سیره اخلاقی امام علی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
در وصف اخلاقی [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} گفته شده است: برای [[مؤمنان]] پدری [[مهربان]]، برای [[کافران]] [[دشمنی]] سرسخت بود. به [[نیازمندان]] رسیدگی میکرد، چشمانش از [[خوف]] [[خدا]] اشکریز بود، با آن همه عظمت، [[فروتن]] بود، همه نزد او در برابر [[حق]] و [[عدل]]، برابر بودند. شبها از [[عبادت]] بیدار و روزها در [[جهاد]] پیگیر بود، زندگیاش حتی در دوران [[زمامداری]] زاهدانه و ساده بود، با همۀ [[شجاعت]] و [[دلاوری]]، [[قلبی]] [[رؤوف]] داشت. وقت [[نماز]]، رنگ از چهرهاش میپرید. خود را [[عادت]] داده بود که از [[لذایذ]] [[دنیا]] کمتر سود جوید. [[دل]] به [[دنیا]] نمیبست، [[اخلاص]] او نمونه بود، انفاقهای بسیار و [[صدقات]] پنهانی و موقوفات فراوان بر محرومین داشت. در [[مبارزه با ظلم]] و [[فساد]]، سازشناپذیر بود. با [[سوء]] استفادهکنندگان از [[بیت المال]] برخوردی شدید داشت. خوشرو و خندان، در عین حال با مهابت و [[عظمت]] بود. در [[نبرد]]، پشت به [[دشمن]] نمیکرد، [[گذشت]] او بینظیر بود. به آنچه میگفت، پیش از گفتن عمل میکرد. [[نماز]]، [[آرامش]] جانش بود. خود را بندۀ [[خدا]] میدید، هر چند [[امام علی|امیرمؤمنان]] بود<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۲۵.</ref>. | در وصف اخلاقی [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} گفته شده است: برای [[مؤمنان]] پدری [[مهربان]]، برای [[کافران]] [[دشمنی]] سرسخت بود. به [[نیازمندان]] رسیدگی میکرد، چشمانش از [[خوف]] [[خدا]] اشکریز بود، با آن همه عظمت، [[فروتن]] بود، همه نزد او در برابر [[حق]] و [[عدل]]، برابر بودند. شبها از [[عبادت]] بیدار و روزها در [[جهاد]] پیگیر بود، زندگیاش حتی در دوران [[زمامداری]] زاهدانه و ساده بود، با همۀ [[شجاعت]] و [[دلاوری]]، [[قلبی]] [[رؤوف]] داشت. وقت [[نماز]]، رنگ از چهرهاش میپرید. خود را [[عادت]] داده بود که از [[لذایذ]] [[دنیا]] کمتر سود جوید. [[دل]] به [[دنیا]] نمیبست، [[اخلاص]] او نمونه بود، انفاقهای بسیار و [[صدقات]] پنهانی و موقوفات فراوان بر محرومین داشت. در [[مبارزه با ظلم]] و [[فساد]]، سازشناپذیر بود. با [[سوء]] استفادهکنندگان از [[بیت المال]] برخوردی شدید داشت. خوشرو و خندان، در عین حال با مهابت و [[عظمت]] بود. در [[نبرد]]، پشت به [[دشمن]] نمیکرد، [[گذشت]] او بینظیر بود. به آنچه میگفت، پیش از گفتن عمل میکرد. [[نماز]]، [[آرامش]] جانش بود. خود را بندۀ [[خدا]] میدید، هر چند [[امام علی|امیرمؤمنان]] بود<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۲۵.</ref>. | ||
== [[اوصاف اخلاقی]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} == | |||
برخی از اوصاف اخلاقی امیرالمؤمنین {{ع}} عبارت است از: | |||
=== [[خوش اخلاقی]] === | |||
[[پیامبر خدا]]{{صل}} فرمودند: "[[علی]]... خوش خُلقترینِ [[مردم]] است"<ref>{{متن حدیث|رسول الله{{صل}}: عَلِی... أحسَنُ الناسِ خُلُقاً}}، المناقب، ابن مغازلی، ص ۱۵۱، ح ۱۸۸.</ref>. | |||
در کتاب [[الکامل فی التاریخ (کتاب)|الکامل فی التاریخ]] درباره [[علی]]{{ع}} آمده است: "او خوش چهرهترینِ افراد بود و [[محاسن]] سفیدش را [[خضاب]] نمیکرد و بسیار خندان بود"<ref>الکامل فی التاریخ، ج ۲، ص ۴۴۰.</ref>. | |||
=== [[شکیبایی]] === | |||
[[پیامبر خدا]]{{صل}} به [[علی]]{{ع}} فرمودند: "تو نمیمیری تا آنکه زیرْ دست قرارگیری و از [[خشم]]، انباشته گردی و پس از من، [[شکیبایی]] پیشه کنی"<ref>{{متن حدیث|رسول الله{{صل}}- لِعَلِی{{ع}}-: إنک لَن تَموتَ حَتی تُؤمَرَ، وتُملَأَ غَیظاً، وتوجَدَ مِن بَعدی صابِراً}}، تاریخ دمشق، ج ۴۲، ص ۴۲۲، ح ۹۰۱۶.</ref>. | |||
[[امام علی]]{{ع}} در سخنرانیای که در آن، ویژگیهای خودش را پیش از [[بیعت]] یاد میکند، فرمود: "نگریستم و دریافتم که جز [[اهل]] بیتم [[یاوری]] ندارم. دریغم آمد که آنان بمیرند. خار در چشم، پلک بر هم گذاشتم و استخوان در گلو، نوشیدم. [[جان]] به لب، [[شکیبایی]] ورزیدم و بر تلخی شرنگ حنظله، [[صبر]] کردم"<ref>{{متن حدیث|الإمام علی{{ع}}- فی خُطبَةٍ لَهُ یذکرُ فیها صِفَتَهُ قَبلَ البَیعَةِ لَهُ-: فَنَظَرتُ فَإِذا لَیسَ لی مُعینٌ إلاأهلَ بَیتی، فَضَنِنتُ بِهِم عَنِ المَوتِ، وأغضَیتُ عَلَی القَذی، وشَرِبتُ عَلَی الشجا، وصَبَرتُ عَلی أخذِ الکظَمِ، وعَلی أمَر مِن طَعمِ العَلقَمِ}}، نهج البلاغة، خطبه ۲۶.</ref>. | |||
در کتاب [[الإرشاد (کتاب)|الإرشاد]] به [[نقل]] از [[جندب بن عبد الله]] آمده است: "در [[مدینه]]، پس از [[بیعت]] [[مردم]] با [[عثمان]]، بر [[علی]]{{ع}} وارد شدم. او را [[غمگین]] و سر به زیر دیدم. گفتم: چه کردند [[قوم]] تو؟ فرمود: "صبری [[نیکو]] [باید]". گفتم: سبحان [[الله]]! به [[خدا]] [[سوگند]]، تو بسیار [[شکیبایی]]"<ref>الإرشاد، ج ۱، ص ۲۴۱.</ref>. | |||
=== [[قدرت]] [[اراده]] و [[پایداری]] === | |||
[[امام علی]]{{ع}} در سخنی که پس از جریان [[نهروان]] در آن، [[فضایل]] خود را میگفت فرمود: "هنگامی برای [[اسلام]] [[قیام]] کردم که مسلمانانْ [[ناتوان]] بودند و زمانی سربرآوردم که همه سر در گریبان فرو برده بودند و زمانی سخن گفتم که همه به لُکنت افتاده بودند و هنگامی به [[نور]] [[خدا]] پیش رفتم که همه [[ایستاده]] بودند. من آوایم از همه پایینتر بود و در عمل، جلوترینِ آنان بودم. زمام [[فضایل]] را به دست گرفتم، بر آنان پیشی گرفتم و از همه بُردم و چون کوهی که بادهای شکننده آن را حرکت نمیدهد و تندبادها آن را از بین نمیبرد، هیچکس نتوانسته از من عیبی بگیرد و در من نقصی پیدا کند"<ref>{{متن حدیث|الإمام علی{{ع}}- فی کلامٍ لَهُ بَعدَ وَقعَةِ النهرَوانِ یذکرُ فیهِ فَضائِلَهُ-: فَقُمتُ بِالأَمرِ حینَ فَشِلوا، وتَطَلعتُ حینَ تَقَبعوا، ونَطَقتُ حینَ تَعتَعوا، ومَضَیتُ بِنورِ اللهِ حینَ وَقَفوا، وکنتُ أخفَضَهُم صَوتاً، وأعلاهُم فَوتاً، فَطِرتُ بِعِنانِها، وَاستَبدَدتُ بِرِهانِها، کالجَبَلِ؛ لا تُحَرکهُ القَواصِفُ، ولا تُزیلُهُ العَواصِفُ، لَم یکن لِأَحَدٍ فِی مَهمَزٌ، ولا لِقائِلٍ فِی مَغمَزٌ}}، نهج البلاغة، خطبه ۳۷.</ref>. | |||
=== کمال خلوص === | |||
در کتاب [[الفخری (کتاب)|الفخری]] گفته شده که [[علی]]{{ع}} در [[جنگی]] مردی را بر [[زمین]] افکند و آنگاه بر سینهاش نشست تا سرش را [[قطع]] کند. آن مرد، [[آب]] دهان بر صورت وی افکند. [[علی]]{{ع}} برخاست و رهایش کرد. وقتی از او درباره چرایی برخاستن و ترک کشتن مرد، پس از [[تسلط]] بر او پرسیدند، فرمود: "هنگامی که او [[آب]] [[دهان]] بر صورتم افکند، [[خشمگین]] شدم. ترسیدم که اگر او را بکشم، [[خشم]] و [[غیظ]] من در کشتن او نقشی داشته باشد و [[دوست]] نداشتم که او را جز برای [[خدای متعال]] بکشم"<ref>الفخری، ص ۴۴.</ref>. | |||
=== کمال راستی === | |||
[[امام علی]]{{ع}} فرمودند: "به [[خدا]] [[سوگند]]، هرگز [[دروغ]] نگفتهام و به من دروغ گفته نشده است، گمراه نگشتهام و کسی به وسیله من گمراه نشده است و هیچ عهدی با من نشده که فراموش کرده باشم وگرنه بسیار فراموشکار خواهم بود"<ref>{{متن حدیث|الإمام علی{{ع}}: وَاللهِ، ما کذَبتُ ولا کذبتُ، ولا ضَلَلتُ ولا ضُل بی وما نَسیتُ ما عُهِدَ إلَی، إنی إذاً لَنَسِی}}، الأمالی، صدوق، ص ۴۹۱، ح ۶۶۸.</ref>. | |||
=== کمالِ از خود گذشتگی === | |||
[[امام]] [[زین العابدین]]{{ع}} فرمود: "نخستین کسی که برای رضای [[خداوند]] از جانش گذشت، [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} بود و [[علی]]{{ع}} هنگام خوابیدنش در جای [[پیامبر خدا]] سرود:(...)<ref>{{متن حدیث|الإمام زین العابدین{{ع}}: إن أولَ مَن شَری نَفسَهُ ابتِغاءَ رِضوانِ اللهِ عَلِی بنُ أبی طالِبٍ{{ع}}، وقالَ عَلِی{{ع}} عِندَ مَبیتِهِ عَلی فِراشِ رَسولِ اللهِ{{صل}}: وَقَیتُ بِنَفسی خَیرَ مَن وَطِیءَ الحَصی *** ومَن طافَ بِالبَیتِ العَتیقِ وبِالحِجر / رَسولَ إلهٍ خافَ أن یمکروا بِهِ *** فَنَجاهُ ذُو الطولِ الإِلهُ مِنَ المَکر / وباتَ رَسولُ اللهِ فِی الغارِ آمِناً *** مُوَقی وفی حِفظِ الإلهِ وفی سِتر / وبِت اراعِیهِم ولَم یتهَمونَنی *** وقَد وَطنتُ نَفسی عَلَی القَتلِ وَالأَسر}}، المستدرک علی الصحیحین، ج ۳، ص ۵، ح ۴۲۶۴.</ref>. | |||
=== [[زینت]] [[زهد]] === | |||
[[پیامبر خدا]]{{صل}} فرمود: "ای [[علی]]! [[خداوند]]، تو را به زینتی آراسته است که [[بندگان]] را به زینتی چنین [[دوست]] داشتنی در نزد [[خدا]]، نیاراسته است: [[زهد]] در [[دنیا]]. تو را به گونهای قرار داده که از [[دنیا]]، چیزی فرا چنگ نیاوری و [[دنیا]] نیز چیزی از تو فراچنگ نیاورَد. به تو [[دوستی]] بینوایان را بخشیده است که به [[پیشوایی]] تو خشنودند و تو به پیرو بودن آنان، [[راضی]] هستی. خوشا بر آنکه تو را [[دوست]] میدارد و تو را میپذیرد و وای بر آنکه تو را [[دشمن]] میدارد و بر تو [[دروغ]] میبندد! کسانی که تو را [[دوست]] دارند و تصدیقت کردهاند، آنان، [[همسایگان]] تو در خانهات در [[بهشت]] و رفیقان تو در قصرت خواهند بود، و کسانی که تو را [[دشمن]] داشتند و بر تو [[دروغ]] بستند، بر [[خدا]] رواست که آنان را در روز واپسین، در [[جایگاه]] [[دروغگویان]] قرار دهد"<ref>{{متن حدیث|رسول الله{{صل}}: یا عَلِی، إن اللهَ قَد زَینَک بِزینَةٍ لَم یتَزَینِ العِبادُ بِزینَةٍ أحَب إلَی اللهِ مِنها؛ الزهدِ فِی الدنیا، فَجَعَلَک لا تَنالُ مِنَ الدنیا شَیئاً، ولا تَنالُ الدنیا مِنک شَیئاً، ووَهَبَ لَک حُب المَساکینِ، فَرَضوا بِک إماماً، ورَضیتَ بِهِم أتباعاً، فَطوبی لِمَن أحَبک وصَدَقَ فیک، ووَیلٌ لِمَن أبغَضَک وکذَبَ عَلَیک؛ فَأَما الذینَ أحَبوا وصَدَقوا فیک فَهُم جیرانُک فی دارِک، ورُفَقاؤُک فی قَصرِک، وأَما الذینَ أبغَضوک وکذَبوا عَلَیک فَحَق عَلَی اللهِ أن یوقِفَهُم مَوقِفَ الکذابینَ یومَ القِیامَةِ}}، تاریخ دمشق، ج ۴۲، ص ۲۸۱ و ۲۸۲.</ref>. | |||
[[امام علی]]{{ع}} در این زمینه فرمود: "این دنیای شما نزد من از [[عطسه]] بزی کمارزشتر است"<ref>{{متن حدیث|الإمام علی{{ع}}: دُنیاکم هذِهِ أزهَدُ عِندی مِن عَفطَةِ عَنزٍ}}، نهج البلاغة، خطبه ۳.</ref>. | |||
همچنین فرمودند: "به [[خدا]] [[سوگند]]، این دنیای شما در نظر من از استخوان خوکی در دست فردی جذامی، بیارزشتر است"<ref>{{متن حدیث|الإمام علی{{ع}}: وَاللهِ لَدُنیاکم هذِهِ أهوَنُ فی عَینی مِن عُراقِ خِنزیرٍ فی یدِ مَجذومٍ}}، نهج البلاغة، حکمت ۲۳۶.</ref>. | |||
در کتاب [[خصائص الأئمة (کتاب)|خصائص الأئمة]]{{عم}} آمده است: "[[علی]]{{ع}} روزی بر [[منبر]] [[کوفه]] فرمود: "چه کسی این [[شمشیر]] مرا میخرد؟ اگر نان یک [[شب]] را میداشتم، آن را نمیفروختم" و این در حالی بود که غلهای که به او میرسید، در یک سال به [[چهل]] هزار [[دینار]] بالغ میشد<ref>خصائص الأئمة{{عم}}: {{متن حدیث|قالَ [عَلِی]{{ع}} یوماً عَلی مِنبَرِ الکوفَةِ: «مَن یشتَری مِنی سَیفی هذا، ولَو أن لی قوتُ لَیلَةٍ ما بِعتُهُ»، وغَلةُ صَدَقَتِهِ تَشتَمِلُ حینَئِذٍ عَلی أربَعینَ ألفَ دینارٍ فی کل سَنَةٍ}}، خصائص الأئمة{{عم}}، ص ۷۹.</ref>. | |||
=== [[بخشندگی]] === | |||
[[پیامبر خدا]]{{صل}} در [[وصف]] [[علی]]{{ع}} فرمودند: "این دریای خروشان و [[خورشید]] برآمده، در [[بخشش]]، از فراتْ بخشندهتر است و [[دل]] گشادهتر از [[دنیا]]. هر کس او را [[دشمن]] بدارد، [[لعنت خدا]] بر او باد!"<ref>{{متن حدیث|رسول الله{{صل}}- فی وَصفِ عَلِی{{ع}}-: هذَا البَحرُ الزاخِرُ، هذَا الشمسُ الطالِعَةُ، أسخی مِنَ الفُراتِ کفاً، وأوسَعُ مِنَ الدنیا قَلباً، فَمَن أبغَضَهُ فَعَلَیهِ لَعنَةُ اللهِ}}، مائة منقبة، ص ۵۵، ح ۱۲.</ref> | |||
[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "[[امیر مؤمنان]] از دستْرنج و [[مال]] خویش، هزار برده را [[آزاد]] کرد"<ref>{{متن حدیث|الإمام الصادق{{ع}}: إن أمیرَ المُؤمِنینَ{{ع}} أعتَقَ ألفَ مَملوک مِن مالِهِ وکد یدِهِ}}، الکافی، ج ۵، ص ۷۴، ح ۲.</ref>. | |||
در کتاب [[ربیع الأبرار (کتاب)|ربیع الأبرار]]، [[کوفی]] به [[نقل]] از [[محمد بن حنفیه]] آمده است: "پدرم ([[علی]]{{ع}}) شبانگاه، [[قنبر]] را صدا میزد و آرد و خرما بر دوشش مینهاد و به درِ خانههایی که میشناخت، میرفت و کسی را از آن [[آگاه]] نمیکرد. به وی گفتم: پدرم! چرا این [[اموال]] را در طول روز (علنی) به آنان نمیدهی؟ فرمود: "پسرم! [[صدقه]] مخفی، [[خشم]] [[پروردگار]] را خاموش میکند"<ref>ربیع الأبرار، ج ۲، ص ۱۴۸.</ref>. | |||
=== [[فروتنی]] با وجود بزرگی === | |||
در کتاب [[فضائل الصحابة (کتاب)|فضائل الصحابة]]، [[ابن حنبل]] به [[نقل]] از زادان آمده است: "[[علی بن ابی طالب]] را دیدم که بند کفشهایی در دست میگرفت، در بازارها قدم میزد و به افراد [ی که بند کفششان پاره شده بود]، بند میداد<ref>در متن حدیث، «شسع» آمده که مراد، بندی است که قسمت رویه نعلهای عربی را تشکیل میداد وظاهراً امر متعارفی بوده که بندها پاره و کفشها غیر قابل استفاده میشدهاند. (م)</ref>، راه گم کرده را [[راهنمایی]] میکرد و باربر را در حمل بار، [[یاری]] میرساند و این [[آیه]] [[قرآن]] را میخواند: "آن سرای [[آخرت]] را برای کسانی قرار میدهیم که در [[زمین]]، خواستار [[برتری]] و [[فساد]] نیستند، و فرجام [خوش]، از آنِ [[پرهیزگاران]] است" و میفرمود: "این [[آیه]] درباره [[حاکمان]] و [[مردمان]] صاحب [[قدرت]]، نازل شده است"<ref>فضائل الصحابة، ابن حنبل، ج ۲، ص ۶۲۱، ح ۱۰۶۴.</ref>. | |||
=== [[جمع بین اضداد]] === | |||
در کتاب [[نهج البلاغة]] درباره [[امام علی]]{{ع}} آمده است: "از شگفتیهای وی که منحصر به اوست و کسی در آن مشارکت ندارد، سخنان وی درباره [[زهد]] و [[پند]] و [[تذکر]] و [[موعظه]] است. اگر شخصِ دقیق در آنها دقت کند و متفکری در آنها بیندیشد و فارغ از این باشد که این [[کلام]]، سخن فردی چون اوست که از عظمتِ [[قدر]] و [[نفوذ]] [[فرمان]] و [[فرمانروایی]] برخوردار است، [[تردید]] نخواهد کرد که [[کلام]]، از آنِ فردی است که جز از [[زهد]]، بهرهای ندارد و به غیر از [[عبادت]]، به کاری نمیپردازد، به گوشه خانهای خزیده و یا به دلِ کوهها [[پناه]] بُرده و جز ناله خویش را نمیشنود و غیر از خودش را نمیبیند و بعید است [[باور]] کند این [[کلام]]، سخن کسی است که با [[شمشیر]] آهیخته در میدان [[جنگ]] گام مینهد، سرها را از تن جدا میکند و با دلیران درگیر میشود، و در حالی که از شمشیرش خونْ روان است و [[خون]] کشتهشدگان از آن میچکد، از میدان بر میگردد و با این حال، زاهدِ زاهدان و عارفِ [[عارفان]] است. و این از فضیلتهای شگفت و ویژگیهای ظریف اوست که ویژگیهای متضاد را در خویشتن جمع میکند و خصایص پراکنده را گِرد میآورد<ref>نهج البلاغة، مقدمه، ص ۳۵.</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۶۹۲-۶۹۷.</ref> | |||
==مکتب اخلاقی امیرالمؤمنین {{ع}}== | ==مکتب اخلاقی امیرالمؤمنین {{ع}}== |