مبارزه با حاکم جائر: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - ']]،' به '، [['
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{مدخلهای وابسته}} +{{مدخل وابسته}})) |
جز (جایگزینی متن - ']]،' به '، [[') |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
* یکی از مهمترین مسائل [[فقه سیاسی]] که از [[عصر ائمه]]{{عم}} مطرح بوده، چگونگی تعامل با حکومتهای جائر است. با توجه به دیدگاه [[شیعیان]] مبنی بر امامت [[بلافصل]] [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} و [[فرزندان رسول خدا]]{{صل}} و [[لزوم عصمت]] در [[امام]] جامعه و غصب [[حکومت]] که یکی از [[شئون امامت]] [[جامعه]] است، از سوی [[حاکمان]] جائر همواره این [[پرسش]] برای [[شیعیان]] مطرح بوده که [[وظیفه]] آنان در تعامل با [[حکومتها]] چیست؟ آنان هرچند در [[اقلیت]] بودند، اما با [[حکومت]] و [[شئون]] آن در [[ارتباط]] بودند و نمیتوانستند نسبت به آن بیتفاوت باشند. در بسیاری از [[امور اجتماعی]] و [[اقتصادی]] با [[حکومتها]] سر و کار داشتند. در دهها مسئله مرتبط با [[حکومت]]، مانند پرداخت [[زکات]] و [[خراج]]،[[ جهاد]]،[[ دفاع]] از [[مرزهای کشور اسلامی]]، [[قضاوت]] در [[نزاعها]] و [[اختلافها]] و... [[نیازمند]] روشن شدن [[تکالیف شرعی]] خود بودند. به همین جهت، به [[امام]] [[معصوم]] مراجعه میکردند و [[تکالیف]] خود را میپرسیدند. میتوان در یک نگاه کلی [[وظیفه]] [[شیعیان]] را در مصاف با حکومتهای [[جائر]] در دو [[تکلیف]] خلاصه کرد: ۱. [[قیام]] و [[مبارزه]]؛ ۲.[[ تقیه]] و [[حفظ]] [[هویت]] [[شیعیان]]»<ref> [[سید جواد ورعی|ورعی، سید جواد]]، [[درسنامه فقه سیاسی (کتاب)|درسنامه فقه سیاسی]]، ص107.</ref>. | * یکی از مهمترین مسائل [[فقه سیاسی]] که از [[عصر ائمه]]{{عم}} مطرح بوده، چگونگی تعامل با حکومتهای جائر است. با توجه به دیدگاه [[شیعیان]] مبنی بر امامت [[بلافصل]] [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} و [[فرزندان رسول خدا]]{{صل}} و [[لزوم عصمت]] در [[امام]] جامعه و غصب [[حکومت]] که یکی از [[شئون امامت]] [[جامعه]] است، از سوی [[حاکمان]] جائر همواره این [[پرسش]] برای [[شیعیان]] مطرح بوده که [[وظیفه]] آنان در تعامل با [[حکومتها]] چیست؟ آنان هرچند در [[اقلیت]] بودند، اما با [[حکومت]] و [[شئون]] آن در [[ارتباط]] بودند و نمیتوانستند نسبت به آن بیتفاوت باشند. در بسیاری از [[امور اجتماعی]] و [[اقتصادی]] با [[حکومتها]] سر و کار داشتند. در دهها مسئله مرتبط با [[حکومت]]، مانند پرداخت [[زکات]] و [[خراج]]، [[ جهاد]]، [[ دفاع]] از [[مرزهای کشور اسلامی]]، [[قضاوت]] در [[نزاعها]] و [[اختلافها]] و... [[نیازمند]] روشن شدن [[تکالیف شرعی]] خود بودند. به همین جهت، به [[امام]] [[معصوم]] مراجعه میکردند و [[تکالیف]] خود را میپرسیدند. میتوان در یک نگاه کلی [[وظیفه]] [[شیعیان]] را در مصاف با حکومتهای [[جائر]] در دو [[تکلیف]] خلاصه کرد: ۱. [[قیام]] و [[مبارزه]]؛ ۲.[[ تقیه]] و [[حفظ]] [[هویت]] [[شیعیان]]»<ref> [[سید جواد ورعی|ورعی، سید جواد]]، [[درسنامه فقه سیاسی (کتاب)|درسنامه فقه سیاسی]]، ص107.</ref>. | ||
==[[قیام]] و [[مبارزه]]== | ==[[قیام]] و [[مبارزه]]== | ||
* [[روایات]] متعددی از [[اهل بیت]] [[رسول خدا]]{{صل}} [[نقل]] شده که خلفای پس از [[پیامبر]] و [[حکومتهای اموی]] و [[حکومتهای عباسی|عباسی]] را [[غاصب حق]] [[جانشینان معصوم پیامبر]] شمرده، و در فرصتهای مناسب به تخطئه آنان میپرداختند. از اینرو، بسیاری از [[شیعیان]] که در طول [[تاریخ]] در [[اقلیت]] و غالباً تحت فشار [[حکومتها]] بودند، به [[فکر]] [[قیام]] و [[مبارزه با حکومتها]] بودهاند. قیام و [[مبارزه]] با حکومتهای [[جائر]] با [[هدف]] براندازی و جایگزین کردن [[حکومت]] مشروع، رویکرد گروههایی از [[شیعیان]] در مصاف با [[حکومتها]] بود؛ هر چند در [[مقام عمل]] امکان آن بسیار [[ضعیف]] بود. به همین جهت، بهرغم شیفتگی گروههایی از [[شیعیان]] به [[قیام]] و [[مبارزه]] و [[دستیابی به قدرت]] و گاه [[اعتراض]] به [[ائمه]] که چرا [[دست]] روی [[دست]] نهادهاید؟ ایشان حاضر به [[رهبری]] این [[قیامها]] نبودند و کمتر به [[تأیید]] آنان میپرداختند. | * [[روایات]] متعددی از [[اهل بیت]] [[رسول خدا]]{{صل}} [[نقل]] شده که خلفای پس از [[پیامبر]] و [[حکومتهای اموی]] و [[حکومتهای عباسی|عباسی]] را [[غاصب حق]] [[جانشینان معصوم پیامبر]] شمرده، و در فرصتهای مناسب به تخطئه آنان میپرداختند. از اینرو، بسیاری از [[شیعیان]] که در طول [[تاریخ]] در [[اقلیت]] و غالباً تحت فشار [[حکومتها]] بودند، به [[فکر]] [[قیام]] و [[مبارزه با حکومتها]] بودهاند. قیام و [[مبارزه]] با حکومتهای [[جائر]] با [[هدف]] براندازی و جایگزین کردن [[حکومت]] مشروع، رویکرد گروههایی از [[شیعیان]] در مصاف با [[حکومتها]] بود؛ هر چند در [[مقام عمل]] امکان آن بسیار [[ضعیف]] بود. به همین جهت، بهرغم شیفتگی گروههایی از [[شیعیان]] به [[قیام]] و [[مبارزه]] و [[دستیابی به قدرت]] و گاه [[اعتراض]] به [[ائمه]] که چرا [[دست]] روی [[دست]] نهادهاید؟ ایشان حاضر به [[رهبری]] این [[قیامها]] نبودند و کمتر به [[تأیید]] آنان میپرداختند. | ||
*تجربه [[حکومت علوی]] که با زیادهخواهی برخی از اصحاب، دشمنی بنیامیه، و عدم [[همراهی]] در حد [[انتظار]] [[مردم]] با [[امام]] و در نهایت به [[شهادت]] آن [[حضرت]] منتهی شد و تجربه تلخ [[حکومت]] [[امام مجتبی]]{{ع}} که با [[خیانت]] [[یاران]] آن [[حضرت]] در مصاف با [[امویان]] همراه بود و در نهایت به واگذاری [[حکومت]] به [[معاویة بن ابیسفیان]] منجر شد، و سرانجام [[قیام]] [[سیدالشهدا]]{{ع}} و [[همراهی]] نکردن [[مردم]]، آن هم در زمانی که [[مردمان]] بسیاری از [[اصحاب]] [[پیغمبر]] حضور داشتند، [[امامان]] دیگر را نسبت به [[آمادگی مردم]] برای [[قیام]] و [[مبارزه]] و [[ایثار]] [[جان]] و [[مال]] نه تنها دچار تردید کرد، بلکه به [[دلیل]] آشنایی کامل از وضعیت [[جامعه]]، نسبت به عدم [[آمادگی مردم]] برای این منظور [[اطمینان]] یافتند. از اینرو، خودشان به خاطر موقعیتی که داشتند، ورود به عرصه [[قیام]] و [[مبارزه]] را به [[مصلحت]] ندانستند و به علاقهمندان به [[قیام]] به [[رهبری امام]] [[روی خوش]] نشان نمیدادند، البته قیامکنندگان از [[شیعیان]] را هم تخطئه نمیکردند و در برخی از موارد به صورت غیر آشکار [[تأیید]] هم میکردند. آنان چون [[قیام]] و [[انقلاب]] را برای [[تشیع]] و [[پیروان]] خویش مفید نمیدانستند، برای [[حفظ]] کیان [[تشیع]] و [[هویت]] [[شیعیان]] راهکار دیگری را در پیش گرفته و به [[پیروان]] خود آموختند، راهکاری که دوران آن بس طولانی شد. بسا به صورت یک اصل ثابتی جلوه کرد، به گونهای که حتی در دوران طولانی [[غیبت]]، [[عالمان]] [[امت]] که [[مردم]] از آنان [[انتظار]] [[قیام]] و [[مبارزه]] علیه دولتهای [[جائر]] را داشتند، با وجود فراهم بودن شرایط، با این [[استدلال]] که قبل از [[قیام حضرت حجت]]، [[شیعیان]] [[وظیفه]] [[قیام]] و [[انقلاب]] ندارند یا عصر [[غیبت امام]] [[معصوم]] دورانِ [[تقیه]]،[[ سکوت]] و [[انتظار]] است، از ورود به عرصه [[قیام]] و [[مبارزه]] [[پرهیز]] داشتند. | *تجربه [[حکومت علوی]] که با زیادهخواهی برخی از اصحاب، دشمنی بنیامیه، و عدم [[همراهی]] در حد [[انتظار]] [[مردم]] با [[امام]] و در نهایت به [[شهادت]] آن [[حضرت]] منتهی شد و تجربه تلخ [[حکومت]] [[امام مجتبی]]{{ع}} که با [[خیانت]] [[یاران]] آن [[حضرت]] در مصاف با [[امویان]] همراه بود و در نهایت به واگذاری [[حکومت]] به [[معاویة بن ابیسفیان]] منجر شد، و سرانجام [[قیام]] [[سیدالشهدا]]{{ع}} و [[همراهی]] نکردن [[مردم]]، آن هم در زمانی که [[مردمان]] بسیاری از [[اصحاب]] [[پیغمبر]] حضور داشتند، [[امامان]] دیگر را نسبت به [[آمادگی مردم]] برای [[قیام]] و [[مبارزه]] و [[ایثار]] [[جان]] و [[مال]] نه تنها دچار تردید کرد، بلکه به [[دلیل]] آشنایی کامل از وضعیت [[جامعه]]، نسبت به عدم [[آمادگی مردم]] برای این منظور [[اطمینان]] یافتند. از اینرو، خودشان به خاطر موقعیتی که داشتند، ورود به عرصه [[قیام]] و [[مبارزه]] را به [[مصلحت]] ندانستند و به علاقهمندان به [[قیام]] به [[رهبری امام]] [[روی خوش]] نشان نمیدادند، البته قیامکنندگان از [[شیعیان]] را هم تخطئه نمیکردند و در برخی از موارد به صورت غیر آشکار [[تأیید]] هم میکردند. آنان چون [[قیام]] و [[انقلاب]] را برای [[تشیع]] و [[پیروان]] خویش مفید نمیدانستند، برای [[حفظ]] کیان [[تشیع]] و [[هویت]] [[شیعیان]] راهکار دیگری را در پیش گرفته و به [[پیروان]] خود آموختند، راهکاری که دوران آن بس طولانی شد. بسا به صورت یک اصل ثابتی جلوه کرد، به گونهای که حتی در دوران طولانی [[غیبت]]، [[عالمان]] [[امت]] که [[مردم]] از آنان [[انتظار]] [[قیام]] و [[مبارزه]] علیه دولتهای [[جائر]] را داشتند، با وجود فراهم بودن شرایط، با این [[استدلال]] که قبل از [[قیام حضرت حجت]]، [[شیعیان]] [[وظیفه]] [[قیام]] و [[انقلاب]] ندارند یا عصر [[غیبت امام]] [[معصوم]] دورانِ [[تقیه]]، [[ سکوت]] و [[انتظار]] است، از ورود به عرصه [[قیام]] و [[مبارزه]] [[پرهیز]] داشتند. | ||
===[[دلایل]] جواز یا [[وجوب]] [[قیام]]=== | ===[[دلایل]] جواز یا [[وجوب]] [[قیام]]=== | ||
*افزونبر [[آیات قرآن]] که [[دستور]] [[قیام]] فردی و جمعی صادر کرده، میفرماید: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى}}<ref>«بگو: تنها شما را به (سخن) یگانهای اندرز میدهم و آن اینکه: دو تن دو تن و تک تک برای خداوند قیام کنید» سوره سبأ، آیه ۴۶.</ref>. و اعتماد به ستمگران را [[نهی]] کرده، میفرماید: {{متن قرآن|وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ}}<ref>«و به ستمگران مگرایید که آتش (دوزخ) به شما رسد در حالی که شما را در برابر خداوند، سروری نباشد، آنگاه یاری نخواهید شد» سوره هود، آیه ۱۱۳.</ref>. و مراجعه به طاغوت در [[امور اجتماعی]] و حتی احقاق [[حق]] خویش، را [[سرزنش]] کرده و از [[عاقبت]] آن [[بیم]] داده، میفرماید: {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا}}<ref>«آیا به آن کسان ننگریستهای که گمان میبرند به آنچه به سوی تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است ایمان دارند (اما) بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند و شیطان سر آن دارد که آنان را به گمراهی ژرفی درافکند» سوره نساء، آیه ۶۰.</ref>. | *افزونبر [[آیات قرآن]] که [[دستور]] [[قیام]] فردی و جمعی صادر کرده، میفرماید: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى}}<ref>«بگو: تنها شما را به (سخن) یگانهای اندرز میدهم و آن اینکه: دو تن دو تن و تک تک برای خداوند قیام کنید» سوره سبأ، آیه ۴۶.</ref>. و اعتماد به ستمگران را [[نهی]] کرده، میفرماید: {{متن قرآن|وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ}}<ref>«و به ستمگران مگرایید که آتش (دوزخ) به شما رسد در حالی که شما را در برابر خداوند، سروری نباشد، آنگاه یاری نخواهید شد» سوره هود، آیه ۱۱۳.</ref>. و مراجعه به طاغوت در [[امور اجتماعی]] و حتی احقاق [[حق]] خویش، را [[سرزنش]] کرده و از [[عاقبت]] آن [[بیم]] داده، میفرماید: {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا}}<ref>«آیا به آن کسان ننگریستهای که گمان میبرند به آنچه به سوی تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است ایمان دارند (اما) بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند و شیطان سر آن دارد که آنان را به گمراهی ژرفی درافکند» سوره نساء، آیه ۶۰.</ref>. |