پرش به محتوا

فطحیه در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۷: خط ۱۷:
# [[عبدالله]] از دانشِ بایسته [[امامت]] بی‌نصیب بود و از این رو، روایتی درباره [[حلال]] و [[حرام]] از او [[روایت]] نکرده‌اند. چون پیروانش چیزی از او می‌پرسیدند، درمی‌ماند و پاسخ نمی‌داد<ref>فرق الشیعه‌، ۸۸.</ref>.  
# [[عبدالله]] از دانشِ بایسته [[امامت]] بی‌نصیب بود و از این رو، روایتی درباره [[حلال]] و [[حرام]] از او [[روایت]] نکرده‌اند. چون پیروانش چیزی از او می‌پرسیدند، درمی‌ماند و پاسخ نمی‌داد<ref>فرق الشیعه‌، ۸۸.</ref>.  
#[[عبدالله]] پس از [[پدر]]، بیش از هفتاد روز زنده نماند. او [[فرزند]] ذکوری نیز نداشت. این عوامل موجب گشت تا برخی [[شیعیان]] از همان آغاز، [[امامت]] او را برنتابند و نپذیرند. برخی دیگر از [[شیعیان]] نیز پس از [[مرگ]] [[عبدالله]] از [[عقیده]] خویش برگشتند و به [[امامت]] [[حضرت موسی بن جعفر]] {{ع}} گرویدند<ref>فرق و مذاهب کلامی‌، ۶۷.</ref>.<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۶۰.</ref>
#[[عبدالله]] پس از [[پدر]]، بیش از هفتاد روز زنده نماند. او [[فرزند]] ذکوری نیز نداشت. این عوامل موجب گشت تا برخی [[شیعیان]] از همان آغاز، [[امامت]] او را برنتابند و نپذیرند. برخی دیگر از [[شیعیان]] نیز پس از [[مرگ]] [[عبدالله]] از [[عقیده]] خویش برگشتند و به [[امامت]] [[حضرت موسی بن جعفر]] {{ع}} گرویدند<ref>فرق و مذاهب کلامی‌، ۶۷.</ref>.<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۶۰.</ref>
==افطحیه==
فرقه‌ای از [[شیعه]] که [[امامت]] را پس از [[امام صادق]]{{ع}}، [[حق فرزند]] بزرگ‌تر او (عبداللّه افطح) می‌‌دانند.افطح در لغت به کسی اطلاق می‌‌شود که دارای سر و یا پاهای پهن باشد <ref>مجمع البحرین، ج۳، ص۴۱۰؛ لسان العرب، ج۲، ص۵۴۵</ref> و از آنجا که عبداللّه دارای سر یا پای‌های پهن بود، وی را افطح و پیروانش را افطحیه یا [[فطحیه]] نامند <ref>فرق الشیعه، ص۷۸؛ رجال کشّی، ص۲۱۹ و مقالات الاسلامیین، ص۸۷</ref>.
برخی منابع وجه نام‌گذاری را، انتساب این فرقه به یکی از [[رهبران]] آن به نام [[عبداللّه بن فطیح کوفی]] می‌‌دانند <ref>الارشاد، ج۲، ص۲۱۱؛ فرق الشیعه، ص۷۸و رجال کشی، ص۲۱۹</ref>.
[[شیخ صدوق]]، فطحیه را به عنوان شَمَطیه معرفی می‌‌کند که از مدعیانِ امامت [[اسماعیل بن جعفر]]{{ع}} نیز بوده‌اند <ref>کمال الدین، ص۱۰۱</ref>. از آنجا که [[عمّار بن موسی ساباطی]] یکی از [[پیروان]] و سران این فرقه است، برخی از این فرقه به نام عمّاریه یاد کرده‌اند <ref>مقالات الاسلامیین، ص۱۰۲؛ الفرق بین الفرق، ص۶۲، التبصیر فی الدین، ص۳۸</ref>.
ولی این نام‌گذاری بی‌دلیل و یک نوع [[فرقه‌سازی]] است <ref>بحوث فی الملل والنحل، ۸/۳۶۹</ref>.
میان [[شیعیان]] [[عصر امام صادق]]{{ع}} مشهور بود که [[مقام امامت]] به پسر بزرگتر [[امام]]{{ع}} می‌‌رسد <ref>بحوث فی الملل والنحل، ۸، ص۷۸</ref>.
روی همین ضابطه، گروه اندکی که تصریح امام صادق{{ع}} به امامتِ [[امام کاظم]]{{ع}} را به خاطر سخت گیری‌های [[حکومت]] وقت نشنیده بودند، به امامتِ اسماعیل بن جعفر{{ع}} که در [[حیات]] [[پدر]] درگذشته بود، گرویدند، و از آنجا که هنگام [[شهادت امام صادق]]{{ع}} عبداللّه افطح فرزند بزرگ‌تر و [[مدعی امامت]] بود، گروهی دیگر به امامت او گرویدند <ref>فرق الشیعه، ص۷۷</ref> و [[حدیث]] منسوب به امام صادق{{ع}} را دست آویز خود کردند: امام کسی است که در جای من نشیند، مرا [[غسل]] داده کَفْن و دفْن کند و [[معتقد]] بودند که چنین شخصی عبداللّه افطح بوده است <ref>مقالات الاسلامیین، ص۸۷ و الملل والنحل، ج۱، ص۱۶۷</ref>.در پاسخ می‌‌توان گفت: روایتی که [[منصب امامت]] را حق فرزند بزرگ‌تر می‌‌داند، قید و شرطی نیز دارد، الإمامة تکون فی الأکبر ما لم تکن به عاهة، [[امامت]] از آن فرزند بزرگ‌تر است مادامی که در او آفت و [[کاستی]] نباشد <ref>العیون والمحاسن، ص۲۵۳ و مجالس شیخ مفید، ج ۲، ص۱۰۴</ref> و این در حالی است که منابع معتبر از [[نارضایتی]] [[امام صادق]]{{ع}} از عبداللّه و مشکل [[عقیدتی]] او خبر می‌‌دهد.
امام صادق{{ع}} عبداللّه را دارای [[مذهب]] [[مرجئه]] و [[عقیده]] [[فاسد]] اعلام و به او خطاب می‌‌کند: چرا مانند برادرت] [[موسی]]{{ع}} [نیستی به [[خدا]] [[سوگند]] که [[نور]] [[حقیقت]] را در پیشانی او می‌‌بینم <ref>الاعتقادات فی دین الإمامیّة، ج ۵، ص۱۱۳ و اصول کافی، ج۱، ص۳۱۰</ref>.
امام صادق{{ع}} او را [[غاصب]] [[مقام امامت]] خوانده و خبر [[مرگ]] زود هنگام او را به [[امام کاظم]]{{ع}} داده <ref>رجال کشی، ص۲۱۹و مقالات الاسلامیین، ص۸۸</ref> و از او [[برائت]] جسته است <ref>الاعتقادات، ج ۵، ص۱۱۳</ref>
اما [[روایت]] منسوب به امام صادق{{ع}} به فرض [[اثبات]] [[صحت]] و اینکه عبداللّه پس از [[شهادت امام صادق]]{{ع}} به جای او نشسته باشد، نمی‌تواند دلیلی بر امامت او باشد، چون نشستن در جای [[امام]]{{ع}} یعنی خلأ ناشی از فقدان او را پُر کند، به مسائل و [[مشکلات]] پاسخ دهد و در صورت نیاز کار [[خارق‌العاده]] انجام دهد، که عبداللّه از همه این امور [[ناتوان]] بود <ref>فرق الشیعه، نوبختی، ص۷۸ـ ۷۷؛ رجال کشی، ص۲۱۹و مقالات الاسلامیین، ص۸۷</ref>.
چنان که [[روایات معتبر]] ثابت می‌‌کند که [[غسل]] و کَفْن و دَفْن و [[نماز]] بر جنازه امام صادق{{ع}} را [[حضرت کاظم]]{{ع}} انجام داده است <ref>المناقب، ج ۴، ص۲۲۴ و بحوث فی الملل والنحل، ص۳۷۱</ref>.
از نقل [[نوبختی]] که شرح احوالِ [[فطحیه]] خلص را می‌‌دهد برمی آید که خود آنان اعتراف دارند که [[مراسم]] غسل را امام کاظم{{ع}} انجام داده است، و در [[مقام]] توجیه می‌‌گویند به اذنِ عبداللّه بوده است <ref>فرق الشیعه، ص۱۱۲</ref>.
پس از شهادت امام صادق{{ع}}، گروهی از [[شیعیان]]، نزد عبداللّه افطح پرسش‌هایی مطرح کردند و چون او را از پاسخ دهی [[ناتوان]] دیده و عقایدش را مخالف [[عقاید]] [[امام صادق]]{{ع}} یافتند، از او کناره گرفته و به [[حضرت]] [[امام کاظم]]{{ع}} گرویدند <ref>الاصول من الکافی، ج۱، ص۳۵۲ـ ۳۵۱؛ فرق الشیعه، ص۷۸؛ المقالات والفرق، اشعری، ص۸۷</ref>. امام کاظم{{ع}} نیز در [[مجلسی]] با انجام [[کرامت]] بطلان ادعای او را بر حاضران آشکار ساخت <ref>بحارالانوار، ج۴۷، ص۲۵۱ و ج۴۸، ص۶۷</ref>.
عبداللّه حدود هفتاد [[روز]] پس از [[شهادت امام صادق]]{{ع}} بدون داشتنِ پسری، از [[دنیا]] رفت و این امر موجب برگشت عده ای از [[معتقدان]] به [[امامت]] او، به جانب امام کاظم{{ع}} شد <ref>فرق الشیعه، ص۷۷</ref>. چون [[حدیثی]] در [[اختیار]] داشتند که می‌‌گفت: [[امام]] پس از [[امام حسن]]{{ع}} و [[امام حسین]]{{ع}}، در دو [[برادر]] جمع نخواهد شد <ref>المقالات والفرق، ص۸۷</ref>. اما شمار اندکی ضمن پذیرش [[امامت امام کاظم]]{{ع}} [[اعتقاد]] خود به امامت عبداللّه را نیز [[حفظ]] کرده وحدث مذکور را در موردی جاری دانستند که امام پیشین دارای پسری باشد و چون عبداللّه پسری به جای نگذاشت به اعتقاد آنان، امر امامت میان دو برادر عبداللّه و امام کاظم{{ع}} قابل جمع و بدون مانع است. <ref>رجال کشی، ص۲۱۹ و الملل والنحل، ص۷۱</ref>.
شمار بسیار اندکی از [[پذیرش امام]] کاظم{{ع}} خودداری و توهم کردند عبداللّه [[فرزندی]] به نام محمد داشته که به سوی [[خراسان]] رفته و همو [[قائم]] [[منتظر]] است <ref>المقالات والفرق، ص۸۸؛ الشیعة والتشیع، ص۳۳ و فرهنگ فرق، ص۶۶</ref>.
افطحیه به دو دلیل نحله و [[فرقه]] محسوب نمی‌شود:
الف: [[عقیده به امامت]] عبداللّه افطح ناشی از [[شبهه]] ای بود که به زودی زایل شد.
ب: این عده آراء و عقاید خاصی که مناسب فرقه باشد نداشتند و چنان که گذشت در [[زمان]] کوتاهی منقرض شدند <ref>بحوث فی الملل والنحل، ج ۸، ص۳۷۴؛ الشیعة والتشیع، ص۳۳ و معجم الفرق، ص۴۱</ref>.<ref>[[محمد ربیع درویشی|درویشی، محمد ربیع]]، [[افطحیه (مقاله)|مقاله «افطحیه»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]] ص ۳۶۸.</ref>
===افطحیه خُلَّص = فُطحیّه خُلَّص===
کسانی که [[منصب امامت]] را برای دو برادر، مادام که برادر بزرگ‌تر پسری به جا نگذارد، جایز می‌‌دانند و قایل به امامت [[جعفر بن علی]]{{ع}} برادر [[امام عسکری]]{{ع}} و منکر [[امامت حضرت مهدی]]{{ع}} هستند <ref>فرق الشیعه، ص۱۱۲؛ فرهنگ فرق، ص۳۵۳</ref>.
درباره [[ارتباط]] این گروه با افطحیه، از منابع برمی آید که [[عقیده]] مشهور [[شیعه]] بر اساس روایتی این بود که [[منصب امامت]] پس از [[امام حسن]]{{ع}} و [[امام حسین]]{{ع}} در دو [[برادر]] جمع نمی‌شود، وقتی عبداللّه افطح بدون بجا گذاشتن پسری از [[دنیا]] رفت گروهی از افطحیه ضمن [[اعتقاد به امامت]] عبداللّه به [[امامت]] [[حضرت کاظم]]{{ع}} به عنوان [[امام هشتم]] روی آوردند <ref>بحوث فی الملل والنحل، ج۸، ص۳۷۳</ref> و برای توجیه و تصحیح کار خود دست به [[ابتکار]] زده و گفتند: این [[حدیث]] در جایی است که برادر بزرگ‌تر [[امام]] پسری به جا بگذارد، اما در موردی که چنین نباشد مانعی در [[اجتماع]] منصب امامت در دو برادر نیست پس [[عقیده به امامت]] عبداللّه و برادرش حضرت کاظم{{ع}} [[بلا]] مانع است.
پس از افطحیه، گروه‌هایی آمدند که امر امامت را در دو برادر ثابت دانستند و برای توجیه عقیده خود، همان [[استدلال]] افطحیه را می‌‌آوردند که منابع از آنها به فطحیّه تعبیر کرده‌اند مانند سخن [[نوبختی]] در شرح حال فرقه‌هایی که پس از [[شهادت امام رضا]]{{ع}} پدید آمدند:
و گروهی به امامت [[احمد بن موسی بن جعفر]]{{ع}} [[برادر امام رضا]]{{ع}} گرویدند و مدعی شدند که [[امام کاظم]]{{ع}} به او و [[حضرت رضا]] [[وصیت]] منصب امامت کرده بود و این گروه به گفتار [[فطحیه]] روی آورده بودند. <ref>فرق الشیعه، ص۸۶ـ ۸۷؛ المقالات والفرق، ص۹۳</ref>
وی، در شرح حال سومین فرقه‌ای که پس از [[شهادت امام عسکری]]{{ع}} پدید آمد و [[معتقد]] بودند جعفر منصب امامت را از برادرش [[امام عسکری]]{{ع}} دریافت کرده است.
... این گروه به همان گفتار برخی فطحیه برگشتند، و با این که منکر امامت عبداللّه بودند، ولی به خاطر توجیه و تصحیح عقیده خود (امامت جعفر) [[اقرار]] کردند که امام کاظم{{ع}} امر امامت را از وصیت برادر (عبداللّه) دریافت کرده است، [[رهبر]] این گروه (قائلان به امامت جعفر) [[علی بن طاحی خزاز]] از [[متکلّمان]] [[اهل کوفه]] و مشهور به [[فطحیه]] بود <ref>فرق الشیعه، ص۹۹، المقالات والفرق، ص۱۱۰</ref>
[[نوبختی]]، در شرح حال سیزدهمین [[فرقه]] [[عصر حضرت مهدی]]{{ع}} که [[معتقد]] بودند [[منصب امامت]] از این روی به جعفر رسیده است که [[امام]] پیشین بدون به جا گذاشتن فرزند از [[دنیا]] رفته است و جعفر فرزند بزرگ‌تر نیز است، می‌‌گوید:
پس این گروه، فطحیه خلص‌اند، همان کسانی که امر [[امامت]] را در دو [[برادر]] مادام که برادر بزرگ‌تر بدون به جا گذاشتن فرزند از دنیا برود جایز می‌‌دانستند و امام نزد اینها [[جعفر بن علی]]{{ع}} است <ref>فرق الشیعه، ص۱۱۲ و المقالات والفرق، ص۱۱۱ـ ۱۱۲</ref>.
از آنچه گفته شد می‌‌توان نتیجه گرفت که؛ فطحیه خلص گروهی جداگانه و فرقه خاصی نیست، و رابطه استمراری با افطحیه ندارد، چون منابع خبر از انحلال و انعدام [[پیروان]] افطحیه در همان سال‌های نخستین می‌‌دهد و اگر گروهی در [[عصر امام رضا]]{{ع}} و یا [[حضرت مهدی]]{{ع}} به فطحیه متصف شده‌اند به خاطر بهره‌گیری آنان از [[ابتکار]] افطحیه مبنی بر تصحیح و توجیه امر امامت در دو برادر بوده است؛ لذا [[شهرستانی]] که با دقت احوال فرقه‌های عصر امام رضا{{ع}} و حضرت مهدی{{ع}} را نقل کرده سخنی از عنوان افطحیه یا فطحیه خلص به میان نیاورده است <ref>الملل والنحل، ج۱، ص۱۶۶ و ۱۷۱</ref>.<ref>[[محمد ربیع درویشی|درویشی، محمد ربیع]]، [[افطحیه (مقاله)|مقاله «افطحیه»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]] ص ۳۶۹.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۷۳٬۳۵۲

ویرایش