علم دفعی معصوم چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پایان جمع شدن}} +}})
جز (جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\|(.*)\]\]\]\] (.*)\s' به 'ه = $1 | پاسخ = $3 ') |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پایان جمع شدن}} +}})) |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
آیتالله '''[[محمد جواد فاضل لنکرانی]]''' در بیاناتی با موضوع ''«[http://iqna.ir/fa/news/3536380/%D8%AA%D8%AD%D9%84%DB%8C%D9%84-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8-%D8%AA%D8%AD%D9%84%DB%8C%D9%84-%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%DB%8C-%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%DA%A9%DB%8C%D9%81%DB%8C%D8%AA-%D9%88-%D9%85%D8%AD%D8%AF%D9%88%D8%AF%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8 تحلیل عاشورا بدون علم غیب تحلیل جامعی نیست]»'' در اینباره گفته است: | آیتالله '''[[محمد جواد فاضل لنکرانی]]''' در بیاناتی با موضوع ''«[http://iqna.ir/fa/news/3536380/%D8%AA%D8%AD%D9%84%DB%8C%D9%84-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8-%D8%AA%D8%AD%D9%84%DB%8C%D9%84-%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%DB%8C-%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%DA%A9%DB%8C%D9%81%DB%8C%D8%AA-%D9%88-%D9%85%D8%AD%D8%AF%D9%88%D8%AF%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8 تحلیل عاشورا بدون علم غیب تحلیل جامعی نیست]»'' در اینباره گفته است: | ||
:::::«هر علمی که به [[ائمه]]{{عم}} در لیلة قدر اعطا میشود قبل از آن به [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} قبلی اعطا میشود ولو اینکه زنده نباشند. این پاسخ درباره کسانی است که میگویند شما علم [[ائمه]]{{عم}} را روزافزودن میدانید ولی علم [[پیامبر]]{{صل}} را کمتر از آنان مطرح میکنیم و روایات نیز تأیید میکند که علم [[ائمه]]{{عم}} دائما رو به ازدیاد است و علمشان نیز منحصر به دنیا نیست بلکه این علم در آخرت نیز روزافزون است البته نمیتوان گفت که علم [[ائمه]]{{عم}} دفعتا از بدو تولد به ایشان داده شده است بلکه ازدیاد علمشان تدریجی بوده است همچنین ما به صورت مسلم از روایات میفهمیم که عصمت از بدو تولد مطرح است»<ref>[http://iqna.ir/fa/news/3536380/%D8%AA%D8%AD%D9%84%DB%8C%D9%84-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8-%D8%AA%D8%AD%D9%84%DB%8C%D9%84-%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%DB%8C-%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%DA%A9%DB%8C%D9%81%DB%8C%D8%AA-%D9%88-%D9%85%D8%AD%D8%AF%D9%88%D8%AF%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8// وبگاه خبرگزاری بینالمللی قرآن]</ref>. | :::::«هر علمی که به [[ائمه]]{{عم}} در لیلة قدر اعطا میشود قبل از آن به [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} قبلی اعطا میشود ولو اینکه زنده نباشند. این پاسخ درباره کسانی است که میگویند شما علم [[ائمه]]{{عم}} را روزافزودن میدانید ولی علم [[پیامبر]]{{صل}} را کمتر از آنان مطرح میکنیم و روایات نیز تأیید میکند که علم [[ائمه]]{{عم}} دائما رو به ازدیاد است و علمشان نیز منحصر به دنیا نیست بلکه این علم در آخرت نیز روزافزون است البته نمیتوان گفت که علم [[ائمه]]{{عم}} دفعتا از بدو تولد به ایشان داده شده است بلکه ازدیاد علمشان تدریجی بوده است همچنین ما به صورت مسلم از روایات میفهمیم که عصمت از بدو تولد مطرح است»<ref>[http://iqna.ir/fa/news/3536380/%D8%AA%D8%AD%D9%84%DB%8C%D9%84-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8-%D8%AA%D8%AD%D9%84%DB%8C%D9%84-%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%DB%8C-%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%DA%A9%DB%8C%D9%81%DB%8C%D8%AA-%D9%88-%D9%85%D8%AD%D8%AF%D9%88%D8%AF%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8// وبگاه خبرگزاری بینالمللی قرآن]</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
::::::برخی مفسران، ظاهر این آیات را نزول تمام قرآن در شب قدر دانسته و برای جمع بین آن و نزول تدریجی آیات، بیان کردهاند که قرآن افزون بر نزول تدریجی، در شب قدر نیز به طور کامل بر قلب آن حضرت نازل شده است. تفاوت تعابیر "انزال" و "تنزیل" که در برخی آیات درباره قرآن به کار رفته، یکی از شواهدی است که این مفسران بدان استناد کرده و انزال را نزول دفعی و تنزیل را نزول تدریجی دانستهاند؛ چنانکه در تفسیر برخی آیات، مانند {{متن قرآن|وَلا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِن قَبْلِ أَن يُقْضَى إِلَيْكَ وَحْيُهُ}} <ref>"پس در "تلاوت" قرآن عجله مکن، پیش از آنکه [[وحی]] آن بر تو تمام شود"؛ سوره طه، آیه: ۱۱۴.</ref> وجود دو نزول دفعی و تدریجی را برداشت کردهاند. <ref>ر.ک: [[علامه طباطبائی|سیدمحمدحسین طباطبایی]]، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص۲۱۵؛ [[ناصر مکارم شیرازی]]، [[تفسیر نمونه]]، ج۱۳، ص۳۱۳؛ [[محمد صادقی تهرانی]]، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج۳۰، ص۳۷۳؛ [[سید علی اکبر قرشی]]، تفسیر أحسن الحدیث، ج۶، ص۴۵۲؛ [[یعقوب جعفری]]، کوثر، ج۶، ص۶۰۸؛ [[سید محمود طالقانی]]، پرتوی از قرآن، ج۴، ص۱۹.</ref> در مقابل، برخی نزول دفعی را نپذیرفته و توجیهاتی برای نزول قرآن در شب قدر بیان کردهاند. در نقلهایی آمده است که [[ابن عباس]]، سعید بن جبیر و حسن بصری معتقد بودند قرآن به طور کامل در شب قدر بر آسمان دنیا، و سپس در مدت ۲۳ سال بهتدریج بر [[پیامبر اکرم|پیامبر]] {{صل}} نازل شده است. <ref>ر.ک: محمد بن حسن شیبانی، نهج البیان عن کشف معانی القرآن، ج۱، ص۲۵۷؛ [[محمد بن جریر طبری]]، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۸۴؛ عبدالرحمن بن محمد بن ابی حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج۱، ص۳۱۱؛ نصر بن محمد بن احمد سمرقندی، بحر العلوم، ج۱، ص۱۲۲.</ref> | ::::::برخی مفسران، ظاهر این آیات را نزول تمام قرآن در شب قدر دانسته و برای جمع بین آن و نزول تدریجی آیات، بیان کردهاند که قرآن افزون بر نزول تدریجی، در شب قدر نیز به طور کامل بر قلب آن حضرت نازل شده است. تفاوت تعابیر "انزال" و "تنزیل" که در برخی آیات درباره قرآن به کار رفته، یکی از شواهدی است که این مفسران بدان استناد کرده و انزال را نزول دفعی و تنزیل را نزول تدریجی دانستهاند؛ چنانکه در تفسیر برخی آیات، مانند {{متن قرآن|وَلا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِن قَبْلِ أَن يُقْضَى إِلَيْكَ وَحْيُهُ}} <ref>"پس در "تلاوت" قرآن عجله مکن، پیش از آنکه [[وحی]] آن بر تو تمام شود"؛ سوره طه، آیه: ۱۱۴.</ref> وجود دو نزول دفعی و تدریجی را برداشت کردهاند. <ref>ر.ک: [[علامه طباطبائی|سیدمحمدحسین طباطبایی]]، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص۲۱۵؛ [[ناصر مکارم شیرازی]]، [[تفسیر نمونه]]، ج۱۳، ص۳۱۳؛ [[محمد صادقی تهرانی]]، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج۳۰، ص۳۷۳؛ [[سید علی اکبر قرشی]]، تفسیر أحسن الحدیث، ج۶، ص۴۵۲؛ [[یعقوب جعفری]]، کوثر، ج۶، ص۶۰۸؛ [[سید محمود طالقانی]]، پرتوی از قرآن، ج۴، ص۱۹.</ref> در مقابل، برخی نزول دفعی را نپذیرفته و توجیهاتی برای نزول قرآن در شب قدر بیان کردهاند. در نقلهایی آمده است که [[ابن عباس]]، سعید بن جبیر و حسن بصری معتقد بودند قرآن به طور کامل در شب قدر بر آسمان دنیا، و سپس در مدت ۲۳ سال بهتدریج بر [[پیامبر اکرم|پیامبر]] {{صل}} نازل شده است. <ref>ر.ک: محمد بن حسن شیبانی، نهج البیان عن کشف معانی القرآن، ج۱، ص۲۵۷؛ [[محمد بن جریر طبری]]، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۸۴؛ عبدالرحمن بن محمد بن ابی حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج۱، ص۳۱۱؛ نصر بن محمد بن احمد سمرقندی، بحر العلوم، ج۱، ص۱۲۲.</ref> | ||
::::::در مجموع میتوان گفت که نزول تدریجی قرآن امری تردیدناپذیر است و مسلمانان صدر اسلام نزول تدریجی آیات قرآن را در مناسبتها و شرایط مختلف تجربه کرده بودند؛ اما نزول دفعی بر قلب [[پیامبر اکرم|پیامبر]]، از دیدگاههای متأخر در میان مفسران است. البته نزول دفعی، مستند روایی نیز دارد. در برخی روایات منابع اهل سنت، از نزول کامل قرآن در شب قدر به آسمان دنیا سخن به میان آمده <ref> {{عربی|"عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: نَزَلَ الْقُرْآنُ فِی رَمَضَانَ لَیلَه الْقَدْرِ فَکانَ فِی السَّمَاءِ الدُّنْیا فَکانَ إِذَا أَرَادَ اللهُ أَنْ یحْدِثَ شَیئاً نَزَّلَ فَکانَ بَینَ أَوَّلِهِ وَآخِرِهِ عِشْرِینَ سَنَه"}}؛ احمد بن شعیب النسائی، السنن الکبری، ج۷، ص۲۴۷؛ همچنین ر.ک: احمد بن شعیب النسائی، السنن الکبری، ج۱۹، ص۲۸۷؛ محمد بن عبدالله الحاکم النیسابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۲۴۲، ۳۹۹، ۵۱۹ و ۵۷۸.</ref> و در برخی روایات موجود در منابع شیعی، به جای آسمان دنیا، بیت المعمور آمده است.<ref>{{عربی|"عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ {{ع}}: نَزَلَ الْقُرْآنُ جُمْلَه وَاحِدَه فِی شَهْرِ رَمَضَانَ إِلَی الْبَیتِ الْمَعْمُورِ ثُمَّ نَزَلَ فِی طُولِ عِشْرِینَ سَنَه... "}}؛ [[محمد بن یعقوب کلینی]]، الکافی، ج۴، ص۶۶۱؛ [[سید هاشم بحرانی]]، البرهان فی تفسیر القرآن، ج1، ص۳۹۰ـ۳۹۱؛ عبد علی بن جمعه عروسی حویزی، تفسیر نور الثقلین، ج۴، ص۶۲۰؛ [[شیخ صدوق|محمد بن علی صدوق]]، الأمالی، ص۶۲.</ref> به هر حال در صورت پذیرش نزول دفعی قرآن کریم، این مطلب باید با شواهد افزایشپذیری [[علم پیامبر|علوم نبوی]] جمع شود. مثلاً میتوان گفت: نزول دفعی، اجمالی بوده و تطبیق آن بر موارد، نیازمند نزول تدریجی و تفصیلی آن بوده است»<ref>[[قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن (مقاله)|قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن]].</ref>. | ::::::در مجموع میتوان گفت که نزول تدریجی قرآن امری تردیدناپذیر است و مسلمانان صدر اسلام نزول تدریجی آیات قرآن را در مناسبتها و شرایط مختلف تجربه کرده بودند؛ اما نزول دفعی بر قلب [[پیامبر اکرم|پیامبر]]، از دیدگاههای متأخر در میان مفسران است. البته نزول دفعی، مستند روایی نیز دارد. در برخی روایات منابع اهل سنت، از نزول کامل قرآن در شب قدر به آسمان دنیا سخن به میان آمده <ref> {{عربی|"عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: نَزَلَ الْقُرْآنُ فِی رَمَضَانَ لَیلَه الْقَدْرِ فَکانَ فِی السَّمَاءِ الدُّنْیا فَکانَ إِذَا أَرَادَ اللهُ أَنْ یحْدِثَ شَیئاً نَزَّلَ فَکانَ بَینَ أَوَّلِهِ وَآخِرِهِ عِشْرِینَ سَنَه"}}؛ احمد بن شعیب النسائی، السنن الکبری، ج۷، ص۲۴۷؛ همچنین ر.ک: احمد بن شعیب النسائی، السنن الکبری، ج۱۹، ص۲۸۷؛ محمد بن عبدالله الحاکم النیسابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۲۴۲، ۳۹۹، ۵۱۹ و ۵۷۸.</ref> و در برخی روایات موجود در منابع شیعی، به جای آسمان دنیا، بیت المعمور آمده است.<ref>{{عربی|"عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ {{ع}}: نَزَلَ الْقُرْآنُ جُمْلَه وَاحِدَه فِی شَهْرِ رَمَضَانَ إِلَی الْبَیتِ الْمَعْمُورِ ثُمَّ نَزَلَ فِی طُولِ عِشْرِینَ سَنَه... "}}؛ [[محمد بن یعقوب کلینی]]، الکافی، ج۴، ص۶۶۱؛ [[سید هاشم بحرانی]]، البرهان فی تفسیر القرآن، ج1، ص۳۹۰ـ۳۹۱؛ عبد علی بن جمعه عروسی حویزی، تفسیر نور الثقلین، ج۴، ص۶۲۰؛ [[شیخ صدوق|محمد بن علی صدوق]]، الأمالی، ص۶۲.</ref> به هر حال در صورت پذیرش نزول دفعی قرآن کریم، این مطلب باید با شواهد افزایشپذیری [[علم پیامبر|علوم نبوی]] جمع شود. مثلاً میتوان گفت: نزول دفعی، اجمالی بوده و تطبیق آن بر موارد، نیازمند نزول تدریجی و تفصیلی آن بوده است»<ref>[[قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن (مقاله)|قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن]].</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۳. حجت الاسلام و المسلمین رامسری؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۳. حجت الاسلام و المسلمین رامسری؛ | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[خلیل منصوری رامسری]]'''، در یادداشتی با عنوان ''«[http://www.samamos.com/?p=3746 بی کرانهگی علم امام{{ع}}]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[خلیل منصوری رامسری]]'''، در یادداشتی با عنوان ''«[http://www.samamos.com/?p=3746 بی کرانهگی علم امام{{ع}}]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«علوم آنان دفعی است گرچه معلوم میتواند تدریجی باشد. به این معنا علوم آنان همانند قرآن که به صورت دفعی و یکباره بر قلب [[پیامبر]]{{صل}} نازل شد و خداوند در این باره فرموده است: {{متن قرآن|وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ }} <ref> و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز است؛ سوره نحل، آیه: ۸۹.</ref> زیرا در این آیه {{متن قرآن|لِّكُلِّ شَيْءٍ }} به معنای همه چیز است که با تدریجی بودن سازگار نمیباشد؛ به ویژه آن که روز مبعث که روز رسالت [[پیامبر|پیامبر اکرم]]{{صل}} است سورهای نازل شده که با {{متن قرآن|اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ}} <ref> بخوان به نام پروردگار خویش؛ سوره علق، آیه: ۱.</ref> آغاز شده است. سیاق آیات آن سوره به گونهای است که این سوره نخستین سورهای است که بر [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} نازل شده است. از این سوره نیز بر میآید که [[نبوت]] پیش از رسالت بوده است؛ چنان که از آیات دیگر نیز بر میآید که قرآن به شکل دفعی و یکباره نازل شده است. این نزول دفعی در شب نوزدهم یا بیست و یکم و یا بیست و سوم ماه رمضان هما سال بوده است و خداوند در این باره میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ}} <ref> که ما آن را در شبی خجسته فرو فرستادیم؛ سوره دخان، آیه: ۳.</ref>؛ و یا میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ}} <ref> ما آن (قرآن) را در شب قدر فرو فرستادیم؛ سوره قدر، آیه: ۱.</ref>. سپس در طول بیست و سه سال قرآن با توجه به تحقق تدریجی حوادث و رخدادها آن حضرت دوباره بر اساس نزول تدریجی آیات را بر وقایع و رخدادها تطبیق کرد، چنین حالتی نیز در علم و معلوم امام وجود دارد. پس علوم ایشان دفعی است هر چند که علم آنان به معلوم تدریجی میباشد. از روایاتی که درباره تعلیم [[رسول الله]]{{صل}} به [[امام علی|امیرمؤمنان علی]]{{ع}} وارد شده می توان دریافت که تعلیم ایشان همانند تعلیمی که در میان ما رایج است، تدریجی نبوده است، بلکه آن حضرت به شکل دفعی و یکباره همه علوم را به [[امام علی|امیرمومنان علی]]{{ع}} به وراثت آموزش داده است. در آن روایات آمده است که [[پیامبر|رسول خداوند]]{{صل}} در بیماری پایان عمرش ، [[امام علی|امیرمومنان علی]]{{ع}} را فراخواند و در مدت کوتاه هزار حدیث و یا هزار باب و دراز دانش را به آن بزرگوار آموخت که هر کدام از آنها خود هزار در را میگشاید{{عربی|« يَفْتَحُ كُلُ حَدِيثٍ أَلْفَ بَاب»}}<ref>بصائر الدرجات، ص ۳۱۳ تا ۳۱۵ و نیز بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۴۶۱.</ref>»<ref>[http://www.samamos.com/?p=3746 وبگاه سماموس]</ref>. | ::::::«علوم آنان دفعی است گرچه معلوم میتواند تدریجی باشد. به این معنا علوم آنان همانند قرآن که به صورت دفعی و یکباره بر قلب [[پیامبر]]{{صل}} نازل شد و خداوند در این باره فرموده است: {{متن قرآن|وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ }} <ref> و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز است؛ سوره نحل، آیه: ۸۹.</ref> زیرا در این آیه {{متن قرآن|لِّكُلِّ شَيْءٍ }} به معنای همه چیز است که با تدریجی بودن سازگار نمیباشد؛ به ویژه آن که روز مبعث که روز رسالت [[پیامبر|پیامبر اکرم]]{{صل}} است سورهای نازل شده که با {{متن قرآن|اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ}} <ref> بخوان به نام پروردگار خویش؛ سوره علق، آیه: ۱.</ref> آغاز شده است. سیاق آیات آن سوره به گونهای است که این سوره نخستین سورهای است که بر [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} نازل شده است. از این سوره نیز بر میآید که [[نبوت]] پیش از رسالت بوده است؛ چنان که از آیات دیگر نیز بر میآید که قرآن به شکل دفعی و یکباره نازل شده است. این نزول دفعی در شب نوزدهم یا بیست و یکم و یا بیست و سوم ماه رمضان هما سال بوده است و خداوند در این باره میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ}} <ref> که ما آن را در شبی خجسته فرو فرستادیم؛ سوره دخان، آیه: ۳.</ref>؛ و یا میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ}} <ref> ما آن (قرآن) را در شب قدر فرو فرستادیم؛ سوره قدر، آیه: ۱.</ref>. سپس در طول بیست و سه سال قرآن با توجه به تحقق تدریجی حوادث و رخدادها آن حضرت دوباره بر اساس نزول تدریجی آیات را بر وقایع و رخدادها تطبیق کرد، چنین حالتی نیز در علم و معلوم امام وجود دارد. پس علوم ایشان دفعی است هر چند که علم آنان به معلوم تدریجی میباشد. از روایاتی که درباره تعلیم [[رسول الله]]{{صل}} به [[امام علی|امیرمؤمنان علی]]{{ع}} وارد شده می توان دریافت که تعلیم ایشان همانند تعلیمی که در میان ما رایج است، تدریجی نبوده است، بلکه آن حضرت به شکل دفعی و یکباره همه علوم را به [[امام علی|امیرمومنان علی]]{{ع}} به وراثت آموزش داده است. در آن روایات آمده است که [[پیامبر|رسول خداوند]]{{صل}} در بیماری پایان عمرش ، [[امام علی|امیرمومنان علی]]{{ع}} را فراخواند و در مدت کوتاه هزار حدیث و یا هزار باب و دراز دانش را به آن بزرگوار آموخت که هر کدام از آنها خود هزار در را میگشاید{{عربی|« يَفْتَحُ كُلُ حَدِيثٍ أَلْفَ بَاب»}}<ref>بصائر الدرجات، ص ۳۱۳ تا ۳۱۵ و نیز بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۴۶۱.</ref>»<ref>[http://www.samamos.com/?p=3746 وبگاه سماموس]</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۴. حجت الاسلام و المسلمین خوشباور؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۴. حجت الاسلام و المسلمین خوشباور؛ | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[داوود خوشباور]]'''، در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[علم غیب از دیدگاه فریقین (پایاننامه)|علم غیب از دیدگاه فریقین]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[داوود خوشباور]]'''، در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[علم غیب از دیدگاه فریقین (پایاننامه)|علم غیب از دیدگاه فریقین]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«گاهی برخی حقایق و امور پنهان از حس بر ضمیر "قلب" القاء میگردد، ناگهان فضای روح آنچنان روشن که یقین پیدا میکند که آنچه را دریافت نموده است صحیح و پا برجاست. [[الهام]] در لغت به معنای القای مطلبی در نفس و جان است. بنا بر برخی تفاسیر [[الهام]] دارای معنای عام و خاص است. معنای خاص [[الهام]] ویژه اولیاء و اوصیاست که گاهی با واسطه و گاهی بدون واسطه میباشد. [[الهام]] با واسطه توسط صدایی که از شخص خارج میگردد و آنگاه شنیده و معنای مقصود از آن فهمیده میشود، صورت میپذیرد. این حالت، مانند رؤیا، در حالات اولیه انبیاء رخ میدهد و اهل حق آن را وحی خفی به شمار میآورند. اما [[الهام]] بدون واسطه عبارت است از القای معانی و حقایق در قلوب اولیاء از عالم غیب که ممکن است به صورت دفعی و ناگهانی باشد و ممکن است به تدریج صورت پذیرد. معنای عام [[الهام]] نیز گاهی با سبب و گاهی بدون سبب و نیز گاهی حقیقی و گاهی غیر حقیقی است. [[الهام]] حقیقی با سبب از راه تزکیه و تصفیه نفس به دست میآید. [[الهام]] غیرحقیقی و بدون سبب، برای افرادی که استعداد خاصی دارند، به مقتضای ویژگیهای خاص نژادی و جغرافیایی حاصل میشود مانند براهمه، کشیشان و راهبان. قرآن کریم نمونهای از آن را نقل میکند {{متن قرآن|[[آیا آیه ۷ سوره قصص علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ]]}} <ref> و به مادر موسی الهام کردیم که به او شیر بده؛ سوره قصص، آیه: ۷.</ref> به مادر [[موسی]]{{ع}} [[الهام]] کردیم که به کودک خود شیر بده، و یا در جای دیگر مادر [[موسی]]{{ع}} دلواپس و نگران سرنوشت فرزند دلبند خود است که ناگهان به او [[الهام]] میشود او را در میان جعبهای بگذارد و آن را به روی آبهای نیل روانه کند و در سرنوشت او فکری نکند زیرا خداوند متعال میفرماید {{متن قرآن|[[آیا آیه ۷ سوره قصص علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ]]}} <ref> ما او را به تو باز میگردانیم و او را از پیامبران خواهیم کرد؛ سوره قصص، آیه: ۷.</ref> همانا ما آن را برمیگردانیم بهسوی تو و قرار میدهیم او را [[موسی]]{{ع}} از مرسلین و انبیاء الهی کسانی که برگزیدگان خداوند که دارای روح پاک و بیآلایشی هستند و از تقوا و پرهیزگاری سهم والایی دارند، گاهی مشمول چنین الطاف الهی میشوند. اینها طرق و راههایی است که پیامبران و پیشوایان معصوم{{عم}} و بندگان متقی و پرهیزگار را از امور پنهان از حس آگاه میسازد»<ref>[[علم غیب از دیدگاه فریقین (پایاننامه)|علم غیب از دیدگاه فریقین]] ص ۷</ref>. | ::::::«گاهی برخی حقایق و امور پنهان از حس بر ضمیر "قلب" القاء میگردد، ناگهان فضای روح آنچنان روشن که یقین پیدا میکند که آنچه را دریافت نموده است صحیح و پا برجاست. [[الهام]] در لغت به معنای القای مطلبی در نفس و جان است. بنا بر برخی تفاسیر [[الهام]] دارای معنای عام و خاص است. معنای خاص [[الهام]] ویژه اولیاء و اوصیاست که گاهی با واسطه و گاهی بدون واسطه میباشد. [[الهام]] با واسطه توسط صدایی که از شخص خارج میگردد و آنگاه شنیده و معنای مقصود از آن فهمیده میشود، صورت میپذیرد. این حالت، مانند رؤیا، در حالات اولیه انبیاء رخ میدهد و اهل حق آن را وحی خفی به شمار میآورند. اما [[الهام]] بدون واسطه عبارت است از القای معانی و حقایق در قلوب اولیاء از عالم غیب که ممکن است به صورت دفعی و ناگهانی باشد و ممکن است به تدریج صورت پذیرد. معنای عام [[الهام]] نیز گاهی با سبب و گاهی بدون سبب و نیز گاهی حقیقی و گاهی غیر حقیقی است. [[الهام]] حقیقی با سبب از راه تزکیه و تصفیه نفس به دست میآید. [[الهام]] غیرحقیقی و بدون سبب، برای افرادی که استعداد خاصی دارند، به مقتضای ویژگیهای خاص نژادی و جغرافیایی حاصل میشود مانند براهمه، کشیشان و راهبان. قرآن کریم نمونهای از آن را نقل میکند {{متن قرآن|[[آیا آیه ۷ سوره قصص علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ]]}} <ref> و به مادر موسی الهام کردیم که به او شیر بده؛ سوره قصص، آیه: ۷.</ref> به مادر [[موسی]]{{ع}} [[الهام]] کردیم که به کودک خود شیر بده، و یا در جای دیگر مادر [[موسی]]{{ع}} دلواپس و نگران سرنوشت فرزند دلبند خود است که ناگهان به او [[الهام]] میشود او را در میان جعبهای بگذارد و آن را به روی آبهای نیل روانه کند و در سرنوشت او فکری نکند زیرا خداوند متعال میفرماید {{متن قرآن|[[آیا آیه ۷ سوره قصص علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ]]}} <ref> ما او را به تو باز میگردانیم و او را از پیامبران خواهیم کرد؛ سوره قصص، آیه: ۷.</ref> همانا ما آن را برمیگردانیم بهسوی تو و قرار میدهیم او را [[موسی]]{{ع}} از مرسلین و انبیاء الهی کسانی که برگزیدگان خداوند که دارای روح پاک و بیآلایشی هستند و از تقوا و پرهیزگاری سهم والایی دارند، گاهی مشمول چنین الطاف الهی میشوند. اینها طرق و راههایی است که پیامبران و پیشوایان معصوم{{عم}} و بندگان متقی و پرهیزگار را از امور پنهان از حس آگاه میسازد»<ref>[[علم غیب از دیدگاه فریقین (پایاننامه)|علم غیب از دیدگاه فریقین]] ص ۷</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۵. حجت الاسلام و المسلمین شاکر؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۵. حجت الاسلام و المسلمین شاکر؛ | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد تقی شاکر]]''' در مقاله خود با عنوان ''«[[واکاوی نگاه فریقین به احادیث هزار درب دانش (مقاله)|واکاوی نگاه فریقین به احادیث هزار درب دانش]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد تقی شاکر]]''' در مقاله خود با عنوان ''«[[واکاوی نگاه فریقین به احادیث هزار درب دانش (مقاله)|واکاوی نگاه فریقین به احادیث هزار درب دانش]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«علاوه بر [[سید مرتضی]]، [[ابن میثم]] و [[فیض کاشانی]]؛ مجلسی پدر نیز اولویت تبیینی خود از روایات الف باب را آگاهی اجمالی در عین امکان کشف تفصیلی خصوصیات و جزئیات میداند.<ref>مجلسی اول، بی تا، ج 1، ص۱۸۶‑۱۸۷</ref> که این دانش به صورت دفعی و نه به گونه تدریجی تحقق یافته است<ref>همو، ج۲، ص۲۲۶</ref> وی با اشاره به گزارشهای گوناگون از تعلیم هزار باب یا هزار کلمه یا هزار حرف مینویسد: امکان دریافت این دانش تنها به صورت رمزی یا علم مکاشفی ممکن است که مخصوص امام است و درک حقیقت آن برای ما سنگین است<ref>همو، ج ۱۳، ص۲۷۳</ref>. همچنین به روایت موسی بن بکر از [[امام صادق]]{{ع}} در استدلال بر این مطلب اشاره شده است<ref>ن.ک: فیض کاشانی، ۱۴۰۶، ج ۲، ص ۳۲۲</ref>. اما در نگاهی دیگر با تصریح به اینکه حقیقت علوم این ابواب، یعنی هزار باب و حقیقت تفصیل آن و تفصیل جزئیات مندرج در آن را تنها خدا، [[پیامبر]]{{صل}} و اوصیاء او میدانند، گفته شده است: اما این تحدیث و تعلیم و تعلم در صور جزئی نبوده آنچنان که مشهور است بلکه به دلیل صفای نفس پاک و قدسی حضرت امیر بوده است که آن هم در طول همراهی ایشان از کودکی با [[پیامبر]] {{صل}} ایجاد شده است به گونهای که مستعد و آماده برای دریافت و نقش بستن علوم الهی و امور غیبی و صور کلی و جزئی به صورت دفعی و یک به اره برای ایشان فراهم شده است<ref>ملاصالح مازندرانی، ۱۴۲۱، ج ۱۲، ص۱۵۲</ref>»<ref>[https://www.farsnews.com/news/13951109002115/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4-%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1-%D8%B5-%D9%85%D8%A8%D8%AF%D8%A3-%D9%88-%D8%AE%D8%A7%D8%B3%D8%AA%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B9- منابع علم امام در قرآن و روایات؛ ص: ۳۰]</ref>. | ::::::«علاوه بر [[سید مرتضی]]، [[ابن میثم]] و [[فیض کاشانی]]؛ مجلسی پدر نیز اولویت تبیینی خود از روایات الف باب را آگاهی اجمالی در عین امکان کشف تفصیلی خصوصیات و جزئیات میداند.<ref>مجلسی اول، بی تا، ج 1، ص۱۸۶‑۱۸۷</ref> که این دانش به صورت دفعی و نه به گونه تدریجی تحقق یافته است<ref>همو، ج۲، ص۲۲۶</ref> وی با اشاره به گزارشهای گوناگون از تعلیم هزار باب یا هزار کلمه یا هزار حرف مینویسد: امکان دریافت این دانش تنها به صورت رمزی یا علم مکاشفی ممکن است که مخصوص امام است و درک حقیقت آن برای ما سنگین است<ref>همو، ج ۱۳، ص۲۷۳</ref>. همچنین به روایت موسی بن بکر از [[امام صادق]]{{ع}} در استدلال بر این مطلب اشاره شده است<ref>ن.ک: فیض کاشانی، ۱۴۰۶، ج ۲، ص ۳۲۲</ref>. اما در نگاهی دیگر با تصریح به اینکه حقیقت علوم این ابواب، یعنی هزار باب و حقیقت تفصیل آن و تفصیل جزئیات مندرج در آن را تنها خدا، [[پیامبر]]{{صل}} و اوصیاء او میدانند، گفته شده است: اما این تحدیث و تعلیم و تعلم در صور جزئی نبوده آنچنان که مشهور است بلکه به دلیل صفای نفس پاک و قدسی حضرت امیر بوده است که آن هم در طول همراهی ایشان از کودکی با [[پیامبر]] {{صل}} ایجاد شده است به گونهای که مستعد و آماده برای دریافت و نقش بستن علوم الهی و امور غیبی و صور کلی و جزئی به صورت دفعی و یک به اره برای ایشان فراهم شده است<ref>ملاصالح مازندرانی، ۱۴۲۱، ج ۱۲، ص۱۵۲</ref>»<ref>[https://www.farsnews.com/news/13951109002115/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4-%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1-%D8%B5-%D9%85%D8%A8%D8%AF%D8%A3-%D9%88-%D8%AE%D8%A7%D8%B3%D8%AA%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B9- منابع علم امام در قرآن و روایات؛ ص: ۳۰]</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۶. حجت الاسلام و المسلمین جزایری؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۶. حجت الاسلام و المسلمین جزایری؛ | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
:::::*'''معنای عدم علم ائمه{{عم}} به غیب:''' علم یا امکانی (علم به آنچه امکان و صلاحیت ایجاد دارد) است یا کَونی (علم به موجودات موجود بالفعل). | :::::*'''معنای عدم علم ائمه{{عم}} به غیب:''' علم یا امکانی (علم به آنچه امکان و صلاحیت ایجاد دارد) است یا کَونی (علم به موجودات موجود بالفعل). | ||
::::::علم غیب یعنی علم امکانی نه علم کَونی، لذا امام{{ع}} به آنچه در عالَم کَون آمده احاطه دارد نه آنچه در عالَم کَون نیامده و امکان و صلوح را دارد. علم به مکونات [[ائمه]]{{عم}} هم به نحو تفویض و شراکت و استقلال نیست بلکه در همه احوال {{متن قرآن|... عِبَادٌ مُّكْرَمُونَ * لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُم بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ}}<ref>«بلکه (فرشتهها تنها) بندگانی ارجمندند؛ * در گفتار بر او پیشی نمیجویند و آنان به فرمان وی کار میکنند»؛ سوره انبیا، آیه۲۶ و ۲۷.</ref>»<ref>مکاتبه اختصاصی [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>. | ::::::علم غیب یعنی علم امکانی نه علم کَونی، لذا امام{{ع}} به آنچه در عالَم کَون آمده احاطه دارد نه آنچه در عالَم کَون نیامده و امکان و صلوح را دارد. علم به مکونات [[ائمه]]{{عم}} هم به نحو تفویض و شراکت و استقلال نیست بلکه در همه احوال {{متن قرآن|... عِبَادٌ مُّكْرَمُونَ * لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُم بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ}}<ref>«بلکه (فرشتهها تنها) بندگانی ارجمندند؛ * در گفتار بر او پیشی نمیجویند و آنان به فرمان وی کار میکنند»؛ سوره انبیا، آیه۲۶ و ۲۷.</ref>»<ref>مکاتبه اختصاصی [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۷. آقایان دکتر کرباسیزاده و رضایی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۷. آقایان دکتر کرباسیزاده و رضایی؛ | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
| پاسخ = آقای دکتر '''[[علی کرباسیزاده]]''' و آقای '''[[محمد جعفر رضایی]]''' در مقاله ''«[[علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان (مقاله)|علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان]]»'' در اینباره گفتهاند: | | پاسخ = آقای دکتر '''[[علی کرباسیزاده]]''' و آقای '''[[محمد جعفر رضایی]]''' در مقاله ''«[[علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان (مقاله)|علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
::::::«علم احاطی فعلی، مخصوص ذات باریتعالی است و علوم دیگران چه به واسطۀ اسباب ظاهری و چه به واسطۀ اسباب باطنی تدریجی و تعاقبی است. منظور وی از تعاقبی بودن این است که باید ابتدا علم به موضوعی خاص تعلق یابد و سپس با به وجودآمدن موضوعی جدید علم به آن حاصل شود. این در حالی است که علم خداوند محیط به جمیع اشیاء، ازلی و ابدی است به، گونهای که پرداختن به چیزی او را از دیگری باز نمیدارد و هیچ ذرهای در عالم از احاطه علم او بیرون نیست»<ref>[[علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان (مقاله)|علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان]]، [[نقد و نظر (نشریه)|فصلنامه نقد و نظر]]؛ شماره ۶۹؛ بهار ۱۳۹۲؛ ص ۱۴۱.</ref>. | ::::::«علم احاطی فعلی، مخصوص ذات باریتعالی است و علوم دیگران چه به واسطۀ اسباب ظاهری و چه به واسطۀ اسباب باطنی تدریجی و تعاقبی است. منظور وی از تعاقبی بودن این است که باید ابتدا علم به موضوعی خاص تعلق یابد و سپس با به وجودآمدن موضوعی جدید علم به آن حاصل شود. این در حالی است که علم خداوند محیط به جمیع اشیاء، ازلی و ابدی است به، گونهای که پرداختن به چیزی او را از دیگری باز نمیدارد و هیچ ذرهای در عالم از احاطه علم او بیرون نیست»<ref>[[علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان (مقاله)|علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان]]، [[نقد و نظر (نشریه)|فصلنامه نقد و نظر]]؛ شماره ۶۹؛ بهار ۱۳۹۲؛ ص ۱۴۱.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۸. آقای دکتر تورانی و خانم خطیبی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۸. آقای دکتر تورانی و خانم خطیبی؛ | ||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
| پاسخ = آقای دکتر '''[[اعلا تورانی]]''' و خانم '''[[زهرا خطیبی]]''' در مقاله ''«[[علم امام در آینه حکمت متعالیه (مقاله)|علم امام در آینه حکمت متعالیه]]»'' در اینباره گفتهاند: | | پاسخ = آقای دکتر '''[[اعلا تورانی]]''' و خانم '''[[زهرا خطیبی]]''' در مقاله ''«[[علم امام در آینه حکمت متعالیه (مقاله)|علم امام در آینه حکمت متعالیه]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
::::::«[[علم ائمه]] {{عم}} دفعی است، گرچه معلوم آن تدریجی باشد. بنابراین، روایاتی که افزایش علوم ائمه {{عم}} در شبهای جمعه در آن بیان شده و روایات عرضِ اعمال <ref>[[محمدباقر مجلسی|مجلسی]]، ۱۴۰۲ق: ۲۳/ ۳۳۳، روایات باب ۲۰.</ref> به معنای تدریجی بودن علوم ائمه {{عم}} نیستند. تعلیم [[رسول الله]] {{صل}} به [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} مثل تعلیم رایج در میان ما تدریجی نبوده، بلکه دفعه واحده بوده است <ref>[[محمد باقر مجلسی|مجلسی]]، ۱۴۰۲ق: ۲۲ /۴۶۱، روایت ۹.</ref> چنانکه تعلّم حضرت رسول نیز دفعی بوده است. خداوند متعال میفرماید: "و ما کتاب را بر تو نازل کردیم، تا بیانگر تمام اشیاء باشد" <ref>{{متن قرآن|وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ}} سوره نحل، آیه: ۸۹.</ref> و کلمه {{متن قرآن|لِكُلِّ شَيْءٍ}} یعنی همهچیز، و با تدریج سازگار نیست <ref>[[محمد حسین مظفر|علامه مظفر]] و [[علامه طباطبائی]] ۱۳۸۶.</ref>»<ref>[[علم امام در آینه حکمت متعالیه]]، ص ۵۸.</ref>. | ::::::«[[علم ائمه]] {{عم}} دفعی است، گرچه معلوم آن تدریجی باشد. بنابراین، روایاتی که افزایش علوم ائمه {{عم}} در شبهای جمعه در آن بیان شده و روایات عرضِ اعمال <ref>[[محمدباقر مجلسی|مجلسی]]، ۱۴۰۲ق: ۲۳/ ۳۳۳، روایات باب ۲۰.</ref> به معنای تدریجی بودن علوم ائمه {{عم}} نیستند. تعلیم [[رسول الله]] {{صل}} به [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} مثل تعلیم رایج در میان ما تدریجی نبوده، بلکه دفعه واحده بوده است <ref>[[محمد باقر مجلسی|مجلسی]]، ۱۴۰۲ق: ۲۲ /۴۶۱، روایت ۹.</ref> چنانکه تعلّم حضرت رسول نیز دفعی بوده است. خداوند متعال میفرماید: "و ما کتاب را بر تو نازل کردیم، تا بیانگر تمام اشیاء باشد" <ref>{{متن قرآن|وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ}} سوره نحل، آیه: ۸۹.</ref> و کلمه {{متن قرآن|لِكُلِّ شَيْءٍ}} یعنی همهچیز، و با تدریج سازگار نیست <ref>[[محمد حسین مظفر|علامه مظفر]] و [[علامه طباطبائی]] ۱۳۸۶.</ref>»<ref>[[علم امام در آینه حکمت متعالیه]]، ص ۵۸.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۹. پژوهشگران پایگاه پرسمان قرآن؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۹. پژوهشگران پایگاه پرسمان قرآن؛ | ||
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
| پاسخ = '''پژوهشگران [http://porsemanequran.com/node/24952 پایگاه پرسمان قرآن]'''، در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | | پاسخ = '''پژوهشگران [http://porsemanequran.com/node/24952 پایگاه پرسمان قرآن]'''، در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | ||
::::::«[[علم غیب]] [[پیامبر]]{{صل}} به یکباره و دفعی بر [[پیامبر]]{{صل}} نازل نشده بلکه به طور تدریجی و در طول زمان و به اذن خداوند به [[پیامبر]]{{صل}} افاضه میشده است. (...) این مسأله را از ملاحظه آیاتی از قران كريم میتوان دريافت: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۱۸۸ سوره اعراف چگونه علم غیب پیامبر خاتم ثابت میشود؟ (پرسش)|وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ]]}}<ref>«اگر غیب میدانستم خیر بسیار مییافتم و (هیچ) بلا به من نمیرسید».</ref>؛ {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۰ سوره انعام آیا پیامبر خاتم علم غیب دارد؟ (پرسش)|لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَيْبَ]]}}<ref>«من به شما نمیگویم که گنجینههای خداوند نزد من است و غیب نمیدانم»</ref><ref>[http://porsemanequran.com/node/24952 پایگاه پرسمان قرآن]</ref>. | ::::::«[[علم غیب]] [[پیامبر]]{{صل}} به یکباره و دفعی بر [[پیامبر]]{{صل}} نازل نشده بلکه به طور تدریجی و در طول زمان و به اذن خداوند به [[پیامبر]]{{صل}} افاضه میشده است. (...) این مسأله را از ملاحظه آیاتی از قران كريم میتوان دريافت: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۱۸۸ سوره اعراف چگونه علم غیب پیامبر خاتم ثابت میشود؟ (پرسش)|وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ]]}}<ref>«اگر غیب میدانستم خیر بسیار مییافتم و (هیچ) بلا به من نمیرسید».</ref>؛ {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۰ سوره انعام آیا پیامبر خاتم علم غیب دارد؟ (پرسش)|لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَيْبَ]]}}<ref>«من به شما نمیگویم که گنجینههای خداوند نزد من است و غیب نمیدانم»</ref><ref>[http://porsemanequran.com/node/24952 پایگاه پرسمان قرآن]</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۰. پژوهشگران مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی. | | عنوان پاسخدهنده = ۱۰. پژوهشگران مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی. | ||
خط ۱۰۰: | خط ۱۰۰: | ||
| پاسخ = '''پژوهشگران [http://www.pasokhgoo.ir/node/29483 مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی]'''، در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | | پاسخ = '''پژوهشگران [http://www.pasokhgoo.ir/node/29483 مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی]'''، در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | ||
::::::«عظمت یک موجود به میزان کمال اوست؛ چه آن کمال از راه اکتساب باشد و چه از جانب خدا داده شود. هر کمالی از جانب خدا داده میشود، لکن برخی کمالات را دفعی میدهد و برخی را تدریجی و در پی اعمال ما. هر اکتسابی نیز اعطایی و موهبتی است. امّا اگر گفته شود که عظمت و بزرگی هر موجودی فقط به کمالات اکتسابی اوست، میگوییم: آیا خداوند متعال که عظیم بالذّات میباشد، کسب کمالات کرده؟ آیا حضرت [[جبرئیل]] {{ع}} که صاحب آن شأن و جلالت فوق تصوّر ماست، کسب کمال نموده؟ آیا [[حضرت عیسی]] {{ع}} که در لحظه اوّل تولّدش اعلام [[نبوت]] کرد، کسب کمالات کرده بود؟ آن بزرگوار فرمود: {{متن قرآن|إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا}}<ref>«بنده خدایم؛ او کتاب(آسمانی) به من داده؛ مرا پیامبر قرار داده است» مریم آيه ۳۰</ref> کمال حقیقی عین عظمت و فضیلت است، از هر راه که می خواهد حاصل شود. عالم ، برتر از جاهل است، چه آن علم را کسب کرده باشد و چه از طریق [[وحی]] دریافت کند. صاحب [[علم لدنی]] نیز برتر از عالم به علوم کسبی است. چون علم لدنی، علم مفهومی نیست، بلکه عین وجود خود شخص می باشد. در علم لدنی، نادرستی راه ندارد؛ در حالی که علم مفهومی ممکن است نادرست و خلاف واقع باشد؛ در این صورت ، جهل مرکّب خواهد بود، نه علم. اینکه برخی خیال نمودهاند هر کمالی که اکتسابی نیست، ارزش نمیباشد و موجب فضیلت نمیشود، پنداری است باطل و بی منطق. اگر چنین باشد، نمیتوان گفت عاقل بر دیوانه رجحان وجودی دارد یا انسان بر حیوان فضیلت دارد یا حیوان از گیاه و جماد برتر است. در حالی که عقل آدمی بداهتاً برتریها را ادراک میکند و برای برتریهای موهبتی ارزش قائل است و آن را مدح میکند»</<ref>[http://www.pasokhgoo.ir/node/29483 مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی]</ref>. | ::::::«عظمت یک موجود به میزان کمال اوست؛ چه آن کمال از راه اکتساب باشد و چه از جانب خدا داده شود. هر کمالی از جانب خدا داده میشود، لکن برخی کمالات را دفعی میدهد و برخی را تدریجی و در پی اعمال ما. هر اکتسابی نیز اعطایی و موهبتی است. امّا اگر گفته شود که عظمت و بزرگی هر موجودی فقط به کمالات اکتسابی اوست، میگوییم: آیا خداوند متعال که عظیم بالذّات میباشد، کسب کمالات کرده؟ آیا حضرت [[جبرئیل]] {{ع}} که صاحب آن شأن و جلالت فوق تصوّر ماست، کسب کمال نموده؟ آیا [[حضرت عیسی]] {{ع}} که در لحظه اوّل تولّدش اعلام [[نبوت]] کرد، کسب کمالات کرده بود؟ آن بزرگوار فرمود: {{متن قرآن|إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا}}<ref>«بنده خدایم؛ او کتاب(آسمانی) به من داده؛ مرا پیامبر قرار داده است» مریم آيه ۳۰</ref> کمال حقیقی عین عظمت و فضیلت است، از هر راه که می خواهد حاصل شود. عالم ، برتر از جاهل است، چه آن علم را کسب کرده باشد و چه از طریق [[وحی]] دریافت کند. صاحب [[علم لدنی]] نیز برتر از عالم به علوم کسبی است. چون علم لدنی، علم مفهومی نیست، بلکه عین وجود خود شخص می باشد. در علم لدنی، نادرستی راه ندارد؛ در حالی که علم مفهومی ممکن است نادرست و خلاف واقع باشد؛ در این صورت ، جهل مرکّب خواهد بود، نه علم. اینکه برخی خیال نمودهاند هر کمالی که اکتسابی نیست، ارزش نمیباشد و موجب فضیلت نمیشود، پنداری است باطل و بی منطق. اگر چنین باشد، نمیتوان گفت عاقل بر دیوانه رجحان وجودی دارد یا انسان بر حیوان فضیلت دارد یا حیوان از گیاه و جماد برتر است. در حالی که عقل آدمی بداهتاً برتریها را ادراک میکند و برای برتریهای موهبتی ارزش قائل است و آن را مدح میکند»</<ref>[http://www.pasokhgoo.ir/node/29483 مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی]</ref>. | ||
}} | |||
== پرسشهای وابسته == | == پرسشهای وابسته == |