دلیل عقلی علم غیب پیامبران چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
دلیل عقلی علم غیب پیامبران چیست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۳۳
، ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 '
جز (جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 ') |
جز (جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 ') |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
[[پرونده:11135.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید حسن مصطفوی]]]] | [[پرونده:11135.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید حسن مصطفوی]]]] | ||
آیتالله '''[[سید حسن مصطفوی]]''' و حجت الاسلام و المسلمین '''[[احمد مروی]]''' در مقاله ''«[[دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم (مقاله)|دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم]]»'' در اینباره گفتهاند: | آیتالله '''[[سید حسن مصطفوی]]''' و حجت الاسلام و المسلمین '''[[احمد مروی]]''' در مقاله ''«[[دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم (مقاله)|دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
«مخاطب دلایل، دو گروه میتوانند باشند: دستهای که شریعت خاتم را نپذیرفتهاند، و یا بهطور کلی تسلیم آیین الهی نشدهاند، و دسته دوم کسانی که شریعت [[پیامبر]]{{صل}} را پذیرفتهاند. اینان نیز دو گروهاند: گروهی که بهطور کلی مسئله [[امامت]] و وصایت بلافصل بعد از [[پیامبر]]{{صل}} را نمیپذیرند، و گروهی که همآیین با شیعیاناند، لکن اختصاصات ویژه امامان، نظیر نص، [[عصمت]] و [[علم غیب]] را برنمیتابند. پیداست که دسته نخست اگر به عنوان موردی از نقد مکتب تشیع بر [[علم امام]]{{ع}} اشکال کنند، پاسخ آنان فارغ از پذیرفتن آیین، این است که دانش تجربی جدید و استدلال عقلی به روشنی توانایی آگاهی بر امور پنهان را برای افراد عالی تأیید میکند و اگر کس یا کسانی ادعایی غیر از این دارند، آنان باید ناکارآمدی تجربههای علمی و استدلالهای عقلی را بیان کنند. درباره دسته دوم، دو دلیل عقلی (...) میتوان ارائه نمود: | |||
::::# بعثت [[پیامبر خاتم]]{{صل}} و شریعت او اختصاص به زمانی خاص ندارد؛ شریعت او کاملترین شریعت و در هر عصر و زمانی دارای اعتبار است. پیداست که آورنده این چنین شریعتی باید آگاه بر امور گذشته و آینده باشد. در غیر این صورت رسالت او کامل، و شریعت او فراگیر نخواهد بود. بنابراین، [[پیامبر]]{{صل}} نه تنها باید به احکام و موضوعات احاطه غیبی داشته باشد؛ بلکه از موضوعات خارجی آنها نیز باید مطلع باشد؛ چه اینکه مورد نزاع در [[علم غیب]] موضوعات خارجی است، نه احکام کلی؛ به اتفاق همه مسلمانان، حتی وهابیون جهل به آنها سبب کاستی در رتبه آنان و موجب نقض غرض میشود <ref>[[جعفر سبحانی]]، [[علم غیب پیامبر (کتاب)|علم غیب پیامبر]].</ref> استدلال یادشده با این افزوده که پیش از این در دلایل عقلی نص آمد، که وصایت و جانشینی بلافصل [[امامان]]{{عم}} همان استمرار رسالت در شکل [[امامت]] است، [[علم غیب]] [[امام]]{{ع}} را نیز اثبات میکند. | ::::# بعثت [[پیامبر خاتم]]{{صل}} و شریعت او اختصاص به زمانی خاص ندارد؛ شریعت او کاملترین شریعت و در هر عصر و زمانی دارای اعتبار است. پیداست که آورنده این چنین شریعتی باید آگاه بر امور گذشته و آینده باشد. در غیر این صورت رسالت او کامل، و شریعت او فراگیر نخواهد بود. بنابراین، [[پیامبر]]{{صل}} نه تنها باید به احکام و موضوعات احاطه غیبی داشته باشد؛ بلکه از موضوعات خارجی آنها نیز باید مطلع باشد؛ چه اینکه مورد نزاع در [[علم غیب]] موضوعات خارجی است، نه احکام کلی؛ به اتفاق همه مسلمانان، حتی وهابیون جهل به آنها سبب کاستی در رتبه آنان و موجب نقض غرض میشود <ref>[[جعفر سبحانی]]، [[علم غیب پیامبر (کتاب)|علم غیب پیامبر]].</ref> استدلال یادشده با این افزوده که پیش از این در دلایل عقلی نص آمد، که وصایت و جانشینی بلافصل [[امامان]]{{عم}} همان استمرار رسالت در شکل [[امامت]] است، [[علم غیب]] [[امام]]{{ع}} را نیز اثبات میکند. | ||
::::# شیعیان بر این باورند که همه موقعیتها بهطور کامل برای [[پیامبر]]{{صل}} فراهم نشد تا شریعت اسلامی را بهطور کامل تبیین کند، و عمر [[پیامبر]]{{صل}} نیز همانند دیگر افراد بشر محدود است، بنابراین، باید بعد از [[پیامبر]]{{صل}} خلیفه و جانشینی باشد تا راه او را ادامه دهد و وظایف و مسئولیتهای او را در امر هدایت بشر دنبال کند. بر این اساس، استدلالی که [[علم غیب]] [[پیامبر]]{{صل}} را اثبات میکند، [[علم غیب]] جانشینان بلافصل وی را نیز اثبات میکند»<ref>[[دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم (مقاله)|دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم]]، [[قبسات (نشریه)|فصلنامه قبسات]]، شماره ۶۳ ص ۱۶ و ۱۷.</ref>. | ::::# شیعیان بر این باورند که همه موقعیتها بهطور کامل برای [[پیامبر]]{{صل}} فراهم نشد تا شریعت اسلامی را بهطور کامل تبیین کند، و عمر [[پیامبر]]{{صل}} نیز همانند دیگر افراد بشر محدود است، بنابراین، باید بعد از [[پیامبر]]{{صل}} خلیفه و جانشینی باشد تا راه او را ادامه دهد و وظایف و مسئولیتهای او را در امر هدایت بشر دنبال کند. بر این اساس، استدلالی که [[علم غیب]] [[پیامبر]]{{صل}} را اثبات میکند، [[علم غیب]] جانشینان بلافصل وی را نیز اثبات میکند»<ref>[[دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم (مقاله)|دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم]]، [[قبسات (نشریه)|فصلنامه قبسات]]، شماره ۶۳ ص ۱۶ و ۱۷.</ref>. | ||
خط ۲۹: | خط ۳۰: | ||
| پاسخدهنده = محمد تقی مصباح یزدی | | پاسخدهنده = محمد تقی مصباح یزدی | ||
| پاسخ = آیتالله '''[[محمد تقی مصباح یزدی]]'''، در کتاب ''«[http://lib.eshia.ir/10194/1/402 معارف قرآن]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آیتالله '''[[محمد تقی مصباح یزدی]]'''، در کتاب ''«[http://lib.eshia.ir/10194/1/402 معارف قرآن]»'' در اینباره گفته است: | ||
«عقلاً محال نیست؛ از آیات هم چیزی که این موضوع را نفی کند، بر نمیآید؛ زیرا هنگامی که دانستیم علم غیبی که مخصوص خداست علم غیب ذاتی است حال، اگر خودش بخواهد که بندهای از بندگان شایستهاش علم به مغیبات پیدا کند، چه کسی یارایی دارد که جلوی آن را بگیرد؟ اینکه در برخی از روایات آمده است که بعضی از [[اولیا]] خدا، جمیع ماکان و مایکون را میدانستهاند؛ به چه معناست؟ در برخی روایات به چنین مطالبی، اشاره شده است که آنها را [[ائمه|ائمه اطهار]]{{عم}}؛ به خواصّ و نزدیکان خود میفرمودهاند و سفارش میکردهاند که به دیگران از آن جهت که ظرفیّت آن را نداشتهاند، نگویند زیرا ممکن میبود آنان توهّم کنند که چنین کسانی که چنان مقامی دارند؛ خدا هستند. از جمله روایتی میگوید: [[پیامبر|پیامبر اکرم]]{{صل}} به [[امام علی| امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} اشاره کرده و فرمودهاند اگر ترس ازاین مطلب وجود نداشت که درباره او همان چیزی را بگویید که نصاری درباره حضرت مسیح گفتهاند؛ مقامات او را برایتان شرح میدادم. چنانکه برخی، سرانجام قائل به خدایی امام شدند. همگان ظرفیّت درک همه مطالب را ندارند تنها برخی که خدا دلهایشان را برای ایمان آزموده است، صلاحیّت آن را یافتند که [[ائمه]]{{ع}}، معانی دقیق را به آنها القاء فرمایند. برخی از اینگونه روایات که درز کرده و به برخی از خواصّ منتقل و سپس در کتابها نگاشته شده است، اشاراتی دارد که چیزهایی از آنها بر میآید؛ گرچه همانها نیز، در حدّ فهم ما نیست امّا در مورد آنها میتوانیم بیاناتی در حدّ تقریب داشته باشیم تا هنگام برخورد با آنها استیحاش نکنیم و گمان نورزیم که مخالف کتاب و سنّت است و باید آنها را طرد کرد»<ref>[http://lib.eshia.ir/10194/1/402 وبگاه کتابخانه مدرسه فقاهت]</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۳۶: | خط ۳۸: | ||
| پاسخدهنده = ]] | | پاسخدهنده = ]] | ||
آیتالله '''[[سید نورالدین شریعتمدار جزایری]]''' در مقاله ''«[[امام حسین و علم به شهادت (مقاله)|امام حسین و علم به شهادت]]»'' در این باره گفته است: | آیتالله '''[[سید نورالدین شریعتمدار جزایری]]''' در مقاله ''«[[امام حسین و علم به شهادت (مقاله)|امام حسین و علم به شهادت]]»'' در این باره گفته است: | ||
«باید از دیدگاه عقل این موضوع بررسی شود که آیا مانعی در علم گسترده فرابشری [[امام]]{{ع}} وجود دارد؟ و عقل چه مانعی را در وجود این علم درک میکند؟ عقل این گونه علم و خبررسانی را محال نمیداند و مانعی را در دارا بودن آن تصوّر نمیکند. بلکه بالعکس اگر این علم گسترده و فراگیر نبود، ادعای رهبری امّت اثر نداشت و چگونه کسی که آگاهی به حال مردم ندارد، میتواند سعادت دنیا و آخرت آنان را تأمین و تضمین نماید. این موضوع با چند دلیل به اثبات میرسد. | |||
:::::*'''دلیل اول: [[نبوت]] و [[امامت]] رهبری الهی است''': [[نبوت]] و [[امامت]]، منصب الهی است و مردم هیچ گونه مداخلهای در آن نمیکنند. [[امام]]{{ع}} باید از دیگران در کمالات افضل باشد. در حقیقت ملاک گزینش [[امام]]{{ع}}، برتر بودن او از دیگران در تمام صفات است. و اگر در افراد جامعهای که [[امام]]{{ع}} در آن زندگی میکند، کسییافت شود که از [[امام]]{{ع}} فضیلت بیشتری دارد، او سزاوار [[امامت]] است. افضل بودن [[امام]]{{ع}} در یک چیز و در یک مورد نیست، بلکه در تمام صفات و جهات است؛ یکی از فضیلتها که امام باید رتبة بالای آن را داشته باشد، دانش و آگاهی است. امام باید از تمام افراد بشر داناتر و دانشمندتر باشد، چنان که همانند او در افراد جامعه یافت نشود. اگر کسی در میان مردم همسان در دانش با [[امام]]{{ع}} پیدا شود، رسیدن منصب [[امامت]] به هر کدام از آنان مساوی است و محروم شدن یکی از آنان از این منصب ستم در حق اوست. در هیچ زمانی برای [[امام]]{{ع}} همتایی نخواهد بود که دانش گسترده و فراگیری چون او داشته باشد. آن دانش نه با وسایل عادی، بلکه از راه غیرعادی و الهی یافت میشود، و چون از دانش بی انتهای خدا سرچشمه میگیرد و فیضی از دریای ژرف فیض بخش او است، گسترده است و به هر چیزی تعلق میگیرد، زیرا خداوند فیاض مطلق است و بخشش او پایان ندارد. پس دانش را که خداوند به [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} میبخشد، به زمان و یا حالتی اختصاص ندارد. | :::::*'''دلیل اول: [[نبوت]] و [[امامت]] رهبری الهی است''': [[نبوت]] و [[امامت]]، منصب الهی است و مردم هیچ گونه مداخلهای در آن نمیکنند. [[امام]]{{ع}} باید از دیگران در کمالات افضل باشد. در حقیقت ملاک گزینش [[امام]]{{ع}}، برتر بودن او از دیگران در تمام صفات است. و اگر در افراد جامعهای که [[امام]]{{ع}} در آن زندگی میکند، کسییافت شود که از [[امام]]{{ع}} فضیلت بیشتری دارد، او سزاوار [[امامت]] است. افضل بودن [[امام]]{{ع}} در یک چیز و در یک مورد نیست، بلکه در تمام صفات و جهات است؛ یکی از فضیلتها که امام باید رتبة بالای آن را داشته باشد، دانش و آگاهی است. امام باید از تمام افراد بشر داناتر و دانشمندتر باشد، چنان که همانند او در افراد جامعه یافت نشود. اگر کسی در میان مردم همسان در دانش با [[امام]]{{ع}} پیدا شود، رسیدن منصب [[امامت]] به هر کدام از آنان مساوی است و محروم شدن یکی از آنان از این منصب ستم در حق اوست. در هیچ زمانی برای [[امام]]{{ع}} همتایی نخواهد بود که دانش گسترده و فراگیری چون او داشته باشد. آن دانش نه با وسایل عادی، بلکه از راه غیرعادی و الهی یافت میشود، و چون از دانش بی انتهای خدا سرچشمه میگیرد و فیضی از دریای ژرف فیض بخش او است، گسترده است و به هر چیزی تعلق میگیرد، زیرا خداوند فیاض مطلق است و بخشش او پایان ندارد. پس دانش را که خداوند به [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} میبخشد، به زمان و یا حالتی اختصاص ندارد. | ||
:::::*'''دلیل دوم: رهبری [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} برای تمام افراد بشر''': [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} برای راهنمایی تمام افراد بشر با وجود اختلاف زبان، طبیعت، رنگ، گسترش زمین، پراکنده بودن مردم از یکدیگر و بسیاری از جهتهای مختلف که مردم را از هم دور میکند، باید سخن تمامی آنان را بشنود و با آنان سخن بگوید، آن گاه تمامی افراد را در اجرای عدالت و احکام خدا برابر بداند و از حال آنان با خبر باشد؛ این گونه اطلاع و خبر داشتن از مردم را، انسان عادی نمیتواند و فقط انسانی این ویژگی را دار است که از دانش گستردة خدادادی بهره میبرد. [[امام]]{{ع}} باید از دورترین جاهای زمین که مردم در آن زندگانی میکنند باخبر باشد تا درد و رنج آنان را دریابد و اگر نمایندهای را به آن جاها گسیل کرد، در هر زمان از او باخبر باشد تا مبادا او در مقام خود بر مردم ستم کند. اگر [[امام]]{{ع}} مانند دیگر افراد عادی در زمان قدیم، پس از گذشت ماهها و سالها از اخبار دور دست خبرگیری کند و یا با وسایل متعارف آن زمان با فاصلههای زمانی بسیار از حال دیگران با خبر گردد، ستم زمین را فرا میگیرد و فساد بر جامعه استیلا مییابد و هدف و غرضی که در فرستادن [[پیامبر]]{{صل}} و انتخاب [[امام]]{{ع}} از راهنمایی و هدایت مردم است، به دست نخواهد آمد و نیکبختی دنیا و آخرت مردم بر رغم وجود [[امام]]{{ع}} تأمین نخواهد شد. | :::::*'''دلیل دوم: رهبری [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} برای تمام افراد بشر''': [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} برای راهنمایی تمام افراد بشر با وجود اختلاف زبان، طبیعت، رنگ، گسترش زمین، پراکنده بودن مردم از یکدیگر و بسیاری از جهتهای مختلف که مردم را از هم دور میکند، باید سخن تمامی آنان را بشنود و با آنان سخن بگوید، آن گاه تمامی افراد را در اجرای عدالت و احکام خدا برابر بداند و از حال آنان با خبر باشد؛ این گونه اطلاع و خبر داشتن از مردم را، انسان عادی نمیتواند و فقط انسانی این ویژگی را دار است که از دانش گستردة خدادادی بهره میبرد. [[امام]]{{ع}} باید از دورترین جاهای زمین که مردم در آن زندگانی میکنند باخبر باشد تا درد و رنج آنان را دریابد و اگر نمایندهای را به آن جاها گسیل کرد، در هر زمان از او باخبر باشد تا مبادا او در مقام خود بر مردم ستم کند. اگر [[امام]]{{ع}} مانند دیگر افراد عادی در زمان قدیم، پس از گذشت ماهها و سالها از اخبار دور دست خبرگیری کند و یا با وسایل متعارف آن زمان با فاصلههای زمانی بسیار از حال دیگران با خبر گردد، ستم زمین را فرا میگیرد و فساد بر جامعه استیلا مییابد و هدف و غرضی که در فرستادن [[پیامبر]]{{صل}} و انتخاب [[امام]]{{ع}} از راهنمایی و هدایت مردم است، به دست نخواهد آمد و نیکبختی دنیا و آخرت مردم بر رغم وجود [[امام]]{{ع}} تأمین نخواهد شد. | ||
خط ۴۸: | خط ۵۱: | ||
| پاسخدهنده = حسن مهدیفر | | پاسخدهنده = حسن مهدیفر | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[حسن مهدیفر]]''' در پایاننامه دکتری خود با عنوان ''«[[علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن (پایاننامه)|علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[حسن مهدیفر]]''' در پایاننامه دکتری خود با عنوان ''«[[علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن (پایاننامه)|علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«'''ادله عقلی''': '''۱. [[وحی]]''': تردیدی نیست که بر [[پیامبران]] وحی میشود و وحی از دو جهت [[امر غیبی]] محسوب میشود: | |||
یک: از جهت روش و طریق که به نحو غیبی است، وحی یک نوع ارتباط مخصوص و خارق العاده میان [[پیامبر]] و جهان غیب میباشد و پیامبران از طریق وحی با جهان غیب در ارتباط هستند. نوع این ارتباط، خود امر غیبی میباشد. | |||
دوم: از جهت محتوی است، قرآن حاوی بسیاری از معارف غیبی و اخبار حوادث گذشته و آینده است. معارف غیبی قرآن را میتوان در چند محورکلی چنین دسته بندی کرد: | دوم: از جهت محتوی است، قرآن حاوی بسیاری از معارف غیبی و اخبار حوادث گذشته و آینده است. معارف غیبی قرآن را میتوان در چند محورکلی چنین دسته بندی کرد: | ||
خط ۷۰: | خط ۷۵: | ||
| پاسخدهنده = سید امین موسوی | | پاسخدهنده = سید امین موسوی | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید امین موسوی]]'''، در کتاب ''«[[ گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید امین موسوی]]'''، در کتاب ''«[[ گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«'''ادله عقلی''': غایت قوه [[نبوت]] و [[امامت]] این است که به مرتبهای برسند که "عقل بالفعل" از برای آنها حاصل شود و "عقل بالفعل" آن است که صاحب آن به همه حقایق اشیاء بالفعل علم داشته باشند، به نحوی که گویا آنها را مشاهده میکند و هیچ یک از آنها از ذهن آنان زایل نشوند. این معنی از کلام حضرت [[امام علی|امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} نیز آشکار میشود که فرمود {{عربی|"لَو کُشِفَ الغِطاءُ مَا ازدَدتُ یَقِیناً"}}<ref>غررالحکم، عبدالواحد آمدی، ص۵۶۶.</ref> اگر پرده از میان برداشته شود، به یقین من هیچ زیادتی حاصل نمیشود. یعنی اشیاء را به نحوی که هستند مشاهده میکنم و علم به آنها دارم. اگر از کتاب و سنت بینات و شواهدی بر آگاهی بالفعل انبیا و ائمه{{عم}} به دست ما نرسیده بود، دلایل عقلی بر آن کافی و واضح بود و آن دلایل عبارتاند از: | |||
:::::#'''قاعده لطف''': همانطور که با استناد به قاعده لطف، نصب نبوت و [[امامت]] بر حق تعالی لازم است، مزین و متّصف بودن آنها به اکمل صفت، یعنی علم تام نیز عقلاً بر حکیم واجب است. اگر انبیا و ائمه{{عم}} متصف به علم تام نباشند، ناقص خواهند بود و این مخالف با مقتضای لطفی است که برای خداوند واجب است؛<ref>[[الفیه علی هامش علم الائمه (کتاب)|الفیه علی هامش علم الائمه]]، [[محمد محمدی گیلانی]]، ص۱۵۶، دارالنشر اسلامی/ قم، بیتا/ اول.</ref> زیرا ترک لطف موجب اخلال به غرض است، غرض خداوند از نبوت و [[امامت]] رساندن انسانها به کمال است و رساندن به کمال با علم تام است و اگر لطف انجام نگیرد این غرض به دست نخواهد آمد و نقص غرض از حکیم قبیح است. | :::::#'''قاعده لطف''': همانطور که با استناد به قاعده لطف، نصب نبوت و [[امامت]] بر حق تعالی لازم است، مزین و متّصف بودن آنها به اکمل صفت، یعنی علم تام نیز عقلاً بر حکیم واجب است. اگر انبیا و ائمه{{عم}} متصف به علم تام نباشند، ناقص خواهند بود و این مخالف با مقتضای لطفی است که برای خداوند واجب است؛<ref>[[الفیه علی هامش علم الائمه (کتاب)|الفیه علی هامش علم الائمه]]، [[محمد محمدی گیلانی]]، ص۱۵۶، دارالنشر اسلامی/ قم، بیتا/ اول.</ref> زیرا ترک لطف موجب اخلال به غرض است، غرض خداوند از نبوت و [[امامت]] رساندن انسانها به کمال است و رساندن به کمال با علم تام است و اگر لطف انجام نگیرد این غرض به دست نخواهد آمد و نقص غرض از حکیم قبیح است. | ||
:::::#'''قاعده وجود مقتضی و عدم مانع''': اعطای علم فعلی، داخل در عموم قدرت فعل خداوند میباشد و از اصول مسلّم علم الهی هم این است که مقتضای کمال در افاضه آن است، پس مقتضی موجود بوده، از طرفی هم مانعی از جانب انبیا و ائمه{{عم}} بر اخذ علم فعلی نیست، چون آنها اشرف ممکنات و اتم مخلوقات هستند، پس بالاترین مرتبه قابلیت درک این اعطا و فیوضات الهی هستند. از اینرو با وجود مقتضی و عدم مانع، عقلاً درست نیست که خداوند قدرتش را درباره برگزیدگانش اظهار نکند و آنان را بر نحو علم کاملتر قرار ندهد. | :::::#'''قاعده وجود مقتضی و عدم مانع''': اعطای علم فعلی، داخل در عموم قدرت فعل خداوند میباشد و از اصول مسلّم علم الهی هم این است که مقتضای کمال در افاضه آن است، پس مقتضی موجود بوده، از طرفی هم مانعی از جانب انبیا و ائمه{{عم}} بر اخذ علم فعلی نیست، چون آنها اشرف ممکنات و اتم مخلوقات هستند، پس بالاترین مرتبه قابلیت درک این اعطا و فیوضات الهی هستند. از اینرو با وجود مقتضی و عدم مانع، عقلاً درست نیست که خداوند قدرتش را درباره برگزیدگانش اظهار نکند و آنان را بر نحو علم کاملتر قرار ندهد. | ||
خط ۸۰: | خط ۸۶: | ||
| پاسخدهنده = محمد تقی دیاری بیدگلی | | پاسخدهنده = محمد تقی دیاری بیدگلی | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد تقی دیاری بیدگلی]]'''، '''آقای [[حسین قاسمی]]''' و '''خانم [[عصمت نیری]]''' در مقاله ''«[[بررسی علم غیب ائمه در مکتب کلامی علامه طباطبایی و شاگردان وی (مقاله)|بررسی علم غیب ائمه در مکتب کلامی علامه طباطبایی و شاگردان وی]]»'' در اینباره گفتهاند: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد تقی دیاری بیدگلی]]'''، '''آقای [[حسین قاسمی]]''' و '''خانم [[عصمت نیری]]''' در مقاله ''«[[بررسی علم غیب ائمه در مکتب کلامی علامه طباطبایی و شاگردان وی (مقاله)|بررسی علم غیب ائمه در مکتب کلامی علامه طباطبایی و شاگردان وی]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
«میدانیم که همه موقعیتها به طور کلی برای [[پیامبر]]{{صل}} فراهم نشد تا شریعت اسلامی را به طور کامل تبیین کند. عمر [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} محدود بود و لذا باید برای بعد از خود خلیفه و [[امامان]]{{عم}} و جانشینانی قرار میداد تا ادامه دهنده راه او باشند؛ و به همان دلیل که [[پیامبر]]{{صل}} احتیاج به [[علم غیب]] دارد، [[امام]]{{ع}} و جانشین او نیز باید از این علم بهرهمند شود. [[ابن سینا]] میگوید: تجربه و قیاس میپذیرند که نفس انسانی میتواند در عالم خواب به غیب نائل شود و مانعی نیز ندارد که همین علم غیب در حال بیداری به او افاضه شود. و از طرفی [[امامان]]{{عم}} باید آنچه را در راه هدایت بندگان لازم است، بدانند و به علومی که از راه عادی برای افراد مشهود نیست مثل علم به احکام جزئی، آگاه باشند؛ زیرا با احکام کلی شریعت یا با کلیات عقلی به تنهایی نمیتوان به همه پرسشها مردم پاسخ داد. بنابراین، کسی که از طرف خداوند مأمور هدایت بندگان شده است، باید مجهز به [[علم غیب]] باشد چنان که خداوند میفرماید: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}<ref>«او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد».</ref> تا معلوم شود پیامبرانش رسالتهای پروردگارشان را ابلاغ کردهاند»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C_%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D8%A6%D9%85%D9%87_%D8%AF%D8%B1_%D9%85%DA%A9%D8%AA%D8%A8_%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C_%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%87_%D8%B7%D8%A8%D8%A7%D8%B7%D8%A8%D8%A7%DB%8C%DB%8C_%D9%88_%D8%B4%D8%A7%DA%AF%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D9%86_%D9%88%DB%8C_(%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87) بررسی علم غیب ائمه در مکتب کلامی علامه طباطبایی و شاگردان وی]</ref> | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۸۷: | خط ۹۴: | ||
| پاسخدهنده = علی جزیری احسائی | | پاسخدهنده = علی جزیری احسائی | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی جزیری احسائی]]''' در کتاب ''«[[دفع الریب عن علم الغیب (کتاب)|دفع الریب عن علم الغیب]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی جزیری احسائی]]''' در کتاب ''«[[دفع الریب عن علم الغیب (کتاب)|دفع الریب عن علم الغیب]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«از آنجا که حکمت خداوند اقتضا میکند که بندگان خود را مکلف کند و از طرفی بندگان محتاج هدایت هستند و هدایت متوقف بر وجود شریعت و ترغیب و ارهاب بندگان به سوی آن شریعت است و شریعت هم چیزی نیست جز احکامی که خداوند برای اصلاح شئون دینی و دنیایی بندگان قرار داده پس همان حکمت بالغه خداوند اقتضا میکند که ایشان رسولان خود را از بعضی از علوم غیبی که انجام درخواست خداوند از رسولان مانند اقامه قسط و عدل و انذار و تبشیر و تعلیم و اصلاح متوقف بر علم به آنهاست آگاه کند. مضافاً اینکه مطلع کردن رسولان از علوم غیبی فضل و کرم خداوند است و خداوند کریم و فاضل است و هرجا که مستحق فضل و کرم خود را یافت آن را به او عطا میکند»<ref>دفع الریب عن علم الغیب، ص۶۵.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۹۴: | خط ۱۰۲: | ||
| پاسخدهنده = محمد رضا بهدار | | پاسخدهنده = محمد رضا بهدار | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد رضا بهدار]]''' در مقاله ''«[[گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه (مقاله)|گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد رضا بهدار]]''' در مقاله ''«[[گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه (مقاله)|گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«'''ادله عقلی''': از آنجا که [[امام]]{{ع}} خود برگزیده الهی است، به واسطه تربیت نفس خویش و طی کردن مراحل تکامل نفس و مستعد شدن قوه عقل نظری و عملی به درجههای از کمال میرسد که خود، کلام الهی را استماع و فرشتگان را مشاهده میکند و از آن سو، با قوه عملی، قدرت فاعلیت پیدا میکند و عالم ماده را تسخیر میکند؛ از این رو، با فرض اتصال نفس نبی یا امام معصوم{{ع}} به عالم عقول، دیگر حجابی برای نفس باقی نمیماند و ملکوت همه امور بر او عیان میشود. [[ملاصدرا]] در باب دامنه وسیع "علم نبی" تعلیلی دارند که از همان برای گستره [[علم امام]]{{ع}} نیز میتوان استفاده کرد: علم حقیقی همان یقین است که تنها از راه ایجاد زمینه اتصال نفس قدسی با ملائکه به دست میآید. اگر نفس، احتجاب به بدن و قوای آن و تعلق به دنیا و اخلاد در زمین نداشته باشد، به مبادی عالی و ملائکه مقربین، به خصوص به [[روح القدس]] که معلم انبیاست، متصل میگردد و در این هنگام، نقوش علمی و صفات کمالی در آن تلألو میکند، زیرا میان مجردات حجابی نیست و هیچ منع و تقصیر و بخلی در افاضه وجود ندارد، زیرا این امور از ویژگیهای عالم ماده است<ref>[[ملاصدرا]]، اسفار، ج۶، ص۲۷۵ - ۲۸۵.</ref> آن دسته از بزرگانی که قائل به علم مطلق و فعلیِ اماماند، یکی از دلایلشان این است که کاملتر بودن رسالت و [[امامت]] منوط به آن است که صفات [[رسول]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}}، اتم صفات باشد و در صورتی چنین خواهد بود که علمش حضوری و بالفعل به همه امور و وقایع باشد، نه مشروط و مقید بر اراده و خواست، زیرا علم مشروط به اراده گرچه کمال و فضیلت است، اما بالاترین کمال و فضیلت نیست <ref>[[محمد حسین مظفر]]، [[علم الإمام ۲ (کتاب)|علم الإمام]]، ص۵۰.</ref>»<ref>[[گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه (مقاله)|گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه]]، [[تحقیقات کلامی (نشریه)|فصلنامه تحقیقات کلامی]]، شماره ۳، ص۵۴.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۱۰: | ||
| پاسخدهنده = مجید معارف | | پاسخدهنده = مجید معارف | ||
| پاسخ = آقای دکتر '''[[مجید معارف|معارف]]''' و دیگر نویسندگان مقاله ''«[[نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن (مقاله)|نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن]]»'' در اینباره گفتهاند: | | پاسخ = آقای دکتر '''[[مجید معارف|معارف]]''' و دیگر نویسندگان مقاله ''«[[نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن (مقاله)|نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
«بر اساس حکم عقل و منطق، فردی که برای مأموریتی از جانب خداوند منصبی را پذیرفته است، باید ملزومات آن منصب را در اختیار داشته باشد. در تعریف [[امامت]] که بنا به فرمایش [[حضرت رضا]]{{ع}} نگهداری دین و حفظ نظام مسلمانان است <ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۰</ref>، وظیفه [[امام]]{{ع}} نه تنها تبیین دین و تفسیر قرآن، بلکه تدبیر امور امت و رفع مشکلات ایشان به مقتضای زمان و ارائه الگوی حیات طیبه است. با این اوصاف همانگونه که [[رسول خدا]]{{صل}} در امر رسالت به امداد و عنایات خاص الهی نیازمند است، جانشین او و [[امام]]{{ع}} امت به مراتب نیازمندتر است. تدابیر حق تعالی از طریق امر به رسول برای تعلیم [[امام]]{{ع}} و ارتباط ملائکه با [[امام]]{{ع}}، پاسخگوی این نیاز بوده است»<ref>[[نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن (مقاله)|نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن]]؛ ص:۴۱.</ref> | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۱۸: | ||
| پاسخدهنده = علی اصغر رضوانی | | پاسخدهنده = علی اصغر رضوانی | ||
| پاسخ = آقای '''[[علی اصغر رضوانی|رضوانی]]'''، در کتاب ''«[[علم و سلطه غیبی اولیا (کتاب)|علم و سلطه غیبی اولیا]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آقای '''[[علی اصغر رضوانی|رضوانی]]'''، در کتاب ''«[[علم و سلطه غیبی اولیا (کتاب)|علم و سلطه غیبی اولیا]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«اولیای الهی اگر در زمان حیاتشان [[علم غیب]] داشتهاند؛ خصوصاً [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} که به نص آیات قرآن کریم از [[علم غیب]] به اذن الهی آگاه است، این [[علم غیب]] را از طریق نفس داشتهاند نه بدن، نفسی که مجرد بوده و بعد از عروض مرگ بر بدن و جدا شدن از آن باقی است و آثار زمان حیاتش را در افقی وسیعتر دارد. لذا میتوان گفت که اولیای الهی به حکم عقل بعد از مرگ نیز [[علم غیب]] داشته و از اموری که در دنیا اتفاق میافتد نیز آگاه میباشند»<ref>[[علم و سلطه غیبی اولیا (کتاب)|علم و سلطه غیبی اولیا]]، ص۶۷تا۷۲.</ref>. | |||
}} | }} | ||