عقل در قرآن: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
(←منابع) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{امامت}} | ||
{{مدخل مرتبط | |||
| موضوع مرتبط = | |||
| عنوان مدخل = عقل | |||
| مداخل مرتبط = [[عقل در لغت]] - [[عقل در قرآن]] - [[عقل در حدیث]] - [[عقل در نهج البلاغه]] - [[عقل در کلام اسلامی]] - [[عقل در فلسفه اسلامی]] - [[عقل در اخلاق اسلامی]] - [[عقل در معارف مهدویت]] - [[عقل در فقه سیاسی]] - [[عقل در معارف دعا و زیارات]] - [[عقل در معارف و سیره علوی]] - [[عقل در معارف و سیره سجادی]] - [[عقل در معارف و سیره حسینی]] - [[عقل در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
==عقل و مشتقات آن در قرآن== | ==عقل و مشتقات آن در قرآن== | ||
کلمه [[عقل]] به شکل اسم مصدری نیامده، بلکه به صورت فعلی آن استعمال شده است. به عنوان نمونه کلمه: یعقلون ۲۲ بار در پانزده [[سوره]] [[نقل]] شده که اکثر آنها در [[مذمت]] کسانی است که از این نیرو استفاده نمیبرند و این خود نکتهای دارد مبنی بر این که [[قرآن]] بهکارگیری این [[قوه]] را در [[امور فطری]] و کسبی [[تشویق]] میکند و نمیخواهد [[عقل]] را به عنوان یک فعالیت مجرد و صِرف، مورد توجه قرار دهد. این مشتقات مانند: یعقل، عقلوه، یعقلون، و تعقلون، به فاعلیت [[عقل]] در نظر و [[تدبیر]] و تمییز میان اضداد، مثل تشخیص [[حق و باطل]]، صحیح و غیر صحیح، [[خیر و شر]]، جائز و مستحیل، [[مصلحت]] و [[مفسده]]، [[راهنمایی]] میکند. اگر بخواهیم واژههای مشترک آن را که در یک حوزه معنایی وسیع قرار میگیرد، به این حجم اضافه کنیم، به بیش از ۳۰۰ [[آیه]] میرسد، به طور مثال: واژه [[تفکر]]، [[تدبر]]، نظر (یَنظرون) و داشتن [[علم]] (یعلمون) یا حتی از [[قلب]] که در [[روایات]] از آن به [[عقل]] [[تفسیر]] شده است. از سوی دیگر همگی این دسته از [[آیات]] در جهت توجه به [[وحی]] و [[شریعت]] با کمک به [[عقل]] است. همچنین جهتگیری عملی و [[معرفتی]] را در نگاه به [[جهان هستی]]، [[استدلال]] [[شاهد]] بر [[غایب]] و [[آگاهی]] از [[نظام]] اسباب ([[سنن]] هستیشناسانه) نشان میدهد و حتی از موانعی که ممکن است برای [[عقل]] ایجاد شود و [[مانع]] [[آزادی]] و [[فهم]] درست [[عقل]] گردد، و یا به جای [[تحقیق]] و [[کاوش]]، موجب تقلیدهای بیجا شود، بر [[حذر]] میدارد. لذا در این مدخل موضوع بحث کلیت [[تعقل]] منظور نیست و تنها از چند جهت مسئله [[عقل]] و [[خردورزی]] نسبت به [[پیامبر]] توجه شده است. یکی [[روش پیامبر]] در [[تبلیغ دین]] در توجه به [[تعقل]] و اهتمام به [[خردورزی]] است که خطاب به [[پیامبر]] میشود که چنین بگو. و دیگری، اهمیت عمل به [[خرد]] و [[تشویق]] به آن و دیگری مبتنی بودن [[دین]] به [[اندیشهورزی]] و در نهایت حوزه [[خانوادگی]] [[عقل]] چون [[تدبر]] و [[تفکر]] در [[آیات]] آفاقی و انفسی و نظر و [[رؤیت]] در مسائل و امور و [[تدبر]] در [[آیات]] [[کتاب]] [[تکوین]] و تدوین است. نکته جالب این که گاه معیارهایی برای [[حیات]] [[معنوی]] و بقای آن ذکر شده تا مخاطبان در دام [[خرافات]] نمانند. | کلمه [[عقل]] به شکل اسم مصدری نیامده، بلکه به صورت فعلی آن استعمال شده است. به عنوان نمونه کلمه: یعقلون ۲۲ بار در پانزده [[سوره]] [[نقل]] شده که اکثر آنها در [[مذمت]] کسانی است که از این نیرو استفاده نمیبرند و این خود نکتهای دارد مبنی بر این که [[قرآن]] بهکارگیری این [[قوه]] را در [[امور فطری]] و کسبی [[تشویق]] میکند و نمیخواهد [[عقل]] را به عنوان یک فعالیت مجرد و صِرف، مورد توجه قرار دهد. این مشتقات مانند: یعقل، عقلوه، یعقلون، و تعقلون، به فاعلیت [[عقل]] در نظر و [[تدبیر]] و تمییز میان اضداد، مثل تشخیص [[حق و باطل]]، صحیح و غیر صحیح، [[خیر و شر]]، جائز و مستحیل، [[مصلحت]] و [[مفسده]]، [[راهنمایی]] میکند. اگر بخواهیم واژههای مشترک آن را که در یک حوزه معنایی وسیع قرار میگیرد، به این حجم اضافه کنیم، به بیش از ۳۰۰ [[آیه]] میرسد، به طور مثال: واژه [[تفکر]]، [[تدبر]]، نظر (یَنظرون) و داشتن [[علم]] (یعلمون) یا حتی از [[قلب]] که در [[روایات]] از آن به [[عقل]] [[تفسیر]] شده است. از سوی دیگر همگی این دسته از [[آیات]] در جهت توجه به [[وحی]] و [[شریعت]] با کمک به [[عقل]] است. همچنین جهتگیری عملی و [[معرفتی]] را در نگاه به [[جهان هستی]]، [[استدلال]] [[شاهد]] بر [[غایب]] و [[آگاهی]] از [[نظام]] اسباب ([[سنن]] هستیشناسانه) نشان میدهد و حتی از موانعی که ممکن است برای [[عقل]] ایجاد شود و [[مانع]] [[آزادی]] و [[فهم]] درست [[عقل]] گردد، و یا به جای [[تحقیق]] و [[کاوش]]، موجب تقلیدهای بیجا شود، بر [[حذر]] میدارد. لذا در این مدخل موضوع بحث کلیت [[تعقل]] منظور نیست و تنها از چند جهت مسئله [[عقل]] و [[خردورزی]] نسبت به [[پیامبر]] توجه شده است. یکی [[روش پیامبر]] در [[تبلیغ دین]] در توجه به [[تعقل]] و اهتمام به [[خردورزی]] است که خطاب به [[پیامبر]] میشود که چنین بگو. و دیگری، اهمیت عمل به [[خرد]] و [[تشویق]] به آن و دیگری مبتنی بودن [[دین]] به [[اندیشهورزی]] و در نهایت حوزه [[خانوادگی]] [[عقل]] چون [[تدبر]] و [[تفکر]] در [[آیات]] آفاقی و انفسی و نظر و [[رؤیت]] در مسائل و امور و [[تدبر]] در [[آیات]] [[کتاب]] [[تکوین]] و تدوین است. نکته جالب این که گاه معیارهایی برای [[حیات]] [[معنوی]] و بقای آن ذکر شده تا مخاطبان در دام [[خرافات]] نمانند. | ||
خط ۶۳: | خط ۶۵: | ||
بنا بر برخی اصطلاحات، فقط علومی [[عقلی]] نامیده میشوند که حواس در به دست آوردن آنها هیچ دخالت نداشته و تمام مقدمات آن عقلی محض باشد<ref>ر.ک: محمدتقی مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ج۱، ص۷۱: «همه علوم را با توجه به روشهای کلی تحقیق، میتوان به سه دسته تقسیم کرد: الف) علوم عقلی که فقط با براهین عقلی و استنتاجات ذهنی قابل بررسی است مانند منطق و فلسفه الهی؛ ب) علوم تجربی که با روشهای تجربی قابل اثبات است؛ مانند فیزیک، شیمی و زیستشناسی؛ ج) علوم نقلی که بر اساس اسناد و مدارک منقول و تاریخی بررسی میشود؛ مانند تاریخ علم رجال و علم فقه»؛ سمیح دغیم، موسوعة مصطلحات الامام فخر الدین الرازی، ص۳۲:{{عربی|أما الإدراک الحسی و الخیال فإنهما لا یتعلقان بالماهیة إلا عند کونها مقارنة لمادة معینة و لأعراض مشخصة... أما الإدراک العقلی فإنه یجب أن یکون مجردأ عن جمیع اللواحق والعوارض}}.</ref>؛ اما در معنایی عام، میتوان علومی را که با تفکر و [[تدبر]] به دست میآیند، عقلی نامید؛ هر چند برخی مقدمات آن، [[حسی]] یا [[نقلی]] باشد؛ زیرا [[ادراک]] امور حسی و نقلی نیز به [[خردورزی]] وابسته است<ref>جعفر آل یاسین، الفارابی فی حدوده و رسومه، ص۳۶۶: {{عربی|العقل لیس هو شیئا غیر التجارب، ومهما کانت هذه التجارب أکثر کانت النفس أتم عقلا}}؛ علی بن محمد جرجانی، کتاب التعریفات، ص۶۵: (العقل) {{عربی|مأخوذ من عقال البعیر یمنع ذوی العقول عن العدول عن سواء السبیل و الصحیح أنه جوهر مجرد یدرک الغائبات بالوسائط والمحسوسات بالمشاهدة}}؛ مجمع البحوث الاسلامیة، شرح المصطلحات الفلسفیة، ص۲۱۳: {{عربی|إن العقل اسم مشترک یقال علی معنیین: أحدهما ما تشیر به الفلاسفة إلی أنه أول موجود اخترعه الباری وهو جوهر بسیط روحانی محیط بالأشیاء کلها إحاطة روحانیة. المعنی الآخر مایشیر به جمهور الناس إلی أنه قوة من قوی النفس الإنسانیة التی فعلها التفکر والرویة والنطق والتمییز والصنائع وما شاکلها}} </ref>. کاربردهای [[قرآنی]] واژه [[عقل]] و مشتقات آن، با این معنا هماهنگ است. [[تأمل]] و [[تفکر]] درباره پدیدههای طبیعی، رخدادهای خارجی و [[آیات قرآن]]، از مصادیق [[تعقل]] به شمار میآیند؛ در حالی که بنا بر اصطلاح اول، این [[علوم]]، [[عقلی]] نیستند. در این نوشتار، این معنای عام از [[علوم عقلی]] مقصود است که با کاربردهای قرآنی نیز [[هماهنگی]] دارد.<ref>[[سید علی هاشمی (زاده ۱۳۵۲)|هاشمی، سید علی]]، [[ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی (کتاب)|ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی]]، ص ۹۲.</ref> | بنا بر برخی اصطلاحات، فقط علومی [[عقلی]] نامیده میشوند که حواس در به دست آوردن آنها هیچ دخالت نداشته و تمام مقدمات آن عقلی محض باشد<ref>ر.ک: محمدتقی مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ج۱، ص۷۱: «همه علوم را با توجه به روشهای کلی تحقیق، میتوان به سه دسته تقسیم کرد: الف) علوم عقلی که فقط با براهین عقلی و استنتاجات ذهنی قابل بررسی است مانند منطق و فلسفه الهی؛ ب) علوم تجربی که با روشهای تجربی قابل اثبات است؛ مانند فیزیک، شیمی و زیستشناسی؛ ج) علوم نقلی که بر اساس اسناد و مدارک منقول و تاریخی بررسی میشود؛ مانند تاریخ علم رجال و علم فقه»؛ سمیح دغیم، موسوعة مصطلحات الامام فخر الدین الرازی، ص۳۲:{{عربی|أما الإدراک الحسی و الخیال فإنهما لا یتعلقان بالماهیة إلا عند کونها مقارنة لمادة معینة و لأعراض مشخصة... أما الإدراک العقلی فإنه یجب أن یکون مجردأ عن جمیع اللواحق والعوارض}}.</ref>؛ اما در معنایی عام، میتوان علومی را که با تفکر و [[تدبر]] به دست میآیند، عقلی نامید؛ هر چند برخی مقدمات آن، [[حسی]] یا [[نقلی]] باشد؛ زیرا [[ادراک]] امور حسی و نقلی نیز به [[خردورزی]] وابسته است<ref>جعفر آل یاسین، الفارابی فی حدوده و رسومه، ص۳۶۶: {{عربی|العقل لیس هو شیئا غیر التجارب، ومهما کانت هذه التجارب أکثر کانت النفس أتم عقلا}}؛ علی بن محمد جرجانی، کتاب التعریفات، ص۶۵: (العقل) {{عربی|مأخوذ من عقال البعیر یمنع ذوی العقول عن العدول عن سواء السبیل و الصحیح أنه جوهر مجرد یدرک الغائبات بالوسائط والمحسوسات بالمشاهدة}}؛ مجمع البحوث الاسلامیة، شرح المصطلحات الفلسفیة، ص۲۱۳: {{عربی|إن العقل اسم مشترک یقال علی معنیین: أحدهما ما تشیر به الفلاسفة إلی أنه أول موجود اخترعه الباری وهو جوهر بسیط روحانی محیط بالأشیاء کلها إحاطة روحانیة. المعنی الآخر مایشیر به جمهور الناس إلی أنه قوة من قوی النفس الإنسانیة التی فعلها التفکر والرویة والنطق والتمییز والصنائع وما شاکلها}} </ref>. کاربردهای [[قرآنی]] واژه [[عقل]] و مشتقات آن، با این معنا هماهنگ است. [[تأمل]] و [[تفکر]] درباره پدیدههای طبیعی، رخدادهای خارجی و [[آیات قرآن]]، از مصادیق [[تعقل]] به شمار میآیند؛ در حالی که بنا بر اصطلاح اول، این [[علوم]]، [[عقلی]] نیستند. در این نوشتار، این معنای عام از [[علوم عقلی]] مقصود است که با کاربردهای قرآنی نیز [[هماهنگی]] دارد.<ref>[[سید علی هاشمی (زاده ۱۳۵۲)|هاشمی، سید علی]]، [[ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی (کتاب)|ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی]]، ص ۹۲.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
{{مدخل وابسته}} | |||
* [[حِجْر]] | |||
* [[ذهن]] | |||
* [[فکر]] | |||
* [[تعقل]] | |||
* [[تفکر]] | |||
* [[مراتب عقل]] | |||
* [[عقل پیامبر]] | |||
* [[عقل عملی]] | |||
* [[عقل نظری]] | |||
* [[آثار عقل]] | |||
* [[ادبار عقل]] | |||
* [[آفات عقل]] | |||
* [[اقبال عقل]] | |||
* [[تمامیت عقل]] | |||
* [[خواب عقل]] | |||
* [[علم اخلاق]] | |||
* [[فضیلت عقل]] | |||
* [[کرامت عاقل]] | |||
* [[نصف العقل]] | |||
* [[ادراک عقول]] | |||
* [[علم عقلی بسیط]] | |||
* [[علم کلی محیط]] | |||
* [[عقل اجمالی]] | |||
* [[عقل تفصیلی]] | |||
* [[انواع تعقل]] | |||
* [[تصور کلی]] | |||
* [[علم جزئی]] | |||
* [[قلمرو عقل]] | |||
* [[کاوشهای عقلی]] | |||
* [[نقل]] | |||
{{پایان مدخل وابسته}} | |||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۷۵: | خط ۱۰۹: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:عقل | [[رده:عقل]] | ||
[[رده:مدخل]] | [[رده:مدخل]] |