پرش به محتوا

امام هادی علیه‌السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۳: خط ۳۳:
{{اصلی|امام جواد علیه‌السلام}}
{{اصلی|امام جواد علیه‌السلام}}
{{اصلی|حضرت سمانه مغربیه}}
{{اصلی|حضرت سمانه مغربیه}}
پیشوای دهم [[مسلمانان]]، [[حضرت علی بن محمد]]، در نیمه ماه [[ذی حجه]] [[سال ۲۱۲ هجری]] در یکی از روستاهای اطراف [[مدینه]] به نام [[صریا]] متولد شد<ref>طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ص۳۲۷؛ مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۲۸۵؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۴۹۷.</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۱۵۸؛ [[رحمت‌الله ضیائی ارزگانی|ضیائی ارزگانی، رحمت‌الله]]، [[امامت امام هادی (مقاله)|امامت امام هادی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۴۷۰؛ [[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص۲۸۰.</ref>
پیشوای دهم [[مسلمانان]]، [[حضرت علی بن محمد]]، در نیمه ماه [[ذی حجه]] [[سال ۲۱۲ هجری]] در یکی از روستاهای اطراف [[مدینه]] به نام [[صریا]] متولد شد<ref>طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ص۳۲۷؛ مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۲۸۵؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۴۹۷.</ref>. پدر ایشان [[امام جواد]]{{ع}} و نام مادر آن حضرت «[[سمانه مغربیه]]» و طبق نقل [[کلینی]]<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۴۹۷.</ref> «[[سوسن]]» بوده است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۱۵۸؛ [[رحمت‌الله ضیائی ارزگانی|ضیائی ارزگانی، رحمت‌الله]]، [[امامت امام هادی (مقاله)|امامت امام هادی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۴۷۰؛ [[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص۲۸۰.</ref>.
 
مادر امام کنیزی بوده از [[مردمان]] [[آفریقا]] که به اشاره [[امام جواد]]{{ع}} خریداری شده بود. از [[محمد بن فرج]] [[روایت]] شده که امام جواد{{ع}} وی را [[مأمور]] خرید این [[کنیز]] از قافله‌ای خاص کرد و بی‌آنکه آن قافله و دختر را دیده باشد، مشخصات و قیمت [[تعیین]] شده آن را به وی گفت<ref>إثبات الوصیة، ص۲۲۸؛ دلائل الإمامة، ص۴۱۰.</ref>. امام هادی{{ع}} توصیفات [[شگفتی]] درباره مادرش نموده است. ایشان می‌فرماید: "مادرم به [[مقام]] و جایگاه من واقف بود و از زمره [[زنان]] بهشتی است. [[شیطان]] هیچ‌گاه به وی نزدیک نشد و دست هیچ [[ستمکاری]] به وی نرسید. او به چشم [[قدرت الهی]] که [[خواب]] در آن راه ندارد، محفوظ بود و از [[مادران]] صدیقان و [[صالحان]] هیچ کم نداشت"<ref>إثبات الوصیة، ص۲۲۸؛ دلائل الإمامة، ص۴۱۰.</ref>.<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[امام علی بن محمد - کمپانی زارع (مقاله)|مقاله «امام علی بن محمد»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]] ص ۵۰۷-۵۱۹.</ref>


پدر ایشان [[امام جواد]]{{ع}} و نام مادر آن حضرت «[[سمانه مغربیه]]» و طبق نقل [[کلینی]]<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۴۹۷.</ref> «[[سوسن]]» بوده است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۱۵۸؛ [[رحمت‌الله ضیائی ارزگانی|ضیائی ارزگانی، رحمت‌الله]]، [[امامت امام هادی (مقاله)|امامت امام هادی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۴۷۰.</ref>.


==کنیه‌ها و القاب==
==کنیه‌ها و القاب==
از القاب آن حضرت: الناصح، [[هادی]]، المتوکل، النقی، [[المرتضی]]، [[ابن الرضا]]، [[عسکری]]<ref>این لقب به این سبب است که امام هادی و فرزند ایشان امام یازدهم تحت کنترل شدید حکومت عباسی در معسکر یعنی پادگان نظامی قرار داشتند؛ ابن عنبه، عمدة الطالب، ص۱۷۹: {{عربی|فيلقّب “العسكري”، لمقامه بسرّمن‏رأى، و كانت تسمّى العسكر}}.</ref> و رضی<ref>اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج۳، ص۱۶۹.</ref> و معروف‌ترین کنیه آن حضرت "ابوالحسن ثالث"<ref>حضرت موسی بن جعفر ابوالحسن اول و امام رضا ابوالحسن ثانی است.</ref> است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۱۵۸؛ [[رحمت‌الله ضیائی ارزگانی|ضیائی ارزگانی، رحمت‌الله]]، [[امامت امام هادی (مقاله)|امامت امام هادی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۴۷۰؛ [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، جلد ۲ ص ۸۵-۸۷؛ [[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۲۸۰.</ref>.
از القاب آن حضرت: الناصح، [[هادی]]، المتوکل، النقی، [[المرتضی]]، [[ابن الرضا]]، [[عسکری]]<ref>این لقب به این سبب است که امام هادی و فرزند ایشان امام یازدهم تحت کنترل شدید حکومت عباسی در معسکر یعنی پادگان نظامی قرار داشتند؛ ابن عنبه، عمدة الطالب، ص۱۷۹: {{عربی|فيلقّب “العسكري”، لمقامه بسرّمن‏رأى، و كانت تسمّى العسكر}}.</ref> و رضی<ref>اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج۳، ص۱۶۹.</ref> و معروف‌ترین کنیه آن حضرت "ابوالحسن ثالث"<ref>حضرت موسی بن جعفر ابوالحسن اول و امام رضا ابوالحسن ثانی است.</ref> است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۱۵۸؛ [[رحمت‌الله ضیائی ارزگانی|ضیائی ارزگانی، رحمت‌الله]]، [[امامت امام هادی (مقاله)|امامت امام هادی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۴۷۰؛ [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، جلد ۲ ص ۸۵-۸۷؛ [[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۲۸۰.</ref>.
==همسر و فرزندان==
امام هادی{{ع}} تنها یک [[همسر]] به نام سلیل داشت که کنیزی از اهالی نوبه به شمار می‌آمد و به نام‌های دیگر، چون [[سوسن]] و [[حدیث]] نیز نامیده شده است<ref>الکافی، ج۱، ص۵۰۳؛ عیون المعجزات، ص۱۳۴.</ref>. [[امام هادی]]{{ع}} درباره این [[زن]] می‌فرماید: سلیل از آفت‌ها، گزندها، [[پلیدی‌ها]] و ناپاکی‌ها محفوظ است<ref>إثبات الوصیة، ص۲۴۴.</ref>. منابع او را زنی [[عارف]] و [[صالح]] دانسته‌اند<ref>عیون المعجزات، ص۱۳۴.</ref>. او حتی پس از [[شهادت امام حسن عسکری]]{{ع}} نیز محل [[رجوع]] [[شیعیان]] بود. چنان‌که از منابع به دست می‌آید او علی‌رغم [[مخالفت]] [[جعفر کذّاب]]، به امر [[امام عصر]]{{ع}} کنار امام هادی و [[امام عسکری]]{{عم}} به [[خاک]] سپرده شد<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ص۴۴۲؛ الخرائج و الجرائح، ج۲، ص۹۶۰.</ref>. [[امام]] بنا بر بیان [[شیخ مفید]] چهار پسر به نام‌های [[حسن]]، [[حسین]]، [[محمد]] و جعفر و یک دختر به نام [[عایشه]] یا علّیّه داشته‌اند<ref>الإرشاد، ج۲، ص۳۱۱-۳۱۲؛ المناقب، ابن شهر آشوب، ج۴، ص۴۰۲.</ref>. در میان فرزندان امام هادی{{ع}} جعفر مشهور به کذّاب است و چنان‌که منقول است امام از پیش از [[تولد]]، وی را [[فرزندی]] ناخلف و [[دشمن]] خود و [[امام حسن عسکری]]{{ع}} می‌دانسته‌اند<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ص۳۲۱؛ کشف الغمة، ج۲، ص۳۸۵.</ref> و نسبتش را با خود مانند [[پسر نوح]] با [[نوح]] می‌دانسته‌اند<ref>الهدایة الکبری، ص۳۸۱-۳۸۲.</ref>. جعفر پس از امام هادی{{ع}} [[مدعی امامت]] بود و از این‌رو مشهور به کذّاب شد<ref>تاج الموالید. ص۵۶؛ مجموعة نفیسة فی تاریخ الأئمة{{عم}}، ص۱۰۴.</ref>.<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[امام علی بن محمد - کمپانی زارع (مقاله)|مقاله «امام علی بن محمد»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]] ص ۵۰۷-۵۱۹.</ref>


==سرگذشت تاریخی==
==سرگذشت تاریخی==
خط ۴۴: خط ۴۸:


[[متوکّل]] برای جلوگیری از بحرانی‌تر شدن حکومتش هم‌زمان دو [[اقدام]] را در برنامه کاری خود قرار داد:
[[متوکّل]] برای جلوگیری از بحرانی‌تر شدن حکومتش هم‌زمان دو [[اقدام]] را در برنامه کاری خود قرار داد:
#تهاجم به [[شیعیان]] و [[علویان]] و [[قتل]] و [[غارت]] و ایجاد [[وحشت]] بین آنان و [[خوار]] نمودن آنها. [[متوکّل]] در [[دشمنی]]، [[خاندان رسالت]] نظیر نداشت، به ویژه با [[علی]]{{ع}} سرسختانه [[دشمنی]] می‌ورزید و آشکارا [[ناسزا]] می‌گفت. در سال ۲۳۷ دستور داد [[قبر امام حسین]]{{ع}} و خانه‌های اطراف را خراب نموده، آب بر آن بستند و شخم زدند و زراعت کردند. در این زمان وضع [[سادات علوی]] بسیار رقّت بار بود، چنان‌که [[زنان]] [[پوشش]] مناسبی نداشتند و عده‌ای از آنها دارای یک چادر کهنه بودند که به نوبت در آن [[نماز]] می‌خواندند.
#تهاجم به [[شیعیان]] و [[علویان]] و [[قتل]] و [[غارت]] و ایجاد [[وحشت]] بین آنان و [[خوار]] نمودن آنها. [[متوکّل]] در [[دشمنی]]، [[خاندان رسالت]] نظیر نداشت، به ویژه با [[علی]]{{ع}} سرسختانه [[دشمنی]] می‌ورزید و آشکارا [[ناسزا]] می‌گفت. در سال ۲۳۷ دستور داد [[قبر امام حسین]]{{ع}} و خانه‌های اطراف را خراب نموده، آب بر آن بستند و شخم زدند و زراعت کردند. در این زمان وضع [[سادات علوی]] بسیار رقّت بار بود، چنان‌که [[زنان]] [[پوشش]] مناسبی نداشتند و عده‌ای از آنها دارای یک چادر کهنه بودند که به نوبت در آن [[نماز]] می‌خواندند.
#جدا کردن [[امام هادی]]{{ع}} از پایگاه‌های مردمی و انتقال حضرت به [[عراق]]. [[متوکّل]] می‌خواست به این ترتیب پایگاه‌های او را پراکنده نموده، سازمانشان را از بین ببرد. [[متوکّل]] دریافت اگر [[امام هادی]] {{ع}} تحت [[مراقبت]] نباشد خطری برای دولتش خواهد بود. امام جماعت حرمین که از سوی دستگاه [[خلافت]] [[منصوب]] شده بود، به [[متوکّل]] عباسی نوشت: اگر تو را به [[مکّه]] و [[مدینه]] حاجتی هست، [[علی بن محمد]] ([[امام هادی]]) را از این دیار بیرون ببر که بیشتر [[مردم]] این [[ناحیه]] را [[مطیع]] و منقاد خود نموده است. این موضوع را گروه دیگری از طرفداران [[حکومت]] بنی‌عبّاس از جمله [[حاکم]] [[مدینه]] نیز برای [[متوکّل]] نوشتند.
#جدا کردن [[امام هادی]]{{ع}} از پایگاه‌های مردمی و انتقال حضرت به [[عراق]]. [[متوکّل]] می‌خواست به این ترتیب پایگاه‌های او را پراکنده نموده، سازمانشان را از بین ببرد. [[متوکّل]] دریافت اگر [[امام هادی]] {{ع}} تحت [[مراقبت]] نباشد خطری برای دولتش خواهد بود. امام جماعت حرمین که از سوی دستگاه [[خلافت]] [[منصوب]] شده بود، به [[متوکّل]] عباسی نوشت: اگر تو را به [[مکّه]] و [[مدینه]] حاجتی هست، [[علی بن محمد]] ([[امام هادی]]) را از این دیار بیرون ببر که بیشتر [[مردم]] این [[ناحیه]] را [[مطیع]] و منقاد خود نموده است. این موضوع را گروه دیگری از طرفداران [[حکومت]] بنی‌عبّاس از جمله [[حاکم]] [[مدینه]] نیز برای [[متوکّل]] نوشتند.


[[متوکل]] به [[امام]]{{ع}} نامه‌ای نوشت و او را [[دعوت]] کرد که با هر کس از [[خانواده]] و دوستانش که بخواهد به [[سامرا]] آید. او برای جلوگیری از [[شورش]] [[مردم]] طوری [[اقدام]] کرد که موجب تحریک [[امّت]] نشود. [[یحیی بن هرثمه]] ـ [[فرمانده]] [[متوکّل]] که برای جلب [[امام]] به [[مدینه]] عزیمت کرده بود ـ با [[اعتراض]] شدید [[مردم]] مواجه شد و به ناچار برای [[مردم]] [[سوگند]] یاد کرد دستوری ندارد که باعث [[اذیت]] [[امام]] شود، آنگاه حضرت همراه [[فرزند]] نوجوان خود [[امام عسکری]] به [[سامرا]] رفت<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۹۷.</ref>. در آنجا تمام حرکات و [[رفتار]] او تحت نظر و [[مراقبت]] قرار گرفت. گرچه برای [[امام هادی]]{{ع}} با توجّه به پایگاه مردمی قدرتمند امکان نپذیرفتن عزیمت به [[سامرّا]] وجود داشت، امّا حضرت به [[دلایل]] زیر پذیرفت:
[[متوکل]] به [[امام]]{{ع}} نامه‌ای نوشت و او را [[دعوت]] کرد که با هر کس از [[خانواده]] و دوستانش که بخواهد به [[سامرا]] آید. او برای جلوگیری از [[شورش]] [[مردم]] طوری [[اقدام]] کرد که موجب تحریک [[امّت]] نشود. [[یحیی بن هرثمه]] ـ [[فرمانده]] [[متوکّل]] که برای جلب [[امام]] به [[مدینه]] عزیمت کرده بود ـ با [[اعتراض]] شدید [[مردم]] مواجه شد و به ناچار برای [[مردم]] [[سوگند]] یاد کرد دستوری ندارد که باعث [[اذیت]] [[امام]] شود، آنگاه حضرت همراه [[فرزند]] نوجوان خود [[امام عسکری]] به [[سامرا]] رفت<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۹۷.</ref>. در آنجا تمام حرکات و [[رفتار]] او تحت نظر و [[مراقبت]] قرار گرفت. گرچه برای [[امام هادی]]{{ع}} با توجّه به پایگاه مردمی قدرتمند امکان نپذیرفتن عزیمت به [[سامرّا]] وجود داشت، امّا حضرت به [[دلایل]] زیر پذیرفت:
#در صورت نپذیرفتن، فشار [[حکومت]] بیشتر می‌شد و سیاست‌های [[امام]] پیش نمی‌رفت.
#در صورت نپذیرفتن، فشار [[حکومت]] بیشتر می‌شد و سیاست‌های [[امام]] پیش نمی‌رفت.
#به این ترتیب تلاش‌های سعایت‌ کنندگان و سخن‌چینان خنثی شد.
#به این ترتیب تلاش‌های سعایت‌ کنندگان و سخن‌چینان خنثی شد.
خط ۵۶: خط ۶۲:


به طور خلاصه عبّاسیان در مقابل [[امام]] دو موضع متفاوت اتخاذ نموده بودند:
به طور خلاصه عبّاسیان در مقابل [[امام]] دو موضع متفاوت اتخاذ نموده بودند:
#تشکیل مناظرات [[علمی]].
#تشکیل مناظرات [[علمی]].
#جلب [[امام]] و زیر نظر گرفتن او.
#جلب [[امام]] و زیر نظر گرفتن او.


[[امام]] نیز این مواضع را اتخاذ فرمودند:
[[امام]] نیز این مواضع را اتخاذ فرمودند:
#[[پاسخ به شبهات]] و [[آگاه]] ساختن [[امّت]].
#[[پاسخ به شبهات]] و [[آگاه]] ساختن [[امّت]].
#[[نظارت]] بر پایگاه‌های مردمی و [[پشتیبانی]] از آنها و توجّه به قیام‌های [[علویان]].
#[[نظارت]] بر پایگاه‌های مردمی و [[پشتیبانی]] از آنها و توجّه به قیام‌های [[علویان]].
خط ۸۳: خط ۹۱:


==[[امام هادی]]{{ع}} از نگاه اهل سنت==
==[[امام هادی]]{{ع}} از نگاه اهل سنت==
اعتراف به [[برتری]] و تفوق [[امام عسکری]]{{ع}} را در سخنان [[اهل سنت]] به خوبی می‌توان یافت برای مثال به چند مورد اشاره می‌شود:  
اعتراف به [[برتری]] و تفوق [[امام عسکری]]{{ع}} را در سخنان [[اهل سنت]] به خوبی می‌توان یافت برای مثال به چند مورد اشاره می‌شود:
 
#یافعی (م ۷۶۸) در مرآت الجنان می‌نویسد: {{عربی|"العَسکَرِيُّ أبوالحسن عليٍّ الهاديّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْجَوَادِ بْنِ عليٍّ الرِّضَا بْنِ موسی الکاظمِ بْنِ جَعْفَرِ الصَّادِقِ العلويّ الحسینيّ عَاشَ أربعین سَنَةً وَ کان مُتَعَبِّداً فقیهاً إِمَاماً"}}<ref>مرآة الجنان و عبرة الیقظان فی معرفة حوادث الزمان، ص ۲۷۶.</ref>.
#یافعی (م ۷۶۸) در مرآت الجنان می‌نویسد: {{عربی|"العَسکَرِيُّ أبوالحسن عليٍّ الهاديّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْجَوَادِ بْنِ عليٍّ الرِّضَا بْنِ موسی الکاظمِ بْنِ جَعْفَرِ الصَّادِقِ العلويّ الحسینيّ عَاشَ أربعین سَنَةً وَ کان مُتَعَبِّداً فقیهاً إِمَاماً"}}<ref>مرآة الجنان و عبرة الیقظان فی معرفة حوادث الزمان، ص ۲۷۶.</ref>.
#[[شمس]] الدین ذهبی (م ۷۴۸) در سیر اعلام النبلاء می‌نویسد: {{عربی|"اَلْمُلَقَّبُ بِالْهَادِي شَرِيفٌ جَلِيلٌ"}}<ref>سیر أعلام النبلاء، ج ۱۳، ص ۱۲۱.</ref> و در العبر فی خبر من غبر می‌نویسد: {{عربی|"أَبُو الْحَسنِ عَليّ بن الجَوادِ مُحَمَّدِ بْنِ الرَّضِيِّ عَلِيّ بْن الكاظِم موسي بْنِ الصَّادِقِ جَعْفَرٍ الْعلوِيّ الْحُسَيْنِيّ الْمَعْرُوفُ بِالْهَادِي تُوُفِّيَ بسامرَّا وَلَهُ أَرْبَعُونَ سَنَةً وَ كَانَ فَقِيهاً وَ إِمَاماً مُتَعَبِّداً"}}<ref>العبر فی خبر من غیر، ج ۲، ص ۱۲.</ref>.<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، جلد ۲ ص ۸۵-۸۷.</ref>
#[[شمس]] الدین ذهبی (م ۷۴۸) در سیر اعلام النبلاء می‌نویسد: {{عربی|"اَلْمُلَقَّبُ بِالْهَادِي شَرِيفٌ جَلِيلٌ"}}<ref>سیر أعلام النبلاء، ج ۱۳، ص ۱۲۱.</ref> و در العبر فی خبر من غبر می‌نویسد: {{عربی|"أَبُو الْحَسنِ عَليّ بن الجَوادِ مُحَمَّدِ بْنِ الرَّضِيِّ عَلِيّ بْن الكاظِم موسي بْنِ الصَّادِقِ جَعْفَرٍ الْعلوِيّ الْحُسَيْنِيّ الْمَعْرُوفُ بِالْهَادِي تُوُفِّيَ بسامرَّا وَلَهُ أَرْبَعُونَ سَنَةً وَ كَانَ فَقِيهاً وَ إِمَاماً مُتَعَبِّداً"}}<ref>العبر فی خبر من غیر، ج ۲، ص ۱۲.</ref>.<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، جلد ۲ ص ۸۵-۸۷.</ref>
==شاگردان و آثار امام==
امام هادی{{ع}} با وجود [[اختناق]] شدید [[خلافت عباسی]] در دوران امامتش توانست [[شاگردان]] بسیاری را [[تربیت]] کند. [[شیخ طوسی]] در [[رجال]] خود نام ۱۸۵ نفر از [[اصحاب]] ایشان را نقل می‌کند که اشخاصی چون [[فضل بن شاذان]]، [[عثمان بن سعید عمری]]، [[علی بن مهزیار]]، [[حسین بن سعید اهوازی]] و [[عبد العظیم بن عبدالله حسنی]] از شمار ایشان است<ref>رجال الطوسی، ص۳۸۳-۳۹۷.</ref>. با اینکه امام بیش از ۳۳ سال [[منصب امامت]] را در [[اختیار]] داشت، اما روایت‌های زیادی از ایشان در دست نیست. مجموع روایت‌های منقول از [[امام دهم]] حدود پانصد [[روایت]] است که در مقایسه با برخی از امامانی که دورانی نزدیک به این مدت، [[مقام امامت]] را عهده‌دار بوده‌اند، از حیث کمّی اندک است. بی‌شک اصلی‌ترین عامل این امر را می‌توان در شرایط سخت [[سیاسی]] عصر ایشان جست‌وجو کرد. علاوه بر [[روایت‌ها]]، مجموعه‌ای از [[ادعیه]] و [[زیارات]] نیز از ایشان باقی مانده است. دعاهای ایشان علاوه بر [[تسبیح]] و [[تحمید]] [[الهی]] مشتمل بر [[آموزه‌های اسلامی]] و شیعی‌ای است که در [[عصر خلفا]] [[سخن گفتن]] از آن در قالب [[حدیث]] امکان نداشته است. این مطلب به ویژه در زیارات منقول از [[امام]] تجلی افزون‌تری دارد. ایشان در قالب چندین [[زیارت]] برای [[امام علی]]{{ع}} مخصوصاً زیارت ایشان در [[روز]] عیدغدیر به [[حق]] [[غصب]] شده امام و فرزندانش اشاره می‌کند و نشان می‌دهد که هیچ‌کس در [[اسلام]] و نزد [[پیامبر]]{{صل}} واجد [[فضائل]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} نبوده است. امام در این زیارت مروری کوتاه بر وقایع [[زندگی]] امام علی{{ع}} می‌کند و نشان می‌دهد که چگونه [[دشمنان]] ایشان در حق آن بزرگوار [[ستم]] روا داشتند<ref>المزار الکبیر، ص۲۶۳-۲۸۲.</ref>. در زیارت [[امام هادی]]{{ع}} از [[قبر امام حسین]]، [[امام کاظم]] و امام جواد‌{{عم}} نیز توجه به جایگاه رفیع [[امامت]] و [[لزوم]] توجه به [[قول و فعل]] [[ائمه معصوم]]{{عم}} دیده می‌شود<ref>الکافی، ج۴، ص۵۷۷-۵۷۸.</ref>. در میان ادعیه و زیارات منقول از امام هادی{{ع}} بدون [[شک]] مهمترین آنها، [[زیارت جامعه کبیره]] است. این زیارت که از حیث [[سند]] و محتوا شاخص است و بزرگان [[علمای شیعه]] در آثار خود آن را نقل کرده‌اند<ref>عیون أخبار الرضا، ج۲، ص۲۷۲؛ تهذیب الأحکام، ج۶، ص۹۵.</ref>، مکرر از ناحیه [[شیعیان]] مورد توجه قرار گرفته و شروح متعددی بر آن نگاشته شده است<ref>الذریعة إلی تصانیف الشیعة، ج۱۳، ص۳۰۵-۳۰۶.</ref>.<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[امام علی بن محمد - کمپانی زارع (مقاله)|مقاله «امام علی بن محمد»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]] ص ۵۰۷-۵۱۹.</ref>


==معاجز و کرامات==
==معاجز و کرامات==
{{اصلی|کرامات امام هادی}}
{{اصلی|کرامات امام هادی}}
برای [[امام هادی]]{{ع}} [[کرامات]] و امور خارق العاده‌ای نقل شده<ref>ر.ک: حرعاملی، محمد بن حسن، إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج ۴، ص ۴۱۹ و مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج ۵۰، ص ۱۲۴، باب ۳ معجزاته و بعض مکارم أخلاقه و معالی أموره صلوات الله علیه؛ شوشتری، قاضی نورالله، إحقاق الحق و إزهاق الباطل، ج ۱۲، ص ۴۵۱.</ref> که هر یک نشانه [[مقام]] رفیع و منزلت آن حضرت نزد [[خداوند تعالی]] است مانند:
برای [[امام هادی]]{{ع}} [[کرامات]] و امور خارق العاده‌ای نقل شده<ref>ر.ک: حرعاملی، محمد بن حسن، إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج ۴، ص ۴۱۹ و مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج ۵۰، ص ۱۲۴، باب ۳ معجزاته و بعض مکارم أخلاقه و معالی أموره صلوات الله علیه؛ شوشتری، قاضی نورالله، إحقاق الحق و إزهاق الباطل، ج ۱۲، ص ۴۵۱.</ref> که هر یک نشانه [[مقام]] رفیع و منزلت آن حضرت نزد [[خداوند تعالی]] است مانند:
#اسحاق جلاب می‌گوید: "برای [[امام هادی]]{{ع}} گوسفندان زیادی خریدم، پس مرا خواست و از اصطبل منزل به جای وسیعی منتقل شدم و در آنجا گوسفندان را بین هر که فرمود تقسیم کردم، برای [[ابوجعفر]] (فرزندش) و مادر او و غیر اینها از کسانی که دستور داده بود، سپس اجازه خواستم در روز ترویه به [[بغداد]] نزد پدرم برگردم، حضرت به من نوشت، فردا نزد ما باش سپس برو، من ماندم و چون روز [[عرفه]] شد نزد حضرت اقامت گزیدم و [[شب]] [[عید قربان]] در ایوان خانه‌اش خوابیدم، هنگام [[سحر]] نزد من آمد و فرمود: ای [[اسحاق]]! برخیز، برخاستم و چون چشم گشودم، خود را در خانه‌ام در [[بغداد]] دیدم، بر پدرم وارد شدم در حالی که بین [[یاران]] بودم، به آنان گفتم: روز [[عرفه]] در [[سامرا]] بودم و روز [[عید]] به [[بغداد]] آمدم"<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۴۲۳ – ۴۲۴.</ref>.<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص:۱۰۶.</ref>
#اسحاق جلاب می‌گوید: "برای [[امام هادی]]{{ع}} گوسفندان زیادی خریدم، پس مرا خواست و از اصطبل منزل به جای وسیعی منتقل شدم و در آنجا گوسفندان را بین هر که فرمود تقسیم کردم، برای [[ابوجعفر]] (فرزندش) و مادر او و غیر اینها از کسانی که دستور داده بود، سپس اجازه خواستم در روز ترویه به [[بغداد]] نزد پدرم برگردم، حضرت به من نوشت، فردا نزد ما باش سپس برو، من ماندم و چون روز [[عرفه]] شد نزد حضرت اقامت گزیدم و [[شب]] [[عید قربان]] در ایوان خانه‌اش خوابیدم، هنگام [[سحر]] نزد من آمد و فرمود: ای [[اسحاق]]! برخیز، برخاستم و چون چشم گشودم، خود را در خانه‌ام در [[بغداد]] دیدم، بر پدرم وارد شدم در حالی که بین [[یاران]] بودم، به آنان گفتم: روز [[عرفه]] در [[سامرا]] بودم و روز [[عید]] به [[بغداد]] آمدم"<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۴۲۳ – ۴۲۴.</ref>.<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص:۱۰۶.</ref>
#'''تکلم به سایر زبان‌ها''': [[محمد بن حسین]] از [[علی بن مهزیار]] [[نقل]] کرده که گفت خدمت [[حضرت هادی]]{{ع}} رسیدم قبل از اینکه من سخنی بگویم آن جناب به فارسی با من صحبت کرد. همچنین می‌گوید: [[غلام]] خود را که از اهالی سقلاب بود خدمت [[امام علی النقی]]{{ع}} فرستادم. پس از مراجعت دیدم غلام در تعجب است گفتم: چه شده؟ پسر گفت: چطور تعجب نکنم پیوسته با من به زبان سقلابی صحبت می‌کرد مثل اینکه اهل سقلاب است چنین خیال کردم که با آنها رفت آمد داشته است<ref>ر.ک: صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلی الله علیهم، ج ۱، ص ۳۳۳، باب ۱۱ باب فی الأئمة{{عم}} أنهم یتکلمون الألسن کلها و مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج ۵۰، ص ۱۳۰.</ref>.<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، جلد ۲ ص ۸۸.</ref>
#'''تکلم به سایر زبان‌ها''': [[محمد بن حسین]] از [[علی بن مهزیار]] [[نقل]] کرده که گفت خدمت [[حضرت هادی]]{{ع}} رسیدم قبل از اینکه من سخنی بگویم آن جناب به فارسی با من صحبت کرد. همچنین می‌گوید: [[غلام]] خود را که از اهالی سقلاب بود خدمت [[امام علی النقی]]{{ع}} فرستادم. پس از مراجعت دیدم غلام در تعجب است گفتم: چه شده؟ پسر گفت: چطور تعجب نکنم پیوسته با من به زبان سقلابی صحبت می‌کرد مثل اینکه اهل سقلاب است چنین خیال کردم که با آنها رفت آمد داشته است<ref>ر.ک: صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلی الله علیهم، ج ۱، ص ۳۳۳، باب ۱۱ باب فی الأئمة{{عم}} أنهم یتکلمون الألسن کلها و مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج ۵۰، ص ۱۳۰.</ref>.<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، جلد ۲ ص ۸۸.</ref>
۱۰۸٬۳۸۲

ویرایش