تفسیر سفیان ثوری (کتاب): تفاوت میان نسخهها
←دربارهٔ کتاب
(صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | عنوان = تفسیر سفیان ثوری | عنوان اصلی = | تصویر...» ایجاد کرد) |
|||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
برخی [[روایات]] گویای آن است که وی بر [[امام صادق]]{{ع}} در [[پوشیدن لباس]] [[نیکو]] [[اعتراض]] کرده و آن را بر آن [[حضرت]] خرده گرفته است<ref>ر.ک: کلینی، فروع الکافی، ج۶، ص۴۵۱ (کتاب الزیّ و التجمل و المروءة، باب اللباس ح۸)؛ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۶۹۱، ح۷۴۰.</ref>. از این [[روایت]] نیز استفاده میشود که وی شیعه نبوده است؛ زیرا اعتراض یاد شده با حالت پذیرش و تسلیمی که شیعه نسبت به [[امامان]] خود دارد، سازگار نیست. در روایت دیگری آمده است که شخصی در محضر امام صادق{{ع}} روایات و مطالبی را به واسطه سفیان ثوری از آن حضرت نقل و آن حضرت آنها را [[تکذیب]] میکند<ref>ر.ک: طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۶۹۲-۷۰۰، ح۷۴۱.</ref>. [[مامقانی]] بعد از نقل آن روایت فرموده است: این خبر را نقل کردم تا آشکار شود که [[سفیان ثوری]] [[کذّاب]]، [[خبیث]]، مدلّس، معاند و یهودیای است که آگاهانه دنیایش را بر آخرتش [[برگزیده]] است<ref>مامقانی، تنقیح المقال، ج۲، ص۳۸.</ref>، ولی به نظر میرسد [[استنتاج]] وی نادرست است و براساس آن روایت نمیتوان «ثوری» را با آن عناوین توصیف کرد؛ زیرا اولاً: سند آن روایت [[ضعیف]] است<ref>زیرا در سند این روایت عبد الله بن عبد الرحمان است که بین چند نفر مشترک میباشد و یکی از آنها عبد الله بن عبد الرحمان اصم است که نجاشی او را تضعیف کرده است (ر.ک: طوسی، معجم رجال الحدیث، ج۱۰، ص۲۴۲، رقم ۶۹۵۱).</ref> و ثانیاً: بر [[کذاب]] و... [[یهودی]] بودن ثوری دلالت ندارد؛ زیرا [[دروغ]] بودن مطالب و [[روایات]] منسوب به [[امام صادق]]{{ع}} اعم است از اینکه ثوری آنها را ساخته و به دروغ به آن [[حضرت]] نسبت داده باشد، یا شخص دیگری آن روایات و مطالب را به دروغ از سفیان ثوری از امام صادق{{ع}} نقل کرده باشد؛ اما در هر صورت، این شخص نزد رجالشناسان [[شیعه]]، نه شیعه بوده است و نه وثاقتش ثابت است، هرچند نزد [[اهل تسنن]] موقعیت والایی دارد، آن گونهای که [[ذهبی]] - رجالشناس معروف اهل تسنن - او را با عناوین «[[شیخ الاسلام]]»، «[[امام]] الحفاظ»، و «[[سید]] العلماء العاملین فی زمانه»<ref>ر.ک: ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۷، ص۲۳۰.</ref> یاد کرده و از شعبه، [[ابن عیینة]]، [[ابو عاصم]] و [[یحیی بن معین]] نقل کرده که او را «[[امیر المؤمنین]] در [[حدیث]]» [[لقب]] دادهاند<ref>ر.ک: ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۷، ص۲۳۶.</ref> و خود، او را در [[زهد]]، [[ایمان به خدا]]، [[ترس از خدا]]، [[حافظه]] و [[شناخت]] آثار و [[فقه]] سرآمد معرفی کرده است<ref>ر.ک: ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۷، ص۲۴۱.</ref>. | برخی [[روایات]] گویای آن است که وی بر [[امام صادق]]{{ع}} در [[پوشیدن لباس]] [[نیکو]] [[اعتراض]] کرده و آن را بر آن [[حضرت]] خرده گرفته است<ref>ر.ک: کلینی، فروع الکافی، ج۶، ص۴۵۱ (کتاب الزیّ و التجمل و المروءة، باب اللباس ح۸)؛ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۶۹۱، ح۷۴۰.</ref>. از این [[روایت]] نیز استفاده میشود که وی شیعه نبوده است؛ زیرا اعتراض یاد شده با حالت پذیرش و تسلیمی که شیعه نسبت به [[امامان]] خود دارد، سازگار نیست. در روایت دیگری آمده است که شخصی در محضر امام صادق{{ع}} روایات و مطالبی را به واسطه سفیان ثوری از آن حضرت نقل و آن حضرت آنها را [[تکذیب]] میکند<ref>ر.ک: طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۶۹۲-۷۰۰، ح۷۴۱.</ref>. [[مامقانی]] بعد از نقل آن روایت فرموده است: این خبر را نقل کردم تا آشکار شود که [[سفیان ثوری]] [[کذّاب]]، [[خبیث]]، مدلّس، معاند و یهودیای است که آگاهانه دنیایش را بر آخرتش [[برگزیده]] است<ref>مامقانی، تنقیح المقال، ج۲، ص۳۸.</ref>، ولی به نظر میرسد [[استنتاج]] وی نادرست است و براساس آن روایت نمیتوان «ثوری» را با آن عناوین توصیف کرد؛ زیرا اولاً: سند آن روایت [[ضعیف]] است<ref>زیرا در سند این روایت عبد الله بن عبد الرحمان است که بین چند نفر مشترک میباشد و یکی از آنها عبد الله بن عبد الرحمان اصم است که نجاشی او را تضعیف کرده است (ر.ک: طوسی، معجم رجال الحدیث، ج۱۰، ص۲۴۲، رقم ۶۹۵۱).</ref> و ثانیاً: بر [[کذاب]] و... [[یهودی]] بودن ثوری دلالت ندارد؛ زیرا [[دروغ]] بودن مطالب و [[روایات]] منسوب به [[امام صادق]]{{ع}} اعم است از اینکه ثوری آنها را ساخته و به دروغ به آن [[حضرت]] نسبت داده باشد، یا شخص دیگری آن روایات و مطالب را به دروغ از سفیان ثوری از امام صادق{{ع}} نقل کرده باشد؛ اما در هر صورت، این شخص نزد رجالشناسان [[شیعه]]، نه شیعه بوده است و نه وثاقتش ثابت است، هرچند نزد [[اهل تسنن]] موقعیت والایی دارد، آن گونهای که [[ذهبی]] - رجالشناس معروف اهل تسنن - او را با عناوین «[[شیخ الاسلام]]»، «[[امام]] الحفاظ»، و «[[سید]] العلماء العاملین فی زمانه»<ref>ر.ک: ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۷، ص۲۳۰.</ref> یاد کرده و از شعبه، [[ابن عیینة]]، [[ابو عاصم]] و [[یحیی بن معین]] نقل کرده که او را «[[امیر المؤمنین]] در [[حدیث]]» [[لقب]] دادهاند<ref>ر.ک: ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۷، ص۲۳۶.</ref> و خود، او را در [[زهد]]، [[ایمان به خدا]]، [[ترس از خدا]]، [[حافظه]] و [[شناخت]] آثار و [[فقه]] سرآمد معرفی کرده است<ref>ر.ک: ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۷، ص۲۴۱.</ref>. | ||
