پرش به محتوا

رشد در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جز (جایگزینی متن - '''']] {{پایان}} {{پایان}} == پانویس == {{پانویس}} ' به '''']] {{پایان منابع}} == پانویس == {{پانویس}} ')
جز (جایگزینی متن - 'کامل‌ترین انسان' به 'کامل‌ترین انسان')
خط ۴۰: خط ۴۰:
بیشتر [[آیات]] [[رشد]] درباره این مرتبه است که خود مراتبی دارد، چنان‌که موسای [[اولوا العزم]]{{ع}}، با درخواست [[پیروی]] از [[خضر]]{{ع}} می‌خواست به مرتبه بالاتری از دانشی برسد که مایه رشد و کمال باشد: {{متن قرآن|قَالَ لَهُ مُوسَى هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا}}<ref>«موسی به او گفت: آیا از تو پیروی کنم به شرط آنکه از آن راهدانی  که تو را آموخته‌اند به من بیاموزی؟» سوره کهف، آیه ۶۶.</ref>.<ref>ر.ک: غرائب القرآن، ج ۱، ص ۲۳۳؛ التفسیر الکبیر، ج ۲، ص ۴۰۷؛ مخزن العرفان، ج ۱، ص ۲۴۱.</ref> [[خدا]] رشدِ [[ابراهیم]]{{ع}} را به وی داده و به حال او [[آگاه]] بود: {{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا إِبْرَاهِيمَ رُشْدَهُ مِنْ قَبْلُ وَكُنَّا بِهِ عَالِمِينَ}}<ref>«و بی‌گمان پیش از آن به ابراهیم کاردانی  (در خور) وی را ارزانی داشتیم و به (شایستگی) او دانا بودیم» سوره انبیاء، آیه ۵۱.</ref>، از نگاه برخی [[مفسران]]، اضافه رشد به ضمیری که به ابراهیم{{ع}} برمی‌گردد و اشاره به آگاه بودن خدا از حال وی، گواه آن است که خدا براساس ویژگی‌های حال و [[میزان]] [[شایستگی]] ابراهیم{{ع}} مرتبه‌ای والا از رشد را به او بخشید<ref>مجمع البیان، ج ۷، ص ۸۳؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۲، ص ۱۵۱ـ۱۵۲؛ المیزان، ج ۱۴، ص ۲۹۷.</ref>، بنابراین مراتب رشد [[دینی]]، متناسب با [[درجات ایمان]] اشخاص است و هرکس رشدی به اندازه [[ایمان]] خود دارد<ref> تیسیر الکریم الرحمن، ص ۶۱۷.</ref>. در ادامه [[آیه]]، از استدلال‌های [[توحیدی]] ابراهیم{{ع}} و [[نبرد]] وی با [[بت‌پرستی]] یاد شده است: {{متن قرآن| إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ قَالُوا وَجَدْنَا آبَاءَنَا لَهَا عَابِدِينَ قَالَ لَقَدْ كُنتُمْ أَنتُمْ وَآبَاؤُكُمْ فِي ضَلالٍ مُّبِينٍ قَالُوا أَجِئْتَنَا بِالْحَقِّ أَمْ أَنتَ مِنَ اللاَّعِبِينَ قَالَ بَل رَّبُّكُمْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الَّذِي فَطَرَهُنَّ وَأَنَا عَلَى ذَلِكُم مِّنَ الشَّاهِدِينَ وَتَاللَّهِ لَأَكِيدَنَّ أَصْنَامَكُم بَعْدَ أَن تُوَلُّوا مُدْبِرِينَ}}<ref>«هنگامی که به پدر  و قوم خویش، گفت: این تندیس‌ها چیست که شما به (خدمت) آنها ماندگارید؟ گفتند: پدرانمان را پرستنده آنها یافته‌ایم. گفت: به یقین شما و پدرانتان در گمراهی آشکاری بوده‌اید. گفتند: آیا برای ما حقّ را آورده‌ای یا از بازیگرانی؟  گفت: (نه،) بلکه پروردگارتان، پروردگار آسمان‌ها و زمین است که آنها را پدید آورده است و من بر این گواهم. و سوگند به خداوند تا سر بگردانید  در کار بت‌هایتان چاره‌ای خواهم کرد» سوره انبیاء، آیه ۵۲-۵۷.</ref>، ازاین‌رو برخی از مفسران، [[رشد]] ابراهیم{{ع}} را [[معرفت]] و [[توحید]] حاصل از [[حجت‌ها]] و [[براهین]]<ref>التبیان، ج ۷، ص ۲۵۵؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۸۳؛ تفسیر ابن کثیر، ج، ص ۳۰۵.</ref> یا ناشی از صفای [[فطرت]] و [[نور]] [[بصیرت]] دانسته‌اند<ref> المیزان، ج ۱۴، ص ۲۹۷.</ref>، به‌گونه‌ای که هرچه را می‌دید، پیش از توجه به خود آن چیز و آثارش، انتساب آن به خدا را درمی‌یافت و نخست [[تکوین]] و [[تدبیر]] خدا را در آن می‌دید<ref>المیزان، ج ۷، ص ۱۶۱.</ref>. برخی هم رشد ابراهیم{{ع}} را به [[نبوت]] و بعضی به راهیابی او به [[صلاح]] [[دین]] و [[دنیا]] [[تفسیر]] کرده‌اند<ref>التفسیرالکبیر، ج ۲۲، ص ۱۵۱؛ مراح لبید، ج ۲، ص ۵۲؛ التفسیر الکاشف، ج ۵، ص ۲۸۳.</ref>.
بیشتر [[آیات]] [[رشد]] درباره این مرتبه است که خود مراتبی دارد، چنان‌که موسای [[اولوا العزم]]{{ع}}، با درخواست [[پیروی]] از [[خضر]]{{ع}} می‌خواست به مرتبه بالاتری از دانشی برسد که مایه رشد و کمال باشد: {{متن قرآن|قَالَ لَهُ مُوسَى هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا}}<ref>«موسی به او گفت: آیا از تو پیروی کنم به شرط آنکه از آن راهدانی  که تو را آموخته‌اند به من بیاموزی؟» سوره کهف، آیه ۶۶.</ref>.<ref>ر.ک: غرائب القرآن، ج ۱، ص ۲۳۳؛ التفسیر الکبیر، ج ۲، ص ۴۰۷؛ مخزن العرفان، ج ۱، ص ۲۴۱.</ref> [[خدا]] رشدِ [[ابراهیم]]{{ع}} را به وی داده و به حال او [[آگاه]] بود: {{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا إِبْرَاهِيمَ رُشْدَهُ مِنْ قَبْلُ وَكُنَّا بِهِ عَالِمِينَ}}<ref>«و بی‌گمان پیش از آن به ابراهیم کاردانی  (در خور) وی را ارزانی داشتیم و به (شایستگی) او دانا بودیم» سوره انبیاء، آیه ۵۱.</ref>، از نگاه برخی [[مفسران]]، اضافه رشد به ضمیری که به ابراهیم{{ع}} برمی‌گردد و اشاره به آگاه بودن خدا از حال وی، گواه آن است که خدا براساس ویژگی‌های حال و [[میزان]] [[شایستگی]] ابراهیم{{ع}} مرتبه‌ای والا از رشد را به او بخشید<ref>مجمع البیان، ج ۷، ص ۸۳؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۲، ص ۱۵۱ـ۱۵۲؛ المیزان، ج ۱۴، ص ۲۹۷.</ref>، بنابراین مراتب رشد [[دینی]]، متناسب با [[درجات ایمان]] اشخاص است و هرکس رشدی به اندازه [[ایمان]] خود دارد<ref> تیسیر الکریم الرحمن، ص ۶۱۷.</ref>. در ادامه [[آیه]]، از استدلال‌های [[توحیدی]] ابراهیم{{ع}} و [[نبرد]] وی با [[بت‌پرستی]] یاد شده است: {{متن قرآن| إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ قَالُوا وَجَدْنَا آبَاءَنَا لَهَا عَابِدِينَ قَالَ لَقَدْ كُنتُمْ أَنتُمْ وَآبَاؤُكُمْ فِي ضَلالٍ مُّبِينٍ قَالُوا أَجِئْتَنَا بِالْحَقِّ أَمْ أَنتَ مِنَ اللاَّعِبِينَ قَالَ بَل رَّبُّكُمْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الَّذِي فَطَرَهُنَّ وَأَنَا عَلَى ذَلِكُم مِّنَ الشَّاهِدِينَ وَتَاللَّهِ لَأَكِيدَنَّ أَصْنَامَكُم بَعْدَ أَن تُوَلُّوا مُدْبِرِينَ}}<ref>«هنگامی که به پدر  و قوم خویش، گفت: این تندیس‌ها چیست که شما به (خدمت) آنها ماندگارید؟ گفتند: پدرانمان را پرستنده آنها یافته‌ایم. گفت: به یقین شما و پدرانتان در گمراهی آشکاری بوده‌اید. گفتند: آیا برای ما حقّ را آورده‌ای یا از بازیگرانی؟  گفت: (نه،) بلکه پروردگارتان، پروردگار آسمان‌ها و زمین است که آنها را پدید آورده است و من بر این گواهم. و سوگند به خداوند تا سر بگردانید  در کار بت‌هایتان چاره‌ای خواهم کرد» سوره انبیاء، آیه ۵۲-۵۷.</ref>، ازاین‌رو برخی از مفسران، [[رشد]] ابراهیم{{ع}} را [[معرفت]] و [[توحید]] حاصل از [[حجت‌ها]] و [[براهین]]<ref>التبیان، ج ۷، ص ۲۵۵؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۸۳؛ تفسیر ابن کثیر، ج، ص ۳۰۵.</ref> یا ناشی از صفای [[فطرت]] و [[نور]] [[بصیرت]] دانسته‌اند<ref> المیزان، ج ۱۴، ص ۲۹۷.</ref>، به‌گونه‌ای که هرچه را می‌دید، پیش از توجه به خود آن چیز و آثارش، انتساب آن به خدا را درمی‌یافت و نخست [[تکوین]] و [[تدبیر]] خدا را در آن می‌دید<ref>المیزان، ج ۷، ص ۱۶۱.</ref>. برخی هم رشد ابراهیم{{ع}} را به [[نبوت]] و بعضی به راهیابی او به [[صلاح]] [[دین]] و [[دنیا]] [[تفسیر]] کرده‌اند<ref>التفسیرالکبیر، ج ۲۲، ص ۱۵۱؛ مراح لبید، ج ۲، ص ۵۲؛ التفسیر الکاشف، ج ۵، ص ۲۸۳.</ref>.


درجات این مرتبه از [[رشد]] تا بدانجاست که [[پیامبراکرم]]{{صل}} نیز که [[کامل‌ترین]] [[انسان]] است، به [[تعلیم الهی]] راهی را که نزدیک‌تر به رشد است، از [[خدا]] می‌خواهد: {{متن قرآن|إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ وَاذْكُرْ رَبَّكَ إِذَا نَسِيتَ وَقُلْ عَسَى أَنْ يَهْدِيَنِ رَبِّي لِأَقْرَبَ مِنْ هَذَا رَشَدًا}}<ref>«مگر اینکه (بگویی اگر) خداوند بخواهد و چون فراموش کردی پروردگارت را یاد کن و بگو: امید است پروردگارم مرا به رهیافتی  نزدیک‌تر از این رهنمایی کند» سوره کهف، آیه ۲۴.</ref>. در [[تفسیر]] آیه برخی گفته‌اند: مراد از آن، [[نشانه‌ها]] و [[ادله]] [[نبوّت]] مانند [[علم]] به [[اخبار]] و آثار [[پیامبران]] است که روشن‌تر و نزدیک‌تر از [[قصه]] [[اصحاب کهف]] است<ref>الکشاف، ج ۲، ص ۷۱۵؛ مجمع البیان، ج ۶، ص ۷۱۳؛ تفسیر مراغی، ج ۱۵، ص ۱۳۷.</ref>، ولی بعضی با ردّ این نظر، {{متن قرآن|هَذَا}} را در این [[آیه]] به مرتبه [[پایین‌تر]] [[رشد]]، یعنی ذکر پس از [[فراموشی]] و [[راه]] نزدیک‌تر به رشد را به ذکر پیوسته بی‌فراموشی تفسیر کرده‌اند<ref>المیزان، ج ۱۳، ص ۲۷۴.</ref>. این مرتبه از رشد ([[شناخت]] و رعایت [[مصالح]] [[دین]]) در برابر [[غیّ]] است و از دیدگاه [[قرآن کریم]] رشد از غیّ به خوبی آشکار شده، به همین جهت هیچ واداشتنی در [[پذیرش دین]] راه ندارد: {{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است پس، آنکه به طاغوت کفر ورزد و به خداوند ایمان آورد، بی‌گمان به دستاویز استوارتر چنگ زده است که هرگز گسستن  ندارد و خداوند شنوای داناست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref>.<ref>تیسیر الکریم الرحمن، ص ۱۲۱؛ المنیر، ج ۳، ص ۲۱.</ref> روشن شدن رشد از غیّ از [[راه فطرت]]، [[ادله عقلی]] و [[نقلی]] و [[معجزات]] گوناگون است<ref>مجمع‌البیان، ج ۲، ص ۶۳۱؛ آلاء الرحمن، ج ۱، ص ۲۲۸.</ref>ف همچنین این مرتبه در برابر [[شرّ]] است، چنان‌که، در مقابل شرّ، از خیر که گونه‌ای [[هدایت]] و [[سعادت]] است، به رشد تعبیر شده است: {{متن قرآن|وَأَنَّا لَا نَدْرِي أَشَرٌّ أُرِيدَ بِمَنْ فِي الْأَرْضِ أَمْ أَرَادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَدًا}}<ref>«و اینکه ما درنمی‌یابیم که آیا برای کسانی که در زمین‌اند بدی خواسته شده یا پروردگارشان برای آنان رهیافتی  خواسته است» سوره جن، آیه ۱۰.</ref>.<ref>المیزان، ج ۲۰، ص ۴۴.</ref>.<ref>[[کاظم دلیری|دلیری، کاظم]]، [[رشد (مقاله)|مقاله «رشد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref>
درجات این مرتبه از [[رشد]] تا بدانجاست که [[پیامبراکرم]]{{صل}} نیز که [[کامل‌ترین انسان]] است، به [[تعلیم الهی]] راهی را که نزدیک‌تر به رشد است، از [[خدا]] می‌خواهد: {{متن قرآن|إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ وَاذْكُرْ رَبَّكَ إِذَا نَسِيتَ وَقُلْ عَسَى أَنْ يَهْدِيَنِ رَبِّي لِأَقْرَبَ مِنْ هَذَا رَشَدًا}}<ref>«مگر اینکه (بگویی اگر) خداوند بخواهد و چون فراموش کردی پروردگارت را یاد کن و بگو: امید است پروردگارم مرا به رهیافتی  نزدیک‌تر از این رهنمایی کند» سوره کهف، آیه ۲۴.</ref>. در [[تفسیر]] آیه برخی گفته‌اند: مراد از آن، [[نشانه‌ها]] و [[ادله]] [[نبوّت]] مانند [[علم]] به [[اخبار]] و آثار [[پیامبران]] است که روشن‌تر و نزدیک‌تر از [[قصه]] [[اصحاب کهف]] است<ref>الکشاف، ج ۲، ص ۷۱۵؛ مجمع البیان، ج ۶، ص ۷۱۳؛ تفسیر مراغی، ج ۱۵، ص ۱۳۷.</ref>، ولی بعضی با ردّ این نظر، {{متن قرآن|هَذَا}} را در این [[آیه]] به مرتبه [[پایین‌تر]] [[رشد]]، یعنی ذکر پس از [[فراموشی]] و [[راه]] نزدیک‌تر به رشد را به ذکر پیوسته بی‌فراموشی تفسیر کرده‌اند<ref>المیزان، ج ۱۳، ص ۲۷۴.</ref>. این مرتبه از رشد ([[شناخت]] و رعایت [[مصالح]] [[دین]]) در برابر [[غیّ]] است و از دیدگاه [[قرآن کریم]] رشد از غیّ به خوبی آشکار شده، به همین جهت هیچ واداشتنی در [[پذیرش دین]] راه ندارد: {{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است پس، آنکه به طاغوت کفر ورزد و به خداوند ایمان آورد، بی‌گمان به دستاویز استوارتر چنگ زده است که هرگز گسستن  ندارد و خداوند شنوای داناست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref>.<ref>تیسیر الکریم الرحمن، ص ۱۲۱؛ المنیر، ج ۳، ص ۲۱.</ref> روشن شدن رشد از غیّ از [[راه فطرت]]، [[ادله عقلی]] و [[نقلی]] و [[معجزات]] گوناگون است<ref>مجمع‌البیان، ج ۲، ص ۶۳۱؛ آلاء الرحمن، ج ۱، ص ۲۲۸.</ref>ف همچنین این مرتبه در برابر [[شرّ]] است، چنان‌که، در مقابل شرّ، از خیر که گونه‌ای [[هدایت]] و [[سعادت]] است، به رشد تعبیر شده است: {{متن قرآن|وَأَنَّا لَا نَدْرِي أَشَرٌّ أُرِيدَ بِمَنْ فِي الْأَرْضِ أَمْ أَرَادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَدًا}}<ref>«و اینکه ما درنمی‌یابیم که آیا برای کسانی که در زمین‌اند بدی خواسته شده یا پروردگارشان برای آنان رهیافتی  خواسته است» سوره جن، آیه ۱۰.</ref>.<ref>المیزان، ج ۲۰، ص ۴۴.</ref>.<ref>[[کاظم دلیری|دلیری، کاظم]]، [[رشد (مقاله)|مقاله «رشد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref>


==عوامل رشد==
==عوامل رشد==
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش