سوره قمر در علوم قرآنی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'اول' به 'اول'
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\[\[(.*)\]\](.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\>\n\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\>\n\n' به '{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = $2 | عنوان مدخل = $4 | مداخل مرتبط = $6 | پرسش مرتبط = }} ') |
جز (جایگزینی متن - 'اول' به 'اول') |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
این [[سوره]] به جز دو [[آیه]] از آخرش که [[متقین]] را [[وعده]] [[بهشت]] و حضور در نزد [[خدای تعالی]] میدهد بقیه آیاتش یکسره مربوط به [[انذار]] و [[تهدید]] است. | این [[سوره]] به جز دو [[آیه]] از آخرش که [[متقین]] را [[وعده]] [[بهشت]] و حضور در نزد [[خدای تعالی]] میدهد بقیه آیاتش یکسره مربوط به [[انذار]] و [[تهدید]] است. | ||
در بخش | در بخش اول، به [[معجزه]] [[شق القمر]] اشاره میکند که [[رسول خدا]]{{صل}} آن را به خاطر مطالبه قومش آورد. و سپس میفرماید که: همان [[قوم]] او را ساحر خواندند و نبوتش را [[تکذیب]] نموده و همچنان از [[هواهای نفسانی]] خود [[پیروی]] کردند، با این که خبرهای تکان دهندهای از [[اخبار]] [[روز قیامت]] و از داستانهای امتهای نابود شده در گذشته به گوششان خورد. آنگاه دوباره به نقل پارهای از آن داستانها بر میگردد، اما پیدا است که با [[خشم]] و [[عتاب]] آنها را نقل میکند و بدحالیشان در روز قیامت هنگام بیرون شدن از قبرها و حضورشان را برای حساب خاطرنشان میسازد. | ||
سپس در بخش دوم به داستانهایی از [[قوم نوح]]، [[عاد]]، [[ثمود]]، قوم الوط و [[دودمان]] [[فرعون]] و عذابهای دردناکی که به خاطر تکذیب [[پیامبران]] بر سر آنان آمد، پرداخته و میفرماید: قوم [[پیامبر اسلام]]، نزد [[خدا]] عزیزتر از آنان نیستند و ایشان هم مانند آنها نمیتوانند خدا را عاجز سازند. و [[مشرکین]] [[عرب]] را با یاد آن [[اقوام]] [[تذکر]] داد و بار دیگر اجمالی از آنچه سابقاً از وضع آنان و سرانجام امرشان بیان کرده بود تذکر میدهد، تا بدانند در اثر تکذیبشان نسبت به [[آیات خدا]] و فرستادگان او چه [[عذاب]] الیم و عقابهایی، به سراغشان میآید. همچنین به منظور این که تقریر داستانها و نتیجهگیری از آنها را تأکید کرده باشد و شنوندگان بیشتر تحت تأثیر قرار گرفته و این [[اندرزها]] بیشتر در دلهای آنان جایگیر شود، دنبال هر یک از قصهها این جمله را تکرار کرد که: {{متن قرآن|فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ}}<ref>«و (بنگر) عذاب و بیم دادن من چگونه بود؟» سوره قمر، آیه ۱۶.</ref> و همین تأکید را با ذکر غرض از [[انذار]] و [[تخویف]] افزوده و فرمود: {{متن قرآن|وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ}}<ref>«و ما به راستی قرآن را برای پندگیری آسان (یاب) کردهایم، آیا پندپذیری هست؟» سوره قمر، آیه ۱۷.</ref>. | سپس در بخش دوم به داستانهایی از [[قوم نوح]]، [[عاد]]، [[ثمود]]، قوم الوط و [[دودمان]] [[فرعون]] و عذابهای دردناکی که به خاطر تکذیب [[پیامبران]] بر سر آنان آمد، پرداخته و میفرماید: قوم [[پیامبر اسلام]]، نزد [[خدا]] عزیزتر از آنان نیستند و ایشان هم مانند آنها نمیتوانند خدا را عاجز سازند. و [[مشرکین]] [[عرب]] را با یاد آن [[اقوام]] [[تذکر]] داد و بار دیگر اجمالی از آنچه سابقاً از وضع آنان و سرانجام امرشان بیان کرده بود تذکر میدهد، تا بدانند در اثر تکذیبشان نسبت به [[آیات خدا]] و فرستادگان او چه [[عذاب]] الیم و عقابهایی، به سراغشان میآید. همچنین به منظور این که تقریر داستانها و نتیجهگیری از آنها را تأکید کرده باشد و شنوندگان بیشتر تحت تأثیر قرار گرفته و این [[اندرزها]] بیشتر در دلهای آنان جایگیر شود، دنبال هر یک از قصهها این جمله را تکرار کرد که: {{متن قرآن|فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ}}<ref>«و (بنگر) عذاب و بیم دادن من چگونه بود؟» سوره قمر، آیه ۱۶.</ref> و همین تأکید را با ذکر غرض از [[انذار]] و [[تخویف]] افزوده و فرمود: {{متن قرآن|وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ}}<ref>«و ما به راستی قرآن را برای پندگیری آسان (یاب) کردهایم، آیا پندپذیری هست؟» سوره قمر، آیه ۱۷.</ref>. | ||
در بخش آخر، [[سوره]] را با [[بشارت]] به [[متقین]] ختم میکند. [[آیات]] بخش سوم به منزله نتیجهگیری از مطالب و [[اخبار]] عبرتانگیزی است که در بخشهای ۱ و۲ ذکر کرده بود و آن اخبار نخست راجع به [[قیامت]] بود و پس از آن، درباره داستان امتهای هلاک شده بود، پس در [[حقیقت]] این آیات، در مرحله | در بخش آخر، [[سوره]] را با [[بشارت]] به [[متقین]] ختم میکند. [[آیات]] بخش سوم به منزله نتیجهگیری از مطالب و [[اخبار]] عبرتانگیزی است که در بخشهای ۱ و۲ ذکر کرده بود و آن اخبار نخست راجع به [[قیامت]] بود و پس از آن، درباره داستان امتهای هلاک شده بود، پس در [[حقیقت]] این آیات، در مرحله اول خطاب است به [[قوم]] [[رسول خدا]]{{صل}} که [[کفار]] شما بهتر از کفار امتهای [[طاغی]] و [[جبار]] گذشته نیستند و همان طور که [[خدای تعالی]] آنها را به [[ذلت]] بارترین وجه هلاک کرد، اینان را نیز هلاک میکند و کفار شما برائتی از [[آتش دوزخ]] ندارند و چنین مدرکی برایشان نوشته نشده، تا با کفار امتهای گذشته فرق داشته باشند، نیرو و قدرتشان هم در جلوگیری از [[عقاب]] [[خدا]] سودی به حالشان نخواهد داشت. در مرحله دوم، به اخبار مربوط به قیامت که در سابق گذشت پیوند دارد، میفرماید: اگر این [[کافران]] همچنان مرتکب [[جرم]] شوند و [[دعوت]] تو را [[تکذیب]] کنند، بلای قیامتشان عظیمتر و تلختر خواهد بود و در آخر اشارهای به منزلگاه متقین در آن [[روز]] نموده و [[سوره]] را ختم میکند. | ||
بین بخش ۱ و ۳ تقارن مقابله میان مشخصات فرجام متقین و مجرمین داده شده است؛ زیرا مجرمین را به [[عذاب]] [[آخرت]] و [[ضلالت]] [[دنیا]] [[تهدید]] میکرد و آنگاه آن را چنین تقریر نمود که: این عذاب یکی از مصادیق قدر است و به همین جهت [[تخلف]] نمیپذیرد و از سوی دیگر متقین را [[ثواب]] و حضور نزد پروردگارشان خدای ملیک [[مقتدر]] [[وعده]] داده است. | بین بخش ۱ و ۳ تقارن مقابله میان مشخصات فرجام متقین و مجرمین داده شده است؛ زیرا مجرمین را به [[عذاب]] [[آخرت]] و [[ضلالت]] [[دنیا]] [[تهدید]] میکرد و آنگاه آن را چنین تقریر نمود که: این عذاب یکی از مصادیق قدر است و به همین جهت [[تخلف]] نمیپذیرد و از سوی دیگر متقین را [[ثواب]] و حضور نزد پروردگارشان خدای ملیک [[مقتدر]] [[وعده]] داده است. | ||
[[آیه]] | [[آیه]] اول به [[معجزه]] «[[شق القمر]]» که [[خدای تعالی]] به دست [[رسول خدا]]{{صل}} در [[مکه]] و [[قبل از هجرت]] و به دنبال پیشنهاد [[مشرکین]] مکه جاریش ساخت اشاره میکند. | ||
[[روایات]] این داستان هم بسیار زیاد است و به طوری که میگویند همه [[اهل حدیث]] و [[مفسرین]] بر قبول آن [[احادیث]] اتفاق دارند. مثلاً در [[الدر المنثور (کتاب)|الدر المنثور]] است که: عبدالرزاق، [[احمد]]، [[عبد بن حمید]]، مسلم، [[ابن جریر]]، [[ابن منذر]]، [[ترمذی]]، [[ابن مردویه]] و [[بیهقی]] (در [[دلایل]]) از [[انس]] [[روایت]] کردهاند که گفت: [[مردم]] مکه از رسول خدا{{صل}} معجزهای خواستند، خدای تعالی قرص ماه را دو نیم کرد و به دنبالش آیه نازل شد: {{متن قرآن|اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ}}<ref>«رستخیز بسی نزدیک شد و ماه از میان شکافت» سوره قمر، آیه ۱.</ref>.<ref>الدر المنثور.</ref> | [[روایات]] این داستان هم بسیار زیاد است و به طوری که میگویند همه [[اهل حدیث]] و [[مفسرین]] بر قبول آن [[احادیث]] اتفاق دارند. مثلاً در [[الدر المنثور (کتاب)|الدر المنثور]] است که: عبدالرزاق، [[احمد]]، [[عبد بن حمید]]، مسلم، [[ابن جریر]]، [[ابن منذر]]، [[ترمذی]]، [[ابن مردویه]] و [[بیهقی]] (در [[دلایل]]) از [[انس]] [[روایت]] کردهاند که گفت: [[مردم]] مکه از رسول خدا{{صل}} معجزهای خواستند، خدای تعالی قرص ماه را دو نیم کرد و به دنبالش آیه نازل شد: {{متن قرآن|اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ}}<ref>«رستخیز بسی نزدیک شد و ماه از میان شکافت» سوره قمر، آیه ۱.</ref>.<ref>الدر المنثور.</ref> |