پرش به محتوا

دعا در معارف و سیره علوی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۵۸: خط ۵۸:
===برآورده شدن خواست‌ها===
===برآورده شدن خواست‌ها===
به دلیل تأثیر دعا در برآوردن خواست‌ها است که [[امام]] در وصایایش، از فرزندش [[امام حسن]]{{ع}} می‌خواهد که «[[حاجت]] خود را نزد او آر... و از اندوه‌هایت بدو [[شکایت]] بر، و برای گره‌گشایی کارهایت او را بطلب و برای کارهایت از او [[یاری]] جوی، و از [[گنجینه‌های رحمت]] او، آن را بخواه که بخشیدنش از غیر او برنیاید: از افزودن مدت زندگانی، تندرستی‌ها و [[فراوانی روزی]]»<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱.</ref>. امام در ادامه این [[وصیت]] [[راهنمایی]] می‌کند که چگونه و در چه [[زمان]] و با رعایت چه موازینی دعا کنیم. [[معتقد]] است که اگر [[توفیق]] دعا به کسی ارزانی شود، از [[اجابت]] [[الهی]] محروم نخواهد بود<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۳۵؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۷، ص۲۷.</ref>. خود بارها [[شاهد]] تأثیر دعای [[رسول اکرم]]{{صل}} و خود بوده است. هنگامی که از سوی [[پیامبر]] [[مأمور]] شد تا برای [[هدایت]] و [[قضاوت]] به میان [[مردم]] منطقه‌ای برود، به پیامبر گفت که من جوانم و قضاوت نمی‌دانم. رسول اکرم{{صل}} با دست به سینه‌اش زد و می‌فرمود: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ اهْدِ قَلْبِهِ وَ ثَبِّتْ لِسَانَهُ‌}}؛ «خداوندا، قلبش را هدایت و زبانش را [[استواری]] بخش». امام می‌فرماید: «با [[دعای پیامبر]] سینه‌ام لبالب از [[دانش]] [[دین]] شد و هرگز در قضاوت میان دو کس تردید نکردم»<ref>سنن ابن ماجه، ج۲، ص۷۷۴؛ ابن اثیر، اسدالغابه، ج۴، ص۹۵؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۳۸۸.</ref>.<ref>[[محمد حسین ساکت|ساکت، محمد حسین]]، [[کرامت انسان - ساکت (مقاله)| مقاله «کرامت انسان»]]، [[دانشنامه امام علی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۴، ص ۳۲۷.</ref>
به دلیل تأثیر دعا در برآوردن خواست‌ها است که [[امام]] در وصایایش، از فرزندش [[امام حسن]]{{ع}} می‌خواهد که «[[حاجت]] خود را نزد او آر... و از اندوه‌هایت بدو [[شکایت]] بر، و برای گره‌گشایی کارهایت او را بطلب و برای کارهایت از او [[یاری]] جوی، و از [[گنجینه‌های رحمت]] او، آن را بخواه که بخشیدنش از غیر او برنیاید: از افزودن مدت زندگانی، تندرستی‌ها و [[فراوانی روزی]]»<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱.</ref>. امام در ادامه این [[وصیت]] [[راهنمایی]] می‌کند که چگونه و در چه [[زمان]] و با رعایت چه موازینی دعا کنیم. [[معتقد]] است که اگر [[توفیق]] دعا به کسی ارزانی شود، از [[اجابت]] [[الهی]] محروم نخواهد بود<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۳۵؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۷، ص۲۷.</ref>. خود بارها [[شاهد]] تأثیر دعای [[رسول اکرم]]{{صل}} و خود بوده است. هنگامی که از سوی [[پیامبر]] [[مأمور]] شد تا برای [[هدایت]] و [[قضاوت]] به میان [[مردم]] منطقه‌ای برود، به پیامبر گفت که من جوانم و قضاوت نمی‌دانم. رسول اکرم{{صل}} با دست به سینه‌اش زد و می‌فرمود: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ اهْدِ قَلْبِهِ وَ ثَبِّتْ لِسَانَهُ‌}}؛ «خداوندا، قلبش را هدایت و زبانش را [[استواری]] بخش». امام می‌فرماید: «با [[دعای پیامبر]] سینه‌ام لبالب از [[دانش]] [[دین]] شد و هرگز در قضاوت میان دو کس تردید نکردم»<ref>سنن ابن ماجه، ج۲، ص۷۷۴؛ ابن اثیر، اسدالغابه، ج۴، ص۹۵؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۳۸۸.</ref>.<ref>[[محمد حسین ساکت|ساکت، محمد حسین]]، [[کرامت انسان - ساکت (مقاله)| مقاله «کرامت انسان»]]، [[دانشنامه امام علی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۴، ص ۳۲۷.</ref>
==شرایط [[دعا]]==
مقصود از شرایط، أموری است که [[اجابت دعا]] منوط به آنها است و با فقدان همه یا بخشی از آن، اجابت دعا نیز منتفی می‌شود. آن‌چه در [[روایات]] و [[سخنان علی]]{{ع}} آمده است، رعایت اموری است که در اجابت دعا تأثیرگذار است. روایات نشان می‌دهند که بخشی از این امور شرط دعا است و بخشی از آن به مراتب و کمال دعا نظر دارد. از این رو ما از این دو بخش با دو عنوان شرایط و [[آداب دعا]] یاد می‌کنیم. شرایط دعا را می‌توان «[[اخلاص]]»، در «[[اطاعت]]» و «[[حضور قلب]]» دانست. این سه عنوان را در مباحث زیر پی می‌گیریم.
===اخلاص===
اخلاص مرتبه‌ای است که در آن [[انسان]] همه تأثیرها را منحصراً از آن [[خداوند]] می‌داند و برای هیچ یک از عوامل طبیعی و [[غیرطبیعی]] تأثیری مگر به صورت وساطت و در طول تأثیر [[الهی]] و طبق خواست خداوند، قائل نیست. [[قرآن]] خود به [[زیباترین]] بیان، اخلاص [[آدمی]] را در درخواست از خداوند ترسیم کرده است:
{{متن قرآن|وَإِذَا غَشِيَهُمْ مَوْجٌ كَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا كُلُّ خَتَّارٍ كَفُورٍ}}<ref>«و چون موجی سایه‌بان‌آسا آنان را فراگیرد خداوند را در حالی که دین (خود) را برای وی ناب داشته‌اند می‌خوانند امّا همین که آنان را رهانید و به خشکی رسانید آنگاه (تنها) برخی از ایشان میانه‌رو هستند و نشانه‌های ما را جز هر فریبکار ناسپاس انکار نمی‌کند» سوره لقمان، آیه ۳۲.</ref>.
چرا انسان کشتی‌نشین وقتی خود را در چنگال [[طوفان]] و موج‌های سهمگین [[اسیر]] می‌بیند، [[خدا]] را خالصانه می‌خواند؟ پاسخ روشن است؛ زیرا انسان در چنین هنگامه‌ای به [[حقیقت]] در می‌یابد که دستش از همه جا و همه کس کوتاه است و هیچ قدرتی [[قادر]] به [[نجات]] او نیست. در چنین حالتی او هم با تمام وجود به وجود [[قدرت]] لایزال الهی پی می‌برد، و هم با تمام اخلاص به سوی او روی می‌آورد و در دعای خود تنها او را [[قادر]] بر [[اجابت]] می‌شناسد. اما برخی وقتی پای به خشکی می‌نهند، برای او [[شریک]] می‌گیرند؛ یعنی ستم‌کارانه چنین می‌پندارند که غیر [[خدا]] نیز در [[نجات]] آنان مؤثر بوده است. به [[گمان]] آنان آرام گرفتن ناگهانی [[طوفان]] یا آشکار شدن کشتی دیگری، به صورت مستقل در نجات آنان نقش داشته است. البته چنین نگرش شرک‌آمیزی تنها در [[دعا]] نیست؛ بسیاری از [[انسان‌ها]] در [[زندگی]] خود دچار چنین شرکی هستند؛ {{متن قرآن|وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ}}<ref>«و بیشتر آنها که (در ظاهر) به خداوند ایمان می‌آورند (در باطن همچنان) مشرکند» سوره یوسف، آیه ۱۰۶.</ref>.
بر اساس این آموزه، [[خداوند]] از انسان‌ها خواسته است همان‌گونه که در حالت [[اضطرار]] و بی‌کسی کامل، خداوند را خالصانه می‌خوانند، در حالات دیگر نیز چنین کنند تا دعایشان به اجابت برسد. بنابراین اگر کسی با رعایت تمام [[شئون]] دعا، خداوند را بخواند، اما در درون جانش اجابت خواسته‌اش را در دست غیر خدا بداند، دچار [[شرک]] است و قطعاً دعایش [[مستجاب]] نخواهد شد؛ زیرا حقیقتاً از خدا چیزی نخواسته است. به فرموده علی{{ع}} خداوند بندگانی را که برای رفع [[حاجات]] خود به دیگران [[دل]] بسته‌اند به شدت [[نکوهش]] می‌کند و به رغم [[حمایت]] همه جهانیان، [[امید]] آنان را به [[یأس]] تبدیل خواهد کرد؛ زیرا نجات در [[اخلاص]] است<ref>بحارالانوار، ج۴، ص۹۵.</ref>: {{متن حدیث|وَ بِالْإِخْلَاصِ يَكُونُ الْخَلَاصُ‌}}<ref>الکافی، ج۲، ص۴۶۸.</ref>: «[[رهایی]] در گرو اخلاص است». خطاب به فرزندش فرموده است:
{{متن حدیث|وَ أَلْجِئْ نَفْسَكَ فِي الْأُمُورِ كُلِّهَا إِلَى اللَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ فَإِنَّكَ تُلْجِئُهَا إِلَى كَهْفٍ حَصِينٍ... وَ أَخْلِصِ الْمَسْأَلَةَ لِرَبِّكَ فَإِنَّ بِيَدِهِ الْخَيْرَ وَ الشَّرَّ}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱.</ref>؛ «خود را در تمام [[کارها]] در [[پناه]] خداوند یکتای قدرت‌مدار قرار ده که در این صورت به دژی [[استوار]] پناه آورده‌ای... و در درخواست از پروردگارت [[خالص]] باش که [[خیر و شر]] به دست او است».<ref>[[محمد حسین ساکت|ساکت، محمد حسین]]، [[کرامت انسان - ساکت (مقاله)| مقاله «کرامت انسان»]]، [[دانشنامه امام علی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۴، ص ۳۳۸.</ref>
===[[اطاعت]]===
[[قرآن]]، در آیاتی همچون {{متن قرآن|فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ}}<ref>«پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم» سوره بقره، آیه ۱۵۲.</ref> و {{متن قرآن|نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ}}<ref>«و چون کسانی نباشید که خداوند را فراموش کردند پس (خداوند نیز) آنان را از یاد خودشان برد؛ آنانند که نافرمانند» سوره حشر، آیه ۱۹.</ref>، بر اصل بنیادین [[ارتباط]] میان رویکرد [[خداوند]] و [[بندگان]] تأکید کرده است. بر اساس این اصل، توجه خداوند به بندگان و شدت و [[ضعف]] آن، بسته به توجه بندگان به خداوند و شدت و ضعف آن است. هرچه بندگان بیش‌تر [[خدا]] را یاد کنند، او نیز آنان را بیشتر یاد می‌کند. چنان که [[فراموشی]] خداوند از بندگان به فراموشی آنان از خداوند بستگی دارد. این رابطه ممکن است پایاپای نباشد؛ یعنی با یک گام پیش گذاشتن بندگان، خداوند چندین برابر به بندگان توجه کند. بر همین اساس خداوند فرموده است: {{متن قرآن|قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ}}<ref>«بگو: اگر دعای شما نباشد پروردگارم به شما بهایی نمی‌دهد» سوره فرقان، آیه ۷۷.</ref> اگر اصل رویکرد خداوند و [[بنده]] متقابل است، اصل [[اجابت]] [[دعوت]] نیز متقابل است؛ یعنی هر چه اجابت [[دعوت الهی]] توسط [[انسان]] و [[پای‌بندی]] به خواسته‌های او در حوزه [[عقیده]]، [[اخلاق]] و عمل بیشتر باشد، اجابت درخواست‌ها توسط خداوند نیز بیش‌تر خواهد بود؛ هر چند کفه اجابت در طرف مولا هماره سنگین‌تر است. این نکته لطیف در شیرین‌ترین [[آیه]] مربوط به [[دعا]] در [[دل]] [[آیات]] مربوط به [[ماه مبارک رمضان]]، ماه [[بهار]] دعا، جای گرفته است: {{متن قرآن|وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ}}<ref>«و چون بندگانم درباره من از تو پرسند من نزدیکم، دعاکننده چون مرا بخواند دعا (ی او) را پاسخ می‌دهم؛ پس باید دعوت مرا پاسخ دهند و به من ایمان آورند باشد که راهیاب شوند» سوره بقره، آیه ۱۸۶.</ref>. در این آیه خداوند بلافاصله پس از [[اعلان]] اجابت خواسته بندگان، می‌فرماید که بر بندگان نیز لازم است که خواسته‌های مرا [[اجابت]] کنند. این همان رابطه میان این دو رویکرد است. همچنین می‌توانیم از این [[آیات]] دریابیم که اجابت هر [[دعا]]، در هر مرحله، بستگی به [[اطاعت]] و عمل به [[وظایف]] [[بندگی]] در سطحی برابر یا کم‌تر از آن دارد. بنابراین با فقدان کامل عمل یا فقدان مرتبه‌ای از آن در سطحی [[فروتر]]، دعا یا اصلاً یا در سطحی مطلوب [[دعا کننده]] به اجابت نمی‌رسد. علی{{ع}} در گوشه‌هایی از سخنان خود به این موضوع پرداخته است؛ چنان که در تقسیم [[مردم]] به دو دسته، چنین می‌فرماید: «مردم در [[دنیا]] دو دسته‌اند: یک دسته در دنیا برای پس از آن، عمل می‌کنند... آنان نزد [[خدا]] دارای چنان آب‌رویی‌اند که هیچ حاجتی از [[خداوند]] درخواست نمی‌کنند که رد شود.»..<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۹، ص۱۵۷.</ref>. آن کس که برای [[آخرت]] عمل می‌کند، در [[حقیقت]] خواسته‌های [[الهی]] را اجابت کرده است و پیدا است که نزد خداوند برخوردار از [[منزلت]] است و خواسته او بی‌پاسخ نمی‌ماند. [[امام]] در جای دیگر [[طاعت الهی]] را [[شفیع]] و واسطه دست‌یابی به [[خواسته‌ها]] معرفی کرده است: {{متن حدیث|فَاجْعَلُوا طَاعَةَ اللَّهِ شِعَاراً... وَ شَفِيعاً لِدَرَكِ طَلِبَتِكُمْ‌}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۹۸.</ref>؛ «[[اطاعت خداوند]] را [[شعار]] خود... و واسطه دستیابی به خواسته‌هایتان قرار دهید».
به همین دلیل است که علی{{ع}}- چنان‌که پیش از این نیز گفتیم- در تصویری روشن‌گرانه دعا را بدون عمل بسان انداختن تیر از کمان بدون زه دانسته است. پیدا است تیری که از چنین کمانی رها شود، به [[هدف]] اصابت نمی‌کند و در پیش‌پای پرتاب کننده بر [[زمین]] می‌افتد. دعایی که از پشتوانه عمل و اطاعت برخوردار نباشد، تنها [[لقلقه زبان]] است و هرگز به [[آسمان]] نخواهد رسید تا به اجابت برسد. علی{{ع}} در خطبه‌ای بلند در پاسخ فردی که از ایشان سبب عدم اجابت [[دعاها]] را پرسیده بود، چنین فرمودند: زیرا دل‌های شما با داشتن هشت ویژگی، دچار [[خیانت]] شده است:
# خدا را شناختید، اما حقش را – چنان‌که بر شما [[واجب]] کرده است- ادا نکردید؛ از این رو [[شناخت]] او سودی به حال شما نرساند؛.
#به پیامبرش [[ایمان]] آوردید، اما با سنتش [[مخالفت]] کردید و به [[شریعت]] او پای‌بند نبودید؛ پس نتیجه ایمان شما کجا است؟
# [[کتاب خدا]] را که بر شما فرو فرستاده، خواندید اما به آن عمل نکردید و گفتید: «شنیدیم و [[اطاعت]] کردیم». اما مخالفت کردید؛
#گفتید که از [[آتش]] می‌ترسید، در حالی که بدنتان را با [[گناهان]] به آتش می‌سپارید؛ پس [[ترس]] شما کجا است؟
#گفتید که [[دوستدار]] بهشتید، در حالی که هماره کارهایی انجام می‌دهید که شما را از [[بهشت]] دور می‌سازد؛ پس میل شما به بهشت کجا است؟
#از [[نعمت]] مولا بهره گرفتید، اما [[ناسپاسی]] کردید...<ref>دیلمی، حسن بن محمد، اعلام الدین، ص۲۶۹؛ بحارالانوار، ج۹۳، ص۳۷۶.</ref>.<ref>[[محمد حسین ساکت|ساکت، محمد حسین]]، [[کرامت انسان - ساکت (مقاله)| مقاله «کرامت انسان»]]، [[دانشنامه امام علی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۴، ص ۳۴۰.</ref>
===[[حضور قلب]]===
دو شرط پیشین، [[اخلاص]] و عمل، منحصر به حالت [[دعا]] نیست، بلکه تحقق آنها در تمام حالات، مورد نظر است. اما حضور قلب، شرطی است که مربوط به حالت دعا است. به عبارت روشن‌تر [[دعا کننده]] باید در حال دعا آن را رعایت کند. مقصود از حضور قلب، توجه صادقانه دعا کننده به خدایی است که او را می‌خواند. [[راز و نیاز]] با [[خدا]]، و حتی [[عبادت]]، برای برخی از [[مردم]] [[عادت]] شده است. آنان از روی عادت در ساعات مخصوص برای ادای [[نماز]] مهیا می‌شوند و طبق همین عادت در پایان نماز دست به [[آسمان]] بلند کرده، خواسته‌های خود را بر زبان جاری می‌کنند؛ بی‌آن‌که توجه کنند که [[اندیشه]] آنان در همین حالات به ظاهر [[عرفانی]]، مالامال از دغدغه‌های روزمره [[زندگی]] و امور [[خانه]] و کسب است. [[قرآن کریم]] این حالت را «[[سهو]]» خوانده است: {{متن قرآن|الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ}}<ref>«آنان که از نماز خویش غافلند» سوره ماعون، آیه ۵.</ref>؛ سهو در عرف به معنای «[[اشتباه]]» است و البته [[انسان]] خاستگاه سهو و [[نسیان]] است و چنین اشتباه گریزناپذیری، [[نکوهش]] به دنبال نخواهد داشت؛ در حالی که [[قرآن]] [[سهو]] در [[نماز]] را [[نکوهش]] کرده است. معلوم می‌شود «سهو» مفهومی فراتر از [[اشتباه]] دارد. در [[تفاسیر]] نیز سهو در [[آیه شریفه]]، به تأخیر انداختن نماز، [[سستی]] در آن، تضییع یا ترک آن و [[غفلت]] از آن معنا شده است<ref>ر.ک: طوسی، التبیان، ج۱۰، ص۴۱۵؛ طبرسی، امین الاسلام، مجمع البیان، ج۱۰، ص۴۵۶؛ المیزان، ج۲۰، ص۳۶۸.</ref>.
چنان‌که بسیاری از [[مفسران]] گفته‌اند یکی از معانی [[خشوع]] در آیه شریفه: {{متن قرآن|الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ}}<ref>«همانان که در نماز خویش فروتنند» سوره مؤمنون، آیه ۲.</ref> همین توجه و [[حضور قلب]] است<ref>طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۱۸، ص۶؛ المیزان، ج۱۵، ص۷.</ref>. بنابراین توجه و حضور قلب، شرط تأثیرگذاری [[عبادت]] و پذیرش آن است. هر چند ممکن است نماز [[آلوده]] به سهو در ظاهر [[رافع]] [[تکلیف]] باشد، اما در [[باطن]] و [[حقیقت]] امر پذیرفته نخواهد شد. عدم پذیرش نماز به معنای عدم تأثیرگذاری آن در [[قرب]] [[نمازگزار]] به سوی [[حق]] است. همین امر در [[دعا]] نیز صادق است. کسی که با [[فکری]] آشفته و بدون توجه لازم به آن‌چه می‌گوید و آن‌چه می‌خواهد و به آن‌که با او سخن می‌گوید، به [[راز و نیاز]] بپردازد، تنها از ظاهر دعا بهره دارد. چنین دعایی تأثیر نخواهد گذاشت؛ زیرا [[مستجاب]] نخواهد شد. بر اساس نقل [[امام صادق]]{{ع}} مردی نزد [[امیرمؤمنان]]{{ع}} آمد و از عدم [[اجابت]] دعایش [[شکایت]] کرد. [[امام]] به او فرمود: «تو [[خدا]] را به صفاتی که ندارد همچون [[بی‌اعتنایی]] به دعا موصوف کرده‌ای». امام آن‌گاه یکی از ویژگی‌های چهارگانه دعا را «احضار [[نیت]]» می‌شمارد<ref>ورام، ابوالحسن، تنبیه الخواطر، ج۱، ص۳۰۲.</ref> که تعبیری دیگر از «حضور قلب» است. علی{{ع}} از [[رسول اکرم]]{{صل}} نقل می‌کند: {{متن حدیث|يَا عَلِيُّ لَا يَقْبَلُ اللَّهُ دُعَاءَ قَلْبٍ سَاهٍ}}<ref>کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۳۶۷.</ref>؛ «ای علی، [[خداوند]] دعای [[دل]] [[غافل]] را نمی‌پذیرد». [[قلب]] ساهی درست همان تعبیری است که خداوند درباره قلب بعضی [[نمازگزاران]] به کار برده است.<ref>[[محمد حسین ساکت|ساکت، محمد حسین]]، [[کرامت انسان - ساکت (مقاله)| مقاله «کرامت انسان»]]، [[دانشنامه امام علی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۴، ص ۳۴۲.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۷۳٬۳۹۵

ویرایش