پرش به محتوا

عصمت امام علی در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{امامت}} <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶: خط ۶:
==مقدمه==
==مقدمه==
[[عصمت]]، به معنای "[[مصونیت]] از [[گناه]]، [[خطا]]، [[جهل]] و ناهنجاری‌های [[رفتاری]]"، از ویژگی‌های قطعی [[پیامبران الهی]] است. متون متعددی در دست است که همگی یک [[پیام]] دارند وآن اینکه: [[علی]]{{ع}}- به‌ عنوان [[جانشین پیامبر خدا]] هیچ گاه نمی‌لغزد، نمی‌شکند، کژ نمی‌رود، [[استوار]] است، در نهایت [[سلامت]] است، مستقیم است، حق‌نگر و حق‌مدار است و.... [[علی]]{{ع}}، عنوان افتخارآمیز "[[عصمت]]" را بر پیشانی دارد و بدین‌سان، [[مردمان]]، در [[الگوگیری]]، [[پیروی]] و [[هدایت‌جویی]] از او، در امان‌اند و [[آیین]] و دینشان به [[سلامت]] است و....<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۱۰۷.</ref>.
[[عصمت]]، به معنای "[[مصونیت]] از [[گناه]]، [[خطا]]، [[جهل]] و ناهنجاری‌های [[رفتاری]]"، از ویژگی‌های قطعی [[پیامبران الهی]] است. متون متعددی در دست است که همگی یک [[پیام]] دارند وآن اینکه: [[علی]]{{ع}}- به‌ عنوان [[جانشین پیامبر خدا]] هیچ گاه نمی‌لغزد، نمی‌شکند، کژ نمی‌رود، [[استوار]] است، در نهایت [[سلامت]] است، مستقیم است، حق‌نگر و حق‌مدار است و.... [[علی]]{{ع}}، عنوان افتخارآمیز "[[عصمت]]" را بر پیشانی دارد و بدین‌سان، [[مردمان]]، در [[الگوگیری]]، [[پیروی]] و [[هدایت‌جویی]] از او، در امان‌اند و [[آیین]] و دینشان به [[سلامت]] است و....<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۱۰۷.</ref>.
==عصمت امام علی در حدیث==
 
*'''[[علی]]{{ع}} با [[قرآن]] است‌''': [[پیامبر خدا]]{{صل}}: [[علی]] با [[قرآن]] است و [[قرآن]] با اوست. از هم جدا نمی‌شوند، تا در کنار [[حوض]] [[کوثر]] بر من در آیند<ref>{{متن حدیث|رسول الله{{صل}}: عَلِی مَعَ القُرآنِ وَالقُرآنُ مَعَهُ، لا یفتَرِقانِ حَتی‌ یرِدا عَلَی الحَوضَ}} (المعجم الأوسط، ج ۵، ص ۱۳۵، ح ۴۸۸۰).</ref>.  [[امام علی]]{{ع}}: [[خداوند]]- تبارک و تعالی- ما را [[پاک]] و از [[خطا]] مصون داشت و ما را [[گواهان]] بر [[خلق]] خود و [[حجت]] خویش در زمینش قرار داد و ما را با [[قرآن]] قرار داد و [[قرآن]] را با ما. ما از [[قرآن]] جدا نمی‌شویم و [[قرآن]] از ما جدا نمی‌شود<ref>{{متن حدیث|الإمام علی{{ع}}: إن اللهَ تَبارَک وتَعالی‌ طَهرَنا وعَصَمَنا، وجَعَلَنا شُهَداءَ عَلی‌ خَلقِهِ، وحُجتَهُ فی أرضِهِ، وجَعَلَنا مَعَ القُرآنِ وجَعَلَ القُرآنَ مَعَنا، لا نُفارِقُهُ ولا یفارِقُنا}} (الکافی، ج ۱، ص ۱۹۱، ح ۵).</ref>.
==[[عصمت]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} از نگاه [[آیات]]==
*'''[[علی]]{{ع}} با [[حق]] است‌''' [[پیامبر خدا]]{{صل}}: [[علی]] با [[حق]] است و [[حق]] با [[علی]]. [[حق]] بر مدار او می‌گردد<ref>{{متن حدیث|رسول الله{{صل}}: عَلِی مَعَ الحَق وَالحَق مَعَ عَلِی، یدورُ مَعَهُ حَیثُما دارَ}} (الفصول المختارة، ص ۱۳۵ و، ص ۹۷).</ref>. [[پیامبر خدا]]{{صل}}: ای پسر [[عباس]]! به زودی، [[مردم]] به [[چپ و راست]] می‌روند. چون این‌گونه شد، از [[علی]] و حزب او [[پیروی]] کن، که او با [[حق]] است و [[حق]] با اوست. [آن دو] از هم‌ جدا نمی‌شوند، تا در کنار [[حوض]] [[کوثر]] بر من در آیند<ref>{{متن حدیث|رسول الله{{صل}}: یا بنَ عَباسٍ، سوفَ یأخُذُ الناسُ یمیناً وشِمالًا، فَإِذا کانَ کذلِک فَاتبِع عَلِیاً وحِزبَهُ؛ فَإِنهُ مَعَ الحَق وَالحَق مَعَهُ، ولا یفتَرِقانِ حَتی‌ یرِدا عَلَی الحَوضَ}} (کفایة الأثر، ص ۱۸).</ref>.
*'''[[علی]]{{ع}} روشنگر [[اختلافات]] [[امت]] است‌''' [[پیامبر خدا]]{{صل}}: ای [[علی]]! تو کسی هستی که [[اختلافات]] [[امت]] را پس از من برایشان روشن می‌کنی و در میان آنان به جای من قرار می‌گیری. گفته تو گفته من، [[فرمان]] تو [[فرمان]] من، و [[اطاعت]] از تو [[اطاعت]] از من، و [[اطاعت]] از من [[اطاعت]] از خداست و [[نافرمانی]] از تو [[نافرمانی]] از من، و [[نافرمانی]] از من [[نافرمانی]] از خدای عز و جل است<ref>{{متن حدیث|عنه{{صل}}: یا عَلِی، أنتَ الذی تُبَینُ لِامتی ما یختَلِفونَ فیهِ بَعدی، وتَقومُ فیهِم مَقامی، قَولُک قَولی، وأمرُک أمری، وطاعَتُک طاعَتی؛ وطاعَتی طاعَةُ اللهِ، ومَعصِیتُک مَعصِیتی؛ ومَعصِیتی مَعصِیةُ اللهِ عز و جل}} (کتاب من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۱۷۹، ح ۵۴۰۵).</ref>. [[پیامبر خدا]]{{صل}}: چون در چیزی [[اختلاف]] کردید، با [[علی بن ابی طالب]] باشید<ref>{{متن حدیث|عنه{{صل}}: إذَا اختَلَفتُم فی شَی‌ءٍ فَکونوا مَعَ عَلِی بنِ أبی طالِبٍ}} (المناقب، ابن شهر آشوب، ج ۲، ص ۳۰).</ref><ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۱۴۱.</ref>.
==[[عصمت]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} از نگاه [[آیات]] و [[روایات]]==
*'''[[آیه مباهله]]''': [[پیامبر اکرم]]{{صل}} از جانب [[خداوند]] [[مأموریت]] یافت که به نصرانی‌های [[نجران]]- که درباره [[پندار]] [[الوهیت]] [[حضرت مسیح]]، [[تسلیم]] [[منطق]] و [[برهان]] نشدند- پیشنهاد [[مباهله]] بدهد<ref>{{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}} «بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودی‌های خویش و خودی‌های شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref> و از آنان بخواهد تا با [[فرزندان]] و [[زنان]] خود برای مباهله حاضر شوند. مطابق روایات و اقوال [[مفسران]] و مورخان [[اسلامی]]، پیامبر اکرم{{صل}} [[علی بن ابی‌طالب]]، [[فاطمه زهرا]]، [[حسن]] و [[حسین]]{{عم}} را برای مباهله با خود برد<ref>تفصیل این جریان و نکات تفسیری مربوط به آیه شریفه در بحث مربوط به برهان افضلیت آمده است.</ref>. روشن است که حسن و حسین{{عم}}، مصداق {{متن قرآن|أَبْنَاءَنَا}} و [[فاطمه]]{{س}}، مصداق {{متن قرآن|نِسَاءَنَا}} و [[علی]]{{ع}} مصداق {{متن قرآن|أَنْفُسَنَا}} است. بنابراین، علی{{ع}} به منزله نفس [[پیامبر]]{{صل}} است، و همه [[مقامات معنوی]] آن [[حضرت]] را دارا است، مگر [[مقام نبوت]] که استثنا شده است.
*'''[[آیه مباهله]]''': [[پیامبر اکرم]]{{صل}} از جانب [[خداوند]] [[مأموریت]] یافت که به نصرانی‌های [[نجران]]- که درباره [[پندار]] [[الوهیت]] [[حضرت مسیح]]، [[تسلیم]] [[منطق]] و [[برهان]] نشدند- پیشنهاد [[مباهله]] بدهد<ref>{{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}} «بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودی‌های خویش و خودی‌های شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref> و از آنان بخواهد تا با [[فرزندان]] و [[زنان]] خود برای مباهله حاضر شوند. مطابق روایات و اقوال [[مفسران]] و مورخان [[اسلامی]]، پیامبر اکرم{{صل}} [[علی بن ابی‌طالب]]، [[فاطمه زهرا]]، [[حسن]] و [[حسین]]{{عم}} را برای مباهله با خود برد<ref>تفصیل این جریان و نکات تفسیری مربوط به آیه شریفه در بحث مربوط به برهان افضلیت آمده است.</ref>. روشن است که حسن و حسین{{عم}}، مصداق {{متن قرآن|أَبْنَاءَنَا}} و [[فاطمه]]{{س}}، مصداق {{متن قرآن|نِسَاءَنَا}} و [[علی]]{{ع}} مصداق {{متن قرآن|أَنْفُسَنَا}} است. بنابراین، علی{{ع}} به منزله نفس [[پیامبر]]{{صل}} است، و همه [[مقامات معنوی]] آن [[حضرت]] را دارا است، مگر [[مقام نبوت]] که استثنا شده است.
بر این اساس، علی{{ع}} غیر از مقام نبوت، دیگر مقامات معنوی پیامبر{{صل}} را دارا بوده است که عصمت از آن جمله است.
بر این اساس، علی{{ع}} غیر از مقام نبوت، دیگر مقامات معنوی پیامبر{{صل}} را دارا بوده است که عصمت از آن جمله است.
خط ۲۲: خط ۱۹:


به [[دلیل]] [[روایات]] یاد شده است که بسیاری از [[مفسران]] و [[محدثان]] [[اهل‌سنت]] نیز همانند [[شیعه]] گفته‌اند مقصود از [[اهل‌بیت]] در [[آیه تطهیر]] “اهل کساء” می‌باشند، چنان‌که [[ابوبکر]] [[نقاش]] گفته است: “اکثر مفسران بر این عقیده‌اند که [[آیه]] در [[شأن]] [[علی]]، [[فاطمه]]، [[حسن]] و [[حسین]]{{عم}} نازل شده است”<ref>جواهر العقدین، ص۱۹۸؛ غایة المرام، ج۳، ص۱۷۳.</ref>. ابوبکر حضرمی نیز همین مطلب را بیان کرده است<ref>غایة المرام، ج۳، ص۱۷۴.</ref>. [[ابوجعفر طحاوی مصری]]<ref>مشکل الآثار، ج۱، ص۳۲۲ و ۳۳۹.</ref>، [[ابن‌صباغ مالکی]]<ref>الفصول المهمة، ص۲۳.</ref>، [[حاکم نیشابوری]]<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۴۸.</ref>، [[محب‌الدین طبری]]<ref>الریاض النضرة، ج۴، ص۱۳۰.</ref>، [[شیخ مؤمن شبلنجی شافعی]]<ref>نور الابصار، ص۲۲۳-۲۲۶.</ref>، [[حافظ سلیمان قندوزی حنفی]]<ref>ینابیع المودة، ج۱، ص۳۴۹.</ref>، از کسانی‌اند که آیه تطهیر را مخصوص “اهل کساء” دانسته‌اند.
به [[دلیل]] [[روایات]] یاد شده است که بسیاری از [[مفسران]] و [[محدثان]] [[اهل‌سنت]] نیز همانند [[شیعه]] گفته‌اند مقصود از [[اهل‌بیت]] در [[آیه تطهیر]] “اهل کساء” می‌باشند، چنان‌که [[ابوبکر]] [[نقاش]] گفته است: “اکثر مفسران بر این عقیده‌اند که [[آیه]] در [[شأن]] [[علی]]، [[فاطمه]]، [[حسن]] و [[حسین]]{{عم}} نازل شده است”<ref>جواهر العقدین، ص۱۹۸؛ غایة المرام، ج۳، ص۱۷۳.</ref>. ابوبکر حضرمی نیز همین مطلب را بیان کرده است<ref>غایة المرام، ج۳، ص۱۷۴.</ref>. [[ابوجعفر طحاوی مصری]]<ref>مشکل الآثار، ج۱، ص۳۲۲ و ۳۳۹.</ref>، [[ابن‌صباغ مالکی]]<ref>الفصول المهمة، ص۲۳.</ref>، [[حاکم نیشابوری]]<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۴۸.</ref>، [[محب‌الدین طبری]]<ref>الریاض النضرة، ج۴، ص۱۳۰.</ref>، [[شیخ مؤمن شبلنجی شافعی]]<ref>نور الابصار، ص۲۲۳-۲۲۶.</ref>، [[حافظ سلیمان قندوزی حنفی]]<ref>ینابیع المودة، ج۱، ص۳۴۹.</ref>، از کسانی‌اند که آیه تطهیر را مخصوص “اهل کساء” دانسته‌اند.
درباره آیه تطهیر نکات [[تفسیری]]، [[کلامی]] و [[تاریخی]] دیگری نیز مطرح شده است که به علت رعایت اختصار از ذکر آنها [[چشم‌پوشی]] می‌کنیم<ref>ر.ک: دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۸۶-۹۸.</ref>.
درباره آیه تطهیر نکات [[تفسیری]]، [[کلامی]] و [[تاریخی]] دیگری نیز مطرح شده است که به علت رعایت اختصار از ذکر آنها [[چشم‌پوشی]] می‌کنیم<ref>ر.ک: دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۸۶-۹۸.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص ۵۷-۶۷.</ref>
 
*'''[[حدیث ثقلین]]''': حدیث ثقلین از [[احادیث متواتر]] است. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در این [[حدیث]]، خطاب به [[مسلمانان]] فرموده است: “من دو چیز گرانبها را در میان شما باقی می‌گذارم که عبارت‌اند از [[قرآن]] و عترتم، و آن دو هرگز از یکدیگر جدا نخواهند شد، و اگر شما به آن دو [[تمسک]] کنید، [[گمراه]] نخواهید شد”.
[[ابن حجر مکی]] درباره این حدیث گفته است: “حدیث مربوط به [[تمسک به قرآن]] و [[عترت]] را بیش از بیست [[صحابه]]، [[روایت]] کرده‌اند. در برخی از این نقل‌ها آمده است که [[رسول اکرم]]{{صل}} آن را در [[حجه الوداع]] و در [[عرفه]] بیان کرد، و در برخی دیگر آمده است که پیامبر اکرم{{صل}} آن را در [[غدیر خم]] بیان کرد و در برخی دیگر گفته شده است، [[پیامبر خدا]]{{صل}} آن را در [[مدینه]] و هنگامی که در بستر [[بیماری]] بود، بیان نمود، و در برخی دیگر آمده است که [[رسول خدا]]{{صل}} وقتی که از [[طائف]] برگشت آن را ایراد کرد. این نقل‌ها با یکدیگر منافات ندارند، زیرا هیچ مانعی وجود ندارد که [[خاتم انبیا]] به علت اهمیت [[مقام]] کتاب [[عزیز]] و [[عترت طاهره]]، آن را در جاهای گوناگون و به صور مکرر بیان کرده باشد”<ref>الصواعق المحرقة، ص۱۸۸؛ برای آگاهی بیشتر از متن و سند حدیث ثقلین به کتاب “نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الانوار” جلد اول رجوع شود.</ref>.
 
ابن‌حجر در ادامه گفته است: “تأکید [[پیامبر]]{{صل}} بر [[تمسک به اهل‌بیت]] آن [[حضرت]]، بیانگر این است که تا [[روز قیامت]]، همواره از [[اهل‌بیت پیامبر]] کسانی هستند که صلاحیت این را دارند که [[امت اسلامی]] به آنان [[تمسک]] کند. به همین علت است که در [[حدیث]] دیگری، آنان مایه [[امنیت]] ساکنان [[زمین]] به شمار آمده‌اند. در حدیث دیگری پیامبر بر این مطلب تصریح کرده و فرموده است: “در هر نسلی از [[امت]] من عادلانی از [[اهل‌بیت]] من وجود دارند که [[دین]] را از [[تحریف]] [[گمراهان]] و [[تأویل]] [[جاهلان]] مصون می‌دارند”. وی آن‌گاه افزوده است: “شایسته‌ترین [[فرد]] از اهل‌بیت پیامبر برای اینکه به او تمسک شود [[علی بن ابی‌طالب]] است که در [[شناخت دین]] سرآمد دیگران بود، بدین علت است که [[ابوبکر]] گفته است: [[علی]] [[عترت پیامبر]] است”. مقصود او از [[عترت]]، کسانی است که بر تمسک به آنان تأکید شده است، و علت اینکه تنها علی را ذکر کرده است به [[دلیل]] [[برتری]] او بر دیگران است”<ref>الصواعق المحرقة، ص۱۸۹.</ref>.
[[عبدالرؤوف مناوی]] در شرح [[حدیث ثقلین]] گفته است: “عبارت {{متن حدیث|عِتْرَتِي أَهْلُ بَيْتِي‌}}”، تفصیل پس از [[اجمال]] است و کلمه {{متن حدیث|أَهْلُ بَيْتِي‌}} بدل از کلمه {{متن حدیث|عِتْرَتِي‌}} یا عطف بیان آن است و آنان، [[اصحاب کساء]] هستند که [[خداوند]]، [[پلیدی]] را از آنها زدوده و پاکشان ساخته است<ref>فیض القدیر فی شرح الجامع الصغیر، ص۱۸.</ref>.
 
بنابراین، مقصود از اهل‌بیت پیامبر در حدیث ثقلین، معنای اخص آن است که به [[اهل کساء]] اختصاص دارد و شامل عموم [[خویشاوندان]] نسبی پیامبر (معنای خاص اهل‌بیت) و [[همسران پیامبر]] (معنای عام اهل‌بیت) نخواهد شد. این مطلب که [[اهل‌بیت پیامبر]]، کاربردهای متفاوتی دارد از دقت در [[روایات]] به دست می‌آید، چنان‌که برخی از محققان [[اهل‌سنت]] نیز به آن تصریح کرده‌اند که [[حافظ سخاوی مصری]] از آن جمله است<ref>ر.ک: الصواعق المحرقة، ص۲۸۱.</ref>.
از اینکه [[پیامبر]]{{صل}} و [[اهل‌بیت]] و [[عترت]] خود را در کنار [[قرآن]] قرار داده و [[تمسک]] به آنان را همانند [[تمسک به قرآن]] [[واجب]] دانسته است، و از اینکه فرموده است، تمسک به آنان همچون تمسک به قرآن، [[انسان]] را از [[گمراهی]] [[نجات]] می‌دهد به روشنی به دست می‌آید که اهل‌بیت [[رسول اکرم]]{{صل}} از [[خطا]] و [[گناه]] معصوم‌اند و – همان‌گونه که ابن‌حجر گفته است - چون [[علی بن ابی‌طالب]]{{ع}} در رأس آنان قرار دارد بنابراین، [[معصوم]] بوده است.
 
*'''[[حدیث علی مع الحق]]''':
در روایات متعدد و معتبر [[نقل]] شده که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} درباره [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} فرموده است: {{متن حدیث|عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ يَدُورُ مَعَهُ حَيْثُمَا دَارَ}}؛ [[علی]] با [[حق]] است و [[حق با علی است]] و هر جا که علی باشد حق با اوست”.
در برخی از روایات، علی{{ع}} و قرآن دایر مدار یکدیگر معرفی شده‌اند: {{متن حدیث|عَلِيٌّ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ مَعَهُ}} و در روایات دیگری هر دو مطلب بیان شده است<ref>ر.ک: الغدیر، ج۳، ص۲۵۱-۲۵۲.</ref>.
در [[خطبه غدیر]]، آن‌گاه که پیامبر اکرم{{صل}} [[ولایت]] امیرالمؤمنین{{ع}} را [[اعلان]] کرد، در حق او [[دعا]] کرد و از [[خداوند]] خواست که حق را دایر مدار او قرار دهد: {{متن حدیث|وَ أَدِرِ الْحَقَّ مَعَهُ حَيْثُ دَارَ}}. در [[صحت حدیث غدیر]] جای کمترین تردیدی وجود ندارد. ابن‌حجر مکی در این باره گفته است: “این [[حدیث]]، صحیح است و جای تردید در آن نیست. عده‌ای مانند [[ترمذی]]، [[نسائی]] و [[احمد]] آن را نقل کرده‌اند. طرق نقل آن بسیار است، از آن جمله شانزده [[صحابی]] آن را [[روایت]] کرده‌اند. در روایت احمد آمده است که سی نفر از [[صحابه]] که آن را شنیده بودند در دوران [[خلافت علی]]{{ع}} بر آن [[شهادت]] دادند و بسیاری از سندهای آن صحیح و [[حسن]] است و [[ذهبی]]، بسیاری از طرق آن را صحیح دانسته است”<ref>الصواعق المحرقه، ص۵۴.</ref>.
 
ابن‌ابی‌الحدید در شرح این سخن [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} که فرموده است: “امامان از [[قریش]] و بنی‌هاشم‌اند، و دیگران، صلاحیت آن را ندارند”<ref>{{عربی|الائمة من قریش، غرسوا فی هذا البطن من هاشم لا تصلح علی سواهم، ولا تصلح الولاة من غیرهم}}.</ref>، گفته است: هرگاه صدور این سخن از امیرالمؤمنین{{ع}} [[ثابت]] و [[قطعی]] باشد، قبول آن [[واجب]] است، زیرا در نظر من، این [[سخن پیامبر]]{{صل}} ثابت است که درباره [[علی]]{{ع}} فرمود: “او با [[حق]] است و حق با او است، و حق دایر مدار اوست” و از آنجا که این مطلب با دیدگاه [[معتزله]] در [[امامت]] [[سازگاری]] ندارد، آن را [[تأویل]] کرده و گفته است که مراد، [[کمال امامت]] است نه صحت امامت، چنان‌که مقصود از [[حدیث]] {{متن حدیث|لَا صَلَاةَ لِجَارِ الْمَسْجِدِ إِلَّا فِي الْمَسْجِدِ}}، برای [[همسایه]] [[مسجد]] روا نیست که نمازش را مگر در مسجد بخواند، این است که کمال [[نماز]] او این است که در مسجد انجام شود، ولی صحت نماز او مشروط به این نیست که در مسجد باشد<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی‌الحدید، ج۹، ص۷۱.</ref>.
فخرالدین رازی درباره اینکه آشکار گفتن {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ}}<ref>«به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.</ref> در آغاز نماز درست است و نه آهسته گفتن آن، به [[عمل]] امیرالمؤمنین{{ع}} استناد کرده و گفته است: اینکه او {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ}} را در نماز آشکار می‌گفت به [[تواتر]] ثابت شده است، و هر کس در [[دین]] خود به علی [[اقتدا]] کند، [[هدایت یافته]] است، و [[دلیل]] آن، سخن پیامبر است که گفت: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ أَدِرِ الْحَقَّ مَعَ عَلِيٍّ حَيْثُ دَارَ}}<ref>مفاتیح الغیب، ج۱، ص۲۰۵.</ref>.
بنابراین در اینکه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به [[دستور]] [[خداوند متعال]]، حق را دایر مدار علی قرار داده است، تردیدی وجود ندارد، و مفاد روشن این مطلب آن است که علی، معیار و [[میزان]] [[شناخت حق]] از [[باطل]] است. این ویژگی جز با [[عصمت]] به دست نمی‌آید، زیرا همه آرا، اقوال و [[اعمال]] غیر [[معصوم]]، [[حق]] نخواهد بود، چرا که ممکن است از روی عمد یا [[سهو]] دچار [[خطا]] شود.
 
*'''[[روایات]] عصمت''': در روایات بسیاری که در منابع [[شیعی]] و برخی از آنها در منابع [[سنّی]] [[نقل]] شده است، به عصمت [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و دیگر [[امامان شیعه]] از [[نسل]] او تصریح شده است، چنان که [[ابن‌عباس]] گفته است: شنیدم که [[پیامبر]]{{صل}} می‌فرمود: “من و [[علی]] و [[حسن]] و [[حسین]]{{عم}} و نه نفر از [[فرزندان حسین]]{{ع}} [[مطهر]] و معصومیم”<ref>{{متن حدیث|أَنَا وَ عَلِيٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُونَ‌}}. فرائد السمطین، ج۲، ص۱۳۲، باب ۳۱، حدیث ۴۳۰، ص۳۱۳، باب ۱۶، حدیث ۵۶۳؛ کمال‌الدین، ج۱، ص۲۸۱.</ref>.
[[ابوالطفیل]] از علی{{ع}} [[روایت]] کرده که گفته است: پیامبر فرمود: “ای علی! تو [[امام]] و [[پدر]] یازده امامی که همگی مطهر و معصوم‌اند”<ref>{{متن حدیث|يَا عَلِيُّ أَنْتَ الْإِمَامُ، وَ أَبُو الْأَئِمَّةِ الْإِحْدَى [الْأَحَدَ] عَشَرَ الَّذِينَ هُمُ الْمُطَهَّرُونَ الْمَعْصُومُونَ‌}}. ینابیع المودة، ج۱، ص۸۵ باب ۱۶؛ منتخب الاثر، ج۱، ص۱۰۳، حدیث ۱۴۹.</ref>.
[[سلیم بن قیس هلالی]] از امیرالمؤمنین{{ع}} روایت کرده است که فرمود: “[[خداوند متعال]] ما را [[پاک]] و معصوم ساخت و [[گواهان]] بر [[خلق]] و [[حجت]] خود در [[زمین]] قرار داد، ما را با [[قرآن]] و قرآن را با ما همراه ساخت، نه ما از قرآن جدا می‌شویم و نه قرآن از ما جدا می‌شود”<ref>اصول کافی، ج۱، ص۱۴۷، {{عربی|باب في أنّ الأئمّة شهداء اللَّه عزَّ و جلَ على خلقه‌}}، حدیث ۵.</ref>.
 
روایاتی که از طریق [[شیعه]] در این باره نقل شده [[متواتر]] است<ref>ر.ک: کفایه الأثر، صفحات: ۱۶، ۴۴، ۶۹، ۹۸، ۱۰۰، ۱۰۵، ۱۲۴، ۱۳۴، ۱۷۰، ۱۸۵، ۲۹۹؛ بحار الانوار، ج۲۵، صفحات: ۱۲۴، ۱۴۰، ۱۴۱، ۱۴۷، ۱۶۴، ۱۹۳، ۱۹۴، ۱۲۰۰، ۲۱۳، ۲۱۴؛ ج۳۶، صفحات: ۲۳۱، ۲۸۵، ۳۰۱، ۳۰۴، ۳۴۸، ۳۱۹، ۳۲۸، ۳۴۱، ۳۶۰، ۳۶۶؛ نیز ر.ک: منتخب الأثر، جلد اول.</ref>.
برخی از [[عالمان]] غیر شیعی نیز بر عصمت امیرالمؤمنین{{ع}} تصریح کرده‌اند، چنان که [[ابن ابی‌الحدید]] از ابومحمدبن متّویه [[نقل]] کرده که وی در کتاب الکفایة گفته است: “امیرالمؤمنین{{ع}} [[معصوم]] بود، اگر چه [[عصمت]]، [[شرط امامت]] نیست، ولی [[نصوص]] بر عصمت او دلالت می‌کنند، و این از ویژگی‌های او در میان [[صحابه پیامبر]] است”<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی‌الحدید، ج۶، ص۲۹۸.</ref>.
 
[[مولوی]] برخوردار، [[عصمت عملی]] و [[اخلاقی]] [[امیرالمؤمنین]]، [[فاطمه زهرا]]، [[امام حسن]]، [[امام حسین]] و دیگر [[امامان]] [[اهل‌بیت]]{{عم}} را مسئله‌ای مسلّم دانسته که جز افراد سفیه در آن تردید نمی‌کنند<ref>النبراس، ص۵۳۲، حاشیه مولوی برخوردار.</ref>.
یادآور می‌شویم، نصوص [[آیات]] و [[روایات]]، همان‌گونه که بر عصمت عملی و اخلاقی امیرالمؤمنین{{ع}} و دیگر امامان اهل‌بیت دلالت دارند، بر [[عصمت علمی]] آنان نیز دلالت دارند. بنابراین، تفکیک میان عصمت علمی و عملی وجهی نخواهد داشت وهمچنین هیچ [[دلیل عقلی]] یا [[نقلی]] معتبری نیز بر اینکه عصمت - اعم از [[علمی]] و عملی - از مختصات [[پیامبران]] است، وجود ندارد، بلکه [[دلایل]] معتبر خلاف آن را [[اثبات]] می‌کند<ref>ر.ک: امامت در بینش اسلامی، فصل‌های دهم و یازدهم.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص ۵۷-۶۷.</ref>


{{مدخل امام علی}}
{{مدخل امام علی}}
۱۱۳٬۱۶۴

ویرایش