احتجاج: تفاوت میان نسخهها
←دوم: احتجاج عملی
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
===دوم: احتجاج عملی=== | ===دوم: احتجاج عملی=== | ||
* ''' | * '''(۱): [[معجزه]]:''' یکی از راههای اثبات حقّ، ظهور معجزه بهدست پیامبران بوده است که نوع مردم، نبوّت پیامبران را از این طریق میشناختند. همه پیامبران در اینکه از طریق اعجاز رسالت خود را اثبات میکردند، مشترک بودند؛ امّا معجزه هر پیغمبری متناسب با موقعیت و علوم رایج زمان خود بوده در زمان [[حضرت موسی]]{{ع}} سحر رواج داشت<ref>روحالمعانی، ج۳، ص۲۶۹.</ref>؛ بدین سبب معجزه اصلی او عصا و ید بیضا بود: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|اسْلُكْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاء مِنْ غَيْرِ سُوءٍ}}﴾}} <ref> دست در گریبان خویش فرو بر (و برآور) تا سپید بیآسیب بیرون آید؛ سوره قصص، آیه: ۳۲.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَلْقِ عَصَاكَ فَإِذَا هِيَ تَلْقَفُ مَا يَأْفِكُونَ}}﴾}} <ref> و (ما) به موسی وحی کردیم که چوبدستت را بیفکن! که ناگهان، (اژدهایی شد و) هرچه ساخته بودند فرو میبلعید؛ سوره اعراف، آیه: ۱۱۷.</ref> در پی ارائه این معجزه از سوی [[حضرت موسی]]{{ع}}<ref>تفسیر مراغی، مج۳، ج۹، ص۳۱.</ref>، ساحران به موسی ایمان آوردند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قَالُواْ آمَنَّا بِرَبِّ الْعَالَمِينَ }}﴾}} <ref> گفتند به پروردگار جهانیان ایمان آوردیم؛ سوره اعراف، آیه: ۱۲۱.</ref>. در زمان [[حضرت عیسی]] علم پزشکی<ref>روحالمعانی، ج۳، ص۲۶۹؛ مجمعالبیان، ج۲ ص۷۵۳.</ref> رونق داشت؛ بر این اساس، معجزه حضرت شفا دادن امراض صعبالعلاج و بینا کردن کور مادرزاد و زنده کردن مردگان بود: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَنِّي قَدْ جِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ }}﴾}} <ref> و به پیامبری به سوی بنی اسرائیل (میفرستد، تا بگوید) که من برای شما نشانهای از پروردگارتان آوردهام؛ من برای شما از گل، (انداموارهای) به گونه پرنده میسازم و در آن میدمم، به اذن خداوند پرندهای خواهد شد و به اذن خداوند نابینای مادرزاد و پیس را شفا خواهم داد و به اذن خداوند مردگان را زنده خواهم کرد و شما را از آنچه میخورید یا در خانه میانبارید آگاه خواهم ساخت، این نشانهای برای شماست اگر مؤمن باشید؛ سوره آل عمران، آیه: ۴۹.</ref> و نیز آیه ۱۱۰ سوره مائده قریب به این مضمون است. در زمان [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در جزیره العرب مسأله فصاحت و بلاغت رونق بیشتری داشت؛ بدینسبب معجزه اصلی و جاوید [[پیامبر اکرم]]{{صل}} قرآن کریم است که در فصاحت و بلاغت در تمام زمانها سرآمد است<ref> روحالمعانی، مج، ج۳، ص۲۶۹.</ref>. معجزات برخی پیامبران نیز دلیل خاصّی داشته است؛ مانند معجزه پدیدارشدن ناقه از دل کوه بهوسیله [[حضرت صالح]] که درپی درخواست قوم وی صورت پذیرفته است<ref>المیزان، ج۱۰، ص۳۱۳.</ref> {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَيَا قَوْمِ هَذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوهَا تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ وَلاَ تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابٌ قَرِيبٌ }}﴾}} <ref> و ای قوم من! این شتر خداوند است؛ که برای شما نشانهای است؛ او را وانهید تا در زمین خدا بچرد و آزاری به وی نرسانید که عذابی نزدیک، شما را فرا گیرد؛ سوره هود، آیه: ۶۴.</ref>. | ||
*''' | *'''(۲): [[تحدی]]:''' یکی از احتجاجاتی که در قرآن آمده، تحدّی<ref>مجمعالبیان، ج۵، ص۱۶۷؛ المیزان، ج۱۰، ص۶۴.</ref>. پیامبران است. ایشان ابتدا برای اثبات رسالت خود، معجزه ارائه میکردند؛ آنگاه اگر با مخالفت و انکار روبهرو میشدند، تحدّی میکردند به اینکه اگر معجزه ما امری بشری است، شما هم مثل آن را ارائه دهید. در ماجرای برخورد موسی با ساحرانی که به دستور فرعون جمع شده بودند، تحدّی و مبارزه طلبی از دو طرف بوده است. ابتدا آنها اعجاز موسی را انکار کردند؛ سپس دستور مقابله آنان با موسی از طرف فرعون صادر شد و [[حضرت موسی]]{{ع}} هم این مبارزهطلبی و تحدّی را قبول کرد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قَالُواْ يَا مُوسَى إِمَّا أَن تُلْقِيَ وَإِمَّا أَن نَّكُونَ نَحْنُ الْمُلْقِينَقَالَ أَلْقُواْ فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُواْ أَعْيُنَ النَّاسِ وَاسْتَرْهَبُوهُمْ وَجَاؤُوا بِسِحْرٍ عَظِيمٍ وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَلْقِ عَصَاكَ فَإِذَا هِيَ تَلْقَفُ مَا يَأْفِكُونَ }}﴾}} <ref> گفتند: ای موسی! تو میافکنی یا ما بیفکنیم؟گفت: شما بیفکنید! و چون (ریسمانهای خود را) افکندند مردم را چشمبندی کردند و به هراس افکندند و جادویی سترگ (در میان) آوردند.و (ما) به موسی وحی کردیم که چوبدستت را بیفکن! که ناگهان، (اژدهایی شد و) هرچه ساخته بودند فرو میبلعید؛ سوره اعراف، آیه: ۱۱۵ - ۱۱۷.</ref>. درباره معجزه اصلی [[پیامبر اسلام]] که جنبه قولی داشته، در آیات بسیاری [[پیامبر]]{{صل}} برای اثبات اینکه قرآن از ناحیه خداوند است، به تحدّی مأمور شده است تا مشرکان را به مبارزه بطلبد. خدا در این باره میفرماید: اگر در الهی بودن آنچه ما بر بنده خود نازل کردیم، شک دارید، یک سوره مثل قرآن بیاورید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَإِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُواْ شُهَدَاءَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنتُمْ صَادِقِينَ }}﴾}} <ref> و اگر در آنچه بر بنده خود فرو فرستادهایم تردیدی دارید، چنانچه راست میگویید سورهای همگون آن بیاورید و (در این کار) گواهان خود را (نیز) در برابر خداوند، فرا خوانید؛ سوره بقره، آیه: ۲۳.</ref> نوع مفسّران این احتجاج را برای اثبات اعجاز قرآن و به واسطه آن برای اثبات رسالت [[پیامبر اکرم]]{{صل}} دانستهاند<ref>التبیان، ج۱، ص۱۰۳؛ مجمعالبیان، ج۱، ص۱۵۷؛ الکشاف، ج۱، ص۹۶</ref>. همین مضمون در آیه۸۸ سوره اسراء، و در آیات دیگری نیز ذکر شده است. تحدّی بر قرآن، گاهی به فصاحت و بلاغت آن، مانند آیه ۱۳ سوره هود و گاهی به پیراستگی آن از اختلاف و تناقض مربوط میشود: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اخْتِلافًا كَثِيرًا }}﴾}} <ref> اگر از سوی (کسی) جز خداوند میبود در آن اختلاف بسیار مییافتند ؛ سوره نساء، آیه: ۸۲.</ref>. گاهی به جنبههای علمی آن {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ }}﴾}} <ref> و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز است ؛ سوره نحل، آیه: ۸۹.</ref>. و گاهی نیز به اخبار غیبی {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ }}﴾}} <ref> این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی میکنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمیدانستید پس شکیبا باش که سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است؛ سوره هود، آیه: ۴۹.</ref><ref> المیزان، ج۱، ص۶۰ـ۷۰</ref>. | ||
*''' | *'''(۳): [[مباهله]]:''' دعوت به مباهله از راههای اثبات حقّانیت و نبوّت پیامبران بوده که در آیه ۶۱ سوره آل عمران به آن اشاره شده است:<ref> التحریروالتنویر، ج۳، ص۲۶۵.</ref> {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ }}﴾}} <ref> بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش ، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودیهوای خویش و خودیهای شما را فرا خوانیم آنگاه "به درگاه خداوند" زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم؛ سوره آل عمران، آیه:۶۱.</ref>. وقتی در برابر استدلالها و معجزات پیامبران یا هر مدّعی حقّی در مسائل مربوط به اعتقادات دینی به جای تسلیم شدن، لجاجت صورت میگیرد، واپسین راهحلّ برای اثبات دعوی، مباهله یعنی نفرین کردن یک دیگر است تا هرکس که بر حقّ نیست، عذابی مهلک از طرف خداوند بر او نازل شود. مباهله مخصوص [[رسول خدا]] نیست؛ بلکه هر فرد با ایمانی که تقوا و خداپرستی کامل داشته باشد، هنگامی که استدلالهای او در برابر دشمن بر اثر لجاجت به جایی نرسید میتواند برای اثبات مدّعای خود به مباهله دعوت کند<ref> نمونه، ج۲ ص۴۴۷.</ref>. از کلمه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| حَاجَّكَ }}﴾}} که در ابتدای آیه مذکور آمده، روشن میشود که مباهله در مقام احتجاج بوده و هنگامی که بنینجران در مقابل ادلّه پیامبر تسلیم نشدند به پیامبر دستور داده شد تا حجّت دیگری که همان مباهله است، برای اثبات مدّعا اقامه کند<ref> مجمعالبیان، ج۲ ص۷۶۳؛ التحریروالتنویر، ج۳، ص۲۶۴؛ تفسیرمراغی، مج۱، ج۳، ص۱۷۴</ref>. | ||
*شایان ذکر است که بهطور کلّی از قرآن بهکارگیری لحن آرام و کلمات دلپسند در احتجاجات قابل استفاده است؛ زیرا بهکار بردن کلمات خشن و الفاظ رکیک و لحن تند سبب فرار و تنفّر دیگران میشود؛ چنانکه برخی نسبت دادن هدایت یا ضلالت به مؤمنان یا مشرکان را در آیه۲۴ سوره سبأ بهدلیل مدارا با خصم و جلب توجّه وی برای شنیدن کلام حق دانستهاند<ref>مجمعالبیان، ج۸، ص۶۱۰.</ref>. حالت لینت و نرمخویی در مقام دعوت و برخورد با دوستان و مخالفان، نعمتی است که بهسبب آن خداوند بر [[پیامبر]] خود منّت گذاشته و آن را باعث جلب قلوب مردم و اسلام آوردن آنها به پیامبر میداند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ }}﴾}} <ref> پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل میبودی از دورت میپراکندند؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۵۹.</ref>، و به [[حضرت موسی]] و هارون دستور میدهد که وقتی با فرعون سخن میگویند و او را بهسوی خدا دعوت میکنند، با نرمی و آرامش و با کلمات خوب با او سخن بگویند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى فَقُولا لَهُ قَوْلا لَّيِّنًا }}﴾}} <ref> به سوی فرعون بروید که او سرکشی کرده است.و با او به نرمی سخن گویید باشد که او پند گیرد؛ سوره طه، آیه: ۴۳ - ۴۴.</ref>. مبادا چون فرعون متکبّر و طغیانگر است و با مخالفان خود با خشونت برخورد میکند، با او مقابله به مثل کنند. | *شایان ذکر است که بهطور کلّی از قرآن بهکارگیری لحن آرام و کلمات دلپسند در احتجاجات قابل استفاده است؛ زیرا بهکار بردن کلمات خشن و الفاظ رکیک و لحن تند سبب فرار و تنفّر دیگران میشود؛ چنانکه برخی نسبت دادن هدایت یا ضلالت به مؤمنان یا مشرکان را در آیه۲۴ سوره سبأ بهدلیل مدارا با خصم و جلب توجّه وی برای شنیدن کلام حق دانستهاند<ref>مجمعالبیان، ج۸، ص۶۱۰.</ref>. حالت لینت و نرمخویی در مقام دعوت و برخورد با دوستان و مخالفان، نعمتی است که بهسبب آن خداوند بر [[پیامبر]] خود منّت گذاشته و آن را باعث جلب قلوب مردم و اسلام آوردن آنها به پیامبر میداند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ }}﴾}} <ref> پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل میبودی از دورت میپراکندند؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۵۹.</ref>، و به [[حضرت موسی]] و هارون دستور میدهد که وقتی با فرعون سخن میگویند و او را بهسوی خدا دعوت میکنند، با نرمی و آرامش و با کلمات خوب با او سخن بگویند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى فَقُولا لَهُ قَوْلا لَّيِّنًا }}﴾}} <ref> به سوی فرعون بروید که او سرکشی کرده است.و با او به نرمی سخن گویید باشد که او پند گیرد؛ سوره طه، آیه: ۴۳ - ۴۴.</ref>. مبادا چون فرعون متکبّر و طغیانگر است و با مخالفان خود با خشونت برخورد میکند، با او مقابله به مثل کنند. | ||