پرش به محتوا

اهداف حکومت اسلامی در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'حضرت امام' به 'حضرت امام'
جز (جایگزینی متن - 'حضرت امام' به 'حضرت امام')
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = نظام سیاسی اسلام
| موضوع مرتبط = نظام سیاسی اسلام
خط ۶: خط ۵:
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}
==مقدمه==
== مقدمه ==
[[تشکیل حکومت]] در [[منطق]] [[اسلام]]، موضوعیت نداشته بلکه در سایه اهدافی خاص، [[ضرورت]] یافته و به خاطر تأمین غایاتی معین، تحقق می‌یابد. بر این اساس، [[حاکمیت]] بر [[مسلمانان]]، [[شأن]] و [[مقام]]، محسوب نشده و مطلوبیت آن در گرو تلاش در ایجاد اهدافی است که در [[روایات اسلامی]] مورد توصیه قرار گرفته است. [[امام خمینی]] در کتاب [[ولایت فقیه]]، ضمن این که [[حکومت]] را، نه غایتی مطلوب، بلکه وسیله‌ای به جهت تحقق هدف‌های عالی دانسته، فصلی مجزا را به اهداف و غایات [[حکومت اسلامی]] اختصاص داده و در آن، به [[سیره]] ثابته [[اولیای الهی]] و به طور خاص، به عبارات [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در [[نهج البلاغه]] اشاره نموده است. بر اساس دیدگاه امام خمینی، در حالی که حکومت‌های [[کفر]] از حاکمیت، نفود [[سیاسی]] و [[جعل قوانین]] خاص، به جهت کامروایی خود [[سوء]] استفاده می‌کردند، [[هدف]] از حکومت اسلامی در لسان امیرالمؤمنین{{ع}} و [[احقاق حق]]، از بین بردن [[باطل]] برشمرده شده و بر این اساس، [[ائمه اطهار]]{{عم}} و [[فقیهان]] را در راستای برقراری [[احکام الهی]]، برقراری [[نظام]] عادلانه و [[خدمت به مردم]]، به [[تشکیل دولت]] موظف دانسته است. بلکه موضوع ولایت فقیه، [[مأموریت]] و انجام این [[وظایف]] است:
[[تشکیل حکومت]] در [[منطق]] [[اسلام]]، موضوعیت نداشته بلکه در سایه اهدافی خاص، [[ضرورت]] یافته و به خاطر تأمین غایاتی معین، تحقق می‌یابد. بر این اساس، [[حاکمیت]] بر [[مسلمانان]]، [[شأن]] و [[مقام]]، محسوب نشده و مطلوبیت آن در گرو تلاش در ایجاد اهدافی است که در [[روایات اسلامی]] مورد توصیه قرار گرفته است. [[امام خمینی]] در کتاب [[ولایت فقیه]]، ضمن این که [[حکومت]] را، نه غایتی مطلوب، بلکه وسیله‌ای به جهت تحقق هدف‌های عالی دانسته، فصلی مجزا را به اهداف و غایات [[حکومت اسلامی]] اختصاص داده و در آن، به [[سیره]] ثابته [[اولیای الهی]] و به طور خاص، به عبارات [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} در [[نهج البلاغه]] اشاره نموده است. بر اساس دیدگاه امام خمینی، در حالی که حکومت‌های [[کفر]] از حاکمیت، نفود [[سیاسی]] و [[جعل قوانین]] خاص، به جهت کامروایی خود [[سوء]] استفاده می‌کردند، [[هدف]] از حکومت اسلامی در لسان امیرالمؤمنین {{ع}} و [[احقاق حق]]، از بین بردن [[باطل]] برشمرده شده و بر این اساس، [[ائمه اطهار]] {{عم}} و [[فقیهان]] را در راستای برقراری [[احکام الهی]]، برقراری [[نظام]] عادلانه و [[خدمت به مردم]]، به [[تشکیل دولت]] موظف دانسته است. بلکه موضوع ولایت فقیه، [[مأموریت]] و انجام این [[وظایف]] است:


==حکومت وسیله‌ای جهت تحقق اهداف عالی==
== حکومت وسیله‌ای جهت تحقق اهداف عالی ==
[[حضرت]] [[امام]] در این رابطه می‌فرمایند: عهده‌دار شدن حکومت فی حد ذاته، شأن و مقامی نیست؛ بلکه وسیله [[انجام وظیفه]]، [[اجرای احکام]] و برقراری [[نظام عادلانه اسلام]] است. حضرت [[امیر المؤمنین]]{{ع}} درباره نفس حکومت و [[فرماندهی]] به [[ابن‌عباس]] فرمود: این [[کفش]] چقدر می‌ارزد؟ گفت: هیچ. فرمود: فرماندهی بر شما نزد من از این هم کم ارزش‌تر است؛ مگر این که به وسیله فرماندهی و حکومت بر شما بتوانم [[حق]] (یعنی [[قانون]] و نظام اسلام) را برقرار سازم؛ و باطل (یعنی قانون و [[نظامات]] ناروا و ظالمانه) را از میان بردارم<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳۳.</ref>. پس، نفس [[حاکم]] شدنْ و [[فرمانروایی]] وسیله‌ای بیش نیست. و برای مردان [[خدا]] اگر این وسیله به [[کار خیر]] و تحقق هدف‌های عالی نیاید، هیچ [[ارزش]] ندارد. لذا در [[خطبه]] [[نهج البلاغه]] می‌فرماید: “اگر [[حجت]] بر من تمام نشده و ملزم به این کار نشده بودم، آن را (یعنی [[فرماندهی]] و [[حکومت]] را) رها می‌کردم”. [[بدیهی]] است [[تصدی]] حکومت به دست آوردن یک وسیله است؛ نه این که یک [[مقام معنوی]] باشد؛ زیرا اگر مقام معنوی بود؛ کسی نمی‌توانست آن را [[غصب]] کند یا رها سازد. هر گاه حکومت و فرماندهی وسیله [[اجرای احکام الهی]] و برقراری [[نظام عادلانه اسلام]] شود، [[قدر]] و ارزش پیدا می‌کند؛ و متصدی آن صاحب [[ارجمندی]] و [[معنویت]] بیشتر می‌شود... حال آن‌که نخست‌وزیر شوروی یا [[انگلیس]] و [[رئیس]] [[جمهور]] [[آمریکا]] حکومت دارند، منتها کافرند. کافرند، اما حکومت و [[نفوذ]] [[سیاسی]] دارند؛ و این حکومت و نفوذ و [[اقتدار]] سیاسی را وسیله کامروایی خود از طریق [[اجرای قوانین]] و سیاست‌های ضد [[انسانی]] می‌کنند. [[ائمه]] و فقهای [[عادل]] موظفند که از [[نظام]] و [[تشکیلات حکومتی]] برای اجرای احکام الهی و برقراری نظام عادلانه اسلام و [[خدمت به مردم]] استفاده کنند<ref>ولایت فقیه، ص۵۴ – ۵۵.</ref>.
حضرت امام در این رابطه می‌فرمایند: عهده‌دار شدن حکومت فی حد ذاته، شأن و مقامی نیست؛ بلکه وسیله [[انجام وظیفه]]، [[اجرای احکام]] و برقراری [[نظام عادلانه اسلام]] است. حضرت [[امیر المؤمنین]] {{ع}} درباره نفس حکومت و [[فرماندهی]] به [[ابن‌عباس]] فرمود: این [[کفش]] چقدر می‌ارزد؟ گفت: هیچ. فرمود: فرماندهی بر شما نزد من از این هم کم ارزش‌تر است؛ مگر این که به وسیله فرماندهی و حکومت بر شما بتوانم [[حق]] (یعنی [[قانون]] و نظام اسلام) را برقرار سازم؛ و باطل (یعنی قانون و [[نظامات]] ناروا و ظالمانه) را از میان بردارم<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳۳.</ref>. پس، نفس [[حاکم]] شدنْ و [[فرمانروایی]] وسیله‌ای بیش نیست. و برای مردان [[خدا]] اگر این وسیله به [[کار خیر]] و تحقق هدف‌های عالی نیاید، هیچ [[ارزش]] ندارد. لذا در [[خطبه]] [[نهج البلاغه]] می‌فرماید: “اگر [[حجت]] بر من تمام نشده و ملزم به این کار نشده بودم، آن را (یعنی [[فرماندهی]] و [[حکومت]] را) رها می‌کردم”. [[بدیهی]] است [[تصدی]] حکومت به دست آوردن یک وسیله است؛ نه این که یک [[مقام معنوی]] باشد؛ زیرا اگر مقام معنوی بود؛ کسی نمی‌توانست آن را [[غصب]] کند یا رها سازد. هر گاه حکومت و فرماندهی وسیله [[اجرای احکام الهی]] و برقراری [[نظام عادلانه اسلام]] شود، [[قدر]] و ارزش پیدا می‌کند؛ و متصدی آن صاحب [[ارجمندی]] و [[معنویت]] بیشتر می‌شود... حال آن‌که نخست‌وزیر شوروی یا [[انگلیس]] و [[رئیس]] [[جمهور]] [[آمریکا]] حکومت دارند، لکن کافرند. کافرند، اما حکومت و [[نفوذ]] [[سیاسی]] دارند؛ و این حکومت و نفوذ و [[اقتدار]] سیاسی را وسیله کامروایی خود از طریق [[اجرای قوانین]] و سیاست‌های ضد [[انسانی]] می‌کنند. [[ائمه]] و فقهای [[عادل]] موظفند که از [[نظام]] و [[تشکیلات حکومتی]] برای اجرای احکام الهی و برقراری نظام عادلانه اسلام و [[خدمت به مردم]] استفاده کنند<ref>ولایت فقیه، ص۵۴ – ۵۵.</ref>.


