‌ای به صورت انسان متمثل می‌گردد و پیامبران و اولیاء الهی را از یک رشته امور پنهان از حس، مطلع می‌سازد]] مانند: [[آیا حضرت مریم علم غیب داشت؟ (پرسش)|مریم از مذاکره فرشته که به صورت انسان برای او متمثل گردیده بود، آگاه شد که فرزندی خواهد داشت]] که دارای صفات خاصی می باشد {{متن قرآن|قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلامًا زَكِيًّا}}<ref>«گفت: من، تنها فرستاده پروردگار تو هستم تا به تو پسری پاکیزه ببخشم»؛ سوره مریم، آیه۱۹.</ref> (ابراهیم و همسرش از گفتگوی فرشتگانی که در مسیر خود برای نابودی قوم لوط در منزل او فرودآمده بودند، آگاه شدند که خداوند، در دوران کهولت و پیری به آنها فرزندی عطاء خواهد نمود {{متن قرآن|وَامْرَأَتُهُ قَائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِن وَرَاء إِسْحَاقَ يَعْقُوبَ * قَالَتْ يَا وَيْلَتَى أَأَلِدُ وَأَنَاْ عَجُوزٌ وَهَذَا بَعْلِي شَيْخًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ}}<ref>«و همسر او، ایستاده بود و خندید «4» آنگاه ما به او مژده اسحاق و از پی اسحاق، یعقوب را دادیم * گفت: وای بر من! آیا من می‌زایم در حالی که من زنی پیرم و این هم شوهرم که پیر است؟ بی‌گمان این چیزی شگرف است!»؛ سوره هود، آیه ۷۱ و ۷۲.</ref> خاندان ابراهیم از ناحیه فرشتگان که به صورت انسانی مجسم شده بودند، آگاه شدند که در همان نیم شب قوم لوط، نابود خواهند شد، و همسر لوط از نابود شدگان خواهد بود {{متن قرآن|فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ الرَّوْعُ وَجَاءَتْهُ الْبُشْرَى يُجَادِلُنَا فِي قَوْمِ لُوطٍ * إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُّنِيبٌ}}<ref>«پس چون ترس از ابراهیم رخت بربست و (آن) مژده بدو رسید با ما درباره قوم لوط به چالش پرداخت * ابراهیم به راستی بردبار دردمند توبه‌کاری بود»؛ سوره هود ، آیه۷۴ و ۷۵.</ref> این نوع آگهی‌ها که از طریق تمثل فرشتگان و گزارش آنان در اختیار اولیای الهی قرار می‌گیرد، نمونه‌ای از آگاهی غیب است که افراد عادي از آن بهره‌ای ندارند.
::::::'''ج. رؤیای صادقانه یا خواب‌های راستین:''' [[رابطه رؤیای صادق با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|رؤیای صادقه یکی دیگر از وسایل آگاهی از غیب است]] همچون حضرت ابراهیم که از طریق رؤیا آگاه شد که از جانب خدا مأمور است که فرزند خود اسماعیل را ذبح کند و آن چنان به صحت خواب خود ایمان داشت که مقدمات آن را فراهم ساخت. و حضرت یعقوب و یوسف{{عم}} از طریق علم تعبیر خواب، حوادثی را پیش‌بینی می‌کردند و از امور پنهان از حس، گزارش می‌دادند و لذا محققان اسلامی یکی از طرق وحی را رویاهاي صادق و خواب راستین می دانند»<ref>[[علم غیب از دیدگاه فریقین (پایان‌نامه)|علم غیب از دیدگاه فریقین]]؛ ص ۱۰.</ref>.
::::::'''ج. رؤیای صادقانه یا خواب‌های راستین:''' [[رابطه رؤیای صادق با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|رؤیای صادقه یکی دیگر از وسایل آگاهی از غیب است]] همچون حضرت ابراهیم که از طریق رؤیا آگاه شد که از جانب خدا مأمور است که فرزند خود اسماعیل را ذبح کند و آن چنان به صحت خواب خود ایمان داشت که مقدمات آن را فراهم ساخت. و حضرت یعقوب و یوسف{{عم}} از طریق علم تعبیر خواب، حوادثی را پیش‌بینی می‌کردند و از امور پنهان از حس، گزارش می‌دادند و لذا محققان اسلامی یکی از طرق وحی را رویاهاي صادق و خواب راستین می دانند»<ref>[[علم غیب از دیدگاه فریقین (پایان‌نامه)|علم غیب از دیدگاه فریقین]]؛ ص ۱۰.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۷۸: خط ۱۷۸:
:::::*[[غیب مطلق]]: به چیزی گفته می‌شود که برای همگان و در همه مقاطع وجودی، [[غیب]] باشد، مانند ذات اقدس الهی که با حواس درک کردنی است و نه با قلب و فکر قابل احاطه و اکتناه است؛ آیاتی مانند {{متن قرآن|لاَّ تُدْرِكُهُ الأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ}}<ref>چشم‌ها او را در نمی‌یابند و او چشم‌ها را در می‌یابد و او نازک‌بین آگاه است؛ سوره انعام، آیه ۱۰۳.</ref> و احادیثی همچون {{عربی|"َ يَا مَنْ لَا تَحْوِيهِ الْفِكَرُ "}}<ref>کفعمی؛ المصباح، ص۲۵۸.</ref> بر این دسته دلالت دارد. افزون بر ین، بر پایۀ روایات<ref>[[ابن ابی الحدید]]؛ شرح نهج البلاغه، خطبه ۱۲۸.</ref> علم به روز قیامت از علوم غیبی مطلق است که کسی جز خداوند از آن آگاهی ندارد.
:::::*[[غیب مطلق]]: به چیزی گفته می‌شود که برای همگان و در همه مقاطع وجودی، [[غیب]] باشد، مانند ذات اقدس الهی که با حواس درک کردنی است و نه با قلب و فکر قابل احاطه و اکتناه است؛ آیاتی مانند {{متن قرآن|لاَّ تُدْرِكُهُ الأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ}}<ref>چشم‌ها او را در نمی‌یابند و او چشم‌ها را در می‌یابد و او نازک‌بین آگاه است؛ سوره انعام، آیه ۱۰۳.</ref> و احادیثی همچون {{عربی|"َ يَا مَنْ لَا تَحْوِيهِ الْفِكَرُ "}}<ref>کفعمی؛ المصباح، ص۲۵۸.</ref> بر این دسته دلالت دارد. افزون بر ین، بر پایۀ روایات<ref>[[ابن ابی الحدید]]؛ شرح نهج البلاغه، خطبه ۱۲۸.</ref> علم به روز قیامت از علوم غیبی مطلق است که کسی جز خداوند از آن آگاهی ندارد.
:::::*[[غیب]] نسبی: چیزی است که تنها در برخی مقاطع وجودی برای برخی از افراد [[غیب]] باشد؛ مانند: فرشتگان، اخبار گذشتگان و اخبار مربوط به آینده و ... . چنین مواردی که برای بیشتر مردم از مغیبات است برای [[پیامبر]]{{صل}} و اولیای خداوند [[غیب]] نیست؛ از این رو، [[امام علی]]{{ع}} می‌فرمایند: {{عربی|" لَوْ كُشِفَ الْغِطَاءُ مَا ازْدَدْتُ يَقِينا"}}<ref>شافعی، [[محمد بن طلحه]]؛ مطالب السؤال فی مناقب آل الرسول، ص ۹۲.</ref>»<ref>[[امامت در استنادهای قرآنی امام رضا (مقاله)|امامت در استنادهای قرآنی امام رضا]]، ص ۶۵ و ۶۶.</ref>.
:::::*[[غیب]] نسبی: چیزی است که تنها در برخی مقاطع وجودی برای برخی از افراد [[غیب]] باشد؛ مانند: فرشتگان، اخبار گذشتگان و اخبار مربوط به آینده و ... . چنین مواردی که برای بیشتر مردم از مغیبات است برای [[پیامبر]]{{صل}} و اولیای خداوند [[غیب]] نیست؛ از این رو، [[امام علی]]{{ع}} می‌فرمایند: {{عربی|" لَوْ كُشِفَ الْغِطَاءُ مَا ازْدَدْتُ يَقِينا"}}<ref>شافعی، [[محمد بن طلحه]]؛ مطالب السؤال فی مناقب آل الرسول، ص ۹۲.</ref>»<ref>[[امامت در استنادهای قرآنی امام رضا (مقاله)|امامت در استنادهای قرآنی امام رضا]]، ص ۶۵ و ۶۶.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۸۶: خط ۱۸۶:
| پاسخ = آقای دکتر '''[[وحید پاشایی]]''' در مقاله ''«[http://alwahabiyah.com/fa/Article/View/128074/%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AE-%D8%A8%D9%87-%D8%B4%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%AA-%D9%86%D8%A7%D8%B5%D8%B1-%D8%A7%D9%84%D9%82%D9%81%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D8%A1- پاسخ به شبهات ناصر القفاری دربارۀ بدا]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = آقای دکتر '''[[وحید پاشایی]]''' در مقاله ''«[http://alwahabiyah.com/fa/Article/View/128074/%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AE-%D8%A8%D9%87-%D8%B4%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%AA-%D9%86%D8%A7%D8%B5%D8%B1-%D8%A7%D9%84%D9%82%D9%81%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D8%A1- پاسخ به شبهات ناصر القفاری دربارۀ بدا]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«مسئله غیب و علم به آن، در منابع وحیانی ریشه دارد. از مجموع آیات و روایات مربوط به این موضوع چنین استفاده می‌شود که دو قسم [[علم غیب]] وجود دارد: علم غیب محدود و [[علم غیب]] نامحدود. آنچه به طور قطع تمام مبانی و رویکردهای متفاوت علمای اسلامی را دربرمی‌گیرد این است که [[علم غیب]] نامحدود "مطلق"، تنها و بالذات در اختیار خداوند است؛ اما [[علم غیب]] محدود "صرف نظر از بحث‌های مفهومی" با توجه به ظرفیت‌ها و استعدادهای متفاوت بشری، در اختیار غیر خداوند قرار می‌گیرد. پس باب غیب به هر طریق بر روی انسان‌ها باز است و اتصال به جهان غیب و اطلاع یافتن از آن برای غیرخداوند ممکن است»<ref>[http://alwahabiyah.com/fa/Article/View/128074/%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AE-%D8%A8%D9%87-%D8%B4%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%AA-%D9%86%D8%A7%D8%B5%D8%B1-%D8%A7%D9%84%D9%82%D9%81%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D8%A1- پایگاه تخصصی نقد وهابیت].</ref>.
::::::«مسئله غیب و علم به آن، در منابع وحیانی ریشه دارد. از مجموع آیات و روایات مربوط به این موضوع چنین استفاده می‌شود که دو قسم [[علم غیب]] وجود دارد: علم غیب محدود و [[علم غیب]] نامحدود. آنچه به طور قطع تمام مبانی و رویکردهای متفاوت علمای اسلامی را دربرمی‌گیرد این است که [[علم غیب]] نامحدود "مطلق"، تنها و بالذات در اختیار خداوند است؛ اما [[علم غیب]] محدود "صرف نظر از بحث‌های مفهومی" با توجه به ظرفیت‌ها و استعدادهای متفاوت بشری، در اختیار غیر خداوند قرار می‌گیرد. پس باب غیب به هر طریق بر روی انسان‌ها باز است و اتصال به جهان غیب و اطلاع یافتن از آن برای غیرخداوند ممکن است»<ref>[http://alwahabiyah.com/fa/Article/View/128074/%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AE-%D8%A8%D9%87-%D8%B4%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%AA-%D9%86%D8%A7%D8%B5%D8%B1-%D8%A7%D9%84%D9%82%D9%81%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D8%A1- پایگاه تخصصی نقد وهابیت].</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۹۴: خط ۱۹۴:
| پاسخ = خانم '''[[زهرةالسادات میرترابی حسینی]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان''«[[علم لدنی در قرآن و حدیث (پایان‌نامه)|علم لدنی در قرآن و حدیث]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = خانم '''[[زهرةالسادات میرترابی حسینی]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان''«[[علم لدنی در قرآن و حدیث (پایان‌نامه)|علم لدنی در قرآن و حدیث]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«یکی از تقسیمات [[علم غیب]]، تقسیم آن به لحاظِ عالِم به آن است. بر این اساس می‌توان [[علم غیب]] را به چند قِسم، منقسم کرد مثل: [[علم غیب]] خداوند<ref>ر.ک. انعام ۶: ۵۹، یونس ۱۰: ۲۰، بقره ۲: ۳۳، فاطر ۳۵: ۳۸ .</ref>، [[علم غیب]] فرشتگان<ref>ر.ک. بقره ۲: ۳۱.</ref>، [[علم غیب]] انسان‌ها، که مراد از [[علم غیب]] انسان‌ها، گاه [[علم غیب]] اولیاء الهی <ref>ر.ک. جن ۷۲: ۲۷-۲۶، آل عمران ۳: ۱۷۹.</ref> مانند انبیاء{{صل}} و ائمه{{عم}} و گاه، [[علم غیب]] انسان‌هایِ عادی است.<ref>ر.ک. آل عمران ۳: ۴۶-۴۳، هود ۱۱: ۷۱-۶۹، قصص ۲۸: ۷.</ref> در دسته‌ای از آیات [[علم غیب]]، مخصوص خداوند دانسته شده <ref>ر.ک. نمل ۲۷: ۶۵، مائده ۵: ۱۰۹ و ۱۱۶.</ref> و مفاد دسته‌ای دیگر، دالّ بر امکان آگاهی بر غیب، برای غیر خداوند است. به عنوان مثال از آیاتِ مربوط به داستان خضر{{ع}} و حَضرت موسی{{ع}} <ref>ر.ک. کهف ۱۸: ۸۶ – ۶۰.</ref> و نیز از آیاتِ مربوط به تعلیم اسماء به حضرت آدم{{ع}} <ref>بقره ۲: ۳۳ – ۳۰.</ref> استفاده می‌شود که [[علم غیب]] برای غیر خداوند، ممکن و متحقّق است. برای جمع بین این دو دسته آیات می‌گوییم: [[علم غیب]] به دو گونه است: "ذاتی" و "اکتسابی". "علم غیب ذاتی"؛ فقط از آن خداوند است و آیات دالّ بر انحصار [[علم غیب]] به خداوند، ناظر به این معنی می‌باشند. "علم غیب اکتسابی"؛ که از طریق وحی یا اسباب دیگر به برخی مخلوقات عطا می‌شود و در مورد خداوند، این قسم علم غیب، متصوَّر و ممکن نیست. [[علم غیب]] به لحاظ وسعت و ضیق دایرۀ آن، به دو قسم "محدود" و "نامحدود" تقسیم می‌شود و فقط [[علم غیب]] الهی است که اصالتاً به تناسب ذات وی، نامحدود است.»<ref>[[علم لدنی در قرآن و حدیث (پایان‌نامه)|علم لدنی در قرآن و حدیث]]؛ ص ۶۸.</ref>.
::::::«یکی از تقسیمات [[علم غیب]]، تقسیم آن به لحاظِ عالِم به آن است. بر این اساس می‌توان [[علم غیب]] را به چند قِسم، منقسم کرد مثل: [[علم غیب]] خداوند<ref>ر.ک. انعام ۶: ۵۹، یونس ۱۰: ۲۰، بقره ۲: ۳۳، فاطر ۳۵: ۳۸ .</ref>، [[علم غیب]] فرشتگان<ref>ر.ک. بقره ۲: ۳۱.</ref>، [[علم غیب]] انسان‌ها، که مراد از [[علم غیب]] انسان‌ها، گاه [[علم غیب]] اولیاء الهی <ref>ر.ک. جن ۷۲: ۲۷-۲۶، آل عمران ۳: ۱۷۹.</ref> مانند انبیاء{{صل}} و ائمه{{عم}} و گاه، [[علم غیب]] انسان‌هایِ عادی است.<ref>ر.ک. آل عمران ۳: ۴۶-۴۳، هود ۱۱: ۷۱-۶۹، قصص ۲۸: ۷.</ref> در دسته‌ای از آیات [[علم غیب]]، مخصوص خداوند دانسته شده <ref>ر.ک. نمل ۲۷: ۶۵، مائده ۵: ۱۰۹ و ۱۱۶.</ref> و مفاد دسته‌ای دیگر، دالّ بر امکان آگاهی بر غیب، برای غیر خداوند است. به عنوان مثال از آیاتِ مربوط به داستان خضر{{ع}} و حَضرت موسی{{ع}} <ref>ر.ک. کهف ۱۸: ۸۶ – ۶۰.</ref> و نیز از آیاتِ مربوط به تعلیم اسماء به حضرت آدم{{ع}} <ref>بقره ۲: ۳۳ – ۳۰.</ref> استفاده می‌شود که [[علم غیب]] برای غیر خداوند، ممکن و متحقّق است. برای جمع بین این دو دسته آیات می‌گوییم: [[علم غیب]] به دو گونه است: "ذاتی" و "اکتسابی". "علم غیب ذاتی"؛ فقط از آن خداوند است و آیات دالّ بر انحصار [[علم غیب]] به خداوند، ناظر به این معنی می‌باشند. "علم غیب اکتسابی"؛ که از طریق وحی یا اسباب دیگر به برخی مخلوقات عطا می‌شود و در مورد خداوند، این قسم علم غیب، متصوَّر و ممکن نیست. [[علم غیب]] به لحاظ وسعت و ضیق دایرۀ آن، به دو قسم "محدود" و "نامحدود" تقسیم می‌شود و فقط [[علم غیب]] الهی است که اصالتاً به تناسب ذات وی، نامحدود است.»<ref>[[علم لدنی در قرآن و حدیث (پایان‌نامه)|علم لدنی در قرآن و حدیث]]؛ ص ۶۸.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۲۰۵: خط ۲۰۵:
:::::*'''قسم دوم:''' حوادث غیبی که در گذشته اتفاق افتاده و یا در آینده رخ خواهد داد. بدین معنا که حوادث گذشته و آینده برای  ما در حال حاضر از امور غیبی هستند که با خبر دادن از آنها،‌ در قلمرو درک ما در خواهند آمد.
:::::*'''قسم دوم:''' حوادث غیبی که در گذشته اتفاق افتاده و یا در آینده رخ خواهد داد. بدین معنا که حوادث گذشته و آینده برای  ما در حال حاضر از امور غیبی هستند که با خبر دادن از آنها،‌ در قلمرو درک ما در خواهند آمد.
:::::*'''قسم سوم:''' از امور غیبی،‌ اکتشافات علمی بشر هستند که مدت‌ها برای انسان غایب بود و پس از آن وارد قلمرو حس انسان شد. قوانینی مانند قانون جاذبه زمین،‌ قانون گریز از مرکز و ... از جمله این قوانین هستند. با نظر به این اقسام سه گانه روشن شد که برخی امور غیبی مانند شناخت حقیقت ذات خداوند متعال محال است به صید قوای انسان در آید و برخی دیگر ممکن است، انسان بتواند به آنها دست پیدا کند»<ref>[http://intjz.net/maqalat/sh-elm%20ghib.html#_ednref11 جستاری در  مسئله علم غیب، منتشر شده در نشریه الکترونیکی قرآن‌پژوهی]</ref>.
:::::*'''قسم سوم:''' از امور غیبی،‌ اکتشافات علمی بشر هستند که مدت‌ها برای انسان غایب بود و پس از آن وارد قلمرو حس انسان شد. قوانینی مانند قانون جاذبه زمین،‌ قانون گریز از مرکز و ... از جمله این قوانین هستند. با نظر به این اقسام سه گانه روشن شد که برخی امور غیبی مانند شناخت حقیقت ذات خداوند متعال محال است به صید قوای انسان در آید و برخی دیگر ممکن است، انسان بتواند به آنها دست پیدا کند»<ref>[http://intjz.net/maqalat/sh-elm%20ghib.html#_ednref11 جستاری در  مسئله علم غیب، منتشر شده در نشریه الکترونیکی قرآن‌پژوهی]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۲۱۴: خط ۲۱۴:
::::::«ما گاهی می‌گوییم [[علم غیب]] و منظورمان علمی است که در دسترس [[انبیاء]] و اولیاء است و علمی خدادای محسوب می‌شود نه تحصیلی. گاهی منظورمان علومی است که در دسترس عموم مردم نیست که این معنی اعم از معنای اول است و شامل علومی که با مقداری ریاضت به همراه آموزش می‌توان به آن علم رسید هم می‌شود»<ref>[http://www.porseman.org/q/vservice.aspx?logo=images/right.jpg&id=136349 وبگاه پرسمان.]</ref>.
::::::«ما گاهی می‌گوییم [[علم غیب]] و منظورمان علمی است که در دسترس [[انبیاء]] و اولیاء است و علمی خدادای محسوب می‌شود نه تحصیلی. گاهی منظورمان علومی است که در دسترس عموم مردم نیست که این معنی اعم از معنای اول است و شامل علومی که با مقداری ریاضت به همراه آموزش می‌توان به آن علم رسید هم می‌شود»<ref>[http://www.porseman.org/q/vservice.aspx?logo=images/right.jpg&id=136349 وبگاه پرسمان.]</ref>.
::::::«[[علم غیب]] [[امامان]]{{عم}} بر دو گونه تصور می‌شود: ۱. از درون و بدون تعلیم الهی، آگاه باشند. ۲. خدای آگاه، به [[پیامبران]] تعلیم کرده باشد و [[امامان]] نیز هر کدام از امام قبل، و سرانجام از [[پیامبر]] آموخته باشند و یا خداوند از راه دیگری به آنان تعلیم کرده باشد. دانشمندان شیعه همگی تصریح کرده‌اند که آگاهی [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} از غیب، ذاتی و بدون تعلیم الهی نیست و به گونه دوم؛ یعنی به تعلیم الهی است و کسانی که علم [[امامان]]{{عم}} را ذاتی و بدون تعلیم الهی بدانند و علم آنان را به گونه علم الهی بدانند از « غلاه»<ref>غلاه، کسانی که [[امامان]]{{عم}} را از حدود موجود امکانی خارج دانسته و برخی از صفاتی را که اختصاص به خدا دارد بر آنان ثابت می‌دانند</ref> به شمار می‌آیند»<ref>[http://www.porseman.org/Q/vservice.aspx?logo=images/right.jpg&id=129891 وبگاه پرسمان.]</ref>.
::::::«[[علم غیب]] [[امامان]]{{عم}} بر دو گونه تصور می‌شود: ۱. از درون و بدون تعلیم الهی، آگاه باشند. ۲. خدای آگاه، به [[پیامبران]] تعلیم کرده باشد و [[امامان]] نیز هر کدام از امام قبل، و سرانجام از [[پیامبر]] آموخته باشند و یا خداوند از راه دیگری به آنان تعلیم کرده باشد. دانشمندان شیعه همگی تصریح کرده‌اند که آگاهی [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} از غیب، ذاتی و بدون تعلیم الهی نیست و به گونه دوم؛ یعنی به تعلیم الهی است و کسانی که علم [[امامان]]{{عم}} را ذاتی و بدون تعلیم الهی بدانند و علم آنان را به گونه علم الهی بدانند از « غلاه»<ref>غلاه، کسانی که [[امامان]]{{عم}} را از حدود موجود امکانی خارج دانسته و برخی از صفاتی را که اختصاص به خدا دارد بر آنان ثابت می‌دانند</ref> به شمار می‌آیند»<ref>[http://www.porseman.org/Q/vservice.aspx?logo=images/right.jpg&id=129891 وبگاه پرسمان.]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۲۲۴: خط ۲۲۴:
:::::: الف: علم به اسباب و مسبباتی که در عالم واقع می‌شود و وقوع آن حتمی و قطعی است، که در این صورت جای تکلیف و اختیار برای انسان باقی نمی‌ماند و آن فعل حتماً به وقوع می‌پیوندد. بنابراین در این صورت [[ائمه]]{{عم}}، با این که علم داشتند، ولی تکلیف و وظیفه نداشتند، چون وظیفه و تکلیف در صورتی وجود دارد که اسباب و مسببات قطعی و حتمی نباشند و جای دخالت انسان باقی باشد.
:::::: الف: علم به اسباب و مسبباتی که در عالم واقع می‌شود و وقوع آن حتمی و قطعی است، که در این صورت جای تکلیف و اختیار برای انسان باقی نمی‌ماند و آن فعل حتماً به وقوع می‌پیوندد. بنابراین در این صورت [[ائمه]]{{عم}}، با این که علم داشتند، ولی تکلیف و وظیفه نداشتند، چون وظیفه و تکلیف در صورتی وجود دارد که اسباب و مسببات قطعی و حتمی نباشند و جای دخالت انسان باقی باشد.
:::::: ب: علم به اسباب و شرایط و مقتضیاتی که قطعی و حتمی نبوده، بلکه مشروط به شرایطی هستند. در این صورت است امام وظیفه دارد با توجه به شرایط،  برای حفظ جان خود یا دیگر مؤمنین اقدام نماید»<ref>[http://www.hawzah.net/fa/Question/View/63913/%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%AF%D9%86-%D8%B3%D9%85-%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B7-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B1%D8%B6%D8%A7(%D8%B9)-%D9%88-%D8%AA%D9%86%D8%A7%D9%81%DB%8C-%D8%A2%D9%86-%D8%A8%D8%A7-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8-%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA/?SearchText=%D8%BA%DB%8C%D8%A8&LPhrase= پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه]</ref>.
:::::: ب: علم به اسباب و شرایط و مقتضیاتی که قطعی و حتمی نبوده، بلکه مشروط به شرایطی هستند. در این صورت است امام وظیفه دارد با توجه به شرایط،  برای حفظ جان خود یا دیگر مؤمنین اقدام نماید»<ref>[http://www.hawzah.net/fa/Question/View/63913/%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%AF%D9%86-%D8%B3%D9%85-%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B7-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B1%D8%B6%D8%A7(%D8%B9)-%D9%88-%D8%AA%D9%86%D8%A7%D9%81%DB%8C-%D8%A2%D9%86-%D8%A8%D8%A7-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8-%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA/?SearchText=%D8%BA%DB%8C%D8%A8&LPhrase= پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش