پرش به محتوا

انواع استجاره و تأمین در فقه سیاسی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-رده:پرسش‌ +رده:پرسش)؛ زیباسازی
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پایان منبع‌ جامع}} +{{پایان منبع جامع}}))
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-رده:پرسش‌ +رده:پرسش)؛ زیباسازی)
خط ۱۱: خط ۱۱:
}}
}}
'''انواع استجاره و تأمین در فقه سیاسی چیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[فقه سیاسی (پرسش)|فقه سیاسی]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[فقه سیاسی]]''' مراجعه شود.
'''انواع استجاره و تأمین در فقه سیاسی چیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[فقه سیاسی (پرسش)|فقه سیاسی]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[فقه سیاسی]]''' مراجعه شود.
==عبارت‌های دیگری از این پرسش==


== پاسخ نخست ==
== پاسخ نخست ==
[[پرونده:1100694.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[ابوالفضل شکوری]]]]
[[پرونده:1100694.jpg|بندانگشتی|راست|100px|[[ابوالفضل شکوری]]]]
حجت الاسلام و المسلمین '''[[ابوالفضل شکوری]]''' در کتاب ''«[[فقه سیاسی اسلام (کتاب)|فقه سیاسی اسلام]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
حجت الاسلام و المسلمین '''[[ابوالفضل شکوری]]''' در کتاب ''«[[فقه سیاسی اسلام (کتاب)|فقه سیاسی اسلام]]»'' در این‌باره گفته‌ است:


«از نظر [[فقه اسلامی]]، مسأله [[استجاره]] و تأمین ([[پناهندگی]] خواستن و پناهندگی دادن) را می‌توان تحت سه عنوان جداگانه طرح و بحث کرد:
«از نظر [[فقه اسلامی]]، مسأله [[استجاره]] و تأمین ([[پناهندگی]] خواستن و پناهندگی دادن) را می‌توان تحت سه عنوان جداگانه طرح و بحث کرد:
*'''استجاره و تأمین [[سیاسی]]''': یکی از انواع سه‌گانه استجاره و تأمین، نوع سیاسی آن است، اگر بخواهیم مسأله [[پناهندگی سیاسی]] را از نظر فقه اسلامی بشناسیم و با ضوابط آن آشنا شویم، باید ابتدا اصول و مبانی کلی ویژه جغرافیای سیاسی [[اسلام]] را بدانیم. از دیدگاه فقه اسلامی کره [[زمین]] از نظر سیاسی به چند منطقه مشخص تقسیم می‌شود:
* '''استجاره و تأمین [[سیاسی]]''': یکی از انواع سه‌گانه استجاره و تأمین، نوع سیاسی آن است، اگر بخواهیم مسأله [[پناهندگی سیاسی]] را از نظر فقه اسلامی بشناسیم و با ضوابط آن آشنا شویم، باید ابتدا اصول و مبانی کلی ویژه جغرافیای سیاسی [[اسلام]] را بدانیم. از دیدگاه فقه اسلامی کره [[زمین]] از نظر سیاسی به چند منطقه مشخص تقسیم می‌شود:


اول- “دارالاسلام” و منظور سرزمین‌هایی است که در تصرّف [[مسلمین]] بوده و [[ایمان]] و [[اعتقاد]] به اسلام در آنجا رایج و [[قوانین]] [[حقوقی]] و [[اجتماعی]] آن مورد عمل و [[اجرا]] باشد و یا این که [[اکثریت]] [[مردمان]] آن سامان، [[مسلمان]] باشند، هرچند در عمل، [[قوانین اجتماعی]] اسلام - به هر دلیلی- مورد اجرا نباشد.
اول- “دارالاسلام” و منظور سرزمین‌هایی است که در تصرّف [[مسلمین]] بوده و [[ایمان]] و [[اعتقاد]] به اسلام در آنجا رایج و [[قوانین]] [[حقوقی]] و [[اجتماعی]] آن مورد عمل و [[اجرا]] باشد و یا این که [[اکثریت]] [[مردمان]] آن سامان، [[مسلمان]] باشند، هرچند در عمل، [[قوانین اجتماعی]] اسلام - به هر دلیلی- مورد اجرا نباشد.
خط ۴۴: خط ۴۲:


اعطای تأمین و [[پناهندگی]] به کفار به دو گونه متصور است:
اعطای تأمین و [[پناهندگی]] به کفار به دو گونه متصور است:
#'''اعطای پناهندگی افراد [[مسلمان]]''': افراد مسلمان اعم از [[زن]] و مرد، می‌توانند به افراد کفار و نیز به گروه‌های اندک آنان پناهندگی و تأمین بدهند، در اعطای [[امان]] [[مسلمین]] و صحت و تأثیر آن، داشتن و نداشتن [[موقعیت اجتماعی]]، سیاسی و [[حکومتی]]، بی‌تأثیر است و پایین‌ترین فرد مسلمان می‌تواند به کفار پناهندگی بدهد و رعایت آن بر همه مسلمین دیگر و حکومت اسلامی، لازم‌الرعایه می‌باشد، مشروط بر این که [[ثابت]] شود که “فرد مستأمن” قصد [[جاسوسی]] و [[تجسس]] ندارد<ref>تذکرة الفقهاء، ج۱، ص۴۱۴.</ref>. [[علی]]{{ع}} تأمین یک برده مسلمان به اهالی و ساکنان یک قلعه را پذیرفت.
# '''اعطای پناهندگی افراد [[مسلمان]]''': افراد مسلمان اعم از [[زن]] و مرد، می‌توانند به افراد کفار و نیز به گروه‌های اندک آنان پناهندگی و تأمین بدهند، در اعطای [[امان]] [[مسلمین]] و صحت و تأثیر آن، داشتن و نداشتن [[موقعیت اجتماعی]]، سیاسی و [[حکومتی]]، بی‌تأثیر است و پایین‌ترین فرد مسلمان می‌تواند به کفار پناهندگی بدهد و رعایت آن بر همه مسلمین دیگر و حکومت اسلامی، لازم‌الرعایه می‌باشد، مشروط بر این که [[ثابت]] شود که “فرد مستأمن” قصد [[جاسوسی]] و [[تجسس]] ندارد<ref>تذکرة الفقهاء، ج۱، ص۴۱۴.</ref>. [[علی]]{{ع}} تأمین یک برده مسلمان به اهالی و ساکنان یک قلعه را پذیرفت.
#'''اعطای پناهندگی [[امام]] و حکومت اسلامی''': افراد مسلمان، به یک [[جمعیت]] زیاد، مثلاً یک [[لشکر]] و یا [[اهل]] یک [[شهر]]، نمی‌توانند پناهندگی و تأمین بدهند و در صورت اعطا نیز [[باطل]] است. اعطای چنین تأمینی صرفاً و انحصاراً در [[مسؤولیت]] و [[اختیار]] [[امام]] [[مسلمین]] و [[حکومت اسلامی]] است<ref>تذکرة الفقهاء، ج۱، ص۴۱۶.</ref>.
# '''اعطای پناهندگی [[امام]] و حکومت اسلامی''': افراد مسلمان، به یک [[جمعیت]] زیاد، مثلاً یک [[لشکر]] و یا [[اهل]] یک [[شهر]]، نمی‌توانند پناهندگی و تأمین بدهند و در صورت اعطا نیز [[باطل]] است. اعطای چنین تأمینی صرفاً و انحصاراً در [[مسؤولیت]] و [[اختیار]] [[امام]] [[مسلمین]] و [[حکومت اسلامی]] است<ref>تذکرة الفقهاء، ج۱، ص۴۱۶.</ref>.


این تقسیم، مربوط به تأمین و تأمین‌دهنده است ولیکن خود [[استجاره]] و تأمین نیز دارای جلوه‌ها، مصادیق و وجوهی است که در کتاب‌های [[فقهی]] ذکر شده‌اند و ما اینک برخی از آنها را [[یادآوری]] می‌کنیم:
این تقسیم، مربوط به تأمین و تأمین‌دهنده است ولیکن خود [[استجاره]] و تأمین نیز دارای جلوه‌ها، مصادیق و وجوهی است که در کتاب‌های [[فقهی]] ذکر شده‌اند و ما اینک برخی از آنها را [[یادآوری]] می‌کنیم:
#'''[[مهاجران]]''': اگر [[زنان]] و مردان [[کافر]] و ساکن در [[دارالحرب]]، [[ایمان]] آورده و به [[سرزمین اسلام]] [[پناهنده]] شوند و [[هجرت]] نمایند، حکومت اسلامی باید این مهاجران را پس از [[آزمایش]] و [[یقین]] به این که جاسوس نیستند و ایمان آورده‌اند، [[پناهندگی]] و تأمین بدهد، حکومت اسلامی [[حق]] ندارد در هیچ شرایطی، این مهاجران و پناهندگان [[مسلمان]] را به [[دار الحرب]] باز گرداند و یا آنها را مثلاً با [[اسرا]] مبادله کند، حتی در مورد زنان شوهردار کافر ساکن دارالحرب، در صورت [[قبول اسلام]] و هجرت از دارالحرب نیز [[حکم]] چنین است، زیرا به محض مسلمان‌شدن، آن زنان بر شوهران [[مشرک]] و ملحد خود، [[حرام]] می‌شوند و بدون اجرای صیغه [[طلاق]]، رابطه [[زناشویی]] آنها به هم می‌خورد، فقط در مورد این زنان [[مهاجر]]، حکومت اسلامی که با [[انتخاب]] [[راه]] [[ضلالت]] و [[شرک]] [[مرتد]] شوند و به دارالحرب بگریزند نیز حکم چنین است و مسلمین فقط حق دارند مهر و [[نفقه]] او را مطالبه کنند، [[خداوند]] در [[سوره ممتحنه]] در این‌باره می‌فرماید: “ای کسانی که ایمان آورده‌اید اگر زنان [[مؤمن]] و مهاجر به سوی شما آمدند آنها را مورد آزمایش قرار داده و درباره ایشان تحقیق کنید اگر دانستید که با ایمان هستند، آنان را بپذیرید و دیگر به شوهران کافرشان باز مگردانید که هرگز این زنان مؤمن، بر آن [[کافران]]، و آنها بر این زنان مؤمن [[شایسته]] و [[حلال]] نیستند، ولی مهر و نفقه‌ای را که آن شوهران [[خرج]] این زنان کرده‌اند بپردازید و باکی نیست که شما با آنان [[ازدواج]] کنید در صورتی‌که [[اجر]] و مهرشان را بدهید و هرگز [[متوسل]] به [[حفاظت]] [[کافران]] نشوید ([[عقد]] [[ازدواج]] و [[دوستی]] با آنان نبندید) و شما نیز اگر زنانتان با پذیرش [[کفر]] و [[ارتداد]] به سوی [[کفار]] رفتند، از آنان مهر و [[نفقه]] [[طلب]] کنید، این [[حکم خدا]] در میان شما [[بندگان]] می‌باشد و [[خدا]] به حقایق امور [[دانا]] و به [[مصالح]] [[خلق]] [[آگاه]] است”<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لَا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآتُوهُمْ مَا أَنْفَقُوا وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنْفَقْتُمْ وَلْيَسْأَلُوا مَا أَنْفَقُوا ذَلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}} «ای مؤمنان! چون زنان مؤمن هجرت‌کنان نزد شما بیایند، (ایمان) آنان را بیازمایید، خداوند به ایمان آنان داناتر است پس اگر آنان را مؤمن دانستید به سوی کافران بازنگردانید که ایشان برای آنان و آنان برای ایشان حلال نیستند و آنچه (آن کافران) هزینه کرده‌اند به آنها بپردازید و هر گاه مهر آنان را بدهید گناهی بر شما نیست که آنان را به همسری درآورید و به پیوند (پیشین خود با) زنان کافر پایبند نباشید و (اگر زنان شما نزد آنها بروند) کابین آنان را بخواهید و آنها نیز می‌توانند کابینی که (به زنانشان) داده‌اند (از شما) بخواهند؛ این حکم خداوند است که در میان شما داوری می‌کند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره ممتحنه، آیه ۱۰.</ref>.
