قواعد کشورداری: تفاوت میان نسخهها
←صیانت از آزادیها و حقوق و التزام به ارزشهای اخلاقی
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۸: | خط ۸: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
دستهای از [[قواعد]] درباره شیوه [[کشورداری]] در [[حکومت اسلامی]] وجود دارد که با توجه به [[آیات قرآن]] برخی از آنها عبارتاند از: | دستهای از [[قواعد]] درباره شیوه [[کشورداری]] در [[حکومت اسلامی]] وجود دارد که با توجه به [[آیات قرآن]] برخی از آنها عبارتاند از: | ||
=== صیانت از آزادیها و [[حقوق]] و | === صیانت از آزادیها و [[حقوق]] و التزام به [[ارزشهای اخلاقی]] === | ||
به [[باور]] برخی نویسندگان، مفهوم [[اراده]] و [[اختیار]]، در [[فرهنگ اسلامی]] در مقابل [[بندگی]]، [[اجبار]] و [[اکراه]] به کار رفته و بیش از آنکه [[آزادی سیاسی]] را نشان دهد، [[آزادی]] [[حقوقی]] [[فلسفی]] و [[عرفانی]] را شناسانده است<ref>سیاست و حکومت در قرآن، ص۳۹۶.</ref> پیشینه حقوق و آزادیهای [[اسلامی]] به نیمه نخست قرن یکم باز میگردد؛ هنگامی که [[مسلمانان]] از [[حقّ]] [[مساوات]] و [[مشورت]] دادن به [[خلفا]] برخوردار بودند<ref>تنبيه الامة، ص۸۰.</ref> [[شهید مطهری]] در سنجشی میان [[اسلام]] و [[مسیحیّت]]، مفاهیم اسلامی را نزدیکتر به آزادی دانسته<ref>مجموعه آثار، ج ۱، ص۵۵۵، «علل گرایش به مادیگری».</ref> و برخلاف مبانی کلیسایی [[استبداد]] [[سیاسی]]، باور به [[حکومت]] [[خدا]] به هیچ رو مستلزم حکومت [[اختناق]] يا نادیده گرفتن حقوق در [[جامعه دینی]] نیست <ref> مجموعه آثار، ج ۱، ص۵۵۴، «علل گرایش به مادیگری».</ref>. مرحوم [[نائینی]] در سازگار کردن میان [[حقّ حاکمیت]] خدا و [[شورایی بودن حکومت]]، با تقسیم [[احکام]] به دو قسم منصوصات تغییرناپذیر و امور نامنصوصی که [[وظیفه عملی]] آن بر اثر عدم اندراج در زیر ضابطهای خاصّ و [[میزان]] مخصوص نامعیّن و به نظر و ترجیح [[ولیّ]] نوعی وابسته است<ref>تنبيه الامة، ص۱۳۳-۱۳۴.</ref>، [[شورا]] را درباره قسم دوم میپذیرد که تابع [[مصالح]] و مقتضیات زمانها و سرزمینهاست.<ref>تنبيه الامة، ص۱۳۷.</ref> وی با [[الهام]] از [[آیه]] {{متن قرآن|قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي أَمْرِي مَا كُنتُ قَاطِعَةً أَمْرًا حَتَّى تَشْهَدُونِ}}<ref> آنگاه گفت: ای سرکردگان! در کار، به من نظر دهید که من هیچ کاری را تا گواهم نبودهاید به پایان نبردهام؛ سوره نمل، آیه: ۳۲.</ref> درباره مشورت [[ملکه]] [[سبأ]] با اطرافیان خود و داستان مشورت [[فرعونیان]] {{متن قرآن|فَتَنَازَعُوا أَمْرَهُم بَيْنَهُمْ وَأَسَرُّوا النَّجْوَى}}<ref> و در کارشان میان خویش به کشمکش برخاستند و نهانی به رازگویی پرداختند؛ سوره طه، آیه: ۶۲.</ref><ref>مجمع البیان، ج ۷، ص۳۰.</ref> اینگونه [[حکومتها]] را شورایی دانسته<ref>تنبيه الامة، ص۷۰-۷۱.</ref> و با مشروط کردن [[تصمیمات]] [[شورا]] به انطباق بر [[احکام]] و [[قوانین الهی]]، مصلحتگراییِ [[استوار]] بر [[شناخت]] مقتضیات را با [[مشروعیّت دینی]] آنها سازگار کرده است.<ref>تنبيه الامة، ص۷۲-۷۴، ۸۴.</ref> در [[باور]] [[امام خمینی]] دامنه مصلحتگرایی تا بدانجاست که [[حکومت]] ـ که شعبهای از [[ولایت]] مطلق [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]]{{صل}} است ـ در صورت [[لزوم]] و به [[هدف]] [[حفظ نظام اسلامی]]، میبایست [[احکام اولی]] [[شرع]] را نیز ـ همچون [[حجّ]] ـ موقّتاً تعطیل کند<ref>صحیفه نور، ج ۲۰، ص۱۷۰-۱۷۱.</ref>. [[آزادی سیاسی]] به معنای اثرگذاری بیدغدغه در حکومت<ref>دموکراسی، ص۱۸۴.</ref> در [[منشور حکومتی]] [[امام علی|على]]{{ع}} خطاب به مالک به روشنی به چشم میخورد<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref> آن حضرت به بیان [[حقوق متقابل]] [[مردم]] و [[حاکمان]] پرداخته و اموری همچون [[خیرخواهی]] برای [[حاکم]] و [[مشورت]] دادن به او و بازگفتن لغزشهای وی را از [[حقوق]]، بلکه [[وظایف]] ایشان میشمارد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶.</ref> [[قرآن کریم]] نیز اعتنا به دیدگاه اکثریّت در تصمیمسازی را بایسته حاکمان [[اسلامی]] به شمار آورده است {{متن قرآن|فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ}}<ref> پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل میبودی از دورت میپراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دوست میدارد؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۵۹.</ref>، {{متن قرآن|وَالَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ}}<ref> و آنان که (فراخوان) پروردگارشان را اجابت کردهاند و نماز را بر پا داشتهاند و کارشان رایزنی میان همدیگر است و از آنچه روزیشان دادهایم میبخشند؛ سوره شوری، آیه: ۳۸.</ref>، همچنان که بر اساس [[آیات]] [[تکلیف]] کنندۀ [[امر به معروف و نهی از منکر]] {{متن قرآن|وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref> و مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند که به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناشایست باز میدارند و نماز را برپا میدارند و زکات میپردازند و از خداوند و پیامبرش فرمان میبرند، اینانند که خداوند به زودی بر آنان بخشایش میآورد، به راستی خداوند پیروزمندی فرزانه است؛ سوره توبه، آیه: ۷۱.</ref>، {{متن قرآن|وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref> و باید از میان شما گروهی باشند که (مردم را) به نیکی فرا میخوانند و به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناشایست باز میدارند و اینانند که رستگارند؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۰۴.</ref>، {{متن قرآن|كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُم مِّنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ}}<ref> شما بهترین گروهی بودهاید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شدهاید؛ به کار پسندیده فرمان میدهید و از (کار) ناپسند باز میدارید و به خداوند ایمان دارید و اهل کتاب اگر ایمان میآوردند برای آنان بهتر بود؛ برخی از آنها مؤمن امّا بسیاری از آنان نافرمانند؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۱۰.</ref> و [[روایات]] هشدار دهنده به آفات [[اجتماعی]] ترک این [[وظایف]] - همچون [[فساد]] [[زمامداران]]<ref>نهج البلاغه، نامه ۴۷.</ref>- این تکلیف وظيفهای همگانی در زمینه همه امور حتّی [[اعمال]] [[حاکمان]] است. برخی نیز از آیات [[توحیدی]] و [[نفی]] [[عبودیّت]] غیر [[خدا]] و از [[روایت]] علویِ {{عربی|" لَا تَكُنْ عَبْدَ غَيْرِكَ"}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱.</ref>[[آزادی]] قلم و بیان را برداشت کردهاند<ref>سیاست و حکومت در قرآن، ص۴۰۲.</ref>؛ ولی باید گفت این ادلّه تنها درباره [[رهایی]] مطلق از یوغ [[بردگی]] [[طاغوتها]] و تن دادن به [[اراده الهی]] است<ref>ر.ک: تنبيه الامه، ص۵۱-۵۷.</ref>، بنابراین با [[الهام]] از [[آیات]] [[دعوت]] کننده به [[تفکّر]] و [[انتخاب]] [[آزاد]] {{متن قرآن|لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref> در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است پس، آنکه به طاغوت کفر ورزد و به خداوند ایمان آورد، بیگمان به دستاویز استوراتر چنگ زده است که هرگز گسستن ندارد و خداوند شنوای داناست؛ سوره بقره، آیه: ۲۵۶.</ref><ref>الميزان، ج ۲، ص۳۴۲-۳۴۳.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَوْ شَاء رَبُّكَ لآمَنَ مَن فِي الأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُواْ مُؤْمِنِينَ}}<ref> و اگر پروردگارت میخواست، تمام آن کسان که روی زمیناند همگی ایمان میآوردند؛ آیا تو مردم را ناگزیر میکنی که مؤمن باشند؟؛ سوره یونس، آیه: ۹۹.</ref>؛ {{متن قرآن|وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَن شَاء فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاء فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِن يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاء كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءَتْ مُرْتَفَقًا}}<ref> و بگو که این (قرآن) راستین و از سوی پروردگار شماست، هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر پیشه کند، ما برای ستمگران آتشی آماده کردهایم که سراپردههایش آنان را فرا میگیرد و اگر فریادرسی خواهند با آبی چون گدازه فلز به فریادشان میرسند که (گرمای آن) چهرهها را بریان میکند؛ آن آشامیدنی بد است و زشت آسایشگهی است آن آتش؛ سوره کهف، آیه: ۲۹.</ref> انتخاب بهترین دیدگاه از میان دیدگاههای گوناگون {{متن قرآن|وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَن يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الأَلْبَابِ}}<ref> و آنان را که از پرستیدن بت دوری گزیدهاند و به درگاه خداوند بازگشتهاند، مژده باد! پس به بندگان من مژده بده!کسانی که گفتار را میشنوند آنگاه از بهترین آن پیروی میکنند، آنانند که خداوند راهنماییشان کرده است و آنانند که خردمندند؛ سوره زمر، آیه: ۱۷- ۱۸.</ref><ref>تفسير سمرقندی، ج ۳، ص۱۸۱؛ المیزان، ج ۱۷، ص۲۵۰.</ref> که از [[آزادی]] ارزیابی و [[نقد]] آن حکایت دارد و از [[سیره عملی]] [[امام علی|على]]{{ع}} در واکنش نظری با [[خوارج]]<ref>ر.ک: نهج البلاغه شرح عبده، ج ۱، ص۹۱، ۱۰۷.</ref>، آزادی [[انتخاب]] هرگونه [[عقیده]] و بیان دیدگاههای نامنافی با ضروریّات [[دین]]، با [[تبلیغ]] آزادانه آنها، چنانچه به رواج [[مفاسد]] [[عقیدتی]] و [[اخلاقی]] در [[جامعه]] نینجامد، متفاوت است. | به [[باور]] برخی نویسندگان، مفهوم [[اراده]] و [[اختیار]]، در [[فرهنگ اسلامی]] در مقابل [[بندگی]]، [[اجبار]] و [[اکراه]] به کار رفته و بیش از آنکه [[آزادی سیاسی]] را نشان دهد، [[آزادی]] [[حقوقی]] [[فلسفی]] و [[عرفانی]] را شناسانده است<ref>سیاست و حکومت در قرآن، ص۳۹۶.</ref> پیشینه حقوق و آزادیهای [[اسلامی]] به نیمه نخست قرن یکم باز میگردد؛ هنگامی که [[مسلمانان]] از [[حقّ]] [[مساوات]] و [[مشورت]] دادن به [[خلفا]] برخوردار بودند<ref>تنبيه الامة، ص۸۰.</ref> [[شهید مطهری]] در سنجشی میان [[اسلام]] و [[مسیحیّت]]، مفاهیم اسلامی را نزدیکتر به آزادی دانسته<ref>مجموعه آثار، ج ۱، ص۵۵۵، «علل گرایش به مادیگری».</ref> و برخلاف مبانی کلیسایی [[استبداد]] [[سیاسی]]، باور به [[حکومت]] [[خدا]] به هیچ رو مستلزم حکومت [[اختناق]] يا نادیده گرفتن حقوق در [[جامعه دینی]] نیست <ref> مجموعه آثار، ج ۱، ص۵۵۴، «علل گرایش به مادیگری».</ref>. مرحوم [[نائینی]] در سازگار کردن میان [[حقّ حاکمیت]] خدا و [[شورایی بودن حکومت]]، با تقسیم [[احکام]] به دو قسم منصوصات تغییرناپذیر و امور نامنصوصی که [[وظیفه عملی]] آن بر اثر عدم اندراج در زیر ضابطهای خاصّ و [[میزان]] مخصوص نامعیّن و به نظر و ترجیح [[ولیّ]] نوعی وابسته است<ref>تنبيه الامة، ص۱۳۳-۱۳۴.</ref>، [[شورا]] را درباره قسم دوم میپذیرد که تابع [[مصالح]] و مقتضیات زمانها و سرزمینهاست.<ref>تنبيه الامة، ص۱۳۷.</ref> وی با [[الهام]] از [[آیه]] {{متن قرآن|قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي أَمْرِي مَا كُنتُ قَاطِعَةً أَمْرًا حَتَّى تَشْهَدُونِ}}<ref> آنگاه گفت: ای سرکردگان! در کار، به من نظر دهید که من هیچ کاری را تا گواهم نبودهاید به پایان نبردهام؛ سوره نمل، آیه: ۳۲.</ref> درباره مشورت [[ملکه]] [[سبأ]] با اطرافیان خود و داستان مشورت [[فرعونیان]] {{متن قرآن|فَتَنَازَعُوا أَمْرَهُم بَيْنَهُمْ وَأَسَرُّوا النَّجْوَى}}<ref> و در کارشان میان خویش به کشمکش برخاستند و نهانی به رازگویی پرداختند؛ سوره طه، آیه: ۶۲.</ref><ref>مجمع البیان، ج ۷، ص۳۰.</ref> اینگونه [[حکومتها]] را شورایی دانسته<ref>تنبيه الامة، ص۷۰-۷۱.</ref> و با مشروط کردن [[تصمیمات]] [[شورا]] به انطباق بر [[احکام]] و [[قوانین الهی]]، مصلحتگراییِ [[استوار]] بر [[شناخت]] مقتضیات را با [[مشروعیّت دینی]] آنها سازگار کرده است.<ref>تنبيه الامة، ص۷۲-۷۴، ۸۴.</ref> در [[باور]] [[امام خمینی]] دامنه مصلحتگرایی تا بدانجاست که [[حکومت]] ـ که شعبهای از [[ولایت]] مطلق [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]]{{صل}} است ـ در صورت [[لزوم]] و به [[هدف]] [[حفظ نظام اسلامی]]، میبایست [[احکام اولی]] [[شرع]] را نیز ـ همچون [[حجّ]] ـ موقّتاً تعطیل کند<ref>صحیفه نور، ج ۲۰، ص۱۷۰-۱۷۱.</ref>. [[آزادی سیاسی]] به معنای اثرگذاری بیدغدغه در حکومت<ref>دموکراسی، ص۱۸۴.</ref> در [[منشور حکومتی]] [[امام علی|على]]{{ع}} خطاب به مالک به روشنی به چشم میخورد<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref> آن حضرت به بیان [[حقوق متقابل]] [[مردم]] و [[حاکمان]] پرداخته و اموری همچون [[خیرخواهی]] برای [[حاکم]] و [[مشورت]] دادن به او و بازگفتن لغزشهای وی را از [[حقوق]]، بلکه [[وظایف]] ایشان میشمارد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶.</ref> [[قرآن کریم]] نیز اعتنا به دیدگاه اکثریّت در تصمیمسازی را بایسته حاکمان [[اسلامی]] به شمار آورده است {{متن قرآن|فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ}}<ref> پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل میبودی از دورت میپراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دوست میدارد؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۵۹.</ref>، {{متن قرآن|وَالَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ}}<ref> و آنان که (فراخوان) پروردگارشان را اجابت کردهاند و نماز را بر پا داشتهاند و کارشان رایزنی میان همدیگر است و از آنچه روزیشان دادهایم میبخشند؛ سوره شوری، آیه: ۳۸.</ref>، همچنان که بر اساس [[آیات]] [[تکلیف]] کنندۀ [[امر به معروف و نهی از منکر]] {{متن قرآن|وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref> و مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند که به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناشایست باز میدارند و نماز را برپا میدارند و زکات میپردازند و از خداوند و پیامبرش فرمان میبرند، اینانند که خداوند به زودی بر آنان بخشایش میآورد، به راستی خداوند پیروزمندی فرزانه است؛ سوره توبه، آیه: ۷۱.</ref>، {{متن قرآن|وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref> و باید از میان شما گروهی باشند که (مردم را) به نیکی فرا میخوانند و به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناشایست باز میدارند و اینانند که رستگارند؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۰۴.</ref>، {{متن قرآن|كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُم مِّنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ}}<ref> شما بهترین گروهی بودهاید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شدهاید؛ به کار پسندیده فرمان میدهید و از (کار) ناپسند باز میدارید و به خداوند ایمان دارید و اهل کتاب اگر ایمان میآوردند برای آنان بهتر بود؛ برخی از آنها مؤمن امّا بسیاری از آنان نافرمانند؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۱۰.</ref> و [[روایات]] هشدار دهنده به آفات [[اجتماعی]] ترک این [[وظایف]] - همچون [[فساد]] [[زمامداران]]<ref>نهج البلاغه، نامه ۴۷.</ref>- این تکلیف وظيفهای همگانی در زمینه همه امور حتّی [[اعمال]] [[حاکمان]] است. برخی نیز از آیات [[توحیدی]] و [[نفی]] [[عبودیّت]] غیر [[خدا]] و از [[روایت]] علویِ {{عربی|" لَا تَكُنْ عَبْدَ غَيْرِكَ"}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱.</ref>[[آزادی]] قلم و بیان را برداشت کردهاند<ref>سیاست و حکومت در قرآن، ص۴۰۲.</ref>؛ ولی باید گفت این ادلّه تنها درباره [[رهایی]] مطلق از یوغ [[بردگی]] [[طاغوتها]] و تن دادن به [[اراده الهی]] است<ref>ر.ک: تنبيه الامه، ص۵۱-۵۷.</ref>، بنابراین با [[الهام]] از [[آیات]] [[دعوت]] کننده به [[تفکّر]] و [[انتخاب]] [[آزاد]] {{متن قرآن|لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref> در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است پس، آنکه به طاغوت کفر ورزد و به خداوند ایمان آورد، بیگمان به دستاویز استوراتر چنگ زده است که هرگز گسستن ندارد و خداوند شنوای داناست؛ سوره بقره، آیه: ۲۵۶.</ref><ref>الميزان، ج ۲، ص۳۴۲-۳۴۳.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَوْ شَاء رَبُّكَ لآمَنَ مَن فِي الأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُواْ مُؤْمِنِينَ}}<ref> و اگر پروردگارت میخواست، تمام آن کسان که روی زمیناند همگی ایمان میآوردند؛ آیا تو مردم را ناگزیر میکنی که مؤمن باشند؟؛ سوره یونس، آیه: ۹۹.</ref>؛ {{متن قرآن|وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَن شَاء فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاء فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِن يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاء كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءَتْ مُرْتَفَقًا}}<ref> و بگو که این (قرآن) راستین و از سوی پروردگار شماست، هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر پیشه کند، ما برای ستمگران آتشی آماده کردهایم که سراپردههایش آنان را فرا میگیرد و اگر فریادرسی خواهند با آبی چون گدازه فلز به فریادشان میرسند که (گرمای آن) چهرهها را بریان میکند؛ آن آشامیدنی بد است و زشت آسایشگهی است آن آتش؛ سوره کهف، آیه: ۲۹.</ref> انتخاب بهترین دیدگاه از میان دیدگاههای گوناگون {{متن قرآن|وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَن يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الأَلْبَابِ}}<ref> و آنان را که از پرستیدن بت دوری گزیدهاند و به درگاه خداوند بازگشتهاند، مژده باد! پس به بندگان من مژده بده!کسانی که گفتار را میشنوند آنگاه از بهترین آن پیروی میکنند، آنانند که خداوند راهنماییشان کرده است و آنانند که خردمندند؛ سوره زمر، آیه: ۱۷- ۱۸.</ref><ref>تفسير سمرقندی، ج ۳، ص۱۸۱؛ المیزان، ج ۱۷، ص۲۵۰.</ref> که از [[آزادی]] ارزیابی و [[نقد]] آن حکایت دارد و از [[سیره عملی]] [[امام علی|على]]{{ع}} در واکنش نظری با [[خوارج]]<ref>ر.ک: نهج البلاغه شرح عبده، ج ۱، ص۹۱، ۱۰۷.</ref>، آزادی [[انتخاب]] هرگونه [[عقیده]] و بیان دیدگاههای نامنافی با ضروریّات [[دین]]، با [[تبلیغ]] آزادانه آنها، چنانچه به رواج [[مفاسد]] [[عقیدتی]] و [[اخلاقی]] در [[جامعه]] نینجامد، متفاوت است. | ||