[[امام خمینی]] پس از ذکر وسیله بودن حکومت، برای دستیابی به غایات عالیه [[اسلام]] و ذکر برخی از این اهداف و غایات، در ادامه، عبارتی دیگر از نهج البلاغه را مد نظر قرار داده و بخشی دیگر از [[اهداف]] [[حکومت اسلامی]] را با [[عنایت]] به [[روایت]] و [[سیره]] [[حضرت علی]]{{ع}} تبیین نموده است.
[[امام خمینی]] پس از ذکر وسیله بودن حکومت، برای دستیابی به غایات عالیه [[اسلام]] و ذکر برخی از این اهداف و غایات، در ادامه، عبارتی دیگر از نهج البلاغه را مد نظر قرار داده و بخشی دیگر از [[اهداف]] [[حکومت اسلامی]] را با [[عنایت]] به [[روایت]] و [[سیره]] [[حضرت علی]] {{ع}} تبیین نموده است.
بر اساس این روایت، غرض از [[تشکیل حکومت دینی]] را نه تلاش برای به دست گرفتن [[قدرت سیاسی]] و یا اندوختن [[اموال]] [[دنیا]]، بلکه به [[هدف]] اجرای اصول [[دین اسلام]]، [[اصلاح]] در امورات [[کشور]]، [[امنیت اجتماعی]] و به [[اجرا]] در آوردن [[حدود الهی]] و [[نجات]] [[مظلومین]] از دست [[ستمکاران]]، مطلوب، فرض نموده است. بر اساس این بخش از عبارات، [[خداوند]] از دانایان [[احکام]] و [[معارف الهی]]، [[عهد]] و میثاقی گرفته است که می‌بایست در مقابل بهره‌مندی و [[شکم‌بارگی]] دنیاداران و [[گرسنگی]] مضاعف [[ستمدیدگان]]، [[سکوت]] پیشه نکرده و به [[غایت]] [[رفع ظلم]] و [[حمایت از مستضعفین]]، [[عَلَم]] [[حکومت]] را به دوش بگیرند.<ref>[[سید سجاد ایزدهی|ایزدهی، سید سجاد]]، [[فقه سیاسی امام خمینی (کتاب)|فقه سیاسی امام خمینی]]، ص ۱۸۳.</ref>
بر اساس این روایت، غرض از [[تشکیل حکومت دینی]] را نه تلاش برای به دست گرفتن [[قدرت سیاسی]] و یا اندوختن [[اموال]] [[دنیا]]، بلکه به [[هدف]] اجرای اصول [[دین اسلام]]، [[اصلاح]] در امورات [[کشور]]، [[امنیت اجتماعی]] و به [[اجرا]] در آوردن [[حدود الهی]] و [[نجات]] [[مظلومین]] از دست [[ستمکاران]]، مطلوب، فرض نموده است. بر اساس این بخش از عبارات، [[خداوند]] از دانایان [[احکام]] و [[معارف الهی]]، [[عهد]] و میثاقی گرفته است که می‌بایست در مقابل بهره‌مندی و [[شکم‌بارگی]] دنیاداران و [[گرسنگی]] مضاعف [[ستمدیدگان]]، [[سکوت]] پیشه نکرده و به [[غایت]] [[رفع ظلم]] و [[حمایت از مستضعفین]]، [[عَلَم]] [[حکومت]] را به دوش بگیرند.<ref>[[سید سجاد ایزدهی|ایزدهی، سید سجاد]]، [[فقه سیاسی امام خمینی (کتاب)|فقه سیاسی امام خمینی]]، ص ۱۸۳.</ref>


==هدف‌های عالی حکومت==
== هدف‌های عالی حکومت ==
[[حضرت]] [[امام]] درباره این که چرا [[حاکم]] و [[فرمانده]] و عهده‌دار کار حکومت شده، تصریح می‌کند که برای هدف‌های عالی برای این که [[حق]] را برقرار کند و [[باطل]] را از میان ببرد این [[منصب]] را قبول کرده است. فرمایش امام این است: خدایا تو می‌دانی ما برای به دست آوردن منصب و حکومت [[قیام]] نکرده‌ایم؛ بلکه مقصود ما [[نجات]] [[مظلومین]] از دست [[ستمکاران]] است. آنچه مرا وادار کرد که [[فرماندهی]] و حکومت بر [[مردم]] را قبول کنم، این بود که “خدای تبارک و تعالی از [[علما]] [[تعهد]] گرفته و آنان را موظف کرده که بر [[پرخوری]] و بهره‌مندی ظالمانه [[ستمگران]] و [[گرسنگی]] جان‌کاه ستمدیدگان سکوت ننمایند”<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳.</ref>. یا می‌فرماید: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ يَكُنِ الَّذِي كَانَ مِنَّا مُنَافَسَةً فِي سُلْطَانٍ وَ لَا الْتِمَاسَ‏ شَيْ‏ءٍ مِنْ‏ فُضُولِ‏ الْحُطَامِ‏}}؛ خدایا، تو خوب می‌دانی که آنچه از ما سر زده و انجام شده، [[رقابت]] برای به دست گرفتن [[قدرت سیاسی]]، یا جستجوی چیزی از [[اموال]] ناچیز [[دنیا]] نبوده است.
حضرت امام درباره این که چرا [[حاکم]] و [[فرمانده]] و عهده‌دار کار حکومت شده، تصریح می‌کند که برای هدف‌های عالی برای این که [[حق]] را برقرار کند و [[باطل]] را از میان ببرد این [[منصب]] را قبول کرده است. فرمایش امام این است: خدایا تو می‌دانی ما برای به دست آوردن منصب و حکومت [[قیام]] نکرده‌ایم؛ بلکه مقصود ما [[نجات]] [[مظلومین]] از دست [[ستمکاران]] است. آنچه مرا وادار کرد که [[فرماندهی]] و حکومت بر [[مردم]] را قبول کنم، این بود که “خدای تبارک و تعالی از [[علما]] [[تعهد]] گرفته و آنان را موظف کرده که بر [[پرخوری]] و بهره‌مندی ظالمانه [[ستمگران]] و [[گرسنگی]] جان‌کاه ستمدیدگان سکوت ننمایند”<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳.</ref>. یا می‌فرماید: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ يَكُنِ الَّذِي كَانَ مِنَّا مُنَافَسَةً فِي سُلْطَانٍ وَ لَا الْتِمَاسَ‏ شَيْ‏ءٍ مِنْ‏ فُضُولِ‏ الْحُطَامِ‏}}؛ خدایا، تو خوب می‌دانی که آنچه از ما سر زده و انجام شده، [[رقابت]] برای به دست گرفتن [[قدرت سیاسی]]، یا جستجوی چیزی از [[اموال]] ناچیز [[دنیا]] نبوده است.


و بلافاصله در باره این که پس او و یارانش به چه منظور [[کوشش]] و تلاش می‌کرده‌اند می‌فرماید: {{متن حدیث|وَ لَكِنْ لِنَرِدَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِينِكَ وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِي بِلَادِكَ فَيَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِكَ وَ تُقَامَ الْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدُودِكَ}}؛ بلکه برای این بود که اصول روشن دینت را باز گردانیم و به تحقق رسانیم؛ و [[اصلاح]] را در کشورت پدید آوریم؛ تا در نتیجه آن [[بندگان]] ستمدیده‌ات [[ایمنی]] یابند؛ و [[قوانین]] (یا [[قانون]] جزای) تعطیل شده و بی‌اجرا مانده‌ات به [[اجرا]] درآید و بر قرار گردد<ref>ولایت فقیه، ص۵۵ - ۵۶.</ref><ref>[[سید سجاد ایزدهی|ایزدهی، سید سجاد]]، [[فقه سیاسی امام خمینی (کتاب)|فقه سیاسی امام خمینی]]، ص ۱۸۵.</ref>
و بلافاصله در باره این که پس او و یارانش به چه منظور [[کوشش]] و تلاش می‌کرده‌اند می‌فرماید: {{متن حدیث|وَ لَكِنْ لِنَرِدَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِينِكَ وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِي بِلَادِكَ فَيَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِكَ وَ تُقَامَ الْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدُودِكَ}}؛ بلکه برای این بود که اصول روشن دینت را باز گردانیم و به تحقق رسانیم؛ و [[اصلاح]] را در کشورت پدید آوریم؛ تا در نتیجه آن [[بندگان]] ستمدیده‌ات [[ایمنی]] یابند؛ و [[قوانین]] (یا [[قانون]] جزای) تعطیل شده و بی‌اجرا مانده‌ات به [[اجرا]] درآید و بر قرار گردد<ref>ولایت فقیه، ص۵۵ - ۵۶.</ref><ref>[[سید سجاد ایزدهی|ایزدهی، سید سجاد]]، [[فقه سیاسی امام خمینی (کتاب)|فقه سیاسی امام خمینی]]، ص ۱۸۵.</ref>


==[[عدالت اجتماعی]]==
== [[عدالت اجتماعی]] ==
از جمله اهداف و غایاتی که برای [[نظام سیاسی اسلام]] مورد [[عنایت]] واقع شده، اقامه عدالت اجتماعی و [[تأمین عدالت]] در همه اجزا و ارکان [[جامعه]] است. این قضیه از مختصات [[نظام سیاسی شیعه]] بوده و بنابر دیدگاه [[امام خمینی]] در وصیت‌نامه [[سیاسی]]، عبادی‌شان از بزرگ‌ترین [[واجبات]] و والاترین [[عبادات]] برشمرده شده است: [[حکومت حق]] برای نفع [[مستضعفان]] و جلوگیری از [[ظلم و جور]] و اقامه [[عدالت اجتماعی]]... از بزرگ‌ترین واجبات و اقامه آن از والاترین عبادات است<ref>صحیفه امام، ج۲۱، ص۴۰۷.</ref>.
از جمله اهداف و غایاتی که برای [[نظام سیاسی اسلام]] مورد [[عنایت]] واقع شده، اقامه عدالت اجتماعی و [[تأمین عدالت]] در همه اجزا و ارکان [[جامعه]] است. این قضیه از مختصات [[نظام سیاسی شیعه]] بوده و بنابر دیدگاه [[امام خمینی]] در وصیت‌نامه [[سیاسی]]، عبادی‌شان از بزرگ‌ترین [[واجبات]] و والاترین [[عبادات]] برشمرده شده است: [[حکومت حق]] برای نفع [[مستضعفان]] و جلوگیری از [[ظلم و جور]] و اقامه [[عدالت اجتماعی]]... از بزرگ‌ترین واجبات و اقامه آن از والاترین عبادات است<ref>صحیفه امام، ج۲۱، ص۴۰۷.</ref>.


بلکه این امر از تمایزات [[نظام سیاسی اسلام]] با سایر [[نظام‌ها]] بوده و در قالب [[حکومت پیامبر]] [[اسلام]]{{صل}} نمودار شده است: [[پیغمبر اسلام]]{{صل}} [[تشکیل حکومت]] داد مثل سایر حکومت‌های [[جهان]]، لکن با [[انگیزه]] بسط عدالت اجتماعی<ref>صحیفه امام، ج۲۱، ص۴۰۶.</ref>.
بلکه این امر از تمایزات [[نظام سیاسی اسلام]] با سایر [[نظام‌ها]] بوده و در قالب [[حکومت پیامبر]] [[اسلام]] {{صل}} نمودار شده است: [[پیغمبر اسلام]] {{صل}} [[تشکیل حکومت]] داد مثل سایر حکومت‌های [[جهان]]، لکن با [[انگیزه]] بسط عدالت اجتماعی<ref>صحیفه امام، ج۲۱، ص۴۰۶.</ref>.
[[تأمین عدالت]] در تمامی ارکان [[جامعه]] و تأسیس نظامی مبتنی بر [[عدالت]] را در [[حقیقت]] می‌بایست از مهم‌ترین [[وظایف]] [[پیامبران]] و فرستادگان [[الهی]] دانست. تأمین [[نظم]] و [[نظام]] امورات [[اجتماعی]] در قالب عدالت اجتماعی، امری است که تنها به‌واسطه انجام کامل [[قوانین اسلام]] و از طریق اجرای آن محقق خواهد شد. آنچه در این میان از اهمیت مضاعف بر خوردار است این است که این [[غایت]]، جز در سایه تشکیل حکومت حاصل نشده و [[حکومت]] می‌بایست از باب مقدمه تأمین این [[هدف]] تشکیل شود: در حقیقت، مهم‌ترین [[وظیفه انبیا]]{{عم}} برقرار کردن یک نظام عادلانه اجتماعی از طریق [[اجرای قوانین]] و [[احکام]] است... هدف [[بعثت‌ها]]، به طور کلی، این است که [[مردمان]] بر اساس [[روابط اجتماعی]] عادلانه نظم و ترتیب پیدا کرده، قد آدمیت راست گردانند. و این با تشکیل حکومت و [[اجرای احکام]] امکان‌پذیر است<ref>ولایت فقیه، ص۷۰.</ref>.
[[تأمین عدالت]] در تمامی ارکان [[جامعه]] و تأسیس نظامی مبتنی بر [[عدالت]] را در [[حقیقت]] می‌بایست از مهم‌ترین [[وظایف]] [[پیامبران]] و فرستادگان [[الهی]] دانست. تأمین [[نظم]] و [[نظام]] امورات [[اجتماعی]] در قالب عدالت اجتماعی، امری است که تنها به‌واسطه انجام کامل [[قوانین اسلام]] و از طریق اجرای آن محقق خواهد شد. آنچه در این میان از اهمیت مضاعف بر خوردار است این است که این [[غایت]]، جز در سایه تشکیل حکومت حاصل نشده و [[حکومت]] می‌بایست از باب مقدمه تأمین این [[هدف]] تشکیل شود: در حقیقت، مهم‌ترین [[وظیفه انبیا]] {{عم}} برقرار کردن یک نظام عادلانه اجتماعی از طریق [[اجرای قوانین]] و [[احکام]] است... هدف [[بعثت‌ها]]، به طور کلی، این است که [[مردمان]] بر اساس [[روابط اجتماعی]] عادلانه نظم و ترتیب پیدا کرده، قد آدمیت راست گردانند. و این با تشکیل حکومت و [[اجرای احکام]] امکان‌پذیر است<ref>ولایت فقیه، ص۷۰.</ref>.


تأمین عدالت اجتماعی به عنوان غایت [[حکومت اسلامی]]، نه فقط برای [[مسلمانان]]، بلکه همه ساکنان [[کشور اسلامی]] را شامل شده و همه افرادی که تحت حکومت اسلامی [[زندگی]] می‌کنند، می‌بایست مشمول این قضیه بوده و از فواید آن بهره‌مند باشند. بالاترین جلوه عدالت اجتماعی در حکومت [[حضرت علی]]{{ع}} جلوه‌گر شده و نمونه‌ای از آن، در قالب [[حمایت]] از [[اقلیت]] [[کافر]] [[اهل ذمه]]، [[رفع ظلم]] از همه، [[تساوی]] همه افراد (اعم از فرد اول حکومت و افراد عادی) در مقابل [[قانون]] رخ نموده است. [[امام خمینی]] در توصیف این بخش از [[حکومت عادلانه]] [[علوی]] این گونه اظهار داشته است: ما [[عدالت]] [[اسلامی]] را می‌خواهیم در این مملکت برقرار کنیم. اسلامی که [[راضی]] نمی‌شود حتی به یک [[زن]] [[یهودی]] که در [[پناه]] [[اسلام]] است [[تعدی]] بشود. اسلامی که [[حضرت امیر]]{{ع}} می‌فرماید برای ما چنانچه بمیریم ملامتی نیست، که [[لشکر]] [[مخالف]] آمده است و فلان زن یهودیه‌ای که [[معاهد]] بوده است خلخال را از پایش در آورده است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۷.</ref>. ما یک همچو اسلامی که عدالت باشد در آن، اسلامی که در آن [[ظلم]] هیچ نباشد، اسلامی که آن شخص اولش با آن فرد آخر همه در [[سواء]] در مقابل قانون باشند<ref>صحیفه امام، ج۹، ص۴۲۴ - ۴۲۵.</ref><ref>[[سید سجاد ایزدهی|ایزدهی، سید سجاد]]، [[فقه سیاسی امام خمینی (کتاب)|فقه سیاسی امام خمینی]]، ص ۱۸۶.</ref>
تأمین عدالت اجتماعی به عنوان غایت [[حکومت اسلامی]]، نه فقط برای [[مسلمانان]]، بلکه همه ساکنان [[کشور اسلامی]] را شامل شده و همه افرادی که تحت حکومت اسلامی [[زندگی]] می‌کنند، می‌بایست مشمول این قضیه بوده و از فواید آن بهره‌مند باشند. بالاترین جلوه عدالت اجتماعی در حکومت [[حضرت علی]] {{ع}} جلوه‌گر شده و نمونه‌ای از آن، در قالب [[حمایت]] از [[اقلیت]] [[کافر]] [[اهل ذمه]]، [[رفع ظلم]] از همه، [[تساوی]] همه افراد (اعم از فرد اول حکومت و افراد عادی) در مقابل [[قانون]] رخ نموده است. [[امام خمینی]] در توصیف این بخش از [[حکومت عادلانه]] [[علوی]] این گونه اظهار داشته است: ما [[عدالت]] [[اسلامی]] را می‌خواهیم در این مملکت برقرار کنیم. اسلامی که [[راضی]] نمی‌شود حتی به یک [[زن]] [[یهودی]] که در [[پناه]] [[اسلام]] است [[تعدی]] بشود. اسلامی که [[حضرت امیر]] {{ع}} می‌فرماید برای ما چنانچه بمیریم ملامتی نیست، که [[لشکر]] [[مخالف]] آمده است و فلان زن یهودیه‌ای که [[معاهد]] بوده است خلخال را از پایش در آورده است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۷.</ref>. ما یک همچو اسلامی که عدالت باشد در آن، اسلامی که در آن [[ظلم]] هیچ نباشد، اسلامی که آن شخص اولش با آن فرد آخر همه در [[سواء]] در مقابل قانون باشند<ref>صحیفه امام، ج۹، ص۴۲۴ - ۴۲۵.</ref><ref>[[سید سجاد ایزدهی|ایزدهی، سید سجاد]]، [[فقه سیاسی امام خمینی (کتاب)|فقه سیاسی امام خمینی]]، ص ۱۸۶.</ref>


==توسعه معنویات==
== توسعه معنویات ==
با توجه به این که اسلام به [[هدف]] تأمین [[سعادت]] [[انسان‌ها]] به [[بشر]] عرضه شده و عمده‌ترین سعادت انسان‌ها در گرو عمل به معنویات و [[گرایش]] به مسائل [[الهی]] است، لذا [[حکومت اسلامی]] نیز از اساس به [[غایت]] تأمین سعادت انسان‌ها در بعد مادی و [[معنوی]] تشکیل شده و غایت [[بعثت پیامبران]] و [[رسولان الهی]] به عنوان اساسی‌ترین [[هدف حکومت]] ارزیابی شده و سایر [[هدف‌ها]] در رتبه بعد و به خاطر تأمین این سعادت، مورد تأکید و اهتمام واقع می‌شوند:
با توجه به این که اسلام به [[هدف]] تأمین [[سعادت]] [[انسان‌ها]] به [[بشر]] عرضه شده و عمده‌ترین سعادت انسان‌ها در گرو عمل به معنویات و [[گرایش]] به مسائل [[الهی]] است، لذا [[حکومت اسلامی]] نیز از اساس به [[غایت]] تأمین سعادت انسان‌ها در بعد مادی و [[معنوی]] تشکیل شده و غایت [[بعثت پیامبران]] و [[رسولان الهی]] به عنوان اساسی‌ترین [[هدف حکومت]] ارزیابی شده و سایر [[هدف‌ها]] در رتبه بعد و به خاطر تأمین این سعادت، مورد تأکید و اهتمام واقع می‌شوند:
تمام چیزهایی که [[انبیا]] از صدر [[خلقت]] تا حالا داشتند و اولیای اسلام تا آخر دارند، معنویات اسلام است، [[عرفان]] اسلام است، [[معرفت]] اسلام است. در رأس همه امور این معنویات واقع است. [[تشکیل حکومت]] برای همین است، البته [[اقامه عدل]] است، لکن غایت نهایی معرفی خداست و عرفان اسلام<ref>صحیفه امام، ج۲۰، ص۲۹۸.</ref>.
تمام چیزهایی که [[انبیا]] از صدر [[خلقت]] تا حالا داشتند و اولیای اسلام تا آخر دارند، معنویات اسلام است، [[عرفان]] اسلام است، [[معرفت]] اسلام است. در رأس همه امور این معنویات واقع است. [[تشکیل حکومت]] برای همین است، البته [[اقامه عدل]] است، لکن غایت نهایی معرفی خداست و عرفان اسلام<ref>صحیفه امام، ج۲۰، ص۲۹۸.</ref>.
خط ۳۴: خط ۳۳:
و با [[عنایت]] به این قضیه است که امام خمینی، مقوله [[حکومت]] را که در [[جهان]] معاصر، بلکه در طول [[تاریخ]] تنها به اداره ابعاد مادی [[مردم]] پرداخته و [[تدبیر]] [[شئون]] [[زندگی مادی]] را مورد اهتمام خود قرار داده است، به حوزه وسیع‌تری وارد کرده و غرض و غایت آن را به ساختن [[انسان‌ها]] در [[راه]] [[رسیدن به کمال]] و [[سعادت]] معرفی کرده است: طرز [[حکومت]] [[اسلام]] طرز حکومت آدم‌سازی است<ref>صحیفه امام، ج۲، ص۳۹۵.</ref><ref>[[سید سجاد ایزدهی|ایزدهی، سید سجاد]]، [[فقه سیاسی امام خمینی (کتاب)|فقه سیاسی امام خمینی]]، ص ۱۸۸.</ref>
و با [[عنایت]] به این قضیه است که امام خمینی، مقوله [[حکومت]] را که در [[جهان]] معاصر، بلکه در طول [[تاریخ]] تنها به اداره ابعاد مادی [[مردم]] پرداخته و [[تدبیر]] [[شئون]] [[زندگی مادی]] را مورد اهتمام خود قرار داده است، به حوزه وسیع‌تری وارد کرده و غرض و غایت آن را به ساختن [[انسان‌ها]] در [[راه]] [[رسیدن به کمال]] و [[سعادت]] معرفی کرده است: طرز [[حکومت]] [[اسلام]] طرز حکومت آدم‌سازی است<ref>صحیفه امام، ج۲، ص۳۹۵.</ref><ref>[[سید سجاد ایزدهی|ایزدهی، سید سجاد]]، [[فقه سیاسی امام خمینی (کتاب)|فقه سیاسی امام خمینی]]، ص ۱۸۸.</ref>


==[[اجرای احکام شریعت]]==
== [[اجرای احکام شریعت]] ==
در [[حکومت اسلامی]] که تفاوت و تمایز آن، در عمل به آموزه‌های [[وحیانی]] و [[تعالیم اسلامی]] است، غرض از حکومت، عمل به این آموزه‌ها، بلکه تحقق آن در عرصه [[اجتماع]] و [[جامعه]] کلان بوده است. از این روی باید تحقق [[آموزه‌های اسلامی]] و [[شریعت]] را از محوری‌ترین [[اهداف حکومت]] دانسته و طبیعتاً [[مبارزه]] با [[حاکمان]] [[طاغوت]] نیز می‌بایست از باب مقدمه‌ای جهت نیل به [[تشکیل حکومت اسلامی]] مورد [[عنایت]] قرار بگیرد:
در [[حکومت اسلامی]] که تفاوت و تمایز آن، در عمل به آموزه‌های [[وحیانی]] و [[تعالیم اسلامی]] است، غرض از حکومت، عمل به این آموزه‌ها، بلکه تحقق آن در عرصه [[اجتماع]] و [[جامعه]] کلان بوده است. از این روی باید تحقق [[آموزه‌های اسلامی]] و [[شریعت]] را از محوری‌ترین [[اهداف حکومت]] دانسته و طبیعتاً [[مبارزه]] با [[حاکمان]] [[طاغوت]] نیز می‌بایست از باب مقدمه‌ای جهت نیل به [[تشکیل حکومت اسلامی]] مورد [[عنایت]] قرار بگیرد:
[[ملت ایران]] و ما مقصدمان این نیست و نبود که فقط محمدرضا برود؛ [[رژیم]] سلطنتی از بین برود. دست [[اجانب]] کوتاه بشود؛ اینها همه مقدمه بود؛ مقصد اسلام است. ما می‌خواهیم که اسلام حکومت کند در این مملکت؛ [[احکام اسلام]] در این مملکت جریان پیدا بکند<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۴۱.</ref>.
[[ملت ایران]] و ما مقصدمان این نیست و نبود که فقط محمدرضا برود؛ [[رژیم]] سلطنتی از بین برود. دست [[اجانب]] کوتاه بشود؛ اینها همه مقدمه بود؛ مقصد اسلام است. ما می‌خواهیم که اسلام حکومت کند در این مملکت؛ [[احکام اسلام]] در این مملکت جریان پیدا بکند<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۴۱.</ref>.
خط ۴۲: خط ۴۱:
علاوه بر موارد فوق الذکر، اهداف دیگری نیز برای حکومت اسلامی وجود دارد که یا به همین امور برگشته و یا از اهداف نزدیک و نه اهداف غایی محسوب می‌شود. که از آن جمله می‌توان به [[دفاع]] در مقابل [[تجاوز]] به نوامیس [[مسلمانان]] و [[کشور اسلامی]] و [[رفع اختلافات]] اشاره کرد، که در [[منطق]] [[امام خمینی]] هم به عنوان یکی از اهداف نزدیک [[تشکیل حکومت]] و [[نهادهای اجرایی]] برشمرده شده است: [[عقل]] هم به ما [[حکم]] می‌کند که تشکیلات لازم است، تا اگر به ما [[هجوم]] آوردند بتوانیم جلو‌گیری کنیم، اگر به نوامیس [[مسلمین]] تهاجم کردند، دفاع کنیم. [[شرع]] [[مقدس]] هم [[دستور]] داده که باید همیشه در برابر اشخاصی که می‌خواهند به شما تجاوز کنند برای دفاع آماده باشید. برای جلوگیری از تعدیات افراد نسبت به یکدیگر هم [[حکومت]] و [[دستگاه قضایی]] و اجرایی لازم است<ref>ولایت فقیه، ص۵۰.</ref><ref>[[سید سجاد ایزدهی|ایزدهی، سید سجاد]]، [[فقه سیاسی امام خمینی (کتاب)|فقه سیاسی امام خمینی]]، ص ۱۸۸.</ref>
علاوه بر موارد فوق الذکر، اهداف دیگری نیز برای حکومت اسلامی وجود دارد که یا به همین امور برگشته و یا از اهداف نزدیک و نه اهداف غایی محسوب می‌شود. که از آن جمله می‌توان به [[دفاع]] در مقابل [[تجاوز]] به نوامیس [[مسلمانان]] و [[کشور اسلامی]] و [[رفع اختلافات]] اشاره کرد، که در [[منطق]] [[امام خمینی]] هم به عنوان یکی از اهداف نزدیک [[تشکیل حکومت]] و [[نهادهای اجرایی]] برشمرده شده است: [[عقل]] هم به ما [[حکم]] می‌کند که تشکیلات لازم است، تا اگر به ما [[هجوم]] آوردند بتوانیم جلو‌گیری کنیم، اگر به نوامیس [[مسلمین]] تهاجم کردند، دفاع کنیم. [[شرع]] [[مقدس]] هم [[دستور]] داده که باید همیشه در برابر اشخاصی که می‌خواهند به شما تجاوز کنند برای دفاع آماده باشید. برای جلوگیری از تعدیات افراد نسبت به یکدیگر هم [[حکومت]] و [[دستگاه قضایی]] و اجرایی لازم است<ref>ولایت فقیه، ص۵۰.</ref><ref>[[سید سجاد ایزدهی|ایزدهی، سید سجاد]]، [[فقه سیاسی امام خمینی (کتاب)|فقه سیاسی امام خمینی]]، ص ۱۸۸.</ref>


==پرسش مستقیم==
== پرسش مستقیم ==
* [[اهداف حکومت اسلامی چیست؟ (پرسش)]]
* [[اهداف حکومت اسلامی چیست؟ (پرسش)]]


خط ۵۴: خط ۵۳:


[[رده:حکومت]]
[[رده:حکومت]]
[[رده:مدخل]]
[[رده:نظام سیاسی]]
[[رده:نظام سیاسی]]
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش