پرش به محتوا

معصوم چگونه عالم به غیب می‌شود؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-}} {{پاسخ پرسش +}} {{پاسخ پرسش )
جز (جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\]\]\]\] \:\:\:\:\:\:' به 'ه = $1 | پاسخ = ')
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-}} {{پاسخ پرسش +}} {{پاسخ پرسش ))
خط ۳۱: خط ۳۱:
::::::«در پاره‌ای از روایات تصریح شده است که ائمه همه علوم را از ناحیه خداوند دریافت می‌دارند مثلاً: (۱): [[امام رضا]] {{ع}} درباره [[امامت]] فرمود: هنگامی که خداوند کسی را برای مردم بر می‌گزیند چشمه‌های حکمت را در دلش قرار می‌دهد و علم را به وی [[الهام]] می‌کند تا برای جواب از هیچ سؤالی درنمانده و در تشخیص حق سرگردان نشود. (۲): [[امام صادق]]{{ع}} فرموده‌اند: کسی که گمان کند خدا بنده‌ای را حجت خویش در زمین قرار داده، سپس تمام آنچه را او به آن نیاز دارد از وی پنهان می‌کند بر خدا افتراء زده است. ملاحظه می‌فرمائید که در روایت اول تصریح دارد بگونه‌ای علم به [[امامان]]{{عم}} [[الهام]] می‌شود که از هیچ سؤالی درنمانند و در روایت دوم ظاهر می‌شود هر کس بگوید که خداوند همه علوم مورد نیاز امام را به او نداده به خدا افتراء زده، بنابراین نیازی به اکتساب نیست»<ref>[http://makarem.ir/compilation/Reader.aspx?pid=61835&lid=0&mid=12950&catid=0 پیام قرآن، ج۹، ص۱۱۹ تا ۱۲۶]</ref>.
::::::«در پاره‌ای از روایات تصریح شده است که ائمه همه علوم را از ناحیه خداوند دریافت می‌دارند مثلاً: (۱): [[امام رضا]] {{ع}} درباره [[امامت]] فرمود: هنگامی که خداوند کسی را برای مردم بر می‌گزیند چشمه‌های حکمت را در دلش قرار می‌دهد و علم را به وی [[الهام]] می‌کند تا برای جواب از هیچ سؤالی درنمانده و در تشخیص حق سرگردان نشود. (۲): [[امام صادق]]{{ع}} فرموده‌اند: کسی که گمان کند خدا بنده‌ای را حجت خویش در زمین قرار داده، سپس تمام آنچه را او به آن نیاز دارد از وی پنهان می‌کند بر خدا افتراء زده است. ملاحظه می‌فرمائید که در روایت اول تصریح دارد بگونه‌ای علم به [[امامان]]{{عم}} [[الهام]] می‌شود که از هیچ سؤالی درنمانند و در روایت دوم ظاهر می‌شود هر کس بگوید که خداوند همه علوم مورد نیاز امام را به او نداده به خدا افتراء زده، بنابراین نیازی به اکتساب نیست»<ref>[http://makarem.ir/compilation/Reader.aspx?pid=61835&lid=0&mid=12950&catid=0 پیام قرآن، ج۹، ص۱۱۹ تا ۱۲۶]</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲. آیت‌الله  مصباح یزدی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲. آیت‌الله  مصباح یزدی؛
خط ۳۹: خط ۳۸:
::::::«علوم [[ائمه]] [[اهل بیت ]]{{عم}} منحصر به آنچه از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} بی‌واسطه یا باواسطه شنیده بودند نبوده است بلکه ایشان از نوعی علوم غیرعادی نیز بهره‌مند بوده‌اند که به‌صورت [[الهام]] و [[تحدیث]]<ref>اصول کافی، کتاب الحجة، ص ۲۶۴ و ص ۲۷۰.</ref> به ایشان افاضه می‌شده است؛ نظیر: الهامی که به [[خضر]] و [[ذوالقرنین]]<ref>اصول کافی، کتاب الحجة، ص ۲۶۸.</ref>  و [[حضرت مریم]] و [[مادر موسی]] {{عم}} شده<ref>ر. ک: سوره کهف: آیه ۶۵-۹۸، سوره آل عمران: آیه ۱۷-۲۱، سوره طه: آیه ۳۸، سوره قصص: آیه ۷.</ref> و بعضاً در قرآن کریم، تعبیر به [[وحی]] گردیده که البته منظور از آن، [[وحی]] [[نبوت]] نیست، و با چنین علمی بوده که بعضی از [[ائمه اطهار]] {{عم}} که در سنین طفولیت به مقام [[امامت]] می‌رسیدند از همه چیز آگاه بودند و نیازی به تعلّم و فراگیری از دیگران نداشتند»<ref>[http://www.hawzah.net/fa/Article/View/2978/%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85 آموزش عقاید.]</ref>.
::::::«علوم [[ائمه]] [[اهل بیت ]]{{عم}} منحصر به آنچه از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} بی‌واسطه یا باواسطه شنیده بودند نبوده است بلکه ایشان از نوعی علوم غیرعادی نیز بهره‌مند بوده‌اند که به‌صورت [[الهام]] و [[تحدیث]]<ref>اصول کافی، کتاب الحجة، ص ۲۶۴ و ص ۲۷۰.</ref> به ایشان افاضه می‌شده است؛ نظیر: الهامی که به [[خضر]] و [[ذوالقرنین]]<ref>اصول کافی، کتاب الحجة، ص ۲۶۸.</ref>  و [[حضرت مریم]] و [[مادر موسی]] {{عم}} شده<ref>ر. ک: سوره کهف: آیه ۶۵-۹۸، سوره آل عمران: آیه ۱۷-۲۱، سوره طه: آیه ۳۸، سوره قصص: آیه ۷.</ref> و بعضاً در قرآن کریم، تعبیر به [[وحی]] گردیده که البته منظور از آن، [[وحی]] [[نبوت]] نیست، و با چنین علمی بوده که بعضی از [[ائمه اطهار]] {{عم}} که در سنین طفولیت به مقام [[امامت]] می‌رسیدند از همه چیز آگاه بودند و نیازی به تعلّم و فراگیری از دیگران نداشتند»<ref>[http://www.hawzah.net/fa/Article/View/2978/%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85 آموزش عقاید.]</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۳. حجت الاسلام و المسلمین نجفی یزدی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۳. حجت الاسلام و المسلمین نجفی یزدی؛
خط ۴۷: خط ۴۵:
::::::«[[ابن عباس]] گوید: روزی [[عمر بن خطاب]] به [[امام علی|امیرالمؤمنین]] با اعتراض گفت: ای اباالحسن وقتی از تو سؤالی می‌کنند چرا شما در نظر دادن شتاب می‌کنی؟ یعنی چرا با درنگ و تفکر پاسخ نمی‌دهی [[حضرت علی]]{{ع}} در پاسخ او، دست خود را باز کرده، فرمود: این چند تاست؟ عمر گفت: پنج‌تا، فرمود: چرا در نظر دادن عجله کردی؟ عمر گفت: این مسأله جزیی بر من پوشیده نیست یعنی نیاز به درنگ ندارد حضرت فرمود: من در اموری که بر من پوشیده نیست پر شتاب‌ترم<ref>بحارالانوار، ج۴۰، ص۱۴۷.</ref> یعنی علوم در نزد من همچون این مسأله ساده است و نیاز به درنگ و تفکر ندارد»<ref>[http://www.ghadeer.org/Book/1020/152205 پیشگویی‌های امیرالمؤمنین ع‍ل‍ی‌ ب‍ن‌ اب‍ی‌ طال‍ب‌]</ref>.
::::::«[[ابن عباس]] گوید: روزی [[عمر بن خطاب]] به [[امام علی|امیرالمؤمنین]] با اعتراض گفت: ای اباالحسن وقتی از تو سؤالی می‌کنند چرا شما در نظر دادن شتاب می‌کنی؟ یعنی چرا با درنگ و تفکر پاسخ نمی‌دهی [[حضرت علی]]{{ع}} در پاسخ او، دست خود را باز کرده، فرمود: این چند تاست؟ عمر گفت: پنج‌تا، فرمود: چرا در نظر دادن عجله کردی؟ عمر گفت: این مسأله جزیی بر من پوشیده نیست یعنی نیاز به درنگ ندارد حضرت فرمود: من در اموری که بر من پوشیده نیست پر شتاب‌ترم<ref>بحارالانوار، ج۴۰، ص۱۴۷.</ref> یعنی علوم در نزد من همچون این مسأله ساده است و نیاز به درنگ و تفکر ندارد»<ref>[http://www.ghadeer.org/Book/1020/152205 پیشگویی‌های امیرالمؤمنین ع‍ل‍ی‌ ب‍ن‌ اب‍ی‌ طال‍ب‌]</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۴. حجت الاسلام و المسلمین سجادی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۴. حجت الاسلام و المسلمین سجادی؛
خط ۵۵: خط ۵۲:
::::::«باید توجه داشت که عالم به اسرار و علوم غیب، فقط خداوند است و او به پیامبران و رسولان خود غیب را می‌آموزد و امامان از طریق [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}} بر علوم غیبی اطلاع می‌یابند. چون آنان در تبلیغ شریک پیامبر می‌باشند. (...) [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} نیز به [[امام علی]]{{ع}} فرمودند: {{عربی|«‌أنتَ مِنّی بِمَنزلةِ هارونَ مِنْ مُوسی»}}<ref>ای علی تو برای من به منزله هارون برای موسی هستی.</ref> پس همانگونه که [[امام علی]]{{ع}} شریک و وزیر پیامبر و واقف بر علوم غیبی است؛ [[ائمه|ائمه معصومین]]{{عم}} نیز مقام وزارت رسول خدا را دارا بوده و عالم به غیب می‌باشند».<ref>پرچم‌داران هدایت، ص۱۴۱.</ref>.
::::::«باید توجه داشت که عالم به اسرار و علوم غیب، فقط خداوند است و او به پیامبران و رسولان خود غیب را می‌آموزد و امامان از طریق [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}} بر علوم غیبی اطلاع می‌یابند. چون آنان در تبلیغ شریک پیامبر می‌باشند. (...) [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} نیز به [[امام علی]]{{ع}} فرمودند: {{عربی|«‌أنتَ مِنّی بِمَنزلةِ هارونَ مِنْ مُوسی»}}<ref>ای علی تو برای من به منزله هارون برای موسی هستی.</ref> پس همانگونه که [[امام علی]]{{ع}} شریک و وزیر پیامبر و واقف بر علوم غیبی است؛ [[ائمه|ائمه معصومین]]{{عم}} نیز مقام وزارت رسول خدا را دارا بوده و عالم به غیب می‌باشند».<ref>پرچم‌داران هدایت، ص۱۴۱.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۵. حجت الاسلام و المسلمین رضایی اصفهانی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۵. حجت الاسلام و المسلمین رضایی اصفهانی؛
خط ۶۶: خط ۶۲:
::::::دانشمندان شیعه تصریح کرده‌اند (و نیز از روایات برمی‌آید) که آگاهی پیامبر و امام از غیب، ذاتی و بدون تعلیم الهی نیست و به گونه دوم یعنی به تعلیم الهی از راه وحی و یا آموختن از پیامبر و امام قبل است. چنان که [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} در خطبه ۱٢۸ نهج البلاغه به این معنی اشاره کرده است که وقتی حضرت علی از حوادث آینده خبر می‌داد (و حمله مغول به کشورهای اسلامی را پیش‌بینی کرد) یکی از یارانش عرض کرد: ای امیرمؤمنان! آیا دارای علم غیب هستی؟ حضرت خندید و فرمود: این علم غیب نیست این علمی است که از صاحب علمی (پیامبر) آموخته‌ام. در روایتی است که یحیی بن عبدالله بن الحسن به امام هفتم گفت فدایت شوم اینان (گروهی از مردم) عقیده دارند که شما علم غیب دارید. حضرت در پاسخ او فرمود: ... نه به خدا سوگند آنچه ما می‌دانیم از پیامبر خدا به ما رسیده است و از آن حضرت آموخته‌ایم. مفسر عالیقدر شیعه مرحوم شیخ طبرسی می‌نویسد: به عقیده شیعه کسی را می‌توان با جمله عالم به غیب توصیف کرد که همه غیب‌ها را بداند و علم او ذاتی باشد و هیچ کس جز خدا این چنین نیست و اما خبرهای غیبی فراوانی که دانشمندان شیعه و سنی از حضرت علی و سایر امامان نقل کرده‌اند همه از [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} به آنان رسیده و رسول خدا نیز از خدا آموخته است»<ref>[http://www.rezaeesfahani.com/fa/پرسش‌-و-پاسخ/86-شبهات-جدید.html پرسش‌های قرآنی جوانان]</ref>.
::::::دانشمندان شیعه تصریح کرده‌اند (و نیز از روایات برمی‌آید) که آگاهی پیامبر و امام از غیب، ذاتی و بدون تعلیم الهی نیست و به گونه دوم یعنی به تعلیم الهی از راه وحی و یا آموختن از پیامبر و امام قبل است. چنان که [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} در خطبه ۱٢۸ نهج البلاغه به این معنی اشاره کرده است که وقتی حضرت علی از حوادث آینده خبر می‌داد (و حمله مغول به کشورهای اسلامی را پیش‌بینی کرد) یکی از یارانش عرض کرد: ای امیرمؤمنان! آیا دارای علم غیب هستی؟ حضرت خندید و فرمود: این علم غیب نیست این علمی است که از صاحب علمی (پیامبر) آموخته‌ام. در روایتی است که یحیی بن عبدالله بن الحسن به امام هفتم گفت فدایت شوم اینان (گروهی از مردم) عقیده دارند که شما علم غیب دارید. حضرت در پاسخ او فرمود: ... نه به خدا سوگند آنچه ما می‌دانیم از پیامبر خدا به ما رسیده است و از آن حضرت آموخته‌ایم. مفسر عالیقدر شیعه مرحوم شیخ طبرسی می‌نویسد: به عقیده شیعه کسی را می‌توان با جمله عالم به غیب توصیف کرد که همه غیب‌ها را بداند و علم او ذاتی باشد و هیچ کس جز خدا این چنین نیست و اما خبرهای غیبی فراوانی که دانشمندان شیعه و سنی از حضرت علی و سایر امامان نقل کرده‌اند همه از [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} به آنان رسیده و رسول خدا نیز از خدا آموخته است»<ref>[http://www.rezaeesfahani.com/fa/پرسش‌-و-پاسخ/86-شبهات-جدید.html پرسش‌های قرآنی جوانان]</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۶. حجت الاسلام و المسلمین حسینی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۶. حجت الاسلام و المسلمین حسینی؛
خط ۷۸: خط ۷۳:
::::::دانشمندان شیعه همگی تصریح کرده‌اند که آگاهی [[پیامبر]] و [[امامان]] از غیب، بدون تعلیم الهی نیست و همان طریق دوم قابل قبول است. [[علامه طباطبایی]] در کتاب شریف المیزان فرموده‌اند: [[علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)|خداوند ذاتاً از غیب آگاه است]] و هر کس جز او از غیب آگاه باشد، به تعلیم او خواهد بود. و هر جا [[پیامبر]]{{صل}} آگاهی خود را از غیب انکار می‌کند و می‌گوید [[علم غیب]] ندارم، معنای آن این است که مستقلاً و ذاتاً عالم به غیب نیستم و هر چه می‌دانم از جانب خدا به من آموخته شده است»<ref>[http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/2689/6591/76854/%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%BA%DB%8C%D8%A8%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%86%D9%87%D8%AC-%D8%A7%D9%84%D8%A8%D9%84%D8%A7%D8%BA%D9%87 خبرهای غیبی، مجله مبلغان، شماره ۹۵]</ref>.
::::::دانشمندان شیعه همگی تصریح کرده‌اند که آگاهی [[پیامبر]] و [[امامان]] از غیب، بدون تعلیم الهی نیست و همان طریق دوم قابل قبول است. [[علامه طباطبایی]] در کتاب شریف المیزان فرموده‌اند: [[علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)|خداوند ذاتاً از غیب آگاه است]] و هر کس جز او از غیب آگاه باشد، به تعلیم او خواهد بود. و هر جا [[پیامبر]]{{صل}} آگاهی خود را از غیب انکار می‌کند و می‌گوید [[علم غیب]] ندارم، معنای آن این است که مستقلاً و ذاتاً عالم به غیب نیستم و هر چه می‌دانم از جانب خدا به من آموخته شده است»<ref>[http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/2689/6591/76854/%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%BA%DB%8C%D8%A8%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%86%D9%87%D8%AC-%D8%A7%D9%84%D8%A8%D9%84%D8%A7%D8%BA%D9%87 خبرهای غیبی، مجله مبلغان، شماره ۹۵]</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۷. حجت الاسلام و المسلمین موسوی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۷. حجت الاسلام و المسلمین موسوی؛
خط ۸۹: خط ۸۳:
::::::بنابراین، آگاهی [[ائمه]]{{عم}} از سرنوشت غیبی خودشان تکلیف‌آور نبود، از این جهت از آن علم استفاده نمی‌کردند، مگر در مواردی خاص که از سوی خداوند متعال مأمور استفاده از آن می‌شدند، وگرنه معیار تکلیف، علم عادی بود، نه علم غیر عادی»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/گستره_علم_غیب_از_دیدگاه_ادیان_ابراهیمی_(کتاب)#.D8.AF.D8.B1.D8.A8.D8.A7.D8.B1.D9.87.D9.94_.D9.BE.D8.AF.DB.8C.D8.AF.D8.A2.D9.88.D8.B1.D9.86.D8.AF.D9.87 گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص: ۲۸۱.]</ref>.
::::::بنابراین، آگاهی [[ائمه]]{{عم}} از سرنوشت غیبی خودشان تکلیف‌آور نبود، از این جهت از آن علم استفاده نمی‌کردند، مگر در مواردی خاص که از سوی خداوند متعال مأمور استفاده از آن می‌شدند، وگرنه معیار تکلیف، علم عادی بود، نه علم غیر عادی»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/گستره_علم_غیب_از_دیدگاه_ادیان_ابراهیمی_(کتاب)#.D8.AF.D8.B1.D8.A8.D8.A7.D8.B1.D9.87.D9.94_.D9.BE.D8.AF.DB.8C.D8.AF.D8.A2.D9.88.D8.B1.D9.86.D8.AF.D9.87 گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص: ۲۸۱.]</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۸. پژوهشگران وبگاه پرسمان؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۸. پژوهشگران وبگاه پرسمان؛
خط ۹۸: خط ۹۱:
:::::* «[[امام]] با لطف و اذن خدا به مرتبه اعلاى کمال و علو وجودى مى‌رسد و با منبع علم الهى تماس مى‌یابد، در اوج مقام فنا در ذات حق است»<ref>[http://www.porseman.org/q/vservice.aspx?logo=images/right.jpg&id=108119 وبگاه پرسمان.]</ref>.
:::::* «[[امام]] با لطف و اذن خدا به مرتبه اعلاى کمال و علو وجودى مى‌رسد و با منبع علم الهى تماس مى‌یابد، در اوج مقام فنا در ذات حق است»<ref>[http://www.porseman.org/q/vservice.aspx?logo=images/right.jpg&id=108119 وبگاه پرسمان.]</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۹. پژوهشگران وبگاه بیان معرفت؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۹. پژوهشگران وبگاه بیان معرفت؛
خط ۱۰۸: خط ۱۰۰:
::::# '''[[الهام]] و [[تحدیث]]:''' [[امام رضا]]{{ع}} در ضمن حدیثی مفصل درباره [[امامت]] فرمود: هنگامی که خداوند متعال کسی را به عنوان [[امام]] برای مردم برمی گزیند به او سعه صدر، عطا می‌کند چشمه‌های حکمت را در دلش قرار می‌دهد و علم را به وی الهام می‌کند تا برای جواب از هیچ سؤالی در نماند و در تشخیص حق، سرگردان نشود پس او معصوم و مورد تأیید و توفیق الهی بوده از خطاها و لغزش‌ها در امان خواهد بود و خدای متعال، این خصلت‌ها را به او می‌دهد تا حجت بر بندگان و شاهد بر آفریدگانش باشد. و این بخشش الهی است که به هر کس بخواهد می‌دهد. از حسین بن یحیی مدائنی نقل شده که از [[امام صادق]]{{ع}} پرسیدم: هنگامی که سؤالی از امام می‌شود چگونه و با چه علمی جواب می‌دهد؟ فرمود: گاهی به او الهام می‌شود و گاهی از فرشته می‌شنود و گاهی هر دو. از آنچه گذشت به‌دست می‌آید که علوم [[ائمه]]{{عم}} از دو طریق بوده است: یکی از طریق تعلیم پیامبر به امام و از آن حضرت به سایر [[ائمه]]{{عم}} نسل به نسل، و دیگری از طریق الهام. بنابراین علوم [[ائمه]]{{عم}} با علوم اکتسابی سایر انسان‌ها تفاوت‌هایی دارند به این بیان که آن بزرگواران علاوه بر علم معمولی با اذن پروردگار از علم غیب نیز برخوردارند و از همه چیز آگاهی دارند و گذشته و آینده را می‌دانند. البته [[علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)|علم غیب ذاتاً مخصوص خدای متعال است]] و هیچ کس غیر از او عالم به چنین علمی نیست و لکن [[علم غیب]] که [[ائمه]]{{عم}} از آن برخوردار است ذاتی نیست بلکه عرضی و خدادادی است و فقط با اذن خدا از چنین آگاهی برخوردارند»<ref>[http://www.bayanemarefat.ir/?req=box&bid=4&brid=19 وبگاه بیان معرفت]</ref>.
::::# '''[[الهام]] و [[تحدیث]]:''' [[امام رضا]]{{ع}} در ضمن حدیثی مفصل درباره [[امامت]] فرمود: هنگامی که خداوند متعال کسی را به عنوان [[امام]] برای مردم برمی گزیند به او سعه صدر، عطا می‌کند چشمه‌های حکمت را در دلش قرار می‌دهد و علم را به وی الهام می‌کند تا برای جواب از هیچ سؤالی در نماند و در تشخیص حق، سرگردان نشود پس او معصوم و مورد تأیید و توفیق الهی بوده از خطاها و لغزش‌ها در امان خواهد بود و خدای متعال، این خصلت‌ها را به او می‌دهد تا حجت بر بندگان و شاهد بر آفریدگانش باشد. و این بخشش الهی است که به هر کس بخواهد می‌دهد. از حسین بن یحیی مدائنی نقل شده که از [[امام صادق]]{{ع}} پرسیدم: هنگامی که سؤالی از امام می‌شود چگونه و با چه علمی جواب می‌دهد؟ فرمود: گاهی به او الهام می‌شود و گاهی از فرشته می‌شنود و گاهی هر دو. از آنچه گذشت به‌دست می‌آید که علوم [[ائمه]]{{عم}} از دو طریق بوده است: یکی از طریق تعلیم پیامبر به امام و از آن حضرت به سایر [[ائمه]]{{عم}} نسل به نسل، و دیگری از طریق الهام. بنابراین علوم [[ائمه]]{{عم}} با علوم اکتسابی سایر انسان‌ها تفاوت‌هایی دارند به این بیان که آن بزرگواران علاوه بر علم معمولی با اذن پروردگار از علم غیب نیز برخوردارند و از همه چیز آگاهی دارند و گذشته و آینده را می‌دانند. البته [[علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)|علم غیب ذاتاً مخصوص خدای متعال است]] و هیچ کس غیر از او عالم به چنین علمی نیست و لکن [[علم غیب]] که [[ائمه]]{{عم}} از آن برخوردار است ذاتی نیست بلکه عرضی و خدادادی است و فقط با اذن خدا از چنین آگاهی برخوردارند»<ref>[http://www.bayanemarefat.ir/?req=box&bid=4&brid=19 وبگاه بیان معرفت]</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۰. پژوهشگران مرکز ملی پاسخ‌گویی به سؤالات دینی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۰. پژوهشگران مرکز ملی پاسخ‌گویی به سؤالات دینی؛
خط ۱۱۷: خط ۱۰۸:
::::::«آگاهی معصومان از امور غیبی به خواست و اراده آنان باشد. یعنی می‌توان دانش غیبی را به نامه‌ای در بسته همانند دانست که برای آگهی از محتوا، باید در نامه را گشود. که این خواستن و دانستن، وابسته به وجود مصلحت و حکمت است و چه بسا امام نخواهد و در نتیجه نداند. اما همواره آن چه حجت پروردگار را از دیگران جدا می‌سازد و او را در جایگاهی برتر از همه می‌نشاند، این است که اگر او بخواهد از چیزی آگاه شود، می‌تواند»<ref>[http://www.welayatnet.com/fa/news/52766 مرکز ملی پاسخ‌گویی به سؤالات دینی]</ref>.
::::::«آگاهی معصومان از امور غیبی به خواست و اراده آنان باشد. یعنی می‌توان دانش غیبی را به نامه‌ای در بسته همانند دانست که برای آگهی از محتوا، باید در نامه را گشود. که این خواستن و دانستن، وابسته به وجود مصلحت و حکمت است و چه بسا امام نخواهد و در نتیجه نداند. اما همواره آن چه حجت پروردگار را از دیگران جدا می‌سازد و او را در جایگاهی برتر از همه می‌نشاند، این است که اگر او بخواهد از چیزی آگاه شود، می‌تواند»<ref>[http://www.welayatnet.com/fa/news/52766 مرکز ملی پاسخ‌گویی به سؤالات دینی]</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۱. پژوهشگران وبگاه رهروان ولایت؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۱. پژوهشگران وبگاه رهروان ولایت؛
خط ۱۳۷: خط ۱۲۷:
::::::با بررسی در دیدگاه و ارزیابی آنها، ارائه نظری واحد و رأیی ثابت در این زمینه دشوار است، چرا که اوّلاً در لسان روایات گاه تعارضاتی دیده می‌شود ثانیاً حقیقت وجودی و منزلت شهودی امام که صاحب مقام ولایت کلیه الهیه می‌باشد، امری نیست که با عقول بشری بتوان به معرفت آن نایل آمد. امّا با این وجود، شاید بتوان طریق جمعی میان روایات به ظاهر متعارض بیان نموده و نظری واحد در این باره ارائه کرد. اساس این نظر، بر تبیین مقام نورانیت ائمه استوار است. بنا به اخبار فراوانی که به دست ما رسیده است، یکی از مقامات بسیار بلند و عظیم ائمه مقام نورانیت آن بزرگواران است، حقیقت این مقام برای همه کس مکشوف نیست و نخواهد شد. در تبیین این مقام، آن چه از احادیث بر می‌آید، این است که نور این چهارده معصوم قبل از خلقت تمام موجودات آفریده شده است و پس از خلقت این نور، موجودات دیگر بواسطه آن قدم در پهنه هستی گذاشته‌اند (...)، بر این اساس ذات باری تعالی که مستجمع صفات کمال و نامتناهی است، علت العلل و مفیض وجودات امکانی است و صادر اوّل مطابق روایات و قول تحقیق در فلسفه، وجود نورانی پیامبر و ائمه اطهار می‌باشد و وجود و خلقت سایر ممکنات، تابع و طفیل وجودات نورانی، آنان است. با این بیان، چون نور پاک و مقدس ذوات معصومین پس از واجب الوجود، سر سلسله علل و معالیل هستی محسوب می‌شود، بنابر این نسبت به تمام مخلوقات عالم آفرینش علم حضوری خواهد داشت، چرا که در فلسفه مبرهن شده است که وجود معلول طور و پرتوی از وجود علت است، لذا علت همیشه بر معلول خود احاطه و علم حضوری دارد. پس از آن جا که نور قدسی [[ائمه|ائمه طاهرین]]{{ع}} در سلسله علل متقدم بر عالم طبیعت قرار دارد، از این حیث بر وقایع عالم طبیعت، علم حضوری خواهد داشت. بنابراین می‌توان گفت که وجود ائمه معصومین وجودی است دارای مراتب و شؤون مختلف طولی که مرتبه ضعیف آن مرتبه جسمانیت و وجود عنصری و مرتبه اعلی آن، همان مرتبه ای است که در روایات از آن به نورانیت تعبیر شده است و به حسب هر یک از این مراتب مختلف، احکام و امور خاصّی به آنان نسبت داده می‌شود و هرگز این به معنای تناقض و تنافی نیست، چرا که هر یک از این امور اگر چه ظاهراً با یکدیگر ناسازگار به نظر می‌رسند به لحاظ و حیثیت خاصی است. با ملاحظه همین نکته است که بسیاری از اشکالات و شبهات پیرامون موضوعات مختلف هم چون کیفیت علم امام ـ علیه السلام ـ تا حدی قابل حل است. بر این اساس بالفعل بودن علم امام مربوط به مقام نورانیت ایشان است و بالقوه بودن و وابسته به مشیت و اراده بودن آن، مربوط به مقام عنصری و جسمانی آن بزرگواران(...)»<ref>[http://www.welayatnet.com/fa/news/52766 رهروان ولایت]</ref>.
::::::با بررسی در دیدگاه و ارزیابی آنها، ارائه نظری واحد و رأیی ثابت در این زمینه دشوار است، چرا که اوّلاً در لسان روایات گاه تعارضاتی دیده می‌شود ثانیاً حقیقت وجودی و منزلت شهودی امام که صاحب مقام ولایت کلیه الهیه می‌باشد، امری نیست که با عقول بشری بتوان به معرفت آن نایل آمد. امّا با این وجود، شاید بتوان طریق جمعی میان روایات به ظاهر متعارض بیان نموده و نظری واحد در این باره ارائه کرد. اساس این نظر، بر تبیین مقام نورانیت ائمه استوار است. بنا به اخبار فراوانی که به دست ما رسیده است، یکی از مقامات بسیار بلند و عظیم ائمه مقام نورانیت آن بزرگواران است، حقیقت این مقام برای همه کس مکشوف نیست و نخواهد شد. در تبیین این مقام، آن چه از احادیث بر می‌آید، این است که نور این چهارده معصوم قبل از خلقت تمام موجودات آفریده شده است و پس از خلقت این نور، موجودات دیگر بواسطه آن قدم در پهنه هستی گذاشته‌اند (...)، بر این اساس ذات باری تعالی که مستجمع صفات کمال و نامتناهی است، علت العلل و مفیض وجودات امکانی است و صادر اوّل مطابق روایات و قول تحقیق در فلسفه، وجود نورانی پیامبر و ائمه اطهار می‌باشد و وجود و خلقت سایر ممکنات، تابع و طفیل وجودات نورانی، آنان است. با این بیان، چون نور پاک و مقدس ذوات معصومین پس از واجب الوجود، سر سلسله علل و معالیل هستی محسوب می‌شود، بنابر این نسبت به تمام مخلوقات عالم آفرینش علم حضوری خواهد داشت، چرا که در فلسفه مبرهن شده است که وجود معلول طور و پرتوی از وجود علت است، لذا علت همیشه بر معلول خود احاطه و علم حضوری دارد. پس از آن جا که نور قدسی [[ائمه|ائمه طاهرین]]{{ع}} در سلسله علل متقدم بر عالم طبیعت قرار دارد، از این حیث بر وقایع عالم طبیعت، علم حضوری خواهد داشت. بنابراین می‌توان گفت که وجود ائمه معصومین وجودی است دارای مراتب و شؤون مختلف طولی که مرتبه ضعیف آن مرتبه جسمانیت و وجود عنصری و مرتبه اعلی آن، همان مرتبه ای است که در روایات از آن به نورانیت تعبیر شده است و به حسب هر یک از این مراتب مختلف، احکام و امور خاصّی به آنان نسبت داده می‌شود و هرگز این به معنای تناقض و تنافی نیست، چرا که هر یک از این امور اگر چه ظاهراً با یکدیگر ناسازگار به نظر می‌رسند به لحاظ و حیثیت خاصی است. با ملاحظه همین نکته است که بسیاری از اشکالات و شبهات پیرامون موضوعات مختلف هم چون کیفیت علم امام ـ علیه السلام ـ تا حدی قابل حل است. بر این اساس بالفعل بودن علم امام مربوط به مقام نورانیت ایشان است و بالقوه بودن و وابسته به مشیت و اراده بودن آن، مربوط به مقام عنصری و جسمانی آن بزرگواران(...)»<ref>[http://www.welayatnet.com/fa/news/52766 رهروان ولایت]</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۲. پژوهشگران وبگاه راسخون.
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۲. پژوهشگران وبگاه راسخون.
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش