پرش به محتوا

سیاست در سیره معصوم: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'مقطع' به 'مقطع'
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==منابع== +== منابع ==))
جز (جایگزینی متن - 'مقطع' به 'مقطع')
خط ۴۲: خط ۴۲:
در بررسی روش هوشمندانه امام{{ع}} متوجه می‌شویم هرچند مأمون در پی بهره‌گیری سیاسی از امام بود، اما [[با تدبیر]] دقیق آن [[حضرت]] در این [[توطئه]] [[شکست]] خورد.
در بررسی روش هوشمندانه امام{{ع}} متوجه می‌شویم هرچند مأمون در پی بهره‌گیری سیاسی از امام بود، اما [[با تدبیر]] دقیق آن [[حضرت]] در این [[توطئه]] [[شکست]] خورد.
#نخستین واکنش امام در برابر مأمون این بود که از آمدن به [[خراسان]] به [[اختیار]] خود [[پرهیز]] کرد. به نوشته [[منابع تاریخی]]، امام تا آنجا [[مخالفت]] ورزید که [[رجاء]] بن [[ضحاک]]، فرستاده مأمون، ناگزیر شد آن حضرت را با [[اجبار]] به [[مرو]] ببرد<ref>ابوجعفر محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۹۸.</ref>. [[شاهد]] بر این امر نیز اینکه برخلاف آنکه مأمون تقاضا کرده بود امام با [[اهل‌بیت]] خویش رهسپار مرو شود و به‌طور معمول در سفرهای این‌چنینی کسی تنها و بدون اهل‌بیت [[مسافرت]] نمی‌کند، اما آن حضرت نه تنها کسی را با خود [[نبرد]]، بلکه حتی تنها فرزندش را نیز در [[مدینه]] گذاشت. شاهد دیگر، [[وداع]] ایشان با [[قبر پیامبر]]{{صل}} و نحوه [[خروج]] ایشان از مدینه بود که همگان دانستند ایشان با اختیار پا در این مسیر ننهاده است.
#نخستین واکنش امام در برابر مأمون این بود که از آمدن به [[خراسان]] به [[اختیار]] خود [[پرهیز]] کرد. به نوشته [[منابع تاریخی]]، امام تا آنجا [[مخالفت]] ورزید که [[رجاء]] بن [[ضحاک]]، فرستاده مأمون، ناگزیر شد آن حضرت را با [[اجبار]] به [[مرو]] ببرد<ref>ابوجعفر محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۹۸.</ref>. [[شاهد]] بر این امر نیز اینکه برخلاف آنکه مأمون تقاضا کرده بود امام با [[اهل‌بیت]] خویش رهسپار مرو شود و به‌طور معمول در سفرهای این‌چنینی کسی تنها و بدون اهل‌بیت [[مسافرت]] نمی‌کند، اما آن حضرت نه تنها کسی را با خود [[نبرد]]، بلکه حتی تنها فرزندش را نیز در [[مدینه]] گذاشت. شاهد دیگر، [[وداع]] ایشان با [[قبر پیامبر]]{{صل}} و نحوه [[خروج]] ایشان از مدینه بود که همگان دانستند ایشان با اختیار پا در این مسیر ننهاده است.
#[[حدیث]] امام رضا{{ع}} در [[نیشابور]] گویای کافی برای رسواساختن [[حاکمیت]] بود، زیرا در این حدیث که به حدیث سلسلة‌الذهب مشهور شد، ایشان در میان خیل [[عظیم]] جمعیت، [[ولایت]] را از [[ناحیه]] [[خدا]] و نه مأمون برشمرد. روش هوشمندانه و هنرمندانه امام در بیان این حدیث در آن [[مقطع]] [[تاریخی]] به گونه‌ای بود که اگر چه حاکمیت را به تحریک وانمی‌داشت، اما از به‌یاد ماندنی‌ترین خاطرات [[تاریخ]] در [[تبیین حقایق]] و بیان جایگاه [[خلافت]] و [[حکومت]] بود. [[امام]] در ابتدا در [[مقام]] بیان اهمیت موضوع [[سند روایت]] را یک به یک برشمرد تا به [[خداوند]] رسید و پس از بیان محتوای بخش نخست [[حدیث]] که در [[قرآن]] و در آثار [[مفسران]] فراوان دیده می‌شود {{متن حدیث|كَلِمَة لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِي فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ‏ مِنْ‏ عَذَابِي‏...}}<ref>محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۴۹، ص۱۷۵؛ ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین بن بابویه قمی، عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۱۳۴.</ref>؛ بخش پایانی [[روایت]] را بیان فرمود که: {{متن حدیث|بِشَرْطِهَا وَ شُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ‏ شُرُوطِهَا}}. یعنی به مخاطبان فهماند که [[ولایت]] و [[رهبری]]، درختی برآمده از ریشه [[توحید]] است و شرط ثمردهی و سودمندی از [[حصن]] [[الهی]]، [[تمسک]] جستن به [[ولیّ]] خداست و بدین ترتیب شنوندگان و مخاطبان خویش را با [[راز]] آن مقدمه آشنا ساخت.
#[[حدیث]] امام رضا{{ع}} در [[نیشابور]] گویای کافی برای رسواساختن [[حاکمیت]] بود، زیرا در این حدیث که به حدیث سلسلة‌الذهب مشهور شد، ایشان در میان خیل [[عظیم]] جمعیت، [[ولایت]] را از [[ناحیه]] [[خدا]] و نه مأمون برشمرد. روش هوشمندانه و هنرمندانه امام در بیان این حدیث در آن مقطع [[تاریخی]] به گونه‌ای بود که اگر چه حاکمیت را به تحریک وانمی‌داشت، اما از به‌یاد ماندنی‌ترین خاطرات [[تاریخ]] در [[تبیین حقایق]] و بیان جایگاه [[خلافت]] و [[حکومت]] بود. [[امام]] در ابتدا در [[مقام]] بیان اهمیت موضوع [[سند روایت]] را یک به یک برشمرد تا به [[خداوند]] رسید و پس از بیان محتوای بخش نخست [[حدیث]] که در [[قرآن]] و در آثار [[مفسران]] فراوان دیده می‌شود {{متن حدیث|كَلِمَة لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِي فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ‏ مِنْ‏ عَذَابِي‏...}}<ref>محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۴۹، ص۱۷۵؛ ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین بن بابویه قمی، عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۱۳۴.</ref>؛ بخش پایانی [[روایت]] را بیان فرمود که: {{متن حدیث|بِشَرْطِهَا وَ شُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ‏ شُرُوطِهَا}}. یعنی به مخاطبان فهماند که [[ولایت]] و [[رهبری]]، درختی برآمده از ریشه [[توحید]] است و شرط ثمردهی و سودمندی از [[حصن]] [[الهی]]، [[تمسک]] جستن به [[ولیّ]] خداست و بدین ترتیب شنوندگان و مخاطبان خویش را با [[راز]] آن مقدمه آشنا ساخت.
#ایشان پس از رسیدن به [[مرو]]، ولایتعهدی را به‌سادگی نپذیرفت؛ بلکه این عمل را پس از [[تهدید]] به [[قتل]] و نشان‌دادن [[کراهت]] شدید خود پذیرفت و پس از این اتفاق نیز پیوسته عدم علاقه‌مندی خود را نسبت به این امر نشان می‌داد.
#ایشان پس از رسیدن به [[مرو]]، ولایتعهدی را به‌سادگی نپذیرفت؛ بلکه این عمل را پس از [[تهدید]] به [[قتل]] و نشان‌دادن [[کراهت]] شدید خود پذیرفت و پس از این اتفاق نیز پیوسته عدم علاقه‌مندی خود را نسبت به این امر نشان می‌داد.
#شرط‌هایی که امام برای پذیرش ولایتعهدی مطرح کرد، [[توطئه]] [[مأمون]] را خنثی می‌ساخت. امام ولایتعهدی را به این شرط پذیرفت که در هیچ‌یک از [[امور سیاسی]] و جاری حکومت مداخله نکند. به‌راستی چگونه ممکن است کسی [[ولی‌عهد]] باشد و در هیچ امری از [[امور حکومتی]] مداخله نداشته باشد؟! امام با این شرط، در واقع تشریفاتی‌بودنِ این سمت را آشکار ساخت و نشان داد [[مسئولیت]] هیچ‌کاری را که در دستگاه انجام می‌شود، نمی‌پذیرد و حال آنکه مأمون با این برنامه قصد داشت برای خود [[مشروعیت]] کسب کرده و اگر خطایی نیز مرتکب شد، [[گناه]] آن را به گردن امام بیندازد. آن [[حضرت]] حتی در انجام [[فریضه]] [[نماز عید]]، چنان هوشمندانه عمل کرد که هیچ‌کس ایشان را [[مأمور]] [[خلیفه عباسی]] نمی‌شناخت و به همین [[دلیل]] مأمون نیز ناگزیر شد وی را از میان [[راه]] باز گرداند<ref>ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین بن بابویه قمی، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۱۳۵ به بعد؛ علی بن عیسی اربلی، کشف الغمة، ج۳، ص۹۸ به بعد.</ref>. بنابراین [[امام]] با اتخاذ این [[تصمیم]]، نه تنها هیچ سودی را متوجه [[دستگاه خلافت]] نکرد بلکه، در مدت اقامت خود در [[ایران]]، بهره‌های فراوان متوجه [[شیعیان]] و [[مردم]] این دیار ساخت.
#شرط‌هایی که امام برای پذیرش ولایتعهدی مطرح کرد، [[توطئه]] [[مأمون]] را خنثی می‌ساخت. امام ولایتعهدی را به این شرط پذیرفت که در هیچ‌یک از [[امور سیاسی]] و جاری حکومت مداخله نکند. به‌راستی چگونه ممکن است کسی [[ولی‌عهد]] باشد و در هیچ امری از [[امور حکومتی]] مداخله نداشته باشد؟! امام با این شرط، در واقع تشریفاتی‌بودنِ این سمت را آشکار ساخت و نشان داد [[مسئولیت]] هیچ‌کاری را که در دستگاه انجام می‌شود، نمی‌پذیرد و حال آنکه مأمون با این برنامه قصد داشت برای خود [[مشروعیت]] کسب کرده و اگر خطایی نیز مرتکب شد، [[گناه]] آن را به گردن امام بیندازد. آن [[حضرت]] حتی در انجام [[فریضه]] [[نماز عید]]، چنان هوشمندانه عمل کرد که هیچ‌کس ایشان را [[مأمور]] [[خلیفه عباسی]] نمی‌شناخت و به همین [[دلیل]] مأمون نیز ناگزیر شد وی را از میان [[راه]] باز گرداند<ref>ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین بن بابویه قمی، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۱۳۵ به بعد؛ علی بن عیسی اربلی، کشف الغمة، ج۳، ص۹۸ به بعد.</ref>. بنابراین [[امام]] با اتخاذ این [[تصمیم]]، نه تنها هیچ سودی را متوجه [[دستگاه خلافت]] نکرد بلکه، در مدت اقامت خود در [[ایران]]، بهره‌های فراوان متوجه [[شیعیان]] و [[مردم]] این دیار ساخت.
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش