نظریه نظارت فقیه: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «==مقدمه== ===طرح نظریه=== در مقابل نظریه ولایت فقیه، ایده نظارت فقیه، پیشنهاد دهنده نوعی نظام سیاسی اسلامی است که حکومت و ولایت اجتماعی را از امور اجرایی دانسته و شأن فقیه را به اندازهای میداند که بدون مباشرت در رتق و فتق امور، فقط نقش...» ایجاد کرد) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
==طرح نظریه== | |||
در مقابل [[نظریه ولایت فقیه]]، ایده نظارت فقیه، پیشنهاد دهنده نوعی [[نظام سیاسی اسلامی]] است که حکومت و [[ولایت]] [[اجتماعی]] را از امور اجرایی دانسته و شأن فقیه را به اندازهای میداند که بدون مباشرت در رتق و فتق امور، فقط نقش نظارت و [[پاسداری]] از ارزشهای [[اسلامی]] داشته و در موقع مناسب با [[تذکر]] خیرخواهانه و [[انتقاد]] سازنده خود، از [[انحراف]] جلوگیری میکند و همچنین جلوی متعدیان به مرزهای [[عقیده]] و [[ایمان]] [[جامعه]] و [[منافع]] اجتماعی را بگیرد. این نظریه را میتوان به صورت زیر جمعبندی نمود: | در مقابل [[نظریه ولایت فقیه]]، ایده نظارت فقیه، پیشنهاد دهنده نوعی [[نظام سیاسی اسلامی]] است که حکومت و [[ولایت]] [[اجتماعی]] را از امور اجرایی دانسته و شأن فقیه را به اندازهای میداند که بدون مباشرت در رتق و فتق امور، فقط نقش نظارت و [[پاسداری]] از ارزشهای [[اسلامی]] داشته و در موقع مناسب با [[تذکر]] خیرخواهانه و [[انتقاد]] سازنده خود، از [[انحراف]] جلوگیری میکند و همچنین جلوی متعدیان به مرزهای [[عقیده]] و [[ایمان]] [[جامعه]] و [[منافع]] اجتماعی را بگیرد. این نظریه را میتوان به صورت زیر جمعبندی نمود: | ||
#مهمترین [[مسئولیت]] فقیه در جامعه اسلامی، نظارت بر نحوه عملکرد [[دولت]] و کسب [[اخبار]] و اطلاعات نسبت به [[میزان]] پایبندی مسؤولین اصلی [[نظام]] و کلیه دستگاههای اجرایی به اصول و [[ارزشهای دینی]] است؛ چنانچه گفته شده: “ولایت فقیه مثل ولایت [[امیرالمؤمنین]]، نظارت است”<ref>منتظری، حسینعلی، سخنرانی ۱۴ رجب، ۱۳۷۶.</ref> و نیز “فقیه در حکومت نقش ایجابی و اجرایی ندارد. به علاوه فقیه همه مقامی را [[نصب]] نمینماید، و [[اداره جامعه]]، به دست [[مردم]] و [[نمایندگان]] کارشناس آنهاست و [[فقها]] متناسب با دانششان بر رعایت [[احکام شرع]] و پیگیری اهداف [[دین]]، نظارت [[حقوقی]] دارند”<ref>کدیور، محسن، حکومت ولایی، ص۱۳۷.</ref>. | #مهمترین [[مسئولیت]] فقیه در جامعه اسلامی، نظارت بر نحوه عملکرد [[دولت]] و کسب [[اخبار]] و اطلاعات نسبت به [[میزان]] پایبندی مسؤولین اصلی [[نظام]] و کلیه دستگاههای اجرایی به اصول و [[ارزشهای دینی]] است؛ چنانچه گفته شده: “ولایت فقیه مثل ولایت [[امیرالمؤمنین]]، نظارت است”<ref>منتظری، حسینعلی، سخنرانی ۱۴ رجب، ۱۳۷۶.</ref> و نیز “فقیه در حکومت نقش ایجابی و اجرایی ندارد. به علاوه فقیه همه مقامی را [[نصب]] نمینماید، و [[اداره جامعه]]، به دست [[مردم]] و [[نمایندگان]] کارشناس آنهاست و [[فقها]] متناسب با دانششان بر رعایت [[احکام شرع]] و پیگیری اهداف [[دین]]، نظارت [[حقوقی]] دارند”<ref>کدیور، محسن، حکومت ولایی، ص۱۳۷.</ref>. | ||
خط ۱۰: | خط ۹: | ||
#برخی قائلین به [[نظارت]] [[فقیه]]، مهمترین [[ادله]] خود را نقدهای وارد بر [[ولایت مطلقه فقیه]]؛ چون: خطر [[استبداد]] دینی، [[معصوم]] نبودن فقیه، تضاد [[ولایت فقیه]] و [[انتخابات]] عمومی میدانند<ref>منتظری، حسینعلی، راه نو، شماره ۱۸، ص۱۰- ۱۱ و شماره ۱۹، ص۱۲ - ۱۳.</ref>.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۲۴۳.</ref> | #برخی قائلین به [[نظارت]] [[فقیه]]، مهمترین [[ادله]] خود را نقدهای وارد بر [[ولایت مطلقه فقیه]]؛ چون: خطر [[استبداد]] دینی، [[معصوم]] نبودن فقیه، تضاد [[ولایت فقیه]] و [[انتخابات]] عمومی میدانند<ref>منتظری، حسینعلی، راه نو، شماره ۱۸، ص۱۰- ۱۱ و شماره ۱۹، ص۱۲ - ۱۳.</ref>.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۲۴۳.</ref> | ||
==نقد نظریه== | |||
#اولاً اینکه گفته شود، فقیه در [[حکومت]] نقش ایجابی و اجرایی ندارد و هیچ مقامی را [[نصب]] نمینماید و فقط [[وظیفه]] و نقش او ناظر، ناصح و هشدار دهنده است، حقیقتاً تا چه اندازه میتواند، [[حکومت دینی]] را در دستیابی به اهداف و تحقق ارزشهای متعالی [[اسلامی]] [[یاری]] رساند؟ در پیچیدگیهای [[سیاستها]] و [[سیاستمداران]] امروزی تنها ناظر و مطلع بودن فقیه، چه اثر و نتیجه مثبتی در اسلامی نمودن جامعه و روند توسعه و [[تکامل]] آن دارد؟ به [[راستی]] اگر حکومتی بنای [[سرکشی]] و ناسازگاری با دین و [[دینداری]] را داشته باشد، آیا فقط نظارت [[فقها]] میتواند آن را مهار نماید. ثانیاً: اگر [[حکومت امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[اسوه]] و الگوی [[جامعه اسلامی]] باشد، آن حضرت تنها ناظر و هشدار دهنده نبودند؛ بلکه [[اداره حکومت]] را شخصاً برعهده داشته، یارانی را به کار گرفته، در [[مناصب]] حکومتی میگماشتند و عنان [[قدرت]] را برای [[صلاح]] و [[رشد]] جامعه در [[اختیار]] داشتند؛ بدون اینکه از [[قداست]] آن حضرت ذرهای کاسته شود. | #اولاً اینکه گفته شود، فقیه در [[حکومت]] نقش ایجابی و اجرایی ندارد و هیچ مقامی را [[نصب]] نمینماید و فقط [[وظیفه]] و نقش او ناظر، ناصح و هشدار دهنده است، حقیقتاً تا چه اندازه میتواند، [[حکومت دینی]] را در دستیابی به اهداف و تحقق ارزشهای متعالی [[اسلامی]] [[یاری]] رساند؟ در پیچیدگیهای [[سیاستها]] و [[سیاستمداران]] امروزی تنها ناظر و مطلع بودن فقیه، چه اثر و نتیجه مثبتی در اسلامی نمودن جامعه و روند توسعه و [[تکامل]] آن دارد؟ به [[راستی]] اگر حکومتی بنای [[سرکشی]] و ناسازگاری با دین و [[دینداری]] را داشته باشد، آیا فقط نظارت [[فقها]] میتواند آن را مهار نماید. ثانیاً: اگر [[حکومت امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[اسوه]] و الگوی [[جامعه اسلامی]] باشد، آن حضرت تنها ناظر و هشدار دهنده نبودند؛ بلکه [[اداره حکومت]] را شخصاً برعهده داشته، یارانی را به کار گرفته، در [[مناصب]] حکومتی میگماشتند و عنان [[قدرت]] را برای [[صلاح]] و [[رشد]] جامعه در [[اختیار]] داشتند؛ بدون اینکه از [[قداست]] آن حضرت ذرهای کاسته شود. | ||
#علیرغم این نظریه که حکومت را امری عقلایی و اداره آن را برعهده متخصصان میداند، اولاً؛ [[جامعیت دین]]، اقتضا میکند امور عمومی و حکومت نیز تحت شمول [[قوانین]] و مقررات [[دینی]] بوده و برنامههای [[تدبیر]] [[جامعه]] و رساندن آن به سطح مطلوبی از کمال و [[رشد]]، در دایره توجهات جدی [[دین]] قرار داشته باشد. ثانیاً: هر فقیهی نمیتواند جامعه و [[حکومت]] را اداره کند بلکه کسی به [[منصب ولایت]] میرسد که علاوه بر [[دینشناسی]]، [[توانایی]] اداره ([[علمی]] و عملی) جامعه را داشته باشد. پس [[فقیه]] [[حاکم]]، متخصص [[اداره حکومت]] است. ثالثاً؛ فقیه حاکم در امور بسیار گسترده و پیچیده جامعه از متخصصین هر رشته استفاده نموده برایند برنامهها و فعالیتهای حکومت را در جهت رشد و تعالی [[انسانها]] در جامعه و توسعه بستر [[بندگی]] و [[تقرب به خداوند]]، قرار میدهد. | #علیرغم این نظریه که حکومت را امری عقلایی و اداره آن را برعهده متخصصان میداند، اولاً؛ [[جامعیت دین]]، اقتضا میکند امور عمومی و حکومت نیز تحت شمول [[قوانین]] و مقررات [[دینی]] بوده و برنامههای [[تدبیر]] [[جامعه]] و رساندن آن به سطح مطلوبی از کمال و [[رشد]]، در دایره توجهات جدی [[دین]] قرار داشته باشد. ثانیاً: هر فقیهی نمیتواند جامعه و [[حکومت]] را اداره کند بلکه کسی به [[منصب ولایت]] میرسد که علاوه بر [[دینشناسی]]، [[توانایی]] اداره ([[علمی]] و عملی) جامعه را داشته باشد. پس [[فقیه]] [[حاکم]]، متخصص [[اداره حکومت]] است. ثالثاً؛ فقیه حاکم در امور بسیار گسترده و پیچیده جامعه از متخصصین هر رشته استفاده نموده برایند برنامهها و فعالیتهای حکومت را در جهت رشد و تعالی [[انسانها]] در جامعه و توسعه بستر [[بندگی]] و [[تقرب به خداوند]]، قرار میدهد. |