پرش به محتوا

اعزام مبلغ در سیره پیامبر خاتم: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-*[ +* [)
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\'\'\'\[\[(.*)\]\]\'\'\'(.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(206\,242\,\s299\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\sn...)
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-*[ +* [))
خط ۹: خط ۹:


==مقدمه==
==مقدمه==
*[[تبلیغ]]، در لغت به معنای رساندن [[پیام]] و خبر به مخاطب است و در اصطلاح، با توجه به مفاهیم [[آیات]] بلاغ<ref>{{متن قرآن| أُبَلِّغُكُمْ رِسَالاتِ رَبِّي وَأَنصَحُ لَكُمْ وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ}}؛ پیام‌های پروردگارم را به شما می‌رسانم و برای شما خیرخواهی می‌کنم و از (سوی) خداوند چیزهایی می‌دانم که شما نمی‌دانید؛ سوره اعراف، آیه: ۶۲ و {{متن قرآن|قَالَ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِندَ اللَّهِ وَأُبَلِّغُكُم مَّا أُرْسِلْتُ بِهِ وَلَكِنِّي أَرَاكُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ}}؛ گفت: این را تنها خداوند می‌داند و من آنچه را که بدان فرستاده شده‌ام به شما می‌رسانم اما شما را قومی نادان می‌بینم؛ سوره احقاف، آیه: ۲۳.</ref> و [[دعوت]]<ref>سوره نوح، آیه ۵؛ سوره یوسف، آیه ۱۰۸ و....</ref> شاید بتوان [[بهترین]] تعریف [[تبلیغ]] را چنین بیان کرد: "[[تبلیغ]]، عبارت است از: روش یا روش‌های مهم به هم پیوسته در قالب یک مجموعه برای بسیج‌کردن و جهت‌دادن به نیروهای فردی و [[اجتماعی]] از طریق نفوذ در شخصیت، افکار، [[عقاید]] و احساسات افراد برای رسیدن به یک [[هدف]] مشخص"<ref>رضا علی کرمی، روش تبلیغ، ص ۱۱.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۵۱.</ref>.
* [[تبلیغ]]، در لغت به معنای رساندن [[پیام]] و خبر به مخاطب است و در اصطلاح، با توجه به مفاهیم [[آیات]] بلاغ<ref>{{متن قرآن| أُبَلِّغُكُمْ رِسَالاتِ رَبِّي وَأَنصَحُ لَكُمْ وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ}}؛ پیام‌های پروردگارم را به شما می‌رسانم و برای شما خیرخواهی می‌کنم و از (سوی) خداوند چیزهایی می‌دانم که شما نمی‌دانید؛ سوره اعراف، آیه: ۶۲ و {{متن قرآن|قَالَ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِندَ اللَّهِ وَأُبَلِّغُكُم مَّا أُرْسِلْتُ بِهِ وَلَكِنِّي أَرَاكُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ}}؛ گفت: این را تنها خداوند می‌داند و من آنچه را که بدان فرستاده شده‌ام به شما می‌رسانم اما شما را قومی نادان می‌بینم؛ سوره احقاف، آیه: ۲۳.</ref> و [[دعوت]]<ref>سوره نوح، آیه ۵؛ سوره یوسف، آیه ۱۰۸ و....</ref> شاید بتوان [[بهترین]] تعریف [[تبلیغ]] را چنین بیان کرد: "[[تبلیغ]]، عبارت است از: روش یا روش‌های مهم به هم پیوسته در قالب یک مجموعه برای بسیج‌کردن و جهت‌دادن به نیروهای فردی و [[اجتماعی]] از طریق نفوذ در شخصیت، افکار، [[عقاید]] و احساسات افراد برای رسیدن به یک [[هدف]] مشخص"<ref>رضا علی کرمی، روش تبلیغ، ص ۱۱.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۵۱.</ref>.


==اهمیت [[تبلیغ]] در [[کلام پیامبر اکرم]]{{صل}} ‌==
==اهمیت [[تبلیغ]] در [[کلام پیامبر اکرم]]{{صل}} ‌==
*[[اسلام]]، [[دین]] خیر و [[سعادت]] و [[دین]] [[تبلیغ]] به سوی خیر و [[نیکی]] است. هر مسلمانی موظف به [[تبلیغ]] خوبی است؛ از این رو، [[پیامبر اسلام]] از همان ابتدای [[ظهور اسلام]]، به [[تبلیغ]] به‌طور خاص توجه داشت<ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۵۱.</ref>
* [[اسلام]]، [[دین]] خیر و [[سعادت]] و [[دین]] [[تبلیغ]] به سوی خیر و [[نیکی]] است. هر مسلمانی موظف به [[تبلیغ]] خوبی است؛ از این رو، [[پیامبر اسلام]] از همان ابتدای [[ظهور اسلام]]، به [[تبلیغ]] به‌طور خاص توجه داشت<ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۵۱.</ref>
*[[روایت]] ‌شده است که [[پیامبر]]{{صل}} به مردی که از ایشان سفارش خواست، فرمود: "به تو سفارش می‌کنم که چیزی را برای [[خدا]] شریک نگیری.... [[مردم]] را به [[اسلام]] فراخوانی و [[یقین]] داشته باش که در برابر هر [[اجابت]] کننده‌ای [[پاداش]] [[آزادی]] یک برده از [[فرزندان]] [[یعقوب]] داری"<ref>شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص ۱۸۸ و حسین بن سعید اهوازی، الزهد، ص ۲۰.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۵۱.</ref>
* [[روایت]] ‌شده است که [[پیامبر]]{{صل}} به مردی که از ایشان سفارش خواست، فرمود: "به تو سفارش می‌کنم که چیزی را برای [[خدا]] شریک نگیری.... [[مردم]] را به [[اسلام]] فراخوانی و [[یقین]] داشته باش که در برابر هر [[اجابت]] کننده‌ای [[پاداش]] [[آزادی]] یک برده از [[فرزندان]] [[یعقوب]] داری"<ref>شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص ۱۸۸ و حسین بن سعید اهوازی، الزهد، ص ۲۰.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۵۱.</ref>
*[[رسول خدا]]{{صل}} هر گاه دسته‌ای را به اطراف گسیل می‌داشت، به آنان می‌فرمود: "با [[مردم]] الفت بگیرید و به آنان [[فرصت]] دهید و تا آنان را به [[اسلام]] فرا نخوانده‌اید، بر آنان [[هجوم]] نبرید. به درستی که اگر خانواده‌ای روستانشین یا چادرنشین در دورترین نقطه [[زمین]] را [[مسلمان]] پیش من بیاورید، برایم [[دوست]] داشتنی‌تر و محبوب‌تر از آن است که مردانشان را بکشید و زنانشان را نزد من آورید"<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۳۴، ص ۴۵۰ و المتقی الهندی، کنز العمال، ج ۴، ص ۴۳۷.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۵۲.</ref>
* [[رسول خدا]]{{صل}} هر گاه دسته‌ای را به اطراف گسیل می‌داشت، به آنان می‌فرمود: "با [[مردم]] الفت بگیرید و به آنان [[فرصت]] دهید و تا آنان را به [[اسلام]] فرا نخوانده‌اید، بر آنان [[هجوم]] نبرید. به درستی که اگر خانواده‌ای روستانشین یا چادرنشین در دورترین نقطه [[زمین]] را [[مسلمان]] پیش من بیاورید، برایم [[دوست]] داشتنی‌تر و محبوب‌تر از آن است که مردانشان را بکشید و زنانشان را نزد من آورید"<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۳۴، ص ۴۵۰ و المتقی الهندی، کنز العمال، ج ۴، ص ۴۳۷.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۵۲.</ref>
*ایشان آن هنگام که [[علی]]{{ع}} را به [[یمن]] می‌فرستاد، به وی فرمود: "ای [[علی]]{{ع}}، اگر [[خداوند]] به دستان تو انسانی را [[هدایت]] کند، برای تو از آن‌چه [[خورشید]] بر آن تابیده و غروب کرده، بهتر است و برای توست [[ولایت]] او ای [[علی]]{{ع}}"<ref>کلینی، الکافی، ج ۵، ص ۲۸؛ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ۱۴۱ و ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج ۲، ص ۲۷۷.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۵۲.</ref>
*ایشان آن هنگام که [[علی]]{{ع}} را به [[یمن]] می‌فرستاد، به وی فرمود: "ای [[علی]]{{ع}}، اگر [[خداوند]] به دستان تو انسانی را [[هدایت]] کند، برای تو از آن‌چه [[خورشید]] بر آن تابیده و غروب کرده، بهتر است و برای توست [[ولایت]] او ای [[علی]]{{ع}}"<ref>کلینی، الکافی، ج ۵، ص ۲۸؛ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ۱۴۱ و ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج ۲، ص ۲۷۷.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۵۲.</ref>
خط ۲۰: خط ۲۰:
*مبلّغ، در [[اسلام]]، مقامی رفیع دارد. [[پیامبر]]{{صل}} علاوه بر [[تشویق]] [[مسلمانان]] به [[تبلیغ]] در ضمن سخنانی به درجات مبلّغان پرداخته است که در ادامه به نمونه‌هایی از سخنان ایشان اشاره می‌کنیم:‌ [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: "هر کس [[حدیثی]] را به امتم برساند که با آن سنتی را بر پا دارد یا بدعتی را درهم شکند، [[بهشت]] از آن او خواهد بود"<ref>تاج الدین شعیری، جامع الاخبار ، ۱۳۶۳ش، ص۱۸۱؛ شهید ثانی، منیة المرید، ص۳۷۱؛‌ جلال‌الدین سیوطی، الجامع الصغیر، ج۲، ص۵۶ و کنزالعمال، ج۱۰، ص۱۵۸.</ref>. ایشان اجر مبلّغان را هم‌ردیف انجام‌ دهنده آن عمل برشمرده، فرموده‌اند: "[[دعوت]] کننده‌ای نیست که به [[هدایت]] [[دعوت]] کند؛ مگر آنکه همسان با [[پاداش]] آن که از او [[پیروی]] می‌کند، [[پاداش]] خواهد داشت؛ بی‌آنکه چیزی از [[پاداش]] [[پیروی]] کنندگان کاسته شود"<ref>منیة المرید، ص۱۰۲؛ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۲، ص۳۹۷؛‌ مسلم نیشابوری، صحیح مسلم،‌ ج۸، ص۶۲ و ابن حبان، صحیح، ج۱، ص۳۱۸.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۵۲.</ref>
*مبلّغ، در [[اسلام]]، مقامی رفیع دارد. [[پیامبر]]{{صل}} علاوه بر [[تشویق]] [[مسلمانان]] به [[تبلیغ]] در ضمن سخنانی به درجات مبلّغان پرداخته است که در ادامه به نمونه‌هایی از سخنان ایشان اشاره می‌کنیم:‌ [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: "هر کس [[حدیثی]] را به امتم برساند که با آن سنتی را بر پا دارد یا بدعتی را درهم شکند، [[بهشت]] از آن او خواهد بود"<ref>تاج الدین شعیری، جامع الاخبار ، ۱۳۶۳ش، ص۱۸۱؛ شهید ثانی، منیة المرید، ص۳۷۱؛‌ جلال‌الدین سیوطی، الجامع الصغیر، ج۲، ص۵۶ و کنزالعمال، ج۱۰، ص۱۵۸.</ref>. ایشان اجر مبلّغان را هم‌ردیف انجام‌ دهنده آن عمل برشمرده، فرموده‌اند: "[[دعوت]] کننده‌ای نیست که به [[هدایت]] [[دعوت]] کند؛ مگر آنکه همسان با [[پاداش]] آن که از او [[پیروی]] می‌کند، [[پاداش]] خواهد داشت؛ بی‌آنکه چیزی از [[پاداش]] [[پیروی]] کنندگان کاسته شود"<ref>منیة المرید، ص۱۰۲؛ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۲، ص۳۹۷؛‌ مسلم نیشابوری، صحیح مسلم،‌ ج۸، ص۶۲ و ابن حبان، صحیح، ج۱، ص۳۱۸.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۵۲.</ref>
*آن [[حضرت]]، [[بهترین]] [[امت]] خود را کسی معرفی کرده است که [[مردم]] را به سوی [[خداوند متعال]] می‌خواند و [[بندگان خدا]] را با او [[دوست]] می‌سازد<ref>الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۶۱۵ و کنزالعمال، ج ۱۰، ص ۱۵۲.</ref> [[رسول خدا]]{{صل}} در [[حجة الوداع]] در [[مسجد خیف]]، ضمن خطبه‌ای برای [[مردم]] به اهمیت [[تبلیغ]] و [[جایگاه]] مبلّغ اشاره کرده، پس از [[حمد]] و [[ثنای الهی]] فرمود: "[[خداوند]] شاد کند کسی را چیزی از ما می‌شنود و آن را همان گونه که شنیده به دیگران می‌رساند. چه بسا شنونده‌ای که ظرفیتش از رساننده بیشتر است"<ref>الکافی، ج ۱، ص ۴۰۳؛ شیخ صدوق، الامالی، ص ۳۵۰؛ شیخ صدوق، الخصال، ج ۱، ص ۱۴۹؛ مسند احمد، ج ۴، ص ۸۰ و حاکم نیشابوری، المستدرک، ج۱، ص۸۷.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۵۳.</ref>
*آن [[حضرت]]، [[بهترین]] [[امت]] خود را کسی معرفی کرده است که [[مردم]] را به سوی [[خداوند متعال]] می‌خواند و [[بندگان خدا]] را با او [[دوست]] می‌سازد<ref>الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۶۱۵ و کنزالعمال، ج ۱۰، ص ۱۵۲.</ref> [[رسول خدا]]{{صل}} در [[حجة الوداع]] در [[مسجد خیف]]، ضمن خطبه‌ای برای [[مردم]] به اهمیت [[تبلیغ]] و [[جایگاه]] مبلّغ اشاره کرده، پس از [[حمد]] و [[ثنای الهی]] فرمود: "[[خداوند]] شاد کند کسی را چیزی از ما می‌شنود و آن را همان گونه که شنیده به دیگران می‌رساند. چه بسا شنونده‌ای که ظرفیتش از رساننده بیشتر است"<ref>الکافی، ج ۱، ص ۴۰۳؛ شیخ صدوق، الامالی، ص ۳۵۰؛ شیخ صدوق، الخصال، ج ۱، ص ۱۴۹؛ مسند احمد، ج ۴، ص ۸۰ و حاکم نیشابوری، المستدرک، ج۱، ص۸۷.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۵۳.</ref>
*[[روایت]] شده است، روزی [[پیامبر خدا]]{{صل}} فرمود: "خدایا! [[جانشینان]] مرا [[رحمت]] فرما!" پرسیده شد: "ای [[رسول خدا]]{{صل}} [[جانشینان]] شما چه کسانی‌اند؟" فرمود: "کسانی که پس از من می‌آیند و [[حدیث]] و [[سنت]] مرا [[روایت]] می‌کنند"<ref>جامع الاخبار، ص۱۸۱؛ ‌شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۱۸۰- ۱۸۱ و با اندکی اختلاف در : الهیثمی، مجمع الزوائد، ج ۱، ص ۱۲۶ و الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۲۳۴.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۵۳.</ref>
* [[روایت]] شده است، روزی [[پیامبر خدا]]{{صل}} فرمود: "خدایا! [[جانشینان]] مرا [[رحمت]] فرما!" پرسیده شد: "ای [[رسول خدا]]{{صل}} [[جانشینان]] شما چه کسانی‌اند؟" فرمود: "کسانی که پس از من می‌آیند و [[حدیث]] و [[سنت]] مرا [[روایت]] می‌کنند"<ref>جامع الاخبار، ص۱۸۱؛ ‌شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۱۸۰- ۱۸۱ و با اندکی اختلاف در : الهیثمی، مجمع الزوائد، ج ۱، ص ۱۲۶ و الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۲۳۴.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۵۳.</ref>


==اعزام مبلّغ در [[سیره نبوی]]{{صل}} ‌==
==اعزام مبلّغ در [[سیره نبوی]]{{صل}} ‌==
#'''پیش از [[هجرت]] :''' [[رسول خدا]]{{صل}} با وجود تمام مشکلات از اعزام مبلّغ به سایر ‌نقاط نیز غافل نبود و در فرصت‌های مناسب، افرادی را برای [[تبلیغ]] [[دین]] به مناطق مختلف می‌فرستاد. [[نقل]] شده است که روزی اسعد بن [[زراره]]، یکی از سران [[خزرج]] با دوستش، ذکوان بن [[قیس]] برای [[کمک]] گرفتن از [[قریش]]، علیه رقیب [[نظامی]] خود، [[اوس]]، به [[مکه]] وارد شد. او در ملاقاتی که با [[رسول خدا]]{{صل}} داشت، با شنیدن آیاتی از سوره انعام، [[مسلمان]] شد و از [[پیامبر]]{{صل}} خواست تا معلمی برای [[آموزش]] آنها به یثرب بفرستد. آن [[حضرت]] نیز [[جوانی]] بیست‌ساله به نام [[مصعب بن عمیر]] را به آنجا فرستاد. [[مصعب بن عمیر]] در [[یثرب]] به [[آموزش]] و [[تدریس]] و [[تبلیغ]] [[دین خدا]] پرداخت<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۳۸؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج ۹، ص ۴۰۷ و ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۳، ص ۸۷.</ref> و توانست عده زیادی از [[مردم]] یثرب را به [[دین اسلام]] فرا خواند. [[مردم مدینه]]، مصعب را "المقرئ" می‌خواندند<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج ۲، ص ۴۳۲ - ۴۳۳؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۲، ص ۳۵۷ و ابن هشام، السیرة النبویه، ج ۱، ص ۴۳۴.</ref> و نزد او [[قرآن]] [[تلاوت]] می‌کردند و مصعب به قرائت‌هایشان گوش می‌داد و خطاهایشان را [[اصلاح]] می‌کرد. [[هجرت]] [[جعفر بن ابی طالب]] و دیگر [[مسلمانان]] به [[حبشه]] را نیز می‌توان از مصادیق دیگر [[تبلیغ]] [[دین اسلام]] پیش از [[هجرت]] برشمرد که در [[سال پنجم بعثت]] صورت گرفت. این امر زمینه آشنایی حبشیان را با [[اسلام]] را فراهم آورد و بر اساس همین آشنایی بود که [[نجاشی]]، [[پادشاه]] [[حبشه]] در سال ششم [[هجرت]] در پی [[نامه]] [[رسول خدا]]{{صل}} [[اسلام]] آورد<ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۵۳-۱۵۴.</ref>
#'''پیش از [[هجرت]] :''' [[رسول خدا]]{{صل}} با وجود تمام مشکلات از اعزام مبلّغ به سایر ‌نقاط نیز غافل نبود و در فرصت‌های مناسب، افرادی را برای [[تبلیغ]] [[دین]] به مناطق مختلف می‌فرستاد. [[نقل]] شده است که روزی اسعد بن [[زراره]]، یکی از سران [[خزرج]] با دوستش، ذکوان بن [[قیس]] برای [[کمک]] گرفتن از [[قریش]]، علیه رقیب [[نظامی]] خود، [[اوس]]، به [[مکه]] وارد شد. او در ملاقاتی که با [[رسول خدا]]{{صل}} داشت، با شنیدن آیاتی از سوره انعام، [[مسلمان]] شد و از [[پیامبر]]{{صل}} خواست تا معلمی برای [[آموزش]] آنها به یثرب بفرستد. آن [[حضرت]] نیز [[جوانی]] بیست‌ساله به نام [[مصعب بن عمیر]] را به آنجا فرستاد. [[مصعب بن عمیر]] در [[یثرب]] به [[آموزش]] و [[تدریس]] و [[تبلیغ]] [[دین خدا]] پرداخت<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۳۸؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج ۹، ص ۴۰۷ و ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۳، ص ۸۷.</ref> و توانست عده زیادی از [[مردم]] یثرب را به [[دین اسلام]] فرا خواند. [[مردم مدینه]]، مصعب را "المقرئ" می‌خواندند<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج ۲، ص ۴۳۲ - ۴۳۳؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۲، ص ۳۵۷ و ابن هشام، السیرة النبویه، ج ۱، ص ۴۳۴.</ref> و نزد او [[قرآن]] [[تلاوت]] می‌کردند و مصعب به قرائت‌هایشان گوش می‌داد و خطاهایشان را [[اصلاح]] می‌کرد. [[هجرت]] [[جعفر بن ابی طالب]] و دیگر [[مسلمانان]] به [[حبشه]] را نیز می‌توان از مصادیق دیگر [[تبلیغ]] [[دین اسلام]] پیش از [[هجرت]] برشمرد که در [[سال پنجم بعثت]] صورت گرفت. این امر زمینه آشنایی حبشیان را با [[اسلام]] را فراهم آورد و بر اساس همین آشنایی بود که [[نجاشی]]، [[پادشاه]] [[حبشه]] در سال ششم [[هجرت]] در پی [[نامه]] [[رسول خدا]]{{صل}} [[اسلام]] آورد<ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۵۳-۱۵۴.</ref>
#'''پس از [[هجرت]] :''' در اوائل [[هجرت]]، [[طفیل بن عمرو دوسّی]]<ref>حمیدرضا شیخی، فرهنگ اعلام جغرافیایی - تاریخی در حدیث و سیره نبوی، ص ۱۷۳.</ref> - شاعر نامی [[عرب]] - به [[مدینه]] آمد. او با وجود بر حذر داشته شدن سران [[قبیله]] از تماس با [[رسول خدا]]{{صل}} با آن [[حضرت]] [[ملاقات]] کرد و به [[پیامبر]]{{صل}} [[ایمان]] آورد و سپس [[آمادگی]] خود را برای [[آموزش]] [[دین]] در میان قبیله‌اش اعلام کرد. [[رسول اکرم]]{{صل}} نیز پس از تعلیمات ساده، او را به سوی قبیله‌اش گسیل داشت و وی در آنجا چنان موفق عمل کرد که توانست افراد زیادی را به [[مسلمان]] سازد<ref>الطبقات الکبری، ج ۴، ص ۱۷۹ - ۱۸۱ و السیرة النبویه، ج ۱، ص ۳۸۲ - ۳۸۴.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۵۴.</ref>
#'''پس از [[هجرت]] :''' در اوائل [[هجرت]]، [[طفیل بن عمرو دوسّی]]<ref>حمیدرضا شیخی، فرهنگ اعلام جغرافیایی - تاریخی در حدیث و سیره نبوی، ص ۱۷۳.</ref> - شاعر نامی [[عرب]] - به [[مدینه]] آمد. او با وجود بر حذر داشته شدن سران [[قبیله]] از تماس با [[رسول خدا]]{{صل}} با آن [[حضرت]] [[ملاقات]] کرد و به [[پیامبر]]{{صل}} [[ایمان]] آورد و سپس [[آمادگی]] خود را برای [[آموزش]] [[دین]] در میان قبیله‌اش اعلام کرد. [[رسول اکرم]]{{صل}} نیز پس از تعلیمات ساده، او را به سوی قبیله‌اش گسیل داشت و وی در آنجا چنان موفق عمل کرد که توانست افراد زیادی را به [[مسلمان]] سازد<ref>الطبقات الکبری، ج ۴، ص ۱۷۹ - ۱۸۱ و السیرة النبویه، ج ۱، ص ۳۸۲ - ۳۸۴.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۵۴.</ref>
*[[پیامبر خدا]]{{صل}} پس از [[جنگ احد]] کوشید با اعزام گروه‌های تبلیغی به میان [[قبایل]]، [[قلوب]] [[قبایل]] بی‌طرف را به [[معارف]] [[اسلام]] جذاب کند؛ از این رو، مبلّغان ورزیده‌ای که [[حافظ]] [[قرآن]] بودند و به [[احکام]] و سخنان [[پیامبر]]{{صل}} [[آگاهی]] داشتند و می‌توانستند [[عقاید اسلامی]] را با روشن‌ترین بیان و واضح‌ترین روش به گوش [[مردم]] دوردست برسانند، برای [[تبلیغ]] [[دین]] به مناطقی گسیل داشت که منطقه نجد از این مناطق بود؛ اما [[توطئه]] [[دشمنان]] [[سرنوشت]] دردناکی را برای گروه‌های تبلیغی رقم زد. این واقعه، [[رسول خدا]]{{صل}} را بر آن داشت که تا فرا رسیدن فرصتی مناسب از ادامه این کار منصرف شود. شرح ماجرا چنین است.
* [[پیامبر خدا]]{{صل}} پس از [[جنگ احد]] کوشید با اعزام گروه‌های تبلیغی به میان [[قبایل]]، [[قلوب]] [[قبایل]] بی‌طرف را به [[معارف]] [[اسلام]] جذاب کند؛ از این رو، مبلّغان ورزیده‌ای که [[حافظ]] [[قرآن]] بودند و به [[احکام]] و سخنان [[پیامبر]]{{صل}} [[آگاهی]] داشتند و می‌توانستند [[عقاید اسلامی]] را با روشن‌ترین بیان و واضح‌ترین روش به گوش [[مردم]] دوردست برسانند، برای [[تبلیغ]] [[دین]] به مناطقی گسیل داشت که منطقه نجد از این مناطق بود؛ اما [[توطئه]] [[دشمنان]] [[سرنوشت]] دردناکی را برای گروه‌های تبلیغی رقم زد. این واقعه، [[رسول خدا]]{{صل}} را بر آن داشت که تا فرا رسیدن فرصتی مناسب از ادامه این کار منصرف شود. شرح ماجرا چنین است.


==واقعه رجیع<ref>رجیع، آبی که امروزه به نام وطیه، شهور است و در هفتاد کیلومتری شمال مدینه در شرق عسقلان قرار دارد. (فرهنگ اعلام جغرافیایی - تاریخی در حدیث و سیره نبوی، ص۱۷۳)</ref>‌==  
==واقعه رجیع<ref>رجیع، آبی که امروزه به نام وطیه، شهور است و در هفتاد کیلومتری شمال مدینه در شرق عسقلان قرار دارد. (فرهنگ اعلام جغرافیایی - تاریخی در حدیث و سیره نبوی، ص۱۷۳)</ref>‌==  
خط ۳۷: خط ۳۷:


==اعلام جهانی [[دین]] اسلام‌==
==اعلام جهانی [[دین]] اسلام‌==
*[[پیامبر اکرم]]{{صل}} به تصریح [[قرآن]] {{متن قرآن|رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ}}<ref>«رحمتی برای جهانیان» سوره انبیاء، آیه ۱۰۷.</ref> و {{متن قرآن|خَاتَمَ النَّبِيِّينَ}}<ref>«واپسین پیامبران» سوره احزاب، آیه ۴۰.</ref> بود. [[دین]] ایشان هم ویژه [[جزیرة العرب]] نبود؛ بلکه برای همه [[مردم]] [[دنیا]] بود؛ از این رو، [[رسول خدا]]{{صل}} در فرصتی که پس از [[صلح حدیبیه]] پیش آمد، به [[تبلیغ]] [[اسلام]] در مقیاس جهانی پرداخت<ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۵۷.</ref>
* [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به تصریح [[قرآن]] {{متن قرآن|رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ}}<ref>«رحمتی برای جهانیان» سوره انبیاء، آیه ۱۰۷.</ref> و {{متن قرآن|خَاتَمَ النَّبِيِّينَ}}<ref>«واپسین پیامبران» سوره احزاب، آیه ۴۰.</ref> بود. [[دین]] ایشان هم ویژه [[جزیرة العرب]] نبود؛ بلکه برای همه [[مردم]] [[دنیا]] بود؛ از این رو، [[رسول خدا]]{{صل}} در فرصتی که پس از [[صلح حدیبیه]] پیش آمد، به [[تبلیغ]] [[اسلام]] در مقیاس جهانی پرداخت<ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۵۷.</ref>
*آن [[حضرت]] در اواخر سال [[ششم هجری]]<ref>تاریخ خلیفه، ص۳۵؛ تاریخ الطبری، ج ۲، ص ۶۴۴؛ الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۹۸ و السیرة النبویه، ج ۲، ص۶۰۶.</ref> و طبق برخی اقوال در اوائل سال هفتم هجری<ref>صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد، ج۱۱، ص۳۴۴؛ الانساب الاشراف، ج ۱، ص ۲۸۶ و علی بن حسین مسعودی، التنبیه و الاشراف، ص۲۲۵.</ref> با تنظیم و ارسال نامه‌هایی به سوی [[حکام]] و [[امیران]] کشورها و نواحی مختلف مانند هرقل، امپراتوری [[روم]] شرقی؛ [[خسرو پرویز]]، [[پادشاه ایران]]؛ [[نجاشی]]، [[پادشاه]] [[حبشه]]؛ مقوقس، [[حاکم مصر]]؛ هوذة بن [[علی]]، [[حاکم]] یمامه؛ منذر بن ساوی، [[حاکم]] [[بحرین]] و عمان و حارث بن ابی ثمر [[حاکم]] غسان، آنان را به [[دین اسلام]] فراخواند<ref>السیرة النبویه، ج ۲، ص ۶۰۷؛ تاریخ الطبری، ج ۲، ص ۶۴۴، التنبیه و الاشراف، ص ۲۲۵ - ۲۲۷ و تاریخ خلیفه، ص ۳۵.</ref> و با این کار، [[رسالت]] جهانی خویش را به جهانیان اعلام کرد<ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۵۷-۱۵۸.</ref>
*آن [[حضرت]] در اواخر سال [[ششم هجری]]<ref>تاریخ خلیفه، ص۳۵؛ تاریخ الطبری، ج ۲، ص ۶۴۴؛ الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۹۸ و السیرة النبویه، ج ۲، ص۶۰۶.</ref> و طبق برخی اقوال در اوائل سال هفتم هجری<ref>صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد، ج۱۱، ص۳۴۴؛ الانساب الاشراف، ج ۱، ص ۲۸۶ و علی بن حسین مسعودی، التنبیه و الاشراف، ص۲۲۵.</ref> با تنظیم و ارسال نامه‌هایی به سوی [[حکام]] و [[امیران]] کشورها و نواحی مختلف مانند هرقل، امپراتوری [[روم]] شرقی؛ [[خسرو پرویز]]، [[پادشاه ایران]]؛ [[نجاشی]]، [[پادشاه]] [[حبشه]]؛ مقوقس، [[حاکم مصر]]؛ هوذة بن [[علی]]، [[حاکم]] یمامه؛ منذر بن ساوی، [[حاکم]] [[بحرین]] و عمان و حارث بن ابی ثمر [[حاکم]] غسان، آنان را به [[دین اسلام]] فراخواند<ref>السیرة النبویه، ج ۲، ص ۶۰۷؛ تاریخ الطبری، ج ۲، ص ۶۴۴، التنبیه و الاشراف، ص ۲۲۵ - ۲۲۷ و تاریخ خلیفه، ص ۳۵.</ref> و با این کار، [[رسالت]] جهانی خویش را به جهانیان اعلام کرد<ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۵۷-۱۵۸.</ref>


۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش