پرش به محتوا

ابوسروعه نوفلی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۱۱: خط ۱۱:
تمام آنچه از او در ایام [[خلافت ابوبکر]] و [[عمر]] گزارش شده، دو روایت زیر است که روایت اول را خود ابوسروعه از [[زمان]] [[ابوبکر]]، و روایت دوم را [[عبدالله بن عمر]] درباره او نقل کرده است. ابوسروعه می‌گوید: ابوبکر بعد از تمام شدن [[نماز عصر]] همراه [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} به راه افتاد. در بین راه سلاله رسول خدا{{صل}}، [[حسن بن علی]]{{ع}} را دید که در حال [[بازی]] با [[کودکان]] بود. پس او را بر گردن خود سوار کرد و در نوازش او می‌گفت: {{عربی|"بأَبِي شَبِيهٌ بالنبيِّ، ليسَ شَبِيهٌ بعَلِيٍّ "}}؛ و [[امام علی]]{{ع}} از شنیدن این سخنان می‌خندید<ref>ابن بطرین، ص۴۰۰.</ref>.
تمام آنچه از او در ایام [[خلافت ابوبکر]] و [[عمر]] گزارش شده، دو روایت زیر است که روایت اول را خود ابوسروعه از [[زمان]] [[ابوبکر]]، و روایت دوم را [[عبدالله بن عمر]] درباره او نقل کرده است. ابوسروعه می‌گوید: ابوبکر بعد از تمام شدن [[نماز عصر]] همراه [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} به راه افتاد. در بین راه سلاله رسول خدا{{صل}}، [[حسن بن علی]]{{ع}} را دید که در حال [[بازی]] با [[کودکان]] بود. پس او را بر گردن خود سوار کرد و در نوازش او می‌گفت: {{عربی|"بأَبِي شَبِيهٌ بالنبيِّ، ليسَ شَبِيهٌ بعَلِيٍّ "}}؛ و [[امام علی]]{{ع}} از شنیدن این سخنان می‌خندید<ref>ابن بطرین، ص۴۰۰.</ref>.


[[عبدالله بن عمر]] می‌گوید: برادرم [[عبدالرحمان]] در [[روزگار]] [[خلافت]] پدرم، همراه ابوسروعه در [[مصر]] شراب خوردند و پس از درآمدن از مستی، خود را به [[والی مصر]]، [[عمرو بن عاص]] معرفی کردند و از او خواستند تا با زدن حد بر ایشان، آنان را [[پاک]] کند، ولی عمرو بن عاص که خود شراب خورده و مست بود، متوجه نشد. عبدالله بن عمر می‌گوید: من سر برادرم و ابوسروعه را تراشیدم و در آن [[زمان]] همراه حد، سر را نیز می‌تراشیدند. و عمرو بن عاص آنان را حد زد، اما [[عمر]] قانع نشد و بار دوم بر پسرش عبدالرحمان حد جاری کرد<ref>عبدالرزاق صنعانی، ج۹، ص۲۳۲؛ بیهقی، ج۸، ص۳۱۲؛ خطیب بغدادی، ج۳، ص۷۵.</ref>، این در حالی است که هیچ کدام از [[فرق اسلامی]]، جاری کردن دوباره حد را بر یک [[جرم]] جایز نمی‌دانند. از این‌رو، برخی از [[منابع اهل سنت]] درصدد برآمده‌اند حد زدن دوباره عمر را بر فرزندش توجیه کنند<ref>خطیب بغدادی، ج۳، ص۷۵؛ ابن عساکر، ج۴۴، ص۳۲۴.</ref>. ابوسروعه در زمان خلافت [[عبدالله بن زبیر]] درگذشت<ref>ابن حجر، ج۴، ص۴۲۷.</ref>. او از [[ابوبکر]] [[روایت]] دارد و [[عبدالرحمان بن عوف]] و [[عبید بن ابی مریم مکی]] از او روایت نقل کرده‌اند<ref>ابن حجر، ج۴، ص۴۲۷.</ref>.<ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوسروعه نوفلی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۳۳۰-۳۳۱.</ref>
[[عبدالله بن عمر]] می‌گوید: برادرم [[عبدالرحمان]] در [[روزگار]] [[خلافت]] پدرم، همراه ابوسروعه در [[مصر]] شراب خوردند و پس از درآمدن از مستی، خود را به [[والی مصر]]، [[عمرو بن عاص]] معرفی کردند و از او خواستند تا با زدن حد بر ایشان، آنان را [[پاک]] کند، ولی عمرو بن عاص که خود شراب خورده و مست بود، متوجه نشد. عبدالله بن عمر می‌گوید: من سر برادرم و ابوسروعه را تراشیدم و در آن [[زمان]] همراه حد، سر را نیز می‌تراشیدند. و عمرو بن عاص آنان را حد زد، اما [[عمر]] قانع نشد و بار دوم بر پسرش عبدالرحمان حد جاری کرد<ref>عبدالرزاق صنعانی، ج۹، ص۲۳۲؛ بیهقی، ج۸، ص۳۱۲؛ خطیب بغدادی، ج۳، ص۷۵.</ref>، این در حالی است که هیچ کدام از [[فرق اسلامی]]، جاری کردن دوباره حد را بر یک [[جرم]] جایز نمی‌دانند. از این‌رو، برخی از [[منابع اهل سنت]] درصدد برآمده‌اند حد زدن دوباره عمر را بر فرزندش توجیه کنند<ref>خطیب بغدادی، ج۳، ص۷۵؛ ابن عساکر، ج۴۴، ص۳۲۴.</ref>. ابوسروعه در زمان خلافت [[عبدالله بن زبیر]] درگذشت<ref>ابن حجر، ج۴، ص۴۲۷.</ref>. او از [[ابوبکر]] [[روایت]] دارد و [[عبدالرحمان بن عوف]] و [[عبید بن ابی مریم مکی]] از او روایت نقل کرده‌اند<ref>ابن حجر، ج۴، ص۴۲۷.</ref><ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوسروعه نوفلی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۳۳۰-۳۳۱.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش