پرش به محتوا

زهد در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۱٬۱۴۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۷ مارس ۲۰۲۲
خط ۹۵: خط ۹۵:
===[[کوتاه کردن آرزو]]===
===[[کوتاه کردن آرزو]]===
[[آرزوهای دور و دراز]] [[دنیوی]]، موجب دوری از [[حقیقت]]، [[زندگی]] در [[خیال]] و اوهام، [[سستی]] در [[کار و تلاش]] و استفاده از راه‌های [[حرام]] برای رسیدن به این [[آرزوها]] می‌شود، در حالی که زهد در دنیا و [[پرهیز]] از علاقه به لذت‌های دنیوی، این آرزوها را از بین می‌برد. [[پیامبر گرامی اسلام]] می‌فرماید: {{متن حدیث|فَمَنْ زَهِدَ فِي الدُّنْيَا قَصُرَ أَمَلُهُ فِيهَا وَ تَرَكَهَا لِأَهْلِهِ}} «هر که در دنیا زهد ورزد، آرزوهایش درباره دنیا کوتاه می‌شود و دنیا را به [[اهل]] دنیا وامی‌گذارد»<ref>بحارالانوار، ج۷۴، ص۹۴.</ref>.<ref>[[امین عظیمی|عظیمی، امین]]، [[زهد از دیدگاه پیامبر اعظم (کتاب)|زهد از دیدگاه پیامبر اعظم]] ص ۳۲.</ref>.
[[آرزوهای دور و دراز]] [[دنیوی]]، موجب دوری از [[حقیقت]]، [[زندگی]] در [[خیال]] و اوهام، [[سستی]] در [[کار و تلاش]] و استفاده از راه‌های [[حرام]] برای رسیدن به این [[آرزوها]] می‌شود، در حالی که زهد در دنیا و [[پرهیز]] از علاقه به لذت‌های دنیوی، این آرزوها را از بین می‌برد. [[پیامبر گرامی اسلام]] می‌فرماید: {{متن حدیث|فَمَنْ زَهِدَ فِي الدُّنْيَا قَصُرَ أَمَلُهُ فِيهَا وَ تَرَكَهَا لِأَهْلِهِ}} «هر که در دنیا زهد ورزد، آرزوهایش درباره دنیا کوتاه می‌شود و دنیا را به [[اهل]] دنیا وامی‌گذارد»<ref>بحارالانوار، ج۷۴، ص۹۴.</ref>.<ref>[[امین عظیمی|عظیمی، امین]]، [[زهد از دیدگاه پیامبر اعظم (کتاب)|زهد از دیدگاه پیامبر اعظم]] ص ۳۲.</ref>.
===آثار [[روحی]] و [[اخلاقی]] [[زهد]]===
====رویش [[حکمت]] و [[علم]] درونی====
از فلسفه‌های مهم و آثار برجسته [[صفات پسندیده]] اخلاقی به طور عام، و زهد به طور خاص، این است که با [[رشد]] [[زهدگرایی]] در [[انسان]] و خشکاندن [[محبت دنیا]] و زخارف آن، زمینه رشد [[احساسات]] [[پاک]] و اندیشه‌های تابناک و [[عواطف]] [[ملکوتی]] در [[سرزمین]] [[دل]] فراهم می‌شود. پاک شدن دل از [[آلودگی]] [[محبت به دنیا]] و [[آزاد]] شدن [[فطرت انسانی]]، جوشش علم درونی را میسر می‌سازد. با [[نفی]] [[دنیا]] از صفحه دل، [[حقیقت]] [[ظهور]] می‌کند و همان طور که با [[اربعین]] مخلصانه، حکمت بر زبان انسان جریان می‌یابد<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۰، ص۲۴۹.</ref>، زهد [[حقیقی]] نیز حکمت را بر [[قلب]] و زبان [[زاهد]] جاری می‌سازد: دیو چو بیرون رود، [[فرشته]] درآید. [[پیامبر]] فرمود: «هرگاه دیدید به کسی زهد در دنیا عطا شده است، به او نزدیک شوید = [[همنشین]] او شوید؛ زیرا چنین کسی حکمت [[القا]] می‌کند»<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۰، ص۳۱۱.</ref>. از [[امام صادق]]{{ع}} نیز نقل شده است:
هر آن‌که در دنیا زهد ورزد، [[خداوند]] حکمت را در قلبش مستقر، و بر زبان او جاری می‌سازد و [[عیوب]] دنیا، [[مرض]] و درمان آن را به وی نشان می‌دهد<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۰، ص۳۱۳؛ کلینی، محمد یعقوب، الکافی، ج۲، ص۱۲۸.</ref>.
[[امیرمؤمنان]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|الزُّهْدُ أَسَاسُ الْيَقِينِ‌}}<ref>آمدی، عبدالواحد، غررالحکم، شرح خوانساری، ج۱، ص۱۳۹.</ref>؛ «زهد پایه [[یقین]] است». همچنین فرمود:
آن‌که در دنیا زهد ورزد و از [[خواری]] آن بی‌تاب نشود و برای [[عزت]] آن [[رقابت]] نکند، خداوند بدون [[هدایت]] [[خلق]]، رهنمای او است و بدون [[آموزش]]، به وی علم می‌آموزد و حکمت را در دلش جای می‌دهد و بر زبانش جاری می‌سازد<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۸، ص۶۳. ح۱۵۵؛ حرانی، ابن شعبه، تحف العقول، ص۲۲۶.</ref>.<ref>[[مجید رضایی|رضایی، مجید]]، [[زهد و قناعت (مقاله)| مقاله «زهد و قناعت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۷، ص ۱۷۸.</ref>
====ژرف‌نگری به دنیا و [[توجه به آخرت]]====
از انواع حکمتی که بر قلب و زبان زاهد جاری می‌شود، نوع [[بینش]] او به دنیا و عیوب آن است. آن‌که با دید [[عبرت]] به دنیا بنگرد، [[عیوب]] [[دنیا]] را می‌بیند و از دام او به دور می‌ماند. فرمود:
{{متن حدیث|ازْهَدْ فِي الدُّنْيَا يُبَصِّرْكَ اللَّهُ عَوْرَاتِهَا وَ لَا تَغْفُلْ فَلَسْتَ بِمَغْفُولٍ عَنْكَ}}<ref>نهج البلاغه، حکمت ۳۹۱، ص۵۴۵؛ آمدی، عبدالواحد، غررالحکم، شرح خوانساری، ج۲، ص۱۹۷.</ref>؛ «در دنیا [[زهد]] بورز تا [[خداوند]] [[بدی‌ها]] و زشتی‌های آن را به تو نشان دهد و [[غفلت]] مکن؛ چنان که از تو غفلت نمی‌شود».
[[انسان]] [[بریده]] از دنیا و بی‌رغبت به آن، به [[آخرت]] توجه می‌کند. از جمله آثار زهد که [[انبیا]] [[انسان‌ها]] را به سبب آن به زهد [[ترغیب]] کرده‌اند، [[تخلیه]] [[قلب]] برای آخرت است<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۱۲۹، ح۵.</ref>. نشانه رغبت به آخرت، زهد در دنیا است<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۱۲۹، ح۶.</ref>؛ چراکه دنیا و آخرت متضاد هستند و توجه به هر یک، انسان را از دیگری دور می‌سازد.<ref>[[مجید رضایی|رضایی، مجید]]، [[زهد و قناعت (مقاله)| مقاله «زهد و قناعت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۷، ص ۱۷۹.</ref>
====سهولت عمل به [[دین]]====
برخی خُلق‌ها افزون بر [[پسندیده]] بودن، زمینه عمل برای برخی [[امور خیر]] را نیز فراهم می‌سازد. [[حضرت]] فرمود: «[[دانش]]، شما را به [[فرمان‌های الهی]] [[راهنما]] است و زهد، راه رسیدن به آن را [[سهل]] می‌کند»<ref>محمدی ری‌شهری، محمد، میزان الحکمه، ج۴، ص۲۶۳.</ref>. نیز فرمود: {{متن حدیث|إِنَّ مِنْ أَعْوَانِ الْأَخْلَاقِ عَلَى الدِّينِ الزُّهْدَ فِي الدُّنْيَا}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۳، ص۱۲۸، ح۳.</ref>؛ «زهد در دنیا، یاورترین [[اخلاق]] برای دین است». با [[ترویج]] زهد که در مقابل [[حب دنیا]] قرار دارد، اجرای فرمان‌های الهی ساده‌تر می‌شود و افراد از [[رذایل اخلاقی]] به دور می‌مانند. زهد در دنیا، منبع [[فیاض]] حصول به [[فضایل اخلاقی]] و اغراض [[انبیای الهی]] است.<ref>[[مجید رضایی|رضایی، مجید]]، [[زهد و قناعت (مقاله)| مقاله «زهد و قناعت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۷، ص ۱۷۹.</ref>
====[[آزادگی]] [[روح]] و [[غنای نفس]]<ref>برای تحقیق بیش‌تر در این باره. ر.ک: مطهری، مرتضی، سیری در نهج البلاغه، ص۲۳۱-۲۳۸.</ref>====
انسان به طور [[فطری]] به تصاحب و تملک اشیا و بهره‌مندی از آنها میل دارد؛ ولی چون می‌بیند بهره‌مندی از اشیا به همان نسبت که در بیرون او را [[مقتدر]] ساخته است، در درون، [[ضعیف]]، [[زبون]]، مملوک و برده خویش می‌سازد، در مقابل این [[بردگی]] [[طغیان]] می‌کند و [[زهد]] می‌ورزد. [[آزادی]] از قید تعلق خاطر و [[دلبستگی]] نداشتن به نعمت‌های [[دنیا]]، [[همت]] [[عارفان]] است. این آزادی و [[آزادگی]] فقط به [[نفی]] دلبستگی درونی محدود نمی‌شود. رشته‌هایی که [[آدمی]] را وابسته، [[ذلیل]]، [[ضعیف]]، عاجز و [[زبون]] می‌سازد، فقط از ناحیه [[قلب]] و تعلقات [[قلبی]] نیست. خوگیری‌های جسمی و [[روحی]] به وضعیت اضافی و مصنوعی که در ابتدا برای زیباتر کردن و رونق بخشیدن به [[زندگی]] یا برای [[کسب قدرت]] و قوت بیش‌تر پدید می‌آید و بعد صورت [[طبیعت]] ثانوی به خود می‌گیرد- هرچند مورد تعلق قلبی نباشد، بلکه مورد [[نفرت]] هم باشد - رشته‌های قوی‌تری برای [[اسارت]] [[انسان]] به شمار می‌رود و بیش از تعلقات قلبی، آدمی را زبون می‌سازد. دلبستگی نداشتن، شرط لازم آزادگی است؛ ولی رسیدن به مراتب بالای زهد و [[وارستگی]] روحی فقط با نفی تعلق قلبی رخ نمی‌دهد؛ بلکه لازم است شخص به برداشت حداقل از [[نعمت‌ها]] [[عادت]] کند و از عادت به [[مصرف]] زیاد بپرهیزد.
از ویژگی‌های برجسته [[پیامبر]] این بود که با هزینه‌ای اندک زندگی خود را به سر می‌برد. ویژگی کم‌خرجی و [[بسنده کردن]] به کم‌ترین مصرف ممکن، صفتی اختیاری است که شخص با امکان بهره‌برداری بیش‌تر، به جهت [[تعارض]] این بهره‌مندی با نعمت‌های بسیار عالی‌تر که همان وارستگی و عدم دل‌بستگی ظاهری و [[باطنی]] است، از آن چشم می‌پوشد. البته بسنده کردن به حداقل مصرف، به معنای اکتفا به حداقل [[تولید]] نیست؛ بلکه زهد هیچ منافاتی با تولید فراوان و در حد ممکن ندارد و [[زاهد]] برای [[اطاعت]] از [[دستور الهی]] در تولید نیازمندی‌های [[بندگان خدا]]، تمام تلاش خود را باید به کار گیرد و مازاد بر مصرف زاهدانه‌اش را [[انفاق]] یا پس‌انداز کند و در جهت تولید بیش‌تر از آن بهره ببرد و محصول آن را در راهی که موجب [[خشنودی خداوند]] است، صرف نماید؛ چنان که علی{{ع}} چنین بود. ایشان در مصرف به کم‌ترین [[میزان]] بسنده می‌کرد، ولی در تأمین نیازهای [[بندگان خدا]] از هیچ کوششی دریغ نمی‌ورزید<ref>برای آشنایی بیش‌تر، ر.ک: مقاله «سیره اقتصادی امام علی{{ع}}» در دانشنامه امام علی{{ع}}.</ref>. البته نباید پنداشت که منظور، [[نفی]] تعلق ظاهری پس از نفی تعلق [[قلبی]] است؛ وگرنه این امر، موجب [[زهد]] ظاهری و قشری خواهد شد که آثار خطرناکی را در پی دارد.
با توجه به تأثیر شگرف زهد در قیود [[زندگی]]، در [[رفتار]] [[اولیای الهی]] حساسیت بسیاری درباره این بخش از زهد، افزون بر زهد درونی، وجود دارد. فقط با احراز این [[فضیلت]] است که [[انسان]] می‌تواند سبکبار و سبکبال، زندگی کند و در [[نبرد]] همیشگی با [[شیطان]] [[پیروز]] شود. این [[عادت‌ها]] ممکن است فردی یا قیود [[اجتماعی]]، [[رسوم عرفی]] در معاشرت‌ها، [[لباس]] [[پوشیدن]] و امثال آن باشد. تاکنون کدام [[رهبر]] مذهبی یا [[سیاسی]] با ناز پروردگی، منشأ [[تحول]] در [[جهان]] شده است؟ حتی [[وابستگی]] کم به امور ظاهری، رمز [[توفیق]] [[ملت‌ها]] در مصاف با [[دشمنان]] آنها است. [[امیرمؤمنان]] می‌فرماید:
{{متن حدیث|الدُّنْيَا دَارُ مَمَرٍّ لَا دَارُ مَقَرٍّ وَ النَّاسُ فِيهَا رَجُلَانِ رَجُلٌ بَاعَ فِيهَا نَفْسَهُ فَأَوْبَقَهَا وَ رَجُلٌ ابْتَاعَ نَفْسَهُ فَأَعْتَقَهَا}}<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۳۳.</ref>؛ «[[دنیا]] گذرگاه است، نه قرارگاه، و [[مردم]] در آن دو دسته‌اند: برخی خود را می‌فروشند و برده می‌شوند و خویشتن را تباه می‌سازند، و برخی خود را می‌خرند و [[آزاد]] می‌سازند».
خطاب‌های بسیار [[حضرت امیرالمؤمنین]]{{ع}} به دنیا، همه در مواردی است که [[حضرت]] در نفی استفاده از ظاهر دنیا به [[اصحاب]] و [[یاران]] خود نهیب می‌زند، نه فقط در نفی تعلق قلبی؛ مانند:
از من دور شو. افسارت را بر دوشت انداختم و از چنگال‌های درنده‌ات خود را [[نجات]] دادم و از دام‌های گسترده‌ات رها شدم. هرگز [[ذلیل]] و رام تو نمی‌شوم. تو را سه طلاقه کردم که امکان [[رجوع]] در آن نیست. اگر دنیا به صورت [[انسانی]] در می‌آمد، [[حدود الهی]] را بر آن جاری می‌ساختم<ref>ر.ک: نهج البلاغه، نامه ۴۵، ص۴۱۹؛ حکمت ۷۷؛ خطبه ۳، ص۵۰؛ خطبه ۴۵، ص۸۵.</ref>.
[[زهد]] وقتی به استفاده کم از [[نعمت‌ها]] سرایت کند، گاهی با صفت [[قناعت]] جمع می‌شود. شاید به همین جهت، وقتی [[حضرت]] مطالبی را درباره زهد مطرح می‌کند، در کنار آن، موارد قناعت و [[اکتفا به مقدار کفاف]] را نیز بیان می‌دارد. ما در این جا [[سیره]] حضرت را بیان می‌کنیم و برای [[پرهیز]] از تکرار، از ذکر آنها در بحث قناعت خودداری می‌ورزیم.
در [[نامه]] به [[عثمان بن حنیف]] که [[گناه]] بزرگش شرکت در میهمانی اشراف بود، آمده است.
[[آگاه]] باشید که [[رهبر]] شما از [[دنیا]] به دو [[لباس]] کهنه و دو قرص نان بسنده کرده است. شما بر آن توانا نیستید؛ ولی می‌توانید مرا بر [[پرهیزگاری]] و [[کوشش]] در راه [[حق]] و [[عفت]] و [[استواری]]، [[یاری]] دهید. [[سوگند]] به [[خدا]]! از دنیای شما، طلایی [[ذخیره]] نکرده و از [[غنایم]] آن زری نیندوخته‌ام و برای لباس کهنه‌ام [[جایگزینی]] قرار نداده‌ام،... و اگر می‌خواستم، راه رسیدن به عسل [[پاکیزه]] و مغز گندم و لباس ابریشمی را می‌دانستم؛ ولی دور است که [[هوا و هوس]] بر من [[غلبه]] کند و [[حرص]] مرا به [[انتخاب]] غذاها وادارد و شاید در [[حجاز]] یا یمامه کسی باشد که به قرص نانی [[امیدوار]] نیست و [[سیر]] شدن را به یاد ندارد... سوگند یاد می‌کنم به [[ذات خدا]] که نفس خویش را چنان ورزیده سازم و [[گرسنگی]] دهم که به قرص نانی و اندک نمک قناعت ورزم و آن را مغتنم شمارم. همانا آن قدر بگریم که آب چشمم بخشند. آیا شتران در چراگاه سیر شوند و بخسبند و گوسفندان در صحراها سیر شوند و آرام گیرند و علی نیز شکم خود را سیر کند و در بستر خود بیارامد؟ [[چشم]] علی روشن باد که پس از عمری به [[چارپایان]] [[اقتدا]] کند. خوشا به حال آن‌که [[فرایض الهی]] را انجام دهد و [[سختی‌ها]] را [[تحمل]] کند و شب از [[خواب]] بپرهیزد و آن‌گاه که خواب [[حمله]] می‌آورد، [[زمین]] را فرش و دست خود را بالش قرار دهد و در زمره ذاکران [[الهی]] درآید.... ای پسر [[حنیف]]! [[تقوای الهی]] پیشه کن و به چند قرص نان باید بسنده کنی تا از [[آتش]] رها گردی<ref>نهج البلاغه، نامه ۴۵، ص۴۱۷-۴۲۰.</ref>.
در گزارشی آمده است که برای [[حضرت]] فالوده آوردند. [[امام]] به خوبی و [[پاکیزه]] بودن آن نگاه کرد، انگشت در آن فرو برد و در آورد، آن را مزه کرد و چیزی از آن نخورد و فرمود:
[[حلال]] و پاکیزه است و [[حرام]] نیست؛ ولی خوش ندارم نفسم را به چیزی که [[عادت]] نداده‌ام، عادت دهم. [[پیامبر]] را به یاد آوردم که از این نخورد، من هم [[کراهت]] دارم از آن بخورم<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۰، ص۳۲۷.</ref>.
همچنین آورده‌اند که حضرت [[روزه]] بود و برای [[افطار]] به جگر کباب شده میل داشت تا با نان نرم بخورد. [[امام حسن]]{{ع}} هم [[غذا]] را تهیه کرد، اما هنگام افطار، [[فقیری]] به [[منزل]] آمد.
[[امیر مؤمنان]]{{ع}} فرمود:
فرزندم غذا را به [[فقیر]] بده تا در [[قیامت]] در [[نامه]] ما خوانده نشود که [[لذات]] بهشتی را در [[زندگی دنیا]] از بین بردید و از لذات [[دنیایی]] برخوردار و دل‌باخته آن بودید<ref>ری‌شهری، محمد. موسوعة الامام علی بن ابی طالب{{ع}}، ج۹ ص۱۶۶.</ref>.
حضرت درباره [[پوشش]] ساده می‌فرمود: «به [[خدا]] [[سوگند]] که بر این [[لباس]] چندان پینه زدم که از دوزنده آن شرمنده شدم»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۶۰، ص۲۲۹.</ref>.
[[امام صادق]]{{ع}} می‌فرمود:
از هر دو کاری که برای خدا بود و به علی{{ع}} روی می‌آورد، او سخت‌تر را بر می‌گزید. در [[زمان]] [[حکومت]]، از دسترنج خود که از [[مدینه]] فرستاده می‌شد، استفاده می‌کرد. غذای خود را در توبره‌ای قرار می‌داد و بر آن گره و مهر می‌زد تا به آن چیزی نیفزایند. چه کسی زاهدتر از علی{{ع}} در [[دنیا]] وجود دارد؟<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۲۰۱.</ref>.
[[امیرمؤمنان]]{{ع}} می‌فرمود: «اگر مثل پیامبر [[رفتار]] نکنم، می‌ترسم به او ملحق نشوم»<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۲۰۱.</ref>.
وقتی نان جو خشک را در شیر می‌ریخت و می‌خورد و خشکی نان به قدری بود که با زانو آن را می‌شکست، یکی از [[یاران]] به خادمه‌اش گفت: چرا از آرد الک شده برای او نان تهیه نمی‌کنید؟ گفت: از ما [[پیمان]] گرفته که برایش از آرد الک شده نان فراهم نسازیم. وقتی [[حضرت]] متوجه گفت‌وگوی آنها شد، گفت: «[[پدر]] و مادرم فدای آن‌که تا آخر [[عمر]]، سه [[روز]] پشت سرهم از نان گندم نخورد و آرد نان را الک نکرد»<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۲۰۱.</ref>. مقصود او [[پیامبر]] بود.
از موارد پیش‌گفته به دست می‌آید که حضرت برای [[اقتدا]] به [[سیره رسول خدا]]{{صل}} و [[انبیای پیشین]] چون [[موسی]] و [[عیسی]] و [[داوود]]<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۶۰.</ref> و به سبب [[عظمت]] [[روح]] خود، [[بی‌آلایشی]] روح را فقط به مرحله [[قلبی]] محدود نکرد؛ بلکه در ظاهر هم عدم [[دلبستگی]] را جلوه‌گر ساخت و [[زهد]] را در عالی‌ترین مرتبه به [[خلق]] [[جهان]] نشان داد<ref>برای موارد دیگر در سیره حضرت، ر.ک: ری‌شهری، محمد، موسوعة الامام علی بن ابی طالب{{ع}}، ج۹، ص۱۶۰ - ۱۸۱ و مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۰، ص۳۱۸-۳۵۷.</ref>. فرمود: «آن‌که زهد را در [[دنیا]] پیشه سازد، خود را [[آزاد]]، و پروردگارش را [[خشنود]] خواهد کرد»<ref>آمدی، عبدالواحد، غررالحکم، شرح خوانساری، ج۵، ص۳۷۴.</ref>.<ref>[[مجید رضایی|رضایی، مجید]]، [[زهد و قناعت (مقاله)| مقاله «زهد و قناعت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۷، ص ۱۷۹.</ref>
====[[ایثار]]<ref>برای تحقیق بیشتر در این باره، ر.ک: مطهری، مرتضی، سیری در نهج البلاغه، ص۲۲۳-۲۲۵.</ref>====
از فلسفه‌های زهد، ایثار و مقدم داشتن دیگران بر خود و به [[سختی]] افتادن برای [[آسایش]] دیگران است. [[زاهد]]، [[ساده]] و [[بی‌تکلف]] و در کمال [[قناعت]] [[زندگی]] می‌کند و بر خود سخت می‌گیرد تا دیگران را به آسایش برساند. آن‌چه را دارد، به [[نیازمندان]] می‌بخشد؛ زیرا [[دل]] او آن‌گاه به نعمت‌های جهان دست می‌یازد که دیگر [[انسان]] [[نیازمندی]] وجود نداشته باشد. [[لذت]] او در آسایش دیگران است و برای آسایش دیگران هر سختی را بر خود هموار می‌سازد. ایثار بزرگ [[خاندان]] [[عترت]] و [[نزول]] [[سوره]] «[[هل اتی]]»، از مصادیق بارز این عمل است. هر قدر نیازمند در [[جامعه]] بیش‌تر باشد، این ویژگی در [[اولیای الهی]] بیش‌تر جلوه‌گر می‌شود؛ از این رو، در [[مدینه]] [[پیامبر]]، [[خاندان]] [[عترت]] و [[صحابه]] [[راستین]] ایثارگر بودند؛ ولی در زمان‌های [[امامان]] بعد به جهت وضعیت متفاوت جامعه، این امر کم‌تر نقل شده است. [[حضرت امیر]]{{ع}} از دسترنج خود هزار برده را [[آزاد]] کرد. آن‌گاه که [[لباس]] می‌خرید، بهترین را به [[غلام]] خود می‌داد. شب‌ها به [[فقیران]] [[غذا]] می‌رساند و [[اموال]] و باغ‌های خود را که در مدینه [[احداث]] کرده بود، [[وقف]] عموم کرد<ref>ری‌شهری، محمد، موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج۹، ص۳۷۶ - ۳۸۶؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴، ص۲۴-۴۳.</ref>.<ref>[[مجید رضایی|رضایی، مجید]]، [[زهد و قناعت (مقاله)| مقاله «زهد و قناعت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۷، ص ۱۸۴.</ref>
====[[همدردی]] با [[نیازمندان]] و [[محرومان]]<ref>برای تحقیق بیش‌تر در این باره، ر.ک: مطهری، مرتضی، سیری در نهج البلاغه، ۲۲۵ - ۲۲۸.</ref>====
مستمند و [[محروم]] هرگاه در اطراف خود، افراد مرفه و توان‌گر را ببیند، رنجش دو چندان می‌شود. برای [[انسان]] سخت است که ببیند دیگران در [[نعمت]] به سر می‌برند و او از ضروریات [[زندگی]] نیز محروم است. در جامعه‌ای که توان‌گران در مقابل محرومان قرار می‌گیرند، اولیای الهی و مردان [[دین]]، [[احساس مسئولیت]] می‌کنند. آنان در گام نخست، در صدد [[تغییر]] وضعیت بر می‌آیند و بر [[گرسنگی]] گرسنگان و [[پرخوری]] ستم‌گران [[سکوت]] روا نمی‌دارند. در مرحله بعد، با [[ایثار]] [[دارایی]] خود در صدد ترمیم [[نابسامانی]] هستند. اگر در این جهت هم نتوانستند نیاز نیازمندان را برطرف سازند، با آنها [[همنشین]] می‌شوند و در [[بهره‌مندی از نعمت‌ها]] حال آنها را مراعات می‌کنند و با شرکت عملی در [[غم]] آنها بر زخم‌های دلشان مرهم می‌گذارند. همدردی [[زاهد]]، برای [[ضعیفان]] تسکین خاطر می‌آورد. این همدردی برای همگان [[پسندیده]] است؛ ولی برای [[والیان]] و [[پیشوایان]] که [[اسوه]] و نمونه [[مردم]] هستند، اهمیت و [[لزوم]] بیش‌تری دارد. [[زندگی زاهدانه]] علی{{ع}} در دور [[خلافت]] جلوه‌ای خاص یافت. آن‌گاه که شخصی به او [[اعتراض]] کرد چرا ما را از [[زهد]] [[نهی]] می‌کنی؛ ولی خود [[لباس]] کهنه و... می‌پوشی؛ فرمود:
{{متن حدیث|وَيْحَكَ إِنِّي لَسْتُ كَأَنْتَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى فَرَضَ عَلَى أَئِمَّةِ الْعَدْلِ أَنْ يُقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ النَّاسِ كَيْلَا يَتَبَيَّغَ بِالْفَقِيرِ فَقْرُهُ‌}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۰۹، ص۳۲۵.</ref>؛ «وای بر تو! من مانند تو نیستم. [[خداوند]] بر [[پیشوایان]] [[دادگر]] [[واجب]] کرده که [[زندگی]] خود را با طبقه [[ضعیف]] تطبیق دهند تا [[رنج]] [[فقر]] بر [[مستمندان]] سخت نیاید».<ref>[[مجید رضایی|رضایی، مجید]]، [[زهد و قناعت (مقاله)| مقاله «زهد و قناعت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۷، ص ۱۸۴.</ref>
====[[شکیبایی]] و [[تحمل]] [[مصیبت‌ها]]====
[[حضرت]]، [[ایمان]] را بر چهار پایه [[صبر]]، [[یقین]]، [[عدل]] و [[جهاد]]، و صبر را بر چهار شعبۀ [[شوق]]، [[ترس]]، [[زهد]]، و [[انتظار]] قرار می‌دهد و می‌فرماید: «آن‌که زهد ورزد، مصیبت‌ها بر او آسان می‌شود»<ref>نهج البلاغه، حکمت ۳۱.</ref>. مصیبت‌های [[روزگار]] با فقدان [[نعمت]] یا عزیزان شخص یا چیزی که شخص از آن بهره‌مند است، پدید می‌آید. خداوند می‌فرماید:
ما به طور قطع، شما را با ترس و [[گرسنگی]] و کمبود و نقصان [[مال]] و [[جان]] و ثمر = فرزند می‌آزمایم و ای [[پیامبر]]! [[صابران]] را [[بشارت]] ده؛ آنان که وقتی مصیبتی به ایشان می‌رسد، می‌گویند: ما از خداییم و به سوی او بازخواهیم گشت<ref>آمدی، عبدالواحد، غررالحکم، شرح خوانساری، ج۱، ص۳۴۷.</ref>.
[[انسان]] [[زاهد]] که وجود و فقدان [[نعمت‌ها]] برایش تفاوت ندارد، نه بر رفتن نعمت [[تأسف]] می‌خورد و نه بر وجود آن شاد می‌شود؛ بنابراین، [[مصیبت]] برای او دردناک نخواهد بود؛ زیرا [[دلبستگی]] نداشته است. شاید بتوان [[حدیث]] {{متن حدیث|الزُّهْدُ فِي الدُّنْيَا الرَّاحَةُ الْعُظْمَى‌}}<ref>آمدی، عبدالواحد، غررالحکم، شرح خوانساری، ج۳، ص۶۷.</ref>؛ «زهد در [[دنیا]] [[آسایش]] بزرگ است» و نیز حدیث «اگر زاهد باشید، از سختی‌های دنیا [[رهایی]] می‌یابید و در [[آخرت]] [[رستگار]] می‌شوید»<ref>آمدی، عبدالواحد، غررالحکم، شرح خوانساری، ج۱، ص۴۴.</ref> را بر همین امر حمل کرد.<ref>[[مجید رضایی|رضایی، مجید]]، [[زهد و قناعت (مقاله)| مقاله «زهد و قناعت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۷، ص ۱۸۵.</ref>
====[[متانت]] و [[بی‌نیازی از مردم]]====
زاهد به سبب بی‌توجهی به [[امور دنیا]]، دست نیاز به سوی کسی نمی‌گشاید و در عمل، با خواسته‌های خود [[مخالفت]] و بر هوس‌های خود [[نظارت]] می‌کند؛ به همین جهت، [[وقار]] خود را از دست نمی‌دهد. [[دنیاخواهی]]، آبروریزی را در پی دارد و شخص را بی‌شخصیت جلوه می‌دهد؛ زیرا [[زهد]] [[ثروت]] است و آن‌که [[زاهد]] شد، [[فقیر]] نمی‌شود: {{متن حدیث|الزُّهْدُ ثَرْوَةٌ}}؛{{متن حدیث|لم یفتقر من زهد}}<ref>حرانی، ابن شعبه، تحف العقول، ص۸۱.</ref>.<ref>[[مجید رضایی|رضایی، مجید]]، [[زهد و قناعت (مقاله)| مقاله «زهد و قناعت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۷، ص ۱۸۶.</ref>
===آثار [[اجتماعی]] زهد===
====[[ترویج]] [[فرهنگ]] و هنجارهای [[دینی]]====
همان‌گونه که در بحث آثار [[اخلاقی]] زهد گفته شد، گسترش زهد و [[بی‌رغبتی به دنیا]] باعث می‌شود [[حب دنیا]]، که رأس خطاها و نابهنجاری‌های فردی و اجتماعی است، از بین [[مردم]] زدوده شود و در عوض، [[حب]] [[آخرت]] که منشأ [[خیرات]] است، جایگزین شود و افراد به [[امور معنوی]] توجه بیش‌تری کنند. [[حضرت]] فرمود: «[[بهترین اخلاق]] برای [[یاری دین]]، زهد در [[دنیا]] است»<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۱۲۸.</ref>. آن‌گاه که زهد در فرد اثر گذاشت، آثار آن در [[رفتار اجتماعی]] او جلوه می‌کند و پذیرش [[فرهنگ دینی]] برای افراد بی‌رغبت به دنیا آسان می‌شود.<ref>[[مجید رضایی|رضایی، مجید]]، [[زهد و قناعت (مقاله)| مقاله «زهد و قناعت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۷، ص ۱۸۶.</ref>
====جلب [[محبت]] مردم====
زاهد به جهت عدم [[تمایل]] به نعمت‌های [[دنیایی]] و [[بی‌نیازی]] از [[دارایی]] مردم، در بین آنان [[محبوب]] می‌شود. [[پیامبر]] فرمود: {{متن حدیث|ازْهَدْ فِيمَا عِنْدَ النَّاسِ يُحِبَّكَ النَّاسُ‌}}<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۰، ص۳۱۲.</ref>؛ «در آن‌چه مردم دارند، زهد بورز تا تو را [[دوست]] داشته باشند». [[حاکم]] [[مسلمانان]] که با زهد خود در حد افراد [[ضعیف]] [[زندگی]] می‌کند، [[قلوب]] عموم [[جامعه]] را به سمت خود می‌کشاند و [[آرامش]] را به جامعه تزریق می‌کند. حضرت فرمود:
[[خداوند]] مرا [[پیشوای مردم]] قرار داد و بر من [[واجب]] کرد که در مورد خودم و [[غذا]] و [[آشامیدنی]] و پوشاکم چون [[محرومان]] بر خود سخت گیرم تا فقیر، به [[فقر]] و [[سادگی]] من [[اقتدا]] کند، و توان‌گری، توان‌گران را به [[سرکشی]] نکشاند. بر عکس، حاکمی که به دارایی مردم و [[اموال عمومی]] [[طمع]] دارد، مورد [[بغض]] آنها قرار می‌گیرد<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۴۱۰.</ref>.<ref>[[مجید رضایی|رضایی، مجید]]، [[زهد و قناعت (مقاله)| مقاله «زهد و قناعت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۷، ص ۱۸۶.</ref>
====[[امنیت]] و آرامش جامعه====
از [[خواص]] مهم [[فضایل اخلاقی]] آن است که [[تعارض]] درونی و بیرونی را رفع می‌کند. [[اهل حق]]، [[اهل]] [[سلم]] و [[یک‌رنگی]]، و اهل دنیا، اهل [[تفاخر]]، [[تکاثر]]، [[تفرقه]] و نزاعند و [[شیطان]] که [[محبت]] دنیای [[نکوهیده]] را [[ترویج]] می‌کند، درصدد ایجاد [[نزاع]] میان [[مؤمنان]] است<ref>{{متن قرآن|وَقُلْ لِعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوًّا مُبِينًا}} «و به بندگانم بگو تا گفتاری که نیکوتر است بر زبان آورند که شیطان میان آنان را می‌شوراند؛ بی‌گمان شیطان برای انسان دشمنی آشکار است» سوره اسراء، آیه ۵۳.</ref>. مجموعه [[صفات نکوهیده]]، باعث [[اختلاف]]، [[تعارض]] و نزاع بین [[انسان‌ها]] می‌شود و [[محبت دنیا]] ریشه این [[صفات ناپسند]] است<ref>سروش، عبدالکریم، اوصاف پارسایان. ص۳۰۱.</ref>. بنابراین، [[دل]] کندن از [[دنیا]] و دیدن [[حقیقت]] آن، ریشه‌های تعارض بین انسان‌ها را می‌زداید. دنیا چون جیفه‌ای است که گرگ‌ها برای تصاحب آن نزاع می‌کنند و بر هم [[خشم]] می‌گیرند و قوی‌تر ضعیف‌تر را از پای در می‌آورد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۵۱، ص۲۱۰؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۳، ص۱۲۳.</ref>. [[زهد]] در مقابل آن، موجب [[آرامش]] خاطر و دوری از [[نزاع‌ها]] می‌شود. نزاع در [[جوامع]]، [[احزاب]] و گروه‌ها، از شیطان است.<ref>[[مجید رضایی|رضایی، مجید]]، [[زهد و قناعت (مقاله)| مقاله «زهد و قناعت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۷، ص ۱۸۷.</ref>
====تقویت [[روحیه]] [[آزادی]] و [[استقلال]] در [[جامعه]]====
گاه جوامع به سبب برخورداری از برخی امکانات [[دنیایی]] و [[رفاه عمومی]] حاضر می‌شوند به هر [[قرارداد]] ننگینی که استقلال و آزادی آنها را به مخاطره می‌اندازد، تن دهند و دولت‌های [[قدرتمند]] از همین [[فرصت]] استفاده کرده، مطامع خود را به دست می‌آورند. زهد، [[بی‌نیازی]] را در پی دارد و جامعه را از [[بیگانگان]] [[بی‌نیاز]] می‌سازد و سبب می‌شود که روی پای خود بایستد. آن‌که به دنیا محبت دارد، از فشار و [[تهدید]] نظامی به [[هراس]] می‌افتد و برای [[رهایی]] خود، به هر ذلتی تن می‌دهد؛ ولی آن‌گاه که جامعه بر [[مقاومت]] [[اصرار]] ورزد و [[عزت]] جاودان را بر بهره‌مندی کوتاه ترجیح دهد، جامعه عزت به دست آورده، آزادی و استقلال خود را [[حفظ]] خواهد کرد.<ref>[[مجید رضایی|رضایی، مجید]]، [[زهد و قناعت (مقاله)| مقاله «زهد و قناعت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۷، ص ۱۸۷.</ref>
===آثار [[اقتصادی]] زهد===
به جهت اشتراک برخی آثار زهد با [[قناعت]]، در این جا مختصری از آثار اقتصادی را مطرح می‌کنیم و در بحث [[قناعت]] و خاتمه نوشته حاضر، با گستردگی بیش‌تری به آن خواهیم پرداخت. نکته مهمی که در مورد [[زهد]] باید در نظر گرفت، تفاوت مهم زهد [[اسلامی]] با [[رهبانیت]] [[مسیحی]] است<ref>مطهری، مرتضی، سیری در نهج البلاغه، ص۲۵۱-۲۲۳ و ۲۴۷-۲۵۱.</ref> و شاید همین مشابهت ظاهری باعث شده است تا گاهی از دستورهای [[اخلاقی]] [[اسلام]] برداشت‌هایی نادرست صورت گیرد.
[[زاهد]] به جهت [[دلبستگی]] [[معنوی]] به [[حقیقت]]، به مظاهر [[دنیا]] بی‌اعتنا است. این [[بی‌اعتنایی]]، در [[قلب]] و [[شهود]] تحقق می‌یابد؛ اما او را به رهبانیت و [[ترک دنیا]] نمی‌کشاند و از [[اجتماع]] جدا نمی‌کند. زاهد آخرت‌گرا و جامعه‌گرا است؛ ولی [[راهب]] آخرت‌گرا و جامعه‌گریز است. راهب در برداشت از دنیا، [[انتخاب همسر]]، فرزندآوری و کسب روزی را [[تحقیر]] می‌کند؛ ولی زاهد آن را [[وظیفه]] می‌داند. زاهد و راهب هر دو تارک دنیایند؛ ولی [[دنیایی]] که زاهد رها می‌کند، سرگرم شدن به تنعم، [[تجمل]]، [[تمتعات]] و کمال مطلوب دانستن آنها است، و دنیایی که راهب ترک می‌کند، کار، فعالیت و [[تعهد]] و [[مسئولیت اجتماعی]] است.
زاهد، دنیا و [[آخرت]] را جدا از همدیگر نمی‌بیند؛ بلکه دنیا را مزرعه آخرت می‌داند و می‌کوشد تا در [[زندگی]] این [[جهان]]، ملاک‌های [[آخرتی]] را داشته باشد و تعهدات و فعالیت‌های این دنیا را با [[ایمان]] و [[تقوا]] و [[طهارت]] انجام دهد؛ بنابراین، زاهد چون علی{{ع}} است که کم‌ترین کار او [[تولید]] فراوان و کسب [[ثروت]] و رساندن آن به [[نیازمندان]] است. زاهد در پی بازده زیاد [[عمر]]، و [[مصرف]] و برداشت کم می‌رود. او می‌داند که بهره‌مندی بیش‌تر از دنیا، بازده او را کاهش می‌دهد و بر عکس، [[پرهیز]] از برداشت و برخورداری، گوهر او را [[صفا]] و جلا می‌بخشد، [[فکر]] و [[اراده]] او را نیرومندتر می‌کند و خلاقیت‌های او را شکوفا می‌سازد. او خود را حیوان پرواری نمی‌بیند که برداشت بیش‌تر را کمال خود بداند؛ بلکه چون اسب مسابقه است که باید زواید [[بدن]] خود را از بین ببرد و تمرین کند تا برای حضور در مسابقه [[آمادگی]] یابد. زهدی که پیش از این به آن پرداختیم می‌تواند آثار [[اقتصادی]] ذیل را در برداشته باشد:
#[[تولید]] فراوان، [[مصرف]] کم و پس‌انداز فراوان و مازاد مصرف؛
#بهره‌برداری از مازاد مصرف در جهت [[انفاق]] و [[کمک مالی]] به [[فقیران]] و [[نیازمندان]]، و [[وقف]] [[اموال]] برای نیازهای عمومی؛
#[[پرهیز]] از مصرف تجملی، و اجتناب از [[اسراف]] و [[تبذیر]] [[اموال شخصی]] و عمومی؛
#مصرف اندک [[زمامداران]] و [[مسئولان]] [[جامعه]] از [[بیت المال]] و [[حفظ]] [[اموال عمومی]] با [[الگو]] بودن برای دیگر ارکان [[حکومت]].<ref>[[مجید رضایی|رضایی، مجید]]، [[زهد و قناعت (مقاله)| مقاله «زهد و قناعت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۷، ص ۱۸۸.</ref>


==آثار [[دنیا]] زدگی و دوری از [[زهد]]==
==آثار [[دنیا]] زدگی و دوری از [[زهد]]==
۷۳٬۳۴۳

ویرایش