مبانی اشتیاق به فرج چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - '.</ref> ::::::' به '.</ref> '
جز (جایگزینی متن - 'مهدویت]]. {{پایان}} {{پایان}} == پانویس == {{پانویس}}' به 'مهدویت]]. {{پایان منبع جامع}} == پانویس == {{پانویس}}') |
جز (جایگزینی متن - '.</ref> ::::::' به '.</ref> ') |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
گاهی این [[عشق]] و علاقه به [[حق]] به گونه دیگری خود را نشان میدهد؛ و آن در [[انتقام]] از [[ظالمان]] و ریشهکن کردن [[جبهه]] [[باطل]] است. در چنین وضعیتی نیز [[خودخواهی]] جریان ندارد و [[حقطلبی]] وجود [[انسان]] را پر میکند. همانطور که در [[دعای ندبه]] میخوانیم: {{متن حدیث|"أَيْنَ الطَّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِكَرْبَلَاءِ"}}؛ "کجاست [[خونخواه]] کشته شده [[کربلا]]؟"<ref>مفاتیح الجنان، دعای ندبه. و نیز اقبال الاعمال سیدبن طاووس، ص ۲۹۷.</ref> | گاهی این [[عشق]] و علاقه به [[حق]] به گونه دیگری خود را نشان میدهد؛ و آن در [[انتقام]] از [[ظالمان]] و ریشهکن کردن [[جبهه]] [[باطل]] است. در چنین وضعیتی نیز [[خودخواهی]] جریان ندارد و [[حقطلبی]] وجود [[انسان]] را پر میکند. همانطور که در [[دعای ندبه]] میخوانیم: {{متن حدیث|"أَيْنَ الطَّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِكَرْبَلَاءِ"}}؛ "کجاست [[خونخواه]] کشته شده [[کربلا]]؟"<ref>مفاتیح الجنان، دعای ندبه. و نیز اقبال الاعمال سیدبن طاووس، ص ۲۹۷.</ref> | ||
در فرازهای دیگری از [[دعای ندبه]] نیز همین عشقِ به [[حق]] موج میزند، و میتوان در آنها التهاب برای برقراری [[حق]] را مشاهده کرد. مانند آنجا که میفرماید: {{متن حدیث|"عَزِيزٌ عَلَيَّ أَنْ أَرَى الْخَلْقَ وَ لَا تُرَى وَ لَا أَسْمَعُ لَكَ حَسِيساً وَ لَا نَجْوَى... عَزِيزُ عَلَيَّ أَنْ أَبْكِيَكَ وَ يَخْذُلَكَ الْوَرَى، عَزِيزُ عَلَيَّ أَنْ يَجْرِيَ عَلَيْكَ دُونَهُمْ مَا جَرَى..."}}؛ برای من بسیار سخت است که همه خلق را ببینم ولی تو دیده نشوی و هیچ صدایی از تو، حتی آهسته هم به گوش من نرسد... برای من بسیار سخت و دشوار است که برای تو بگریم و خلق تو را واگذارند. برای من سخت و دشوار است که این وضعیت برای تو پیش آمده است [و تو در غیبتی] نه برای دیگری..."<ref>مفاتیح الجنان، دعای ندبه، و نیز اقبال الاعمال سیدبن طاووس، ص ۲۹۷.</ref> در این فرازها آنچه برای ندبهخوان دشوار است این است که "او" مستور باشد. | |||
[[محرومیت]] ما از [[حق]]، امری است و مستور بودن [[حق]]، امر دیگری است. در این [[دنیایی]] که هر کسی به [[عشق]] و اشتیاقی زنده است و تنها کسانی که خودخواهیهایشان تمام وجودشان را فراگرفته است، [[عاشق]] نیستند؛ [[منتظر]] [[عاشق]] [[حق]] است. او [[حق]] را تنها ابزاری اجباری برای [[سعادت]] خود نمیبیند که هیچ عاطفهای نسبت به آن نداشته باشد، حتماً زیباییهایش را میبیند و لطافتش را [[درک]] میکند که میتواند به آن [[عشق]] بورزد. [[عشق به حق]]، بعد از چشیدن [[لذت]] استغراق در [[حق]] پدید میآید؛ به حدی که [[عاشق]]، دیگر خود را برای [[حق]] میخواهد نه [[حق]] را برای خود. | [[محرومیت]] ما از [[حق]]، امری است و مستور بودن [[حق]]، امر دیگری است. در این [[دنیایی]] که هر کسی به [[عشق]] و اشتیاقی زنده است و تنها کسانی که خودخواهیهایشان تمام وجودشان را فراگرفته است، [[عاشق]] نیستند؛ [[منتظر]] [[عاشق]] [[حق]] است. او [[حق]] را تنها ابزاری اجباری برای [[سعادت]] خود نمیبیند که هیچ عاطفهای نسبت به آن نداشته باشد، حتماً زیباییهایش را میبیند و لطافتش را [[درک]] میکند که میتواند به آن [[عشق]] بورزد. [[عشق به حق]]، بعد از چشیدن [[لذت]] استغراق در [[حق]] پدید میآید؛ به حدی که [[عاشق]]، دیگر خود را برای [[حق]] میخواهد نه [[حق]] را برای خود. |