پرش به محتوا

بحث:همدان در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۶۸: خط ۶۸:


== بنی‌همدان و [[خلافت عثمان]] ==
== بنی‌همدان و [[خلافت عثمان]] ==
[[فسق]] و فجورهای بی‌شمار [[ولید بن عقبه]] –فرماندار نامدار [[عثمان]] در کوفه- و در پی آن شکوائیه‌ها و [[اعتراضات]] بسیار [[کوفیان]] از ولید نزد [[عثمان]]، وی مجبور به [[عزل ولید]] و [[جانشینی]] [[سعید بن عاص]] به جای وی گردید.<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۳۹.</ref> با ورود سعید به [[کوفه]]، جنگاوران و [[قاریان]] که [[مالک بن کعب ارحبی]]،<ref> علی بن ابی الکرم ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۱۳۸؛ ابن خلدون، تاریخ ابن‌خلدون، ج۱، ص۵۷۵.</ref> [[یزید بن قیس ارحبی]] و [[حارث بن عبدالله اعور همدانی]] از جمله آنان بودند، <ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۴۰-۴۱.</ref> به عنوان طبقه‌ [[برگزیده]] با وی [[دیدار]] نمودند.<ref> شهاب‌الدین احمد نویری، نهایة الارب فی فنون ادب، ج۵، ص۵۱.</ref> در پی این [[دیدارها]]، این گروه، [[مخالفت]] خود را با سعید و عثمان علنی کردند. از این‌رو [[حاکم کوفه]] آنان را که [[مالک بن کعب ارحبی]]<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۳۲۳.</ref> و [[حارث بن عبدالله اعور همدانی]]<ref> ابن‌اعثم کوفی، الفتوح، ج۲، ص۳۸۶.</ref> نیز در میانشان حضور داشتند، به [[شام]] [[تبعید]] کرد.<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۴۱.</ref> تبعید این افراد و [[بدرفتاری]] سعید، باعث شد تا عده‌ای از بزرگان و سرشناسان کوفه از جمله [[یزید بن قیس ارحبی]] نامه‌ای اعتراض‌آمیز به عثمان نوشته، [[شکایت]] خود را نسبت به آن ابراز کنند.<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۴۱۰؛ ابن‌اعثم کوفی، الفتوح، ج۲، س۳۹۰.</ref> حضور این معترضان در شام و افشاگری‌های آنان، [[معاویه]] را به شدت ترساند؛ از این‌رو [[نگرانی]] خود را از این واقعه به توسط [[نامه]] به عثمان اطلاع داد.<ref> شهاب‌الدین احمد نویری، نهایة الارب فی فنون ادب، ج۵، ص۵۵-۵۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۳۲۵.</ref> بدین جهت، عثمان آنان را به [[حمص]] تبعید نمود.<ref> شهاب‌الدین احمد نویری، نهایة الارب فی فنون ادب، ج۵، ص۵۷.</ref> با فراخوان عاملان عثمان در بلاد و سرزمین‌های مختلف [[اسلامی]] به [[مدینه]] از سوی [[خلیفه]] -در [[سال یازدهم]] [[خلافت]] وی-،<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۳۳۰.</ref> [[مخالفان]] و معترضانی که در کوفه بودند، رفتن [[سعید بن عاص]] را مغتنم شمردند و طی نامه‌ای که به وسیله «[[هانی بن خطاب ارحبی]] [[همدانی]]» به سوی تبعیدیان [[حمص]] فرستاده شد، از آنان جهت آمدن به [[کوفه]] [[دعوت]] به عمل آوردند تا بدین سبب از بازگشت سعید به کوفه جلوگیری نمایند. در میان نویسندگان این [[نامه]] اسامی دو تن از [[همدانیان]] یعنی [[یزید بن قیس ارحبی]] و [[عمرو بن شرحبیل]] [[شبامی]] معروف به [[ابومیسره همدانی]] نیز به چشم می‌خورد.<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۴۵.</ref> یزید بن قیس ارحبی [[مردم]] را به [[مخالفت]] با سعید فرا خواند<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۳۳۱.</ref> و خود جهت یکسره کردن کار [[سعید بن عاص]] در مکانی به نام «جرعه» -در نزدیکی [[قادسیه]]- اردو زد. <ref> ابن‌الجوزی، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۴.</ref> با آمدن [[مالک اشتر]] به کوفه، وی [[هانی بن ابی‌حیة بن علقمه وادعی همدانی]] را با هزار سوار برای [[حفاظت]] از راه کوهستانی به [[حلوان]] در ناحیه دینور فرستاد.<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۴۵.</ref> وی همچنین [[مالک بن کعب ارحبی]] را با پانصد سوار، جهت جلوگیری از ورود سعید بن عاص روانه «عذیب» کرد. این گروه در میانه راه کوفه، با سعید و همراهانش برخوردند و آنان را مجبور به بازگشت به [[مدینه]] نمودند. سپس معترضین، طی نامه‌ای به [[عثمان]]، خواستار گماشتن [[ابوموسی اشعری]] بر [[امارت کوفه]] و [[حذیفة بن یمان]] بر [[خراج]] این [[شهر]] شدند و این نامه را افرادی که [[یزید بن قیس ارحبی]] و [[مسروق بن اجدع همدانی]] از جمله آنان بودند، نزد عثمان فرستادند. عثمان نیز خواسته‌های معترضین را بالاجبار پذیرفت<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۴۶.</ref>.<ref> معصومی جشنی، قبیله همدان و نقش آن در تاریخ اسلام و تشیع(قرن اول هجری قمری)، ص۷۹-۸۱.</ref>  
[[فسق]] و فجورهای بی‌شمار [[ولید بن عقبه]] –فرماندار نامدار [[عثمان]] در کوفه- و در پی آن شکوائیه‌ها و [[اعتراضات]] بسیار [[کوفیان]] از ولید نزد [[عثمان]]، وی مجبور به [[عزل ولید]] و [[جانشینی]] [[سعید بن عاص]] به جای وی گردید.<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۳۹.</ref> با ورود سعید به [[کوفه]]، جنگاوران و [[قاریان]] که [[مالک بن کعب ارحبی]]،<ref> علی بن ابی الکرم ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۱۳۸؛ ابن خلدون، تاریخ ابن‌خلدون، ج۱، ص۵۷۵.</ref> [[یزید بن قیس ارحبی]] و [[حارث بن عبدالله اعور همدانی]] از جمله آنان بودند، <ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۴۰-۴۱.</ref> به عنوان طبقه‌ [[برگزیده]] با وی [[دیدار]] نمودند.<ref> شهاب‌الدین احمد نویری، نهایة الارب فی فنون ادب، ج۵، ص۵۱.</ref> در پی این [[دیدارها]]، این گروه، [[مخالفت]] خود را با سعید و عثمان علنی کردند. از این‌رو [[حاکم کوفه]] آنان را که [[مالک بن کعب ارحبی]]<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۳۲۳.</ref> و [[حارث بن عبدالله اعور همدانی]]<ref> ابن‌اعثم کوفی، الفتوح، ج۲، ص۳۸۶.</ref> نیز در میانشان حضور داشتند، به [[شام]] [[تبعید]] کرد.<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۴۱.</ref> تبعید این افراد و [[بدرفتاری]] سعید، باعث شد تا عده‌ای از بزرگان و سرشناسان کوفه از جمله [[یزید بن قیس ارحبی]] نامه‌ای اعتراض‌آمیز به عثمان نوشته، [[شکایت]] خود را نسبت به آن ابراز کنند.<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۴۱۰؛ ابن‌اعثم کوفی، الفتوح، ج۲، س۳۹۰.</ref> حضور این معترضان در شام و افشاگری‌های آنان، [[معاویه]] را به شدت ترساند؛ از این‌رو [[نگرانی]] خود را از این واقعه به توسط [[نامه]] به عثمان اطلاع داد.<ref> شهاب‌الدین احمد نویری، نهایة الارب فی فنون ادب، ج۵، ص۵۵-۵۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۳۲۵.</ref> بدین جهت، عثمان آنان را به [[حمص]] تبعید نمود.<ref> شهاب‌الدین احمد نویری، نهایة الارب فی فنون ادب، ج۵، ص۵۷.</ref> با فراخوان عاملان عثمان در بلاد و سرزمین‌های مختلف [[اسلامی]] به [[مدینه]] از سوی [[خلیفه]] -در [[سال یازدهم]] [[خلافت]] وی-،<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۳۳۰.</ref> [[مخالفان]] و معترضانی که در کوفه بودند، رفتن [[سعید بن عاص]] را مغتنم شمردند و طی نامه‌ای که به وسیله «[[هانی بن خطاب ارحبی]] [[همدانی]]» به سوی تبعیدیان [[حمص]] فرستاده شد، از آنان جهت آمدن به [[کوفه]] [[دعوت]] به عمل آوردند تا بدین سبب از بازگشت سعید به کوفه جلوگیری نمایند. در میان نویسندگان این [[نامه]] اسامی دو تن از [[همدانیان]] یعنی [[یزید بن قیس ارحبی]] و [[عمرو بن شرحبیل شبامی]] معروف به [[ابومیسره همدانی]] نیز به چشم می‌خورد.<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۴۵.</ref> یزید بن قیس ارحبی [[مردم]] را به [[مخالفت]] با سعید فرا خواند<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۳۳۱.</ref> و خود جهت یکسره کردن کار [[سعید بن عاص]] در مکانی به نام «جرعه» -در نزدیکی [[قادسیه]]- اردو زد. <ref> ابن‌الجوزی، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۴.</ref> با آمدن [[مالک اشتر]] به کوفه، وی [[هانی بن ابی‌حیة بن علقمه وادعی همدانی]] را با هزار سوار برای [[حفاظت]] از راه کوهستانی به [[حلوان]] در ناحیه دینور فرستاد.<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۴۵.</ref> وی همچنین [[مالک بن کعب ارحبی]] را با پانصد سوار، جهت جلوگیری از ورود سعید بن عاص روانه «عذیب» کرد. این گروه در میانه راه کوفه، با سعید و همراهانش برخوردند و آنان را مجبور به بازگشت به [[مدینه]] نمودند. سپس معترضین، طی نامه‌ای به [[عثمان]]، خواستار گماشتن [[ابوموسی اشعری]] بر [[امارت کوفه]] و [[حذیفة بن یمان]] بر [[خراج]] این [[شهر]] شدند و این نامه را افرادی که [[یزید بن قیس ارحبی]] و [[مسروق بن اجدع همدانی]] از جمله آنان بودند، نزد عثمان فرستادند. عثمان نیز خواسته‌های معترضین را بالاجبار پذیرفت<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۴۶.</ref>.<ref> معصومی جشنی، قبیله همدان و نقش آن در تاریخ اسلام و تشیع(قرن اول هجری قمری)، ص۷۹-۸۱.</ref>  
مطالب فوق نقش بارز همدانیان در مخالفت و [[اعتراض]] با [[رفتارها]] و برخوردهای دوگانه عثمان و [[ظلم و ستم]] و [[فسق]] و فجورهای گسترده [[حکام]] [[عثمانی]] را آشکار می‌کند. این مخالفت‌ها برخاسته از [[تربیت]] صحیح [[اسلامی]] و [[اعتقاد]] [[ناب]] و زلال اسلامی و [[ارتباط]] با بزرگان [[شیعه]] بود. [[نفرت]] از [[اعمال]] [[خلیفه]] در برخی از بزرگان [[کوفی]] بمانند [[یزید بن قیس ارحبی]] به حدی بود که پس از بازگشت [[سعید بن عاص]] نزد خلیفه، با تحریک [[مردم کوفه]]، خواستار [[خلع]] [[عثمان]] از [[خلافت]] شده بودند.<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۳۳۱؛ ابن‌خلدون، تاریخ ابن‌خلدون، ج۱، ص۵۷۸.</ref>
مطالب فوق نقش بارز همدانیان در مخالفت و [[اعتراض]] با [[رفتارها]] و برخوردهای دوگانه عثمان و [[ظلم و ستم]] و [[فسق]] و فجورهای گسترده [[حکام]] [[عثمانی]] را آشکار می‌کند. این مخالفت‌ها برخاسته از [[تربیت]] صحیح [[اسلامی]] و [[اعتقاد]] [[ناب]] و زلال اسلامی و [[ارتباط]] با بزرگان [[شیعه]] بود. [[نفرت]] از [[اعمال]] [[خلیفه]] در برخی از بزرگان [[کوفی]] بمانند [[یزید بن قیس ارحبی]] به حدی بود که پس از بازگشت [[سعید بن عاص]] نزد خلیفه، با تحریک [[مردم کوفه]]، خواستار [[خلع]] [[عثمان]] از [[خلافت]] شده بودند.<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۳۳۱؛ ابن‌خلدون، تاریخ ابن‌خلدون، ج۱، ص۵۷۸.</ref>


۲۱۸٬۱۹۱

ویرایش