برحسب نقل [[ابن حجر]]، [[ابن سعد]] او را [[ثقه]]، [[امین]]، [[عابد]] و ثبت ([[استوار]]) توصیف کرده و به گفته [[نسائی]]، او بزرگتر از آن است که دربارهاش «ثقة» گفته شود<ref>ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۴، ص۱۰۱.</ref>. [[داوودی]] او را در شمار [[مفسّران]] آورده و با عبارت {{صاحب | برحسب نقل [[ابن حجر]]، [[ابن سعد]] او را [[ثقه]]، [[امین]]، [[عابد]] و ثبت ([[استوار]]) توصیف کرده و به گفته [[نسائی]]، او بزرگتر از آن است که دربارهاش «ثقة» گفته شود<ref>ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۴، ص۱۰۱.</ref>. [[داوودی]] او را در شمار [[مفسّران]] آورده و با عبارت {{عربی|"صاحب التفسير المشهور الذي رواه عنه ابو حذيفة موسى بن مسعود النّهدي"}} از کتاب [[تفسیر]] داشتن وی و [[راوی]] آن خبر داده است<ref>ر.ک: داوودی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۸۶، رقم ۱۸۶.</ref>. [[حاج خلیفه]] نیز با عنوان تفسیر الثوری از کتاب [[تفسیری]] وی خبر داده و گفته است: [[ثعلبی]] آن را ذکر کرده است<ref>حاج خلیفة، کشف الظنون، ج۱، ص۴۴۴.</ref>. [[ابن حجر عسقلانی]] نیز در شرح حال [[سلمة بن نبیط]] به مناسبت ذکر [[روایت]] ثوری از «سلمه»، از [[تفسیر]] وی یاد کرده است<ref>ر.ک: ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۴، ص۱۴۰.</ref>. | ||
ولی از تفسیر وی خبری در دست نبود تا اینکه در اواخر قرن چهارده یا آغاز قرن پانزدهم [[هجری]]<ref>تردید از آن جهت است که آن اوراق در سال ۱۴۰۳ ه. ق منتشر شده و ممکن است دست یافتن به آن در اواخر قرن ۱۴ یا آغاز قرن ۱۵ باشد.</ref> شخصی به نام امتیاز علی عرشی - مدیر کتابخانۀ [[رضا]] در رامبور [[هند]] - اوراقی را بهدست میآورد و براساس شواهدی که در سند برخی از [[روایات]] آن اوراق مییابد، [[یقین]] حاصل میکند که آن اوراق جزئی از کتاب تفسیر ثوری است و ازاینرو، به تحقیق و نشر آن [[همت]] میگمارد. وی دربارۀ نسخهای از آنکه بهدست آورده، میگوید: بعید نیست که در سدۀ سوم هجری نوشته شده باشد<ref>عرشی، ر.ک: تفسیر سفیان الثوری، ص۶ و ۳۴.</ref>. آن اوراق با تحقیق، مقدمه و خاتمهای از شخص نامبرده در سال ۱۴۰۳ ه. ق با عنوان تفسیر سفیان الثوری در بیروت چاپ و منتشر شده است<ref>ر.ک: تفسیر سفیان الثوری، ص۲، عبد الله شحاته از این تفسیر بهعنوان قدیمیترین تفسیر چاپ شده یاد کرده است (ر.ک: علوم التفسیر، ص۲۴).</ref>.<ref>[[علی اکبر بابایی|بابایی، علی اکبر]]، [[تاریخ تفسیر قرآن (کتاب)|تاریخ تفسیر قرآن]]، ص ۳۲۵ - ۳۲۶.</ref> | |||
ولی از تفسیر وی خبری در دست نبود تا اینکه در اواخر قرن چهارده یا آغاز قرن پانزدهم [[هجری]]<ref>تردید از آن جهت است که آن اوراق در سال ۱۴۰۳ ه. ق منتشر شده و ممکن است دست یافتن به آن در اواخر قرن ۱۴ یا آغاز قرن ۱۵ باشد.</ref> شخصی به نام [[امتیاز علی عرشی]] - مدیر کتابخانۀ [[رضا]] در رامبور [[هند]] - اوراقی را بهدست میآورد و براساس شواهدی که در سند برخی از [[روایات]] آن اوراق مییابد، [[یقین]] حاصل میکند که آن اوراق جزئی از کتاب تفسیر ثوری است و ازاینرو، به تحقیق و نشر آن [[همت]] میگمارد. وی دربارۀ نسخهای از آنکه بهدست آورده، میگوید: بعید نیست که در سدۀ سوم هجری نوشته شده باشد<ref>عرشی، ر.ک: تفسیر سفیان الثوری، ص۶ و ۳۴.</ref>. آن اوراق با تحقیق، مقدمه و خاتمهای از شخص نامبرده در سال ۱۴۰۳ ه. ق با عنوان تفسیر سفیان الثوری در بیروت چاپ و منتشر شده است<ref>ر.ک: تفسیر سفیان الثوری، ص۲، عبد الله شحاته از این تفسیر بهعنوان قدیمیترین تفسیر چاپ شده یاد کرده است (ر.ک: علوم التفسیر، ص۲۴).</ref>.<ref>[[علی اکبر بابایی|بابایی، علی اکبر]]، [[تاریخ تفسیر قرآن (کتاب)|تاریخ تفسیر قرآن]]، ص ۳۲۵ - ۳۲۶.</ref> | |||
'''مشخصات تفسیر موجود''' | '''مشخصات تفسیر موجود''' | ||
این تفسیر ۴۸۲ صفحه دارد. ۴۰ صفحۀ آن مقدمهای است به قلم امتیاز علی عرشی و ۲۴۳ صفحۀ آن تفسیر<ref>ر.ک: تفسیر سفیان الثوری، ص۴۱-۲۸۳.</ref> و ۱۹۰ صفحۀ آن خاتمهای است در | این تفسیر ۴۸۲ صفحه دارد. ۴۰ صفحۀ آن مقدمهای است به قلم امتیاز علی عرشی و ۲۴۳ صفحۀ آن تفسیر<ref>ر.ک: تفسیر سفیان الثوری، ص۴۱-۲۸۳.</ref> و ۱۹۰ صفحۀ آن خاتمهای است در شرح حال راویانی که در سند روایات این تفسیر ذکر شدهاند و ۹ صفحۀ آن فهرست منابع و مصادر این کتاب میباشد. | ||
بخش تفسیر این کتاب از [[سورۀ بقره]] آغاز و به [[سورۀ طور]] ختم میشود و در این بخش در مورد [[آیات]]، کلمات یا جملههایی از ۴۹ سورۀ [[قرآن]]<ref>برای آگاهی از نام آن ۴۹ سوره ر.ک: همان، ص۳۵.</ref>، ۹۱۱ نکته بیان شده است. برخی از آن نکتهها بیان [[نزول]] یا [[شأن نزول آیات]]<ref>مانند نکته ۱ که در آن از سفیان نقل شده که گفته است: ۴ آیه اول سوره بقره در وصف مؤمنان، ۳ آیه در وصف کافران و ۱۳ آیه در وصف منافقان است (ر.ک: | |||
مطالب و تفسیرهایی که در این بخش بیان شده، برخی از خود سفیان<ref>مانند نکتههای ۶، ۷، ۸، ۱۱، ۱۳، ۱۶، ۲۰، ۲۱، ۲۲، ۲۳، ۲۴ و ۳۷.</ref> و برخی از سفیان با یک واسطه یا بدون واسطه از [[تابعین]]<ref>باواسطه مانند: نکتههای ۳، ۴، ۱۹، ۲۹، ۳۲، ۳۳، ۳۴، ۳۵، ۳۶ و ۳۸ و بدون واسطه مانند: نکتههای ۵، ۱۵، ۱۷، و ۳۰.</ref> و برخی از وی با دو واسطه یا بدون واسطه از [[صحابه]] نقل شده است<ref>باواسطه مانند نکتههای ۹، ۱۰، ۳۹ و ۴۰ و بدون واسطه مانند نکتههای ۲، ۱۲، ۱۴، ۱۸ و ۲۸.</ref>. مطالب [[تفسیری]] این بخش با [[عقاید]] و آرای تفسیری [[اهل تسنن]] موافق است؛ برای مثال، دربارۀ آیۀ ۲۰۷ | بخش تفسیر این کتاب از [[سورۀ بقره]] آغاز و به [[سورۀ طور]] ختم میشود و در این بخش در مورد [[آیات]]، کلمات یا جملههایی از ۴۹ سورۀ [[قرآن]]<ref>برای آگاهی از نام آن ۴۹ سوره ر.ک: همان، ص۳۵.</ref>، ۹۱۱ نکته بیان شده است. برخی از آن نکتهها بیان [[نزول]] یا [[شأن نزول آیات]]<ref>مانند نکته ۱ که در آن از سفیان نقل شده که گفته است: ۴ آیه اول سوره بقره در وصف مؤمنان، ۳ آیه در وصف کافران و ۱۳ آیه در وصف منافقان است (ر.ک: تفسیر سفیان الثوری، ص۴۱).</ref> و برخی از آنها بیان قرائت دیگر [[آیات]]<ref>مانند نکته ۲ که در آن به قرائت اصحاب رسول خدا{{صل}} در آیه ۷ بقره اشاره شده و نکته ۱۲ که در آن قرائت اصحاب ابن مسعود در آیه ۳۶ بقره ذکر شده است.</ref> و بیشتر آنها بیان معنای کلمات یا جملههایی از آیات به صورت ساده است؛ برای مثال، {{متن قرآن|صَيِّبٍ}} در [[آیه]] ۱۹ بقره را به {{عربی|"السحاب فيه المطر"}}؛ ابری که در آن [[باران]] است»، {{متن قرآن|تَتَّقُونَ}} در آیۀ ۲۱ بقره را به {{متن قرآن|تَطِيعُونَ}} و {{متن قرآن|الْحِجَارَةُ}} در آیۀ ۲۴ را به سنگی از کبریت معنا کرده است<ref> ر.ک: عرشی، تفسیر سفیان الثوری، ص۴۱، نکته ۳ و ص۴۱، نکتههای ۴ و ۶.</ref>. | ||
مطالب و تفسیرهایی که در این بخش بیان شده، برخی از خود سفیان<ref>مانند نکتههای ۶، ۷، ۸، ۱۱، ۱۳، ۱۶، ۲۰، ۲۱، ۲۲، ۲۳، ۲۴ و ۳۷.</ref> و برخی از سفیان با یک واسطه یا بدون واسطه از [[تابعین]]<ref>باواسطه مانند: نکتههای ۳، ۴، ۱۹، ۲۹، ۳۲، ۳۳، ۳۴، ۳۵، ۳۶ و ۳۸ و بدون واسطه مانند: نکتههای ۵، ۱۵، ۱۷، و ۳۰.</ref> و برخی از وی با دو واسطه یا بدون واسطه از [[صحابه]] نقل شده است<ref>باواسطه مانند نکتههای ۹، ۱۰، ۳۹ و ۴۰ و بدون واسطه مانند نکتههای ۲، ۱۲، ۱۴، ۱۸ و ۲۸.</ref>. | |||
مطالب [[تفسیری]] این بخش با [[عقاید]] و آرای تفسیری [[اهل تسنن]] موافق است؛ برای مثال، دربارۀ آیۀ {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ}}<ref>«و از مردم کسی است که در به دست آوردن خشنودی خداوند از جان میگذرد و خداوند به بندگان مهربان است» سوره بقره، آیه ۲۰۷.</ref> گفته است که [[نزول]] آن دربارۀ [[صهیب]] میباشد و به نزول آن دربارۀ [[فداکاری]] و [[ایثار]] [[امام علی]]{{ع}} در «[[لیلة المبیت]]» هیچ اشارهای نکرده است<ref>ر.ک: عرشی، تفسیر سفیان الثوری، ص۶۶، نکته ۱۰۰.</ref>. {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ}}<ref>«امروز دینتان را کامل تمام کردم» سوره مائده، آیه ۳.</ref> را به [[روز عرفه]] [[تفسیر]] کرده<ref>ر.ک: عرشی، تفسیر سفیان الثوری، ص۹۹، نکته ۲۳۴.</ref> و به [[تفسیر آیات]] [[مباهله]] {{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}} <ref>«بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودیهای خویش و خودیهای شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref>، و [[آیه ولایت]] {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref> «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref> نپرداخته است و {{متن قرآن|إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلِينَ}}<ref>«و آنچه کینه است از دل آنان میزداییم و برادروار بر اورنگهایی روبهرو مینشینند» سوره حجر، آیه ۴۷.</ref> را به ده نفر که عبارت از: [[ابو بکر]]، [[عمر]]، [[عثمان]]، [[علی]]، [[طلحه]]، [[زبیر]]، [[عبد الرحمان بن عوف]]، [[سعد بن مالک]]، [[سعید بن زید بن عمرو بن نفیل]] و [[عبد الله بن مسعود]] تفسیر کرده است<ref>ر.ک: عرشی، تفسیر سفیان الثوری، ص۱۶۰، نکته ۴۷۴.</ref>. وی از [[امام علی]]{{ع}} بهندرت [[روایت]] نقل کرده است <ref>ر.ک: عرشی، تفسیر سفیان الثوری، ص۱۶۱، نکته ۴۷۸.</ref>.<ref>[[علی اکبر بابایی|بابایی، علی اکبر]]، [[تاریخ تفسیر قرآن (کتاب)|تاریخ تفسیر قرآن]]، ص ۳۲۷ - ۳۲۸.</ref> | |||
'''اعتبار''' | '''اعتبار''' |