شهادت حضرت فاطمه در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'زهرای مرضیه' به 'زهرای مرضیه'
جز (جایگزینی متن - 'زهرای مرضیه' به 'زهرای مرضیه') |
|||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
از [[امام صادق]]{{ع}} روایت شده فرمود: | از [[امام صادق]]{{ع}} روایت شده فرمود: | ||
نخستین تابوتی که در [[اسلام]] ساخته شد، تابوت مربوط به [مادرمان] فاطمه زهرا{{س}} بود وی در آن [[بیماری]] که در اثر آن دنیا را [[وداع]] گفت به اسماء فرمود: اسماء! بدنم لاغر و تکیده شده، حاضری برایم تابوتی درست کنی که بدنم را بپوشاند؟ | نخستین تابوتی که در [[اسلام]] ساخته شد، تابوت مربوط به [مادرمان] فاطمه زهرا{{س}} بود وی در آن [[بیماری]] که در اثر آن دنیا را [[وداع]] گفت به اسماء فرمود: اسماء! بدنم لاغر و تکیده شده، حاضری برایم تابوتی درست کنی که بدنم را بپوشاند؟ | ||
اسماء عرضه داشت: بانوی من! دورانی که من در [[حبشه]] به سر میبردم، دیدم مردم آن سامان برای مردگان خود چگونه تابوتی میساختند، اگر مایل باشید نظیر آن را برایتان تهیه کنم؟ اگر آن را پسندیدید برایتان مانند آن را تهیه خواهم کرد | اسماء عرضه داشت: بانوی من! دورانی که من در [[حبشه]] به سر میبردم، دیدم مردم آن سامان برای مردگان خود چگونه تابوتی میساختند، اگر مایل باشید نظیر آن را برایتان تهیه کنم؟ اگر آن را پسندیدید برایتان مانند آن را تهیه خواهم کرد [[زهرای مرضیه]] فرمود: باشد. [[اسماء]] تختی را خواست و آن را وارونه کرد و سپس قطعههای چوبی از نخلطلبید و آنها را به پایههای تخت محکم بست و آنگاه با پارچهای آن را پوشاند و عرضه داشت: [[فاطمه]] [[جان]]! تابوتی را که دیدم آنها میساختند به این شکل بود، [[فاطمه زهرا]]{{س}} فرمود: نظیر همین را برایم بساز و بدنم را بپوشان، [[خداوند]] بدنت را از [[آتش دوزخ]] مصون دارد.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۳ (کتاب)|پیشوایان هدایت]] ج۳ ص ۲۵۰.</ref>. | ||
==آخرین لحظات دنیوی حضرت فاطمه== | ==آخرین لحظات دنیوی حضرت فاطمه== | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
و آنگاه با همان [[لباس]] در بستر خوابید و به [[اسماء]] فرمود: | و آنگاه با همان [[لباس]] در بستر خوابید و به [[اسماء]] فرمود: | ||
لحظهای منتظرم بمان و سپس صدایم بزن، اگر پاسخت را ندادم بدان که بر [[پدر]] بزرگوارم وارد شدهام و علی را خبر کن. | لحظهای منتظرم بمان و سپس صدایم بزن، اگر پاسخت را ندادم بدان که بر [[پدر]] بزرگوارم وارد شدهام و علی را خبر کن. | ||
لحظه [[احتضار]] که فرارسید و پردهها کنار رفت | لحظه [[احتضار]] که فرارسید و پردهها کنار رفت [[زهرای مرضیه]] نگاهی عمیق به اطراف کرد و فرمود: [[درود]] و [[سلام]] بر [[جبرئیل]] و [[رسول خدا]]{{صل}} خدایا! در کنار [[رسول]] تو و در [[رضوان]] و جوار [[رحمت]] و خانهات [[دار السلام]] قرار دارم، سپس فرمود: جمعی از [[آسمانیان]] را میبینم، این شخص جبرئیل و آن یک [[رسول اکرم]]{{صل}} است که میفرماید: | ||
دخترم! نزد من بیا؛ آنچه در پیش داری برایت بهتر است. | دخترم! نزد من بیا؛ آنچه در پیش داری برایت بهتر است. | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
==[[نبش قبر]]== | ==[[نبش قبر]]== | ||
صبح [[روز]] بعد که [[مردم]] برای [[تشییع پیکر]] | صبح [[روز]] بعد که [[مردم]] برای [[تشییع پیکر]] [[زهرای مرضیه]]{{س}} گرد آمدند، اطلاع یافتند که [[بدن]] دخت [[عزیز]] [[رسول اکرم]]{{صل}} شبانه و نهانی به خاک سپرده شده است. | ||
[[امام علی]]{{ع}} در [[بقیع]] هفت صورت [[قبر]] یا بیشتر ایجاد کرد و از آنجا که بقیع از همان دوران تاکنون گورستان [[اهل]] [[مدینه]] بوده و هست به همین دلیل [[مردم]] روانه [[بقیع]] شده و به جستجوی [[قبر]] [[زهرا]] پرداختند ولی کار بر آنان دشوار آمد و به [[قبر حقیقی]] بانوی دو [[جهان]] دست نیافتند. از اینرو، صدای ناله و فریاد مردم بلند شد و یکدیگر را مورد [[نکوهش]] قرار دادند و گفتند: پیامبرتان تنها یک دختر داشت و از [[دنیا]] رفت و به [[خاک]] سپرده شد و هیچیک هنگام [[رحلت]] و [[نماز]] بر جنازه او حضور نیافتید و قبر او را نمیشناسید. برخی از آنان پیشنهاد کردند و گفتند: عدّهای از [[زنان]] [[مسلمان]] را میآوریم تا قبر زهرا{{س}} را نبش کرده و پیکر او را خارج میسازیم و بر آن نماز میگزاریم. | [[امام علی]]{{ع}} در [[بقیع]] هفت صورت [[قبر]] یا بیشتر ایجاد کرد و از آنجا که بقیع از همان دوران تاکنون گورستان [[اهل]] [[مدینه]] بوده و هست به همین دلیل [[مردم]] روانه [[بقیع]] شده و به جستجوی [[قبر]] [[زهرا]] پرداختند ولی کار بر آنان دشوار آمد و به [[قبر حقیقی]] بانوی دو [[جهان]] دست نیافتند. از اینرو، صدای ناله و فریاد مردم بلند شد و یکدیگر را مورد [[نکوهش]] قرار دادند و گفتند: پیامبرتان تنها یک دختر داشت و از [[دنیا]] رفت و به [[خاک]] سپرده شد و هیچیک هنگام [[رحلت]] و [[نماز]] بر جنازه او حضور نیافتید و قبر او را نمیشناسید. برخی از آنان پیشنهاد کردند و گفتند: عدّهای از [[زنان]] [[مسلمان]] را میآوریم تا قبر زهرا{{س}} را نبش کرده و پیکر او را خارج میسازیم و بر آن نماز میگزاریم. | ||