# '''[[مهاجران]]''': اگر [[زنان]] و مردان [[کافر]] و ساکن در [[دارالحرب]]، [[ایمان]] آورده و به [[سرزمین اسلام]] [[پناهنده]] شوند و [[هجرت]] نمایند، حکومت اسلامی باید این مهاجران را پس از [[آزمایش]] و [[یقین]] به این که جاسوس نیستند و ایمان آورده‌اند، [[پناهندگی]] و تأمین بدهد، حکومت اسلامی [[حق]] ندارد در هیچ شرایطی، این مهاجران و پناهندگان [[مسلمان]] را به [[دار الحرب]] باز گرداند و یا آنها را مثلاً با [[اسرا]] مبادله کند، حتی در مورد زنان شوهردار کافر ساکن دارالحرب، در صورت [[قبول اسلام]] و هجرت از دارالحرب نیز [[حکم]] چنین است، زیرا به محض مسلمان‌شدن، آن زنان بر شوهران [[مشرک]] و ملحد خود، [[حرام]] می‌شوند و بدون اجرای صیغه [[طلاق]]، رابطه [[زناشویی]] آنها به هم می‌خورد، فقط در مورد این زنان [[مهاجر]]، حکومت اسلامی که با [[انتخاب]] [[راه]] [[ضلالت]] و [[شرک]] [[مرتد]] شوند و به دارالحرب بگریزند نیز حکم چنین است و مسلمین فقط حق دارند مهر و [[نفقه]] او را مطالبه کنند، [[خداوند]] در [[سوره ممتحنه]] در این‌باره می‌فرماید: “ای کسانی که ایمان آورده‌اید اگر زنان [[مؤمن]] و مهاجر به سوی شما آمدند آنها را مورد آزمایش قرار داده و درباره ایشان تحقیق کنید اگر دانستید که با ایمان هستند، آنان را بپذیرید و دیگر به شوهران کافرشان باز مگردانید که هرگز این زنان مؤمن، بر آن [[کافران]]، و آنها بر این زنان مؤمن [[شایسته]] و [[حلال]] نیستند، ولی مهر و نفقه‌ای را که آن شوهران [[خرج]] این زنان کرده‌اند بپردازید و باکی نیست که شما با آنان [[ازدواج]] کنید در صورتی‌که [[اجر]] و مهرشان را بدهید و هرگز [[متوسل]] به [[حفاظت]] [[کافران]] نشوید ([[عقد]] [[ازدواج]] و [[دوستی]] با آنان نبندید) و شما نیز اگر زنانتان با پذیرش [[کفر]] و [[ارتداد]] به سوی [[کفار]] رفتند، از آنان مهر و [[نفقه]] [[طلب]] کنید، این [[حکم خدا]] در میان شما [[بندگان]] می‌باشد و [[خدا]] به حقایق امور [[دانا]] و به [[مصالح]] [[خلق]] [[آگاه]] است”<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لَا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآتُوهُمْ مَا أَنْفَقُوا وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنْفَقْتُمْ وَلْيَسْأَلُوا مَا أَنْفَقُوا ذَلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}} «ای مؤمنان! چون زنان مؤمن هجرت‌کنان نزد شما بیایند، (ایمان) آنان را بیازمایید، خداوند به ایمان آنان داناتر است پس اگر آنان را مؤمن دانستید به سوی کافران بازنگردانید که ایشان برای آنان و آنان برای ایشان حلال نیستند و آنچه (آن کافران) هزینه کرده‌اند به آنها بپردازید و هر گاه مهر آنان را بدهید گناهی بر شما نیست که آنان را به همسری درآورید و به پیوند (پیشین خود با) زنان کافر پایبند نباشید و (اگر زنان شما نزد آنها بروند) کابین آنان را بخواهید و آنها نیز می‌توانند کابینی که (به زنانشان) داده‌اند (از شما) بخواهند؛ این حکم خداوند است که در میان شما داوری می‌کند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره ممتحنه، آیه ۱۰.</ref>.
#'''برده‌های [[عاصی]] و فراری''': یکی از شیوه‌های [[مبارزه]] اصولی [[اسلام]] با [[نظام]] منحوس [[بردگی]]، این بود که اسلام اعلام داشت: هریک از مردان و [[زنان]] برده که در دست [[کفّار]] می‌باشند، به محض [[عصیان]] بر ارباب خود و [[گریز]] و فرار به [[دارالاسلام]]، از قید بردگی [[آزاد]] می‌شوند و دیگر ارباب آنها نمی‌توانند هیچ‌گونه ادعایی داشته باشند، زیرا، اینها با [[پذیرش اسلام]]، آزاد شده‌اند، حتی اگر [[برده‌ها]] با پذیرش اسلام [[آزاد]] بشوند و بعد صاحب برده اگر [[مسلمان]] نیز بشود هیچ‌گونه [[حق]] و ادعایی نمی‌تواند نسبت به آن [[برده‌ها]] داشته باشد؛ فرقی نیست میان این که این برده‌ها از [[سرزمین]] [[صلح]] و [[خراج]] و [[جزیه]] و یا موادعه فرار کرده باشند یا از [[دارالحرب]]، در هر دو صورت از [[بردگی]] آزادند و نیز در این که آنها مرد باشند یا [[زن]] فرقی نیست. [[علامه حلی]] در کتاب تذکرة الفقهاء<ref>تذکرة الفقهاء، ج۱، ص۴۴۹.</ref> به طور مفصل در این‌باره سخن گفته است و این مسأله نشان‌دهنده این [[واقعیت]] است که [[اسلام]] از اول با [[نظام]] [[رعیت]] و بردگی [[مبارزه]] داشته است.
# '''برده‌های [[عاصی]] و فراری''': یکی از شیوه‌های [[مبارزه]] اصولی [[اسلام]] با [[نظام]] منحوس [[بردگی]]، این بود که اسلام اعلام داشت: هریک از مردان و [[زنان]] برده که در دست [[کفّار]] می‌باشند، به محض [[عصیان]] بر ارباب خود و [[گریز]] و فرار به [[دارالاسلام]]، از قید بردگی [[آزاد]] می‌شوند و دیگر ارباب آنها نمی‌توانند هیچ‌گونه ادعایی داشته باشند، زیرا، اینها با [[پذیرش اسلام]]، آزاد شده‌اند، حتی اگر [[برده‌ها]] با پذیرش اسلام [[آزاد]] بشوند و بعد صاحب برده اگر [[مسلمان]] نیز بشود هیچ‌گونه [[حق]] و ادعایی نمی‌تواند نسبت به آن [[برده‌ها]] داشته باشد؛ فرقی نیست میان این که این برده‌ها از [[سرزمین]] [[صلح]] و [[خراج]] و [[جزیه]] و یا موادعه فرار کرده باشند یا از [[دارالحرب]]، در هر دو صورت از [[بردگی]] آزادند و نیز در این که آنها مرد باشند یا [[زن]] فرقی نیست. [[علامه حلی]] در کتاب تذکرة الفقهاء<ref>تذکرة الفقهاء، ج۱، ص۴۴۹.</ref> به طور مفصل در این‌باره سخن گفته است و این مسأله نشان‌دهنده این [[واقعیت]] است که [[اسلام]] از اول با [[نظام]] [[رعیت]] و بردگی [[مبارزه]] داشته است.
#'''افراد شاکّ در حال تحقیق''': افراد کافری که در اثر [[عدم آگاهی]] از مبانی، اصول و [[موازین اسلامی]]، نسبت به اصالت آن [[شک]] داشته باشند، در صورت [[استجاره]] و درخواست [[پناهندگی]] می‌توانند در تحت [[حمایت]] و تأمین جانی و [[مالی]] [[مسلمین]] قرار بگیرند و در اصالت [[دین]] تحقیق کنند، اینان نیز [[پناهنده]] [[سیاسی]] محسوب می‌شوند و [[حکومت اسلامی]] و مسلمین پس از اعطای [[امان]] و ورود آنان به [[دارالاسلام]] باید در [[حفظ]] [[امنیّت]] او کوشا باشند.
# '''افراد شاکّ در حال تحقیق''': افراد کافری که در اثر [[عدم آگاهی]] از مبانی، اصول و [[موازین اسلامی]]، نسبت به اصالت آن [[شک]] داشته باشند، در صورت [[استجاره]] و درخواست [[پناهندگی]] می‌توانند در تحت [[حمایت]] و تأمین جانی و [[مالی]] [[مسلمین]] قرار بگیرند و در اصالت [[دین]] تحقیق کنند، اینان نیز [[پناهنده]] [[سیاسی]] محسوب می‌شوند و [[حکومت اسلامی]] و مسلمین پس از اعطای [[امان]] و ورود آنان به [[دارالاسلام]] باید در [[حفظ]] [[امنیّت]] او کوشا باشند.
#حداکثر مدت چنین تأمینی، یک سال می‌تواند باشد و برخی از [[مذاهب فقهی]] [[اهل سنت]]، مانند [[شافعی]] آن را چهار ماه می‌دانند. [[خداوند متعال]] اجازه اعطای چنین تأمینی را در [[سوره توبه]] ([[آیه]] ۵) به طور صریح اعلام داشته است. کفّاری که بدین‌گونه پناهنده اسلام می‌شوند، پس از پایان مدت امان، در صورت [[پذیرش دین]] اسلام و یا عدم پذیرش آن و پذیرش شرایط [[ذمه]] و انعقاد [[عقد]] ذمه با مسلمین، می‌توانند به طور دائم نیز در [[کشور اسلامی]] [[سکونت]] [[اختیار]] کنند، و در صورت عدم [[پذیرش اسلام]] و شرایط عقد ذمه، باید به طور سالم او را به [[وطن]] و مأمن اصلی خود بازگردانند هر چند که این بازگشت به مأمن به پولی از [[بیت‌المال]] مسلمین نیاز داشته باشد. این مسأله عمق آزاد اندیشی و [[آزادی‌خواهی]] [[اسلامی]] را نشان می‌دهد.
# حداکثر مدت چنین تأمینی، یک سال می‌تواند باشد و برخی از [[مذاهب فقهی]] [[اهل سنت]]، مانند [[شافعی]] آن را چهار ماه می‌دانند. [[خداوند متعال]] اجازه اعطای چنین تأمینی را در [[سوره توبه]] ([[آیه]] ۵) به طور صریح اعلام داشته است. کفّاری که بدین‌گونه پناهنده اسلام می‌شوند، پس از پایان مدت امان، در صورت [[پذیرش دین]] اسلام و یا عدم پذیرش آن و پذیرش شرایط [[ذمه]] و انعقاد [[عقد]] ذمه با مسلمین، می‌توانند به طور دائم نیز در [[کشور اسلامی]] [[سکونت]] [[اختیار]] کنند، و در صورت عدم [[پذیرش اسلام]] و شرایط عقد ذمه، باید به طور سالم او را به [[وطن]] و مأمن اصلی خود بازگردانند هر چند که این بازگشت به مأمن به پولی از [[بیت‌المال]] مسلمین نیاز داشته باشد. این مسأله عمق آزاد اندیشی و [[آزادی‌خواهی]] [[اسلامی]] را نشان می‌دهد.
#'''[[سفرا]] و قاصدان''': افرادی که به عنوان [[سفیر]]، قاصد و نامه‌رسان و واسطه، از جانب [[دشمن]] و از [[دار الحرب]]، به [[کشور اسلامی]] می‌آیند، در مدت [[مأموریت]] و اقامتشان در [[مملکت اسلامی]] جزء پناهندگان [[سیاسی]] محسوب می‌شوند و از تأمین همه‌جانبه جانی و [[مالی]] و عرضی در کشور اسلامی برخوردارند، چون [[پیامبر اسلام]]{{صل}} فرمود: “سفرا و راهنین (حاملان [[امانت]]) [[نامه]] و [[پیام]]، در [[امن]] و [[امان]] هستند و نمی‌توان آنها را کشت”<ref>وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۸۸.</ref>. لکن در صورتی که قراینی در دست باشد که طبق آنها سفیر و قاصد [[مشرکان]]، متّهم به تجسّس و [[کشف]] [[اسرار]] [[مسلمین]] بوده و در صدد [[ابلاغ]] آن به [[دارالحرب]] باشد، می‌توان او را از بازگشت به دیارش [[ممنوع]] ساخت، چنان‌که در مورد بازرگانان [[کفّار]] نیز این مطلب، صادق است. برای جلوگیری از فرار چنین افرادی، می‌توان برای آنها [[نگهبان]] و پاسدار گماشت و در صورت [[ترس]] از فرار، حتی با گماشتن نگهبان، می‌توان تا انقضای [[زمان]] نیاز به [[حفظ]] اسرار مسلمین، آنها را مقیّد و [[زندانی]] ساخت و بعد از انقضای مدّت نیاز، آنها را باید به مأمن و دیارشان رسانید، هر چند که متضمن خرجی از [[بیت‌المال]] مسلمین باشد<ref>تذکرة الفقهاء، ج۱، ص۴۱۷.</ref>.
# '''[[سفرا]] و قاصدان''': افرادی که به عنوان [[سفیر]]، قاصد و نامه‌رسان و واسطه، از جانب [[دشمن]] و از [[دار الحرب]]، به [[کشور اسلامی]] می‌آیند، در مدت [[مأموریت]] و اقامتشان در [[مملکت اسلامی]] جزء پناهندگان [[سیاسی]] محسوب می‌شوند و از تأمین همه‌جانبه جانی و [[مالی]] و عرضی در کشور اسلامی برخوردارند، چون [[پیامبر اسلام]]{{صل}} فرمود: “سفرا و راهنین (حاملان [[امانت]]) [[نامه]] و [[پیام]]، در [[امن]] و [[امان]] هستند و نمی‌توان آنها را کشت”<ref>وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۸۸.</ref>. لکن در صورتی که قراینی در دست باشد که طبق آنها سفیر و قاصد [[مشرکان]]، متّهم به تجسّس و [[کشف]] [[اسرار]] [[مسلمین]] بوده و در صدد [[ابلاغ]] آن به [[دارالحرب]] باشد، می‌توان او را از بازگشت به دیارش [[ممنوع]] ساخت، چنان‌که در مورد بازرگانان [[کفّار]] نیز این مطلب، صادق است. برای جلوگیری از فرار چنین افرادی، می‌توان برای آنها [[نگهبان]] و پاسدار گماشت و در صورت [[ترس]] از فرار، حتی با گماشتن نگهبان، می‌توان تا انقضای [[زمان]] نیاز به [[حفظ]] اسرار مسلمین، آنها را مقیّد و [[زندانی]] ساخت و بعد از انقضای مدّت نیاز، آنها را باید به مأمن و دیارشان رسانید، هر چند که متضمن خرجی از [[بیت‌المال]] مسلمین باشد<ref>تذکرة الفقهاء، ج۱، ص۴۱۷.</ref>.
*'''[[استجاره]] و [[تأمین اقتصادی]]''': از جمله انواع استجاره و تأمین، نوع [[اقتصادی]] آن است. طبق [[قانون]] استجاره و تأمین اقتصادی، بازرگانان کفّار [[محارب]] (دارالحرب) می‌توانند با [[امنیّت]] کامل تجاری، در [[کشور]] مسلمین به امر بازرگانی و انجام مبادلات اقتصادی، [[اقدام]] بورزند، البته اعطای چنین تأمینی [[قهر]] بسته به [[میزان]] نیازی است که [[جامعه اسلامی]] نسبت به کالاهای وارداتی آنان و یا صدور کالاهای مورد نظر تولیدی خود، [[احساس]] می‌کند.
* '''[[استجاره]] و [[تأمین اقتصادی]]''': از جمله انواع استجاره و تأمین، نوع [[اقتصادی]] آن است. طبق [[قانون]] استجاره و تأمین اقتصادی، بازرگانان کفّار [[محارب]] (دارالحرب) می‌توانند با [[امنیّت]] کامل تجاری، در [[کشور]] مسلمین به امر بازرگانی و انجام مبادلات اقتصادی، [[اقدام]] بورزند، البته اعطای چنین تأمینی [[قهر]] بسته به [[میزان]] نیازی است که [[جامعه اسلامی]] نسبت به کالاهای وارداتی آنان و یا صدور کالاهای مورد نظر تولیدی خود، [[احساس]] می‌کند.


طبق این قانون [[فقهی]]، [[حکومت اسلامی]] می‌تواند در عین‌حال که با یک [[رژیم]] و [[دولت]] در [[جنگ]] است، به برخی از [[شهروندان]] و [[تبعه]] آن دولت، اجازه فعالیت‌های بازرگانی و مبادلات اقتصادی در کشور اسلامی را بدهد؛ یعنی [[اسلام]]، حساب [[ملت‌ها]] را از حساب [[دولت‌ها]] و رژیم‌های [[فاسد]] و [[کافر]] جدا می‌داند و برقراری رابطه با افراد [[ملت]] ربطی به [[رژیم]] ندارد، و این خود مسأله بسیار جالب و قابل تعمّقی در [[استراتژی]] [[جهانی]] [[دعوت]] [[اسلام]] و [[سیاست خارجی]] آن می‌باشد.
طبق این قانون [[فقهی]]، [[حکومت اسلامی]] می‌تواند در عین‌حال که با یک [[رژیم]] و [[دولت]] در [[جنگ]] است، به برخی از [[شهروندان]] و [[تبعه]] آن دولت، اجازه فعالیت‌های بازرگانی و مبادلات اقتصادی در کشور اسلامی را بدهد؛ یعنی [[اسلام]]، حساب [[ملت‌ها]] را از حساب [[دولت‌ها]] و رژیم‌های [[فاسد]] و [[کافر]] جدا می‌داند و برقراری رابطه با افراد [[ملت]] ربطی به [[رژیم]] ندارد، و این خود مسأله بسیار جالب و قابل تعمّقی در [[استراتژی]] [[جهانی]] [[دعوت]] [[اسلام]] و [[سیاست خارجی]] آن می‌باشد.
خط ۶۶: خط ۶۴:


اکنون که اصل موضوع استجاره تأمین اقتصادی مسلم شناخته شد، در اینجا یک‌سری مسایل فرعی وجود دارند که باید آنها را نیز در این رابطه بشناسیم:
اکنون که اصل موضوع استجاره تأمین اقتصادی مسلم شناخته شد، در اینجا یک‌سری مسایل فرعی وجود دارند که باید آنها را نیز در این رابطه بشناسیم:
#اگر [[کافر حربی]] به عنوان بازرگان و تاجر، وارد [[کشور اسلامی]] شود، بدون آنکه [[استیذان]] و [[امان]] قبلی کسب کرده باشد، [[حربی]] تلقی می‌شود و اموال همراه او به تصرّف و تملّک [[حکومت اسلامی]] و [[مسلمین]] در می‌آید.
# اگر [[کافر حربی]] به عنوان بازرگان و تاجر، وارد [[کشور اسلامی]] شود، بدون آنکه [[استیذان]] و [[امان]] قبلی کسب کرده باشد، [[حربی]] تلقی می‌شود و اموال همراه او به تصرّف و تملّک [[حکومت اسلامی]] و [[مسلمین]] در می‌آید.
#اگر کافری از [[دارالحرب]] به [[گمان]] این که تأمین دارد، وارد کشور اسلامی شود و در واقع کسی به او امان نداده باشد، او را باید بدون تعرّض جانی و [[مالی]] به دیار و مأمن خود بازگردانند.
# اگر کافری از [[دارالحرب]] به [[گمان]] این که تأمین دارد، وارد کشور اسلامی شود و در واقع کسی به او امان نداده باشد، او را باید بدون تعرّض جانی و [[مالی]] به دیار و مأمن خود بازگردانند.
#اگر [[مسلمانان]] در دریا به کشتیی برخورد کنند که متعلق به دارالحرب باشد و سرنشینان آن بگویند: ما قصد [[مملکت اسلامی]] (به عنوان [[تجارت]]) را داریم از نظر برخی [[فقهای شیعه]]، نباید به حرفشان اعتنا کرد و باید متعرّضشان شد؛ زیرا ممکن است [[خدعه]] باشد ولیکن بعضی از فقهای [[اهل]] [[سنّت]] گفته‌اند: نباید آنها را مورد تعرّض قرار داد.
# اگر [[مسلمانان]] در دریا به کشتیی برخورد کنند که متعلق به دارالحرب باشد و سرنشینان آن بگویند: ما قصد [[مملکت اسلامی]] (به عنوان [[تجارت]]) را داریم از نظر برخی [[فقهای شیعه]]، نباید به حرفشان اعتنا کرد و باید متعرّضشان شد؛ زیرا ممکن است [[خدعه]] باشد ولیکن بعضی از فقهای [[اهل]] [[سنّت]] گفته‌اند: نباید آنها را مورد تعرّض قرار داد.
#اگر کسی با کسب امان قبلی وارد [[دارالاسلام]] شود و سپس خودش به عنوان استطان و سکونت در دارالحرب بازگشته و اقامت کند و مالش نیز در دارالاسلام بماند، در این صورت امان جانی او [[باطل]] می‌شود و لکن مالش در امان است و می‌تواند در آن هرگونه تصرّفات معمول از قبیل فروختن و هبه کردن و... را بنماید، و اگر آن اموال را مطالبه کند، باید پس داده شود ولیکن اگر برود و در دارالحرب بمیرد، اموال باقی‌مانده او در دارالاسلام به عنوان [[ثروت]] بلاوارث به [[امام]] و حکومت اسلامی تعلق می‌گیرد.
# اگر کسی با کسب امان قبلی وارد [[دارالاسلام]] شود و سپس خودش به عنوان استطان و سکونت در دارالحرب بازگشته و اقامت کند و مالش نیز در دارالاسلام بماند، در این صورت امان جانی او [[باطل]] می‌شود و لکن مالش در امان است و می‌تواند در آن هرگونه تصرّفات معمول از قبیل فروختن و هبه کردن و... را بنماید، و اگر آن اموال را مطالبه کند، باید پس داده شود ولیکن اگر برود و در دارالحرب بمیرد، اموال باقی‌مانده او در دارالاسلام به عنوان [[ثروت]] بلاوارث به [[امام]] و حکومت اسلامی تعلق می‌گیرد.
#اگر [[مسلمانی]] با کسب امان و تأمین سیاسی وارد دارالحرب شود و در آنجا از [[کافر حربی]] [[پول]] [[قرض]] کند، وقتی آن [[حربی]] برای دریافت قرض خود به دیار [[اسلام]] مراجعه می‌کند، دارای تأمین جانی و [[مالی]] می‌باشد<ref>این موارد از کتاب تذکرة الفقهاء، ج۱، ص۴۱۷ اخذ شده‌اند.</ref>.
# اگر [[مسلمانی]] با کسب امان و تأمین سیاسی وارد دارالحرب شود و در آنجا از [[کافر حربی]] [[پول]] [[قرض]] کند، وقتی آن [[حربی]] برای دریافت قرض خود به دیار [[اسلام]] مراجعه می‌کند، دارای تأمین جانی و [[مالی]] می‌باشد<ref>این موارد از کتاب تذکرة الفقهاء، ج۱، ص۴۱۷ اخذ شده‌اند.</ref>.
*'''[[استجاره]] و تأمین نظامی''': یکی دیگر از انواع درخواست [[پناهندگی]] و اعطای تأمین، نوع نظامی و [[جنگی]] آن است؛ استجاره و تأمین نظامی و جنگی، یکی از مباحث مهم کتاب [[جهاد]] است و منظور از آن، درخواست پناهندگی در صحنه‌های [[جنگ]] است که طبق شرایط و ضوابط خاصّی، [[سربازان]] و [[فرماندهان]] [[ارتش]] و [[امام]] [[مسلمین]]؛ به چنین کسانی تأمین می‌دهند و در نتیجه اعطای چنین تأمینی، خود آنان از [[اسارت]] و اموالشان نیز از [[غارت]] و [[غنیمت]]، محفوظ می‌مانند. اگر در جنگ، [[نفوس]] و سربازان [[کفّار]] و یا فرماندهان آنها برای شخص خود و یا افراد تحت [[سرپرستی]] و [[فرماندهی]] خودشان استجاره؛ یعنی درخواست پناهندگی و [[امان]] نمایند، اعطای تأمین به آنها جایز است، مشروط بر این که بعد از [[غلبه]] مسلمین و [[اسیر]] شدن آنان نباشد؛ البته امام مسلمین می‌تواند بعد از اسارت نیز در صورت صلاح‌دید تأمین بدهد، چنان‌که [[پیامبر اسلام]]{{صل}} به [[ابوالعاص]] شوهر دخترش [[زینب]] تأمین داد.
* '''[[استجاره]] و تأمین نظامی''': یکی دیگر از انواع درخواست [[پناهندگی]] و اعطای تأمین، نوع نظامی و [[جنگی]] آن است؛ استجاره و تأمین نظامی و جنگی، یکی از مباحث مهم کتاب [[جهاد]] است و منظور از آن، درخواست پناهندگی در صحنه‌های [[جنگ]] است که طبق شرایط و ضوابط خاصّی، [[سربازان]] و [[فرماندهان]] [[ارتش]] و [[امام]] [[مسلمین]]؛ به چنین کسانی تأمین می‌دهند و در نتیجه اعطای چنین تأمینی، خود آنان از [[اسارت]] و اموالشان نیز از [[غارت]] و [[غنیمت]]، محفوظ می‌مانند. اگر در جنگ، [[نفوس]] و سربازان [[کفّار]] و یا فرماندهان آنها برای شخص خود و یا افراد تحت [[سرپرستی]] و [[فرماندهی]] خودشان استجاره؛ یعنی درخواست پناهندگی و [[امان]] نمایند، اعطای تأمین به آنها جایز است، مشروط بر این که بعد از [[غلبه]] مسلمین و [[اسیر]] شدن آنان نباشد؛ البته امام مسلمین می‌تواند بعد از اسارت نیز در صورت صلاح‌دید تأمین بدهد، چنان‌که [[پیامبر اسلام]]{{صل}} به [[ابوالعاص]] شوهر دخترش [[زینب]] تأمین داد.


اما برخی از فقهای [[اهل]] [[سنّت]]، این [[حق]] را به غیر امام نیز عمومیّت داده‌اند<ref>تذکرة الفقهاء، ج۱، ص۴۱۶.</ref>. سربازان و افراد [[مسلمان]] می‌توانند به افراد [[کافر]] و یا جمعیّت کوچکی از آنان تأمین نظامی بدهند و در صحّت انعقاد تأمین آنها، [[مقام]] و [[مسؤولیت]] رسمی و [[موقعیت اجتماعی]]، مؤثر نیست، هر [[مسلمانی]] اعمّ از [[زن]] و مرد می‌تواند چنین تأمینی را به [[دشمن]] نظامی و جنگی بدهد، چنان‌که [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} اعطای تأمین یک برده مسلمان به ساکنان یک قلعه نظامی در حال محاصره را پذیرفت. لکن اعطای تأمین به یک جمعیّت [[زیاد]](مثل یک [[لشکر]] از کفّار) فقط در مسؤولیت و [[اختیار]] شخص [[امام امت]] می‌باشد و دیگران حق اعطای چنین تأمینی را ندارند و در صورت اعطا [[باطل]] است.
اما برخی از فقهای [[اهل]] [[سنّت]]، این [[حق]] را به غیر امام نیز عمومیّت داده‌اند<ref>تذکرة الفقهاء، ج۱، ص۴۱۶.</ref>. سربازان و افراد [[مسلمان]] می‌توانند به افراد [[کافر]] و یا جمعیّت کوچکی از آنان تأمین نظامی بدهند و در صحّت انعقاد تأمین آنها، [[مقام]] و [[مسؤولیت]] رسمی و [[موقعیت اجتماعی]]، مؤثر نیست، هر [[مسلمانی]] اعمّ از [[زن]] و مرد می‌تواند چنین تأمینی را به [[دشمن]] نظامی و جنگی بدهد، چنان‌که [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} اعطای تأمین یک برده مسلمان به ساکنان یک قلعه نظامی در حال محاصره را پذیرفت. لکن اعطای تأمین به یک جمعیّت [[زیاد]](مثل یک [[لشکر]] از کفّار) فقط در مسؤولیت و [[اختیار]] شخص [[امام امت]] می‌باشد و دیگران حق اعطای چنین تأمینی را ندارند و در صورت اعطا [[باطل]] است.
خط ۸۷: خط ۸۵:
اگر از طرف مسلمین، عمل و یا حرکت و اشاره‌ای انجام گیرد که [[محاربان]] آن را به مفهوم اعطای تأمین تلقی کرده و تسلیم شوند، اما در واقع، قصد مسلمین از آن حرکت و عمل اعطای امان نبوده باشد، باید تسلیم‌شدگان را بدون تعرّض و آسیب به محل [[امن]] خودشان بازگردانند؛ زیرا در [[اسلام]] [[غدر]] نیست و لذا اگر آنان را بازنگرداندند، باید امانشان بدهند<ref>مطالب این قسمت، از کتاب تذکرة الفقهاء، ج۱، ص۴۱۵ و ۴۱۶ اخذ شده است.</ref>»<ref>[[ابوالفضل شکوری|شکوری، ابوالفضل]]، [[فقه سیاسی اسلام (کتاب)|فقه سیاسی اسلام]]، ص ۴۸۱-۴۹۵.</ref>
اگر از طرف مسلمین، عمل و یا حرکت و اشاره‌ای انجام گیرد که [[محاربان]] آن را به مفهوم اعطای تأمین تلقی کرده و تسلیم شوند، اما در واقع، قصد مسلمین از آن حرکت و عمل اعطای امان نبوده باشد، باید تسلیم‌شدگان را بدون تعرّض و آسیب به محل [[امن]] خودشان بازگردانند؛ زیرا در [[اسلام]] [[غدر]] نیست و لذا اگر آنان را بازنگرداندند، باید امانشان بدهند<ref>مطالب این قسمت، از کتاب تذکرة الفقهاء، ج۱، ص۴۱۵ و ۴۱۶ اخذ شده است.</ref>»<ref>[[ابوالفضل شکوری|شکوری، ابوالفضل]]، [[فقه سیاسی اسلام (کتاب)|فقه سیاسی اسلام]]، ص ۴۸۱-۴۹۵.</ref>


==پاسخ‌های دیگر==
== [[:رده:آثار فقه سیاسی|منبع‌شناسی جامع فقه سیاسی]] ==
 
== پرسش‌های وابسته ==
 
==[[:رده:آثار فقه سیاسی|منبع‌شناسی جامع فقه سیاسی]]==
{{منبع جامع}}
{{منبع جامع}}
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های فقه سیاسی|کتاب‌شناسی فقه سیاسی]]؛
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های فقه سیاسی|کتاب‌شناسی فقه سیاسی]]؛
خط ۱۰۱: خط ۹۵:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:پرسش‌]]
[[رده:پرسش]]
[[رده:پرسمان فقه سیاسی]]
[[رده:پرسمان فقه سیاسی]]
[[رده:(اا): پرسش‌هایی با ۱ پاسخ]]
[[رده:(اا): پرسش‌هایی با ۱ پاسخ]]
[[رده:(اا): پرسش‌های فقه سیاسی با ۱ پاسخ]]
[[رده:(اا): پرسش‌های فقه سیاسی با ۱ پاسخ]]
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش