پرش به محتوا

اسلام در معارف و سیره رضوی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'افراط و تفریط' به 'افراط و تفریط'
برچسب: واگردانی دستی
جز (جایگزینی متن - 'افراط و تفریط' به 'افراط و تفریط')
خط ۴۱: خط ۴۱:
[[اعتدال]] مورد نظر این [[آیه]] نقطۀ تلاقی [[هدایت]] و [[فطرت]] [[الهی]] در [[حق]] [[انسان]] است. سرّ اینکه [[قرآن کریم]]، [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} را حنیفِ [[مسلمان]] می‌داند و او را از [[یهودی]] و [[مسیحی]] و [[مشرک]] بودن مبرا می‌داند {{متن قرآن|مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}} <ref>«ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درست‌آیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود» سوره آل عمران، آیه ۶۷.</ref> همین مطلب است. جالب توجه این است که [[اهل]] لغت معتقدند تعبیر "حنیف" که در [[قرآن]] مکرر برای اشاره به [[آیین]] [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} استفاده شده است {{متن قرآن|وَقَالُوا كُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref> «و گفتند: یهودی یا مسیحی باشید تا راه یابید؛ بگو: (خیر) بلکه ما بر آیین ابراهیم درست‌آیین هستیم و او از مشرکان نبود» سوره بقره، آیه ۱۳۵.</ref>؛ {{متن قرآن|مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درست‌آیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود» سوره آل عمران، آیه ۶۷</ref>؛ {{متن قرآن|قُلْ صَدَقَ اللَّهُ فَاتَّبِعُوا مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«بگو خداوند راست فرموده است؛ بنابراین از آیین ابراهیم درست‌آیین پیروی کنید و او از مشرکان نبود» سوره آل عمران، آیه ۹۵</ref>؛ {{متن قرآن|وَمَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا}}<ref>«و بهدین‌تر از آن کس که روی (دل) خویش به (سوی) خداوند نهد در حالی که نکوکار باشد و از آیین ابراهیم درست‌آیین پیروی کند، کیست؟ و خداوند، ابراهیم را دوست (خود) گرفت» سوره نساء، آیه ۱۲۵</ref>؛ {{متن قرآن|إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«من با درستی آیین روی خویش به سوی کسی آورده‌ام که آسمان‌ها و زمین را آفریده است و من از مشرکان نیستم» سوره انعام، آیه ۷۹.</ref>، به معنای [[اعتدال]] است و [[دین]] ایشان را از آن رو "حنیف" نامیده‌اند که در [[مقام عمل]]، مشی [[اعتدالی]] داشته و از هر [[افراط]] و تفریطی [[پرهیز]] می‌کرده است<ref>التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۲، ص۲۹۵.</ref>.<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[اسلام - کمپانی زارع (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]]، ج۲، ص ۲۰۲.</ref>
[[اعتدال]] مورد نظر این [[آیه]] نقطۀ تلاقی [[هدایت]] و [[فطرت]] [[الهی]] در [[حق]] [[انسان]] است. سرّ اینکه [[قرآن کریم]]، [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} را حنیفِ [[مسلمان]] می‌داند و او را از [[یهودی]] و [[مسیحی]] و [[مشرک]] بودن مبرا می‌داند {{متن قرآن|مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}} <ref>«ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درست‌آیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود» سوره آل عمران، آیه ۶۷.</ref> همین مطلب است. جالب توجه این است که [[اهل]] لغت معتقدند تعبیر "حنیف" که در [[قرآن]] مکرر برای اشاره به [[آیین]] [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} استفاده شده است {{متن قرآن|وَقَالُوا كُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref> «و گفتند: یهودی یا مسیحی باشید تا راه یابید؛ بگو: (خیر) بلکه ما بر آیین ابراهیم درست‌آیین هستیم و او از مشرکان نبود» سوره بقره، آیه ۱۳۵.</ref>؛ {{متن قرآن|مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درست‌آیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود» سوره آل عمران، آیه ۶۷</ref>؛ {{متن قرآن|قُلْ صَدَقَ اللَّهُ فَاتَّبِعُوا مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«بگو خداوند راست فرموده است؛ بنابراین از آیین ابراهیم درست‌آیین پیروی کنید و او از مشرکان نبود» سوره آل عمران، آیه ۹۵</ref>؛ {{متن قرآن|وَمَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا}}<ref>«و بهدین‌تر از آن کس که روی (دل) خویش به (سوی) خداوند نهد در حالی که نکوکار باشد و از آیین ابراهیم درست‌آیین پیروی کند، کیست؟ و خداوند، ابراهیم را دوست (خود) گرفت» سوره نساء، آیه ۱۲۵</ref>؛ {{متن قرآن|إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«من با درستی آیین روی خویش به سوی کسی آورده‌ام که آسمان‌ها و زمین را آفریده است و من از مشرکان نیستم» سوره انعام، آیه ۷۹.</ref>، به معنای [[اعتدال]] است و [[دین]] ایشان را از آن رو "حنیف" نامیده‌اند که در [[مقام عمل]]، مشی [[اعتدالی]] داشته و از هر [[افراط]] و تفریطی [[پرهیز]] می‌کرده است<ref>التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۲، ص۲۹۵.</ref>.<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[اسلام - کمپانی زارع (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]]، ج۲، ص ۲۰۲.</ref>


در [[قرآن]] نیز وقتی سخن از [[دین حنیف]] [[ابراهیم]]{{ع}} مطرح می‌شود، [[خداوند]] از مطابقت این [[دین]] با [[فطرت انسان]] [[سخن]] می‌گوید {{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref> «بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره روم، آیه ۳۰.</ref>. روایت‌های مختلفی از [[امام رضا]]{{ع}} منقول است که در آنها به [[ضرورت]] رعایت [[اعتدال]] و [[پرهیز]] از [[افراط و تفریط]] در امور مختلف [[دستور]] داده است <ref>تفسیر القمی، ج۱، ص۲۱۸؛ الخصال، ص۵۴.</ref>.<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[اسلام - کمپانی زارع (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]]، ج۲، ص ۲۰۱.</ref>
در [[قرآن]] نیز وقتی سخن از [[دین حنیف]] [[ابراهیم]]{{ع}} مطرح می‌شود، [[خداوند]] از مطابقت این [[دین]] با [[فطرت انسان]] [[سخن]] می‌گوید {{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref> «بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره روم، آیه ۳۰.</ref>. روایت‌های مختلفی از [[امام رضا]]{{ع}} منقول است که در آنها به [[ضرورت]] رعایت [[اعتدال]] و [[پرهیز]] از [[افراط]] و [[تفریط]] در امور مختلف [[دستور]] داده است <ref>تفسیر القمی، ج۱، ص۲۱۸؛ الخصال، ص۵۴.</ref>.<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[اسلام - کمپانی زارع (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]]، ج۲، ص ۲۰۱.</ref>


مطلب دیگری که در [[سخنان امام رضا]]{{ع}} در باب [[اسلام]] مورد توجه است، موضوع [[غربت]] [[اسلام]] است.[[امام]] ضمن [[حدیثی]] که از [[پیامبر]]{{صل}} [[نقل]] می‌کند به [[غربت]] [[اسلام]] در بدایت و نهایت کار اشاره می‌کند و می‌فرماید: [[اسلام]] با غریبی شروع شد و به زودی است که به [[غربت]] باز گردد، و خوشا به حال [[غریبان]]، و در نهایت [[حق]] به صاحبش باز خواهد گشت. مراد [[امام]] از [[غربت]] [[اسلام]] پس از [[پیامبر]]{{صل}}، تحریف‌های لفظی و معنوی‌ای است که از [[وفات]] ایشان در [[دین]] واقع شد و موجب آن شد که [[اسلام]] از آنچه مورد نظر [[شارع]] بود خارج شود. به ویژه که اسلام‌شناسان [[راستین]]، یعنی همان [[اهل‌بیت]]{{عم}}، از مواجهه با [[خلق]] و [[تعلیم]] و [[تهذیب]] آنان منع شدند و کار [[دین]] به دست جماعت‌هایی افتاد که اگر [[جاهل]] و [[خائن]] نبودند، دست‌کم ژرفای [[اسلام]] را [[درک]] نمی‌کردند و تنها به ابعادی می‌پرداختند که در حوزۀ [[دانش]] و علاقۀ خودشان بود. [[غربت]] اولیۀ [[اسلام]] نیز اشاره‌ای است به سال‌های پر [[رنج]] و حادثۀ [[مکه]] و به ویژه ایام حضور در [[شعب]] [[ابوطالب]] که سخن از [[اسلام]] تنها در محافل خصوصی کوچکی امکان داشت که جمع اندکی از اطرافیان [[پیامبر]]{{صل}} در آن حاضر بودند. [[اسلام]] تنها آن زمان از [[غربت]] خود بیرون می‌آید که [[جاهلان]] و خائنان، [[فهم]] و اجرای آن را در حد [[دانش]] اندک خود منحصر نکنند و این آب را از سرچشمۀ آن، یعنی [[خاندان عصمت]]، بردارند<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[اسلام - کمپانی زارع (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]]، ج۲، ص ۲۰۲.</ref>.
مطلب دیگری که در [[سخنان امام رضا]]{{ع}} در باب [[اسلام]] مورد توجه است، موضوع [[غربت]] [[اسلام]] است.[[امام]] ضمن [[حدیثی]] که از [[پیامبر]]{{صل}} [[نقل]] می‌کند به [[غربت]] [[اسلام]] در بدایت و نهایت کار اشاره می‌کند و می‌فرماید: [[اسلام]] با غریبی شروع شد و به زودی است که به [[غربت]] باز گردد، و خوشا به حال [[غریبان]]، و در نهایت [[حق]] به صاحبش باز خواهد گشت. مراد [[امام]] از [[غربت]] [[اسلام]] پس از [[پیامبر]]{{صل}}، تحریف‌های لفظی و معنوی‌ای است که از [[وفات]] ایشان در [[دین]] واقع شد و موجب آن شد که [[اسلام]] از آنچه مورد نظر [[شارع]] بود خارج شود. به ویژه که اسلام‌شناسان [[راستین]]، یعنی همان [[اهل‌بیت]]{{عم}}، از مواجهه با [[خلق]] و [[تعلیم]] و [[تهذیب]] آنان منع شدند و کار [[دین]] به دست جماعت‌هایی افتاد که اگر [[جاهل]] و [[خائن]] نبودند، دست‌کم ژرفای [[اسلام]] را [[درک]] نمی‌کردند و تنها به ابعادی می‌پرداختند که در حوزۀ [[دانش]] و علاقۀ خودشان بود. [[غربت]] اولیۀ [[اسلام]] نیز اشاره‌ای است به سال‌های پر [[رنج]] و حادثۀ [[مکه]] و به ویژه ایام حضور در [[شعب]] [[ابوطالب]] که سخن از [[اسلام]] تنها در محافل خصوصی کوچکی امکان داشت که جمع اندکی از اطرافیان [[پیامبر]]{{صل}} در آن حاضر بودند. [[اسلام]] تنها آن زمان از [[غربت]] خود بیرون می‌آید که [[جاهلان]] و خائنان، [[فهم]] و اجرای آن را در حد [[دانش]] اندک خود منحصر نکنند و این آب را از سرچشمۀ آن، یعنی [[خاندان عصمت]]، بردارند<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[اسلام - کمپانی زارع (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]]، ج۲، ص ۲۰۲.</ref>.
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش