عصمت امام در حدیث: تفاوت میان نسخهها
←ادله اثبات عصمت
خط ۱۴۸: | خط ۱۴۸: | ||
# احادیثی که تصریح به اصطلاح «عصمت» و [[پاکی]] از گناه و [[خطا]] دارند. | # احادیثی که تصریح به اصطلاح «عصمت» و [[پاکی]] از گناه و [[خطا]] دارند. | ||
=== [[حدیث ثقلین]] === | ==== [[حدیث ثقلین]] ==== | ||
یکی از مهمترین [[ادلۀ روایی]] در مورد [[برتری]] و [[حقانیت اهل بیت]]{{ع}}، [[حدیث]] "[[ثقلین]]" است که مورد [[پذیرش]] [[دانشمندان شیعه]] و [[سنی]] بوده و به [[کثرت]] آن را [[نقل]] کرده اند<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۲۵</ref>. [[پیامبر اسلام]]{{صل}} در این حدیث میفرمایند: {{متن حدیث|إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ أَمَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی فَإِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْض}}.<ref>«من از بین شما میروم و دو چیز گران بها و [[ارزشمند]] از خودم به یادگار میگذارم، یکی [[کتاب خدا]] و دیگری عترتم را و مادامی که به هر دو آنها [[متوسل]] شوید هرگز [[گمراه]] نخواهید شد» بصائرالدرجات، ج ۱، ص ۴۱۳؛ سنن الترمذی، ج ۵، ص ۶۶۳، ح ۳۷۸۸ و....</ref>. | یکی از مهمترین [[ادلۀ روایی]] در مورد [[برتری]] و [[حقانیت اهل بیت]]{{ع}}، [[حدیث]] "[[ثقلین]]" است که مورد [[پذیرش]] [[دانشمندان شیعه]] و [[سنی]] بوده و به [[کثرت]] آن را [[نقل]] کرده اند<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۲۵</ref>. [[پیامبر اسلام]]{{صل}} در این حدیث میفرمایند: {{متن حدیث|إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ أَمَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی فَإِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْض}}.<ref>«من از بین شما میروم و دو چیز گران بها و [[ارزشمند]] از خودم به یادگار میگذارم، یکی [[کتاب خدا]] و دیگری عترتم را و مادامی که به هر دو آنها [[متوسل]] شوید هرگز [[گمراه]] نخواهید شد» بصائرالدرجات، ج ۱، ص ۴۱۳؛ سنن الترمذی، ج ۵، ص ۶۶۳، ح ۳۷۸۸ و....</ref>. | ||
==== بررسی متنی ==== | ===== بررسی متنی ===== | ||
ثقلین به معنای هر آن چیزی است که ارزشمند، نفیس و سنگین باشد. [[ثَقَلین]]، یا ثِقلین یعنی دو چیز ارزشمند و [[عظیم]]<ref>ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۷۹ و فرهنگنامه دینی، ص۱۴. </ref> و مراد از [[عترت]] [[اهل بیت]] و اخص [[نزدیکان]] [[پیامبر]]{{صل}} است. به [[قرآن]] [[ثقل اکبر]] و به [[عترت پیامبر]] [[ثقل اصغر]] میگویند، چنانکه در روایتی [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} به [[کمیل]] فرمودند: «ای کمیل ما ثقل اصغر و قرآن ثقل اکبر است»<ref>اهل البیت فی الکتاب و السّنه، ص ۱۲۰ به نقل از بشارة المصطفی، ص ۲۹. نیز ر. ک: عترت، ثقل کبیر، کمالی دزفولی.</ref> <ref>ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۷۹ و فرهنگنامه دینی، ص۱۴؛ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۱۱۰؛ شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۶۴- ۶۶.</ref> | ثقلین به معنای هر آن چیزی است که ارزشمند، نفیس و سنگین باشد. [[ثَقَلین]]، یا ثِقلین یعنی دو چیز ارزشمند و [[عظیم]]<ref>ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۷۹ و فرهنگنامه دینی، ص۱۴. </ref> و مراد از [[عترت]] [[اهل بیت]] و اخص [[نزدیکان]] [[پیامبر]]{{صل}} است. به [[قرآن]] [[ثقل اکبر]] و به [[عترت پیامبر]] [[ثقل اصغر]] میگویند، چنانکه در روایتی [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} به [[کمیل]] فرمودند: «ای کمیل ما ثقل اصغر و قرآن ثقل اکبر است»<ref>اهل البیت فی الکتاب و السّنه، ص ۱۲۰ به نقل از بشارة المصطفی، ص ۲۹. نیز ر. ک: عترت، ثقل کبیر، کمالی دزفولی.</ref> <ref>ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۷۹ و فرهنگنامه دینی، ص۱۴؛ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۱۱۰؛ شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۶۴- ۶۶.</ref> | ||
==== بررسی سندی ==== | ===== بررسی سندی ===== | ||
[[شیعه]] و [[سنی]] در منابع معتبر به صورت [[متواتر]] [[نقل]] کردهاند [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به صورت مکرر و در مواضع متعدد و با الفاظ گوناگون حدیث ثقلین را بیان کرده است به طوری که [[محدثان]] شیعه در [[تواتر]] آن [[اجماع]] دارند و با هشتاد و دو سند از طریق [[ائمۀ اطهار]] آن را ذکر کرده اند<ref>اعیان الشیعة، ج۱، ص۳۷۰ ـ ۳۱۰.</ref>؛ همچنین محدثان [[اهل سنت]] هم به صحت آن تصریح کردهاند، برای نمونه: [[حاکم نیشابوری]]، [[ابن حجر]] مکی، [[نور]] الدین [[هیثمی]]، ۳۴ نفر از [[اصحاب]]<ref>کسانی که در حال اسلام ملاقات با پیامبر داشتند. </ref> و ۱۹ نفر از [[تابعین]]<ref>کسانی که با اصحاب پیامبر ملاقات داشتهاند. </ref> آن را [[روایت]] کردهاند. صحابهای همچون: [[علی]]{{ع}}، [[ابوذر]]، [[جابر بن عبدالله انصاری]]، [[زید بن ارقم]]، [[ابو سعید]] خُدری و [[زید بن ثابت]]<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۲۵. </ref>. | [[شیعه]] و [[سنی]] در منابع معتبر به صورت [[متواتر]] [[نقل]] کردهاند [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به صورت مکرر و در مواضع متعدد و با الفاظ گوناگون حدیث ثقلین را بیان کرده است به طوری که [[محدثان]] شیعه در [[تواتر]] آن [[اجماع]] دارند و با هشتاد و دو سند از طریق [[ائمۀ اطهار]] آن را ذکر کرده اند<ref>اعیان الشیعة، ج۱، ص۳۷۰ ـ ۳۱۰.</ref>؛ همچنین محدثان [[اهل سنت]] هم به صحت آن تصریح کردهاند، برای نمونه: [[حاکم نیشابوری]]، [[ابن حجر]] مکی، [[نور]] الدین [[هیثمی]]، ۳۴ نفر از [[اصحاب]]<ref>کسانی که در حال اسلام ملاقات با پیامبر داشتند. </ref> و ۱۹ نفر از [[تابعین]]<ref>کسانی که با اصحاب پیامبر ملاقات داشتهاند. </ref> آن را [[روایت]] کردهاند. صحابهای همچون: [[علی]]{{ع}}، [[ابوذر]]، [[جابر بن عبدالله انصاری]]، [[زید بن ارقم]]، [[ابو سعید]] خُدری و [[زید بن ثابت]]<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۲۵. </ref>. | ||
بنا بر این این [[حدیث]] به لحاظ سندی از [[احادیث متواتر]] و صحیح نزد [[فریقین]] است. | بنا بر این این [[حدیث]] به لحاظ سندی از [[احادیث متواتر]] و صحیح نزد [[فریقین]] است. | ||
==== کیفیت [[استدلال]] ==== | ===== کیفیت [[استدلال]] ===== | ||
استدلال به این [[حدیث]] بر [[عصمت ائمه]]{{عم}} متوقّف بر چند مقدمه است: | استدلال به این [[حدیث]] بر [[عصمت ائمه]]{{عم}} متوقّف بر چند مقدمه است: | ||
# [[قرآن]] از هرگونه خطا و [[اشتباه]] و [[انحراف]] و باطلی مبرّا است. قرآن میفرماید: {{متن قرآن|وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ * لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ}}<ref>«و به راستی آن کتابی است ارجمند * در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستودهای است» سوره فصلت، آیه ۴۱-۴۲.</ref> به عبارت دیگر، قرآن از هر [[باطل]] و خطایی به طور مطلق [[معصوم]] و مصون است. حال عِدل قرآن ([[اهل بیت]]) نیز باید چنین باشد، تا بتواند عِدل قرآن باشد. در غیر این صورت چه چیز این دو را در یک [[مقام]] جمع میکند؟ | # [[قرآن]] از هرگونه خطا و [[اشتباه]] و [[انحراف]] و باطلی مبرّا است. قرآن میفرماید: {{متن قرآن|وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ * لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ}}<ref>«و به راستی آن کتابی است ارجمند * در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستودهای است» سوره فصلت، آیه ۴۱-۴۲.</ref> به عبارت دیگر، قرآن از هر [[باطل]] و خطایی به طور مطلق [[معصوم]] و مصون است. حال عِدل قرآن ([[اهل بیت]]) نیز باید چنین باشد، تا بتواند عِدل قرآن باشد. در غیر این صورت چه چیز این دو را در یک [[مقام]] جمع میکند؟ | ||
خط ۱۶۹: | خط ۱۶۹: | ||
البته پیامبر اکرم{{صل}} مسأله جداییناپذیر بودن اهلبیت و قرآن را بارها در طول [[رسالت]] خویش گوشزد کرده است. به عنوان مثال، [[امسلمه]] میگوید از [[پیامبر]] شنیدم که میفرمود: {{متن حدیث|عَلِیٌّ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ مَعَ عَلِیٍّ لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ}}<ref>کنزالعمال، ج۱۱، ص۶۰۳، ح۳۲۹۱۲؛ فیض القدیر، ج۴، ص۳۵۶؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۳۴؛ المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۳۴، الصواعق المحرقه، ص۱۲۳-۱۲۴؛ نورالابصار، ص۸۰.</ref>.<ref>ر.ک: [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]]، ص۳۱۹.</ref> | البته پیامبر اکرم{{صل}} مسأله جداییناپذیر بودن اهلبیت و قرآن را بارها در طول [[رسالت]] خویش گوشزد کرده است. به عنوان مثال، [[امسلمه]] میگوید از [[پیامبر]] شنیدم که میفرمود: {{متن حدیث|عَلِیٌّ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ مَعَ عَلِیٍّ لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ}}<ref>کنزالعمال، ج۱۱، ص۶۰۳، ح۳۲۹۱۲؛ فیض القدیر، ج۴، ص۳۵۶؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۳۴؛ المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۳۴، الصواعق المحرقه، ص۱۲۳-۱۲۴؛ نورالابصار، ص۸۰.</ref>.<ref>ر.ک: [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]]، ص۳۱۹.</ref> | ||
=== [[حدیث سفینه]] === | ==== [[حدیث سفینه]] ==== | ||
یکی از [[احادیث]] مشهوری که نقش [[اهل بیت پیامبر]] را در میان [[مردم]] روشن و مشخص میکند [[حدیث سفینه]] است<ref>ر.ک: [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]، ص ۱۱۶. </ref>. براساس این [[حدیث]] [[ابوذر غفاری]] [[نقل]] میکند که [[پیامبر]]{{صل}} در مورد [[اهل]] بیتشان فرمودند:{{متن حدیث|مَثَلُ أَهلِ بَیتِی فیکم مَثلُ سَفِینَةِ نُوحٍ"؛ مَن رَکبَها نَجَا، وَمَن تَخَلفَ عَنها هَلَک}} <ref>«[[اهل بیت]] من در میان شما همانند [[کشتی نوح]] است که هر کس بر آن سوار شد [[نجات]] یافت و هر کسی از آن جدا شد، [[غرق]] و نابود شد». اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۸۷؛ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، امالی طوسی، احتجاج طبرسی؛ کنز العمال، ج۱، ص۲۵۰. </ref> چنین مضمونی، در [[احادیث]] [[پیامبر]] با عبارتهای مختلف بیان شده است. در بعضی از این [[احادیث]]، از واژه "فُلک" که هم معنی با واژۀ [[سفینه]] است استفاده شده است<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۱۴؛ [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]].</ref>. | یکی از [[احادیث]] مشهوری که نقش [[اهل بیت پیامبر]] را در میان [[مردم]] روشن و مشخص میکند [[حدیث سفینه]] است<ref>ر.ک: [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]، ص ۱۱۶. </ref>. براساس این [[حدیث]] [[ابوذر غفاری]] [[نقل]] میکند که [[پیامبر]]{{صل}} در مورد [[اهل]] بیتشان فرمودند:{{متن حدیث|مَثَلُ أَهلِ بَیتِی فیکم مَثلُ سَفِینَةِ نُوحٍ"؛ مَن رَکبَها نَجَا، وَمَن تَخَلفَ عَنها هَلَک}} <ref>«[[اهل بیت]] من در میان شما همانند [[کشتی نوح]] است که هر کس بر آن سوار شد [[نجات]] یافت و هر کسی از آن جدا شد، [[غرق]] و نابود شد». اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۸۷؛ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، امالی طوسی، احتجاج طبرسی؛ کنز العمال، ج۱، ص۲۵۰. </ref> چنین مضمونی، در [[احادیث]] [[پیامبر]] با عبارتهای مختلف بیان شده است. در بعضی از این [[احادیث]]، از واژه "فُلک" که هم معنی با واژۀ [[سفینه]] است استفاده شده است<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۱۴؛ [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]].</ref>. | ||
==== بررسی متنی ==== | ===== بررسی متنی ===== | ||
مراد از "[[سفینة نوح]]" همان کشتی مشهور [[حضرت نوح]]{{ع}} است. [[قرآن کریم]] در این باره میفرماید: در زمان [[حضرت نوح]]{{ع}} طوفانی [[عظیم]] به پا شد و [[جهان]] را آب فراگرفت و تنها کسانی سالم ماندند که به او [[ایمان]] آورده و در کشتی او نشستند. در [[طوفان نوح]]، هرکس از [[مؤمنان]] و نیز از حیوانات که سوار [[کشتی نوح]] شدند از آن [[طوفان]] [[نجات]] یافته و هرکس که بر آن کشتی سوار نشد [[غرق]] شد. [[کشتی نوح]]، سمبل [[نجات]] از گردابها و ایمنی در تلاطم طوفانهاست و [[پیامبر]] چون میدانستند بعد از خودش طوفانی از [[گمراهی]] و [[ظلمت]] بر [[مردم]] [[حاکم]] میشود، [[اهل]] بیتش را به [[سفینه نوح]] [[تشبیه]] کرد که هر کسی به آنها [[متوسل]] شود [[نجات]] یافته و هر که از آنان دور شود، [[گمراه]] و [[اسیر]] [[ظلمت]] خواهد شد<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۱۴؛ [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]، ص ۱۱۶.</ref>. | مراد از "[[سفینة نوح]]" همان کشتی مشهور [[حضرت نوح]]{{ع}} است. [[قرآن کریم]] در این باره میفرماید: در زمان [[حضرت نوح]]{{ع}} طوفانی [[عظیم]] به پا شد و [[جهان]] را آب فراگرفت و تنها کسانی سالم ماندند که به او [[ایمان]] آورده و در کشتی او نشستند. در [[طوفان نوح]]، هرکس از [[مؤمنان]] و نیز از حیوانات که سوار [[کشتی نوح]] شدند از آن [[طوفان]] [[نجات]] یافته و هرکس که بر آن کشتی سوار نشد [[غرق]] شد. [[کشتی نوح]]، سمبل [[نجات]] از گردابها و ایمنی در تلاطم طوفانهاست و [[پیامبر]] چون میدانستند بعد از خودش طوفانی از [[گمراهی]] و [[ظلمت]] بر [[مردم]] [[حاکم]] میشود، [[اهل]] بیتش را به [[سفینه نوح]] [[تشبیه]] کرد که هر کسی به آنها [[متوسل]] شود [[نجات]] یافته و هر که از آنان دور شود، [[گمراه]] و [[اسیر]] [[ظلمت]] خواهد شد<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۱۴؛ [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]، ص ۱۱۶.</ref>. | ||
==== بررسی سندی ==== | ===== بررسی سندی ===== | ||
[[حدیث سفینه]] نزد [[شیعه]] و [[سنی]] از جهت اعتبار [[جایگاه]] والایی دارد و آن را جمع زیادی از [[صحابه]] مانند [[امیر المؤمنین]]{{ع}}، [[ابوذر غفاری]]، [[ابوسعید خدری]]، [[عبد الله]] العباس، [[أبو الطفیل]] [[عامر بن واثله]]، [[أنس بن مالک]]، [[عبد الله بن الزبیر]] و سلمة بن الأکوع از آن [[حضرت]]{{صل}} [[نقل]] کردهاند. از [[تابعان]] نیز شخصیتهایی مانند [[امام]] [[زین العابدین]]{{ع}}، [[سعید بن جبیر]]، عطیه [[کوفی]]، سعید بن مسیّب، عامر بن [[عبد الله]] از [[راویان]] این [[حدیث]] هستند<ref>نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الانوار، ج ۴، ص ۲۱ و تشیید المراجعات و تفنید المکابرات، ج۱، ص۱۳۱. </ref>.<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]].</ref> [[شیعیان]] این [[حدیث]] را مانند [[احادیث غدیر]]، [[ثقلین]] و [[منزلت]] معتبر و در حد [[تواتر]] میدانند<ref>شیعه در اسلام، ص۱۷۶.</ref>. | [[حدیث سفینه]] نزد [[شیعه]] و [[سنی]] از جهت اعتبار [[جایگاه]] والایی دارد و آن را جمع زیادی از [[صحابه]] مانند [[امیر المؤمنین]]{{ع}}، [[ابوذر غفاری]]، [[ابوسعید خدری]]، [[عبد الله]] العباس، [[أبو الطفیل]] [[عامر بن واثله]]، [[أنس بن مالک]]، [[عبد الله بن الزبیر]] و سلمة بن الأکوع از آن [[حضرت]]{{صل}} [[نقل]] کردهاند. از [[تابعان]] نیز شخصیتهایی مانند [[امام]] [[زین العابدین]]{{ع}}، [[سعید بن جبیر]]، عطیه [[کوفی]]، سعید بن مسیّب، عامر بن [[عبد الله]] از [[راویان]] این [[حدیث]] هستند<ref>نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الانوار، ج ۴، ص ۲۱ و تشیید المراجعات و تفنید المکابرات، ج۱، ص۱۳۱. </ref>.<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]].</ref> [[شیعیان]] این [[حدیث]] را مانند [[احادیث غدیر]]، [[ثقلین]] و [[منزلت]] معتبر و در حد [[تواتر]] میدانند<ref>شیعه در اسلام، ص۱۷۶.</ref>. | ||
وجود این [[حدیث]] با الفاظ نزدیک به هم در بسیاری از منابع اصیل و قابل اعتنای [[اهل سنت]] نیز آمده است به طوری که بسیاری از [[حدیث]] شناسان مشهور [[اهل سنت]] تصریح به [[صحت حدیث]] کردهاند. مانند [[حاکم نیشابوری]] و [[ابن حجر]] مکی و [[سیوطی]]، هرگونه تردیدی را نسبت به اعتبار و صحت این [[حدیث صحیح]] ندانسته و آن را از جمله [[احادیث معتبر]] میدانند<ref>عبقات الأنوار فی إمامة الأئمة الأطهار، ج۲۳، ص ۴۱۹. </ref>. | وجود این [[حدیث]] با الفاظ نزدیک به هم در بسیاری از منابع اصیل و قابل اعتنای [[اهل سنت]] نیز آمده است به طوری که بسیاری از [[حدیث]] شناسان مشهور [[اهل سنت]] تصریح به [[صحت حدیث]] کردهاند. مانند [[حاکم نیشابوری]] و [[ابن حجر]] مکی و [[سیوطی]]، هرگونه تردیدی را نسبت به اعتبار و صحت این [[حدیث صحیح]] ندانسته و آن را از جمله [[احادیث معتبر]] میدانند<ref>عبقات الأنوار فی إمامة الأئمة الأطهار، ج۲۳، ص ۴۱۹. </ref>. | ||
==== کیفیت [[استدلال]] ==== | ===== کیفیت [[استدلال]] ===== | ||
وجه استدلال به [[حدیث]]، به این ترتیب است: | وجه استدلال به [[حدیث]]، به این ترتیب است: | ||
# [[پیامبر خاتم]]{{صل}} به طور مطلق دستور به ملازمت با [[اهلبیت]] داده و ایشان را به منزله کشتی نوح دانستهاند و فرمودهاند: اولاً، هرکه همراه اهل بیت باشد نجات مییابد و هرکه نباشد هلاک خواهد شد؛ ثانیاً، تنها کسانی نجات مییابند که همراه اهل بیت باشند و دیگران لزوماً غرق خواهند شد. این مطلب از دو راه فهمیده میشود: یکی از لفظ "إِنَّمَا" که افاده [[حصر]] میکند و دومی از مثال (کشتی نوح)، چون تنها کسانی نجات یافتند که در کشتی سوار شدند و بقیه همه نابود شدند. | # [[پیامبر خاتم]]{{صل}} به طور مطلق دستور به ملازمت با [[اهلبیت]] داده و ایشان را به منزله کشتی نوح دانستهاند و فرمودهاند: اولاً، هرکه همراه اهل بیت باشد نجات مییابد و هرکه نباشد هلاک خواهد شد؛ ثانیاً، تنها کسانی نجات مییابند که همراه اهل بیت باشند و دیگران لزوماً غرق خواهند شد. این مطلب از دو راه فهمیده میشود: یکی از لفظ "إِنَّمَا" که افاده [[حصر]] میکند و دومی از مثال (کشتی نوح)، چون تنها کسانی نجات یافتند که در کشتی سوار شدند و بقیه همه نابود شدند. | ||
خط ۱۸۶: | خط ۱۸۶: | ||
# در یک سلسله از [[روایات]] دیگر که از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نقل شده آمده است که [[حضرت]] فرمود: "[[امّت]] [[موسی]]{{ع}} ([[یهود]]) بعد از او به هفتاد و یک [[فرقه]] تقسیم شد که از آن میان یک فرقه نجات یافت و هفتاد فرقه هلاک شد و [[امت]] [[عیسی]]{{ع}} ([[نصارا]]) بعد از او به هفتاد و دو فرقه تقسیم شدند که هفتاد و یک فرقه هلاک شده و تنها یک فرقه از آنها [[اهل]] نجات بودند و به زودی بعد از من امّتم به هفتاد و سه فرقه تقسیم خواهند شد که یک فرقه نجات مییابند و هفتاد و دو فرقه هلاک خواهند شد". در این روایات نیز همانند [[روایت]] [[سفینه نوح]]، واژههای «نجا» و «هلک» استعمال شده که از مجموع دو روایت استفاده میشود [[فرقه ناجیه]] از میان هفتاد و سه فرقه، همان [[پیروان]] [[اهلبیت پیامبر]]{{صل}} هستند<ref> [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص۶۳؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۱۴؛ [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]].</ref>. | # در یک سلسله از [[روایات]] دیگر که از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نقل شده آمده است که [[حضرت]] فرمود: "[[امّت]] [[موسی]]{{ع}} ([[یهود]]) بعد از او به هفتاد و یک [[فرقه]] تقسیم شد که از آن میان یک فرقه نجات یافت و هفتاد فرقه هلاک شد و [[امت]] [[عیسی]]{{ع}} ([[نصارا]]) بعد از او به هفتاد و دو فرقه تقسیم شدند که هفتاد و یک فرقه هلاک شده و تنها یک فرقه از آنها [[اهل]] نجات بودند و به زودی بعد از من امّتم به هفتاد و سه فرقه تقسیم خواهند شد که یک فرقه نجات مییابند و هفتاد و دو فرقه هلاک خواهند شد". در این روایات نیز همانند [[روایت]] [[سفینه نوح]]، واژههای «نجا» و «هلک» استعمال شده که از مجموع دو روایت استفاده میشود [[فرقه ناجیه]] از میان هفتاد و سه فرقه، همان [[پیروان]] [[اهلبیت پیامبر]]{{صل}} هستند<ref> [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص۶۳؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۱۴؛ [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]].</ref>. | ||
=== [[حدیث امان]] === | ==== [[حدیث امان]] ==== | ||
[[رسول خدا]] در [[حدیثی]] که نزد [[محدّثان]] [[شیعه]] و [[سنّی]]، به [[حدیث امان]] [[شهرت]] یافته، [[اهل بیت]] خویش را به [[ستارگان]] [[آسمان]] [[تشبیه]] نموده و [[آثار وجودی]] اهل بیت را برای [[امّت]]، همانند آثار وجودی ستارگان برای ساکنان [[زمین]] دانسته است. آن حضرت میفرمایند:{{متن حدیث| النجوم أمان لأهل الأرض من الغرق، و أهل بيتي أمان لأمّتي من الاختلاف، فإذا خالفتهم قبيلة اختلفوا فصاروا حزب إبليس}}<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۴۸۶؛ ج۳، ص۱۶۲ و ۵۱۶؛ تفسیر نور الثقلین، ج۱، ص۵۰۱؛ بحار الأنوار، ج۲۳، ص۱۹؛ ج۳۶، ص۲۹۱.</ref>؛ "[[ستارگان]]، [[امان]] [[اهل]] [[زمین]] از [[غرق]] شدن هستند و [[اهل بیت]] من، برای امتم [[امان از اختلاف]] هستند که اگر قبیلهای از آنها [[مخالفت]] کنند؛ [[اختلاف]] میکنند در حالی که [[حزب شیطان]] میشوند"<ref>[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]] ص ۲۴۳.</ref>. | [[رسول خدا]] در [[حدیثی]] که نزد [[محدّثان]] [[شیعه]] و [[سنّی]]، به [[حدیث امان]] [[شهرت]] یافته، [[اهل بیت]] خویش را به [[ستارگان]] [[آسمان]] [[تشبیه]] نموده و [[آثار وجودی]] اهل بیت را برای [[امّت]]، همانند آثار وجودی ستارگان برای ساکنان [[زمین]] دانسته است. آن حضرت میفرمایند:{{متن حدیث| النجوم أمان لأهل الأرض من الغرق، و أهل بيتي أمان لأمّتي من الاختلاف، فإذا خالفتهم قبيلة اختلفوا فصاروا حزب إبليس}}<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۴۸۶؛ ج۳، ص۱۶۲ و ۵۱۶؛ تفسیر نور الثقلین، ج۱، ص۵۰۱؛ بحار الأنوار، ج۲۳، ص۱۹؛ ج۳۶، ص۲۹۱.</ref>؛ "[[ستارگان]]، [[امان]] [[اهل]] [[زمین]] از [[غرق]] شدن هستند و [[اهل بیت]] من، برای امتم [[امان از اختلاف]] هستند که اگر قبیلهای از آنها [[مخالفت]] کنند؛ [[اختلاف]] میکنند در حالی که [[حزب شیطان]] میشوند"<ref>[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]] ص ۲۴۳.</ref>. | ||
==== بررسی سندی ==== | ===== بررسی سندی ===== | ||
حديث [[امان]]، اسناد مختلفي دارد که [[رجال]] آنها از [[حافظان]] بزرگ حديث [[اهل]] سنّت و مورد [[تمجید]] [[رجالیون]] اهل سنتاند <ref>تهذيب الکمال، ج 7 ص376 و 454 و ج 16 ص339 و 340 و ج 17 ص265؛ موسوعة رجال کتب تسعة، ج 1 ص334 و ج 2 ص460 و 66 و ج 3 ص377 و 468 و ج 4ص 231</ref>. تنها درباره عُبيد بن کثير عامري که در سلسله یک یاز اسناد آمده، [[اختلاف]] اندکي وجود دارد و ابن عدي ادّعا کرده که او داراي حديث منکَر است <ref>ابن کثیر، الکامل في الضعفاء، ج 5، ص351</ref> و ديگران يا درباره او [[سکوت]] کردهاند و يا سخن ابن عدي را تکرار کردهاند. ابن عدي نيز به طرح يک ادّعا بسنده نموده و نمونهاي از احاديث منکر وي را ذکر نکرده است. اين در حالي است که در مقابل، [[حاکم]] نيشابوري و [[ابن حجر]] مکّي، با تصريح به صحّت سند حديث، وي را تأييد کردهاند و نسايي نيز در السنن خود، از او حديث نقل کرده است <ref>تهذيب الکمال، ج 12 ص316</ref>. | حديث [[امان]]، اسناد مختلفي دارد که [[رجال]] آنها از [[حافظان]] بزرگ حديث [[اهل]] سنّت و مورد [[تمجید]] [[رجالیون]] اهل سنتاند <ref>تهذيب الکمال، ج 7 ص376 و 454 و ج 16 ص339 و 340 و ج 17 ص265؛ موسوعة رجال کتب تسعة، ج 1 ص334 و ج 2 ص460 و 66 و ج 3 ص377 و 468 و ج 4ص 231</ref>. تنها درباره عُبيد بن کثير عامري که در سلسله یک یاز اسناد آمده، [[اختلاف]] اندکي وجود دارد و ابن عدي ادّعا کرده که او داراي حديث منکَر است <ref>ابن کثیر، الکامل في الضعفاء، ج 5، ص351</ref> و ديگران يا درباره او [[سکوت]] کردهاند و يا سخن ابن عدي را تکرار کردهاند. ابن عدي نيز به طرح يک ادّعا بسنده نموده و نمونهاي از احاديث منکر وي را ذکر نکرده است. اين در حالي است که در مقابل، [[حاکم]] نيشابوري و [[ابن حجر]] مکّي، با تصريح به صحّت سند حديث، وي را تأييد کردهاند و نسايي نيز در السنن خود، از او حديث نقل کرده است <ref>تهذيب الکمال، ج 12 ص316</ref>. | ||
بنا بر این، [[حدیث]] از نظر سند، بدون اشکال است و چنانکه خواهیم دید، قرائن مطمئن دیگری نیز وجود دارد که مضمون این [[حدیث]] را [[تأیید]] میکنند. | بنا بر این، [[حدیث]] از نظر سند، بدون اشکال است و چنانکه خواهیم دید، قرائن مطمئن دیگری نیز وجود دارد که مضمون این [[حدیث]] را [[تأیید]] میکنند. | ||
خط ۱۹۶: | خط ۱۹۶: | ||
بنا بر این، [[حدیثی]] که منطبق بر اندیشههای اصیل [[اسلامی]] است، معنا ندارد آن را به بهانه این که راوی آن، احادیث منکَری هم داشته، کنار بگذاریم. | بنا بر این، [[حدیثی]] که منطبق بر اندیشههای اصیل [[اسلامی]] است، معنا ندارد آن را به بهانه این که راوی آن، احادیث منکَری هم داشته، کنار بگذاریم. | ||
==== کیفیت [[استدلال]] ==== | ===== کیفیت [[استدلال]] ===== | ||
از این [[روایت]] علاوه بر [[عصمت اهل بیت]]{{ع}}، [[هدایتگر]] بودن و [[لزوم اطاعت]] از آنها نیز قابل [[اثبات]] است. | از این [[روایت]] علاوه بر [[عصمت اهل بیت]]{{ع}}، [[هدایتگر]] بودن و [[لزوم اطاعت]] از آنها نیز قابل [[اثبات]] است. | ||
در خصوص [[اثبات عصمت اهل بیت]] باید گفت: وقتی تنها راه نجات، راه اهل بیت باشد و آنان تنها [[ملجأ]] و مرجع [[مردم]] در پیمودن راه حقاند، این یگانه طریق نجات، همسان با [[عصمت]] است، چون اگر اهل بیت [[معصوم]] نبوده و دچار [[اشتباه]] شوند، [[اطاعت]] از آنها عقلاً و شرعاً جایز نیست و [[عدم اطاعت]] در برخی موارد با [[اطاعت]] مطلق سازگار نیست<ref>ر.ک: [[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]]، ص۲۴۳.</ref>. | در خصوص [[اثبات عصمت اهل بیت]] باید گفت: وقتی تنها راه نجات، راه اهل بیت باشد و آنان تنها [[ملجأ]] و مرجع [[مردم]] در پیمودن راه حقاند، این یگانه طریق نجات، همسان با [[عصمت]] است، چون اگر اهل بیت [[معصوم]] نبوده و دچار [[اشتباه]] شوند، [[اطاعت]] از آنها عقلاً و شرعاً جایز نیست و [[عدم اطاعت]] در برخی موارد با [[اطاعت]] مطلق سازگار نیست<ref>ر.ک: [[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]]، ص۲۴۳.</ref>. | ||
=== [[حدیث منزلت]] === | ==== [[حدیث منزلت]] ==== | ||
یکی از احادیث نبوی که دلالت بر عصمت امیرالمومنین {{ع}} و به تبع آن حضرت، عصمت سایر امامان دارد، حدیث منزلت است. رسول خدا خطاب به امیرالمومنین {{ع}} می فرمایند: {{متن حدیث|أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي}} <ref>«نسبت تو به من همان نسبتی است که [[هارون]] به [[موسی]] داشت منهای [[نبوت]]» شرح ابن ابی الحدید، ج۱۳، ص۲۱۰؛ قندوزی حنفی، ینابیع المودة، ص۲۵۴؛ ترمزی، سنن الترمذی، ج۵، ص۵۹۶، حدیث ۳۷۲۴ و....</ref>. | یکی از احادیث نبوی که دلالت بر عصمت امیرالمومنین {{ع}} و به تبع آن حضرت، عصمت سایر امامان دارد، حدیث منزلت است. رسول خدا خطاب به امیرالمومنین {{ع}} می فرمایند: {{متن حدیث|أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي}} <ref>«نسبت تو به من همان نسبتی است که [[هارون]] به [[موسی]] داشت منهای [[نبوت]]» شرح ابن ابی الحدید، ج۱۳، ص۲۱۰؛ قندوزی حنفی، ینابیع المودة، ص۲۵۴؛ ترمزی، سنن الترمذی، ج۵، ص۵۹۶، حدیث ۳۷۲۴ و....</ref>. | ||
پیغمبر اکرم{{صل}} در این [[حدیث]] تمام شؤونی که برای خود میدانسته است - به استثنای نبوت - برای علی میداند<ref>برای توضیح بیشتر ر.ک: ناظم زاده قمی، الفصول المائه، ج۲، فصل «علی{{ع}} و حدیث منزلت».</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[تجلی امامت (کتاب)|تجلی امامت]]، ص ۵۶.</ref> | پیغمبر اکرم{{صل}} در این [[حدیث]] تمام شؤونی که برای خود میدانسته است - به استثنای نبوت - برای علی میداند<ref>برای توضیح بیشتر ر.ک: ناظم زاده قمی، الفصول المائه، ج۲، فصل «علی{{ع}} و حدیث منزلت».</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[تجلی امامت (کتاب)|تجلی امامت]]، ص ۵۶.</ref> | ||
==== بررسی متنی ==== | ===== بررسی متنی ===== | ||
در این [[حدیث]]، منزلتهایی که [[هارون]]{{ع}} نسبت به [[موسی]]{{ع}} داشت، برای [[علی]]{{ع}} نسبت به [[پیامبر گرامی]]{{صل}} ثابت شده است، از این منزلتها [[نبوت]] استثنا شده است؛ چنان که [[اخوت]] نَسبَی نیز تخصصاً خارج از مستثنا منه است. به جز دو [[منزلت]] یاد شده، منزلتهای دیگر که [[خلافت]] [[هارون]]، [[وجوب اطاعت]]، [[وزارت]] و [[حمایت]]، [[محبوبیت]] و [[برتری]] بر دیگران از مهمترین آنهاست برای [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} نسبت به [[رسول خدا]]{{صل}} قابل [[اثبات]] است. این منزلتها در [[آیات قرآن]] بیان شده است<ref>{{متن قرآن|وَاجْعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي * هَارُونَ أَخِي * اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي}} «و از خانوادهام دستیاری برایم بگمار * هارون برادرم را * پشتم را به او استوار دار * و او را در کارم شریک ساز» سوره طه، آیه ۲۹-۳۲؛ {{متن قرآن|...وَقَالَ مُوسَى لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ}} «...و موسی به برادر خویش هارون گفت: در میان قوم من جانشین من شو و به سامان دادن (امور) بپرداز و از راه و روش تبهکاران پیروی مکن!» سوره اعراف، آیه ۱۴۲.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت امام علی (مقاله)|مقاله «امامت امام علی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۴۵۵.</ref> | در این [[حدیث]]، منزلتهایی که [[هارون]]{{ع}} نسبت به [[موسی]]{{ع}} داشت، برای [[علی]]{{ع}} نسبت به [[پیامبر گرامی]]{{صل}} ثابت شده است، از این منزلتها [[نبوت]] استثنا شده است؛ چنان که [[اخوت]] نَسبَی نیز تخصصاً خارج از مستثنا منه است. به جز دو [[منزلت]] یاد شده، منزلتهای دیگر که [[خلافت]] [[هارون]]، [[وجوب اطاعت]]، [[وزارت]] و [[حمایت]]، [[محبوبیت]] و [[برتری]] بر دیگران از مهمترین آنهاست برای [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} نسبت به [[رسول خدا]]{{صل}} قابل [[اثبات]] است. این منزلتها در [[آیات قرآن]] بیان شده است<ref>{{متن قرآن|وَاجْعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي * هَارُونَ أَخِي * اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي}} «و از خانوادهام دستیاری برایم بگمار * هارون برادرم را * پشتم را به او استوار دار * و او را در کارم شریک ساز» سوره طه، آیه ۲۹-۳۲؛ {{متن قرآن|...وَقَالَ مُوسَى لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ}} «...و موسی به برادر خویش هارون گفت: در میان قوم من جانشین من شو و به سامان دادن (امور) بپرداز و از راه و روش تبهکاران پیروی مکن!» سوره اعراف، آیه ۱۴۲.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت امام علی (مقاله)|مقاله «امامت امام علی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۴۵۵.</ref> | ||
==== بررسی سندی ==== | ===== بررسی سندی ===== | ||
این [[حدیث]] از نظر [[سند]] به حد [[استفاضه]] بلکه [[تواتر]] رسیده است و فریقین آن را [[نقل]] کردهاند. حتّی [[بخاری]]<ref>صحیح بخاری، ج۵، ص۲۴.</ref> و [[مسلم]]<ref>صحیح مسلم، ج۴، ص۱۸۷۰، ح۲۴۰۴.</ref>. که [[حدیث غدیر]] را در [[صحاح]] خود نیاوردهاند، این [[حدیث]] را [[نقل]] نمودهاند. [[صحاح]] دیگر [[اهل سنت]] نیز این [[حدیث]] را آوردهاند<ref>مسند احمد حنبل، ج۲، ص۲۶؛ مستدرک حاکم، ج۳، ص۱۲۵.</ref>. | این [[حدیث]] از نظر [[سند]] به حد [[استفاضه]] بلکه [[تواتر]] رسیده است و فریقین آن را [[نقل]] کردهاند. حتّی [[بخاری]]<ref>صحیح بخاری، ج۵، ص۲۴.</ref> و [[مسلم]]<ref>صحیح مسلم، ج۴، ص۱۸۷۰، ح۲۴۰۴.</ref>. که [[حدیث غدیر]] را در [[صحاح]] خود نیاوردهاند، این [[حدیث]] را [[نقل]] نمودهاند. [[صحاح]] دیگر [[اهل سنت]] نیز این [[حدیث]] را آوردهاند<ref>مسند احمد حنبل، ج۲، ص۲۶؛ مستدرک حاکم، ج۳، ص۱۲۵.</ref>. | ||
خط ۲۲۲: | خط ۲۲۲: | ||
# "محمد بن یوسف گنجی" نوشته است: "بر صحت این [[حدیث]]، اتفاق است. [[پیشوایان]] [[حافظ]] [[حدیث]]، مانند: [[ابوعبدالله]] [[بخاری]] در الصحیح؛ [[مسلم بن حجاج]] در الصحیح؛ ابو داوود در السنن؛ ابو عیسی [[ترمذی]] در الجامع؛ "ابو عبد الرحمان نسایی" در السنن و [[ابن ماجه]] قزوینی در السنن آن را [[نقل]] کردهاند و همه بر [[درستی]] آن اتفاق دارند تا آنجا که بر صحت آن [[اجماع]] است". [[حاکم نیشابوری]] گفته است: "این [[حدیث]] به حد [[تواتر]] رسیده است"<ref>{{عربی|قال الحاکم النیسابوری: هذا حدیث دخل فی حد التواتر}}؛ کفایة الطالب، ص ۲۸۳.</ref> و [[سیوطی]] حدیث منزلت را در کتابش به نام "الأزهار المتناثرة فی الأخبار المتواترة" که مختص [[نقل]] [[احادیث متواتر]] است، بیان و با این کار به [[تواتر]] بودن آن تصریح کرده است<ref>الأزهار المتناثرة فی الأخبار المتواترة، ص ۷۶، ح ۱۰۳.</ref>.<ref>ر.ک: [[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۱۲۳ـ۱۳۰.</ref> | # "محمد بن یوسف گنجی" نوشته است: "بر صحت این [[حدیث]]، اتفاق است. [[پیشوایان]] [[حافظ]] [[حدیث]]، مانند: [[ابوعبدالله]] [[بخاری]] در الصحیح؛ [[مسلم بن حجاج]] در الصحیح؛ ابو داوود در السنن؛ ابو عیسی [[ترمذی]] در الجامع؛ "ابو عبد الرحمان نسایی" در السنن و [[ابن ماجه]] قزوینی در السنن آن را [[نقل]] کردهاند و همه بر [[درستی]] آن اتفاق دارند تا آنجا که بر صحت آن [[اجماع]] است". [[حاکم نیشابوری]] گفته است: "این [[حدیث]] به حد [[تواتر]] رسیده است"<ref>{{عربی|قال الحاکم النیسابوری: هذا حدیث دخل فی حد التواتر}}؛ کفایة الطالب، ص ۲۸۳.</ref> و [[سیوطی]] حدیث منزلت را در کتابش به نام "الأزهار المتناثرة فی الأخبار المتواترة" که مختص [[نقل]] [[احادیث متواتر]] است، بیان و با این کار به [[تواتر]] بودن آن تصریح کرده است<ref>الأزهار المتناثرة فی الأخبار المتواترة، ص ۷۶، ح ۱۰۳.</ref>.<ref>ر.ک: [[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۱۲۳ـ۱۳۰.</ref> | ||
==== کیفیت [[استدلال]] ==== | ===== کیفیت [[استدلال]] ===== | ||
وجه استدلال به [[حدیث]] بر [[عصمت اهل بیت]] چنین است: اگر چه در [[احادیث]] [[پیامبر]]{{صل}} مقامهای هارون برای [[امام]] علی{{ع}} به [[صراحت]]، بیان شده است<ref>«ای علی! تو نسبت به من همانند هبة الله نسبت به آدم، و همانند سام نسبت به نوح، و همانند اسحاق نسبت به ابراهیم، و همانند هارون نسبت به موسی، و همانند شمعون نسبت به عیسی میباشی جز اینکه پس از من پیامبری نیست، ای علی! تو وصی و جانشین من هستی، پس هر کس با وصی بودن و جانشینی تو بجنگد از من نیست و من از او نیستم و من دشمن او در روز قیامت میباشم، ای علی! تو برترین افراد امت من و قدیمیترین ایشان در اسلام هستی، و عالمترین ایشان، و بردبارترین آنها، و شجاعترین ایشان، و بخشندهترین ایشان میباشی، ای علی! تو امام و امیر پس از من، و وزیر و رئیس بعد از من میباشی، و همانند تو در امت من نیست»؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ۳۷، ص۲۵۴.</ref>، اما باید توجه داشت، [[حدیث منزلت]] عام است و همۀ [[شؤون]] پیامبر غیر از نبوت را در برمیگیرد و در کنار طرح [[منزلت]]، [[خلیفه]] بودن نیز مطرح شده است. بنابراین هم بر [[منزلت امام]] علی{{ع}} [[گواهی]] میدهد که [[برترین]] و استوراترین [[یاور]] پیامبر{{صل}} در امر [[تبلیغ]] بوده و نزد پیامبر{{صل}} جایگاهی داشته است که هیچ یک از [[صحابه]] یارای رسیدن به آن را نداشتهاند و هم به [[عصمت]]، [[خلافت]] و [[امامت علی]]{{ع}} اشاره دارد؛ زیرا پیامبر{{صل}} همۀ [[فضایل]] و خصایص و [[مناصب]] هارون{{ع}} را برای [[امام]]{{ع}} [[ثابت]] کرده است، مگر نبوت. استثنای [[مقام نبوت]] در پایان [[حدیث]] بر این [[تأیید]] میکند [[امام علی]]{{ع}} از همۀ [[مناصب]] دیگر{{ع}} برخوردار بوده است و به همین جهت [[خدای متعال]]، امام علی{{ع}} را برای [[پیامبر]]{{صل}} همچون [[هارون]] برای [[موسی]]{{ع}} قرار داد<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۲۲۸؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۱۹.</ref>. | وجه استدلال به [[حدیث]] بر [[عصمت اهل بیت]] چنین است: اگر چه در [[احادیث]] [[پیامبر]]{{صل}} مقامهای هارون برای [[امام]] علی{{ع}} به [[صراحت]]، بیان شده است<ref>«ای علی! تو نسبت به من همانند هبة الله نسبت به آدم، و همانند سام نسبت به نوح، و همانند اسحاق نسبت به ابراهیم، و همانند هارون نسبت به موسی، و همانند شمعون نسبت به عیسی میباشی جز اینکه پس از من پیامبری نیست، ای علی! تو وصی و جانشین من هستی، پس هر کس با وصی بودن و جانشینی تو بجنگد از من نیست و من از او نیستم و من دشمن او در روز قیامت میباشم، ای علی! تو برترین افراد امت من و قدیمیترین ایشان در اسلام هستی، و عالمترین ایشان، و بردبارترین آنها، و شجاعترین ایشان، و بخشندهترین ایشان میباشی، ای علی! تو امام و امیر پس از من، و وزیر و رئیس بعد از من میباشی، و همانند تو در امت من نیست»؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ۳۷، ص۲۵۴.</ref>، اما باید توجه داشت، [[حدیث منزلت]] عام است و همۀ [[شؤون]] پیامبر غیر از نبوت را در برمیگیرد و در کنار طرح [[منزلت]]، [[خلیفه]] بودن نیز مطرح شده است. بنابراین هم بر [[منزلت امام]] علی{{ع}} [[گواهی]] میدهد که [[برترین]] و استوراترین [[یاور]] پیامبر{{صل}} در امر [[تبلیغ]] بوده و نزد پیامبر{{صل}} جایگاهی داشته است که هیچ یک از [[صحابه]] یارای رسیدن به آن را نداشتهاند و هم به [[عصمت]]، [[خلافت]] و [[امامت علی]]{{ع}} اشاره دارد؛ زیرا پیامبر{{صل}} همۀ [[فضایل]] و خصایص و [[مناصب]] هارون{{ع}} را برای [[امام]]{{ع}} [[ثابت]] کرده است، مگر نبوت. استثنای [[مقام نبوت]] در پایان [[حدیث]] بر این [[تأیید]] میکند [[امام علی]]{{ع}} از همۀ [[مناصب]] دیگر{{ع}} برخوردار بوده است و به همین جهت [[خدای متعال]]، امام علی{{ع}} را برای [[پیامبر]]{{صل}} همچون [[هارون]] برای [[موسی]]{{ع}} قرار داد<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۲۲۸؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۱۹.</ref>. | ||
=== [[احادیث معیت]] === | ==== [[احادیث معیت]] ==== | ||
==== بررسی متنی ==== | ===== بررسی متنی ===== | ||
دو [[روایت]] دیگر نیز در منابع حدیثی فریقین وجود دارد که تقریبا با الفاظ مشابه نقل شده و دلالت بر [[عصمت]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در مرحله اول، و [[امامان]] بعد به تبع عصمت آن [[حضرت]] دارند. [[پیامبر خدا]]{{صل}} در شان امیرالمومنین {{ع}} می فرمایند:{{متن حدیث|عَلِیٌّ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ مَعَ عَلِیٍّ لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ}}<ref>«علی با قرآن است و قرآن با علی است، از هم جدا نمیشوند تا آنکه کنار حوض کوثر بر من وارد شوند». الجمل، ص۴۱۸؛ الأمالی (للطوسی)، ص۴۶۰، حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۳۴</ref>. | دو [[روایت]] دیگر نیز در منابع حدیثی فریقین وجود دارد که تقریبا با الفاظ مشابه نقل شده و دلالت بر [[عصمت]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در مرحله اول، و [[امامان]] بعد به تبع عصمت آن [[حضرت]] دارند. [[پیامبر خدا]]{{صل}} در شان امیرالمومنین {{ع}} می فرمایند:{{متن حدیث|عَلِیٌّ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ مَعَ عَلِیٍّ لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ}}<ref>«علی با قرآن است و قرآن با علی است، از هم جدا نمیشوند تا آنکه کنار حوض کوثر بر من وارد شوند». الجمل، ص۴۱۸؛ الأمالی (للطوسی)، ص۴۶۰، حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۳۴</ref>. | ||
در حدیث نبوی دیگر، تعبیر [[معیّت]] دربارۀ امام [[علی]] و [[حق]] نیز آمده است: {{متن حدیث|علیّ مع الحقّ و الحقّ مع علیّ}}<ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۹۴؛ خزاز قمی، کفایة الأثر، ص۲۰؛ ابن حیون، شرح الأخبار، ج۲، ص۶۰؛ شیخ مفید، الفصول المختارة، ص۹۷؛ دینوری، ابن قتیبه، الإمامة والسیاسة، ج ۱، ص ۹۸؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۱۸، ص ۲۴</ref>. | در حدیث نبوی دیگر، تعبیر [[معیّت]] دربارۀ امام [[علی]] و [[حق]] نیز آمده است: {{متن حدیث|علیّ مع الحقّ و الحقّ مع علیّ}}<ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۹۴؛ خزاز قمی، کفایة الأثر، ص۲۰؛ ابن حیون، شرح الأخبار، ج۲، ص۶۰؛ شیخ مفید، الفصول المختارة، ص۹۷؛ دینوری، ابن قتیبه، الإمامة والسیاسة، ج ۱، ص ۹۸؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۱۸، ص ۲۴</ref>. | ||
==== بررسی سندی ==== | ===== بررسی سندی ===== | ||
اسناد هر دو [[روایت]] صحیح و قابل استناد هسنتند چنانچه برخی بزرگان [[اهل سنت]] بر این مهم تصریح کردهاند. به عنوان نمونه [[ابوبکر]] [[هیثمی]] درباره یکی از اسناد روایت [[علی مع الحق]] مینویسد: [[راویان]] این روایت همگی [[ثقه]] و مورد [[اعتماد]] هستند<ref>ر.ک: الهیثمی، [[ابوالحسن]] علی بن أبی بکر، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج۷، ص۲۳۵</ref>. | اسناد هر دو [[روایت]] صحیح و قابل استناد هسنتند چنانچه برخی بزرگان [[اهل سنت]] بر این مهم تصریح کردهاند. به عنوان نمونه [[ابوبکر]] [[هیثمی]] درباره یکی از اسناد روایت [[علی مع الحق]] مینویسد: [[راویان]] این روایت همگی [[ثقه]] و مورد [[اعتماد]] هستند<ref>ر.ک: الهیثمی، [[ابوالحسن]] علی بن أبی بکر، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج۷، ص۲۳۵</ref>. | ||
[[سند حدیث]] «علی مع القرآن» را نیز میتوان مطابق نقل برخی از علمای [[اهل سنت]] تصحیح نمود. | [[سند حدیث]] «علی مع القرآن» را نیز میتوان مطابق نقل برخی از علمای [[اهل سنت]] تصحیح نمود. | ||
خط ۲۳۶: | خط ۲۳۶: | ||
به عنوان نمونه میتوان سند حدیث [[ابویعلی]] موصلی را نام برد که تمام [[راویان]] آن نزد اهل سنت [[ثقه]] هستند<ref>مسند ابویعلی، ج ۲، ص۳۱۸، ح ۱۰۵۲</ref>. | به عنوان نمونه میتوان سند حدیث [[ابویعلی]] موصلی را نام برد که تمام [[راویان]] آن نزد اهل سنت [[ثقه]] هستند<ref>مسند ابویعلی، ج ۲، ص۳۱۸، ح ۱۰۵۲</ref>. | ||
==== کیفیت استدلال ==== | ===== کیفیت استدلال ===== | ||
[[امام علی]]{{ع}} از نخستین روزهای [[نزول وحی]]، در کنار [[پیامبر]] بود و [[آیات]] [[قرآن]] و صدای [[جبرئیل]] را میشنید و [[معارف قرآن]] را از [[پیامبر]] میآموخت و [[فکر]] و جانش، [[کلام]] و زندگیاش، [[گفتار]] و کردارش همه [[قرآنی]] بود از این رو [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} دربارۀ او فرمود: «علی با قرآن است و قرآن با علی است، از هم جدا نمیشوند تا آنکه کنار حوض کوثر بر من وارد شوند». این روایت [[همراهی]] همیشگی و همهشئونی [[قرآن]] و [[امام]] و تفکیک ناپذیری آنها را از یکدیگر بیان میکند. به عبارت دیگر همانگونه که [[قرآن کریم]] [[کلام الهی]] و پیراسته از سخنان بشری و اوهام [[شیطانی]] است، [[امیرمؤمنان]] (علیهالسّلام) که همراه همیشه [[قرآن]] است، نیز [[معصوم]] از هرگونه [[خطا]] و [[اشتباه]] در هر [[زمان]] است. | [[امام علی]]{{ع}} از نخستین روزهای [[نزول وحی]]، در کنار [[پیامبر]] بود و [[آیات]] [[قرآن]] و صدای [[جبرئیل]] را میشنید و [[معارف قرآن]] را از [[پیامبر]] میآموخت و [[فکر]] و جانش، [[کلام]] و زندگیاش، [[گفتار]] و کردارش همه [[قرآنی]] بود از این رو [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} دربارۀ او فرمود: «علی با قرآن است و قرآن با علی است، از هم جدا نمیشوند تا آنکه کنار حوض کوثر بر من وارد شوند». این روایت [[همراهی]] همیشگی و همهشئونی [[قرآن]] و [[امام]] و تفکیک ناپذیری آنها را از یکدیگر بیان میکند. به عبارت دیگر همانگونه که [[قرآن کریم]] [[کلام الهی]] و پیراسته از سخنان بشری و اوهام [[شیطانی]] است، [[امیرمؤمنان]] (علیهالسّلام) که همراه همیشه [[قرآن]] است، نیز [[معصوم]] از هرگونه [[خطا]] و [[اشتباه]] در هر [[زمان]] است. | ||
تعبیر [[معیّت]] دربارۀ [[امام علی|علی]] و [[حق]] نیز گویای آن است که [[امام علی|علی]]{{ع}} و [[عترت]]، عِدل [[قرآن]] و حقّاند و میان آنان جدایی نیست که باز هم حاکی از عصمت امیرالمومنین {{ع}} است<ref>به مدخل «علی در قرآن» مراجعه شود</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۴۲۱؛ [[حسن علیپور وحید|علیپور وحید، حسن]]، [[مکتب در فرآیند نواندیشی (کتاب)|مکتب در فرآیند نواندیشی]]، ص ۴۳.</ref>. | تعبیر [[معیّت]] دربارۀ [[امام علی|علی]] و [[حق]] نیز گویای آن است که [[امام علی|علی]]{{ع}} و [[عترت]]، عِدل [[قرآن]] و حقّاند و میان آنان جدایی نیست که باز هم حاکی از عصمت امیرالمومنین {{ع}} است<ref>به مدخل «علی در قرآن» مراجعه شود</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۴۲۱؛ [[حسن علیپور وحید|علیپور وحید، حسن]]، [[مکتب در فرآیند نواندیشی (کتاب)|مکتب در فرآیند نواندیشی]]، ص ۴۳.</ref>. | ||
=== سایر [[احادیث]] === | ==== سایر [[احادیث]] ==== | ||
# [[حضرت رسول]]{{صل}} در سخنی صریح موضوع عصمت خود و فرزندانشان را این گونه مورد اشاره قرار میدهند: {{متن حدیث|أنَا وَ عَلی وَ الحَسن وَ الحُسَین وَ تِسعَة مِن وُلدِ الحُسَین مُطَهَّروُن مَعصومُون}}<ref>شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص۶۴.</ref>؛ من و علی و حسن و حسین و نُه نفر از [[فرزندان حسین]]، [[پاک]] و «[[معصوم]]» هستیم. نه نفر از [[فرزندان امام حسین]]{{ع}} همان [[ائمه اهل بیت]]{{ع}} هستند که به تصریح این سخن [[پیامبر اکرم]]{{صل}} معصوماند. | # [[حضرت رسول]]{{صل}} در سخنی صریح موضوع عصمت خود و فرزندانشان را این گونه مورد اشاره قرار میدهند: {{متن حدیث|أنَا وَ عَلی وَ الحَسن وَ الحُسَین وَ تِسعَة مِن وُلدِ الحُسَین مُطَهَّروُن مَعصومُون}}<ref>شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص۶۴.</ref>؛ من و علی و حسن و حسین و نُه نفر از [[فرزندان حسین]]، [[پاک]] و «[[معصوم]]» هستیم. نه نفر از [[فرزندان امام حسین]]{{ع}} همان [[ائمه اهل بیت]]{{ع}} هستند که به تصریح این سخن [[پیامبر اکرم]]{{صل}} معصوماند. | ||
# [[حضرت علی]]{{ع}} نیز راجع به موضوع [[اطاعت از خداوند]] [[متعال]] و پیامبر اکرم{{صل}} میفرماید: "تنها باید از [[خداوند]] و [[پیغمبر]] و [[جانشینان]] او [[فرمان]] برد و این که خداوند دستور فرموده است فقط از [[دستورات]] پیغمبر[[اطاعت]] شود برای این است که پیغمبر معصوم است و به [[نافرمانی خداوند]] دستور نمیدهد و اینکه فقط به [[اطاعت]] جانشینان پیغمبر[[امر]] فرموده است برای این است که آنان نیز معصومند و پاک و امر به [[گناه]] نمیکنند"<ref>{{متن حدیث|إِنَّمَا الطَّاعَةُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ{{صل}} وَ لِوُلَاةِ الْأَمْرِ وَ إِنَّمَا أَمَرَ اللَّهُ بِطَاعَةِ الرَّسُولِ{{صل}} لِأَنَّهُ مَعْصُومٌ مُطَهَّرٌ لَا یَأْمُرُ بِمَعْصِیَتِهِ وَ إِنَّمَا أَمَرَ بِطَاعَةِ أُولِی الْأَمْرِ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ لَا یَأْمُرُونَ بِمَعْصِیَتِهِ}}؛ شیخ صدوق، الخصال، ج ۱، ص۱۳۹.</ref>. حضرت علی{{ع}} دلیل اصلی [[لزوم اطاعت]] از دستورهای پیامبر اکرم{{صل}} را به خاطر [[عصمت]] ایشان میداند. | # [[حضرت علی]]{{ع}} نیز راجع به موضوع [[اطاعت از خداوند]] [[متعال]] و پیامبر اکرم{{صل}} میفرماید: "تنها باید از [[خداوند]] و [[پیغمبر]] و [[جانشینان]] او [[فرمان]] برد و این که خداوند دستور فرموده است فقط از [[دستورات]] پیغمبر[[اطاعت]] شود برای این است که پیغمبر معصوم است و به [[نافرمانی خداوند]] دستور نمیدهد و اینکه فقط به [[اطاعت]] جانشینان پیغمبر[[امر]] فرموده است برای این است که آنان نیز معصومند و پاک و امر به [[گناه]] نمیکنند"<ref>{{متن حدیث|إِنَّمَا الطَّاعَةُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ{{صل}} وَ لِوُلَاةِ الْأَمْرِ وَ إِنَّمَا أَمَرَ اللَّهُ بِطَاعَةِ الرَّسُولِ{{صل}} لِأَنَّهُ مَعْصُومٌ مُطَهَّرٌ لَا یَأْمُرُ بِمَعْصِیَتِهِ وَ إِنَّمَا أَمَرَ بِطَاعَةِ أُولِی الْأَمْرِ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ لَا یَأْمُرُونَ بِمَعْصِیَتِهِ}}؛ شیخ صدوق، الخصال، ج ۱، ص۱۳۹.</ref>. حضرت علی{{ع}} دلیل اصلی [[لزوم اطاعت]] از دستورهای پیامبر اکرم{{صل}} را به خاطر [[عصمت]] ایشان میداند. |