پرش به محتوا

دلایل اثبات امامت امام مهدی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '</ref>. ::::::' به '</ref>. '
جز (جایگزینی متن - 'مهدویت]]. {{پایان}} {{پایان}} == پانویس == {{پانویس}}' به 'مهدویت]]. {{پایان منبع جامع}} == پانویس == {{پانویس}}')
جز (جایگزینی متن - '</ref>. ::::::' به '</ref>. ')
خط ۳۲: خط ۳۲:
:::::«امروزه در حوزه علم کلام، [[امام]] و [[امامت]]، دارای بار معنایی خاصی است که تفسیرهای گوناگونی از آن ارائه شده است. متکلمان اسلامی- [[شیعه]] و [[اهل سنت]]- [[امام]] و به دنبال آن، خلیفه را درباره کسی به کار می‌‏برند که از ناحیه [[پیامبر گرامی]]{{صل}} نیابت و ریاست یافته است؛ تا امور دینی و دنیوی مردم را بر عهده گیرد و [[دین]] و دنیای آنان را سامان داده، آباد سازد؛ از این‌‏رو بر مردم است تا از دستورات وی پیروی کنند.
:::::«امروزه در حوزه علم کلام، [[امام]] و [[امامت]]، دارای بار معنایی خاصی است که تفسیرهای گوناگونی از آن ارائه شده است. متکلمان اسلامی- [[شیعه]] و [[اهل سنت]]- [[امام]] و به دنبال آن، خلیفه را درباره کسی به کار می‌‏برند که از ناحیه [[پیامبر گرامی]]{{صل}} نیابت و ریاست یافته است؛ تا امور دینی و دنیوی مردم را بر عهده گیرد و [[دین]] و دنیای آنان را سامان داده، آباد سازد؛ از این‌‏رو بر مردم است تا از دستورات وی پیروی کنند.


[[قاضی ایجی]] از متکلمان نامور [[اهل سنت]] در المواقف، [[امامت]] را عبارت از "ریاست عمومی در امور دین و دنیای مردم" دانسته است<ref>  المواقف، ص ۳۴۵</ref>. و همو نوشته است: "[[امامت]]، جانشینی [[رسول]]{{صل}} در برپایی امور [[دین]] است؛ به گونه‌‏ای که بر همه امت اسلامی پیروی از او واجب می‏‌باشد"<ref>المواقف، ص ۳۴۵.</ref>.
[[قاضی ایجی]] از متکلمان نامور [[اهل سنت]] در المواقف، [[امامت]] را عبارت از "ریاست عمومی در امور دین و دنیای مردم" دانسته است<ref>  المواقف، ص ۳۴۵</ref>. و همو نوشته است: "[[امامت]]، جانشینی [[رسول]]{{صل}} در برپایی امور [[دین]] است؛ به گونه‌‏ای که بر همه امت اسلامی پیروی از او واجب می‏‌باشد"<ref>المواقف، ص ۳۴۵.</ref>.
::::::[[ابن خلدون]] دیگر چهره معروف دانشمندان [[اهل سنت]]، [[امامت]] را این‏گونه تفسیر کرده است: "[[امامت]]، جانشینی از صاحب شریعت در حفظ [[دین]] و سیاست‏گذاری و اداره امور دنیایی مردم است"<ref>ابن خلدون، مقدمه، ص ۱۹۱</ref>.


[[سعد الدین تفتازانی]] در شرح المقاصد نوشته است: "[[امامت]]، ریاست عمومی در امور دین و دنیای مردم به هدف خلافت از ناحیه [[پیامبر]]{{صل}} است<ref>  شرح المقاصد، ج ۳، ص ۴۶۹</ref>.
[[ابن خلدون]] دیگر چهره معروف دانشمندان [[اهل سنت]]، [[امامت]] را این‏گونه تفسیر کرده است: "[[امامت]]، جانشینی از صاحب شریعت در حفظ [[دین]] و سیاست‏گذاری و اداره امور دنیایی مردم است"<ref>ابن خلدون، مقدمه، ص ۱۹۱</ref>.
::::::[[سید شریف جرجانی]] در شرح المواقف نوشته است: [[امامت]]، جانشینی [[پیامبر|رسول گرامی]] در برپایی [[دین]] و حفظ اسلام است؛ به گونه‏‌ای که بر همه امت اسلامی پیروی از [[امام]] واجب است. و خلیفه، [[امام]] نامیده می‌‏شود<ref>  شرح المواقف، ج ۸، ص ۳۷۶</ref>.
::::::بنابراین، [[امامت]]، به معنای ریاست عمومی فردی خاص بر امور [[دین]] و دنیای مردم در دنیا بالاصاله یا به جانشینی از [[پیامبر]] است؛ زیرا [[امامت]]، دارای شأن‏هایی همچون رهبری سیاسی و زعامت اجتماعی و مرجعیت دینی و تبیین و تفسیر [[وحی]] و [[ولایت]] باطنی و معنوی است که از این جهت، [[امام]] حجت خدا در زمان، ولی اللّه، [[انسان کامل]] حامل معنویت کلی انسانیت و قطب است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۵۰-۶۲.</ref>.


چون [[امامت]] دارای جایگاه والایی است، [[شیعه]] آن را همانند [[نبوت]] به نصّ و امر الهی و از اصول [[دین]] "مذهب" می‌‏داند؛ در حالی که در دیدگاه [[اهل سنت]]، از فروع [[دین]] شمرده شده و از این جهت، از افعال مکلفان به شمار می‏آید<ref>  جمعی از نویسندگان، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۲۰</ref>.  
[[سعد الدین تفتازانی]] در شرح المقاصد نوشته است: "[[امامت]]، ریاست عمومی در امور دین و دنیای مردم به هدف خلافت از ناحیه [[پیامبر]]{{صل}} است<ref>  شرح المقاصد، ج ۳، ص ۴۶۹</ref>.
::::::[[شیعه]]، بر این باور است که پیامبران چون از جهت عمر و امکانات محدودند، برای محقق ساختن اهداف خود به امر الهی، جانشین خود را به مردم معرفی و مردم را به اطاعت از آنان سفارش می‏کنند. بر این اساس اگر [[پیامبر]] خلیفه و [[امام]] معرفی نکند، رسالتش را به انجام نرسانده است.  
 
[[سید شریف جرجانی]] در شرح المواقف نوشته است: [[امامت]]، جانشینی [[پیامبر|رسول گرامی]] در برپایی [[دین]] و حفظ اسلام است؛ به گونه‏‌ای که بر همه امت اسلامی پیروی از [[امام]] واجب است. و خلیفه، [[امام]] نامیده می‌‏شود<ref>  شرح المواقف، ج ۸، ص ۳۷۶</ref>.
 
بنابراین، [[امامت]]، به معنای ریاست عمومی فردی خاص بر امور [[دین]] و دنیای مردم در دنیا بالاصاله یا به جانشینی از [[پیامبر]] است؛ زیرا [[امامت]]، دارای شأن‏هایی همچون رهبری سیاسی و زعامت اجتماعی و مرجعیت دینی و تبیین و تفسیر [[وحی]] و [[ولایت]] باطنی و معنوی است که از این جهت، [[امام]] حجت خدا در زمان، ولی اللّه، [[انسان کامل]] حامل معنویت کلی انسانیت و قطب است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۵۰-۶۲.</ref>.
 
چون [[امامت]] دارای جایگاه والایی است، [[شیعه]] آن را همانند [[نبوت]] به نصّ و امر الهی و از اصول [[دین]] "مذهب" می‌‏داند؛ در حالی که در دیدگاه [[اهل سنت]]، از فروع [[دین]] شمرده شده و از این جهت، از افعال مکلفان به شمار می‏آید<ref>  جمعی از نویسندگان، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۲۰</ref>.
 
[[شیعه]]، بر این باور است که پیامبران چون از جهت عمر و امکانات محدودند، برای محقق ساختن اهداف خود به امر الهی، جانشین خود را به مردم معرفی و مردم را به اطاعت از آنان سفارش می‏کنند. بر این اساس اگر [[پیامبر]] خلیفه و [[امام]] معرفی نکند، رسالتش را به انجام نرسانده است.  
::::::دیگر آن‏که، [[وجود امام]] در هر عصر و زمان و در هر جامعه‏‌ای برای [[هدایت]] انسان‏ها به سوی کمال و برقراری نظم در جامعه ضرورت دارد. خداوند در این ‏باره فرمود: {{متن قرآن|وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَوْلا أُنزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِّن رَّبِّهِ إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ }}<ref> و کافران می‌گویند: چرا نشانه‌ای از پروردگارش بر او فرو فرستاده نشده است؟ تو، تنها بیم‌دهنده‌ای و هر گروهی رهنمونی دارد؛ سوره رعد، آیه: ۷.</ref>
::::::دیگر آن‏که، [[وجود امام]] در هر عصر و زمان و در هر جامعه‏‌ای برای [[هدایت]] انسان‏ها به سوی کمال و برقراری نظم در جامعه ضرورت دارد. خداوند در این ‏باره فرمود: {{متن قرآن|وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَوْلا أُنزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِّن رَّبِّهِ إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ }}<ref> و کافران می‌گویند: چرا نشانه‌ای از پروردگارش بر او فرو فرستاده نشده است؟ تو، تنها بیم‌دهنده‌ای و هر گروهی رهنمونی دارد؛ سوره رعد، آیه: ۷.</ref>
::::::روایات تفسیری این آیه نیز این حقیقت را تأیید می‏کند که امامی زنده تا روز قیامت میان انسان‏ها حضور دارد. همچنین بر اساس روایاتی درباره سوره قدر، در شب قدر هر سال تا روز قیامت، فرشتگان بر [[امام]] آن زمان نازل می‌‏شوند و این سوره دلیل روشنی بر [[وجود امام]] در همه زمان‌ها است.
::::::روایات تفسیری این آیه نیز این حقیقت را تأیید می‏کند که امامی زنده تا روز قیامت میان انسان‏ها حضور دارد. همچنین بر اساس روایاتی درباره سوره قدر، در شب قدر هر سال تا روز قیامت، فرشتگان بر [[امام]] آن زمان نازل می‌‏شوند و این سوره دلیل روشنی بر [[وجود امام]] در همه زمان‌ها است.


افزون بر آیات، از روایات فراوانی نیز استفاده می‏شود که زمین، هیچ‏گاه از حجت الهی تهی نخواهد بود و هرگاه از حجت الهی تهی باشد، اهلش را فرو خواهد برد؛ به گونه‏‌ای که حتی اگر دو نفر بر روی زمین زندگی کنند، یکی از آنان حجت و [[امام]] خواهد بود<ref>جمعی از نویسندگان، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۲۵</ref>ر.  
افزون بر آیات، از روایات فراوانی نیز استفاده می‏شود که زمین، هیچ‏گاه از حجت الهی تهی نخواهد بود و هرگاه از حجت الهی تهی باشد، اهلش را فرو خواهد برد؛ به گونه‏‌ای که حتی اگر دو نفر بر روی زمین زندگی کنند، یکی از آنان حجت و [[امام]] خواهد بود<ref>جمعی از نویسندگان، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۲۵</ref>ر.  
::::::روایات فراوانی در دست است که [[امامت]] در ادامه پیامبری اسلام در دوازده نفر معین شد که آخرین آن‏ها [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} است. نه فقط پیروان مکتب [[اهل بیت]]{{عم}} که برخی از دانشوران [[اهل سنت]]، در روایاتی چند به این حقیقت بزرگ اشاره کرده‌‏اند<ref>  ر.ک: لطف اللّه صافی گلپایگانی، [[منتخب الاثر (کتاب)|منتخب الاثر]]، الفصل الاوّل فیما یدّل علی انّ الائمة اثنا عشر </ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۵۰-۶۲.</ref>.  
::::::روایات فراوانی در دست است که [[امامت]] در ادامه پیامبری اسلام در دوازده نفر معین شد که آخرین آن‏ها [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} است. نه فقط پیروان مکتب [[اهل بیت]]{{عم}} که برخی از دانشوران [[اهل سنت]]، در روایاتی چند به این حقیقت بزرگ اشاره کرده‌‏اند<ref>  ر.ک: لطف اللّه صافی گلپایگانی، [[منتخب الاثر (کتاب)|منتخب الاثر]]، الفصل الاوّل فیما یدّل علی انّ الائمة اثنا عشر </ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۵۰-۶۲.</ref>.
::::::سال‏ها پیش از آن‏که نهم ربیع الاول سال ۲۶۰ ق فرا رسد، پیشوایان معصوم{{عم}} و به ویژه واپسین فرستاده خداوند سبحانه و تعالی، [[پیامبر خاتم]]{{صل}} [[امامت]] آخرین حجّت الهی، [[حضرت مهدی]]{{ع}} را نوید داده بودند. [[رسول اکرم]]{{صل}} فرمود: پیشوایان پس از من، دوازده نفرند؛ نخستین ایشان، [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}}، و آخرین آن‏ها [[امام مهدی|قائم]] است. آن‏ها جانشینان و اوصیای و اولیای من و حجت‏های خداوند سبحانه و تعالی پس از من، بر امت من هستند. اقرارکننده به آن‏ها مؤمن، و انکارکننده ایشان، کافر است<ref> {{عربی|" الْأَئِمَّةُ بَعْدِي‏ اثْنَا عَشَرَ أَوَّلُهُمْ‏ عَلِيُ‏ بْنُ‏ أَبِي‏ طَالِبٍ‏ وَ آخِرُهُمُ الْقَائِمُ هُمْ خُلَفَائِي وَ أَوْصِيَائِي وَ أَوْلِيَائِي وَ حُجَجُ اللَّهِ عَلَى أُمَّتِي بَعْدِي الْمُقِرُّ بِهِمْ مُؤْمِنٌ وَ الْمُنْكِرُ لَهُمْ كَافِرٌ‏ ‏‏"}}؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۱۷۹</ref>.
 
سال‏ها پیش از آن‏که نهم ربیع الاول سال ۲۶۰ ق فرا رسد، پیشوایان معصوم{{عم}} و به ویژه واپسین فرستاده خداوند سبحانه و تعالی، [[پیامبر خاتم]]{{صل}} [[امامت]] آخرین حجّت الهی، [[حضرت مهدی]]{{ع}} را نوید داده بودند. [[رسول اکرم]]{{صل}} فرمود: پیشوایان پس از من، دوازده نفرند؛ نخستین ایشان، [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}}، و آخرین آن‏ها [[امام مهدی|قائم]] است. آن‏ها جانشینان و اوصیای و اولیای من و حجت‏های خداوند سبحانه و تعالی پس از من، بر امت من هستند. اقرارکننده به آن‏ها مؤمن، و انکارکننده ایشان، کافر است<ref> {{عربی|" الْأَئِمَّةُ بَعْدِي‏ اثْنَا عَشَرَ أَوَّلُهُمْ‏ عَلِيُ‏ بْنُ‏ أَبِي‏ طَالِبٍ‏ وَ آخِرُهُمُ الْقَائِمُ هُمْ خُلَفَائِي وَ أَوْصِيَائِي وَ أَوْلِيَائِي وَ حُجَجُ اللَّهِ عَلَى أُمَّتِي بَعْدِي الْمُقِرُّ بِهِمْ مُؤْمِنٌ وَ الْمُنْكِرُ لَهُمْ كَافِرٌ‏ ‏‏"}}؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۱۷۹</ref>.
 
پیشوایان معصوم{{عم}} نیز به پیروی از [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} همواره به سلسله [[امامان]] دوازده‌گانه اشاره کرده‌‏اند؛ به روشنی از دوازدهمین ایشان یاد نموده، شیعیان را از افتادن در دام انحراف و مدعیان، بر حذر داشته‌‏اند. آن‏گاه که از [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} در باره معنای روایت [[پیامبر اکرم]]{{صل}} که فرموده بود: "همانا من دو چیز گران‌بها را در میان شما می‏گذارم کتاب خداوند و عترتم را"<ref>{{عربی|" إِنِّي‏ مُخَلِّفٌ‏ فِيكُمُ‏ الثَّقَلَيْنِ‏ كِتَابَ‏ اللَّهِ‏ وَ عِتْرَتِي‏ ‏‏"}}</ref> پرسیده شد: "عترت" چه کسانی هستند؟ فرمود: من و [[امام حسن|حسن]]{{ع}} و [[امام حسین|حسین]]{{ع}} و پیشوایان نه‌‏گانه از فرزندان [[امام حسین|حسین]]{{ع}}. نهمین آن‏ها [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} آن‏ها است. هرگز از کتاب خدا جدا نمی‌‏شوند و کتاب خدا نیز از آن‏ها جدا نمی‌‏شود. تا آن که کنار حوض [[پیامبر]]{{صل}}، بر او بازگردند<ref> {{عربی|"أَنَا وَ الْحَسَنُ‏ وَ الْحُسَيْنُ‏ وَ الْأَئِمَّةُ التِّسْعَةُ مِنْ‏ وُلْدِ الْحُسَيْنِ‏ تَاسِعُهُمْ مَهْدِيُّهُمْ وَ قَائِمُهُمْ لَا يُفَارِقُونَ كِتَابَ اللَّهِ وَ لَا يُفَارِقُهُمْ حَتَّى يَرِدُوا عَلَى رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} حَوْضَهُ‏ ‏‏"}}؛ [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، ص ۲۴۰</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۵۰-۶۲.</ref>.


پیشوایان معصوم{{عم}} نیز به پیروی از [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} همواره به سلسله [[امامان]] دوازده‌گانه اشاره کرده‌‏اند؛ به روشنی از دوازدهمین ایشان یاد نموده، شیعیان را از افتادن در دام انحراف و مدعیان، بر حذر داشته‌‏اند. آن‏گاه که از [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} در باره معنای روایت [[پیامبر اکرم]]{{صل}} که فرموده بود: "همانا من دو چیز گران‌بها را در میان شما می‏گذارم کتاب خداوند و عترتم را"<ref>{{عربی|" إِنِّي‏ مُخَلِّفٌ‏ فِيكُمُ‏ الثَّقَلَيْنِ‏ كِتَابَ‏ اللَّهِ‏ وَ عِتْرَتِي‏ ‏‏"}}</ref> پرسیده شد: "عترت" چه کسانی هستند؟ فرمود: من و [[امام حسن|حسن]]{{ع}} و [[امام حسین|حسین]]{{ع}} و پیشوایان نه‌‏گانه از فرزندان [[امام حسین|حسین]]{{ع}}. نهمین آن‏ها [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} آن‏ها است. هرگز از کتاب خدا جدا نمی‌‏شوند و کتاب خدا نیز از آن‏ها جدا نمی‌‏شود. تا آن که کنار حوض [[پیامبر]]{{صل}}، بر او بازگردند<ref> {{عربی|"أَنَا وَ الْحَسَنُ‏ وَ الْحُسَيْنُ‏ وَ الْأَئِمَّةُ التِّسْعَةُ مِنْ‏ وُلْدِ الْحُسَيْنِ‏ تَاسِعُهُمْ مَهْدِيُّهُمْ وَ قَائِمُهُمْ لَا يُفَارِقُونَ كِتَابَ اللَّهِ وَ لَا يُفَارِقُهُمْ حَتَّى يَرِدُوا عَلَى رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} حَوْضَهُ‏ ‏‏"}}؛ [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، ص ۲۴۰</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۵۰-۶۲.</ref>.
افزون بر روایت‏‌های یاد شده که از مهم‏ترین دلیل‌‏ها بر [[امامت]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} است، دیگر پیشوایان معصوم {{عم}} نیز سخنان ارزشمندی در این‏‌باره فرموده‏‌اند. که برخی بدین قرار است:
::::::افزون بر روایت‏‌های یاد شده که از مهم‏ترین دلیل‌‏ها بر [[امامت]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} است، دیگر پیشوایان معصوم {{عم}} نیز سخنان ارزشمندی در این‏‌باره فرموده‏‌اند. که برخی بدین قرار است:


[[امام حسن]]{{ع}}، [[حضرت مهدی]]{{ع}} را نهمین فرزند برادر خود [[امام حسین|حسین]] و پسر سرور کنیزان دانسته است<ref>  [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، ص ۳۱۵</ref>.
[[امام حسن]]{{ع}}، [[حضرت مهدی]]{{ع}} را نهمین فرزند برادر خود [[امام حسین|حسین]] و پسر سرور کنیزان دانسته است<ref>  [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، ص ۳۱۵</ref>.


[[امام حسین]]{{ع}} در اشاره به [[امامت]] نهمین پیشوای هدایت‌گر از نسل خود، از وی با "قائم به حق" یاد کرده است<ref>  [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، ص ۳۱۷</ref>.  
[[امام حسین]]{{ع}} در اشاره به [[امامت]] نهمین پیشوای هدایت‌گر از نسل خود، از وی با "قائم به حق" یاد کرده است<ref>  [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، ص ۳۱۷</ref>.
::::::[[امام سجاد]]{{ع}} نیز به [[امامت]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} اشاره کرده، آن حضرت را دوازدهمین جانشینان [[پیامبر]]{{صل}} و پیشوایان پس از او دانسته است<ref>  [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، ص ۳۱۹</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۵۰-۶۲.</ref>.
 
[[امام سجاد]]{{ع}} نیز به [[امامت]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} اشاره کرده، آن حضرت را دوازدهمین جانشینان [[پیامبر]]{{صل}} و پیشوایان پس از او دانسته است<ref>  [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، ص ۳۱۹</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۵۰-۶۲.</ref>.
 
[[امام باقر]]{{ع}} [[حضرت مهدی]]{{ع}} را نهمین پیشوای پس از [[حسین بن علی]]{{ع}} و قائم آن‏ها خوانده است<ref>  محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۵۳۳، ح ۱۵</ref>.
 
ششمین پیشوای شیعیان، به روشنی [[حضرت مهدی]]{{ع}} را دوازدهمین از پیشوایان [[هدایت]] پس از [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} ذکر کرده است<ref>  [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۳۴۲</ref>.
 
هفتمین [[امام]] [[معصوم]] نیز آن حضرت را پنجمین از فرزندان خود دانسته، فرمود: "برای او غیبتی است که مدتش طولانی خواهد شد"<ref>  [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۳۶۱</ref>.
 
[[امام رضا]]{{ع}} پس از اشاره به دوران غیبت و سختی‏‌های آن، سبب آن سختی‏ها را پنهان بودن پیشوای ایشان ذکر کرده است<ref>  شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا علیه السّلام، ج ۱، ص ۲۷۳</ref>.
 
[[امام جواد]]{{ع}} نیز درباره آن حضرت، وی را سومین از فرزندان خود دانسته است<ref>  [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۳۷۷</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۵۰-۶۲.</ref>.


[[امام باقر]]{{ع}} [[حضرت مهدی]]{{ع}} را نهمین پیشوای پس از [[حسین بن علی]]{{ع}} و قائم آن‏ها خوانده است<ref>  محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۵۳۳، ح ۱۵</ref>.
[[امام هادی]]{{ع}}، جدّ بزرگوار آن حضرت نیز به پیشوایی آن حضرت پس از فرزند خود [[امام عسکری]]{{ع}} تأکید کرده است<ref>  [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۳۸۳</ref>.
::::::ششمین پیشوای شیعیان، به روشنی [[حضرت مهدی]]{{ع}} را دوازدهمین از پیشوایان [[هدایت]] پس از [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} ذکر کرده است<ref>  [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۳۴۲</ref>.
::::::هفتمین [[امام]] [[معصوم]] نیز آن حضرت را پنجمین از فرزندان خود دانسته، فرمود: "برای او غیبتی است که مدتش طولانی خواهد شد"<ref>  [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۳۶۱</ref>.


[[امام رضا]]{{ع}} پس از اشاره به دوران غیبت و سختی‏‌های آن، سبب آن سختی‏ها را پنهان بودن پیشوای ایشان ذکر کرده است<ref>  شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا علیه السّلام، ج ۱، ص ۲۷۳</ref>.
و سرانجام این تلاش پیوسته، به دست یازدهمین پیشوای معصوم{{ع}} به اوج خود رسید که در آن، آخرین ذخیره الهی به نیکوترین صورت ممکن، معرفی شده است؛ آن‏جا که از آن حضرت درباره درستی یا چگونگی این خبر که به نقل از پدران بزرگوارش رسیده است، پرسیدند که: "زمین، هیچ‏گاه از حجت خدا بر خلقش خالی نیست. هرکس بمیرد و [[امام]] زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است<ref> {{عربی|" أَنَ‏ الْأَرْضَ‏ لَا تَخْلُو مِنْ‏ حُجَّةِ اللَّهِ‏ عَلَى‏ خَلْقِهِ‏ إِلَى‏ يَوْمِ‏ الْقِيَامَةِ وَ أَنَ‏ مَنْ‏ مَاتَ‏ وَ لَمْ‏ يَعْرِفْ‏ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة‏‏"}}، [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۴۰۹، ح ۹.</ref>. آن حضرت فرمود: این‏ مطلب [[حق]] است؛ آن‏گونه که روز، [[حق]] است<ref> {{عربی|" أَنَ‏ هَذَا حَقٌ‏ كَمَا أَنَ‏ النَّهَارَ حَقٌ‏‏‏"}}؛ [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۴۰۹، ح ۹.</ref>. سپس از آن حضرت سؤال شد: ای پسر [[پیامبر]]! حجت و [[امام]] پس از شما کیست؟ فرمود: فرزندم محمّد. او [[امام]] و حجّت پس از من است. هرکس بمیرد و او را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است"<ref> {{عربی|" ابْنِي‏ مُحَمَّدٌ وَ هُوَ الْإِمَامُ‏ وَ الْحُجَّةُ بَعْدِي‏ مَنْ‏ مَاتَ‏ وَ لَمْ‏ يَعْرِفْهُ‏ مَاتَ‏ مِيتَةً جَاهِلِيَّة‏‏‏"}}؛ [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۴۰۹، ح ۹.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۵۰-۶۲.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۲]]، ص۱۶-۲۸.</ref>.
::::::[[امام جواد]]{{ع}} نیز درباره آن حضرت، وی را سومین از فرزندان خود دانسته است<ref>  [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۳۷۷</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۵۰-۶۲.</ref>.
::::::[[امام هادی]]{{ع}}، جدّ بزرگوار آن حضرت نیز به پیشوایی آن حضرت پس از فرزند خود [[امام عسکری]]{{ع}} تأکید کرده است<ref>  [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۳۸۳</ref>.
::::::و سرانجام این تلاش پیوسته، به دست یازدهمین پیشوای معصوم{{ع}} به اوج خود رسید که در آن، آخرین ذخیره الهی به نیکوترین صورت ممکن، معرفی شده است؛ آن‏جا که از آن حضرت درباره درستی یا چگونگی این خبر که به نقل از پدران بزرگوارش رسیده است، پرسیدند که: "زمین، هیچ‏گاه از حجت خدا بر خلقش خالی نیست. هرکس بمیرد و [[امام]] زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است<ref> {{عربی|" أَنَ‏ الْأَرْضَ‏ لَا تَخْلُو مِنْ‏ حُجَّةِ اللَّهِ‏ عَلَى‏ خَلْقِهِ‏ إِلَى‏ يَوْمِ‏ الْقِيَامَةِ وَ أَنَ‏ مَنْ‏ مَاتَ‏ وَ لَمْ‏ يَعْرِفْ‏ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة‏‏"}}، [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۴۰۹، ح ۹.</ref>. آن حضرت فرمود: این‏ مطلب [[حق]] است؛ آن‏گونه که روز، [[حق]] است<ref> {{عربی|" أَنَ‏ هَذَا حَقٌ‏ كَمَا أَنَ‏ النَّهَارَ حَقٌ‏‏‏"}}؛ [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۴۰۹، ح ۹.</ref>. سپس از آن حضرت سؤال شد: ای پسر [[پیامبر]]! حجت و [[امام]] پس از شما کیست؟ فرمود: فرزندم محمّد. او [[امام]] و حجّت پس از من است. هرکس بمیرد و او را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است"<ref> {{عربی|" ابْنِي‏ مُحَمَّدٌ وَ هُوَ الْإِمَامُ‏ وَ الْحُجَّةُ بَعْدِي‏ مَنْ‏ مَاتَ‏ وَ لَمْ‏ يَعْرِفْهُ‏ مَاتَ‏ مِيتَةً جَاهِلِيَّة‏‏‏"}}؛ [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۴۰۹، ح ۹.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۵۰-۶۲.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۲]]، ص۱۶-۲۸.</ref>.


تا این‏که با شهادت یازدهمین پیشوای شیعیان در هشتم ربیع الاول سال ۲۶۰ ق<ref>  محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۵۰۳</ref>، در حالی که بیش از پنج بهار <ref>  شیخ مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۳۳۹</ref> از عمر آخرین ذخیره الهی سپری نشده بود، فصل بهره‏‌مندی مستقیم انسان‏ها از [[امام]] ظاهر به پایان رسید و در پی آن، دورانی بسیار مهّم در زندگی پیروان [[اهل بیت]]{{عم}} پیش آمد. این دوران، همزمان با دو رخداد مهم آغاز شد: رسیدن آخرین حجّت الهی به مقام [[امامت]] و دیگر؛ قرار گرفتن آن حضرت در پرده پنهان‌‏زیستی.
تا این‏که با شهادت یازدهمین پیشوای شیعیان در هشتم ربیع الاول سال ۲۶۰ ق<ref>  محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۵۰۳</ref>، در حالی که بیش از پنج بهار <ref>  شیخ مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۳۳۹</ref> از عمر آخرین ذخیره الهی سپری نشده بود، فصل بهره‏‌مندی مستقیم انسان‏ها از [[امام]] ظاهر به پایان رسید و در پی آن، دورانی بسیار مهّم در زندگی پیروان [[اهل بیت]]{{عم}} پیش آمد. این دوران، همزمان با دو رخداد مهم آغاز شد: رسیدن آخرین حجّت الهی به مقام [[امامت]] و دیگر؛ قرار گرفتن آن حضرت در پرده پنهان‌‏زیستی.
خط ۸۷: خط ۹۹:
[[ابو بصیر]] گوید: خدمت [[امام صادق]]{{ع}} رسیدم، در حالی که کودک نابالغی عصاکش من بود. حضرت به من فرمود: چگونه خواهید بود زمانی که حجت بر شما هم سال این کودک باشد؟<ref>  به نظر می‏رسد مقصود آن حضرت، امام جواد علیه السّلام بوده است.اگرچه می‏تواند اشاره به امامت حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف نیز باشد</ref>. یا فرمود: "همسال این کودک بر شما ولایت داشته باشد"<ref> {{عربی|"  كَيْفَ‏ أَنْتُمْ‏ إِذَا احْتَجَ‏ عَلَيْكُمْ‏ بِمِثْلِ‏ سِنِّهِ‏ أَوْ قَالَ سَيَلِي عَلَيْكُمْ بِمِثْلِ سِنِّهِ‏‏‏"}}؛  محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، حالات الأئمة علیهم السّلام فی السن، ح ۴</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۵۰-۶۲.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۲]]، ص۱۶-۲۸.</ref>.
[[ابو بصیر]] گوید: خدمت [[امام صادق]]{{ع}} رسیدم، در حالی که کودک نابالغی عصاکش من بود. حضرت به من فرمود: چگونه خواهید بود زمانی که حجت بر شما هم سال این کودک باشد؟<ref>  به نظر می‏رسد مقصود آن حضرت، امام جواد علیه السّلام بوده است.اگرچه می‏تواند اشاره به امامت حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف نیز باشد</ref>. یا فرمود: "همسال این کودک بر شما ولایت داشته باشد"<ref> {{عربی|"  كَيْفَ‏ أَنْتُمْ‏ إِذَا احْتَجَ‏ عَلَيْكُمْ‏ بِمِثْلِ‏ سِنِّهِ‏ أَوْ قَالَ سَيَلِي عَلَيْكُمْ بِمِثْلِ سِنِّهِ‏‏‏"}}؛  محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، حالات الأئمة علیهم السّلام فی السن، ح ۴</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۵۰-۶۲.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۲]]، ص۱۶-۲۸.</ref>.


[[صفوان بن یحیی]] گوید: به [[امام رضا]]{{ع}} گفتم: پیش از آن‏که خدا ابو جعفر را به شما ببخشد، درباره جانشینتان از شما می‏‌پرسیدیم و شما می‌‏فرمودید: "خدا به من پسری عنایت می‏‌کند" اکنون او را به شما عنایت کرد و چشم ما را روشن نمود. اگر خدای ناخواسته برای شما پیش آمدی پدید آید به که بگرویم؟. حضرت با دست به ابو جعفر که برابرش ایستاده بود، اشاره فرمود. عرض کردم: قربانت شوم! این پسر، سه ساله است. فرمود: چه مانعی دارد؟ [[حضرت عیسی|عیسی]] سه ساله بود که به حجّت قیام کرد<ref> {{عربی|" وَ مَا يَضُرُّهُ‏ مِنْ‏ ذلِكَ‏، فَقَدْ قَامَ‏ عِيسى‏ {{ع}}‏ بِالْحُجَّةِ وَ هُوَ ابْنُ‏ ثَلَاثِ‏ سِنِينَ"}}؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، باب الاشارة و النّص علی ابی جعفر الثانی</ref>. اگرچه برخی برابر این اراده از خود واکنش‌‏های نامناسبی نشان دادند، کم نبودند انسان‏های وارسته‏ای که برابر این خواست الهی، در کمال تواضع سر فروتنی و پذیرش فرود آورده، با خشنودی کامل آن را پذیرفتند. از جمله ایشان، [[علی بن جعفر بن محمد]]، عموی [[امام رضا]]{{ع}} بود که در کهولت سن، برابر [[امام جواد]]{{ع}} در نهایت فروتنی بر پیروی از ایشان تأکید می‏کرد<ref>  محمد بن یعقوب کلینی، الکافی،، ج ۲، ص ۳۲۲، ح ۱۲</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۵۰-۶۲.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۲]]، ص۱۶-۲۸.</ref>.  
[[صفوان بن یحیی]] گوید: به [[امام رضا]]{{ع}} گفتم: پیش از آن‏که خدا ابو جعفر را به شما ببخشد، درباره جانشینتان از شما می‏‌پرسیدیم و شما می‌‏فرمودید: "خدا به من پسری عنایت می‏‌کند" اکنون او را به شما عنایت کرد و چشم ما را روشن نمود. اگر خدای ناخواسته برای شما پیش آمدی پدید آید به که بگرویم؟. حضرت با دست به ابو جعفر که برابرش ایستاده بود، اشاره فرمود. عرض کردم: قربانت شوم! این پسر، سه ساله است. فرمود: چه مانعی دارد؟ [[حضرت عیسی|عیسی]] سه ساله بود که به حجّت قیام کرد<ref> {{عربی|" وَ مَا يَضُرُّهُ‏ مِنْ‏ ذلِكَ‏، فَقَدْ قَامَ‏ عِيسى‏ {{ع}}‏ بِالْحُجَّةِ وَ هُوَ ابْنُ‏ ثَلَاثِ‏ سِنِينَ"}}؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، باب الاشارة و النّص علی ابی جعفر الثانی</ref>. اگرچه برخی برابر این اراده از خود واکنش‌‏های نامناسبی نشان دادند، کم نبودند انسان‏های وارسته‏ای که برابر این خواست الهی، در کمال تواضع سر فروتنی و پذیرش فرود آورده، با خشنودی کامل آن را پذیرفتند. از جمله ایشان، [[علی بن جعفر بن محمد]]، عموی [[امام رضا]]{{ع}} بود که در کهولت سن، برابر [[امام جواد]]{{ع}} در نهایت فروتنی بر پیروی از ایشان تأکید می‏کرد<ref>  محمد بن یعقوب کلینی، الکافی،، ج ۲، ص ۳۲۲، ح ۱۲</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۵۰-۶۲.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۲]]، ص۱۶-۲۸.</ref>.
::::::از این‏جا بود که پیروان راستین [[اهل بیت]]{{عم}} با این باور که مقام [[امامت]] امری فراتر از محاسبات ظاهری است در [[امامت]] [[امام هادی]]{{ع}}، با اطمینان بیشتری آن را پذیرفتند. چرا که ایشان نیز در سنّ هشت سالگی به [[امامت]] رسید<ref>  ر.ک: شیخ مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۲۹۷</ref>.  
 
::::::از آن‏جا که شرایط [[امامت]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} دیگرگون بود، تردیدهایی در ذهن [[شیعه]] پدید آورده، کار [[امام حسن عسکری]]{{ع}} را مشکل ساخت. آن حضرت، نه فقط در سن کمتر از دیگر [[امامان]] به [[امامت]] رسید، بلکه ولادتش نیز به خاطر مصالحی پنهانی بود و تا زمان [[امامت]]، جز اندکی، جمال دل‏آرای او را ندیده بودند. البته حافظه [[شیعه]]، آموزه‌‏های پیشوایان معصوم{{عم}} پیشین را که با اقداماتی مناسب، برای این امر زمینه‏‌سازی کرده بودند<ref>  ابن ابی زینب نعمانی، الغیبة، ص ۳۲۲، ح ۱</ref>، هرگز فراموش نکرده بود.
از این‏جا بود که پیروان راستین [[اهل بیت]]{{عم}} با این باور که مقام [[امامت]] امری فراتر از محاسبات ظاهری است در [[امامت]] [[امام هادی]]{{ع}}، با اطمینان بیشتری آن را پذیرفتند. چرا که ایشان نیز در سنّ هشت سالگی به [[امامت]] رسید<ref>  ر.ک: شیخ مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۲۹۷</ref>.
 
از آن‏جا که شرایط [[امامت]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} دیگرگون بود، تردیدهایی در ذهن [[شیعه]] پدید آورده، کار [[امام حسن عسکری]]{{ع}} را مشکل ساخت. آن حضرت، نه فقط در سن کمتر از دیگر [[امامان]] به [[امامت]] رسید، بلکه ولادتش نیز به خاطر مصالحی پنهانی بود و تا زمان [[امامت]]، جز اندکی، جمال دل‏آرای او را ندیده بودند. البته حافظه [[شیعه]]، آموزه‌‏های پیشوایان معصوم{{عم}} پیشین را که با اقداماتی مناسب، برای این امر زمینه‏‌سازی کرده بودند<ref>  ابن ابی زینب نعمانی، الغیبة، ص ۳۲۲، ح ۱</ref>، هرگز فراموش نکرده بود.


شایان ذکر است که افزون بر پیامبران و پیشوایان معصوم{{عم}} که به تأیید الهی دارای ویژگی‌‏های خاصی هستند، بین انسان‏های معمولی نیز کسانی یافت می‏شوند که دارای نبوغ خاصی هستند که آن‏ها را از دیگران متمایز می‏کند.
شایان ذکر است که افزون بر پیامبران و پیشوایان معصوم{{عم}} که به تأیید الهی دارای ویژگی‌‏های خاصی هستند، بین انسان‏های معمولی نیز کسانی یافت می‏شوند که دارای نبوغ خاصی هستند که آن‏ها را از دیگران متمایز می‏کند.
خط ۱۰۵: خط ۱۱۹:
«[[امامت]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} به دو راه نصّ‌ و [[معجزه]] ثابت شده است:
«[[امامت]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} به دو راه نصّ‌ و [[معجزه]] ثابت شده است:


'''نخست: [[نص]]''': [[شیخ صدوق]] در کتاب [[کمال الدین (کتاب)|کمال الدین]] به سندی صحیح به [[نقل]] از [[یونس بن عبد الرحمن]] آورده است که گفت: به محضر [[امام کاظم|امام موسی بن جعفر]] {{عم}} مشرف شدم و عرضه داشتم: یابن [[پیامبر خاتم|رسول الله]] آیا تو [[قائم]] بالحقّ‌ هستی‌؟ فرمودند: من هم [[قائم بالحق]] هستم و لکن آن قائمی که [[زمین]] را از [[دشمنان]] خدای عز و جل [[پاک]] می‌کند و آن را پر از [[عدالت]] می‌نماید، همچنان‌که از [[جور]] و [[ستم]] پر شده باشد، پنجمین [[فرزند من]] است که غیبتی طولانی دارد، زیرا که بر [[جان]] خود می‌ترسد. در این مدت عدّه‌ای از [[حق]] برگشته و عده‌ای دیگر ثابت‌قدم می‌مانند. سپس فرمود: خوشا به حال [[شیعیان]] ما که در [[غیبت]] [[قائم]] ما به رشته [[ولایت]] ما چسبیده و به [[دوستی]] ما ثابت مانده و از [[دشمنان]] ما بیزار باشند. آنان از ما و ما از آن‌هاییم<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۲، ص ۳۶۱. </ref>.  
'''نخست: [[نص]]''': [[شیخ صدوق]] در کتاب [[کمال الدین (کتاب)|کمال الدین]] به سندی صحیح به [[نقل]] از [[یونس بن عبد الرحمن]] آورده است که گفت: به محضر [[امام کاظم|امام موسی بن جعفر]] {{عم}} مشرف شدم و عرضه داشتم: یابن [[پیامبر خاتم|رسول الله]] آیا تو [[قائم]] بالحقّ‌ هستی‌؟ فرمودند: من هم [[قائم بالحق]] هستم و لکن آن قائمی که [[زمین]] را از [[دشمنان]] خدای عز و جل [[پاک]] می‌کند و آن را پر از [[عدالت]] می‌نماید، همچنان‌که از [[جور]] و [[ستم]] پر شده باشد، پنجمین [[فرزند من]] است که غیبتی طولانی دارد، زیرا که بر [[جان]] خود می‌ترسد. در این مدت عدّه‌ای از [[حق]] برگشته و عده‌ای دیگر ثابت‌قدم می‌مانند. سپس فرمود: خوشا به حال [[شیعیان]] ما که در [[غیبت]] [[قائم]] ما به رشته [[ولایت]] ما چسبیده و به [[دوستی]] ما ثابت مانده و از [[دشمنان]] ما بیزار باشند. آنان از ما و ما از آن‌هاییم<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۲، ص ۳۶۱. </ref>.
::::::نمونه‌های دیگری از [[نص]] را می‌توان در جلد دوم کتاب [[کمال الدین]]، صفحات ۳۸۱، ۳۷۶ و ۴۰۹ ملاحظه کرد. همچنین در کتاب [[کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الاثنی عشر (کتاب)|کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الاثنی عشر]] تألیف [[شیخ]] [[علی بن محمد بن علی الخزاز قمی]]، ۱۷۰ [[حدیث]] از طریق [[شیعه]] و [[سنی]] [[روایت]] شده که همه آن‌ها به [[امامت]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} تصریح دارد.
 
نمونه‌های دیگری از [[نص]] را می‌توان در جلد دوم کتاب [[کمال الدین]]، صفحات ۳۸۱، ۳۷۶ و ۴۰۹ ملاحظه کرد. همچنین در کتاب [[کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الاثنی عشر (کتاب)|کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الاثنی عشر]] تألیف [[شیخ]] [[علی بن محمد بن علی الخزاز قمی]]، ۱۷۰ [[حدیث]] از طریق [[شیعه]] و [[سنی]] [[روایت]] شده که همه آن‌ها به [[امامت]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} تصریح دارد.
 
'''دوم:[[معجزه]]''': [[معجزات امام مهدی|معجزات]] و [[کرامات امام مهدی|کرامات حضرت]]، دلیلی بر [[اثبات امامت]] اوست. از [[علی بن محمد سمری]] [[نقل]] شده که به محضر [[مقدس]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} [[نامه]] نوشت و درخواست [[کفن]] کرد. جواب آمد که در سال هشتاد یا هشتاد و یکم به آن نیازمند خواهی شد. پس در همان وقتی که آن [[حضرت]] برایش تعیین کرده بود [[وفات]] یافت و یک ماه پیش از فوتش [[کفن]] برایش فرستاده شد<ref>همان، ص ۵۰۱. </ref>.


'''دوم:[[معجزه]]''': [[معجزات امام مهدی|معجزات]] و [[کرامات امام مهدی|کرامات حضرت]]، دلیلی بر [[اثبات امامت]] اوست. از [[علی بن محمد سمری]] [[نقل]] شده که به محضر [[مقدس]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} [[نامه]] نوشت و درخواست [[کفن]] کرد. جواب آمد که در سال هشتاد یا هشتاد و یکم به آن نیازمند خواهی شد. پس در همان وقتی که آن [[حضرت]] برایش تعیین کرده بود [[وفات]] یافت و یک ماه پیش از فوتش [[کفن]] برایش فرستاده شد<ref>همان، ص ۵۰۱. </ref>.
از جمله [[معجزات]] آشکار [[حضرت]]، [[حاجت]] گرفتن [[مردم]] از آن [[حضرت]] است که هرازگاهی زبان‌به‌زبان می‌چرخد و [[مشتاقان]] را امیدوارتر و مشتاق‌تر می‌کند. شفا یافتن بیماران لاعلاج در [[مسجد جمکران]] از آن جمله است. در کتاب‌های [[کمال الدین]] [[شیخ صدوق]]، [[بحارالانوار]] [[علامه مجلسی]] و [[نجم الثاقب]] میرزا [[حسین]] نوری از [[معجزات]] [[حضرت]] بسیار آمده است»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۶۹.</ref>.
::::::از جمله [[معجزات]] آشکار [[حضرت]]، [[حاجت]] گرفتن [[مردم]] از آن [[حضرت]] است که هرازگاهی زبان‌به‌زبان می‌چرخد و [[مشتاقان]] را امیدوارتر و مشتاق‌تر می‌کند. شفا یافتن بیماران لاعلاج در [[مسجد جمکران]] از آن جمله است. در کتاب‌های [[کمال الدین]] [[شیخ صدوق]]، [[بحارالانوار]] [[علامه مجلسی]] و [[نجم الثاقب]] میرزا [[حسین]] نوری از [[معجزات]] [[حضرت]] بسیار آمده است»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۶۹.</ref>.
}}
}}


۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش