ویژگیهای علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
ویژگیهای علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۵۹
، ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::# +#)
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-::::::* +*)) |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::# +#)) |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
«اثبات [[علم غیب]] برای [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} اگر به معنای علم حضوری باشد، بلحاظ مقامی از آنهاست که فوق ظرفیت حرکتها و تغییرات و تقدم و تأخرهای زمان میباشد. و رسیدن آنها به این مقام اگرچه به لحاظ ظرف ماده و حرکت از نظر زمانی از خلقت تأخر دارد "یعنی بعد از خلق شدن به این مقام نایل شدهاند" و لکن بر حسب مرتبه وجودی رسیدن آنها به این مقام دارای تقدم دهری است. "یعنی قبل از خلقت دهر ایشان به این مقام رسیدهاند" روایات نیز گویای این حقیقت است که نور [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} قبل از هر چیز خلق شده و آنگاه پس از خلقت آدم به صلب آدم و فرزندان او تا زمان خلقت اجساد [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} انتقال یافته و آنگاه در اجساد ایشان مستقر گشته است. "پس [[علم غیب]] ایشان یعنی علم حضوری به مقام نوری که فوق ظرف ماده و حرکت است". و اگر مراد از [[علم غیب]]، علم حصولی باشد، دو معنا را میتوان تصور کرد: | «اثبات [[علم غیب]] برای [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} اگر به معنای علم حضوری باشد، بلحاظ مقامی از آنهاست که فوق ظرفیت حرکتها و تغییرات و تقدم و تأخرهای زمان میباشد. و رسیدن آنها به این مقام اگرچه به لحاظ ظرف ماده و حرکت از نظر زمانی از خلقت تأخر دارد "یعنی بعد از خلق شدن به این مقام نایل شدهاند" و لکن بر حسب مرتبه وجودی رسیدن آنها به این مقام دارای تقدم دهری است. "یعنی قبل از خلقت دهر ایشان به این مقام رسیدهاند" روایات نیز گویای این حقیقت است که نور [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} قبل از هر چیز خلق شده و آنگاه پس از خلقت آدم به صلب آدم و فرزندان او تا زمان خلقت اجساد [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} انتقال یافته و آنگاه در اجساد ایشان مستقر گشته است. "پس [[علم غیب]] ایشان یعنی علم حضوری به مقام نوری که فوق ظرف ماده و حرکت است". و اگر مراد از [[علم غیب]]، علم حصولی باشد، دو معنا را میتوان تصور کرد: | ||
#علم به نظام ضروری که اراده و منشأ آن در این علم وجود دارد. پیش از این بیان شد که این علم از مبادی اراده نیست و تأثیری در اراده ندارد. بلکه علم به علومی است که مبادی و منشأ اراده و مراد را تشکیل میدهند. | |||
#علم به اشیأ جزئی از طریق[[وحی]] و [[الهام]] و این مانند علم عادی در اراده تأثیر دارد و لکن مرتبه وجود آن پایینتر از مرتبه علم به نظام ضروری است، و مرتبهای از نفس است که اراده در آن تجلی مییابد. | |||
در هیچیک از این علوم، شکلی از علم که [[علم غیب]] را به خداوند متعال اختصاص دهد وجود ندارد. زیرا همه آنها با نوعی تعلیم مناسب از طرف خداوند سبحان حاصل میگردد. در حالیکه دانستیم این علم با علم غیب مختص به خدا تفاوت دارد. | در هیچیک از این علوم، شکلی از علم که [[علم غیب]] را به خداوند متعال اختصاص دهد وجود ندارد. زیرا همه آنها با نوعی تعلیم مناسب از طرف خداوند سبحان حاصل میگردد. در حالیکه دانستیم این علم با علم غیب مختص به خدا تفاوت دارد. | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
«انبياء اولياء و مؤمنين به گواهی قرآن كريم دارای [[علم غیب]] میباشند ولی بهره انبياء و اولياء بيش از ساير مؤمنين است و در عين حال [[علم غیب]] آنان دارای چند ويژگی است: | «انبياء اولياء و مؤمنين به گواهی قرآن كريم دارای [[علم غیب]] میباشند ولی بهره انبياء و اولياء بيش از ساير مؤمنين است و در عين حال [[علم غیب]] آنان دارای چند ويژگی است: | ||
# به هر اندازهای كه باشد باز هم به لحاظ كمی و كيفی محدود به حدود خاصی است؛ | |||
# اكتسابی و عارضی است و ذاتی نيست؛ | |||
# مسبوق به عدم است و ازلی نيست، و دارای انتها است، و سرمدی نمیباشد، دارای ابتدا و انتها است و ازلی و سرمدی نيست؛ | |||
# نشأت گرفته از فيض خود الهی است و مطابق واقع و حقيقت است»<ref>[http://www.ghbook.ir/index.php?name=%D8%A2%D8%B4%D9%86%D8%A7%DB%8C%DB%8C%20%D8%A8%D8%A7%20%D9%86%D9%87%D8%AC%20%D8%A7%D9%84%D8%A8%D9%84%D8%A7%D8%BA%D9%87%20%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%20%D8%B9%D9%84%DB%8C%20%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87%20%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85&option=com_mtree&task=readonline&link_id=2626&page=58&chkhashk=BF1C0AAA0E&Itemid= آشنایی با نهجالبلاغه امام علی، ص۵۸]</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد حسن وکیلی|وکیلی]]''' در سه مقاله ''«[http://erfanvahekmat.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_(%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87_%D9%88_%D8%A7%D9%82%D9%88%D8%A7%D9%84)#_bref10 علم غیب امام (تاریخچه و اقوال)]»'' و مقاله ''«[http://erfanvahekmat.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%28%D8%AA%D8%A8%DB%8C%DB%8C%D9%86_%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%AF%D8%A7%D9%84%DB%8C_%D9%88_%D8%B5%D8%AD%DB%8C%D8%AD%29 علم غیب امام (تبیین دیدگاه اعتدالی و صحیح)]»'' و مقاله ''«[http://erfanvahekmat.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%28%D8%AA%DA%A9%D9%85%DB%8C%D9%84_%D9%86%D8%B8%D8%B1%DB%8C%D9%87_%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%AF%D8%A7%D9%84%DB%8C_%D9%88_%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AE_%D8%A8%D9%87_%D8%B4%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%AA%29 علم غیب امام (تکمیل نظریه اعتدالی و پاسخ به شبهات)]»'' در این باره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد حسن وکیلی|وکیلی]]''' در سه مقاله ''«[http://erfanvahekmat.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_(%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87_%D9%88_%D8%A7%D9%82%D9%88%D8%A7%D9%84)#_bref10 علم غیب امام (تاریخچه و اقوال)]»'' و مقاله ''«[http://erfanvahekmat.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%28%D8%AA%D8%A8%DB%8C%DB%8C%D9%86_%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%AF%D8%A7%D9%84%DB%8C_%D9%88_%D8%B5%D8%AD%DB%8C%D8%AD%29 علم غیب امام (تبیین دیدگاه اعتدالی و صحیح)]»'' و مقاله ''«[http://erfanvahekmat.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%28%D8%AA%DA%A9%D9%85%DB%8C%D9%84_%D9%86%D8%B8%D8%B1%DB%8C%D9%87_%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%AF%D8%A7%D9%84%DB%8C_%D9%88_%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AE_%D8%A8%D9%87_%D8%B4%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%AA%29 علم غیب امام (تکمیل نظریه اعتدالی و پاسخ به شبهات)]»'' در این باره گفته است: | ||
*«همانطور که درباره باری تعالی میگوئیم که خداوند: | *«همانطور که درباره باری تعالی میگوئیم که خداوند: | ||
#علمی در مقام ذات دارد به اجمال و اندماج که عین ذات است. | |||
#علمی دارد در مقام احدیت به اجمال و اندماج. | |||
#علمی دارد در واحدیت به تفصیل. | |||
#علمی دارد در عالم عقل به اعتبار حضور و انکشاف مراتب مادون در آن موطن. | |||
#علمی دارد در عالم مثال به اعتبار حضور و انکشاف مراتب مادون در آن دو موطن. | |||
#علمی دارد که عین علم هر موجود ذی علمی است در موطن خود آن موجود بنا بر توحید افعالی. | |||
#علمی دارد حضوری فعلی که عین تحقق موجودات است. | |||
و علم اول تا سوم قبل الخلق است و علم هفتم مع الخلق و بعدالخلق است و علم چهارم و پنجم و ششم دو حیثیتی است؛ و علم پنجم قابل تغییر بوده و ظرف بداء در علم الهی است و موارد اول تا چهارم همیشه ثابت است و مورد هفتم ثابت و لایتغیر است مگر به تغییر متعلق آن. | و علم اول تا سوم قبل الخلق است و علم هفتم مع الخلق و بعدالخلق است و علم چهارم و پنجم و ششم دو حیثیتی است؛ و علم پنجم قابل تغییر بوده و ظرف بداء در علم الهی است و موارد اول تا چهارم همیشه ثابت است و مورد هفتم ثابت و لایتغیر است مگر به تغییر متعلق آن. | ||
خط ۱۲۱: | خط ۱۲۱: | ||
الف ) مسلّماً انسان کامل هرگاه اراده کند که به حقیقتی احاطه یافته و آن را بداند فوراً به آن علم پیدا میکند و به تعبیری اراده به نوعی علت تامّه برای علم است. به این نکته در مجموعهای از روایات اشاره شده است؛ مرحوم صفار در بصائر در {{عربی|«باب فی الإمام بأنه إن شاء أن یعلم العلم علم»}}<ref>«روایات مربوط به اینکه اگر امام بخواهد نسبت به علم آگاهی یابد، خواهد دانست».</ref>. و ثقة الاسلام کلینی در کافی در {{عربی|«باب أنّ الْأئمّة علیهم السلام إذا شاءوا أن یَعلَموا عُلِّمُوا»}}<ref>«روایات مربوط به اینکه امامان معصوم{{عم}} اگر بخواهند بدانند، تعلیم داده میشوند».</ref> روایت میکنند: | الف ) مسلّماً انسان کامل هرگاه اراده کند که به حقیقتی احاطه یافته و آن را بداند فوراً به آن علم پیدا میکند و به تعبیری اراده به نوعی علت تامّه برای علم است. به این نکته در مجموعهای از روایات اشاره شده است؛ مرحوم صفار در بصائر در {{عربی|«باب فی الإمام بأنه إن شاء أن یعلم العلم علم»}}<ref>«روایات مربوط به اینکه اگر امام بخواهد نسبت به علم آگاهی یابد، خواهد دانست».</ref>. و ثقة الاسلام کلینی در کافی در {{عربی|«باب أنّ الْأئمّة علیهم السلام إذا شاءوا أن یَعلَموا عُلِّمُوا»}}<ref>«روایات مربوط به اینکه امامان معصوم{{عم}} اگر بخواهند بدانند، تعلیم داده میشوند».</ref> روایت میکنند: | ||
#{{عربی|«عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ: «إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ يَعْلَمَ، عُلِّم»}}<ref>«از امام صادق{{ع}} روایت شده است که فرمود: همانا اگر امام بخواهد بداند، تعلیم داده میشود»؛ کافی (ط - دار الحدیث)، ج۱، ص ۲۵۸ ، ح ۱.</ref>. | |||
#وَ عَنْه{{ع}}:{{عربی|«إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ يَعْلَمَ أُعْلِم»}}<ref>«و از ایشان{{ع}} روایت شده است که فرمودند: همانا امام اگر بخواهد بداند، آگاهی داده میشود»؛ الکافی (ط - الإسلامیة)، ج۱، ص ۲۵۸ ، ح ۲.</ref>. | |||
#وَ عَنْه{{ع}}:{{عربی|«إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ يَعْلَمَ شَيْئاً أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِك»}}<ref>«و از ایشان{{ع}} روایت شده است که فرمودند: اگر امام بخواهد نسبت به چیزی آگاه گردد، خداوند متعال او را نسبت به آن چیز آگاه میسازد»؛ الکافی (ط - الإسلامیة)، ج۱، ص ۲۵۸ ، ح ۳.</ref>. | |||
ب) مسلّماً گاهی علومی برای [[پیامبران]] و [[امامان]]{{عم}} بدون اراده حاصل میشود، بلکه خداوند به اراده خود قلب ولیش را به سوئی منعطف نموده و او را ملتفت به حقیقتی کرده و آن حقیقت برای او آشکار میشود. به دیگر تعبیر، صرف توجّه و التفات [[امام]]{{ع}} به یک حقیقت برای شهود و ادراک آن کافی است؛ گرچه این التفات به صورت غیرارادی حاصل شود. در بسیاری از موارد در خواب یا مکاشفه یا در شرائط عادی بر طبق اراده و حکمت الهی التفاتی برای قلب ولی خدا به موجودی حاصل میشود و در اثر این التفات آن حقیقت منکشف میشود. مثلاً این نوع تعابیر را میتوان از این قسم محسوب کرد: | ب) مسلّماً گاهی علومی برای [[پیامبران]] و [[امامان]]{{عم}} بدون اراده حاصل میشود، بلکه خداوند به اراده خود قلب ولیش را به سوئی منعطف نموده و او را ملتفت به حقیقتی کرده و آن حقیقت برای او آشکار میشود. به دیگر تعبیر، صرف توجّه و التفات [[امام]]{{ع}} به یک حقیقت برای شهود و ادراک آن کافی است؛ گرچه این التفات به صورت غیرارادی حاصل شود. در بسیاری از موارد در خواب یا مکاشفه یا در شرائط عادی بر طبق اراده و حکمت الهی التفاتی برای قلب ولی خدا به موجودی حاصل میشود و در اثر این التفات آن حقیقت منکشف میشود. مثلاً این نوع تعابیر را میتوان از این قسم محسوب کرد: | ||
#[[امام علی|امیرالمؤمنین]] {{ع}} فرمودند:{{عربی|«مَلَكَتْنِي عَيْنِي وَ أَنَا جَالِسٌ، فَسَنَحَ لِي رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا ذَا لَقِيتُ مِنْ أُمَّتِكَ مِنَ الْأَوَدِ وَ اللَّدَدِ. فَقَالَ: ادْعُ عَلَيْهِمْ. فَقُلْتُ: أَبْدَلَنِي اللَّهُ بِهِمْ خَيْراً لِي مِنْهُمْ، وَ أَبْدَلَهُمْ بِي شَرّاً لَهُمْ مِنِّي»}}<ref>«در حالی که نشسته بودم چشمانم به خواب رفتند، پس حضرت رسول اکرم{{صل}} را دیدم. پس عرض کردم: ای رسول خدا، چه مقدار از امت تو به من مشقت و دشمنی شدید رسید. ایشان فرمودند: آنان را نفرین کن. گفتم: خداوند متعال به جای آنان گروه بهتری را برایم نصیب گرداند، و به جای من فرد بدتری را برایشان قرار دهد»؛ بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج۳۴، ص ۷۹.</ref>. | |||
#[[امام کاظم|حضرت موسی بن جعفر]] {{ع}}:{{عربی|« بَيْنَمَا أَنَا جَالِسٌ فِي مُصَلَّايَ بَعْدَ فَرَاغِي مِنْ وِرْدِي وَ قَدْ تَنَوَّمَتْ عَيْنَايَ إِذْ سَنَحَ جَدِّي رَسُولُ اللَّهِ ص فِي مَنَامِي فَشَكَوْتُ إِلَيْهِ مُوسَى بْنَ الْمَهْدِيِّ وَ ذَكَرْتُ مَا جَرَى مِنْهُ فِي أَهْلِ بَيْتِهِ وَ أَنَا مُشْفِقٌ مِنْ غَوَائِلِهِ فَقَالَ لِي لِتَطِبْ نَفْسُكَ يَا مُوسَى فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لِمُوسَى عَلَيْكَ سَبِيلًا»}}<ref>«در حالی که من در محل نماز خود پس از اتمام اذکار خود نشسته بودم، چشمانم به خواب رفتند، جدم رسول الله{{صل}} را در خواب دیدم. شکایت خود را از موسی پسر مهدی نزد ایشان بردم، و اتفاقاتی را که میان او و خانوادهاش رخ داده بودند را خدمت ایشان عرض نمودم، در حالی که من از فساد او در ترس بودم. پس حضرت (رسول) فرمودند دلت از او آرام باشد ای موسی، که خداوند متعال راه تسلطی از موسی بر تو قرار نداده است»؛ بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج۴۸، ص ۱۵۲.</ref>. | |||
تذکر این مطلب لازم است که به جهت اتصال شدید عالم مثال با عالم طبع معمولاً ارتباط حسی با یک موجود در عالم طبع، برای نفوس لطیف و طاهر سبب میشود که خودبخود و بدون اراده التفات به عالم مثال آن نیز حاصل شده و صورت ملکوتی آن شیء و گاه گذشته و آینده آن نیز برای شخص منکشف شود. این نوع علم که در میان اهل دل فراوان حاصل میشود از نوع علومی است که بسیار شائع بوده و بدون اراده حاصل میشود مگر شخص قوی بوده و اراده عدم آن را بنماید ولی مشروط به برقراری نوعی ارتباط حسی است. همین حالت در توجّه کردن به امور غائب و تمرکز بر آنان برای اولیاء و خوبان به وجود میآید. | تذکر این مطلب لازم است که به جهت اتصال شدید عالم مثال با عالم طبع معمولاً ارتباط حسی با یک موجود در عالم طبع، برای نفوس لطیف و طاهر سبب میشود که خودبخود و بدون اراده التفات به عالم مثال آن نیز حاصل شده و صورت ملکوتی آن شیء و گاه گذشته و آینده آن نیز برای شخص منکشف شود. این نوع علم که در میان اهل دل فراوان حاصل میشود از نوع علومی است که بسیار شائع بوده و بدون اراده حاصل میشود مگر شخص قوی بوده و اراده عدم آن را بنماید ولی مشروط به برقراری نوعی ارتباط حسی است. همین حالت در توجّه کردن به امور غائب و تمرکز بر آنان برای اولیاء و خوبان به وجود میآید. | ||
خط ۱۵۵: | خط ۱۵۵: | ||
| پاسخدهنده = جواد رنجبر | | پاسخدهنده = جواد رنجبر | ||
| پاسخ = آقای '''[[جواد رنجبر]]''' در مقاله ''«[http://rasekhoon.net/article/show/173509/%DA%A9%D9%86%DA%A9%D8%A7%D8%B4%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%DA%A9%DB%8C%D9%81%DB%8C%D8%AA-%D9%88%D8%B3%D8%B1%DA%86%D8%B4%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%87%D9%84-%D8%A8%DB%8C%D8%AA(%D8%B9%D9%84%D9%8A%D9%87%D9%85-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85)/ کنکاشی در کیفیت و سرچشمههای علم اهل بیت]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آقای '''[[جواد رنجبر]]''' در مقاله ''«[http://rasekhoon.net/article/show/173509/%DA%A9%D9%86%DA%A9%D8%A7%D8%B4%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%DA%A9%DB%8C%D9%81%DB%8C%D8%AA-%D9%88%D8%B3%D8%B1%DA%86%D8%B4%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%87%D9%84-%D8%A8%DB%8C%D8%AA(%D8%B9%D9%84%D9%8A%D9%87%D9%85-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85)/ کنکاشی در کیفیت و سرچشمههای علم اهل بیت]»'' در اینباره گفته است: | ||
#'''[[رابطه علم لدنی با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|تعریف علم لدنّی یا حضوری:]]''' علم لدنّی آن علمی است که انسان بدون واسطه از خداوند دریافت میکند. بنابر تعریف [[محمد رضا مظفر|علامه محمد رضا مظفر]]، [[رابطه وراثت از پیامبر یا امام پیشین با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|علم امام از طریق نبی یا امام قبلش حاصل میشود]]؛ و هر گاه مسألهای جدید حادث شود، به وسیله [[رابطه روح یا روح القدس با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|قوه قُدسیه]] و [[رابطه وحی یا الهام با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|از طریق الهام]] به دست میآورد به این صورت که [[اینکه معصوم هرگاه بخواهد علم به غیب پیدا میکند به چه معناست؟ (پرسش)|هر گاه خواست چیزی را بداند اراده میکند]]؛ و آن گاه، حقیقت آن را بدون اشتباه و بدون نیاز به ادلّه عقلی و یا تلقینات معلّمی میفهمد، با این وصف که [[آیا علم غیب معصوم قابلیت افزایش دارد؟ (پرسش)|علم ایشان قابل ازدیاد میباشد]]. بعضی نیز بین [[علم غیب فعلی یا حضوری یا دائمی و احاطی به چه معناست؟ (پرسش)|علم حضوری]] و [[علم غیب شأنى یا استعدادی یا ارادی و اختیاری به چه معناست؟ (پرسش)|ارادی یا اشائی]] تفاوت گذاشتهاند؛ به این بیان که [[رابطه علم لدنی با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|علم لدنّی]] یا حضوری را [[علم غیب فعلی یا حضوری یا دائمی و احاطی به چه معناست؟ (پرسش)|علم فعلی]] و یا لفظی و [[علم غیب شأنى یا استعدادی یا ارادی و اختیاری به چه معناست؟ (پرسش)|علم ارادی و اشائی]] را بالقوّه و استعداد معرفی کردهاند. پس معلوم شد، این علمی است که خداوند به هر کسی که بخواهد عنایت میکند و اکتسابی و برای عموم انسانها نیست؛ و از آنجا که [[امام]] فرد [[برگزیده]] و [[جانشین پیامبر]] است، اگر خداوند بخواهد این نوع علم را در اختیار کسی قرار دهد، مسلّماً او شایستهترین فرد میباشد. | |||
#'''[[تفاوت علم غیب خدا و معصوم چیست؟ (پرسش)|تفاوت علم خداوند و علم امام:]]''' اول اینکه علم پروردگار قدیم و پیش از معلوماتش است؛ دوم این که علم خداوند عین ذاتش است؛ و علت تمام معلومات بوده و سبب موجودیت کل مخلوقات است؛ امّا علم امام حادث و بعد از معلوماتش است و عین ذاتش نیست؛ و علت معلومات و موجودات هم نمیباشد. همانا حضوری بودن علم نزد امام به معنای انکشاف است؛ یعنی، معلومات نزدش به طور فعلی متجلّی و منکشف است، نه این که، بعداً خواهد دانست. | |||
#'''[[فرق علم غیب پیامبر با امام چیست؟ (پرسش)|بین علم پیغمبر و امام دوگانگی نیست:]]''' قول به تفصیل بین [[علم امام]]{{ع}} به احکام و موضوعات، این اقتضاء را دارد که یا باید همین تفصیل را نسبت به پیغمبر نیز قائل شویم؛ یا این که، این دوگانگی را در [[علم امام]]{{ع}} نیز بپذیریم؛ زیرا [[علم امام]]{{ع}} همان علم پیامبر است که به ارث رسیده است؛ پس حق این است که ملاک علم پیغمبر و امام در احکام و موضوعات ملاک واحد است؛ وگرنه با پیغمبر اختلاف خواهند داشت، و در تحصیل بخشی از آن نیازمند جستجو خواهند بود، حال آن که در شأن معصومین نیست که نیاز به جستجو داشته باشند؛ زیرا، خود نص الهی و حجّت بر دیگران میباشند، و نسیان و غفلت بشری بر آنها عارض نمیشود؛ وگرنه در این فرض با دیگران یکسان خواهند بود. | |||
#'''[[آیا علم معصوم به امور غیبی تفصیلی و با جزئیات است یا اجمالی و کلی؟ (پرسش)|در این مقام مراد از علم حضوری امام، علم در موضوعات خارجیه جزئیه است:]]''' نه این که در موضوعاتی که برای احکام کلیه وضع شده است؛ زیرا، جهل و ندانستن احکام این موضوعات را، نقص به مقام امام و تنزّل دادن عظمت امام است؛ و بیان احکام از وظایف و خصایص اوست؛ زیرا، جایز نیست، از امام، از حکم مسألهای سؤال کنند که علم آن در نزد امام حاضر نباشد. علمای کلام، درباره علم امام، دیدگاههای مختلفی دارند: برخی معتقدند که علم امام فضیلت دارد؛ و برخی معتقدند که علم امام فضیلت ندارد؛ و برخی برآنند که علم امام بالقوه میباشد؛ و صاحب نظران دیگر قائلند که علم امام در احکام فضیلت دارد؛ و در موضوعات بالقوه میباشد. این نکته لازم ذکر است که در هر جا که علم امام فضیلت نداشته باشد، امامت وی قابل اثبات نمیباشد؛ چون، لازم میآید که شخص امام در آن لحظه نسبت به آن مورد خاص علم کافی نداشته باشد؛ پس امام در آن مورد خاص، هیچ برتری بر دیگران ندارد تا بتواند امام و راهنمای آنها باشد؛ بنابراین لازمه قول به اینکه هیچ زمانی خداوند هیچ امّتی را بدون امام نگذاشته است؛ و همیشه و در همه زمانها، لحظه به لحظه و کمتر از آن متوجه آنهاست، و ایشان را به سوی راه راست هدایت میکند؛ این است که بگوئیم: امام باید همیشه نسبت به همه چیز علم داشته باشد تا بتواند امام مردم باشد، و این چیزی جز فعلیت علم ایشان نمیباشد. اینجا فرض دیگری نیز قابل تصوّر است: علم به موضوعاتی که دارای احکامی متعلق به آن موضوعات باشد؛ زیرا، چنان چه علم فعلی به موضوعات آن وجود نداشته باشد، علم به احکام آن نیز فعلیت نخواهد داشت. | |||
#'''[[علم غیب فعلی یا حضوری یا دائمی و احاطی به چه معناست؟ (پرسش)|قبض و بسط و فعلیت علم:]]''' لازمه بسط علم برای [[ائمه]]{{عم}}، به جز فعلیت علم آنها مفهوم دیگری نخواهد داشت. از [[امام رضا]]{{ع}} سؤال شد که آیا از رطب و ریحان مسموم آگاهی داشته است؟ فرمودند: آری میدانست، ولکن آن را از وی محجوب نمود، تا آن که حکم الهی اجرا شود. از این روایت استفاده میشود که [[علم امام]]{{ع}} به این موضوع و مانند آن فعلیت دارد، مگر آن که از وی سلب گردد. | |||
#'''نفی تحیّر از امام:''' فرض بر این است که مسائل برای رفع تحیّر به امام رجوع مینماید، چنانچه امام، نیز در آن لحظه خود در جستجوی پاسخ آن باشد، مسائل و امام، در آن لحظه، در تحیّر یکسان خواهند بود؛ و امامت در آن لحظه اندکی قابل تأمل است. | |||
#'''[[منابع علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|منابع علم امام:]]''' روایات فراوان داریم از جمله: روایت [[امام صادق]]{{ع}} که فرمودند: {{عربی|«نحن خزّان الله فی السماء و خزّانُه فی الارض»}} چنان که پیغمبر دارای ذخایر و مکنونات الهی بوده است؛ و به اقتضای آن، علم وی فعلی باشد، فعلیت علم امام، نیز به اعتبار حمل آن، ضرورت داشته است. ثانیاً: بدلیل عدم قول به فصل بین [[علم امام]]{{ع}} و علم [[پیامبر]]{{صل}}، باید [[علم امام]]{{ع}}، نیز فعلی باشد؛ چون، [[ائمه]]{{عم}} ظرف علم پیامبراند؛ و علم را از ایشان به ارث برده اند. | |||
#'''[[رابطه مقام راسخان در علم با علوم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|رسوخ در علم:]]''' به اعتقاد شیعه [[ائمه]]{{عم}} دارای [[آیا علم به تأویل قرآن علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|علم به تأویل]] هستند. | |||
#'''فراگیری [[علم امام]]{{ع}}:''' درروایت آمده است: [[اینکه معصوم هرگاه بخواهد علم به غیب پیدا میکند به چه معناست؟ (پرسش)|چنانچه اراده چیزی را کنند به آن عالم خواهند شد]]. به اقتضای این گفته آن [[علم غیب فعلی یا حضوری یا دائمی و احاطی به چه معناست؟ (پرسش)|فعلیت خواهد داشت]]؛ چون اگر فعلی نباشد، ممکن است اراده بکنند، ولی به دلایلی مختلف موفق به درک و فهم آن نشوند؛ از طرفی ائمه معصوم هستند؛ و دروغ و سهو و اشتباه نمیکنند؛ علاوه بر اینکه ایشان همیشه با [[رابطه روح یا روح القدس با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|روح القدس مورد حمایت و تأیید میباشند]] که اخبار شرق و غرب عالَم را در یک لحظه برای ایشان بازگو میکنند. [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} بارها به مخاطبین فرمودند: من بر راههای آسمان از راههای زمین بیشتر از شما آگاهم. حاضر جوابی حضرت، دلیلی بر فعلیت علم آنهاست؛ شاهد بر این مطلب؛ نیز این است که هیچ کس دیگری غیر از ایشان چنین ادعایی نکرد؛ مگر این که رسوا شد؛ چون علم فعلی آن مورد را نداشت. | |||
#'''[[آیا علم غیب از جنس شهود یا علم حضوری است؟ (پرسش)|علم حضوری در رسالت و امامت کاملتر است:]]''' البته کامل ترین صفات در [[امامت]] و رسالت، [[امام]]{{ع}} و [[پیامبر]]{{صل}} باید باشد که برگزیدهترین افراد هستند؛ و علم حضوری، کاملترین کمال در باب علم است. حضوری بودن علم کامل ترین نعمت است: نعمت هر قدر کامل تر و صفتی که امام و یا پیغمبر به آن متصف می شود هر قدر با فضیلت تر باشد از کمال منّت بوده و غایت جود و بخشش خداوندی را می رساند؛ و همچنین عقل شک ندارد که علم حضوری کامل ترین نعمت و قدرت است؛ صاحب علم حضوری از فریب خوردن مصونتر است: زمانی که همه چیز، از ریز و درشت آن چه دیده میشود وآن چه نامرئی است، و آنچه که انجام شده و یا نشده، نزد امامان به علم حضوری روشن و معلوم باشد، هیچ گاه کسی نمیتواند حق و حقیقت را برای آنها به گونهای دیگر بیان کند، و جلوه دهد؛ بنابراین دارا بودن و متصف بودن امامان به علم حضوری آنان را در برابر افراد منافق و فریب کار مصون میکند»<ref>[http://rasekhoon.net/article/show/173509/%DA%A9%D9%86%DA%A9%D8%A7%D8%B4%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%DA%A9%DB%8C%D9%81%DB%8C%D8%AA-%D9%88%D8%B3%D8%B1%DA%86%D8%B4%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%87%D9%84-%D8%A8%DB%8C%D8%AA(%D8%B9%D9%84%D9%8A%D9%87%D9%85-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85)/ کنکاشی در کیفیت و سرچشمههای علم اهل بیت]</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۷۳: | خط ۱۷۳: | ||
«از آنچه در اخبار و نیز قرآن کریم در رابطه با شخیصت علمی [[امام]] آمده، روشن میشود آنان برگزیدگانی هستند که با عنایت خاص الهی از قدرت دید و بینشی فراتر از سطح این جهان و حوادث آن، برخوردارند. آنان به کنه جهان واقف، از اسرار قرآن آگاه، و به حوادث غیبی و سرگذشتهای آینده مطّلعند. آنان، جز از دانش غیبی سخن نمیگویند و آنچه بر زبان میآورند، یا به تعلیم [[رسول الله]]{{صل}} است، و یا به افاضۀ مقام رحمانی. در ترسیمی از سیمای علمی [[امام]]، توسط [[امام باقر]]{{ع}} میخوانیم: [[امام]] باید در اوج علم و معرفت و بر قلّۀ رفیع بینش باشد تا بتواند قافله سالار رهروان طریق کمال باشد. او باید علم و بینش خود را از سرچشمۀ زلال حقیقت گرفته و دست پروردۀ عنایات غیبی الهی باشد تا با آگاهی از اسرار هستی، مربّی حقیقی انسانها و راهنمای آدمها به سوی مقصد الهی و خیر و سعادت دنیا و آخرت باشد. از اینرو در روایات اسلامی، از [[امام]] به عنوان "خزانهدار علم خدا" و "ترجمان [[وحی]] الهی" نام برده شده است: | «از آنچه در اخبار و نیز قرآن کریم در رابطه با شخیصت علمی [[امام]] آمده، روشن میشود آنان برگزیدگانی هستند که با عنایت خاص الهی از قدرت دید و بینشی فراتر از سطح این جهان و حوادث آن، برخوردارند. آنان به کنه جهان واقف، از اسرار قرآن آگاه، و به حوادث غیبی و سرگذشتهای آینده مطّلعند. آنان، جز از دانش غیبی سخن نمیگویند و آنچه بر زبان میآورند، یا به تعلیم [[رسول الله]]{{صل}} است، و یا به افاضۀ مقام رحمانی. در ترسیمی از سیمای علمی [[امام]]، توسط [[امام باقر]]{{ع}} میخوانیم: [[امام]] باید در اوج علم و معرفت و بر قلّۀ رفیع بینش باشد تا بتواند قافله سالار رهروان طریق کمال باشد. او باید علم و بینش خود را از سرچشمۀ زلال حقیقت گرفته و دست پروردۀ عنایات غیبی الهی باشد تا با آگاهی از اسرار هستی، مربّی حقیقی انسانها و راهنمای آدمها به سوی مقصد الهی و خیر و سعادت دنیا و آخرت باشد. از اینرو در روایات اسلامی، از [[امام]] به عنوان "خزانهدار علم خدا" و "ترجمان [[وحی]] الهی" نام برده شده است: | ||
#'''خزانه دار علم الهی:''' {{عربی|«عَنِ الْإِمَامِ الْبَاقِر {{ع}}: نَحْنُ خُزَّانُ عِلْمِ اللَّهِ وَ نَحْنُ تَرَاجِمَةُ وَحْيِ اللَّه»}}<ref>کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۱۹۲، ح ۳ و ص ۲۹۶، ح ۶ در حدیث اخیر، به جای [[وحی]] کلمۀ «أمر» آمده است.</ref>. و نیز [[رسول خدا]]{{صل}}، [[حضرت علی]]، [[امام باقر]] و [[امام صادق]]{{عم}}، صریحاً [[اهل بیت]]{{عم}} را وارث علم انبیاء معرفی فرمودهاند. | |||
#'''وارثان علوم انبیاء:'''{{عربی|« عَن أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ نَحْنُ وَرَثَةُ كِتَابِ اللَّهِ وَ نَحْنُ صَفْوَتُهُ»}}<ref>حسن بن سلیمان الحلی، مختصر بصائر الدرجات، ص ۶۳.</ref>. در زیارت جامعه نیز میخوانیم: {{عربی|« السَّلَامُ عَلَى أَئِمَّةِ الْهُدَى وَ مَصَابِيحِ الدُّجَى وَ أَعْلَامِ التُّقَى وَ ذَوِي النُّهَى وَ أُولِي الْحِجَى وَ كَهْفِ الْوَرَى وَ وَرَثَةِ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْمَثَلِ الْأَعْلَى وَ الدَّعْوَةِ الْحُسْنَى وَ حُجَجِ اللَّهِ عَلَى أَهْلِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ الْأُولَى وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُه»}} و بالأخره صفاتی چون؛ اعلم الناس، راسخون فی العلم، معدن العلم و عیش العلم، تنها زیبندۀ دانش آنان است. | |||
#'''داناترین مردم:'''{{عربی|«عَنِ الْإِمَامِ الرِّضَا {{ع}}: إِنَّ الْأَنْبِيَاءَ وَ الْأَئِمَّةَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ يُوَفِّقُهُمُ اللَّهُ، وَ يُؤْتِيهِمْ مِنْ مَخْزُونِ عِلْمِهِ وَ حِكَمِهِ مَا لَايُؤْتِيهِ غَيْرَهُمْ؛ فَيَكُونُ عِلْمُهُمْ فَوْقَ عِلْمِ أَهْلِ الزَّمَانِ، فِي قَوْلِهِ تَعَالَى: {{متن قرآن|أَ فَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدى فَما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ}}<ref>سوره یوسف، آیه: ۳۵.</ref> وَ قَوْلِهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالى: {{متن قرآن|وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً}}<ref>سوره بقره، آیه: ۲۶۹.</ref> وَ قَوْلِهِ فِي طَالُوتَ: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ عَلَيْكُمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ وَ اللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ}} <ref>سوره بقره، آیه: ۲۴۷.</ref>»}} | |||
#'''راسخان در علم:'''{{عربی|«الْإِمَامِ الصَّادِق {{ع}}: نَحْنُ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ وَ نَحْنُ نَعْلَمُ تَأْوِيلَه»}}<ref>کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۲۱۳، ح ۱</ref> | |||
#'''معدن و سرچشمه علم:'''{{عربی|«الْإِمَامِ زَيْنِ الْعَابِدِين {{ع}} مَا يَنْقِمُ النَّاسُ مِنَّا فَنَحْنُ وَ اللَّهِ شَجَرَةُ النُّبُوَّةِ وَ بَيْتُ الرَّحْمَةِ وَ مَوْضِعُ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلَائِكَةِ وَ مَعْدِنُ الْعِلْم»}} <ref>کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۱۲۲، ح ۱.</ref> | |||
#'''حیات علم:'''{{عربی|« الإِمامِ عَلِي {{ع}}: وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ لَنْ تَعْرِفُوا الرُّشْدَ حَتَّى تَعْرِفُوا الَّذِي تَرَكَهُ وَ لَنْ تَأْخُذُوا بِمِيثَاقِ الْكِتَابِ حَتَّى تَعْرِفُوا الَّذِي نَقَضَهُ وَ لَنْ تَمَسَّكُوا بِهِ حَتَّى تَعْرِفُوا الَّذِي نَبَذَهُ فَالْتَمِسُوا ذَلِكَ مِنْ عِنْدِ أَهْلِهِ فَإِنَّهُمْ عَيْشُ الْعِلْمِ وَ مَوْتُ الْجَهْلِ هُمُ الَّذِينَ يُخْبِرُكُمْ حُكْمُهُمْ عَنْ عِلْمِهِمْ وَ صَمْتُهُمْ عَنْ مَنْطِقِهِمْ وَ ظَاهِرُهُمْ عَنْ بَاطِنِهِمْ لَا يُخَالِفُونَ الدِّينَ وَ لَا يَخْتَلِفُونَ فِيهِ فَهُوَ بَيْنَهُمْ شَاهِدٌ صَادِقٌ وَ صَامِتٌ نَاطِق»}}<ref>کلینی، الکافی، ج ۸، ص ۳۹۰، ح ۵۸۶ و نهج البلاغه، خطبۀ ۱۴۷.</ref>»»<ref>[[علم لدنی در قرآن و حدیث (پایاننامه)|علم لدنی در قرآن و حدیث]]؛ ص ۱۱۰ - ۱۱۲.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۳۴: | خط ۲۳۴: | ||
*«در مورد [[علم]] [[امامان]]{{ع}} نکاتی را باید مد نظر قرار داد: | *«در مورد [[علم]] [[امامان]]{{ع}} نکاتی را باید مد نظر قرار داد: | ||
#[[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه اطهار]]{{ع}} در مسائل عادی، فردی و امور اجتماعی، موظّف به استفاده از علم عادی بودهاند. از این رو همواره در این گونه مسائل، از طرق معمولی تحقیق و کسب آگاهی نموده و بر اساس برآیندهای آن عمل میکردند. سر این مسأله نیز آن است که آنان الگوی بشریتاند و اگر در مسیر زندگی و حرکتهای اجتماعی، راهی غیر از این بپویند، دیگر جنبه اسوه بودن خود را از دست خواهند داد و جهانیان به بهانه آنکه آنان با علم لدنی عمل میکردهاند، از حرکتهای سازنده، انقلابی و اصلاحی باز خواهند ایستاد. | |||
#برخی بر این عقیده اند که [[علم غیب]] برای [[پیامبر ]]{{صل}} و [[امامان ]]{{عم}} شأنی است؛ یعنی، چنان نیست که همواره هر چیزی را بالفعل بدانند؛ بلکه اگر بخواهند از طریق غیبی بدانند، خواهند دانست و یا اگر خدا بخواهد، علم چیزی را در اختیار آنان قرار خواهد داد. | |||
#[[علم غیب]] گاهی به واقع محتوم و تغییر ناپذیر تعلق می گیرد. بنابراین بعضی از چیزهایی که [[پیامبر]] {{صل}} و [[امامان ]]{{ع}} از طریق غیبی میدانند، همان چیزی است که حتما واقع خواهد شد؛ مانند کسی که از عمارت بسیار بلندی پرتاب گردیده و در بین راه میداند که به سرعت به زمین اصابت خواهد کرد. این گونه آگاهی چیزی نیست که با آن بتوان تغییری ایجاد نمود و سرنوشت چیزی را تغییر داد. به عبارت دیگر، گاهی علم به صورت تعلیقی و شرطی است؛ مثل اینکه انسان بداند اگر از منزل بیرون رود تصادف خواهد کرد. این قضیهای شرطی است و فرد ممکن است با بیرون نرفتن از منزل، خود را حفظ کند؛ ولی اگر بداند که در روز معینی فلان حادثه برای او اتفاق خواهد افتاد و چیزی اختیاری در دگرگونی آن دخیل نیست، آیا باز هم خواهد توانست از بروز آن جلوگیری نماید؟ علم [[ائمه]] {{عم}} به کیفیت مرگ خود میتواند از این نوع نیز تفسیر شود. | |||
#نکته دیگر آن که بین علم لدنی و علم معمولی و عادی تفاوت اساسی وجود دارد و آن این که [[علم لدنی]] معیار و میزان تکلیف نمیباشد، آن چه را که [[ائمه طاهرین]] {{ع}} در مسایل مختلف از جمله شهادت خود از این قبیل بوده است؛ برعکس علم عادی و عمدی که زمینهاش برای همه مردم وجود دارد معیار تکلیف پذیری است که [[ائمه اطهار]] {{ع}} براساس همین علم گاهی به کاری دست میزدند و گاهی از کارهایی پرهیز میکردند»<ref>[http://porseman.org/q/show.aspx?id=121961 وبگاه پرسمان]</ref>. | |||
*«در قرآن هم آیاتی هست که [[علم غیب]] داشتن [[معصومین]] را تأیید میکند. از جمله دو آیه زیر: {{متن قرآن| [[آیا آیه ۷ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ]]}}<ref>اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات محکماند، که بنیاد این کتاباند و برخی دیگر آیات متشابهاند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی میکنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمیداند و استواران در دانش، میگویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمیگیرد؛ سوره آل عمران ، آیه ۷.</ref>؛ {{متن قرآن| وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحَى }}<ref> و از سر هوا و هوس سخن نمیگوید آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی میشود؛ سوره نجم ، آیه ۳ - ۴.</ref>. | *«در قرآن هم آیاتی هست که [[علم غیب]] داشتن [[معصومین]] را تأیید میکند. از جمله دو آیه زیر: {{متن قرآن| [[آیا آیه ۷ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ]]}}<ref>اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات محکماند، که بنیاد این کتاباند و برخی دیگر آیات متشابهاند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی میکنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمیداند و استواران در دانش، میگویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمیگیرد؛ سوره آل عمران ، آیه ۷.</ref>؛ {{متن قرآن| وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحَى }}<ref> و از سر هوا و هوس سخن نمیگوید آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی میشود؛ سوره نجم ، آیه ۳ - ۴.</ref>. | ||
خط ۲۴۸: | خط ۲۴۸: | ||
*«[[امام]]{{ع}} از دو نوع علم برخوردار است: | *«[[امام]]{{ع}} از دو نوع علم برخوردار است: | ||
#علم عادی، که برای نوع بشر قابل تحصیل است. | |||
#[[علم غیب]]، که موهبتی الهی است. | |||
[[امام]]{{ع}} که برگزیده خداست و مدارج قوس صعودی را پیموده است، به لطف و اذن و اراده الهی با سرچشمه علم الهی تماس پیدا میکند و از حوادث گذشته و حال و آینده آگاه میگردد. بر این اساس: | [[امام]]{{ع}} که برگزیده خداست و مدارج قوس صعودی را پیموده است، به لطف و اذن و اراده الهی با سرچشمه علم الهی تماس پیدا میکند و از حوادث گذشته و حال و آینده آگاه میگردد. بر این اساس: |