پرش به محتوا

آیا غیر معصوم می‌تواند از غیب آگاهی یابد؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۰۱: خط ۱۰۱:
(...)
(...)
:::::*'''وقوع [[علم غیب]]:''' دلیل دیگری که برای اثبات امکان [[علم غیب]] برای انسان می‌توان بدان تمسک نمود قاعده معروف "ادل الدلیل علی امکان شئ وقوعه" به ضمیمه قاعده مشهور دیگر "حکم الامثال فیما یجوز و ما لا یجوز واحد"<ref>حكیم سبزواری، تعلیقات علی الشواهد الربوبیه، بیروت، مؤسسه التاریخ العربی، بی تا، ص ۴۵۹.</ref>. می‌باشد. قاعده اول مفاد واضحی دارد چه اینکه اگر امری ممتنع الوقوع باشد، خواه امتناعش بالذات باشد و خواه بالغیر، در خارج تحقق نخواهد یافت. حال اگر فرض کردیم "الف" تحقق خارجی یافت مسلماً خواهیم دانست که "الف" نه امتناع ذاتی دارد و نه امتناع غیری، بلکه امری ممکن است. هم به امکان ذاتی و هم به امکان وقوعی. و دیگر هیچ نیازی به استدلال و اقامه حجت بر امکانش نخواهیم داشت. زیرا خود وقوع خارجی، بیش و پیش از هر استدلالی دلالت بر امکانش دارد. و اما قاعده دوم یعنی قاعده حکم الامثال، مفادش آن است که هر امری برای فردی از افراد یک طبیعت نوعی ممکن باشد برای دیگر افراد آن طبیعت که در اصطلاح مثل یا مماثل آن نامیده می‌شود ممکن خواهد بود و هر امری که برای فردی از افراد آن طبیعت ممتنع باشد برای همه افراد آن، ممتنع خواهد بود. بنابراین به عنوان مثال اگر ثابت شد کتابت برای زید امکان دارد بر طبق این قاعده، ثابت می‌شود که برای عمرو هم ممکن است و اگر ثابت شد که پرواز برای زید ممتنع است، معلوم می‌شود که در حق عمرو هم ممتنع خواهد بود. چه اینکه افراد یک طبیعت نوعی در ذات و لوازم ذاتی یکسانند و اگر حکمی بر فردی از افراد آن طبیعت، به لحاظ ذاتش و یا لوازم ذاتی‌اش روا باشد بر دیگر افراد هم روا خواهد بود، و اگر ناروا باشد بر همگان ناروا خواهد بود. حال با توجه به این دو قاعده مشهور به بحث امکان علم غیب برای انسان برمی‌گردیم. بر اساس قاعده اول اگر در موردی ثابت شد که برای فرد یا افرادی از انسان‌ها علم به امور غیبی محقق شده است معلوم می‌شود تحقق [[علم غیب]] برای او امکان داشته است چه اینکه اگر ممتنع بود، واقع نمی‌شد. و براساس قاعده دوم، تحقّق [[علم غیب]] برای همه افراد انسان ممکن خواهد بود چه اینکه همه افراد انسان تحت یک طبیعت نوعی واقع شده و همه مثل هم هستند. پس حال که تحقق علم به امور غیبی برای فردی یا افرادی ثابت گردیده، امکانش برای همه افراد انسان ثابت خواهد شد. پس در این طریق استدلال بر اثبات امکان [[علم غیب]] برای انسان، کافی است حتی یک مورد که قطعاً [[علم غیب]] برای فردی از انسان‌ها تحقق پیدا کرده است را نشان دهیم تا امکانش برای همه اثبات گردد؛ و البته چنین کاری بسیار سهل است چه اینکه موارد اطلاع اولیاء خدا و انسان‌های تعالی یافته و حتی بعضاً افراد عادی بر حوادث گذشته و یا آینده و یا اطلاع بر افکار و نیّات انسان‌ها، آن‌قدر در تذکره‌ها و شرح احوال بزرگان نقل شده است که قابل احصاء نیست و از حد تواتر بسیار فراتر رفته است؛ حتی نسبت به برخی معاصران آن‌قدر حکایات از افراد مختلفِ موثق، فراوان  است که برای انسان قطع و یقین حاصل می‌گردد.(...)
:::::*'''وقوع [[علم غیب]]:''' دلیل دیگری که برای اثبات امکان [[علم غیب]] برای انسان می‌توان بدان تمسک نمود قاعده معروف "ادل الدلیل علی امکان شئ وقوعه" به ضمیمه قاعده مشهور دیگر "حکم الامثال فیما یجوز و ما لا یجوز واحد"<ref>حكیم سبزواری، تعلیقات علی الشواهد الربوبیه، بیروت، مؤسسه التاریخ العربی، بی تا، ص ۴۵۹.</ref>. می‌باشد. قاعده اول مفاد واضحی دارد چه اینکه اگر امری ممتنع الوقوع باشد، خواه امتناعش بالذات باشد و خواه بالغیر، در خارج تحقق نخواهد یافت. حال اگر فرض کردیم "الف" تحقق خارجی یافت مسلماً خواهیم دانست که "الف" نه امتناع ذاتی دارد و نه امتناع غیری، بلکه امری ممکن است. هم به امکان ذاتی و هم به امکان وقوعی. و دیگر هیچ نیازی به استدلال و اقامه حجت بر امکانش نخواهیم داشت. زیرا خود وقوع خارجی، بیش و پیش از هر استدلالی دلالت بر امکانش دارد. و اما قاعده دوم یعنی قاعده حکم الامثال، مفادش آن است که هر امری برای فردی از افراد یک طبیعت نوعی ممکن باشد برای دیگر افراد آن طبیعت که در اصطلاح مثل یا مماثل آن نامیده می‌شود ممکن خواهد بود و هر امری که برای فردی از افراد آن طبیعت ممتنع باشد برای همه افراد آن، ممتنع خواهد بود. بنابراین به عنوان مثال اگر ثابت شد کتابت برای زید امکان دارد بر طبق این قاعده، ثابت می‌شود که برای عمرو هم ممکن است و اگر ثابت شد که پرواز برای زید ممتنع است، معلوم می‌شود که در حق عمرو هم ممتنع خواهد بود. چه اینکه افراد یک طبیعت نوعی در ذات و لوازم ذاتی یکسانند و اگر حکمی بر فردی از افراد آن طبیعت، به لحاظ ذاتش و یا لوازم ذاتی‌اش روا باشد بر دیگر افراد هم روا خواهد بود، و اگر ناروا باشد بر همگان ناروا خواهد بود. حال با توجه به این دو قاعده مشهور به بحث امکان علم غیب برای انسان برمی‌گردیم. بر اساس قاعده اول اگر در موردی ثابت شد که برای فرد یا افرادی از انسان‌ها علم به امور غیبی محقق شده است معلوم می‌شود تحقق [[علم غیب]] برای او امکان داشته است چه اینکه اگر ممتنع بود، واقع نمی‌شد. و براساس قاعده دوم، تحقّق [[علم غیب]] برای همه افراد انسان ممکن خواهد بود چه اینکه همه افراد انسان تحت یک طبیعت نوعی واقع شده و همه مثل هم هستند. پس حال که تحقق علم به امور غیبی برای فردی یا افرادی ثابت گردیده، امکانش برای همه افراد انسان ثابت خواهد شد. پس در این طریق استدلال بر اثبات امکان [[علم غیب]] برای انسان، کافی است حتی یک مورد که قطعاً [[علم غیب]] برای فردی از انسان‌ها تحقق پیدا کرده است را نشان دهیم تا امکانش برای همه اثبات گردد؛ و البته چنین کاری بسیار سهل است چه اینکه موارد اطلاع اولیاء خدا و انسان‌های تعالی یافته و حتی بعضاً افراد عادی بر حوادث گذشته و یا آینده و یا اطلاع بر افکار و نیّات انسان‌ها، آن‌قدر در تذکره‌ها و شرح احوال بزرگان نقل شده است که قابل احصاء نیست و از حد تواتر بسیار فراتر رفته است؛ حتی نسبت به برخی معاصران آن‌قدر حکایات از افراد مختلفِ موثق، فراوان  است که برای انسان قطع و یقین حاصل می‌گردد.(...)
::::::'''نتیجه:''' آنچه که از بحث‌های گذشته تا بدین جا بدست می‌آید روشن کننده دو مطلب است:
::::::'''نتیجه:''' آنچه که از بحث‌های گذشته تا بدین جا بدست می‌آید روشن کننده دو مطلب است:
:::::#انسان در عین محدودیت‌های مختلف بعضی از قوای ادراکی خویش توان آن را د ارد که آن‌قدر تکامل پیدا کند که به حد تجرّد تام برسد و حجاب‌های زمان و مکان و ماده را کنار بزند و آن‌گاه که فرازمان و فرامکان و فراماده شد، به مخزن تمامی علوم دست یافته و بین او و معلومات موجود در او که تمامی صور علمیه عالَم وجود از گذشته و حال و آینده است، هیچ حاجب و مانعی وجود نخواهد داشت. پس دست‌یابی به [[علم غیب]] برای انسان امکان دارد.
:::::#انسان در عین محدودیت‌های مختلف بعضی از قوای ادراکی خویش توان آن را د ارد که آن‌قدر تکامل پیدا کند که به حد تجرّد تام برسد و حجاب‌های زمان و مکان و ماده را کنار بزند و آن‌گاه که فرازمان و فرامکان و فراماده شد، به مخزن تمامی علوم دست یافته و بین او و معلومات موجود در او که تمامی صور علمیه عالَم وجود از گذشته و حال و آینده است، هیچ حاجب و مانعی وجود نخواهد داشت. پس دست‌یابی به [[علم غیب]] برای انسان امکان دارد.
۷۳٬۲۹۷

ویرایش