آزادی در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۲
جز (جایگزینی متن - '\{\{امامت\}\}↵\{\{مدخل مرتبط' به '{{مدخل مرتبط') |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۲) |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
تعریف فوق تعریفی عام و گسترده است که حقوق و آزادیهای متعدد فرد در [[جامعه]] را در بر میگیرد که به برخی از آنها اشاره میکنیم: | تعریف فوق تعریفی عام و گسترده است که حقوق و آزادیهای متعدد فرد در [[جامعه]] را در بر میگیرد که به برخی از آنها اشاره میکنیم: | ||
#[[آزادی]] [[حق حیات]]: حق حیات بزرگترین [[نعمت]] [[خدا]] به [[انسان]] است. این [[حق]] به عنوان یک حق طبیعی و [[فطری]] از مهمترین [[آزادیهای فردی]] است که دیگران، اعم از فرد و [[دولت]]، [[مکلف]] به رعایت آن هستند. این آزادی هرگونه [[تروریسم]] فردی و دولتی را برنمیتابد؛ | # [[آزادی]] [[حق حیات]]: حق حیات بزرگترین [[نعمت]] [[خدا]] به [[انسان]] است. این [[حق]] به عنوان یک حق طبیعی و [[فطری]] از مهمترین [[آزادیهای فردی]] است که دیگران، اعم از فرد و [[دولت]]، [[مکلف]] به رعایت آن هستند. این آزادی هرگونه [[تروریسم]] فردی و دولتی را برنمیتابد؛ | ||
#آزادی اقامت و رفتوآمد: به موجب این آزادی، [[آدمی]] میتواند در هر جای [[جهان]] با [[کشور]] که بخواهد مقیم گردد و کسی هم مانع او نشود. آزادی رفتوآمد به معنای آزادی [[مسافرت]] به هر مکان و کشوری است<ref>در نظامهای فئودالیته سدههای پیشین کشاورزان برای رفتوآمد با تغییر محل اقامت خود میبایست از فئودالهای منطقه اجازه میگرفتند و این اجازه منوط به پرداخت هزینهای بود.</ref>. این نوع آزادی [[مخالف]] هر نوع توقیف و بازداشت موقت یا دایمی است، مگر اینکه بر مبنای [[قانون]] باشد؛ | #آزادی اقامت و رفتوآمد: به موجب این آزادی، [[آدمی]] میتواند در هر جای [[جهان]] با [[کشور]] که بخواهد مقیم گردد و کسی هم مانع او نشود. آزادی رفتوآمد به معنای آزادی [[مسافرت]] به هر مکان و کشوری است<ref>در نظامهای فئودالیته سدههای پیشین کشاورزان برای رفتوآمد با تغییر محل اقامت خود میبایست از فئودالهای منطقه اجازه میگرفتند و این اجازه منوط به پرداخت هزینهای بود.</ref>. این نوع آزادی [[مخالف]] هر نوع توقیف و بازداشت موقت یا دایمی است، مگر اینکه بر مبنای [[قانون]] باشد؛ | ||
#[[آزادی مسکن]]: [[محل زندگی]] و [[مسکن]] بخشی از [[حریم خصوصی]] افراد جامعه است که فرد در آن محل از آزادی عمل و [[رفتار]]، مکالمات، مخابرات و... برخوردار است و نوعی [[مصونیت]] در مقابل دخالت و تعرض دیگران، اعم از افراد و دولت، دارد؛ | # [[آزادی مسکن]]: [[محل زندگی]] و [[مسکن]] بخشی از [[حریم خصوصی]] افراد جامعه است که فرد در آن محل از آزادی عمل و [[رفتار]]، مکالمات، مخابرات و... برخوردار است و نوعی [[مصونیت]] در مقابل دخالت و تعرض دیگران، اعم از افراد و دولت، دارد؛ | ||
#آزادی [[مالکیت]]: انسان [[مالک]] و صاحب [[اختیار]] [[دارایی]] و متعلقات آن است. افراد و دولت نمیتوانند این آزادی و حق وی را تحدید یا سلب کنند، در [[تفسیر]] این نوع آزادی بین دولتهای [[لیبرالیسم]] و [[سوسیالیسم]] و [[اسلام]] [[اختلاف]] نظرهایی وجود دارد؛ | #آزادی [[مالکیت]]: انسان [[مالک]] و صاحب [[اختیار]] [[دارایی]] و متعلقات آن است. افراد و دولت نمیتوانند این آزادی و حق وی را تحدید یا سلب کنند، در [[تفسیر]] این نوع آزادی بین دولتهای [[لیبرالیسم]] و [[سوسیالیسم]] و [[اسلام]] [[اختلاف]] نظرهایی وجود دارد؛ | ||
#آزادی شغل: انسان در [[انتخاب]] و [[گزینش]] شغل [[آزاد]] است و نمیتوان او را به انتخاب شغلی و یا [[محرومیت]] از شغلی مجبور کرد. این نوع آزادی در سدههای گذشته، محدودیتهای بسیاری داشت، به گونهای که در برخی [[نظامها]] طبقات پایین یا متوسط [[مردم]] حق ارتقا یا تصاحب منصبهای شرافتمندانه یا دولتی را نداشتند؛ | #آزادی شغل: انسان در [[انتخاب]] و [[گزینش]] شغل [[آزاد]] است و نمیتوان او را به انتخاب شغلی و یا [[محرومیت]] از شغلی مجبور کرد. این نوع آزادی در سدههای گذشته، محدودیتهای بسیاری داشت، به گونهای که در برخی [[نظامها]] طبقات پایین یا متوسط [[مردم]] حق ارتقا یا تصاحب منصبهای شرافتمندانه یا دولتی را نداشتند؛ | ||
#[[آزادی عقیده]]: به موجب آن، انسان در انتخاب نظر و [[عقیده]] آزاد است و نمیتوان او را به پذیرش [[عقیده]] خاصی ملزم کرد. این عقیده معنای عامی دارد و شامل هر نوع نظر و برداشت [[دینی]]، [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] میشود. برخی از متفکران مانند [[شهید مطهری]] بین “آزادی عقیده” و “آزادی اندیشه” تفاوت قائل شدهاند و اولی را محصول علت و دومی را محصول دلیل [[تفسیر]] کرده است. توضیح بیشتر آن خواهد آمد؛ | # [[آزادی عقیده]]: به موجب آن، انسان در انتخاب نظر و [[عقیده]] آزاد است و نمیتوان او را به پذیرش [[عقیده]] خاصی ملزم کرد. این عقیده معنای عامی دارد و شامل هر نوع نظر و برداشت [[دینی]]، [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] میشود. برخی از متفکران مانند [[شهید مطهری]] بین “آزادی عقیده” و “آزادی اندیشه” تفاوت قائل شدهاند و اولی را محصول علت و دومی را محصول دلیل [[تفسیر]] کرده است. توضیح بیشتر آن خواهد آمد؛ | ||
#[[آزادی]] [[مذهب]] و [[دین]]: به موجب این آزادی، هر فرد [[حق]] دارد که در امور مذهبی و دینی دارای عقیده یا فاقد عقیده باشد و عقیده خود را اظهار کند و [[تعلیم]] دهد. | # [[آزادی]] [[مذهب]] و [[دین]]: به موجب این آزادی، هر فرد [[حق]] دارد که در امور مذهبی و دینی دارای عقیده یا فاقد عقیده باشد و عقیده خود را اظهار کند و [[تعلیم]] دهد. | ||
===[[آزادیهای مدنی]]<ref>اصطلاح «آزادی مدنی» بیشتر در علم سیاست رایج است، اما در علم حقوق بیشتر از آزادیهای عمومی تعبیر میشود. و چه بسا آن را معادل آزادیهای فردی میگیرند، برای مثال دکتر لنگرودی مینویسد: «آزادیهای عمومی، مجموع آزادیهای فردی و آزادیهایی که برای دستجات اجتماعی شناخته شده است که محور صلاحیت دولت و حکومت است، آزادیهای عمومی در معنای اخص خود مرادف آزادیهای فردی است». (ترمینولوژی حقوق، ص۳۰-۳۳) در این تعریف آزادیهای فردی به معنای آزادیهای عمومی (مدنی) تفسیر شده است؛ لکن تأمل در معنا و قلمرو آن دو خطای این تفسیر را نشان میدهد، چرا که همانطوری که گفته شد، اولاً، آزادیهای فردی به لحاظ تأکید بر فردیت و شخص واحد است؛ اما آزادیهای مدنی به لحاظ عضویت در اجتماع و جمع خاص است؛ ثانیاً، غایت آزادیهای فردی تحصیل آزادی و کمال مطلوب فرد واحد است، ولی غایت بعضی آزادیهای مدنی به غایت جمعگرانه است و چه بسا ممکن است که فرد واحدی به دلیل غایت جمعی از آزادی و غایت خود چشمپوشی کند. آربلاستر در این باره مینویسد: «منظور از آزادی فرد معمولاً آزادی شخصی است، در این جا نیز مانند مفهوم فرد، تأکید بر شخص انسانی واحد است؛ اما اگر افراد بخواهند گروههای همفکر تشکیل دهند و به صورت دستهجمعی عمل کنند، به چیزی بیش از آزادی فرد نیاز خواهند داشت. در این صورت باید حقوقی نیز برای تشکیل سازمانهای سیاسی و اتحادیههای کارگری داشته باشند و بالاخره در بیان عقاید خود و انتشار روزنامه نیز آزاد باشند. این قبیل آزادیها را نباید با آزادیهای فردی یکسان پنداشت» (لیبرالیسم غرب، ص۸۷).</ref>=== | ===[[آزادیهای مدنی]]<ref>اصطلاح «آزادی مدنی» بیشتر در علم سیاست رایج است، اما در علم حقوق بیشتر از آزادیهای عمومی تعبیر میشود. و چه بسا آن را معادل آزادیهای فردی میگیرند، برای مثال دکتر لنگرودی مینویسد: «آزادیهای عمومی، مجموع آزادیهای فردی و آزادیهایی که برای دستجات اجتماعی شناخته شده است که محور صلاحیت دولت و حکومت است، آزادیهای عمومی در معنای اخص خود مرادف آزادیهای فردی است». (ترمینولوژی حقوق، ص۳۰-۳۳) در این تعریف آزادیهای فردی به معنای آزادیهای عمومی (مدنی) تفسیر شده است؛ لکن تأمل در معنا و قلمرو آن دو خطای این تفسیر را نشان میدهد، چرا که همانطوری که گفته شد، اولاً، آزادیهای فردی به لحاظ تأکید بر فردیت و شخص واحد است؛ اما آزادیهای مدنی به لحاظ عضویت در اجتماع و جمع خاص است؛ ثانیاً، غایت آزادیهای فردی تحصیل آزادی و کمال مطلوب فرد واحد است، ولی غایت بعضی آزادیهای مدنی به غایت جمعگرانه است و چه بسا ممکن است که فرد واحدی به دلیل غایت جمعی از آزادی و غایت خود چشمپوشی کند. آربلاستر در این باره مینویسد: «منظور از آزادی فرد معمولاً آزادی شخصی است، در این جا نیز مانند مفهوم فرد، تأکید بر شخص انسانی واحد است؛ اما اگر افراد بخواهند گروههای همفکر تشکیل دهند و به صورت دستهجمعی عمل کنند، به چیزی بیش از آزادی فرد نیاز خواهند داشت. در این صورت باید حقوقی نیز برای تشکیل سازمانهای سیاسی و اتحادیههای کارگری داشته باشند و بالاخره در بیان عقاید خود و انتشار روزنامه نیز آزاد باشند. این قبیل آزادیها را نباید با آزادیهای فردی یکسان پنداشت» (لیبرالیسم غرب، ص۸۷).</ref>=== | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
با این توضیح به مهمترین اقسام آزادیهای [[مدنی]] اشاره میکنیم: | با این توضیح به مهمترین اقسام آزادیهای [[مدنی]] اشاره میکنیم: | ||
#[[آزادی بیان]]: این آزادی از [[حقوق]] اولیه [[انسان]] محسوب میشود و به موجب آن انسان [[حق]] دارد ایده و [[عقیده]] خود را بدون هیچ مانع و محدودیتی ابراز کند. این آزادی، شامل آزادی قلم، مطبوعات و مطلق اطلاع رسانی میشود؛ | # [[آزادی بیان]]: این آزادی از [[حقوق]] اولیه [[انسان]] محسوب میشود و به موجب آن انسان [[حق]] دارد ایده و [[عقیده]] خود را بدون هیچ مانع و محدودیتی ابراز کند. این آزادی، شامل آزادی قلم، مطبوعات و مطلق اطلاع رسانی میشود؛ | ||
#آزادی اجتماعات: به موجب آن، افراد حق دارند برای [[شور]] و بحث یا طرفداری یا [[اعتراض]] در موضوعی گردهم آیند؛ | #آزادی اجتماعات: به موجب آن، افراد حق دارند برای [[شور]] و بحث یا طرفداری یا [[اعتراض]] در موضوعی گردهم آیند؛ | ||
#آزادی انجمنها و مجامع: آزادی “اجتماعات” به صورت موقت و پراکنده و به نحو غیر سازمانی بوده، اما افراد “جامعه” آزادند که مجامع و انجمنهای سازمان داده شده و رسمی را تشکیل دهند و در قالب انجمن، کانون، [[حزب]] و... برای رسیدن به [[اهداف]] [[اجتماعی]] خود، جلسات یا نشستهایی را برپا کنند. | #آزادی انجمنها و مجامع: آزادی “اجتماعات” به صورت موقت و پراکنده و به نحو غیر سازمانی بوده، اما افراد “جامعه” آزادند که مجامع و انجمنهای سازمان داده شده و رسمی را تشکیل دهند و در قالب انجمن، کانون، [[حزب]] و... برای رسیدن به [[اهداف]] [[اجتماعی]] خود، جلسات یا نشستهایی را برپا کنند. | ||
خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
با این رویکرد به آزادی یعنی ابزارانگاری آن، هرچند عملاً برخی اقسام آزادی مانند آزادیهای [[نفسانی]] تحدید میشوند، اما با تحدید این آزادیهای آزادی دیگری در [[انسان]] به نام [[آزادی معنوی]] یا اخلاقی در قلمرو وسیعی قرار میگیرند که مقتضای [[طبیعت]] و [[فطرت انسان]] است و در واقع آزادی انسان یا آزادی خود انسان محدود نمیشود و این به هیچ وجه برخلاف [[حقوق]] طبیعی او نیست؛ برای مثال دستگاه گوارش انسان طبیعتاً میل به بعضی [[خوردنیها]] و نوشیدنیها دارد که در صورت عادی نباید از آزادی این [[امیال]] جلوگیری کرد، اما در صورت [[بیماری]]، به منظور [[مصلحت]] بالاتری، باید جلو آزادی امیال طبیعی انسان را گرفت و این به هیچ وجه بر خلاف انسان و حقوق طبیعی وی تلقی نمیشود. | با این رویکرد به آزادی یعنی ابزارانگاری آن، هرچند عملاً برخی اقسام آزادی مانند آزادیهای [[نفسانی]] تحدید میشوند، اما با تحدید این آزادیهای آزادی دیگری در [[انسان]] به نام [[آزادی معنوی]] یا اخلاقی در قلمرو وسیعی قرار میگیرند که مقتضای [[طبیعت]] و [[فطرت انسان]] است و در واقع آزادی انسان یا آزادی خود انسان محدود نمیشود و این به هیچ وجه برخلاف [[حقوق]] طبیعی او نیست؛ برای مثال دستگاه گوارش انسان طبیعتاً میل به بعضی [[خوردنیها]] و نوشیدنیها دارد که در صورت عادی نباید از آزادی این [[امیال]] جلوگیری کرد، اما در صورت [[بیماری]]، به منظور [[مصلحت]] بالاتری، باید جلو آزادی امیال طبیعی انسان را گرفت و این به هیچ وجه بر خلاف انسان و حقوق طبیعی وی تلقی نمیشود. | ||
[[استاد مطهری]] در این باره مینویسد: ما آن مطلبی را که میگویند آزادی را آزادی فقط محدود میکند، قبول داریم، اما به معنای این که آزادی [[اراده]] را آزادی طبیعت فرد و طبیعت [[اجتماع]] محدود میکند، نه به آن معنا که آزادی اراده را آزادی اراده دیگران محدود میکنند<ref>سلسله یادداشتهای استاد مطهری، ج۱، حرف الف، آزادی، ص۱۲۱.</ref> | [[استاد مطهری]] در این باره مینویسد: ما آن مطلبی را که میگویند آزادی را آزادی فقط محدود میکند، قبول داریم، اما به معنای این که آزادی [[اراده]] را آزادی طبیعت فرد و طبیعت [[اجتماع]] محدود میکند، نه به آن معنا که آزادی اراده را آزادی اراده دیگران محدود میکنند<ref>سلسله یادداشتهای استاد مطهری، ج۱، حرف الف، آزادی، ص۱۲۱.</ref><ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[آزادی در فقه و حدود آن (کتاب)|آزادی در فقه و حدود آن]]، ص ۴۸.</ref> | ||
==جایگاه آزادی در فقه سیاسی== | ==جایگاه آزادی در فقه سیاسی== | ||
خط ۱۳۸: | خط ۱۳۸: | ||
باری بین آزادی مطلق که در آن توجهی به حقوق فرد و دیگران نشده و [[عدالت]]، [[تقابل]] و اصطکاک است؛ همچنین بین آزادی و عدالت به معنای [[برابری]] و [[تساوی]] مطلق [[تعارض]] وجود دارد. اساساً [[تفسیر]] عدالت به معنای [[سوسیالیستی]] آن، یعنی برابری و تساوی مطلق، موجب پیدایش و بسط نظریه تعارض آزادی و عدالت گردیده است؛ در حالی که اگر از این دو مفهوم، قرائت معتدلانهای ارائه گردد، نه تنها قابل جمع بلکه مکمل یکدیگر هستند. | باری بین آزادی مطلق که در آن توجهی به حقوق فرد و دیگران نشده و [[عدالت]]، [[تقابل]] و اصطکاک است؛ همچنین بین آزادی و عدالت به معنای [[برابری]] و [[تساوی]] مطلق [[تعارض]] وجود دارد. اساساً [[تفسیر]] عدالت به معنای [[سوسیالیستی]] آن، یعنی برابری و تساوی مطلق، موجب پیدایش و بسط نظریه تعارض آزادی و عدالت گردیده است؛ در حالی که اگر از این دو مفهوم، قرائت معتدلانهای ارائه گردد، نه تنها قابل جمع بلکه مکمل یکدیگر هستند. | ||
آیزا برلین در این باره مینویسد: برابری و آزادی را البته که میتوان با هم جمع کرد، اما صورتهای افراطی آن را نمیتوان اگر آزادی بینهایت باشد، زورمند میتواند [[ناتوان]] را نابود سازد. اگر برابری مطلق باشد، دیگر از آزادی خبری نیست، چون اگر بخواهند گرگها بره را نخورند باید راه را بر گرگها بست<ref>جستجوی آزادی، ص۱۷۳-۱۷۶. دکتر سروش نیز در این باره میگوید: «اگر عدالت را چنین تعریف کنیم که عبارت است از ایفای جمیع حقوق، در آن صورت بیاعتنایی به حق آزادی، بیاعتنایی به عدالت خواهد بود، آزادی از بزرگترین حقهاست، این تقابلی که بعضیها بین آزادی و عدالت افکندهاند (تحت عنوان تقابل میان دموکراسی و سوسیالیسم)، تقابلی موهومی است، آزادی یکی از اجزای عدالت است، شخص آزادیطلب به دنبال پارهای از عدالت است» (فربهتر از ایدئولوژی، ص۲۵۴).</ref> | آیزا برلین در این باره مینویسد: برابری و آزادی را البته که میتوان با هم جمع کرد، اما صورتهای افراطی آن را نمیتوان اگر آزادی بینهایت باشد، زورمند میتواند [[ناتوان]] را نابود سازد. اگر برابری مطلق باشد، دیگر از آزادی خبری نیست، چون اگر بخواهند گرگها بره را نخورند باید راه را بر گرگها بست<ref>جستجوی آزادی، ص۱۷۳-۱۷۶. دکتر سروش نیز در این باره میگوید: «اگر عدالت را چنین تعریف کنیم که عبارت است از ایفای جمیع حقوق، در آن صورت بیاعتنایی به حق آزادی، بیاعتنایی به عدالت خواهد بود، آزادی از بزرگترین حقهاست، این تقابلی که بعضیها بین آزادی و عدالت افکندهاند (تحت عنوان تقابل میان دموکراسی و سوسیالیسم)، تقابلی موهومی است، آزادی یکی از اجزای عدالت است، شخص آزادیطلب به دنبال پارهای از عدالت است» (فربهتر از ایدئولوژی، ص۲۵۴).</ref><ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[آزادی در فقه و حدود آن (کتاب)|آزادی در فقه و حدود آن]]، ص ۳۹-۴۲.</ref> | ||
==آزادی و دین== | ==آزادی و دین== | ||
خط ۱۴۹: | خط ۱۴۹: | ||
نکته دوم، اساساً تحقق [[عدالت]] و حقوق [[فطری]] و [[اجتماعی]] [[شهروندان]] و در رأس آنها [[آزادی]]، در پرتو [[اعتقاد]] به [[خداوند]] و [[آموزههای دینی]] مانند [[معاد]] به صورت کامل تحقق مییابد، زیرا در [[اندیشه سیاسی]] [[دینی]]، [[حاکم]] در برابر هم مردم و هم خداوند پاسخگوست و در صورتی که حاکم خداوند و معاد، را [[انکار]] کند، بدون هیچ [[احساس]] [[مسؤولیت]] و واهمهای به [[دیکتاتوری]] و [[اختناق]] رو میآورد و عدالت و [[حقوق مردم]] معنا و مفهوم خود را از دست خواهد داد. | نکته دوم، اساساً تحقق [[عدالت]] و حقوق [[فطری]] و [[اجتماعی]] [[شهروندان]] و در رأس آنها [[آزادی]]، در پرتو [[اعتقاد]] به [[خداوند]] و [[آموزههای دینی]] مانند [[معاد]] به صورت کامل تحقق مییابد، زیرا در [[اندیشه سیاسی]] [[دینی]]، [[حاکم]] در برابر هم مردم و هم خداوند پاسخگوست و در صورتی که حاکم خداوند و معاد، را [[انکار]] کند، بدون هیچ [[احساس]] [[مسؤولیت]] و واهمهای به [[دیکتاتوری]] و [[اختناق]] رو میآورد و عدالت و [[حقوق مردم]] معنا و مفهوم خود را از دست خواهد داد. | ||
استاد [[شهید مطهری]] با اشاره به فلسفههای جدید [[سیاسی]] مینویسد: آنچه در این فلسفهها دیده نمیشود، این است که اعتقاد و [[ایمان به خداوند]] پشتوانه عدالت و حقوق مردم، تلقی شود. [[حقیقت]] این است که ایمان به خداوند از طرفی، زیربنای [[اندیشه]] عدالت و حقوق ذاتی مردم است و تنها با اصل قبول خداوند است که میتوان وجود حقوق ذاتی و عدالت [[واقعی]] را به عنوان دو حقیقت مستقل از فرضیهها و [[قراردادها]] پذیرفت و از طرف دیگر، [[بهترین]] ضامن اجرای آنهاست... [[امام]] و [[حکمران]]، [[امین]] و پاسبان حقوق مردم و مسؤول در برابر آنهاست؛ از این دو (حکمران و مردم) اگر بنا است یکی برای دیگری باشد، این حکمران است که برای [[توده]] محکوم است، نه توده محکوم برای حکمران<ref>سیری در نهج البلاغه، ص۸۷ و ۸۹.</ref> | استاد [[شهید مطهری]] با اشاره به فلسفههای جدید [[سیاسی]] مینویسد: آنچه در این فلسفهها دیده نمیشود، این است که اعتقاد و [[ایمان به خداوند]] پشتوانه عدالت و حقوق مردم، تلقی شود. [[حقیقت]] این است که ایمان به خداوند از طرفی، زیربنای [[اندیشه]] عدالت و حقوق ذاتی مردم است و تنها با اصل قبول خداوند است که میتوان وجود حقوق ذاتی و عدالت [[واقعی]] را به عنوان دو حقیقت مستقل از فرضیهها و [[قراردادها]] پذیرفت و از طرف دیگر، [[بهترین]] ضامن اجرای آنهاست... [[امام]] و [[حکمران]]، [[امین]] و پاسبان حقوق مردم و مسؤول در برابر آنهاست؛ از این دو (حکمران و مردم) اگر بنا است یکی برای دیگری باشد، این حکمران است که برای [[توده]] محکوم است، نه توده محکوم برای حکمران<ref>سیری در نهج البلاغه، ص۸۷ و ۸۹.</ref><ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[آزادی در فقه و حدود آن (کتاب)|آزادی در فقه و حدود آن]]، ص ۴۲.</ref> | ||
==[[آزادی]]== | ==[[آزادی]]== | ||
خط ۱۷۷: | خط ۱۷۷: | ||
===[[قانون]] و [[آزادی]]=== | ===[[قانون]] و [[آزادی]]=== | ||
اصل در هر [[انسانی]]، آزادی در تمامی [[شؤون]] خود است، مگر آنکه برای خود فرد یا دیگران و یا [[جامعه]]، [[ضرر]] [[دنیوی]] یا [[اخروی]] داشته باشد که دراینصورت [[باطل]] و [[حرام]] است؛ از اینرو، در [[قانونگذاری]] باید آزادی [[انسانها]] در نظر گرفته شود و هر قانونی که آزادی افراد را در غیر موارد استثنا شده، محدود و [[مقید]] کند، باطل و وضع چنین قوانینی حرام است<ref>البنک اللاربوی (خلافة الانسان)، ص۱۱۷ و ۱۳۰.</ref> | اصل در هر [[انسانی]]، آزادی در تمامی [[شؤون]] خود است، مگر آنکه برای خود فرد یا دیگران و یا [[جامعه]]، [[ضرر]] [[دنیوی]] یا [[اخروی]] داشته باشد که دراینصورت [[باطل]] و [[حرام]] است؛ از اینرو، در [[قانونگذاری]] باید آزادی [[انسانها]] در نظر گرفته شود و هر قانونی که آزادی افراد را در غیر موارد استثنا شده، محدود و [[مقید]] کند، باطل و وضع چنین قوانینی حرام است<ref>البنک اللاربوی (خلافة الانسان)، ص۱۱۷ و ۱۳۰.</ref><ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۲۱.</ref> | ||
===آزادی به معنای دوم ([[آزادی تن]])=== | ===آزادی به معنای دوم ([[آزادی تن]])=== | ||
خط ۲۰۳: | خط ۲۰۳: | ||
# [[اصل اباحه]]: جز اندکی از [[فقها]]، [[اکثریت]] فقهای [[مذاهب اسلامی]] اصل اباحه را مسلم تلقی کردهاند. و همچنین اصول و [[قواعد]] [[فقهی]] دیگری را که بهطور مستقیم (مانند: قاعده [[نفی]] حرج و نفی ضرر) و یا بهطور غیر مستقیم (مانند: [[اصل صحت]])، آزادیها را تضمین مینماید را نیز مسلم تلقی کردهاند؛ | # [[اصل اباحه]]: جز اندکی از [[فقها]]، [[اکثریت]] فقهای [[مذاهب اسلامی]] اصل اباحه را مسلم تلقی کردهاند. و همچنین اصول و [[قواعد]] [[فقهی]] دیگری را که بهطور مستقیم (مانند: قاعده [[نفی]] حرج و نفی ضرر) و یا بهطور غیر مستقیم (مانند: [[اصل صحت]])، آزادیها را تضمین مینماید را نیز مسلم تلقی کردهاند؛ | ||
# [[آزادی]] در ما لا [[نصّ]] فیه: [[تکالیف]] الزامی در اسلام که در اصطلاح [[قرآنی]] از آن به «[[حدود الهی]]»<ref>{{متن قرآن|...تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}} «...اینها احکام خداوند است از آنها تجاوز نکنید و آنان که از حدود خداوند تجاوز کنند ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۲۹.</ref> تعبیر شده است، بهطور کامل مشخص و غیر قابل توسعه است در حالی که قلمروی خارج از محدوده تکالیف، پیوسته در حال گسترش میباشد و [[قرآن]] و [[سنت]] بر [[محدودیت]] الزامات [[شرعی]] و نامحدود بودن آزادیها تأکید دارند. | # [[آزادی]] در ما لا [[نصّ]] فیه: [[تکالیف]] الزامی در اسلام که در اصطلاح [[قرآنی]] از آن به «[[حدود الهی]]»<ref>{{متن قرآن|...تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}} «...اینها احکام خداوند است از آنها تجاوز نکنید و آنان که از حدود خداوند تجاوز کنند ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۲۹.</ref> تعبیر شده است، بهطور کامل مشخص و غیر قابل توسعه است در حالی که قلمروی خارج از محدوده تکالیف، پیوسته در حال گسترش میباشد و [[قرآن]] و [[سنت]] بر [[محدودیت]] الزامات [[شرعی]] و نامحدود بودن آزادیها تأکید دارند. | ||
نفی آزادیها با توسعۀ الزامات شرعی نوعی تعدّی به حدود الهی است که در قرآن، بهطور صریح از آن منع شده<ref>المحلی، ج۱، ص۶۲.</ref> و در سنت از آن به [[بدعت]] یاد شده است<ref>فقه سیاسی، ج۷، ۲۴۹-۲۵۰.</ref> | نفی آزادیها با توسعۀ الزامات شرعی نوعی تعدّی به حدود الهی است که در قرآن، بهطور صریح از آن منع شده<ref>المحلی، ج۱، ص۶۲.</ref> و در سنت از آن به [[بدعت]] یاد شده است<ref>فقه سیاسی، ج۷، ۲۴۹-۲۵۰.</ref><ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۳۲.</ref> | ||
==آزادی در اسلام== | ==آزادی در اسلام== | ||
خط ۲۷۹: | خط ۲۷۹: | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:11677.jpg|22px]] [[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژهنامه فقه سیاسی (کتاب)|'''واژهنامه فقه سیاسی''']] | # [[پرونده:11677.jpg|22px]] [[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژهنامه فقه سیاسی (کتاب)|'''واژهنامه فقه سیاسی''']] | ||
#[[پرونده:1100721.jpg|22px]] [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[آزادی در فقه و حدود آن (کتاب)|'''آزادی در فقه و حدود آن''']] | # [[پرونده:1100721.jpg|22px]] [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[آزادی در فقه و حدود آن (کتاب)|'''آزادی در فقه و حدود آن''']] | ||
# [[پرونده: 1100699.jpg|22px]] [[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه فقه سیاسی ج۱''']] | # [[پرونده: 1100699.jpg|22px]] [[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه فقه سیاسی ج۱''']] | ||
# [[پرونده:100762.jpg|22px]] [[سید کاظم سیدباقری|سیدباقری، سید کاظم]]، [[عدالت سیاسی در قرآن کریم (کتاب)|'''عدالت سیاسی در قرآن کریم''']] | # [[پرونده:100762.jpg|22px]] [[سید کاظم سیدباقری|سیدباقری، سید کاظم]]، [[عدالت سیاسی در قرآن کریم (کتاب)|'''عدالت سیاسی در قرآن کریم''']] |