پرش به محتوا

سیره پیامبر خاتم در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[سیره پیامبر خاتم در قرآن]] - [[سیره پیامبر خاتم در حدیث]] - [[سیره پیامبر خاتم در کلام اسلامی]] - [[سیره پیامبر خاتم در تاریخ اسلامی]]</div>
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[سیره پیامبر خاتم در قرآن]] - [[سیره پیامبر خاتم در حدیث]] - [[سیره پیامبر خاتم در کلام اسلامی]] - [[سیره پیامبر خاتم در تاریخ اسلامی]]</div>
<div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[پیامبر خاتم (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[پیامبر خاتم (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
==[[سیره سیاسی]] و [[نظام اداری]]==
هنگامی که پیامبر به [[مدینه]] [[هجرت]] کرد، با اقداماتی که انجام داد، [[نظم اجتماعی]] و [[اداری]] جدیدی را پدید آورد که بر اساس [[اصول اسلام]] پایه‌ریزی شده بود. اقدامات رسول خدا{{صل}} در راستای پدید آوردن قدرتی متمرکز و فراگیر بود. آن حضرت در ابتدا با برقراری [[پیمان]] میان گروه‌های ساکن مدینه، به عنوان [[مرجع]] و داور ساکنان مدینه در اختلاف‌هایی که باعث اخلال در [[نظم]] و [[امنیت عمومی]] می‌شد، قرار گرفت. نظامی که رسول خدا{{صل}} بر اساس [[آیات قرآن]] درصدد پی‌ریزی آن بود، بر اساس هم‌خونی یا رابطه [[نژادی]] [[استوار]] نبود، بلکه بر پایه‌های [[اخلاقی]] و [[عقیدتی]] پی‌ریزی شده بود.
در [[جامعه]] نوین، [[مسلمانان]] به پروردگاری یگانه [[ایمان]] داشته و به [[دستورات دینی]] واحدی، سر [[تعظیم]] فرود می‌آوردند و از [[رسول خدا]]{{صل}} [[پیروی]] می‌کردند. در این دیدگاه، مسلمانان، مجموعه‌ای یگانه بودند که هر یک [[پشتیبان]] دیگری است. هر یک از آنان، از [[پشتیبانی]] دیگر افراد [[امت]] برخوردار بود و هنگام نیاز، از کمک و [[یاری]] آنان برخوردار می‌شد، [[نظام قبیله‌ای]] [[حاکم]] در [[حجاز]] می‌توانست یکی از موانع تحقق ایده‌های رسول خدا{{صل}} باشد، اما آن [[حضرت]] اصل نظام قبیله‌ای [[عرب]] را پذیرفت و کوشید این نظام را [[هدایت]] کند و در قالب [[شعارها]] و ایده‌های [[اسلامی]] کنترل نماید و از رقابت‌های قبیله‌ای در [[پیشرفت]] [[اسلام]] بهره برد<ref>ر.ک: حسینیان مقدم، ص۲۲۶.</ref>.
سرانجام رسول خدا{{صل}} [[دولت]] واحد و فراگیری را پدید آورد. این دولت واحد که [[قدرت]] مرکزی داشت و گستردگی آن همه را به زیر سایه خویش درآورده بود، موجب گردهم آمدن امت شد. [[نفوذ]] و قدرت این دولت چنان بود که [[اطاعت]] از آن و حرکت در راستای [[فرامین]] آن بر همه [[واجب]] به شمار می‌آمد [[پیامبر]]، این قدرت را به پشتوانه [[آیات قرآنی]] که در آن [[وجوب]] [[اطاعت از پیامبر]] و [[اطاعت از اولوالامر]] را تأکید کرده است <ref>نساء، ۵۹.</ref>، به [[اجرا]] درآورد. با این ایده‌ها، امتی پدید آمد که [[روابط]] آنان مبتنی بر [[عقاید دینی]] بود، نه بر اساس [[خویشاوندی]] و روابط اقلیمی. سیاستی که در این مجموعه مطرح بود، آمیخته به [[اخلاق اسلامی]] بود و روابط قبیله‌ای تحت الشعاع روابط دینی قرار گرفته بود.
در [[نظام اداری]] رسول خدا{{صل}}، تقسیم کار امری مهم قلمداد می‌شد و افرادی برای کارهای [[اداری]] گماشته می‌شدند و رسول خدا{{صل}} برای ایشان شرح وظایفی می‌نگاشت. هرچند نظام اداری‌ای که پیامبر وضع کرد، عوامل اجرایی [[ثابت]] و دائمی زیادی نداشت و کارهای اداری را در [[مسجد]] سامان می‌داد و محل دیگری برای این کار اختصاص نداشت. آن حضرت [[کارها]] را به حسب نیاز به افرادی می‌داد و پس از انجام آن، آنان را از [[مسئولیت]] معاف می‌داشت. برخی از [[مناصب]] [[دولت رسول خدا]]{{صل}} به شرح زیر است<ref>[[منصور داداش نژاد|داداش نژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]]، ج۱، ص:۶۹.</ref>:
===[[کارگزاران]]===
[[رسول خدا]]{{صل}}، [[والیان]] و امیرانی را برای شهرهایی [[تعیین]] کرد، چنان که رؤسای قبایلی که [[اسلام]] میآورند و به [[دولت]] [[مدینه]] ابراز [[وفاداری]] میکردند، به عنوان [[رئیس]] [[منصوب]] از سوی رسول خدا{{صل}} در آن [[قبیله]] محسوب میشدند. رسول خدا{{صل}} پس از [[فتح مکه]]، [[عتاب بن اسید]] را به [[فرمانداری]] [[مکه]] منصوب کرد و در مناطق [[یمن]] افرادی را از طرف خویش گماشت که به دولت مدینه [[وفادار]] بودند<ref>فهرست والیان رسول خدا{{صل}} را بنگرید در: کتانی، ج۱، ص۲۱۲.</ref>.
همچنین رسول خدا{{صل}} در دورانی که درگیر [[جنگ با دشمنان]] خویش بود، هرگاه به بیرون از مدینه می‌رفت، فردی را در این [[شهر]] به عنوان [[جانشین]] خویش می‌گماشت که در بیش از ده مورد، این مسئولیت به عهده [[ابن مکتوم]] بود <ref>کتانی، ج۱، ص۲۶۱.</ref>. [[احمدی میانجی]]<ref>احمدی میانجی، ج۱، ص۹.</ref>، فهرستی از نام کسانی را که از سوی رسول خدا{{صل}} به مأموریتی فرستاده شده یا به منصبی گماشته شده‌اند، گرد آورده که تعداد ایشان ۲۶۳ نفر است. برخی از این افراد مانند [[امام علی]]{{ع}}، چندین بار از سوی آن [[حضرت]] به مسئولیت‌هایی [[انتخاب]] شده‌اند.
نامه‌هایی از رسول خدا{{صل}} در دست است که شرح [[وظایف]] عاملان و والیان در آن مشخص شده است. آن حضرت هنگامی که [[عمرو بن حزم]] را به [[ولایت]] یمن می‌فرستاد، نامه‌ای بلند نوشت که شامل سفارش‌ها و شرح وظایف وی بود<ref>ر.ک: بیهقی، ج۵، ص۴۱۴.</ref>. چنان‌ که هنگام فرستادن [[معاذ بن جبل]]، در نامه‌ای وظایف او را در این [[مأموریت]] مشخص کرد<ref>احمدی میانجی، ج۲، ص۵۹۰.</ref>. از رسول خدا{{صل}} نامه‌ای کلی ثبت شده است که در آن سفارش‌ها و شرح وظایف والیان وی مشخص شده است<ref>احمدی میانجی، ج۲، ص۶۱۴.</ref>.<ref>[[منصور داداش نژاد|داداش نژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]]، ج۱، ص:۶۹.</ref>
===قاضیان===
در مورد [[قضاوت]] نیز رسول خدا{{صل}} خود این سمت را در مدینه عهده‌دار بود. [[زهری]] گفته است که رسول خدا {{صل}} هیچ کس را به سمت [[قضا]] [[انتخاب]] نکرد<ref>عبدالرزاق صنعانی، ج۸، ص۳۰۲.</ref>. حال آنکه درباره برخی از افراد همچون [[امام علی]]{{ع}} و [[معاذ بن جبل]] تصریح شده که برای [[قضاوت]] از سوی [[رسول خدا]]{{صل}} به [[یمن]] رفته‌اند<ref>مقریزی، ج۹، ص۲۰۸ و ج۱۱، ص۲۹۴.</ref>.
البته [[کارگزاران]] [[حضرت]]، به ویژه افرادی که به عنوان [[تعلیم]] [[قرآن]] و [[آموزش]] داد [[معارف]] فرستاده می‌شدند، در اختلاف‌های پیش آمده نیز قضاوت می‌کردند؛ چنان که برخی از قضاوت‌های امام علی{{ع}} و [[معاذ]] در [[مأموریت]] به یمن در عصر رسول خدا{{صل}} ثبت شده است<ref>ابن حبان، ج۱، ص۹۷.</ref>.<ref>[[منصور داداش نژاد|داداش نژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]]، ج۱، ص:۶۹-۷۰.</ref>
===[[عاملان صدقات]]===
رسول خدا{{صل}} کسانی را به عنوان [[مأمور]] جمع‌آوری [[صدقات]] و زکات‌ها معین کرد که [[بلاذری]]<ref>بلاذری، ج۲، ص۱۹۱.</ref> نام تعدادی از ایشان را ثبت کرده است. در زمینه سازمان [[مالی]] [[حکومت نبوی]] چند اصطلاح به شرح زیر موجود است:
#[[مصدق]] و جابی که وظیفه‌اش [[گردآوری زکات]] بود.
#خارص که مقدار و اندازه [[اموال]] پرداختی را تخمین می‌زد که چندین نفر، از جمله [[عبدالله بن رواحه]] این سمت را در عصر [[نبوی]] به عهده داشته‌اند.
# کُتاب و نویسندگان اموال [[صدقه]]. بیشتر کسانی که [[وظیفه]] جبایت را انجام می‌دادند، افرادی از میان همان [[قبیله]] بودند.<ref>[[منصور داداش نژاد|داداش نژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]]، ج۱، ص:۷۰.</ref>
===کُتّاب===
آن حضرت نویسندگانی داشت که کارهای [[دبیری]] و دفتری به عهده آنان بود. کاتبان [[پیامبر]] بالغ بر ۲۵ نفر شمارش شده‌اند که هر یک متولی [[نوشتن]] گونه‌ای از نامه‌ها بوده‌اند<ref>ابن عبدربه، ج۴، ص۲۴۴؛ عامری، ج۲، ص۱۶۱.</ref>. [[احمدی میانجی]]<ref>احمدی میانجی، ج۱، ص۱۳۹.</ref>، غیر از [[کاتبان وحی]] و کاتبان صدقات، نام ۳۷ نفر را به عنوان نویسندگان نامه‌ها و پیمان‌های رسول خدا{{صل}} برشمرده است. برخی از این نویسندگان، کاتبان وحی، برخی کاتبان نامه‌های آن حضرت به دیگران و برخی کاتب صدقات بوده‌اند. رسول خدا{{صل}} چون نامه‌نگاری با [[پادشاهان]] آن [[روزگار]] را آغاز کرد، مُهری برای خود [[تدارک]] دید که نقش "[[محمد]] [[رسول الله]]" داشت <ref>ابن سعد، ج۱، ص۱۹۸.</ref>.
فعالیت [[دیپلماسی]] رسول خدا{{صل}} از [[سال ششم هجرت]] به بعد گسترش یافت. آن [[حضرت]] پس از [[صلح حدیبیه]]، سفیرانی را به اطراف [[حجاز]] و خارج آن فرستاد که تعدادشان بیش از ده نفر بودند. همچنین هیئت‌های بسیاری در [[سال نهم هجرت]] وارد [[مدینه]] شدند که نشان از توسعه [[روابط]] [[رسول خدا]]{{صل}} با [[اقوام]] و [[ملل]] گوناگون شبه جزیره بود.<ref>[[منصور داداش نژاد|داداش نژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]]، ج۱، ص:۷۰.</ref>
===[[مبلغان]]===
[[دعوت]] و [[تبلیغات]] در [[سیره نبوی]] بسیار مهم بود و افرادی در این زمینه از سوی رسول خدا{{صل}} مشغول به فعالیت بودند. حافظان، [[قاریان]] و معلمان [[قرآن]]، از جمله کسانی بودند که کار دعوت و [[تعلیم]] قرآن و [[معارف]] بر عهده ایشان بود. [[بلال]] و [[ابن ام مکتوم]] نیز [[مؤذن]] رسمی رسول خدا{{صل}}، و [[حسان بن ثابت]]، شاعر آن حضرت بود. بنابراین، سازمان [[تبلیغی]] رسول خدا{{صل}} با [[قاری]]، مؤذن و شاعر شکل می‌یافت.<ref>[[منصور داداش نژاد|داداش نژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]]، ج۱، ص:۷۰.</ref>


==[[سیره نظامی]]==
==[[سیره نظامی]]==
۱۱۳٬۱۶۴

ویرایش