پرش به محتوا

بیعت در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 '
جز (جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 ')
جز (جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 ')
خط ۱۸: خط ۱۸:
[[پرونده:1100771.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[اصغرآقا مهدوی]]]]
[[پرونده:1100771.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[اصغرآقا مهدوی]]]]
::::::آقایان دکتر '''[[اصغرآقا مهدوی]]''' و حجت الاسلام '''[[سید محمد صادق کاظمی]]''' در کتاب ''«[[کلیات فقه سیاسی (کتاب)|کلیات فقه سیاسی]]»'' در این‌باره گفته‌‌اند:
::::::آقایان دکتر '''[[اصغرآقا مهدوی]]''' و حجت الاسلام '''[[سید محمد صادق کاظمی]]''' در کتاب ''«[[کلیات فقه سیاسی (کتاب)|کلیات فقه سیاسی]]»'' در این‌باره گفته‌‌اند:
::::::«[[بیعت]] یکی از قدیمی‌ترین مفاهیم [[اسلامی]] است که جایگاه مهمی برای [[رأی مردم]] ایجاد کرده است. “بیعت” از ریشه “بیع” به معنای “دادن مثمن و گرفتن ثمن”<ref>راغب اصفهانی، المفردات الفاظ القرآن، ص۱۵۵.</ref> یا همان فروختن است. [[بیعت کردن]] را نیز متناسب با ریشه آن، “تضمین کردن بذل [[طاعت]] در آنچه به او (حاکمی که با او بیعت می‌شود) داده شده است ([[حکومت]])”<ref>راغب اصفهانی، المفردات الفاظ القرآن، ص۱۵۵.</ref> معنی کرده‌اند. معنی دیگری که برای بیعت ذکر شده است، “دست دادن بر ایجاب بیع، [[مبایعه]] و اطاعت”<ref>فراهیدی، کتاب العین، ج۲، ص۲۶۵.</ref> است. بیعت با دست دادن صورت می‌گرفت و دست دادن در خرید و فروش‌ها به معنای [[پایبندی]] به [[قرارداد]] تلقی می‌شد؛ از این‌رو دست دادن در بیعت به معنای [[التزام]] به [[عهد]] [[اطاعت از حاکم]] است. برخی بیعت را [[عقد]] و برخی ایقاع می‌دانند<ref>عقد آن است که ایجاب و قبول در آن وجود دارد و تا پیش از اعلام قبول عقد بسته نمی‌شود؛ مثلاً در عقد بیع تا هنگامی که مشتری قبول را اعلام نکرده، ایجاب بایع موجب انتقال ملکیت نمی‌شود؛ اما ایقاع نیازی به قبول ندارد. اگر بیعت را عقد بدانیم، نیاز به پذیرش حاکم است و اگر ایقاع بدانیم، با خواندن ایجاب نیازی به قبول حاکم نیست (ر.ک: بجنوردی، القواعد الفقهیة، ج۵، ص۲۰۱).</ref>. بیعت عقد باشد یا ایقاع، هر دو طرف را ملتزم به وظایفی می‌سازد. [[علامه طباطبایی]] نقل و انتقال‌هایی را که در بیعت صورت می‌گیرد، این‌گونه شرح می‌دهد: بیعت نوعی [[پیمان]] است بر سر بذل [[اطاعت]].... بیعت از بیع گرفته شده است و هنگامی که بنا بر بستن عقد بیع داشتند، بایع با مشتری دست می‌داد. در واقع دست دادن، نماد نقل [[ملک]] است؛ زیرا نقل ملک متضمن نقل تصرفاتی است که اکثر آن با دست محقق می‌شود؛ از این‌رو دست دادن هنگام بذل طاعت را بیعت و مبایعه نام گذاشته‌اند و [[حقیقت]] معنای این کار این است که [[بیعت کننده]] دستش را به [[حاکم]] داده که مثلاً هر کاری که می‌خواهی، با این دست انجام بده [من دستی در مقابل تو ندارم و کاملاً [[مطیع]] هستم]<ref>{{عربی|البيعة نوع من الميثاق ببذل الطاعة قال في المفردات: و بايع السلطان إذا تضمن بذل الطاعة له بما رضخ له انتهى، و الكلمة مأخوذة من البيع بمعناه المعروف فقد كان من دأبهم أنهم إذا أرادوا إنجاز البيع أعطى البائع يده للمشتري فكأنهم كانوا يمثلون بذلك نقل الملك بنقل التصرفات التي يتحقق معظمها باليد إلى المشتري بالتصفيق، و بذلك سمي التصفيق عند بذل الطاعة بيعة و مبايعة، و حقيقة معناه إعطاء المبايع يده للسلطان مثلاً ليعمل به ما يشاء}} (طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۲۷۴).</ref>.
 
«[[بیعت]] یکی از قدیمی‌ترین مفاهیم [[اسلامی]] است که جایگاه مهمی برای [[رأی مردم]] ایجاد کرده است. “بیعت” از ریشه “بیع” به معنای “دادن مثمن و گرفتن ثمن”<ref>راغب اصفهانی، المفردات الفاظ القرآن، ص۱۵۵.</ref> یا همان فروختن است. [[بیعت کردن]] را نیز متناسب با ریشه آن، “تضمین کردن بذل [[طاعت]] در آنچه به او (حاکمی که با او بیعت می‌شود) داده شده است ([[حکومت]])”<ref>راغب اصفهانی، المفردات الفاظ القرآن، ص۱۵۵.</ref> معنی کرده‌اند. معنی دیگری که برای بیعت ذکر شده است، “دست دادن بر ایجاب بیع، [[مبایعه]] و اطاعت”<ref>فراهیدی، کتاب العین، ج۲، ص۲۶۵.</ref> است. بیعت با دست دادن صورت می‌گرفت و دست دادن در خرید و فروش‌ها به معنای [[پایبندی]] به [[قرارداد]] تلقی می‌شد؛ از این‌رو دست دادن در بیعت به معنای [[التزام]] به [[عهد]] [[اطاعت از حاکم]] است. برخی بیعت را [[عقد]] و برخی ایقاع می‌دانند<ref>عقد آن است که ایجاب و قبول در آن وجود دارد و تا پیش از اعلام قبول عقد بسته نمی‌شود؛ مثلاً در عقد بیع تا هنگامی که مشتری قبول را اعلام نکرده، ایجاب بایع موجب انتقال ملکیت نمی‌شود؛ اما ایقاع نیازی به قبول ندارد. اگر بیعت را عقد بدانیم، نیاز به پذیرش حاکم است و اگر ایقاع بدانیم، با خواندن ایجاب نیازی به قبول حاکم نیست (ر.ک: بجنوردی، القواعد الفقهیة، ج۵، ص۲۰۱).</ref>. بیعت عقد باشد یا ایقاع، هر دو طرف را ملتزم به وظایفی می‌سازد. [[علامه طباطبایی]] نقل و انتقال‌هایی را که در بیعت صورت می‌گیرد، این‌گونه شرح می‌دهد: بیعت نوعی [[پیمان]] است بر سر بذل [[اطاعت]].... بیعت از بیع گرفته شده است و هنگامی که بنا بر بستن عقد بیع داشتند، بایع با مشتری دست می‌داد. در واقع دست دادن، نماد نقل [[ملک]] است؛ زیرا نقل ملک متضمن نقل تصرفاتی است که اکثر آن با دست محقق می‌شود؛ از این‌رو دست دادن هنگام بذل طاعت را بیعت و مبایعه نام گذاشته‌اند و [[حقیقت]] معنای این کار این است که [[بیعت کننده]] دستش را به [[حاکم]] داده که مثلاً هر کاری که می‌خواهی، با این دست انجام بده [من دستی در مقابل تو ندارم و کاملاً [[مطیع]] هستم]<ref>{{عربی|البيعة نوع من الميثاق ببذل الطاعة قال في المفردات: و بايع السلطان إذا تضمن بذل الطاعة له بما رضخ له انتهى، و الكلمة مأخوذة من البيع بمعناه المعروف فقد كان من دأبهم أنهم إذا أرادوا إنجاز البيع أعطى البائع يده للمشتري فكأنهم كانوا يمثلون بذلك نقل الملك بنقل التصرفات التي يتحقق معظمها باليد إلى المشتري بالتصفيق، و بذلك سمي التصفيق عند بذل الطاعة بيعة و مبايعة، و حقيقة معناه إعطاء المبايع يده للسلطان مثلاً ليعمل به ما يشاء}} (طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۲۷۴).</ref>.


[[بیعت]] [[پیمان وفاداری]] است. این [[پیمان]] می‌تواند در [[وفاداری]] برای [[تأسیس حکومت]]، وفاداری در [[جنگ‌ها]] با حاکم و وفاداری به آنچه از بیعت‌شوندگان خواسته شده است، باشد؛ از این‌رو هرگونه [[عهد]] وفاداری به حاکم یا آن کس را که [[قیام]] به [[حکومت]] کرده است، باید بیعت نامید؛ چنان‌که [[قرآن کریم]] از تجمع [[زنان]] در [[کوه صفا]] - برای [[عهد بستن با پیامبر]] اکرم{{صل}} بر دوری از [[بی‌عفتی]] و ارتکاب به [[حرام]] - با عنوان بیعت یاد کرده است<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا جَاءَكَ الْمُؤْمِنَاتُ يُبَايِعْنَكَ عَلَى أَنْ لَا يُشْرِكْنَ بِاللَّهِ شَيْئًا وَلَا يَسْرِقْنَ وَلَا يَزْنِينَ وَلَا يَقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ وَلَا يَأْتِينَ بِبُهْتَانٍ يَفْتَرِينَهُ بَيْنَ أَيْدِيهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلَا يَعْصِينَكَ فِي مَعْرُوفٍ فَبَايِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}} «ای پیامبر! چون زنان مؤمن نزد تو آیند تا با تو بیعت کنند که هیچ چیز را با خدا شریک نگردانند و مرتکب دزدی نشوند و زنا نکنند و فرزندان خود را نکشند و با دروغ فرزند حرام‌زاده‌ای را که پیش دست و پای آنان است بر (شوهر) خویش نبندند و در هیچ کار شایسته‌ای سر از فرمان تو نپیچند، با آنان بیعت کن و برای آنها از خداوند آمرزش بخواه که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره ممتحنه، آیه ۱۲.</ref>. این [[پیمان]] و [[عهد]] به اندازه‌ای اهمیت داشته است که نقض آن بر [[بیعت‌کننده]] بسیار دشوار، شرم‌آور و به معنای بدعهدی بوده است. [[بیعت کردن]] بار سنگین [[تبعیت]] را بر دوش می‌آورد و [[بیعت نکردن]] به معنای نداشتن [[التزام]] به هرگونه تبعیت تلقی می‌شد. [[بیعت]] برای [[حاکم]] به معنای تضمین بقای [[حکومت]] بود. نیز بیعت در لسان [[قرآنی]] در خصوص [[وفا]] به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} است که برای نمونه دو [[آیه]] از این [[آیات]] ذکر می‌شود: {{متن قرآن|فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ}}<ref>«پس به داد و ستدی که کرده‌اید شاد باشید» سوره توبه، آیه ۱۱۱.</ref>. {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّمَا يَنْكُثُ عَلَى نَفْسِهِ}}<ref>«بی‌گمان آنان که با تو بیعت می‌کنند جز این نیست که با خداوند بیعت می‌کنند؛ دست خداوند بالای دست‌های آنان است؛ از این روی هر که پیمان شکند به زیان خویش می‌شکند» سوره فتح، آیه ۱۰.</ref>.
[[بیعت]] [[پیمان وفاداری]] است. این [[پیمان]] می‌تواند در [[وفاداری]] برای [[تأسیس حکومت]]، وفاداری در [[جنگ‌ها]] با حاکم و وفاداری به آنچه از بیعت‌شوندگان خواسته شده است، باشد؛ از این‌رو هرگونه [[عهد]] وفاداری به حاکم یا آن کس را که [[قیام]] به [[حکومت]] کرده است، باید بیعت نامید؛ چنان‌که [[قرآن کریم]] از تجمع [[زنان]] در [[کوه صفا]] - برای [[عهد بستن با پیامبر]] اکرم{{صل}} بر دوری از [[بی‌عفتی]] و ارتکاب به [[حرام]] - با عنوان بیعت یاد کرده است<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا جَاءَكَ الْمُؤْمِنَاتُ يُبَايِعْنَكَ عَلَى أَنْ لَا يُشْرِكْنَ بِاللَّهِ شَيْئًا وَلَا يَسْرِقْنَ وَلَا يَزْنِينَ وَلَا يَقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ وَلَا يَأْتِينَ بِبُهْتَانٍ يَفْتَرِينَهُ بَيْنَ أَيْدِيهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلَا يَعْصِينَكَ فِي مَعْرُوفٍ فَبَايِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}} «ای پیامبر! چون زنان مؤمن نزد تو آیند تا با تو بیعت کنند که هیچ چیز را با خدا شریک نگردانند و مرتکب دزدی نشوند و زنا نکنند و فرزندان خود را نکشند و با دروغ فرزند حرام‌زاده‌ای را که پیش دست و پای آنان است بر (شوهر) خویش نبندند و در هیچ کار شایسته‌ای سر از فرمان تو نپیچند، با آنان بیعت کن و برای آنها از خداوند آمرزش بخواه که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره ممتحنه، آیه ۱۲.</ref>. این [[پیمان]] و [[عهد]] به اندازه‌ای اهمیت داشته است که نقض آن بر [[بیعت‌کننده]] بسیار دشوار، شرم‌آور و به معنای بدعهدی بوده است. [[بیعت کردن]] بار سنگین [[تبعیت]] را بر دوش می‌آورد و [[بیعت نکردن]] به معنای نداشتن [[التزام]] به هرگونه تبعیت تلقی می‌شد. [[بیعت]] برای [[حاکم]] به معنای تضمین بقای [[حکومت]] بود. نیز بیعت در لسان [[قرآنی]] در خصوص [[وفا]] به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} است که برای نمونه دو [[آیه]] از این [[آیات]] ذکر می‌شود: {{متن قرآن|فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ}}<ref>«پس به داد و ستدی که کرده‌اید شاد باشید» سوره توبه، آیه ۱۱۱.</ref>. {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّمَا يَنْكُثُ عَلَى نَفْسِهِ}}<ref>«بی‌گمان آنان که با تو بیعت می‌کنند جز این نیست که با خداوند بیعت می‌کنند؛ دست خداوند بالای دست‌های آنان است؛ از این روی هر که پیمان شکند به زیان خویش می‌شکند» سوره فتح، آیه ۱۰.</ref>.
خط ۳۶: خط ۳۷:
| پاسخ‌دهنده = حمید رضا مطهری
| پاسخ‌دهنده = حمید رضا مطهری
| پاسخ = آقای '''[[حمید رضا مطهری]]'''، در مقاله ''«[[بیعت و وفاداری سیاسی در نظام سیاسی عصر نبوی (مقاله)|بیعت و وفاداری سیاسی در نظام سیاسی عصر نبوی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = آقای '''[[حمید رضا مطهری]]'''، در مقاله ''«[[بیعت و وفاداری سیاسی در نظام سیاسی عصر نبوی (مقاله)|بیعت و وفاداری سیاسی در نظام سیاسی عصر نبوی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«"[[بیعت]]" در لغت به معانی [[عهد]] و [[پیمان]] و پذیرش [[ریاست]] و [[فرمانبرداری]] و اعلام [[وفاداری]] است<ref>ابن منظور، لسان العرب (بیروت: داراحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۱۶ق)، ج۱، ص۵۵۷، لوییس معلوف، المنجد (قم: التمهید، چاپ دوم، ۱۳۷۷) ص۵۷.</ref>.
 
«"[[بیعت]]" در لغت به معانی [[عهد]] و [[پیمان]] و پذیرش [[ریاست]] و [[فرمانبرداری]] و اعلام [[وفاداری]] است<ref>ابن منظور، لسان العرب (بیروت: داراحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۱۶ق)، ج۱، ص۵۵۷، لوییس معلوف، المنجد (قم: التمهید، چاپ دوم، ۱۳۷۷) ص۵۷.</ref>.


از آنجا که بیعت یک [[عقد]] است و عقد امری طرفینی است<ref>عبدالرحمن، ابن خلدون، مقدمه، تحقیق علی عبدالواحد وافی (قاهره: دارنهضه، چاپ سوم)، ص۲۶۱؛ احمد بن عبدالله، قلقشندی، صبح الاعشی فی صناعة الانشاء (بیروت: دارالکتب العلمیه، ۱۴۰۷ق) ج۹، ص۲۸۱؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۱، ص۵۵۷.</ref>، می‌توان گفت بیعت در اصطلاح عهد و پیمانی دو [[طرفه]] است که بر اساس آن [[بیعت‌کننده]] و بیعت‌شونده تعهدی را در مقابل یکدیگر می‌پذیرند و به گفته [[ابن خلدون]] گویا هر یک از طرفین بیعت، آنچه را در [[اختیار]] دارد، به طرف دیگر می‌فروشد و براساس آن بیعت‌کننده [[اطاعت]] و [[فرمان‌برداری]] را پذیرفته و بیعت‌شونده نیز تعهداتی چون [[تأمین امنیت]] را می‌پذیرد<ref>عبدالرحمن، ابن خلدون، مقدمه، تحقیق علی عبدالواحد وافی، ص۲۶۱.</ref>.
از آنجا که بیعت یک [[عقد]] است و عقد امری طرفینی است<ref>عبدالرحمن، ابن خلدون، مقدمه، تحقیق علی عبدالواحد وافی (قاهره: دارنهضه، چاپ سوم)، ص۲۶۱؛ احمد بن عبدالله، قلقشندی، صبح الاعشی فی صناعة الانشاء (بیروت: دارالکتب العلمیه، ۱۴۰۷ق) ج۹، ص۲۸۱؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۱، ص۵۵۷.</ref>، می‌توان گفت بیعت در اصطلاح عهد و پیمانی دو [[طرفه]] است که بر اساس آن [[بیعت‌کننده]] و بیعت‌شونده تعهدی را در مقابل یکدیگر می‌پذیرند و به گفته [[ابن خلدون]] گویا هر یک از طرفین بیعت، آنچه را در [[اختیار]] دارد، به طرف دیگر می‌فروشد و براساس آن بیعت‌کننده [[اطاعت]] و [[فرمان‌برداری]] را پذیرفته و بیعت‌شونده نیز تعهداتی چون [[تأمین امنیت]] را می‌پذیرد<ref>عبدالرحمن، ابن خلدون، مقدمه، تحقیق علی عبدالواحد وافی، ص۲۶۱.</ref>.
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش