رابطه علمالکتاب با علم معصوم چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
رابطه علمالکتاب با علم معصوم چیست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۳ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۳:۵۸
، ۲۳ دسامبر ۲۰۲۱ربات: جایگزینی خودکار متن (-}} {{پاسخ پرسش +}} {{پاسخ پرسش )
جز (جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\]\]\]\] (.*)\s' به 'ه = $1 | پاسخ = $2 ') |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-}} {{پاسخ پرسش +}} {{پاسخ پرسش )) |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
::::::«این دسته از احادیث تصریح دارد که [[امامان]]{{ع}} تمام آنچه را در قرآن مجید هست میدانند تا آنجا که امام صادق {{ع}} میفرماید:{{عربی|"وَ اللَّهِ إِنِّي لَأَعْلَمُ كِتَابَ اللَّهِ مِنْ أَوَّلِهِ إِلَى آخِرِهِ كَأَنَّهُ فِي كَفِّي فِيهِ خَبَرُ السَّمَاءِ وَ خَبَرُ الْأَرْضِ وَ خَبَرُ مَا يَكُونُ وَ خَبَرُ مَا هُوَ كَائِنٌ قَالَ اللَّهُ فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْء"}}<ref>به خدا سوگند! من کتاب خدا را از آغاز تا انجامش میدانم، چنان که گوئی در دست من است. خبر آسمان و خبر زمین در قرآن است و نیز خبر گذشته و آینده، خدای عزّوجلّ فرماید: «بیان هر چیز در آن هست؛ اصول کافی، ج ۱، کتاب الحجة، باب «انه لم یجمع القرآن کله الا الائمه» حدیث چهارم.</ref>. آیا محقق جستجوگر پس از دیدن چیزی باز هم برای آن دلیل میطلبد! آیا مراد از علم به کتاب خدا که در آن بیان هرچیزی هست، اعم از اخبار آسمان و زمین و آنچه بوده و هست، تنها علم به احکام یا موضوعات آنهاست، نه رویدادها و اعمال و حوادث گذشته یا آیندۀ عالم؟ و آیا هیچ صاحب دانش یا دارای ذوقی این بیان را بر آن مرداد حمل میکند؟ و آیا بیانی صریحتر از این برای آگاهی از شؤون گذشته، حال و آیندۀ عالم سراغ دارید؟»<ref>[[پژوهشی در باب علم امام (کتاب)|پژوهشی در باب علم امام]]، ص۷۳ - ۷۴.</ref> | ::::::«این دسته از احادیث تصریح دارد که [[امامان]]{{ع}} تمام آنچه را در قرآن مجید هست میدانند تا آنجا که امام صادق {{ع}} میفرماید:{{عربی|"وَ اللَّهِ إِنِّي لَأَعْلَمُ كِتَابَ اللَّهِ مِنْ أَوَّلِهِ إِلَى آخِرِهِ كَأَنَّهُ فِي كَفِّي فِيهِ خَبَرُ السَّمَاءِ وَ خَبَرُ الْأَرْضِ وَ خَبَرُ مَا يَكُونُ وَ خَبَرُ مَا هُوَ كَائِنٌ قَالَ اللَّهُ فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْء"}}<ref>به خدا سوگند! من کتاب خدا را از آغاز تا انجامش میدانم، چنان که گوئی در دست من است. خبر آسمان و خبر زمین در قرآن است و نیز خبر گذشته و آینده، خدای عزّوجلّ فرماید: «بیان هر چیز در آن هست؛ اصول کافی، ج ۱، کتاب الحجة، باب «انه لم یجمع القرآن کله الا الائمه» حدیث چهارم.</ref>. آیا محقق جستجوگر پس از دیدن چیزی باز هم برای آن دلیل میطلبد! آیا مراد از علم به کتاب خدا که در آن بیان هرچیزی هست، اعم از اخبار آسمان و زمین و آنچه بوده و هست، تنها علم به احکام یا موضوعات آنهاست، نه رویدادها و اعمال و حوادث گذشته یا آیندۀ عالم؟ و آیا هیچ صاحب دانش یا دارای ذوقی این بیان را بر آن مرداد حمل میکند؟ و آیا بیانی صریحتر از این برای آگاهی از شؤون گذشته، حال و آیندۀ عالم سراغ دارید؟»<ref>[[پژوهشی در باب علم امام (کتاب)|پژوهشی در باب علم امام]]، ص۷۳ - ۷۴.</ref> | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۲. آیت الله محمدی ریشهری؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۲. آیت الله محمدی ریشهری؛ | ||
خط ۳۹: | خط ۳۸: | ||
::::::بنا بر این ، مقصود از {{متن قرآن|عِلْمُ الْكِتَابِ}} در این جا، چیزی غیر از دانش قرآن است که از آن، یاد خواهد شد. گفتنی است که در میان مفسران، در باره مقصود از "کتاب"، اختلاف نظر وجود دارد<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۵، ص ۳۶۳.</ref>. اما مقصود هر چه باشد، {{متن قرآن|عِلْمُ الْكِتَابِ}}، اشاره به دانش ویژهای است که هر کس بهرهای از آن داشته باشد، قادر بر انجام دادن کارهای خارق العاده خواهد بود <ref>[[شرح زیارت جامعه کبیره ۴ (کتاب)|شرح زیارت جامعه کبیره]]، ص۸۲.</ref>. | ::::::بنا بر این ، مقصود از {{متن قرآن|عِلْمُ الْكِتَابِ}} در این جا، چیزی غیر از دانش قرآن است که از آن، یاد خواهد شد. گفتنی است که در میان مفسران، در باره مقصود از "کتاب"، اختلاف نظر وجود دارد<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۵، ص ۳۶۳.</ref>. اما مقصود هر چه باشد، {{متن قرآن|عِلْمُ الْكِتَابِ}}، اشاره به دانش ویژهای است که هر کس بهرهای از آن داشته باشد، قادر بر انجام دادن کارهای خارق العاده خواهد بود <ref>[[شرح زیارت جامعه کبیره ۴ (کتاب)|شرح زیارت جامعه کبیره]]، ص۸۲.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۳. حجت الاسلام و المسلمین نجفی یزدی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۳. حجت الاسلام و المسلمین نجفی یزدی؛ | ||
خط ۴۹: | خط ۴۷: | ||
::::::روایات [[اهل بیت]]{{عم}} قاطعانه اعلام میدارد که صاحب این علم، [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} و پس از او [[ائمه اطهار]]{{عم}}، از اولاد معصومان او میباشند. [[پیامبر|پیامبر اکرم]]{{صل}} به [[ابوسعید خدری]] که از آن آیه مبارک پرسیده بود، فرمود: او برادرم [[امام علی|علی بن ابیطالب]]{{ع}} است. <ref>تفسیر نورالثقلین، ج ۲، ص ۵۲۳ از امالی صدوق.</ref>. و [[امام صادق]]{{ع}} در حدیث صحیح فرمود: «الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ هُوَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِين{{ع}}<ref>آنکه در نزد او دانش کتاب است، همان [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} است؛ تفسیر نورالثقلین، ج ۲، ص ۵۲۳ از تفسیر علی بن ابراهیم.</ref>. [[امام]]{{ع}} فرمود: خداوند تبارک و تعالی در مورد [[موسی]]{{ع}} فرمود: {{متن قرآن|وَكَتَبْنَا لَهُ فِي الأَلْوَاحِ مِن كُلِّ شَيْءٍ مَّوْعِظَةً }}<ref> و برای او در الواح تورات در هر زمینه پندی و برای هر چیز تفصیلی نوشتیم؛ سوره اعراف، آیه ۱۴۵.</ref> و نفرمود: تمامی موعظهها را و در مورد [[عیسی]]{{ع}} فرمود: {{متن قرآن|وَلِأُبَيِّنَ لَكُم بَعْضَ الَّذِي تَخْتَلِفُونَ فِيهِ }}<ref> تا برای شما چیزی را که در آن اختلاف دارید روشن گردانم؛ سوره زخرف، آیه ۶۳.</ref> تا عیسی برای شما برخی از موارد اختلاف را بیان کند و نفرمود: همه آن را، اما در مورد [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} فرمود: {{متن قرآن|قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}}<ref> بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس؛ سوره رعد، آیه ۴۳.</ref> و سپس حضرت برای اینکه عظمت این دانش، معلوم گردد به آیه دیگر استناد جسته، فرمود: خداوند عزوجل فرموده است: {{متن قرآن|وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ }}<ref>و هیچ تر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است؛ سوره انعام، آیه ۵۹.</ref> آنگاه [[امام صادق|حضرت صادق]]{{ع}} فرمود: «علم این کتاب با این عظمت نزد [[علی]]{{ع}} است <ref>الاحتجاج، ج ۲، ص ۱۳۹.</ref>.».<ref>[http://www.ghadeer.org/Book/1020/152290 پیشگوییهای امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب]</ref> | ::::::روایات [[اهل بیت]]{{عم}} قاطعانه اعلام میدارد که صاحب این علم، [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} و پس از او [[ائمه اطهار]]{{عم}}، از اولاد معصومان او میباشند. [[پیامبر|پیامبر اکرم]]{{صل}} به [[ابوسعید خدری]] که از آن آیه مبارک پرسیده بود، فرمود: او برادرم [[امام علی|علی بن ابیطالب]]{{ع}} است. <ref>تفسیر نورالثقلین، ج ۲، ص ۵۲۳ از امالی صدوق.</ref>. و [[امام صادق]]{{ع}} در حدیث صحیح فرمود: «الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ هُوَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِين{{ع}}<ref>آنکه در نزد او دانش کتاب است، همان [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} است؛ تفسیر نورالثقلین، ج ۲، ص ۵۲۳ از تفسیر علی بن ابراهیم.</ref>. [[امام]]{{ع}} فرمود: خداوند تبارک و تعالی در مورد [[موسی]]{{ع}} فرمود: {{متن قرآن|وَكَتَبْنَا لَهُ فِي الأَلْوَاحِ مِن كُلِّ شَيْءٍ مَّوْعِظَةً }}<ref> و برای او در الواح تورات در هر زمینه پندی و برای هر چیز تفصیلی نوشتیم؛ سوره اعراف، آیه ۱۴۵.</ref> و نفرمود: تمامی موعظهها را و در مورد [[عیسی]]{{ع}} فرمود: {{متن قرآن|وَلِأُبَيِّنَ لَكُم بَعْضَ الَّذِي تَخْتَلِفُونَ فِيهِ }}<ref> تا برای شما چیزی را که در آن اختلاف دارید روشن گردانم؛ سوره زخرف، آیه ۶۳.</ref> تا عیسی برای شما برخی از موارد اختلاف را بیان کند و نفرمود: همه آن را، اما در مورد [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} فرمود: {{متن قرآن|قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}}<ref> بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس؛ سوره رعد، آیه ۴۳.</ref> و سپس حضرت برای اینکه عظمت این دانش، معلوم گردد به آیه دیگر استناد جسته، فرمود: خداوند عزوجل فرموده است: {{متن قرآن|وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ }}<ref>و هیچ تر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است؛ سوره انعام، آیه ۵۹.</ref> آنگاه [[امام صادق|حضرت صادق]]{{ع}} فرمود: «علم این کتاب با این عظمت نزد [[علی]]{{ع}} است <ref>الاحتجاج، ج ۲، ص ۱۳۹.</ref>.».<ref>[http://www.ghadeer.org/Book/1020/152290 پیشگوییهای امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب]</ref> | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۴. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۴. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی؛ | ||
خط ۵۷: | خط ۵۴: | ||
::::::«خداوند در قرآن از کسی که نزد او [[علم الکتاب]] است، به عنوان شاهدی بر درستی [[نبوت]] [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} یاد شده است: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۳ سوره رعد علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ]]}} <ref> و کافران میگویند: تو فرستاده (خداوند) نیستی؛ بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس؛ سوره رعد، آیه: ۴۳.</ref> برخی اندیشهوران، آیه یادشده را اینگونه تفسیر کردهاند که مراد از «الکتاب»، همان [[لوح محفوظ]] یا کتاب مبین است. سرچشمه همه دانشها [[لوح محفوظ]] است که از آن با نامهای دیگری مانند «کتاب مکنون»، {{متن قرآن|أُمُّ الْكِتَابِ}}<ref> سوره رعد، آیه: ۳۹.</ref> و {{متن قرآن|إِمَامٍ مُبِينٍ }}<ref> سوره یس، آیه: ۱۲.</ref> نیز در قرآن کریم یاد شده است. بنابراین تفسیر، صاحب [[علم الکتاب]] به تمام حقایق هستی دسترسی دارد. در روایات مستفیضی، [[ائمه]]{{عم}} صاحب «علم الکتاب» معرفی شدهاند. این تفسیر، تأیید کننده تام بودن علوم [[ائمه]]{{عم}} است»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%AA%D8%A7%D9%85_%DB%8C%D8%A7_%D9%85%D8%AD%D8%AF%D9%88%D8%AF%D8%9F_(%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87) علم امام تام یا محدود؟]</ref>. | ::::::«خداوند در قرآن از کسی که نزد او [[علم الکتاب]] است، به عنوان شاهدی بر درستی [[نبوت]] [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} یاد شده است: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۳ سوره رعد علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ]]}} <ref> و کافران میگویند: تو فرستاده (خداوند) نیستی؛ بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس؛ سوره رعد، آیه: ۴۳.</ref> برخی اندیشهوران، آیه یادشده را اینگونه تفسیر کردهاند که مراد از «الکتاب»، همان [[لوح محفوظ]] یا کتاب مبین است. سرچشمه همه دانشها [[لوح محفوظ]] است که از آن با نامهای دیگری مانند «کتاب مکنون»، {{متن قرآن|أُمُّ الْكِتَابِ}}<ref> سوره رعد، آیه: ۳۹.</ref> و {{متن قرآن|إِمَامٍ مُبِينٍ }}<ref> سوره یس، آیه: ۱۲.</ref> نیز در قرآن کریم یاد شده است. بنابراین تفسیر، صاحب [[علم الکتاب]] به تمام حقایق هستی دسترسی دارد. در روایات مستفیضی، [[ائمه]]{{عم}} صاحب «علم الکتاب» معرفی شدهاند. این تفسیر، تأیید کننده تام بودن علوم [[ائمه]]{{عم}} است»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%AA%D8%A7%D9%85_%DB%8C%D8%A7_%D9%85%D8%AD%D8%AF%D9%88%D8%AF%D8%9F_(%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87) علم امام تام یا محدود؟]</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۵. حجت الاسلام و المسلمین صالحی مالستانی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۵. حجت الاسلام و المسلمین صالحی مالستانی؛ | ||
خط ۶۵: | خط ۶۱: | ||
::::::«[[امام خمینی|امام]]، در کتاب شرح دعای سحر در بحث کلمات تام الهی، یک قاعده کلی برای تمام بودن هر چیزی، ذکر میکند و از آن برای جامعیت وجود [[پیامبر|پیامبر اسلام]]{{صل}} بهره میگیرد، بیان امام چنین است: "تمام بودن هرچیزی بر حسب ذات خود آن چیز و متناسب با آن است. مثلاً تمام بودن علم به آن است که حقایق آن چنان منکشف گردد که هیچ جهل و پوشیدگی و حجاب در آن نباشد و..."<ref>شرح دعای سحر، ترجمه احمد فهری، ص ۸۸.</ref> اینکه برخی از کلمات کتاب الهی تمام است و برخی تمامتر و برخی ناقص است و برخی ناقصتر و ناقص بودن و یا تمام بودن کلمات این کتاب از جهت "مِرآتیت"؛ آیینه بودن و نمودار بودن آن از [[عالم غیب]] الهی و سر مکنون و کنز مخفی است.<ref>همان</ref> [[امام خمینی]] پس از این زمینهسازیها و با توجه به این که وی [[پیامبر|پیامبر خاتم]]{{صل}} را مظهر اسم اعظم "الله" و بقیه [[انبیا|پیامبران]] را مظهر اسامی چون: رحمن و... میدانست، درباره انسان کامل که مصداق بارز آن [[پیامبر|پیامبر اکرم]]{{صل}} است میفرماید: "ولی انسان کامل از آنجا که کون جامع و آیینه تمامنمای همه اسما و صفات الهیه است از اینرو، تمامترین کلمات الهیه است. بلکه او همان کتاب الهی است که همه کتابهای الهی در آن است". <ref>امام خمینی، شرح دعای سحر، ترجمه احمد فهری، ص ۸۹</ref> به نظر میرسد که آیینه تمام نما بودن [[پیامبر|پیامبر اکرم]]{{صل}} به عنوان انسان کامل و کتاب الهی، تعبیر عرفانی از [[علم لدنی]] و یا [[علم غیب]] است که خداوند به او افاضه کرده است و [[پیامبر]]{{صل}} کتاب الهی است که همه کتابهای الهی و همه آنچه را انبیای الهی آوردهاند و داشتند در کتاب وجود او جمع است و [[پیامبران]] هر کدام بهاندازهای که حقنما و مرئات عالم غیب هستند، بههمان میزان از [[علم لدنی]] الهی برخوردارند و [[پیامبر|پیامبر خاتم]]{{صل}} از همه جامعتر و علم او نیز محیطتر از علوم همه است» <ref>[http://www.imam-khomeini.ir/fa/n25246/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D9%88_%D8%B9%D9%84%D9%85_%D9%84%D8%AF%D9%86%D9%91%DB%8C_%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1_%D8%B5_%D8%A7%D8%B2_%D9%85%D9%86%D8%B8%D8%B1_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%AE%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C علم غيب و علم لدنی پيامبر از منظر امام خمينی، فصلنامه حضور، شماره ۸۸].</ref>. | ::::::«[[امام خمینی|امام]]، در کتاب شرح دعای سحر در بحث کلمات تام الهی، یک قاعده کلی برای تمام بودن هر چیزی، ذکر میکند و از آن برای جامعیت وجود [[پیامبر|پیامبر اسلام]]{{صل}} بهره میگیرد، بیان امام چنین است: "تمام بودن هرچیزی بر حسب ذات خود آن چیز و متناسب با آن است. مثلاً تمام بودن علم به آن است که حقایق آن چنان منکشف گردد که هیچ جهل و پوشیدگی و حجاب در آن نباشد و..."<ref>شرح دعای سحر، ترجمه احمد فهری، ص ۸۸.</ref> اینکه برخی از کلمات کتاب الهی تمام است و برخی تمامتر و برخی ناقص است و برخی ناقصتر و ناقص بودن و یا تمام بودن کلمات این کتاب از جهت "مِرآتیت"؛ آیینه بودن و نمودار بودن آن از [[عالم غیب]] الهی و سر مکنون و کنز مخفی است.<ref>همان</ref> [[امام خمینی]] پس از این زمینهسازیها و با توجه به این که وی [[پیامبر|پیامبر خاتم]]{{صل}} را مظهر اسم اعظم "الله" و بقیه [[انبیا|پیامبران]] را مظهر اسامی چون: رحمن و... میدانست، درباره انسان کامل که مصداق بارز آن [[پیامبر|پیامبر اکرم]]{{صل}} است میفرماید: "ولی انسان کامل از آنجا که کون جامع و آیینه تمامنمای همه اسما و صفات الهیه است از اینرو، تمامترین کلمات الهیه است. بلکه او همان کتاب الهی است که همه کتابهای الهی در آن است". <ref>امام خمینی، شرح دعای سحر، ترجمه احمد فهری، ص ۸۹</ref> به نظر میرسد که آیینه تمام نما بودن [[پیامبر|پیامبر اکرم]]{{صل}} به عنوان انسان کامل و کتاب الهی، تعبیر عرفانی از [[علم لدنی]] و یا [[علم غیب]] است که خداوند به او افاضه کرده است و [[پیامبر]]{{صل}} کتاب الهی است که همه کتابهای الهی و همه آنچه را انبیای الهی آوردهاند و داشتند در کتاب وجود او جمع است و [[پیامبران]] هر کدام بهاندازهای که حقنما و مرئات عالم غیب هستند، بههمان میزان از [[علم لدنی]] الهی برخوردارند و [[پیامبر|پیامبر خاتم]]{{صل}} از همه جامعتر و علم او نیز محیطتر از علوم همه است» <ref>[http://www.imam-khomeini.ir/fa/n25246/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D9%88_%D8%B9%D9%84%D9%85_%D9%84%D8%AF%D9%86%D9%91%DB%8C_%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1_%D8%B5_%D8%A7%D8%B2_%D9%85%D9%86%D8%B8%D8%B1_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%AE%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C علم غيب و علم لدنی پيامبر از منظر امام خمينی، فصلنامه حضور، شماره ۸۸].</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۶. حجج الاسلام و المسلمین نادم و افتخاری؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۶. حجج الاسلام و المسلمین نادم و افتخاری؛ | ||
خط ۷۳: | خط ۶۸: | ||
::::::«روایت آورده که از وجود [[اسم اعظم]] و [[علم الکتاب]] نزد [[امامان]]{{عم}} خبر میدهد. وی در توضیح ماهیت و حروف اسم اعظم هم، ۱۰ روایت نقل کرده که طبق آنها، اسم اعظم خداوند ۷۳ حرف دارد که ۷۲ حرفش نزد [[امامان]]{{عم}} و ۱ حرف آن مختص خدا و نزد او محفوظ است. وی دربارۀ علم الکتاب هم، ذیل آیۀ ۴۳ سورۀ رعد نقل میکند که [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: «منظور از {{متن قرآن|مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}} <ref> کسی که دانش کتاب نزد اوست؛ سوره رعد، آیه: ۴۳.</ref> ماییم و [[علی]]{{ع}} اولین و بهترین ما و با فضیلتترین ماست». [[شیخ صدوق]] معتقد است اسمای اعظم الهی، در حروف مقطعۀ قرآن قرار دارد و در اختیار کسانی قرار میگیرد که به وسیلۀ آنها بتوانند بر حقانیت خود دلیل بیاورند»<ref>[[منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد (مقاله)|منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد]]، ص۶۶</ref>. | ::::::«روایت آورده که از وجود [[اسم اعظم]] و [[علم الکتاب]] نزد [[امامان]]{{عم}} خبر میدهد. وی در توضیح ماهیت و حروف اسم اعظم هم، ۱۰ روایت نقل کرده که طبق آنها، اسم اعظم خداوند ۷۳ حرف دارد که ۷۲ حرفش نزد [[امامان]]{{عم}} و ۱ حرف آن مختص خدا و نزد او محفوظ است. وی دربارۀ علم الکتاب هم، ذیل آیۀ ۴۳ سورۀ رعد نقل میکند که [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: «منظور از {{متن قرآن|مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}} <ref> کسی که دانش کتاب نزد اوست؛ سوره رعد، آیه: ۴۳.</ref> ماییم و [[علی]]{{ع}} اولین و بهترین ما و با فضیلتترین ماست». [[شیخ صدوق]] معتقد است اسمای اعظم الهی، در حروف مقطعۀ قرآن قرار دارد و در اختیار کسانی قرار میگیرد که به وسیلۀ آنها بتوانند بر حقانیت خود دلیل بیاورند»<ref>[[منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد (مقاله)|منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد]]، ص۶۶</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۷. حجت الاسلام و المسلمین گنجی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۷. حجت الاسلام و المسلمین گنجی؛ | ||
خط ۸۲: | خط ۷۶: | ||
::::::[[ابو سعید خدری]] از اصحاب [[رسول خدا]]{{صل}} که مورد قبول علمای [[اهل سنت]] و شیعه است میگوید: خدمت [[پیامبر اکرم]]{{صل}} رسیدم و عرض کردم، منظور از {{متن قرآن|[[ آیا آیه ۴۰ سوره نمل علم غیب معصوم را اثبات میکند؟ (پرسش)|الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ]] }} چه کسی است؟ حضرت فرمودند: وزیر برادرم [[سلیمان بن داوود]]، [[آصف بن برخیا]] است. پرسیدم: منظور از {{متن قرآن|مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}} چه کسی است»؟ حضرت فرمودند: منظور برادرم [[امام علی|علی]]{{ع}} است. <ref>آیات ولایت در قرآن، ص ۳۲۱، به نقل از ینابیع الموده، ص ۱۰۲ - احقاق الحق، ج ۳، ص ۲۸۱.</ref>. این روایت را علاوه بر علمای شیعه بسیاری از علمای مشهور اهل تسنن مانند؛ [[سیوطی]]، [[ثعلبی]]، [[قرطبی]]، [[علامه دشتکی]]، [[ترمذی]] و دیگران نیز نقل کردهاند<ref>آیات ولایت در قرآن، ص ۳۲۲.</ref>. شأن نزول نمیتواند مخصص باشد و این آیه گرچه در ابتدا برای [[حضرت علی]]{{ع}} نازل شده اما برای همه امامان معصوم{{عم}} نیز قابل استفاده است، در آیات غیر اختصاصی هم روایت است که هیچ آیهای با {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ}} شروع نمیشود، مگر آن که مصداق اول آن [[حضرت علی]]{{ع}} است. [[امام حسین]]{{ع}} فرمودند: ما کسانی هستیم که علم به کتاب نزد آنهاست و بیان هر آنچه که در آن است نزد ماست و آنچه ما میدانیم هیچ یک از مخلوقات خدا نمیداند؛ چرا که ما خزینه دار اسرار الهی هستیم<ref>{{عربی|" نَحْنُ الَّذِينَ عِنْدَنَا عِلْمُ الْكِتَابِ وَ بَيَانُ مَا فِيهِ وَ لَيْسَ عِنْدَ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ مَا عِنْدَنَا لِأَنَّا أَهْلُ ُ سِرِّ اللَّهِ "}}؛ بحار الانوار، ج ۴، ص ۱۸۶.</ref>»<ref>[[امامشناسی ۱ (کتاب)|امامشناسی]]، ج۱، ص۱۴۹.</ref>. | ::::::[[ابو سعید خدری]] از اصحاب [[رسول خدا]]{{صل}} که مورد قبول علمای [[اهل سنت]] و شیعه است میگوید: خدمت [[پیامبر اکرم]]{{صل}} رسیدم و عرض کردم، منظور از {{متن قرآن|[[ آیا آیه ۴۰ سوره نمل علم غیب معصوم را اثبات میکند؟ (پرسش)|الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ]] }} چه کسی است؟ حضرت فرمودند: وزیر برادرم [[سلیمان بن داوود]]، [[آصف بن برخیا]] است. پرسیدم: منظور از {{متن قرآن|مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}} چه کسی است»؟ حضرت فرمودند: منظور برادرم [[امام علی|علی]]{{ع}} است. <ref>آیات ولایت در قرآن، ص ۳۲۱، به نقل از ینابیع الموده، ص ۱۰۲ - احقاق الحق، ج ۳، ص ۲۸۱.</ref>. این روایت را علاوه بر علمای شیعه بسیاری از علمای مشهور اهل تسنن مانند؛ [[سیوطی]]، [[ثعلبی]]، [[قرطبی]]، [[علامه دشتکی]]، [[ترمذی]] و دیگران نیز نقل کردهاند<ref>آیات ولایت در قرآن، ص ۳۲۲.</ref>. شأن نزول نمیتواند مخصص باشد و این آیه گرچه در ابتدا برای [[حضرت علی]]{{ع}} نازل شده اما برای همه امامان معصوم{{عم}} نیز قابل استفاده است، در آیات غیر اختصاصی هم روایت است که هیچ آیهای با {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ}} شروع نمیشود، مگر آن که مصداق اول آن [[حضرت علی]]{{ع}} است. [[امام حسین]]{{ع}} فرمودند: ما کسانی هستیم که علم به کتاب نزد آنهاست و بیان هر آنچه که در آن است نزد ماست و آنچه ما میدانیم هیچ یک از مخلوقات خدا نمیداند؛ چرا که ما خزینه دار اسرار الهی هستیم<ref>{{عربی|" نَحْنُ الَّذِينَ عِنْدَنَا عِلْمُ الْكِتَابِ وَ بَيَانُ مَا فِيهِ وَ لَيْسَ عِنْدَ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ مَا عِنْدَنَا لِأَنَّا أَهْلُ ُ سِرِّ اللَّهِ "}}؛ بحار الانوار، ج ۴، ص ۱۸۶.</ref>»<ref>[[امامشناسی ۱ (کتاب)|امامشناسی]]، ج۱، ص۱۴۹.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۸. آقای دکتر اسدی گرمارودی (مدیر گروه معارف دانشگاه صنعتی شریف)؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۸. آقای دکتر اسدی گرمارودی (مدیر گروه معارف دانشگاه صنعتی شریف)؛ | ||
خط ۹۲: | خط ۸۵: | ||
آن گاه فرمودند: خداوند در قرآن میفرماید: {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّ قُرْآنًا سُيِّرَتْ بِهِ الْجِبَالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الأَرْضُ أَوْ كُلِّمَ بِهِ الْمَوْتَى }} <ref> و اگر قرآنی بود که کوهساران بدان به جنبش میافتاد یا زمین با آن پاره پاره میشد یا با آن مردگان به سخن آورده میشدند؛ سوره رعد، آیه: ۳۱.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا مِنْ غَائِبَةٍ فِي السَّمَاء وَالأَرْضِ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ }} <ref> و هیچ (چیز) پنهانی در آسمان و زمین نیست مگر که در کتابی روشنگر (آمده) است؛ سوره نمل، آیه: ۷۵.</ref> و نیز خداوند میفرماید: {{متن قرآن|ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا }} <ref> سپس این کتاب را به کسانی از بندگان خویش که برگزیدهایم به میراث دادیم؛ سوره فاطر، آیه: ۳۲.</ref>. آن حضرت پس از ذکر آیات فوق فرمودند: ما کسانی هستیم که این قرآن را به ارث بردهایم. قرآنی که کوهها را سیر داد و بلاد را طی کرد و مردگان را زنده نمود، نزد ماست و ما به وسیله آن موضع آب را میشناسیم، کتابی که بیان هر چیزی در آن نهفته است به ما آموخته شده است<ref>ینابیع المودة، جزء اول، ص ۱۰۴.</ref>. این حدیث استدلال قرآن در علم برگزیدگان الهی را به خوبی روشن مینماید. دو آیهای که در بالا اشاره شد، جامعیت قرآن را بیان میدارد. آن گاه در آیه ۳۲ از سوره فاطر مشخص میکند که این قرآن به افراد برگزیده "اصطفی شده الهی" آموخته شده است: {{متن قرآن|ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ وَمِنْهُم مُّقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ }}<ref> سپس این کتاب را به کسانی از بندگان خویش که برگزیدهایم به میراث دادیم و برخی از آنان، ستمکاره با خویشند و برخی میانهرو و برخی با اذن خداوند در کارهای نیک پیشتازند؛ این همان بخشش بزرگ است؛ سوره فاطر، آیه: ۳۲.</ref>. اگر قرآن که در بردارنده همه حقایق است در نزد {{متن قرآن|الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا}} است، پس باید تبیان هر چیز در نزد آن برگزیدگان باشد. [[حضرت امیر المؤمنین علی]]{{ع}} در این استدلال قرآنی روشن نمودند که افرادی چون [[حضرت عیسی]]{{ع}} و [[حضرت سلیمان]]{{ع}} در اثر عنایت الهی مقام و منزلتی داشتند که این مقام در توان هر انسانی نیست. زنده کردن مردگان و یا فهم نطق حیوانات و یا تسخیر باد و ... قدرتهایی غیرعادی هستند امّا محال نمیباشند. گرچه این امور عادی هم نیستند، ولی امر غیر عادی امری ممکن است و امر ممکن، در اثر علت ایجادی آن، موجود شده و تحقق مییابد<ref>محال امری ناشدنی است و در مقابل ممکن قرار دارد. اما خود محال به سه نوع تقسیم میشود: (الف) محال ذاتی: محالی است که به محض تصور آن محال بودنش هم تصور میشود، مثل اجتماع نقیضین. (ب) محال وقوعی: محالی است که تصور میشود ولی دقت در موضوع نشان میدهد که شدنی و واقعیت پیدا کردنی نیست. همانی است که در اصطلاح گفته میشود فرض محال، محال نیست؛ مثل فرض شریک الباری که فرض میشود ولی واقعیت پیدا نمیکند. (ج) محال عادی: در عرف عامه و در حالت عادی محال است اما در واقع محال نیست، مثل معجزه و....</ref>. از باب "اقل دلیل بر امکان شیء وقوع شیء است"، وجود برگزیدگانی چون [[حضرت عیسی]]{{ع}} و [[حضرت سلیمان]]{{ع}} مثبِت این ادعا است. آن گاه [[حضرت علی]]{{ع}} با استناد به قرآن ثابت نمودند که این قدرت و افاضه در خاندان حضرت ختمی مرتبت{{صل}} در بالاترین حد ممکن قرار داده شده است. این برگزیدگان به اذن الهی در سطحی از آگاهی و علم قرار گرفتهاند که میتوانند شاهد بر حقیقت نبوت باشند. اگر چنین نبود شهادت آنها ارزشی نمیداشت و خداوند آنها را شاهد راستین بر صدق دعوت [[نبی اکرم]] معرفی نمیفرمود. توجه و تعمق در زندگی آن بزرگان این حقیقت را به خوبی روشن میکند»<ref>[[علم برگزیدگان در نقل و عقل و عرفان (کتاب)|علم برگزیدگان در نقل و عقل و عرفان]]؛ ص۵۵ - ۵۹.</ref>. | آن گاه فرمودند: خداوند در قرآن میفرماید: {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّ قُرْآنًا سُيِّرَتْ بِهِ الْجِبَالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الأَرْضُ أَوْ كُلِّمَ بِهِ الْمَوْتَى }} <ref> و اگر قرآنی بود که کوهساران بدان به جنبش میافتاد یا زمین با آن پاره پاره میشد یا با آن مردگان به سخن آورده میشدند؛ سوره رعد، آیه: ۳۱.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا مِنْ غَائِبَةٍ فِي السَّمَاء وَالأَرْضِ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ }} <ref> و هیچ (چیز) پنهانی در آسمان و زمین نیست مگر که در کتابی روشنگر (آمده) است؛ سوره نمل، آیه: ۷۵.</ref> و نیز خداوند میفرماید: {{متن قرآن|ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا }} <ref> سپس این کتاب را به کسانی از بندگان خویش که برگزیدهایم به میراث دادیم؛ سوره فاطر، آیه: ۳۲.</ref>. آن حضرت پس از ذکر آیات فوق فرمودند: ما کسانی هستیم که این قرآن را به ارث بردهایم. قرآنی که کوهها را سیر داد و بلاد را طی کرد و مردگان را زنده نمود، نزد ماست و ما به وسیله آن موضع آب را میشناسیم، کتابی که بیان هر چیزی در آن نهفته است به ما آموخته شده است<ref>ینابیع المودة، جزء اول، ص ۱۰۴.</ref>. این حدیث استدلال قرآن در علم برگزیدگان الهی را به خوبی روشن مینماید. دو آیهای که در بالا اشاره شد، جامعیت قرآن را بیان میدارد. آن گاه در آیه ۳۲ از سوره فاطر مشخص میکند که این قرآن به افراد برگزیده "اصطفی شده الهی" آموخته شده است: {{متن قرآن|ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ وَمِنْهُم مُّقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ }}<ref> سپس این کتاب را به کسانی از بندگان خویش که برگزیدهایم به میراث دادیم و برخی از آنان، ستمکاره با خویشند و برخی میانهرو و برخی با اذن خداوند در کارهای نیک پیشتازند؛ این همان بخشش بزرگ است؛ سوره فاطر، آیه: ۳۲.</ref>. اگر قرآن که در بردارنده همه حقایق است در نزد {{متن قرآن|الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا}} است، پس باید تبیان هر چیز در نزد آن برگزیدگان باشد. [[حضرت امیر المؤمنین علی]]{{ع}} در این استدلال قرآنی روشن نمودند که افرادی چون [[حضرت عیسی]]{{ع}} و [[حضرت سلیمان]]{{ع}} در اثر عنایت الهی مقام و منزلتی داشتند که این مقام در توان هر انسانی نیست. زنده کردن مردگان و یا فهم نطق حیوانات و یا تسخیر باد و ... قدرتهایی غیرعادی هستند امّا محال نمیباشند. گرچه این امور عادی هم نیستند، ولی امر غیر عادی امری ممکن است و امر ممکن، در اثر علت ایجادی آن، موجود شده و تحقق مییابد<ref>محال امری ناشدنی است و در مقابل ممکن قرار دارد. اما خود محال به سه نوع تقسیم میشود: (الف) محال ذاتی: محالی است که به محض تصور آن محال بودنش هم تصور میشود، مثل اجتماع نقیضین. (ب) محال وقوعی: محالی است که تصور میشود ولی دقت در موضوع نشان میدهد که شدنی و واقعیت پیدا کردنی نیست. همانی است که در اصطلاح گفته میشود فرض محال، محال نیست؛ مثل فرض شریک الباری که فرض میشود ولی واقعیت پیدا نمیکند. (ج) محال عادی: در عرف عامه و در حالت عادی محال است اما در واقع محال نیست، مثل معجزه و....</ref>. از باب "اقل دلیل بر امکان شیء وقوع شیء است"، وجود برگزیدگانی چون [[حضرت عیسی]]{{ع}} و [[حضرت سلیمان]]{{ع}} مثبِت این ادعا است. آن گاه [[حضرت علی]]{{ع}} با استناد به قرآن ثابت نمودند که این قدرت و افاضه در خاندان حضرت ختمی مرتبت{{صل}} در بالاترین حد ممکن قرار داده شده است. این برگزیدگان به اذن الهی در سطحی از آگاهی و علم قرار گرفتهاند که میتوانند شاهد بر حقیقت نبوت باشند. اگر چنین نبود شهادت آنها ارزشی نمیداشت و خداوند آنها را شاهد راستین بر صدق دعوت [[نبی اکرم]] معرفی نمیفرمود. توجه و تعمق در زندگی آن بزرگان این حقیقت را به خوبی روشن میکند»<ref>[[علم برگزیدگان در نقل و عقل و عرفان (کتاب)|علم برگزیدگان در نقل و عقل و عرفان]]؛ ص۵۵ - ۵۹.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۹. آقای عظیمی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۹. آقای عظیمی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ | ||
خط ۱۰۰: | خط ۹۲: | ||
::::::«مطابق آیه در قرآن مجید، گواه صدق رسالت و حقانیت [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} کسی است که دارای علم الکتاب است. روایات فراوانی از شیعه و سنی مصداق این تعبیر قرآنی را [[امام علی]]{{ع}} و [[ائمه معصومین]]{{عم}} دانستهاند. یکی از آنها روایتی است که [[ابو سعید خدری]] از [[پیامبر|پیامبر اکرم]]{{صل}} نقل میکند و میگوید: «از [[پیامبر]]{{صل}} درباره {{متن قرآن|قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ }}<ref>آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت؛ سوره نمل، آیه ۴۰.</ref> پرسیدم، فرمود: او جانشین برادرم سلیمان بود [[آصف بن برخیا]]. عرض کردم: از چه کسی سخن میگوید و اشاره به کیست؟ فرمود: او برادرم [[امام علی|علی بن ابیطالب]]{{ع}} است. [[برید بن معاویه]] از [[امام صادق]]{{ع}} نقل میکند که آن حضرت در تفسیر آیة مورد بحث فرمود «مقصود ما [[اهلبیت]]{{عم}} هستیم و [[امام علی|علی]]{{ع}} اول ما و افضل ما و بهترین فرد بعد از [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} است». این آیه را وقتی در کنار آیة {{متن قرآن|وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتَابِ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ}}<ref> ما قرآن را بر تو نازل کردیم که بیانگر هر چیزى است؛ سوره نحل، آیه ۸۹.</ref>، قرار دهیم، ابعاد علوم [[اهل بیت]]{{عم}} که مطابق روایات، مصداق {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۳ سوره رعد علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ]]}}<ref>«کسى که علم کتاب نزد اوست؛ سوره رعد، آیه۴۳.</ref> هستند، تا حدودی روشن میشود. در برخی روایات، [[ائمه]]{{عم}}، [[علم الکتاب]] را به آگاهی از [[اسم اعظم]] الهی پیوند زدهاند و فرمودهاند: [[اسم اعظم]] الهی هفتاد و سه حرف است که یک حرف آن نزد «آصف» بود و چنان کار خارق عادت انجام داد و در یک چشم برهم زدن، تخت ملکه سبا را نزد سلیمان نبی حاضر کرد، و نزد [[امامان]]{{عم}} هفتاد و دو حرف آن است و یک حرف آن مخصوص ذات باری تعالی است. <ref>بحارالانوار، ج ۲۷، ص ۳۷.</ref><ref>[[محمد صادق عظیمی]]، [[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایاننامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]، ص۵۷.</ref>. | ::::::«مطابق آیه در قرآن مجید، گواه صدق رسالت و حقانیت [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} کسی است که دارای علم الکتاب است. روایات فراوانی از شیعه و سنی مصداق این تعبیر قرآنی را [[امام علی]]{{ع}} و [[ائمه معصومین]]{{عم}} دانستهاند. یکی از آنها روایتی است که [[ابو سعید خدری]] از [[پیامبر|پیامبر اکرم]]{{صل}} نقل میکند و میگوید: «از [[پیامبر]]{{صل}} درباره {{متن قرآن|قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ }}<ref>آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت؛ سوره نمل، آیه ۴۰.</ref> پرسیدم، فرمود: او جانشین برادرم سلیمان بود [[آصف بن برخیا]]. عرض کردم: از چه کسی سخن میگوید و اشاره به کیست؟ فرمود: او برادرم [[امام علی|علی بن ابیطالب]]{{ع}} است. [[برید بن معاویه]] از [[امام صادق]]{{ع}} نقل میکند که آن حضرت در تفسیر آیة مورد بحث فرمود «مقصود ما [[اهلبیت]]{{عم}} هستیم و [[امام علی|علی]]{{ع}} اول ما و افضل ما و بهترین فرد بعد از [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} است». این آیه را وقتی در کنار آیة {{متن قرآن|وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتَابِ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ}}<ref> ما قرآن را بر تو نازل کردیم که بیانگر هر چیزى است؛ سوره نحل، آیه ۸۹.</ref>، قرار دهیم، ابعاد علوم [[اهل بیت]]{{عم}} که مطابق روایات، مصداق {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۳ سوره رعد علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ]]}}<ref>«کسى که علم کتاب نزد اوست؛ سوره رعد، آیه۴۳.</ref> هستند، تا حدودی روشن میشود. در برخی روایات، [[ائمه]]{{عم}}، [[علم الکتاب]] را به آگاهی از [[اسم اعظم]] الهی پیوند زدهاند و فرمودهاند: [[اسم اعظم]] الهی هفتاد و سه حرف است که یک حرف آن نزد «آصف» بود و چنان کار خارق عادت انجام داد و در یک چشم برهم زدن، تخت ملکه سبا را نزد سلیمان نبی حاضر کرد، و نزد [[امامان]]{{عم}} هفتاد و دو حرف آن است و یک حرف آن مخصوص ذات باری تعالی است. <ref>بحارالانوار، ج ۲۷، ص ۳۷.</ref><ref>[[محمد صادق عظیمی]]، [[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایاننامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]، ص۵۷.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۰. آقای مطهری (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۰. آقای مطهری (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ | ||
خط ۱۰۸: | خط ۹۹: | ||
::::::«اولین منبع علم [[ائمه]]{{عم}} به حقیقت کتاب خداوند است که [[ائمه معصومین]]{{عم}} در حالات مختلف از آن استفاده میکردند. قرآن کتابی است که در عالم اسفل به صورت الفاظ ظهور یافته است. این کتاب معجزه الهی است که حقیقت ساری آن در لوح محفوظ و کتاب مبین نهفته است و تنها انسانهایی به حقیقت آن راه پیدا میکنند که به طور کلی طاهر و پاک باشند و به طهارت کبری رسیده باشند. [[ائمه]]{{عم}} با اتصال به حقیقت الهی آن به بسیاری از علوم غیبی که با چشم عادی نمیتوانند آن را پیدا کنند، دست یافته اند و این آگاهی کامل از قرآن به گونهای است که تفسیر و تأویل و ظاهر و باطن و محکم و متشابه آن را به خوبی میدانند. قرآن مجید میفرماید: {{متن قرآن|وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}} <ref> و کافران میگویند: تو فرستاده (خداوند) نیستی؛ بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس؛ سوره رعد، آیه ۴۳.</ref> از این آیه استفاده میشود که کسی وجود دارد که تمام علم کتاب نزد اوست<ref>پایاننامه [[علم ائمه از نظر عقل و نقل (پایاننامه)|علم ائمه از نظر عقل و نقل]].</ref>. | ::::::«اولین منبع علم [[ائمه]]{{عم}} به حقیقت کتاب خداوند است که [[ائمه معصومین]]{{عم}} در حالات مختلف از آن استفاده میکردند. قرآن کتابی است که در عالم اسفل به صورت الفاظ ظهور یافته است. این کتاب معجزه الهی است که حقیقت ساری آن در لوح محفوظ و کتاب مبین نهفته است و تنها انسانهایی به حقیقت آن راه پیدا میکنند که به طور کلی طاهر و پاک باشند و به طهارت کبری رسیده باشند. [[ائمه]]{{عم}} با اتصال به حقیقت الهی آن به بسیاری از علوم غیبی که با چشم عادی نمیتوانند آن را پیدا کنند، دست یافته اند و این آگاهی کامل از قرآن به گونهای است که تفسیر و تأویل و ظاهر و باطن و محکم و متشابه آن را به خوبی میدانند. قرآن مجید میفرماید: {{متن قرآن|وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}} <ref> و کافران میگویند: تو فرستاده (خداوند) نیستی؛ بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس؛ سوره رعد، آیه ۴۳.</ref> از این آیه استفاده میشود که کسی وجود دارد که تمام علم کتاب نزد اوست<ref>پایاننامه [[علم ائمه از نظر عقل و نقل (پایاننامه)|علم ائمه از نظر عقل و نقل]].</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۱. آقای محسنی عسگرانی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۱. آقای محسنی عسگرانی؛ | ||
خط ۱۱۶: | خط ۱۰۶: | ||
::::::«قرآن فرموده: {{متن قرآن|قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادَةً قُلِ اللَّهِ شَهِيدٌ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ}}<ref>«بگو: بالاترین گواهی، گواهی کیست؟ (و خودت پاسخ بده و) بگو: خداوند ، گواه میان من و شماست»؛ سوره انعام، آیه۱۹.</ref> در اینکه مصداق {{متن قرآن|مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}} چه کسی میباشد تفاسیر مختلف و مصادیق متعددی بیان شده است که حضرت علامه آن مصادیق را تلویحا مورد نقد و بررسی قرار داده است لکن نکتهای که باید عرض بنمایم این است که تمامی مصادیق مذکور با مسئله کامل بودن علم امام قابل تطبیق است مگر تفسیر جناب زمخشری در کشاف که گفتهاند منظور از {{متن قرآن|مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}} خداوند متعال میباشد، که بطلان این نظر با فرمایشات جناب علامه معلوم گردید. اما مصادیق دیگری که برای آن ذکر شده است هیچکدام با اصل بحث امامت و علم امام ناسازگار نیست.اما سؤال اینجاست که چگونه میتوان از آیه مذکور علم امام را ثابت و محدوده آن را مشخص کرد؟ در پاسخ باید بگوئیم که کسی که علم کتاب نزد اوست یا امام است یا غیر امام اگر بگوییم که این علم نزد امام است که مدعا ثابت و مطلوب حاصل شده است و آن علم بیحد و حصر امام است و اگر چنین علمی که صاحب آن علم میتواند گواه بر نبوت محمد مصطفی{{صل}} باشد و شهادت او در کنار شهادت خدا قرار گیرد نزد غیر امام باشد پس باید بگوییم که علم امام باید بسیار بالاتر از علم الکتاب باشد یا در حد او زیرا دانستیم که امام بالاترین مخلوقات و برترین ایشان از هر حیث میباشد و معنا ندارد که علم کسی از علم امام که برتر از اوست بیشتر باشد و الا لازم میآمد که او امام باشد نه آن کس که ما او را امام فرض کردهایم»<ref>[http://rasekhoon.net/article/show/194823/%D9%85%D8%AD%D8%AF%D9%88%D8%AF%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%A8%D9%87-%D9%86%D9%82%D9%84-%D8%A7%D8%B2-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-(2)/ محدوده علم امام به نقل از قرآن].</ref>. | ::::::«قرآن فرموده: {{متن قرآن|قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادَةً قُلِ اللَّهِ شَهِيدٌ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ}}<ref>«بگو: بالاترین گواهی، گواهی کیست؟ (و خودت پاسخ بده و) بگو: خداوند ، گواه میان من و شماست»؛ سوره انعام، آیه۱۹.</ref> در اینکه مصداق {{متن قرآن|مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}} چه کسی میباشد تفاسیر مختلف و مصادیق متعددی بیان شده است که حضرت علامه آن مصادیق را تلویحا مورد نقد و بررسی قرار داده است لکن نکتهای که باید عرض بنمایم این است که تمامی مصادیق مذکور با مسئله کامل بودن علم امام قابل تطبیق است مگر تفسیر جناب زمخشری در کشاف که گفتهاند منظور از {{متن قرآن|مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}} خداوند متعال میباشد، که بطلان این نظر با فرمایشات جناب علامه معلوم گردید. اما مصادیق دیگری که برای آن ذکر شده است هیچکدام با اصل بحث امامت و علم امام ناسازگار نیست.اما سؤال اینجاست که چگونه میتوان از آیه مذکور علم امام را ثابت و محدوده آن را مشخص کرد؟ در پاسخ باید بگوئیم که کسی که علم کتاب نزد اوست یا امام است یا غیر امام اگر بگوییم که این علم نزد امام است که مدعا ثابت و مطلوب حاصل شده است و آن علم بیحد و حصر امام است و اگر چنین علمی که صاحب آن علم میتواند گواه بر نبوت محمد مصطفی{{صل}} باشد و شهادت او در کنار شهادت خدا قرار گیرد نزد غیر امام باشد پس باید بگوییم که علم امام باید بسیار بالاتر از علم الکتاب باشد یا در حد او زیرا دانستیم که امام بالاترین مخلوقات و برترین ایشان از هر حیث میباشد و معنا ندارد که علم کسی از علم امام که برتر از اوست بیشتر باشد و الا لازم میآمد که او امام باشد نه آن کس که ما او را امام فرض کردهایم»<ref>[http://rasekhoon.net/article/show/194823/%D9%85%D8%AD%D8%AF%D9%88%D8%AF%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%A8%D9%87-%D9%86%D9%82%D9%84-%D8%A7%D8%B2-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-(2)/ محدوده علم امام به نقل از قرآن].</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۲. آقای شیخزاده (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۲. آقای شیخزاده (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ | ||
خط ۱۳۲: | خط ۱۲۱: | ||
:::::#[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: من کتاب خدا را میدانم در آن از آغاز خدمت و آنچه تا روز قیامت میشود موجود است همچنین در قرآن خبر آسمان وزمین، بهشت و جهنم، گذشته و آینده است من آنها را میدانم مثل اینکه به کف دستم نگاه میکنم... خداوند میفرماید: در قرآن بیان هر چیزی است»<ref>[[رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا (پایاننامه)|رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا]]؛ ص ۶۲.</ref>. | :::::#[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: من کتاب خدا را میدانم در آن از آغاز خدمت و آنچه تا روز قیامت میشود موجود است همچنین در قرآن خبر آسمان وزمین، بهشت و جهنم، گذشته و آینده است من آنها را میدانم مثل اینکه به کف دستم نگاه میکنم... خداوند میفرماید: در قرآن بیان هر چیزی است»<ref>[[رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا (پایاننامه)|رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا]]؛ ص ۶۲.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۳. پژوهشگران وبگاه پرسمان؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۳. پژوهشگران وبگاه پرسمان؛ | ||
خط ۱۴۰: | خط ۱۲۸: | ||
::::::«در احادیث متعددی که در کتب [[اهل سنت]] و شیعه نقل شده چنین میخوانیم که: ابو سعید خدری میگوید از رسول خدا{{صل}} معنی {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۰ سوره نمل علم غیب معصوم را اثبات میکند؟ (پرسش)|الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ]]}} را سؤال کردم، فرمود: او وصی برادرم سلیمان بن داود بود، گفتم {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۳ سوره رعد علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ]]}} کیست؟ فرمود: «ذلک اخی علی بن ابی طالب» «او برادرم علی بن ابی طالب است»؛<ref>[[وسائل الشیعة (کتاب)|وسائل الشیعة]]، ج ۲۷ ص۱۸۹.</ref> با توجه به اینکه "علم من الکتاب" که در مورد "آصف" آمده علم جزئی است، و "[[علم الکتاب]]" که در مورد [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} آمده علم کلی است، تفاوت میان مقام علمی «آصف» و [[امام علی|علی]]{{ع}} روشن میگردد. از سوى سوم در آیه ۸۹ سوره نحل مىخوانیم: {{متن قرآن|وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتَابِ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ}}<ref>ما قرآن را بر تو نازل کردیم که بیانگر هر چیزى است.</ref> روشن است کسى که عالم به اسرار چنین کتابى باشد، باید اسرار غیب را بداند، و این دلیلى است آشکار بر اینکه ممکن است انسانى از اولیاء اللَّه، از اسرار غیب به فرمان خدا آگاه گردد»<ref>[http://www.porseman.org/q/vservice.aspx?logo=images/right.jpg&id=106689 وبگاه پرسمان.]</ref>. | ::::::«در احادیث متعددی که در کتب [[اهل سنت]] و شیعه نقل شده چنین میخوانیم که: ابو سعید خدری میگوید از رسول خدا{{صل}} معنی {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۰ سوره نمل علم غیب معصوم را اثبات میکند؟ (پرسش)|الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ]]}} را سؤال کردم، فرمود: او وصی برادرم سلیمان بن داود بود، گفتم {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۳ سوره رعد علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ]]}} کیست؟ فرمود: «ذلک اخی علی بن ابی طالب» «او برادرم علی بن ابی طالب است»؛<ref>[[وسائل الشیعة (کتاب)|وسائل الشیعة]]، ج ۲۷ ص۱۸۹.</ref> با توجه به اینکه "علم من الکتاب" که در مورد "آصف" آمده علم جزئی است، و "[[علم الکتاب]]" که در مورد [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} آمده علم کلی است، تفاوت میان مقام علمی «آصف» و [[امام علی|علی]]{{ع}} روشن میگردد. از سوى سوم در آیه ۸۹ سوره نحل مىخوانیم: {{متن قرآن|وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتَابِ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ}}<ref>ما قرآن را بر تو نازل کردیم که بیانگر هر چیزى است.</ref> روشن است کسى که عالم به اسرار چنین کتابى باشد، باید اسرار غیب را بداند، و این دلیلى است آشکار بر اینکه ممکن است انسانى از اولیاء اللَّه، از اسرار غیب به فرمان خدا آگاه گردد»<ref>[http://www.porseman.org/q/vservice.aspx?logo=images/right.jpg&id=106689 وبگاه پرسمان.]</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۴. پژوهشگران مرکز پاسخگویی به سؤالات دینی انوار طاها. | | عنوان پاسخدهنده = ۱۴. پژوهشگران مرکز پاسخگویی به سؤالات دینی انوار طاها. |