پرش به محتوا

آیه میثاق: تفاوت میان نسخه‌ها

۴ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۲ ژانویهٔ ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'رحم' به 'رحم'
جز (جایگزینی متن - '</div> <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> ==' به '</div> ==')
جز (جایگزینی متن - 'رحم' به 'رحم')
خط ۲۰: خط ۲۰:
[[فخر رازی]] در تفسیر خود از دیدگاه اول [[دفاع]] نموده و گفته است [[آیه]] دلالت می‌کند. بر این که ذریّه را از صلب [[بنی‌آدم]] خارج نمود و [[روایت]] دلالت می‌کند که از صلب [[آدم]] [[اخراج]] نمود و بین این دو منافات نیست و به هر دو ملتزم می‌شویم تا به [[قدر]] ممکن آیه و [[روایات]] را [[حفظ]] کنیم و نتیجه این که [[فرزندان آدم]] از پشت او و سپس [[فرزندان]] از پشت [[پدران]] خود به ترتیب خارج شدند<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۵، ص۴۰۲.</ref>.
[[فخر رازی]] در تفسیر خود از دیدگاه اول [[دفاع]] نموده و گفته است [[آیه]] دلالت می‌کند. بر این که ذریّه را از صلب [[بنی‌آدم]] خارج نمود و [[روایت]] دلالت می‌کند که از صلب [[آدم]] [[اخراج]] نمود و بین این دو منافات نیست و به هر دو ملتزم می‌شویم تا به [[قدر]] ممکن آیه و [[روایات]] را [[حفظ]] کنیم و نتیجه این که [[فرزندان آدم]] از پشت او و سپس [[فرزندان]] از پشت [[پدران]] خود به ترتیب خارج شدند<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۵، ص۴۰۲.</ref>.


'''دیدگاه دوم:''' منظور از این عالم و این [[پیمان]] همان عالم استعدادها و پیمان [[فطرت]] و [[تکوین]] و [[آفرینش]] است. به این ترتیب که به هنگام خروج فرزندان آدم به صورت نطفه از صلب پدران به [[رحم]] [[مادران]] که در آن هنگام ذراتی بیش نیستند [[خداوند]] [[استعداد]] و [[آمادگی]] برای [[حقیقت توحید]] به آنها داده است. به این معنا که هم در نهاد و فطرتشان این سرّ [[الهی]] به صورت یک [[حس]] درون ذاتی به [[ودیعه]] گذارده شده است و هم در [[عقل]] و خودشان به صورت یک [[حقیقت]] خودآگاه! بنابراین همه افراد [[بشر]] دارای [[روح]] توحیدند و سؤالی که [[خداوند]] از آنها کرده به زبان [[تکوین]] و [[آفرینش]] است و پاسخی که آنها داده‌اند نیز به همین زبان است. این‌گونه تعبیرها در گفتگوهای روزانه نیز کم نیست؛ مثلاً می‌گوییم: رنگ رخساره خبر می‌دهد از سرّ درون یا می‌گوییم: چشمان به هم ریخته او می‌گوید دیشب به [[خواب]] نرفته است. در [[قرآن مجید]] نیز تعبیر [[سخن گفتن]] در مورد زبان حال بیان شده است، مانند: {{متن قرآن|فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ}}<ref>«سپس به آسمان رو آورد که (چون) دودی بود و به آن و به زمین فرمود: خواه یا ناخواه بیایید! گفتند: فرمانبردارانه آمدیم» سوره فصلت، آیه ۱۱.</ref>. هیچ یک از ایرادهای دیدگاه اول بر این دیدگاه وارد نیست؛ زیرا [[پیمان]] مزبور یک پیمان [[فطری]] بوده که الان هم هر کسی در درون [[جان]] خود آثار آن را می‌یابد و حتی طبق تحقیقات روانشناسان اخیر، حس مذهبی یکی از [[احساسات]] اصیل روان ناخودآگاه [[انسانی]] است و همین حس است که بشر را در طول [[تاریخ]] به سوی [[خداشناسی]] رهنمون بوده و با وجود این [[فطرت]]، هیچ‌گاه نمی‌تواند به این عذر که [[پدران]] ما [[بت‌پرست]] بودند، [[توسل]] جوید {{متن قرآن|فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا}}<ref>«بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است» سوره روم، آیه ۳۰.</ref>. تنها اشکال مهمی که متوجه [[تفسیر]] دوم می‌شود این است که سؤال و جواب در آن جنبه کنایی به خود می‌گیرد، ولی با توجه به آنچه در بالا اشاره کردیم که این‌گونه تعبیرات در زبان [[عرب]] و همه زبان‌ها وجود دارد، این اشکال مهم نخواهد بود<ref>تفسیر نمونه، ج۷، ص۶؛ المیزان، ج۸، ص۳۰۷؛ الکشاف، ج۲، ص۱۷۶؛ رسائل الشریف المرتضی، ج۱، ص۱۱۴؛ المسائل السرویة، ص۴۷؛ الصافی، ج۲، ص۲۵۱.</ref>.
'''دیدگاه دوم:''' منظور از این عالم و این [[پیمان]] همان عالم استعدادها و پیمان [[فطرت]] و [[تکوین]] و [[آفرینش]] است. به این ترتیب که به هنگام خروج فرزندان آدم به صورت نطفه از صلب پدران به رحم [[مادران]] که در آن هنگام ذراتی بیش نیستند [[خداوند]] [[استعداد]] و [[آمادگی]] برای [[حقیقت توحید]] به آنها داده است. به این معنا که هم در نهاد و فطرتشان این سرّ [[الهی]] به صورت یک [[حس]] درون ذاتی به [[ودیعه]] گذارده شده است و هم در [[عقل]] و خودشان به صورت یک [[حقیقت]] خودآگاه! بنابراین همه افراد [[بشر]] دارای [[روح]] توحیدند و سؤالی که [[خداوند]] از آنها کرده به زبان [[تکوین]] و [[آفرینش]] است و پاسخی که آنها داده‌اند نیز به همین زبان است. این‌گونه تعبیرها در گفتگوهای روزانه نیز کم نیست؛ مثلاً می‌گوییم: رنگ رخساره خبر می‌دهد از سرّ درون یا می‌گوییم: چشمان به هم ریخته او می‌گوید دیشب به [[خواب]] نرفته است. در [[قرآن مجید]] نیز تعبیر [[سخن گفتن]] در مورد زبان حال بیان شده است، مانند: {{متن قرآن|فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ}}<ref>«سپس به آسمان رو آورد که (چون) دودی بود و به آن و به زمین فرمود: خواه یا ناخواه بیایید! گفتند: فرمانبردارانه آمدیم» سوره فصلت، آیه ۱۱.</ref>. هیچ یک از ایرادهای دیدگاه اول بر این دیدگاه وارد نیست؛ زیرا [[پیمان]] مزبور یک پیمان [[فطری]] بوده که الان هم هر کسی در درون [[جان]] خود آثار آن را می‌یابد و حتی طبق تحقیقات روانشناسان اخیر، حس مذهبی یکی از [[احساسات]] اصیل روان ناخودآگاه [[انسانی]] است و همین حس است که بشر را در طول [[تاریخ]] به سوی [[خداشناسی]] رهنمون بوده و با وجود این [[فطرت]]، هیچ‌گاه نمی‌تواند به این عذر که [[پدران]] ما [[بت‌پرست]] بودند، [[توسل]] جوید {{متن قرآن|فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا}}<ref>«بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است» سوره روم، آیه ۳۰.</ref>. تنها اشکال مهمی که متوجه [[تفسیر]] دوم می‌شود این است که سؤال و جواب در آن جنبه کنایی به خود می‌گیرد، ولی با توجه به آنچه در بالا اشاره کردیم که این‌گونه تعبیرات در زبان [[عرب]] و همه زبان‌ها وجود دارد، این اشکال مهم نخواهد بود<ref>تفسیر نمونه، ج۷، ص۶؛ المیزان، ج۸، ص۳۰۷؛ الکشاف، ج۲، ص۱۷۶؛ رسائل الشریف المرتضی، ج۱، ص۱۱۴؛ المسائل السرویة، ص۴۷؛ الصافی، ج۲، ص۲۵۱.</ref>.


[[روایات]] فراوانی در زمینه [[عالم ذر]] نقل شده است؛ برخی از این روایات در [[کتاب شریف کافی]] گزارش شده است. در [[صحاح]] [[اهل تسنن]] نیز، برخی از آنها آمده است. از آن جمله فرمایش [[امام صادق]]{{ع}} است که بعضی از [[قریش]] به [[رسول خدا]]{{صل}} عرض کردند: به چه چیزی بر [[انبیا]] [[سبقت]] گرفتید و تو در آخر آنان و به عنوان خاتم آنان [[مبعوث]] شدی؟ [[پیامبر]] فرمود: من اولین فردی بودم که به پروردگارم [[ایمان]] آوردم و اولین فردی بودم که جواب دادم وقتی که [[خدا]] [[میثاق]] گرفت و گفت: {{متن قرآن|أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ}}. پس من اولین [[پیامبری]] بودم که بلی گفتم و در [[اقرار به خدا]] بر همه آنان سبقت گرفتم<ref>الکافی، ج۱، ص۴۴۱.</ref>. این [[روایت]] با دیدگاه اول تناسب دارد. [[عبدالله سنان]] از [[امام]] [[جعفر صادق]]{{ع}} روایت کرده است که گفت: از آن [[حضرت]] درباره [[آیه]]: {{متن قرآن|فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا}} سؤال کردم که این [[فطرت]] چیست؟ فرمود: آن فطرت، [[اسلام]] است که خدا ایشان را بر آن آفرید در هنگامی که از ایشان [[پیمان]] بر [[توحید]] و [[یگانگی]] گرفت و فرمود: {{متن قرآن|أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ}} آنان گفتند: {{متن قرآن|بَلَى شَهِدْنَا}} و در آن پیمان، [[مؤمن]] و [[کافر]] داخل بودند<ref>الکافی، ج۲، ص۱۳.</ref>. این روایت بیشتر با دیدگاه دوم تناسب دارد. لکن تعداد روایاتی که بر نظر اول دلالت دارد بیشتر است.
[[روایات]] فراوانی در زمینه [[عالم ذر]] نقل شده است؛ برخی از این روایات در [[کتاب شریف کافی]] گزارش شده است. در [[صحاح]] [[اهل تسنن]] نیز، برخی از آنها آمده است. از آن جمله فرمایش [[امام صادق]]{{ع}} است که بعضی از [[قریش]] به [[رسول خدا]]{{صل}} عرض کردند: به چه چیزی بر [[انبیا]] [[سبقت]] گرفتید و تو در آخر آنان و به عنوان خاتم آنان [[مبعوث]] شدی؟ [[پیامبر]] فرمود: من اولین فردی بودم که به پروردگارم [[ایمان]] آوردم و اولین فردی بودم که جواب دادم وقتی که [[خدا]] [[میثاق]] گرفت و گفت: {{متن قرآن|أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ}}. پس من اولین [[پیامبری]] بودم که بلی گفتم و در [[اقرار به خدا]] بر همه آنان سبقت گرفتم<ref>الکافی، ج۱، ص۴۴۱.</ref>. این [[روایت]] با دیدگاه اول تناسب دارد. [[عبدالله سنان]] از [[امام]] [[جعفر صادق]]{{ع}} روایت کرده است که گفت: از آن [[حضرت]] درباره [[آیه]]: {{متن قرآن|فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا}} سؤال کردم که این [[فطرت]] چیست؟ فرمود: آن فطرت، [[اسلام]] است که خدا ایشان را بر آن آفرید در هنگامی که از ایشان [[پیمان]] بر [[توحید]] و [[یگانگی]] گرفت و فرمود: {{متن قرآن|أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ}} آنان گفتند: {{متن قرآن|بَلَى شَهِدْنَا}} و در آن پیمان، [[مؤمن]] و [[کافر]] داخل بودند<ref>الکافی، ج۲، ص۱۳.</ref>. این روایت بیشتر با دیدگاه دوم تناسب دارد. لکن تعداد روایاتی که بر نظر اول دلالت دارد بیشتر است.
۲۱۸٬۰۵۸

ویرایش