پرش به محتوا

بردگی در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\[\[(.*)\]\](.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\>\n\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\>\n\n' به '{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = $2 | عنوان مدخل = $4 | مداخل مرتبط = $6 | پرسش مرتبط = }} ')
خط ۲۷: خط ۲۷:
در [[شریعت]] [[عیسی]]{{ع}} نیز بردگی مورد [[تأیید]] بوده است. در [[نامه]] [[پولس]] به افسیسیان، بردگان به [[اطاعت]] با [[ترس]] و [[هراس]] از اربابان بشری خود توصیه شده‌اند.<ref> کتاب مقدس، رساله پولس به افسیسیان، ۶: ۵. </ref> به نقل مسترهاکس در قاموس [[کتاب مقدس]]، [[انجیل]] ابداً در خصوص [[آزادی]] [[غلامان]] [[سخن]] نرانده و بلکه بر عکس، غلامان را، به اطاعت مالکان خود [[مأمور]] کرده است.<ref> قاموس کتاب مقدس، ص ۵۹۰. </ref> برخی از [[فلاسفه]] شهیر و قدیس [[مسیحی]] بردگی را نوعی [[کیفر]] خدایی برای بردگان می‌دانستند.<ref>بردگی از دیدگاه اسلام، ص ۱۰. </ref> در میان [[عرب جاهلی]] نیز [[برده‌داری]] مرسوم بود و آنان ضمن به بردگی گرفتن اسیران جنگی از دیگر سرزمینها نیز برده‌هایی خریده، آنها را به فروش می‌رساندند،<ref>تاریخ تمدن اسلام، ص ۶۶۱. </ref> افزون بر این وامدارانی که نمی‌توانستند وام خود را بپردازند نیز به بردگی گرفته می‌شدند،<ref> المفصل، ج ۴، ص ۵۶۷؛ بردگی از دیدگاه اسلام، ص ۱۴. </ref> چنان‌که گاه اشخاص [[آزاد]] در جریان یک قمار خود را باخته، به دام بردگی می‌افتادند.<ref>المفصل، ج ۴، ص ۵۶۷. </ref>
در [[شریعت]] [[عیسی]]{{ع}} نیز بردگی مورد [[تأیید]] بوده است. در [[نامه]] [[پولس]] به افسیسیان، بردگان به [[اطاعت]] با [[ترس]] و [[هراس]] از اربابان بشری خود توصیه شده‌اند.<ref> کتاب مقدس، رساله پولس به افسیسیان، ۶: ۵. </ref> به نقل مسترهاکس در قاموس [[کتاب مقدس]]، [[انجیل]] ابداً در خصوص [[آزادی]] [[غلامان]] [[سخن]] نرانده و بلکه بر عکس، غلامان را، به اطاعت مالکان خود [[مأمور]] کرده است.<ref> قاموس کتاب مقدس، ص ۵۹۰. </ref> برخی از [[فلاسفه]] شهیر و قدیس [[مسیحی]] بردگی را نوعی [[کیفر]] خدایی برای بردگان می‌دانستند.<ref>بردگی از دیدگاه اسلام، ص ۱۰. </ref> در میان [[عرب جاهلی]] نیز [[برده‌داری]] مرسوم بود و آنان ضمن به بردگی گرفتن اسیران جنگی از دیگر سرزمینها نیز برده‌هایی خریده، آنها را به فروش می‌رساندند،<ref>تاریخ تمدن اسلام، ص ۶۶۱. </ref> افزون بر این وامدارانی که نمی‌توانستند وام خود را بپردازند نیز به بردگی گرفته می‌شدند،<ref> المفصل، ج ۴، ص ۵۶۷؛ بردگی از دیدگاه اسلام، ص ۱۴. </ref> چنان‌که گاه اشخاص [[آزاد]] در جریان یک قمار خود را باخته، به دام بردگی می‌افتادند.<ref>المفصل، ج ۴، ص ۵۶۷. </ref>


[[قرآن کریم]] نیز در آیاتی به برخی موارد [[بردگی]] در میان [[امت‌های پیشین]] پرداخته است؛ از جمله در [[سوره یوسف]] به سرگذشت [[یوسف]] و برادرانش اشاره کرده که پس از افکندن او در [[چاه]]، به وسیله کاروانی [[نجات]] می‌یابد و سپس به [[بهایی]] اندک فروخته می‌شود: {{متن قرآن|وَشَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَرَاهِمَ مَعْدُودَةٍ وَكَانُوا فِيهِ مِنَ الزَّاهِدِينَ}}<ref>«و او را به بهایی ناچیز- درهمی چند- فروختند و به او رغبتی نداشتند» سوره یوسف، آیه ۲۰.</ref> در [[آیه]] {{متن قرآن|وَقَالَ نِسْوَةٌ فِي الْمَدِينَةِ امْرَأَتُ الْعَزِيزِ تُرَاوِدُ فَتَاهَا عَنْ نَفْسِهِ قَدْ شَغَفَهَا حُبًّا إِنَّا لَنَرَاهَا فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}}<ref>«و زنانی در آن شهر گفتند: همسر عزیز (مصر) از برده خویش، کام می‌خواهد، (برده‌اش) او را در عشق، سخت شیفته کرده است؛ بی‌گمان ما او را در گمراهی آشکاری می‌بینیم» سوره یوسف، آیه ۳۰.</ref> نیز از بردگی آن [[حضرت]] یاد شده است<ref>جامع‌البیان، مج۷، ج ۱۲، ص ۲۵۸؛ مجمع البیان، ج ۵، ص ۳۹۶. </ref>. سپس در آیاتی دیگر از [[زندانی]] شدن آن حضرت به همراه دو برده دیگر یاد شده است: {{متن قرآن|وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَيَانِ}}<ref>«و دو جوان با او به زندان در آمدند» سوره یوسف، آیه ۳۶.</ref>.<ref>جامع البیان، مج ۷، ج ۱۲، ص ۲۸۰؛ تفسیر قمی، ج ۱، ص ۳۴۴؛ مجمع‌البیان، ج ۵، ص ۴۰۰. </ref> از [[آیات]] دیگر این سوره برمی‌آید که یوسف نیز پس از رسیدن به [[حکومت]] خود بردگانی داشته است؛ از جمله آیه ۶۲ این سوره که در آن به [[غلامان]] خود [[فرمان]] می‌دهد که [[پول]] یا قیمت گندم برادرانش را در میان بار آنان قرار دهند: {{متن قرآن|وَقَالَ لِفِتْيَانِهِ اجْعَلُوا بِضَاعَتَهُمْ فِي رِحَالِهِمْ لَعَلَّهُمْ يَعْرِفُونَهَا إِذَا انْقَلَبُوا إِلَى أَهْلِهِمْ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ}}<ref>«و (یوسف) به غلامان خویش گفت: سرمایه آنان را در باربند شترهایشان بگذارید تا چون نزد خاندان خویش بازگردند آن را باز شناسند، شاید که آنان بازگردند» سوره یوسف، آیه ۶۲.</ref>؛ همچنین از آیات {{متن قرآن|قَالُوا فَمَا جَزَاؤُهُ إِنْ كُنْتُمْ كَاذِبِينَ}}<ref>«گفتند اگر دروغ گفته باشید کیفر آن چیست؟» سوره یوسف، آیه ۷۴.</ref>، {{متن قرآن|قَالُوا جَزَاؤُهُ مَنْ وُجِدَ فِي رَحْلِهِ فَهُوَ جَزَاؤُهُ كَذَلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«گفتند: کیفر آن، (برده شدن) همان کسی است که (جام) در باربند وی یافته شود او خود کیفر آن است؛ ما ستمگران را بدین‌گونه کیفر می‌دهیم» سوره یوسف، آیه ۷۵.</ref> به دست می‌آید که جزای [[سرقت]] در عصر یوسف بردگی (دائم یا موقت) بوده است<ref>نمونه،ج ۱۰، ص ۴۰ ـ ۴۱. </ref>. به [[عقیده]] برخی از [[مفسران]]، [[مردم]] آن عصر سارق را به مدت یک سال به بردگی می‌گرفتند. قول دیگر این است که این [[سنت]] تنها در نزد مردم کنعان و [[شریعت]] [[حضرت یعقوب]] رایج بوده و آنان سارق را به اندازه سرقتش به بردگی می‌گرفتند؛<ref>مجمع‌البیان، ج ۵، ص ۳۸۶؛ تفسیر قرطبی، ج ۹، ص ۱۵۳. </ref> نه طبق [[قوانین]] [[مصر]]، و [[آیه]] بعد که می‌گوید: [[یوسف]] نمی‌توانست طبق قوانین مصر برادرش را در نزد خود نگه دارد: {{متن قرآن|فَبَدَأَ بِأَوْعِيَتِهِمْ قَبْلَ وِعَاءِ أَخِيهِ ثُمَّ اسْتَخْرَجَهَا مِنْ وِعَاءِ أَخِيهِ كَذَلِكَ كِدْنَا لِيُوسُفَ مَا كَانَ لِيَأْخُذَ أَخَاهُ فِي دِينِ الْمَلِكِ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَنْ نَشَاءُ وَفَوْقَ كُلِّ ذِي عِلْمٍ عَلِيمٌ}}<ref>«آنگاه (جست و جو را) از باربندهای آنان پیش از باربند برادر (تنی‌اش) آغازید سپس آن را از باربند برادرش بیرون آورد! بدین‌گونه برای یوسف چاره‌گری کردیم (زیرا) او برادرش را بر آیین آن پادشاه نمی‌توانست بازداشت کند- مگر آنکه خداوند می‌خواست- هر کس را که بخواهیم به پایه‌هایی فرا می‌بریم و ز هر داننده‌ای داناتری هست» سوره یوسف، آیه ۷۶.</ref> می‌تواند مؤید این [[رأی]] باشد.
[[قرآن کریم]] نیز در آیاتی به برخی موارد [[بردگی]] در میان [[امت‌های پیشین]] پرداخته است؛ از جمله در [[سوره یوسف]] به سرگذشت [[یوسف]] و برادرانش اشاره کرده که پس از افکندن او در [[چاه]]، به وسیله کاروانی [[نجات]] می‌یابد و سپس به [[بهایی]] اندک فروخته می‌شود: {{متن قرآن|وَشَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَرَاهِمَ مَعْدُودَةٍ وَكَانُوا فِيهِ مِنَ الزَّاهِدِينَ}}<ref>«و او را به بهایی ناچیز- درهمی چند- فروختند و به او رغبتی نداشتند» سوره یوسف، آیه ۲۰.</ref> در [[آیه]] {{متن قرآن|وَقَالَ نِسْوَةٌ فِي الْمَدِينَةِ امْرَأَتُ الْعَزِيزِ تُرَاوِدُ فَتَاهَا عَنْ نَفْسِهِ قَدْ شَغَفَهَا حُبًّا إِنَّا لَنَرَاهَا فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}}<ref>«و زنانی در آن شهر گفتند: همسر عزیز (مصر) از برده خویش، کام می‌خواهد، (برده‌اش) او را در عشق، سخت شیفته کرده است؛ بی‌گمان ما او را در گمراهی آشکاری می‌بینیم» سوره یوسف، آیه ۳۰.</ref> نیز از بردگی آن [[حضرت]] یاد شده است<ref>جامع‌البیان، مج۷، ج ۱۲، ص ۲۵۸؛ مجمع البیان، ج ۵، ص ۳۹۶. </ref>. سپس در آیاتی دیگر از [[زندانی]] شدن آن حضرت به همراه دو برده دیگر یاد شده است: {{متن قرآن|وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَيَانِ}}<ref>«و دو جوان با او به زندان در آمدند» سوره یوسف، آیه ۳۶.</ref><ref>جامع البیان، مج ۷، ج ۱۲، ص ۲۸۰؛ تفسیر قمی، ج ۱، ص ۳۴۴؛ مجمع‌البیان، ج ۵، ص ۴۰۰. </ref> از [[آیات]] دیگر این سوره برمی‌آید که یوسف نیز پس از رسیدن به [[حکومت]] خود بردگانی داشته است؛ از جمله آیه ۶۲ این سوره که در آن به [[غلامان]] خود [[فرمان]] می‌دهد که [[پول]] یا قیمت گندم برادرانش را در میان بار آنان قرار دهند: {{متن قرآن|وَقَالَ لِفِتْيَانِهِ اجْعَلُوا بِضَاعَتَهُمْ فِي رِحَالِهِمْ لَعَلَّهُمْ يَعْرِفُونَهَا إِذَا انْقَلَبُوا إِلَى أَهْلِهِمْ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ}}<ref>«و (یوسف) به غلامان خویش گفت: سرمایه آنان را در باربند شترهایشان بگذارید تا چون نزد خاندان خویش بازگردند آن را باز شناسند، شاید که آنان بازگردند» سوره یوسف، آیه ۶۲.</ref>؛ همچنین از آیات {{متن قرآن|قَالُوا فَمَا جَزَاؤُهُ إِنْ كُنْتُمْ كَاذِبِينَ}}<ref>«گفتند اگر دروغ گفته باشید کیفر آن چیست؟» سوره یوسف، آیه ۷۴.</ref>، {{متن قرآن|قَالُوا جَزَاؤُهُ مَنْ وُجِدَ فِي رَحْلِهِ فَهُوَ جَزَاؤُهُ كَذَلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«گفتند: کیفر آن، (برده شدن) همان کسی است که (جام) در باربند وی یافته شود او خود کیفر آن است؛ ما ستمگران را بدین‌گونه کیفر می‌دهیم» سوره یوسف، آیه ۷۵.</ref> به دست می‌آید که جزای [[سرقت]] در عصر یوسف بردگی (دائم یا موقت) بوده است<ref>نمونه،ج ۱۰، ص ۴۰ ـ ۴۱. </ref>. به [[عقیده]] برخی از [[مفسران]]، [[مردم]] آن عصر سارق را به مدت یک سال به بردگی می‌گرفتند. قول دیگر این است که این [[سنت]] تنها در نزد مردم کنعان و [[شریعت]] [[حضرت یعقوب]] رایج بوده و آنان سارق را به اندازه سرقتش به بردگی می‌گرفتند؛<ref>مجمع‌البیان، ج ۵، ص ۳۸۶؛ تفسیر قرطبی، ج ۹، ص ۱۵۳. </ref> نه طبق [[قوانین]] [[مصر]]، و [[آیه]] بعد که می‌گوید: [[یوسف]] نمی‌توانست طبق قوانین مصر برادرش را در نزد خود نگه دارد: {{متن قرآن|فَبَدَأَ بِأَوْعِيَتِهِمْ قَبْلَ وِعَاءِ أَخِيهِ ثُمَّ اسْتَخْرَجَهَا مِنْ وِعَاءِ أَخِيهِ كَذَلِكَ كِدْنَا لِيُوسُفَ مَا كَانَ لِيَأْخُذَ أَخَاهُ فِي دِينِ الْمَلِكِ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَنْ نَشَاءُ وَفَوْقَ كُلِّ ذِي عِلْمٍ عَلِيمٌ}}<ref>«آنگاه (جست و جو را) از باربندهای آنان پیش از باربند برادر (تنی‌اش) آغازید سپس آن را از باربند برادرش بیرون آورد! بدین‌گونه برای یوسف چاره‌گری کردیم (زیرا) او برادرش را بر آیین آن پادشاه نمی‌توانست بازداشت کند- مگر آنکه خداوند می‌خواست- هر کس را که بخواهیم به پایه‌هایی فرا می‌بریم و ز هر داننده‌ای داناتری هست» سوره یوسف، آیه ۷۶.</ref> می‌تواند مؤید این [[رأی]] باشد.


در عصر [[موسی]]{{ع}} نیز [[بردگی]] رایج بوده و [[فرعون]] تمامی [[قوم بنی‌اسرائیل]] را برده و [[بنده]] خود کرده بود، ازاین‌رو وقتی موسی و [[هارون]] وی را به [[پرستش]] خدای یگانه فراخواندند فرعون و اطرافیانش با این [[استدلال]] که [[قوم]] شما بنده و برده ما هستند از [[ایمان آوردن]] به آنان [[امتناع]] کردند: {{متن قرآن|فَقَالُوا أَنُؤْمِنُ لِبَشَرَيْنِ مِثْلِنَا وَقَوْمُهُمَا لَنَا عَابِدُونَ}}<ref>«آنگاه گفتند: آیا (سخن) دو تن آدمی همچون خویش را باور کنیم در حالی که قوم آنها بندگان ما هستند؟» سوره مؤمنون، آیه ۴۷.</ref> در آیه {{متن قرآن|وَتِلْكَ نِعْمَةٌ تَمُنُّهَا عَلَيَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَنِي إِسْرَائِيلَ}}<ref>«و (آیا) این نعمتی است که آن را بر من منّت می‌نهی که بنی اسرائیل را به بردگی گرفته‌ای؟» سوره شعراء، آیه ۲۲.</ref> نیز موسی{{ع}} فرعون را به سبب به بردگی گرفتن [[بنی‌اسرائیل]] [[سرزنش]] می‌کند؛ همچنین [[قرآن]] در [[آیات]] متعدد دیگر از کشتن مردان و زنده نگه‌داشتن [[زنان]] از سوی فرعون یاد کرده است: {{متن قرآن|وَإِذْ نَجَّيْنَاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ يُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ وَفِي ذَلِكُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را  که شما را از فرعونیان رهانیدیم که به شما عذابی سخت می‌چشاندند، پسرانتان را سر می‌بریدند و زنانتان را زنده می‌گذاردند و در آن از سوی پروردگارتان برای شما آزمونی سترگ بود» سوره بقره، آیه ۴۹.</ref>؛ {{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَتَذَرُ مُوسَى وَقَوْمَهُ لِيُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَيَذَرَكَ وَآلِهَتَكَ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبْنَاءَهُمْ وَنَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ}}<ref>«و سرکردگان قوم فرعون گفتند: آیا موسی و قومش را وا می‌نهی تا در این سرزمین تبهکاری کنند و (موسی) تو و خدایانت را رها کند؟ گفت: پسرانشان را خواهیم کشت و زنانشان را زنده باز خواهیم نهاد و بی‌گمان ما بر آنان چیره‌ایم» سوره اعراف، آیه ۱۲۷.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذْ أَنْجَيْنَاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ يُقَتِّلُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ وَفِي ذَلِكُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که شما را از فرعونیان نجات بخشیدیم که عذابی تلخ را به شما می‌چشاندند؛ پسرانتان را می‌کشتند و زنانتان را زنده باز می‌نهادند و در این، برای شما از سوی پروردگارتان آزمونی سترگ بود» سوره اعراف، آیه ۱۴۱.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ أَنْجَاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ وَيُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ وَفِي ذَلِكُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که موسی به قوم خود گفت: نعمت خداوند را بر خویش به یاد آورید هنگامی که شما را از فرعونیان رهایی داد که عذابی سخت را به شما می‌چشاندند و پسرانتان را سر می‌بریدند و زنانتان را زنده می‌نهادند و در آن آزمونی سترگ از سوی پروردگارتان بود» سوره ابراهیم، آیه ۶.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«بی‌گمان فرعون در زمین (مصر) گردنکشی ورزید و مردم آنجا را دسته‌دسته کرد. دسته‌ای از آنان را به ناتوانی می‌کشاند، پسرانشان را سر می‌برید و زنانشان را زنده وا می‌نهاد، به یقین او از تبهکاران بود» سوره قصص، آیه ۴.</ref> که به نظر برخی از [[مفسران]] زنده نگه‌داشتن زنان برای بردگی و [[خدمت]] به [[فرعونیان]] بوده است.<ref>جامع البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۳۹۰؛ مجمع البیان، ج ۱،ص ۲۲۷. </ref>
در عصر [[موسی]]{{ع}} نیز [[بردگی]] رایج بوده و [[فرعون]] تمامی [[قوم بنی‌اسرائیل]] را برده و [[بنده]] خود کرده بود، ازاین‌رو وقتی موسی و [[هارون]] وی را به [[پرستش]] خدای یگانه فراخواندند فرعون و اطرافیانش با این [[استدلال]] که [[قوم]] شما بنده و برده ما هستند از [[ایمان آوردن]] به آنان [[امتناع]] کردند: {{متن قرآن|فَقَالُوا أَنُؤْمِنُ لِبَشَرَيْنِ مِثْلِنَا وَقَوْمُهُمَا لَنَا عَابِدُونَ}}<ref>«آنگاه گفتند: آیا (سخن) دو تن آدمی همچون خویش را باور کنیم در حالی که قوم آنها بندگان ما هستند؟» سوره مؤمنون، آیه ۴۷.</ref> در آیه {{متن قرآن|وَتِلْكَ نِعْمَةٌ تَمُنُّهَا عَلَيَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَنِي إِسْرَائِيلَ}}<ref>«و (آیا) این نعمتی است که آن را بر من منّت می‌نهی که بنی اسرائیل را به بردگی گرفته‌ای؟» سوره شعراء، آیه ۲۲.</ref> نیز موسی{{ع}} فرعون را به سبب به بردگی گرفتن [[بنی‌اسرائیل]] [[سرزنش]] می‌کند؛ همچنین [[قرآن]] در [[آیات]] متعدد دیگر از کشتن مردان و زنده نگه‌داشتن [[زنان]] از سوی فرعون یاد کرده است: {{متن قرآن|وَإِذْ نَجَّيْنَاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ يُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ وَفِي ذَلِكُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را  که شما را از فرعونیان رهانیدیم که به شما عذابی سخت می‌چشاندند، پسرانتان را سر می‌بریدند و زنانتان را زنده می‌گذاردند و در آن از سوی پروردگارتان برای شما آزمونی سترگ بود» سوره بقره، آیه ۴۹.</ref>؛ {{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَتَذَرُ مُوسَى وَقَوْمَهُ لِيُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَيَذَرَكَ وَآلِهَتَكَ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبْنَاءَهُمْ وَنَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ}}<ref>«و سرکردگان قوم فرعون گفتند: آیا موسی و قومش را وا می‌نهی تا در این سرزمین تبهکاری کنند و (موسی) تو و خدایانت را رها کند؟ گفت: پسرانشان را خواهیم کشت و زنانشان را زنده باز خواهیم نهاد و بی‌گمان ما بر آنان چیره‌ایم» سوره اعراف، آیه ۱۲۷.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذْ أَنْجَيْنَاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ يُقَتِّلُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ وَفِي ذَلِكُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که شما را از فرعونیان نجات بخشیدیم که عذابی تلخ را به شما می‌چشاندند؛ پسرانتان را می‌کشتند و زنانتان را زنده باز می‌نهادند و در این، برای شما از سوی پروردگارتان آزمونی سترگ بود» سوره اعراف، آیه ۱۴۱.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ أَنْجَاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ وَيُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ وَفِي ذَلِكُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که موسی به قوم خود گفت: نعمت خداوند را بر خویش به یاد آورید هنگامی که شما را از فرعونیان رهایی داد که عذابی سخت را به شما می‌چشاندند و پسرانتان را سر می‌بریدند و زنانتان را زنده می‌نهادند و در آن آزمونی سترگ از سوی پروردگارتان بود» سوره ابراهیم، آیه ۶.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«بی‌گمان فرعون در زمین (مصر) گردنکشی ورزید و مردم آنجا را دسته‌دسته کرد. دسته‌ای از آنان را به ناتوانی می‌کشاند، پسرانشان را سر می‌برید و زنانشان را زنده وا می‌نهاد، به یقین او از تبهکاران بود» سوره قصص، آیه ۴.</ref> که به نظر برخی از [[مفسران]] زنده نگه‌داشتن زنان برای بردگی و [[خدمت]] به [[فرعونیان]] بوده است.<ref>جامع البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۳۹۰؛ مجمع البیان، ج ۱،ص ۲۲۷. </ref>
خط ۳۵: خط ۳۵:
==اسلام و بردگی==
==اسلام و بردگی==
بر خلاف [[اقوام]] و ملت‌های پیشین که بردگی را به صورت گسترده جایز شمرده، از راههای متعدد بدان [[اقدام]] می‌کردند و هیچ [[منزلت]] و ارزشی برای بردگان قائل نبودند، اسلام در مواجهه با این [[واقعیت]] موجود راهکارهایی را برگزید:
بر خلاف [[اقوام]] و ملت‌های پیشین که بردگی را به صورت گسترده جایز شمرده، از راههای متعدد بدان [[اقدام]] می‌کردند و هیچ [[منزلت]] و ارزشی برای بردگان قائل نبودند، اسلام در مواجهه با این [[واقعیت]] موجود راهکارهایی را برگزید:
#[[فقه اسلامی]] همه راههای بردگی را مسدود ساخت و تنها برده کردن [[اسیران]] [[جنگی]] [[کافر]] را جایز شمرد: {{متن قرآن|مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَكُونَ لَهُ أَسْرَى حَتَّى يُثْخِنَ فِي الْأَرْضِ تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيَا وَاللَّهُ يُرِيدُ الْآخِرَةَ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>«بر هیچ پیامبری روا نیست که اسیرانی داشته باشد تا (آنگاه که) در (سر) زمین (خویش دشمن را) از توان بیندازد؛ (شما از گرفتن اسیر) کالای ناپایدار  این جهان را می‌خواهید و خداوند جهان واپسین را (برای شما) می‌خواهد و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره انفال، آیه ۶۷.</ref> که طبق [[روایات]] و نظر [[فقهای شیعه]] و [[اهل سنت]]، [[حاکم اسلامی]] مخیر است این اسیران را با فدیه یا بدون فدیه [[آزاد]] کند یا آنان را به بردگی بگیرد.<ref>مجمع البیان، ج ۹،ص ۱۴۷؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۵۳؛ جواهر الکلام، ج ۲۱، ص ۱۲۶. </ref> این امر از [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَيْكَ وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ خَالَاتِكَ اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَنْ يَسْتَنْكِحَهَا خَالِصَةً لَكَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا}}<ref>«ای پیامبر! ما آن همسرانت را که مهرشان را داده‌ای بر تو حلال کرده‌ایم و (نیز) کنیزانی را از آنچه خداوند به تو (در جنگ‌ها) به غنیمت داده است و دختران عموها و دختران عمّه‌ها و دختران دایی‌ها و دختران خاله‌هایت را که با تو هجرت کرده‌اند و هر زن مؤمنی را که خود را به پیامبر ببخشد- اگر پیامبر بخواهد او را به همسری برگزیند- در حالی که این ویژه توست نه مؤمنان؛ ما نیک می‌دانیم که برای آنان در مورد همسران و کنیزهاشان چه مقرّر داشته‌ایم؛ تا برای تو تنگنایی نباشد و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره احزاب، آیه ۵۰.</ref> استفاده می‌شود. [[خداوند]] در این آیه به [[پیامبر اسلام]] اجازه [[ازدواج]] با کنیزانی را داده که از [[راه]] [[غنایم]] [[جنگ]] (فی‌ء) [[مالک]] شده است. تجویز [[بردگی]] [[اسیران]] نه از آن [[جهت]] است که [[اسلام]] حرمتی برای [[جان]] [[انسان‌ها]] قائل نبوده، یا در پی [[استثمار]] [[بشر]] است، بلکه اسلام بردگی را جزئی از [[جنگ]] و [[جهاد]] و نتیجه قهری آن می‌داند؛ [[جنگی]] که در برابر [[مسلمانان]] افراد [[کافران]] معاندی قرار دارند که به هیچ وجه حاضر به [[سازش]] و [[تسلیم]] در برابر [[عدالت]] و [[قوانین الهی]] نیستند، بلکه با [[اصرار]] بر [[کفر]] و [[ستیزه‌جویی]] و گاه [[اقدام]] به جنگ با مسلمانان در پی از بین بردن عدالت و [[تعالیم]] [[الهی]] بر آمده‌اند و روشن است که به بردگی گرفتن این‌گونه افراد نه تنها [[ظلم]] به [[بشر]] و استثمار آنان نیست، بلکه در جهت [[خدمت]] به [[انسانیت]] و تحقق عدالت است،<ref>اسلام و آزادی بردگان، ص ۳۴ ـ ۳۵. </ref> افزون بر این، [[هدف]] دیگر از برده کردن اسیران را می‌توان [[تربیت]] کردن آنان در سایه [[تعالیم اسلامی]] دانست،<ref> نگاهی به بردگی، ص ۱۳۵. </ref> بر این اساس در آیاتی از [[قرآن کریم]] {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ أَن يَقْتُلَ مُؤْمِنًا إِلاَّ خَطَئًا وَمَن قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطَئًا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ إِلاَّ أَن يَصَّدَّقُواْ فَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ عَدُوٍّ لَّكُمْ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِّيثَاقٌ فَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ وَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةً فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ تَوْبَةً مِّنَ اللَّهِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا }}<ref>«هیچ مؤمنی حق ندارد مؤمنی (دیگر) را بکشد جز به خطا و هر که به خطا مؤمنی را بکشد آزاد کردن برده‌ای مؤمن و پرداخت خونبهایی به خانواده‌اش (بر عهده کشنده است) مگر آنان در گذرند پس اگر (کشته) از گروه دشمن شما امّا مؤمن است، آزاد کردن برده‌ای مؤمن (بس است) و اگر از گروهی است که میان شما و ایشان پیمانی هست پرداخت خونبهایی به خانواده‌اش و آزاد کردن برده‌ای مؤمن (لازم است) و آن کس که (برده‌ای) نیابد روزه دو ماه پیاپی (بر عهده اوست) برای پذیرش توبه‌ای از سوی خداوند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۹۲.</ref> و [[احادیث]]،<ref>کنز العمال، ج ۱۰، ص ۳۱۴، ۳۱۹؛ وسائل الشیعه، ج ۲۲، ص ۳۶۹، ۳۷۱. </ref> بیشتر بر [[آزاد]] کردن بردگان [[مؤمن]] و رهیافته به [[حق]] تأکید شده و مسلمانان از آزاد کردن برده [[کافر]] منع شده‌اند.<ref> مستدرک الوسائل، ج ۱۵، ص ۴۱۳ ـ ۴۱۴. </ref>
# [[فقه اسلامی]] همه راههای بردگی را مسدود ساخت و تنها برده کردن [[اسیران]] [[جنگی]] [[کافر]] را جایز شمرد: {{متن قرآن|مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَكُونَ لَهُ أَسْرَى حَتَّى يُثْخِنَ فِي الْأَرْضِ تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيَا وَاللَّهُ يُرِيدُ الْآخِرَةَ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>«بر هیچ پیامبری روا نیست که اسیرانی داشته باشد تا (آنگاه که) در (سر) زمین (خویش دشمن را) از توان بیندازد؛ (شما از گرفتن اسیر) کالای ناپایدار  این جهان را می‌خواهید و خداوند جهان واپسین را (برای شما) می‌خواهد و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره انفال، آیه ۶۷.</ref> که طبق [[روایات]] و نظر [[فقهای شیعه]] و [[اهل سنت]]، [[حاکم اسلامی]] مخیر است این اسیران را با فدیه یا بدون فدیه [[آزاد]] کند یا آنان را به بردگی بگیرد.<ref>مجمع البیان، ج ۹،ص ۱۴۷؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۵۳؛ جواهر الکلام، ج ۲۱، ص ۱۲۶. </ref> این امر از [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَيْكَ وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ خَالَاتِكَ اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَنْ يَسْتَنْكِحَهَا خَالِصَةً لَكَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا}}<ref>«ای پیامبر! ما آن همسرانت را که مهرشان را داده‌ای بر تو حلال کرده‌ایم و (نیز) کنیزانی را از آنچه خداوند به تو (در جنگ‌ها) به غنیمت داده است و دختران عموها و دختران عمّه‌ها و دختران دایی‌ها و دختران خاله‌هایت را که با تو هجرت کرده‌اند و هر زن مؤمنی را که خود را به پیامبر ببخشد- اگر پیامبر بخواهد او را به همسری برگزیند- در حالی که این ویژه توست نه مؤمنان؛ ما نیک می‌دانیم که برای آنان در مورد همسران و کنیزهاشان چه مقرّر داشته‌ایم؛ تا برای تو تنگنایی نباشد و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره احزاب، آیه ۵۰.</ref> استفاده می‌شود. [[خداوند]] در این آیه به [[پیامبر اسلام]] اجازه [[ازدواج]] با کنیزانی را داده که از [[راه]] [[غنایم]] [[جنگ]] (فی‌ء) [[مالک]] شده است. تجویز [[بردگی]] [[اسیران]] نه از آن [[جهت]] است که [[اسلام]] حرمتی برای [[جان]] [[انسان‌ها]] قائل نبوده، یا در پی [[استثمار]] [[بشر]] است، بلکه اسلام بردگی را جزئی از [[جنگ]] و [[جهاد]] و نتیجه قهری آن می‌داند؛ [[جنگی]] که در برابر [[مسلمانان]] افراد [[کافران]] معاندی قرار دارند که به هیچ وجه حاضر به [[سازش]] و [[تسلیم]] در برابر [[عدالت]] و [[قوانین الهی]] نیستند، بلکه با [[اصرار]] بر [[کفر]] و [[ستیزه‌جویی]] و گاه [[اقدام]] به جنگ با مسلمانان در پی از بین بردن عدالت و [[تعالیم]] [[الهی]] بر آمده‌اند و روشن است که به بردگی گرفتن این‌گونه افراد نه تنها [[ظلم]] به [[بشر]] و استثمار آنان نیست، بلکه در جهت [[خدمت]] به [[انسانیت]] و تحقق عدالت است،<ref>اسلام و آزادی بردگان، ص ۳۴ ـ ۳۵. </ref> افزون بر این، [[هدف]] دیگر از برده کردن اسیران را می‌توان [[تربیت]] کردن آنان در سایه [[تعالیم اسلامی]] دانست،<ref> نگاهی به بردگی، ص ۱۳۵. </ref> بر این اساس در آیاتی از [[قرآن کریم]] {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ أَن يَقْتُلَ مُؤْمِنًا إِلاَّ خَطَئًا وَمَن قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطَئًا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ إِلاَّ أَن يَصَّدَّقُواْ فَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ عَدُوٍّ لَّكُمْ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِّيثَاقٌ فَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ وَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةً فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ تَوْبَةً مِّنَ اللَّهِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا }}<ref>«هیچ مؤمنی حق ندارد مؤمنی (دیگر) را بکشد جز به خطا و هر که به خطا مؤمنی را بکشد آزاد کردن برده‌ای مؤمن و پرداخت خونبهایی به خانواده‌اش (بر عهده کشنده است) مگر آنان در گذرند پس اگر (کشته) از گروه دشمن شما امّا مؤمن است، آزاد کردن برده‌ای مؤمن (بس است) و اگر از گروهی است که میان شما و ایشان پیمانی هست پرداخت خونبهایی به خانواده‌اش و آزاد کردن برده‌ای مؤمن (لازم است) و آن کس که (برده‌ای) نیابد روزه دو ماه پیاپی (بر عهده اوست) برای پذیرش توبه‌ای از سوی خداوند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۹۲.</ref> و [[احادیث]]،<ref>کنز العمال، ج ۱۰، ص ۳۱۴، ۳۱۹؛ وسائل الشیعه، ج ۲۲، ص ۳۶۹، ۳۷۱. </ref> بیشتر بر [[آزاد]] کردن بردگان [[مؤمن]] و رهیافته به [[حق]] تأکید شده و مسلمانان از آزاد کردن برده [[کافر]] منع شده‌اند.<ref> مستدرک الوسائل، ج ۱۵، ص ۴۱۳ ـ ۴۱۴. </ref>
#[[حکم]] بردگی اسیران در [[شریعت اسلام]] حکمی الزامی نیست تا [[حاکم اسلامی]] یا مسلمانان موظف به برده کردن کافران باشند، بلکه حکمی اختیاری است که حاکم اسلامی با توجه به [[مصالح مسلمانان]] و شرایط موجود، [[اختیار]] [[برگزیدن]] این راه را دارد،<ref>اسلام و آزادی بردگان، ص ۳۶. </ref> ازاین‌رو [[پیامبر اسلام]] ـ جز موارد نادر از جمله [[غزوه بنی‌قریظه]] که [[زنان]] آنان را به [[بردگی]] گرفت و آنان را برای خرید اسب و [[سلاح]] به نجد فرستاد ـ <ref> تاریخ طبری، ج ۲، ص ۶۱۳؛ مجمع البیان، ج ۸، ص ۵۵۳؛ البدایة و النهایه، ج ۴، ص ۱۴۴. </ref> در بیشتر [[جنگ‌ها]] [[اسیران]] [[کافر]] را [[آزاد]] می‌کرد؛ از جمله در [[غزوه بنی‌نضیر]] آن [[حضرت]] هیچ یک از جنگجویان کافر را به [[اسارت]] و بردگی نگرفت {{متن قرآن|سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}}<ref>«آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است خداوند را به پاکی می‌ستاید و او پیروزمند فرزانه است» سوره حشر، آیه ۱.</ref>، {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِنْ دِيَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنْتُمْ أَنْ يَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُمْ مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ}}<ref>«اوست که کافران اهل کتاب  را از خانه‌هایشان در نخستین گردآوری بیرون راند (هر چند) شما گمان نمی‌کردید که بیرون روند و (خودشان) گمان می‌کردند که دژهایشان بازدارنده آنان در برابر خداوند است اما (اراده) خداوند از جایی که گمان نمی‌بردند بدیشان رسید و در دل‌هایشان هراس افکند؛ به دست خویش و به دست مؤمنان خانه‌های خویش را ویران می‌کردند؛ پس ای دیده‌وران پند بگیرید!» سوره حشر، آیه ۲.</ref>، در [[جنگ بدر]] همه اسیران [[مشرک]] را با [[فدیه]] یا بدون فدیه آزاد کرد {{متن قرآن|فَإِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِكَ وَلَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لَانْتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَكِنْ لِيَبْلُوَ بَعْضَكُمْ بِبَعْضٍ وَالَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ}}<ref>«پس هرگاه با کافران (حربی) روبه‌رو شدید (آنان را) گردن بزنید تا چون آنها را از توان انداختید اسیر بگیرید و از آن پس یا منّت بگذارید (و آزادشان کنید) و یا سربها بگیرید تا جنگ، به پایان آید، (فرمان خداوند) چنین است و اگر خدا می‌خواست از آنان انتقام می‌گرفت لیک (نگرفت) تا شما را به یکدیگر بیازماید و آنان که در راه خداوند کشته شدند هرگز (خداوند) کارهایشان را بیراه نمی‌سازد» سوره محمد، آیه ۴.</ref>.<ref> جامع‌البیان، مج ۱۳، ج ۲۶، ص ۵۶؛ مجمع‌البیان، ج ۴، ص ۸۵۹. </ref>، در [[فتح مکه]] همه اهالی آن را آزاد کرد <ref>السنن الکبری، ج ۱۳، ص ۴۴۰ ـ ۴۴۱؛ بحارالانوار، ج ۱۹، ص ۱۸۱. </ref> و در [[غزوه]] [[هوازن]] هم ۶۰۰۰ [[اسیر]] را بدون گرفتن فدیه آزاد کرد.<ref>السیرة النبویه، ج ۴، ص ۱۳۱ ـ ۱۳۲؛ تاریخ طبری، ج ۳، ص ۴۱؛ البدایة و النهایه، ج ۴، ص ۴۰۴، ۴۰۶. </ref>
# [[حکم]] بردگی اسیران در [[شریعت اسلام]] حکمی الزامی نیست تا [[حاکم اسلامی]] یا مسلمانان موظف به برده کردن کافران باشند، بلکه حکمی اختیاری است که حاکم اسلامی با توجه به [[مصالح مسلمانان]] و شرایط موجود، [[اختیار]] [[برگزیدن]] این راه را دارد،<ref>اسلام و آزادی بردگان، ص ۳۶. </ref> ازاین‌رو [[پیامبر اسلام]] ـ جز موارد نادر از جمله [[غزوه بنی‌قریظه]] که [[زنان]] آنان را به [[بردگی]] گرفت و آنان را برای خرید اسب و [[سلاح]] به نجد فرستاد ـ <ref> تاریخ طبری، ج ۲، ص ۶۱۳؛ مجمع البیان، ج ۸، ص ۵۵۳؛ البدایة و النهایه، ج ۴، ص ۱۴۴. </ref> در بیشتر [[جنگ‌ها]] [[اسیران]] [[کافر]] را [[آزاد]] می‌کرد؛ از جمله در [[غزوه بنی‌نضیر]] آن [[حضرت]] هیچ یک از جنگجویان کافر را به [[اسارت]] و بردگی نگرفت {{متن قرآن|سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}}<ref>«آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است خداوند را به پاکی می‌ستاید و او پیروزمند فرزانه است» سوره حشر، آیه ۱.</ref>، {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِنْ دِيَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنْتُمْ أَنْ يَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُمْ مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ}}<ref>«اوست که کافران اهل کتاب  را از خانه‌هایشان در نخستین گردآوری بیرون راند (هر چند) شما گمان نمی‌کردید که بیرون روند و (خودشان) گمان می‌کردند که دژهایشان بازدارنده آنان در برابر خداوند است اما (اراده) خداوند از جایی که گمان نمی‌بردند بدیشان رسید و در دل‌هایشان هراس افکند؛ به دست خویش و به دست مؤمنان خانه‌های خویش را ویران می‌کردند؛ پس ای دیده‌وران پند بگیرید!» سوره حشر، آیه ۲.</ref>، در [[جنگ بدر]] همه اسیران [[مشرک]] را با [[فدیه]] یا بدون فدیه آزاد کرد {{متن قرآن|فَإِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِكَ وَلَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لَانْتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَكِنْ لِيَبْلُوَ بَعْضَكُمْ بِبَعْضٍ وَالَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ}}<ref>«پس هرگاه با کافران (حربی) روبه‌رو شدید (آنان را) گردن بزنید تا چون آنها را از توان انداختید اسیر بگیرید و از آن پس یا منّت بگذارید (و آزادشان کنید) و یا سربها بگیرید تا جنگ، به پایان آید، (فرمان خداوند) چنین است و اگر خدا می‌خواست از آنان انتقام می‌گرفت لیک (نگرفت) تا شما را به یکدیگر بیازماید و آنان که در راه خداوند کشته شدند هرگز (خداوند) کارهایشان را بیراه نمی‌سازد» سوره محمد، آیه ۴.</ref><ref> جامع‌البیان، مج ۱۳، ج ۲۶، ص ۵۶؛ مجمع‌البیان، ج ۴، ص ۸۵۹. </ref>، در [[فتح مکه]] همه اهالی آن را آزاد کرد <ref>السنن الکبری، ج ۱۳، ص ۴۴۰ ـ ۴۴۱؛ بحارالانوار، ج ۱۹، ص ۱۸۱. </ref> و در [[غزوه]] [[هوازن]] هم ۶۰۰۰ [[اسیر]] را بدون گرفتن فدیه آزاد کرد.<ref>السیرة النبویه، ج ۴، ص ۱۳۱ ـ ۱۳۲؛ تاریخ طبری، ج ۳، ص ۴۱؛ البدایة و النهایه، ج ۴، ص ۴۰۴، ۴۰۶. </ref>
#بر خلاف [[اقوام]] و [[ملل]] دیگر که به برده به صورت کالایی نگریسته، برای [[جان]] او ارزشی قائل نبودند [[اسلام]] [[مقام]] [[بشریت]] برده را پا بر جا ساخت و برای او [[روحی]] مساوی با [[روح]] مالکش قرار داد و به [[مسلمانان]] سفارش کرد تا به جای عنوان "[[کنیز]]" و "[[غلام]]" بردگان را با عنوان "پسرم" و "دخترم" یاد کنند.<ref>صحیح مسلم، ج ۷، ص ۴۶۴؛ السنن‌الکبری، ج ۱۱، ص ۵۲۲؛ تفسیر قرطبی، ج ۹، ص ۱۲۸. </ref> در برخی [[روابط اجتماعی]] و مسئولیت‌ها نیز به آنان [[حق تساوی]] با آزادگان بخشید تا آنجا که پیامبر اسلام{{صل}} غلامی سیاه را [[مؤذن]] ویژه خود قرار داد.<ref> صحیح البخاری، ج ۵، ص ۱۶۹؛ المستدرک، ج ۳، ص ۳۱۸؛ بحارالانوار، ج ۸، ص ۱۱۶؛ ج ۲۲، ص ۱۴۱. </ref> آن [[حضرت]] بین بردگان و اشراف [[عرب]] [[پیمان برادری]] [[استوار]] کرد،<ref>مجمع الزوائد، ج ۸، ص ۱۷۱؛ برهان قرآن، ص ۴۶. </ref> دختر عمه خود [[زینب]] را به همسری فردی از بردگان درآورد <ref> المصنف، ج ۶، ص ۱۵۳؛ المعجم الکبیر، ج ۲۲، ص ۴۴۷؛ بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۲۱۸. </ref> و وی را به [[فرماندهی]] سپاهی که در آن بزرگان عرب بودند برگزید،<ref> مسند احمد، ج ۷، ص ۳۲۳؛ البدایة و النهایه، ج ۵، ص ۲۳۷؛ بحارالانوار، ج ۲۰، ص ۳۷۵. </ref> افزون بر این زمینه [[پیشرفت]] [[علمی]] آنان را فراهم ساخت، به گونه‌ای که بسیاری از [[مفسران]] و [[فقیهان]] برجسته [[صدر اسلام]] همچون [[عطا]]، [[مجاهد]]، [[سعید بن جبیر]] و [[زید بن اسلم]] از بردگان و [[موالیان]] بودند.<ref>بردگی از دیدگاه اسلام، ص ۴۸. </ref>
#بر خلاف [[اقوام]] و [[ملل]] دیگر که به برده به صورت کالایی نگریسته، برای [[جان]] او ارزشی قائل نبودند [[اسلام]] [[مقام]] [[بشریت]] برده را پا بر جا ساخت و برای او [[روحی]] مساوی با [[روح]] مالکش قرار داد و به [[مسلمانان]] سفارش کرد تا به جای عنوان "[[کنیز]]" و "[[غلام]]" بردگان را با عنوان "پسرم" و "دخترم" یاد کنند.<ref>صحیح مسلم، ج ۷، ص ۴۶۴؛ السنن‌الکبری، ج ۱۱، ص ۵۲۲؛ تفسیر قرطبی، ج ۹، ص ۱۲۸. </ref> در برخی [[روابط اجتماعی]] و مسئولیت‌ها نیز به آنان [[حق تساوی]] با آزادگان بخشید تا آنجا که پیامبر اسلام{{صل}} غلامی سیاه را [[مؤذن]] ویژه خود قرار داد.<ref> صحیح البخاری، ج ۵، ص ۱۶۹؛ المستدرک، ج ۳، ص ۳۱۸؛ بحارالانوار، ج ۸، ص ۱۱۶؛ ج ۲۲، ص ۱۴۱. </ref> آن [[حضرت]] بین بردگان و اشراف [[عرب]] [[پیمان برادری]] [[استوار]] کرد،<ref>مجمع الزوائد، ج ۸، ص ۱۷۱؛ برهان قرآن، ص ۴۶. </ref> دختر عمه خود [[زینب]] را به همسری فردی از بردگان درآورد <ref> المصنف، ج ۶، ص ۱۵۳؛ المعجم الکبیر، ج ۲۲، ص ۴۴۷؛ بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۲۱۸. </ref> و وی را به [[فرماندهی]] سپاهی که در آن بزرگان عرب بودند برگزید،<ref> مسند احمد، ج ۷، ص ۳۲۳؛ البدایة و النهایه، ج ۵، ص ۲۳۷؛ بحارالانوار، ج ۲۰، ص ۳۷۵. </ref> افزون بر این زمینه [[پیشرفت]] [[علمی]] آنان را فراهم ساخت، به گونه‌ای که بسیاری از [[مفسران]] و [[فقیهان]] برجسته [[صدر اسلام]] همچون [[عطا]]، [[مجاهد]]، [[سعید بن جبیر]] و [[زید بن اسلم]] از بردگان و [[موالیان]] بودند.<ref>بردگی از دیدگاه اسلام، ص ۴۸. </ref>
#هرچند [[اسلام]] یک [[راه]] را برای [[بردگی]] باز گذاشته؛ اما در مقابل، راه‌های پرشماری را برای [[آزادی بردگان]] گشوده است که برخی از این راهها را به عنوان تکلیفی الزامی بر [[مسلمانان]] [[واجب]] کرده و برخی راهها را دارای [[فضیلت]] و [[پاداش]] دانسته است، ضمن اینکه راههایی نیز قرار داده که بردگان به طور قهری و بدون [[رضایت]] [[مالک]] [[آزاد]] گردند که اگر همگان این راه‌ها را می‌پیمودند پس از مدت کوتاهی همه بردگان آزاد می‌شدند <ref> تاریخ سیاسی اسلام، ص ۱۹۱، ۱۹۴؛ اسلام و آزادی بردگان، ص ۲۵، ۳۳. </ref>، بر این اساس همه [[محدثان]] و فقیهان [[اسلامی]] در کتاب‌های [[حدیثی]] و [[فقهی]] خود ابوابی با عنوان "باب العتق"<ref>تهذیب، ج ۸، ص ۳۰۹؛ فقه الرضا علیه ‌السلام، ص ۳۰۵؛ المقنعه، ص ۵۴۸؛ المبسوط، سرخسی، ج ۷، ص ۲، ۱۴۲. </ref> یا "کتاب العتق"<ref>الکافی، ج۶، ص۱۷۷؛ النهایه، ص۵۳۹؛ المجموع، ج ۱۶، ص ۳. </ref> یعنی باب یا مبحث آزادی بردگان آورده‌اند؛ نه باب یا [[کتاب]] "[[استرقاق]]"، یعنی بردگی که این نکته حکایت از توجه و اهتمام شدید اسلام به آزاد شدن بردگان و [[پرهیز]] از برده ساختن آنان دارد.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[بردگی - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «بردگی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>
#هرچند [[اسلام]] یک [[راه]] را برای [[بردگی]] باز گذاشته؛ اما در مقابل، راه‌های پرشماری را برای [[آزادی بردگان]] گشوده است که برخی از این راهها را به عنوان تکلیفی الزامی بر [[مسلمانان]] [[واجب]] کرده و برخی راهها را دارای [[فضیلت]] و [[پاداش]] دانسته است، ضمن اینکه راههایی نیز قرار داده که بردگان به طور قهری و بدون [[رضایت]] [[مالک]] [[آزاد]] گردند که اگر همگان این راه‌ها را می‌پیمودند پس از مدت کوتاهی همه بردگان آزاد می‌شدند <ref> تاریخ سیاسی اسلام، ص ۱۹۱، ۱۹۴؛ اسلام و آزادی بردگان، ص ۲۵، ۳۳. </ref>، بر این اساس همه [[محدثان]] و فقیهان [[اسلامی]] در کتاب‌های [[حدیثی]] و [[فقهی]] خود ابوابی با عنوان "باب العتق"<ref>تهذیب، ج ۸، ص ۳۰۹؛ فقه الرضا علیه ‌السلام، ص ۳۰۵؛ المقنعه، ص ۵۴۸؛ المبسوط، سرخسی، ج ۷، ص ۲، ۱۴۲. </ref> یا "کتاب العتق"<ref>الکافی، ج۶، ص۱۷۷؛ النهایه، ص۵۳۹؛ المجموع، ج ۱۶، ص ۳. </ref> یعنی باب یا مبحث آزادی بردگان آورده‌اند؛ نه باب یا [[کتاب]] "[[استرقاق]]"، یعنی بردگی که این نکته حکایت از توجه و اهتمام شدید اسلام به آزاد شدن بردگان و [[پرهیز]] از برده ساختن آنان دارد.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[بردگی - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «بردگی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>
خط ۴۴: خط ۴۴:
برده از نظر [[اسلام]] مِلْک مولا محسوب می‌شود و وی [[حق]] تملک و [[تصرف]] در چیزی را ندارد: {{متن قرآن|ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا عَبْدًا مَمْلُوكًا لَا يَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ وَمَنْ رَزَقْنَاهُ مِنَّا رِزْقًا حَسَنًا فَهُوَ يُنْفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَجَهْرًا هَلْ يَسْتَوُونَ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«خداوند بنده‌ای زرخرید را مثل می‌زند که توان هیچ کاری ندارد و کسی را که به او از خویش روزی نیکویی داده‌ایم و او پنهان و آشکار از آن می‌بخشد؛ آیا (این دو) برابرند؟» سوره نحل، آیه ۷۵.</ref> مقصود از {{متن قرآن|لَا يَقْدِرُ}} [[نفی]] مطلق [[قدرت]] نیست، بلکه مراد قدرت [[تصرف در امور]] و [[اختیار]] [[تشریعی]] است که [[آیه]] فوق آن را نفی کرده است.<ref>التبیان، ج ۶، ص ۴۰۹؛ الخلاف، ج ۳، ص ۱۲۱. </ref>
برده از نظر [[اسلام]] مِلْک مولا محسوب می‌شود و وی [[حق]] تملک و [[تصرف]] در چیزی را ندارد: {{متن قرآن|ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا عَبْدًا مَمْلُوكًا لَا يَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ وَمَنْ رَزَقْنَاهُ مِنَّا رِزْقًا حَسَنًا فَهُوَ يُنْفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَجَهْرًا هَلْ يَسْتَوُونَ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«خداوند بنده‌ای زرخرید را مثل می‌زند که توان هیچ کاری ندارد و کسی را که به او از خویش روزی نیکویی داده‌ایم و او پنهان و آشکار از آن می‌بخشد؛ آیا (این دو) برابرند؟» سوره نحل، آیه ۷۵.</ref> مقصود از {{متن قرآن|لَا يَقْدِرُ}} [[نفی]] مطلق [[قدرت]] نیست، بلکه مراد قدرت [[تصرف در امور]] و [[اختیار]] [[تشریعی]] است که [[آیه]] فوق آن را نفی کرده است.<ref>التبیان، ج ۶، ص ۴۰۹؛ الخلاف، ج ۳، ص ۱۲۱. </ref>


[[قرآن]] در آیه‌ای دیگر نیز با استفهام انکاری [[مشارکت]] [[عبد]] در [[اموال]] مولا را نفی کرده است: {{متن قرآن|ضَرَبَ لَكُمْ مَثَلًا مِنْ أَنْفُسِكُمْ هَلْ لَكُمْ مِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ شُرَكَاءَ فِي مَا رَزَقْنَاكُمْ فَأَنْتُمْ فِيهِ سَوَاءٌ تَخَافُونَهُمْ كَخِيفَتِكُمْ أَنْفُسَكُمْ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ}}<ref>«برای شما از خودتان مثلی آورده است: آیا از برده‌هاتان، میان آنچه روزیتان کرده‌ایم، شریک‌هایی دارید که در آن با آنان برابر باشید، از آنان همان‌گونه بهراسید که از همدیگر می‌هراسید؟ بدین‌گونه ما آیات را برای کسانی که خرد می‌ورزند روشن می‌داریم» سوره روم، آیه ۲۸.</ref>.<ref>الخلاف، ج ۳، ص ۱۲۱ ـ ۱۲۲؛ تذکرة الفقهاء، ج ۲، ص ۸؛ ایضاح الفوائد، ج ۱، ص ۴۴۰. </ref> بر پایه این نظر بردگان حق [[تصرف در اموال]] یا منعقد ساختن [[عقود]] و ایقاعات از جمله [[ازدواج]] یا [[طلاق]] را ندارند،<ref>المبسوط، سرخسی، ج ۵، ص ۱۲۵؛ مختلف الشیعه، ج ۷، ص ۲۵۸ ـ ۲۵۹؛ جواهرالکلام، ج ۳۰، ص ۲۷۶. </ref> ازاین‌رو قرآن در آیه‌ای دیگر به [[مؤمنان]] سفارش می‌کند تا در صورت ازدواج با بردگان از مالکان آنان اجازه بگیرند: {{متن قرآن|فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ}}<ref>« با اجازه کسان آنها با آنان ازدواج کنید » سوره نساء، آیه ۲۵.</ref> [[رأی]] بیشتر بلکه مشهور میان [[فقیهان]] [[امامیه]] نیز همین است؛<ref>جواهر الکلام، ج ۲۴، ص ۱۷۲؛ ریاض‌المسائل، ج ۸، ص ۳۸۷ ـ ۳۸۸. </ref> ولی برخی با استناد به ذیل آیه {{متن قرآن|وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و بی‌همسران  (آزاد) و بردگان و کنیزان شایسته‌تان را همسر دهید، اگر نادار باشند خداوند از بخشش خویش به آنان بی‌نیازی می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره نور، آیه ۳۲.</ref> که در آن [[خداوند]] [[وعده]] داده است تا بردگان [[فقیر]] را از [[فضل]] خود [[بی‌نیاز]] سازد: {{متن قرآن|إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}} و نیز برخی [[روایات]]<ref>الکافی، ج ۵، ص ۳۰۳؛ ج ۶، ص ۱۹۰؛ سنن ابن‌ماجه، ج ۲، ص ۸۴۵. </ref> که در آن [[مال]] به عبد نسبت داده شده قائل به حق تملک بردگان شده‌اند.<ref>الخلاف، ج ۳، ص ۱۲۱، ۱۲۳؛ زبدة البیان، ص ۶۲۲. </ref> برخی نیز برآن‌اند که برده [[حق تصرف]] در برخی [[اموال]]، از جمله مبلغی که در [[معامله]] مجاز از سوی [[مالک]] و افزون بر سهم او به دست می‌آورد ([[فاضل]] الضریبه)، ارش جنایاتی که بر او وارد می‌شود و آنچه مالک به او تملیک کرده را دارد.<ref>المبسوط، طوسی، ج ۲، ص ۱۳۷؛ شرایع الاسلام، ج ۲، ص ۳۱۳ ـ ۳۱۴. </ref> عده‌ای نیز بین [[ادله]] فوق جمع کرده و گفته‌اند: برده مالک می‌شود؛ اما حق تصرف در اموالش را ندارد<ref>شرایع الاسلام، ج ۲، ص ۳۱۴؛ الروضة البهیه، ج ۱، ص ۳۳۴؛ زبدة البیان، ص ۶۲۱ ـ ۶۲۲. </ref>.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[بردگی - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «بردگی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>
[[قرآن]] در آیه‌ای دیگر نیز با استفهام انکاری [[مشارکت]] [[عبد]] در [[اموال]] مولا را نفی کرده است: {{متن قرآن|ضَرَبَ لَكُمْ مَثَلًا مِنْ أَنْفُسِكُمْ هَلْ لَكُمْ مِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ شُرَكَاءَ فِي مَا رَزَقْنَاكُمْ فَأَنْتُمْ فِيهِ سَوَاءٌ تَخَافُونَهُمْ كَخِيفَتِكُمْ أَنْفُسَكُمْ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ}}<ref>«برای شما از خودتان مثلی آورده است: آیا از برده‌هاتان، میان آنچه روزیتان کرده‌ایم، شریک‌هایی دارید که در آن با آنان برابر باشید، از آنان همان‌گونه بهراسید که از همدیگر می‌هراسید؟ بدین‌گونه ما آیات را برای کسانی که خرد می‌ورزند روشن می‌داریم» سوره روم، آیه ۲۸.</ref><ref>الخلاف، ج ۳، ص ۱۲۱ ـ ۱۲۲؛ تذکرة الفقهاء، ج ۲، ص ۸؛ ایضاح الفوائد، ج ۱، ص ۴۴۰. </ref> بر پایه این نظر بردگان حق [[تصرف در اموال]] یا منعقد ساختن [[عقود]] و ایقاعات از جمله [[ازدواج]] یا [[طلاق]] را ندارند،<ref>المبسوط، سرخسی، ج ۵، ص ۱۲۵؛ مختلف الشیعه، ج ۷، ص ۲۵۸ ـ ۲۵۹؛ جواهرالکلام، ج ۳۰، ص ۲۷۶. </ref> ازاین‌رو قرآن در آیه‌ای دیگر به [[مؤمنان]] سفارش می‌کند تا در صورت ازدواج با بردگان از مالکان آنان اجازه بگیرند: {{متن قرآن|فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ}}<ref>«با اجازه کسان آنها با آنان ازدواج کنید» سوره نساء، آیه ۲۵.</ref> [[رأی]] بیشتر بلکه مشهور میان [[فقیهان]] [[امامیه]] نیز همین است؛<ref>جواهر الکلام، ج ۲۴، ص ۱۷۲؛ ریاض‌المسائل، ج ۸، ص ۳۸۷ ـ ۳۸۸. </ref> ولی برخی با استناد به ذیل آیه {{متن قرآن|وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و بی‌همسران  (آزاد) و بردگان و کنیزان شایسته‌تان را همسر دهید، اگر نادار باشند خداوند از بخشش خویش به آنان بی‌نیازی می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره نور، آیه ۳۲.</ref> که در آن [[خداوند]] [[وعده]] داده است تا بردگان [[فقیر]] را از [[فضل]] خود [[بی‌نیاز]] سازد: {{متن قرآن|إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}} و نیز برخی [[روایات]]<ref>الکافی، ج ۵، ص ۳۰۳؛ ج ۶، ص ۱۹۰؛ سنن ابن‌ماجه، ج ۲، ص ۸۴۵. </ref> که در آن [[مال]] به عبد نسبت داده شده قائل به حق تملک بردگان شده‌اند.<ref>الخلاف، ج ۳، ص ۱۲۱، ۱۲۳؛ زبدة البیان، ص ۶۲۲. </ref> برخی نیز برآن‌اند که برده [[حق تصرف]] در برخی [[اموال]]، از جمله مبلغی که در [[معامله]] مجاز از سوی [[مالک]] و افزون بر سهم او به دست می‌آورد ([[فاضل]] الضریبه)، ارش جنایاتی که بر او وارد می‌شود و آنچه مالک به او تملیک کرده را دارد.<ref>المبسوط، طوسی، ج ۲، ص ۱۳۷؛ شرایع الاسلام، ج ۲، ص ۳۱۳ ـ ۳۱۴. </ref> عده‌ای نیز بین [[ادله]] فوق جمع کرده و گفته‌اند: برده مالک می‌شود؛ اما حق تصرف در اموالش را ندارد<ref>شرایع الاسلام، ج ۲، ص ۳۱۴؛ الروضة البهیه، ج ۱، ص ۳۳۴؛ زبدة البیان، ص ۶۲۱ ـ ۶۲۲. </ref>.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[بردگی - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «بردگی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>


=== آزاد‌سازی برده===
=== آزاد‌سازی برده===
خط ۵۰: خط ۵۰:


====[[کفاره]] [[قتل]] خطایی====
====[[کفاره]] [[قتل]] خطایی====
کفاره کشتن [[مسلمانی]] از روی [[خطا]] دیه کامل و آزاد کردن برده‌ای [[مسلمان]] است: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ أَن يَقْتُلَ مُؤْمِنًا إِلاَّ خَطَئًا وَمَن قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطَئًا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ إِلاَّ أَن يَصَّدَّقُواْ فَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ عَدُوٍّ لَّكُمْ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِّيثَاقٌ فَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ وَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةً فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ تَوْبَةً مِّنَ اللَّهِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا }}<ref>«هیچ مؤمنی حق ندارد مؤمنی (دیگر) را بکشد جز به خطا و هر که به خطا مؤمنی را بکشد آزاد کردن برده‌ای مؤمن و پرداخت خونبهایی به خانواده‌اش (بر عهده کشنده است) مگر آنان در گذرند پس اگر (کشته) از گروه دشمن شما امّا مؤمن است، آزاد کردن برده‌ای مؤمن (بس است) و اگر از گروهی است که میان شما و ایشان پیمانی هست پرداخت خونبهایی به خانواده‌اش و آزاد کردن برده‌ای مؤمن (لازم است) و آن کس که (برده‌ای) نیابد روزه دو ماه پیاپی (بر عهده اوست) برای پذیرش توبه‌ای از سوی خداوند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۹۲.</ref>؛ اما در صورتی که اولیای مقتول، [[کافر]] و [[دشمن]] [[مسلمانان]] باشند تنها یک برده [[مؤمن]] آزاد می‌گردد: {{متن قرآن|فَإِنْ كَانَ مِنْ قَوْمٍ عَدُوٍّ لَكُمْ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ}}<ref> سوره نساء، آیه ۹۲.</ref> و اگر اولیای مقتول، کافر و همپیمان مسلمانان باشند افزون بر آزاد کردن برده پرداخت دیه نیز لازم است: {{متن قرآن|وَإِنْ كَانَ مِنْ قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ فَدِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ وَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ}}<ref> سوره نساء، آیه ۹۲.</ref> بیشتر [[مفسران]] و [[فقهای اهل سنت]] مقتول در [[آیه]] فوق را کافر دانسته‌اند؛<ref>احکام‌القرآن، ج ۲، ص ۳۳۶ ـ ۳۳۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۵، ص ۲۰۹؛ الفقه الاسلامی، ج ۷، ص ۵۷۱۶ ـ ۵۷۱۷. </ref> لکن ظاهر آیه و [[روایات تفسیری]] <ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص ۱۷۵؛ نورالثقلین، ج ۱، ص ۵۳۰. </ref> مؤید مسلمان بودن مقتول است. [[رأی]] [[مفسران شیعه]] نیز همین است. <ref>مجمع البیان، ج ۳، ص ۱۴۰؛ المیزان، ج ۵، ص ۳۸ ـ ۳۹. </ref> در صورتی که [[قاتل]] [[توانایی]] [[آزاد]] کردن برده را نداشته باشد یا برده‌ای یافت نشود باید دو ماه پیاپی [[روزه]] بگیرد: {{متن قرآن|فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْ}}<ref> سوره نساء، آیه ۹۲.</ref>.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[بردگی - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «بردگی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>
کفاره کشتن [[مسلمانی]] از روی [[خطا]] دیه کامل و آزاد کردن برده‌ای [[مسلمان]] است: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ أَن يَقْتُلَ مُؤْمِنًا إِلاَّ خَطَئًا وَمَن قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطَئًا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ إِلاَّ أَن يَصَّدَّقُواْ فَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ عَدُوٍّ لَّكُمْ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِّيثَاقٌ فَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ وَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةً فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ تَوْبَةً مِّنَ اللَّهِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا }}<ref>«هیچ مؤمنی حق ندارد مؤمنی (دیگر) را بکشد جز به خطا و هر که به خطا مؤمنی را بکشد آزاد کردن برده‌ای مؤمن و پرداخت خونبهایی به خانواده‌اش (بر عهده کشنده است) مگر آنان در گذرند پس اگر (کشته) از گروه دشمن شما امّا مؤمن است، آزاد کردن برده‌ای مؤمن (بس است) و اگر از گروهی است که میان شما و ایشان پیمانی هست پرداخت خونبهایی به خانواده‌اش و آزاد کردن برده‌ای مؤمن (لازم است) و آن کس که (برده‌ای) نیابد روزه دو ماه پیاپی (بر عهده اوست) برای پذیرش توبه‌ای از سوی خداوند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۹۲.</ref>؛ اما در صورتی که اولیای مقتول، [[کافر]] و [[دشمن]] [[مسلمانان]] باشند تنها یک برده [[مؤمن]] آزاد می‌گردد: {{متن قرآن|فَإِنْ كَانَ مِنْ قَوْمٍ عَدُوٍّ لَكُمْ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ}}<ref> سوره نساء، آیه ۹۲.</ref> و اگر اولیای مقتول، کافر و همپیمان مسلمانان باشند افزون بر آزاد کردن برده پرداخت دیه نیز لازم است: {{متن قرآن|وَإِنْ كَانَ مِنْ قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ فَدِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ وَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ}}<ref> سوره نساء، آیه ۹۲.</ref> بیشتر [[مفسران]] و [[فقهای اهل سنت]] مقتول در [[آیه]] فوق را کافر دانسته‌اند؛<ref>احکام‌القرآن، ج ۲، ص ۳۳۶ ـ ۳۳۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۵، ص ۲۰۹؛ الفقه الاسلامی، ج ۷، ص ۵۷۱۶ ـ ۵۷۱۷. </ref> لکن ظاهر آیه و [[روایات تفسیری]] <ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص ۱۷۵؛ نورالثقلین، ج ۱، ص ۵۳۰. </ref> مؤید مسلمان بودن مقتول است. [[رأی]] [[مفسران شیعه]] نیز همین است. <ref>مجمع البیان، ج ۳، ص ۱۴۰؛ المیزان، ج ۵، ص ۳۸ ـ ۳۹. </ref> در صورتی که [[قاتل]] [[توانایی]] [[آزاد]] کردن برده را نداشته باشد یا برده‌ای یافت نشود باید دو ماه پیاپی [[روزه]] بگیرد: {{متن قرآن|فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْ}}<ref> سوره نساء، آیه ۹۲.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[بردگی - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «بردگی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>


==== [[کفاره]] شکستن [[سوگند]]====
==== [[کفاره]] شکستن [[سوگند]]====
خط ۶۱: خط ۶۱:
یکی از مصارف زکات [[آزاد]] کردن بردگان است: {{متن قرآن|إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}<ref>«زکات، تنها از آن تهیدستان و بیچارگان و مأموران (دریافت) آنها و دلجویی‌شدگان و در راه (آزادی) بردگان و از آن وامداران و (هزینه) در راه خداوند و از آن در راه‌ماندگان است که از سوی خداوند واجب گردیده است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۶۰.</ref> که در صورت وجود برده، [[دولت اسلامی]] و [[مؤمنان]] موظف‌اند بخشی از زکات را در این [[راه]] هزینه کنند.
یکی از مصارف زکات [[آزاد]] کردن بردگان است: {{متن قرآن|إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}<ref>«زکات، تنها از آن تهیدستان و بیچارگان و مأموران (دریافت) آنها و دلجویی‌شدگان و در راه (آزادی) بردگان و از آن وامداران و (هزینه) در راه خداوند و از آن در راه‌ماندگان است که از سوی خداوند واجب گردیده است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۶۰.</ref> که در صورت وجود برده، [[دولت اسلامی]] و [[مؤمنان]] موظف‌اند بخشی از زکات را در این [[راه]] هزینه کنند.


افزون بر راه‌های فوق [[قرآن]] در آیاتی دیگر [[مسلمانان]] را به آزاد کردن بردگان با [[انفاق]] [[اموال]] خود توصیه و [[ترغیب]] کرده و برای این عمل پاداش‌های فراوانی قرار داده است؛ از جمله در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«به راستی آنان که به زنان پاکدامن بی‌خبر مؤمن، تهمت (زنا) می‌زنند، در این جهان و در جهان واپسین لعنت شده‌اند و آنان را عذابی سترگ خواهد بود» سوره نور، آیه ۲۳.</ref> مسلمانان به منعقد کردن [[قرارداد]] مکاتبه با بردگان [[جهت]] [[آزادی]] آنان توصیه شده‌اند: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْكِتَابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ فَكَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيْرًا}}<ref>« و کسانی از بردگانتان که بازخرید خویش را می‌خواهند  اگر در آنها خیری سراغ دارید بازخریدشان را بپذیرید» سوره نور، آیه ۳۳.</ref>. مکاتبه قراردادی است که بین برده و [[مالک]] منعقد می‌شود و براساس آن برده [[متعهد]] می‌گردد از طریق کسب، [[مالی]] تهیه کرده، به اقساط برای آزادی خود بپردازد.<ref>مجمع البیان، ج ۷، ص ۲۲۰؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۲، ص ۱۶۲. </ref>
افزون بر راه‌های فوق [[قرآن]] در آیاتی دیگر [[مسلمانان]] را به آزاد کردن بردگان با [[انفاق]] [[اموال]] خود توصیه و [[ترغیب]] کرده و برای این عمل پاداش‌های فراوانی قرار داده است؛ از جمله در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«به راستی آنان که به زنان پاکدامن بی‌خبر مؤمن، تهمت (زنا) می‌زنند، در این جهان و در جهان واپسین لعنت شده‌اند و آنان را عذابی سترگ خواهد بود» سوره نور، آیه ۲۳.</ref> مسلمانان به منعقد کردن [[قرارداد]] مکاتبه با بردگان [[جهت]] [[آزادی]] آنان توصیه شده‌اند: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْكِتَابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ فَكَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيْرًا}}<ref>«و کسانی از بردگانتان که بازخرید خویش را می‌خواهند  اگر در آنها خیری سراغ دارید بازخریدشان را بپذیرید» سوره نور، آیه ۳۳.</ref>. مکاتبه قراردادی است که بین برده و [[مالک]] منعقد می‌شود و براساس آن برده [[متعهد]] می‌گردد از طریق کسب، [[مالی]] تهیه کرده، به اقساط برای آزادی خود بپردازد.<ref>مجمع البیان، ج ۷، ص ۲۲۰؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۲، ص ۱۶۲. </ref>


برخی از [[اهل سنت]] چنین قراردادی را بر مالکان [[واجب]] دانسته‌اند؛<ref>جامع البیان، مج ۱۰، ج ۱۸، ص ۱۶۸ ـ ۱۶۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۲، ص ۱۶۲؛ مواهب الجلیل، ج ۸، ص ۴۸۰. </ref> لکن [[فقهای امامیه]] و بیشتر [[اهل‌سنت]] انعقاد آن را [[مستحب]] دانسته‌اند.<ref>التبیان، ج ۷، ص ۴۳۳ ـ ۴۳۴؛ المبسوط، طوسی، ج ۶، ص ۷۲؛ المجموع، ج ۱، ص ۲۸۵. </ref> مقصود از {{متن قرآن|خَيْرًا}} در آیه فوق، [[قدرت]] بر کسب، پرداخت [[مال]] الکتابه و [[توانایی]] تشکیل دادن [[زندگی]] مستقل پس از آزادی است.<ref>التبیان، ج ۷، ص ۴۳۳؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۲۲۱؛ نمونه، ج ۱۴، ص ۴۵۹. </ref> برای تسریع در آزاد شدن بردگان و تسهیل این امر، مالکان [[مأمور]] شده‌اند که از مال [[اللّه]] به آنان بدهند: {{متن قرآن|وَآتُوهُمْ مِنْ مَالِ اللَّهِ}}<ref>« از مال خداوند  که به شما بخشیده است به آنان (برای کمک به بازخرید) بدهید » سوره نور، آیه ۳۳.</ref> به نظر برخی از [[فقها]] مراد از این مال، پرداخت بخشی از زکات به بردگان است.<ref>المبسوط، طوسی، ج ۴، ص ۳۰۹؛ السرائر، ج ۳، ص ۲۹؛ زبدة البیان، ص ۶۳۵. </ref>
برخی از [[اهل سنت]] چنین قراردادی را بر مالکان [[واجب]] دانسته‌اند؛<ref>جامع البیان، مج ۱۰، ج ۱۸، ص ۱۶۸ ـ ۱۶۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۲، ص ۱۶۲؛ مواهب الجلیل، ج ۸، ص ۴۸۰. </ref> لکن [[فقهای امامیه]] و بیشتر [[اهل‌سنت]] انعقاد آن را [[مستحب]] دانسته‌اند.<ref>التبیان، ج ۷، ص ۴۳۳ ـ ۴۳۴؛ المبسوط، طوسی، ج ۶، ص ۷۲؛ المجموع، ج ۱، ص ۲۸۵. </ref> مقصود از {{متن قرآن|خَيْرًا}} در آیه فوق، [[قدرت]] بر کسب، پرداخت [[مال]] الکتابه و [[توانایی]] تشکیل دادن [[زندگی]] مستقل پس از آزادی است.<ref>التبیان، ج ۷، ص ۴۳۳؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۲۲۱؛ نمونه، ج ۱۴، ص ۴۵۹. </ref> برای تسریع در آزاد شدن بردگان و تسهیل این امر، مالکان [[مأمور]] شده‌اند که از مال [[اللّه]] به آنان بدهند: {{متن قرآن|وَآتُوهُمْ مِنْ مَالِ اللَّهِ}}<ref>«از مال خداوند  که به شما بخشیده است به آنان (برای کمک به بازخرید) بدهید» سوره نور، آیه ۳۳.</ref> به نظر برخی از [[فقها]] مراد از این مال، پرداخت بخشی از زکات به بردگان است.<ref>المبسوط، طوسی، ج ۴، ص ۳۰۹؛ السرائر، ج ۳، ص ۲۹؛ زبدة البیان، ص ۶۳۵. </ref>


عده‌ای نیز گفته‌اند: [[مالک]] بخشی از اقساط را به او بخشیده، در صورت دریافت به او باز گرداند.<ref> فقه القرآن، ج ۲، ص ۲۱۸؛ نورالثقلین، ج ۳، ص ۶۰۱ ـ ۶۰۲. </ref> این احتمال نیز وجود دارد که در آغاز سرمایه‌ای در [[اختیار]] بردگان نهاده شود تا با کسب کردن، برده، هم معاش خود را اداره و هم اقساط خود را پرداخت کند؛<ref>نمونه، ج ۱۴، ص ۴۶۰. </ref> همچنین [[قرآن]] در [[آیه]] {{متن قرآن|لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ}}<ref>«نیکی آن نیست که روی را سوی خاور و باختر بگردانید، بلکه نیکی (از آن) کسی است که به خداوند و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب (آسمانی) و پیامبران ایمان آورد و دارایی را با دوست داشتنش به نزدیکان و یتیمان و بیچارگان و به راه‌ماندگان و کمک‌خواهان و در راه (آزادی) بردگان ببخشد و نماز برپا دارد و زکات پردازد و (نیکی از آن) آنان (است) که چون پیمان بندند وفا کنند؛ و به ویژه شکیبایان در سختی و رنج و در هنگامه کارزار، آنها راستگویند و آنانند که به راستی پرهیزگارند» سوره بقره، آیه ۱۷۷.</ref> از جمله مصادیق [[کار نیک]] را پرداخت [[اموال]] برای [[آزادی بردگان]] دانسته و چنین افرادی را از [[راستگویان]] و [[پرهیزگاران]] شمرده است. در آیاتی دیگر [[آزاد]] ساختن بردگان عامل عبور از گردنه‌های سخت [[قیامت]] دانسته شده است: {{متن قرآن|فَلا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْعَقَبَةُ فَكُّ رَقَبَةٍ }}<ref>«اما او از گذرگاه سخت نگذشت، و تو چه دانی که گذرگاه سخت چیست؟؛ آزاد کردن برده‌ای است» سوره بلد، آیه ۱۱-۱۳.</ref>  
عده‌ای نیز گفته‌اند: [[مالک]] بخشی از اقساط را به او بخشیده، در صورت دریافت به او باز گرداند.<ref> فقه القرآن، ج ۲، ص ۲۱۸؛ نورالثقلین، ج ۳، ص ۶۰۱ ـ ۶۰۲. </ref> این احتمال نیز وجود دارد که در آغاز سرمایه‌ای در [[اختیار]] بردگان نهاده شود تا با کسب کردن، برده، هم معاش خود را اداره و هم اقساط خود را پرداخت کند؛<ref>نمونه، ج ۱۴، ص ۴۶۰. </ref> همچنین [[قرآن]] در [[آیه]] {{متن قرآن|لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ}}<ref>«نیکی آن نیست که روی را سوی خاور و باختر بگردانید، بلکه نیکی (از آن) کسی است که به خداوند و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب (آسمانی) و پیامبران ایمان آورد و دارایی را با دوست داشتنش به نزدیکان و یتیمان و بیچارگان و به راه‌ماندگان و کمک‌خواهان و در راه (آزادی) بردگان ببخشد و نماز برپا دارد و زکات پردازد و (نیکی از آن) آنان (است) که چون پیمان بندند وفا کنند؛ و به ویژه شکیبایان در سختی و رنج و در هنگامه کارزار، آنها راستگویند و آنانند که به راستی پرهیزگارند» سوره بقره، آیه ۱۷۷.</ref> از جمله مصادیق [[کار نیک]] را پرداخت [[اموال]] برای [[آزادی بردگان]] دانسته و چنین افرادی را از [[راستگویان]] و [[پرهیزگاران]] شمرده است. در آیاتی دیگر [[آزاد]] ساختن بردگان عامل عبور از گردنه‌های سخت [[قیامت]] دانسته شده است: {{متن قرآن|فَلا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْعَقَبَةُ فَكُّ رَقَبَةٍ }}<ref>«اما او از گذرگاه سخت نگذشت، و تو چه دانی که گذرگاه سخت چیست؟؛ آزاد کردن برده‌ای است» سوره بلد، آیه ۱۱-۱۳.</ref>  
خط ۷۲: خط ۷۲:
از دیدگاه [[اسلام]] بردگان مانند افراد دیگر از بسیاری [[حقوق اجتماعی]] و فردی از جمله [[حق]] [[ازدواج]] بهره‌مندند، ازاین‌رو مالکان [[مأمور]] شده‌اند تا زمینه ازدواج آنان را فراهم کرده، آنان را [[همسر]] دهند: {{متن قرآن|وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و بی‌همسران  (آزاد) و بردگان و کنیزان شایسته‌تان را همسر دهید، اگر نادار باشند خداوند از بخشش خویش به آنان بی‌نیازی می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره نور، آیه ۳۲.</ref> مقصود از بردگان [[صالح]] به نظر برخی، بردگان بالغ و [[شایسته]] برای [[ازدواج]] است.<ref>المیزان، ج ۱۵، ص ۱۲۲. </ref> برخی نیز آن را به صلاحیت در [[اعتقاد]] و [[ایمان]] [[تفسیر]] کرده‌اند؛<ref>مجمع‌البیان، ج ۷، ص ۲۲۰. </ref> ولی ظاهراً مراد از آن صلاحیت [[فرهنگی]] و [[اخلاقی]] برده و [[احساس مسئولیت]] او در [[زندگی]] مشترک باشد که در [[عصر نزول]]، بردگان فاقد این خصوصیت بودند.<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۲، ص ۱۵۹؛ نمونه، ج ۱۴، ص ۴۶۶ ـ ۴۶۷. </ref>
از دیدگاه [[اسلام]] بردگان مانند افراد دیگر از بسیاری [[حقوق اجتماعی]] و فردی از جمله [[حق]] [[ازدواج]] بهره‌مندند، ازاین‌رو مالکان [[مأمور]] شده‌اند تا زمینه ازدواج آنان را فراهم کرده، آنان را [[همسر]] دهند: {{متن قرآن|وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و بی‌همسران  (آزاد) و بردگان و کنیزان شایسته‌تان را همسر دهید، اگر نادار باشند خداوند از بخشش خویش به آنان بی‌نیازی می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره نور، آیه ۳۲.</ref> مقصود از بردگان [[صالح]] به نظر برخی، بردگان بالغ و [[شایسته]] برای [[ازدواج]] است.<ref>المیزان، ج ۱۵، ص ۱۲۲. </ref> برخی نیز آن را به صلاحیت در [[اعتقاد]] و [[ایمان]] [[تفسیر]] کرده‌اند؛<ref>مجمع‌البیان، ج ۷، ص ۲۲۰. </ref> ولی ظاهراً مراد از آن صلاحیت [[فرهنگی]] و [[اخلاقی]] برده و [[احساس مسئولیت]] او در [[زندگی]] مشترک باشد که در [[عصر نزول]]، بردگان فاقد این خصوصیت بودند.<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۲، ص ۱۵۹؛ نمونه، ج ۱۴، ص ۴۶۶ ـ ۴۶۷. </ref>


به نظر [[امامیه]] و بیشتر [[فقیهان]] [[اهل سنت]] بردگان می‌توانند با [[زنان]] [[آزاد]] نیز ازدواج کنند؛<ref> الخلاف، ج ۴، ص ۲۷۳، ۳۱۶؛ مختصر المزنی، ص ۲۳۲؛ حاشیه‌الدسوقی، ج ۲، ص ۵۰۸. </ref> ولی برخی از [[مذاهب اسلامی]] برآن‌اند که بردگان [[حق]] ازدواج با زنان آزاد را ندارند.<ref> الخلاف، ج ۴، ص ۲۷۳، ۳۱۶؛ المغنی، ج ۷، ص ۴۶۸. </ref> همچنین [[قرآن]] بردگان را با انسان‌های آزاد از یک [[نسل]] و همه را [[فرزندان آدم]] <ref>التبیان، ج ۳، ص ۱۷۰؛ مجمع البیان، ج ۳، ص ۵۵؛ التحریر و التنویر، ج ۵، ص ۱۵. </ref> یا همه را [[شریک]] در ایمان و [[اسلام]] <ref>مجمع البیان، ج ۳، ص ۵۵؛ تفسیر قرطبی، ج ۵، ص ۹۳. </ref> دانسته است: {{متن قرآن|بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ}}<ref> سوره آل عمران، آیه ۱۹۵.</ref> و به مسلمانانی که به سبب مهر سنگین و [[نفقه]] [[زیاد]]<ref>مجمع البیان، ج ۳، ص ۵۴. </ref> [[توانایی]] ازدواج با زنان آزاد را ندارند توصیه می‌کند که با [[کنیزان]] [[مسلمان]] ازدواج کنند: {{متن قرآن|وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و هر یک از شما که یارایی مالی نداشته باشد تا زنان آزاد مؤمن را به همسری گیرد، در میان کنیزان، از دختران جوان مؤمن، همسر گزیند و خداوند به ایمانتان داناتر است؛ همه چون یکدیگرید پس با اجازه کسان آنها با آنان ازدواج کنید و کابین‌هایشان را در حالی که پاکدامنند و نه پلیدکار و گزیننده دوست‌های پنهان، به گونه شایسته به (کسان) آنها بپردازید. آنگاه چون شوی کنند، اگر به کاری زشت دست یازیدند بر آنان نیمی از کیفر زنان آزاد خواهد بود. این (ازدواج با کنیزکان) برای کسی است که از (آلایش) گناه بهراسد و شکیبایی ورزیدن، برای شما بهتر است و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۵.</ref> البته این ازدواج باید با اجازه مالکان بردگان باشد: {{متن قرآن|فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ}}<ref> با اجازه کسان آنها با آنان ازدواج کنید » سوره نساء، آیه ۲۵.</ref> و مهریه متعارف پرداخت شود: {{متن قرآن|وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ}}<ref> سوره نساء، آیه ۲۵.</ref> و شرط بردگان را نیز آن دانسته است که آنان آشکارا یا در [[نهان]] مرتکب عمل منافی [[عفت]] نگردند: {{متن قرآن|حْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ}}<ref> سوره نساء، آیه ۲۵.</ref>. سپس [[قرآن]] می‌گوید: این [[ازدواج]] برای کسانی است که می‌ترسند در صورت ازدواج نکردن گرفتار کار [[حرام]] شوند: {{متن قرآن|ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ}}<ref> سوره نساء، آیه ۲۵.</ref> و در نهایت به این دسته از [[مسلمانان]] سفارش می‌کند که اگر [[صبر]] کنند بهتر است: {{متن قرآن|وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ}}<ref> سوره نساء، آیه ۲۵.</ref> که مقصود، صبر از ازدواج با [[کنیزان]] <ref>جامع البیان، مج ۴، ج ۵، ص ۳۶ ـ ۳۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۵، ص ۹۷؛ التحریر و التنویر،ج ۵، ص ۱۸. </ref> یا صبر بر [[عفت]] و عدم ارتکاب حرام است.<ref>مجمع البیان، ج ۳، ص ۵۵؛ المیزان، ج ۴، ص ۲۹۸. </ref>
به نظر [[امامیه]] و بیشتر [[فقیهان]] [[اهل سنت]] بردگان می‌توانند با [[زنان]] [[آزاد]] نیز ازدواج کنند؛<ref> الخلاف، ج ۴، ص ۲۷۳، ۳۱۶؛ مختصر المزنی، ص ۲۳۲؛ حاشیه‌الدسوقی، ج ۲، ص ۵۰۸. </ref> ولی برخی از [[مذاهب اسلامی]] برآن‌اند که بردگان [[حق]] ازدواج با زنان آزاد را ندارند.<ref> الخلاف، ج ۴، ص ۲۷۳، ۳۱۶؛ المغنی، ج ۷، ص ۴۶۸. </ref> همچنین [[قرآن]] بردگان را با انسان‌های آزاد از یک [[نسل]] و همه را [[فرزندان آدم]] <ref>التبیان، ج ۳، ص ۱۷۰؛ مجمع البیان، ج ۳، ص ۵۵؛ التحریر و التنویر، ج ۵، ص ۱۵. </ref> یا همه را [[شریک]] در ایمان و [[اسلام]] <ref>مجمع البیان، ج ۳، ص ۵۵؛ تفسیر قرطبی، ج ۵، ص ۹۳. </ref> دانسته است: {{متن قرآن|بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ}}<ref> سوره آل عمران، آیه ۱۹۵.</ref> و به مسلمانانی که به سبب مهر سنگین و [[نفقه]] [[زیاد]]<ref>مجمع البیان، ج ۳، ص ۵۴. </ref> [[توانایی]] ازدواج با زنان آزاد را ندارند توصیه می‌کند که با [[کنیزان]] [[مسلمان]] ازدواج کنند: {{متن قرآن|وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و هر یک از شما که یارایی مالی نداشته باشد تا زنان آزاد مؤمن را به همسری گیرد، در میان کنیزان، از دختران جوان مؤمن، همسر گزیند و خداوند به ایمانتان داناتر است؛ همه چون یکدیگرید پس با اجازه کسان آنها با آنان ازدواج کنید و کابین‌هایشان را در حالی که پاکدامنند و نه پلیدکار و گزیننده دوست‌های پنهان، به گونه شایسته به (کسان) آنها بپردازید. آنگاه چون شوی کنند، اگر به کاری زشت دست یازیدند بر آنان نیمی از کیفر زنان آزاد خواهد بود. این (ازدواج با کنیزکان) برای کسی است که از (آلایش) گناه بهراسد و شکیبایی ورزیدن، برای شما بهتر است و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۵.</ref> البته این ازدواج باید با اجازه مالکان بردگان باشد: {{متن قرآن|فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ}}<ref> با اجازه کسان آنها با آنان ازدواج کنید» سوره نساء، آیه ۲۵.</ref> و مهریه متعارف پرداخت شود: {{متن قرآن|وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ}}<ref> سوره نساء، آیه ۲۵.</ref> و شرط بردگان را نیز آن دانسته است که آنان آشکارا یا در [[نهان]] مرتکب عمل منافی [[عفت]] نگردند: {{متن قرآن|حْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ}}<ref> سوره نساء، آیه ۲۵.</ref>. سپس [[قرآن]] می‌گوید: این [[ازدواج]] برای کسانی است که می‌ترسند در صورت ازدواج نکردن گرفتار کار [[حرام]] شوند: {{متن قرآن|ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ}}<ref> سوره نساء، آیه ۲۵.</ref> و در نهایت به این دسته از [[مسلمانان]] سفارش می‌کند که اگر [[صبر]] کنند بهتر است: {{متن قرآن|وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ}}<ref> سوره نساء، آیه ۲۵.</ref> که مقصود، صبر از ازدواج با [[کنیزان]] <ref>جامع البیان، مج ۴، ج ۵، ص ۳۶ ـ ۳۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۵، ص ۹۷؛ التحریر و التنویر،ج ۵، ص ۱۸. </ref> یا صبر بر [[عفت]] و عدم ارتکاب حرام است.<ref>مجمع البیان، ج ۳، ص ۵۵؛ المیزان، ج ۴، ص ۲۹۸. </ref>


به نظر برخی [[اولویت]] ازدواج با [[زنان]] [[آزاد]] و مشروط کردن ازدواج با بردگان به شرایط مذکور (عدم [[توانایی]] بر ازدواج با زنان آزاد و [[ترس]] از ارتکاب حرام) بدان [[جهت]] بوده است که طبع [[انسان‌ها]] از ازدواج با بردگان [[کراهت]] داشته و آن را برای خود کسر [[شأن]] می‌شمردند <ref>المیزان، ج ۴، ص ۲۹۵. </ref> و نیز ممکن است [[راز]] [[نهی]] و آوردن این شرایط، پایین بودن سطح [[فرهنگ]] و [[اخلاق]] بردگان در آن عصر باشد،<ref>نمونه، ج ۳، ص ۳۵۱. </ref> بنابراین، شرایط مذکور شرط [[وجوب]] نبوده، بلکه بر [[برتری]] ازدواج با زنان آزاد و مرجوح بودن ازدواج با برده دلالت دارد؛<ref>التبیان، ج ۳، ص ۱۶۹. </ref> لکن برخی از [[فقیهان]] [[اسلامی]] شرایط فوق را شرط وجوب دانسته، بدون تحقق آن ازدواج با بردگان را [[ممنوع]] می‌دانند<ref>جامع المدارک، ج ۴، ص ۲۲۸؛ الموسوعة الفقهیه، ج ۳، ص ۲۳۳؛ مختصر المزنی، ص ۱۷۰. </ref>.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[بردگی - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «بردگی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>
به نظر برخی [[اولویت]] ازدواج با [[زنان]] [[آزاد]] و مشروط کردن ازدواج با بردگان به شرایط مذکور (عدم [[توانایی]] بر ازدواج با زنان آزاد و [[ترس]] از ارتکاب حرام) بدان [[جهت]] بوده است که طبع [[انسان‌ها]] از ازدواج با بردگان [[کراهت]] داشته و آن را برای خود کسر [[شأن]] می‌شمردند <ref>المیزان، ج ۴، ص ۲۹۵. </ref> و نیز ممکن است [[راز]] [[نهی]] و آوردن این شرایط، پایین بودن سطح [[فرهنگ]] و [[اخلاق]] بردگان در آن عصر باشد،<ref>نمونه، ج ۳، ص ۳۵۱. </ref> بنابراین، شرایط مذکور شرط [[وجوب]] نبوده، بلکه بر [[برتری]] ازدواج با زنان آزاد و مرجوح بودن ازدواج با برده دلالت دارد؛<ref>التبیان، ج ۳، ص ۱۶۹. </ref> لکن برخی از [[فقیهان]] [[اسلامی]] شرایط فوق را شرط وجوب دانسته، بدون تحقق آن ازدواج با بردگان را [[ممنوع]] می‌دانند<ref>جامع المدارک، ج ۴، ص ۲۲۸؛ الموسوعة الفقهیه، ج ۳، ص ۲۳۳؛ مختصر المزنی، ص ۱۷۰. </ref>.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[بردگی - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «بردگی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>


=== استمتاع از برده===
=== استمتاع از برده===
از جمله آثار مملوکیت برده، جواز استمتاع [[مالک]] از اوست: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ }}<ref>«ای پیامبر! ما آن همسرانت را که مهرشان را داده‌ای بر تو حلال کرده‌ایم و (نیز) کنیزانی را از آنچه خداوند به تو (در جنگ‌ها) به غنیمت داده است » سوره احزاب، آیه ۵۰.</ref>، {{متن قرآن|وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَى فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلَّا تَعُولُوا}}<ref>«و اگر می‌هراسید که در مورد یتیمان  دادگری نکنید (با آنان ازدواج نکنید و) از زنانی که می‌پسندید، دو دو، و سه سه، و چهار چهار همسر گیرید و اگر بیم دارید که داد نورزید یک زن را و یا کنیز خود را  (به همسری گزینید)؛ این کار به آنکه ستم نورزید نزدیک‌تر است» سوره نساء، آیه ۳.</ref>.<ref>فقه القرآن، ج ۲، ص ۱۲۶؛ جواهر الکلام، ج ۳، ص ۲۰۴؛ الام، ج ۵، ص ۶۹ ـ ۷۰. </ref>، بر این اساس بهره‌گیری جنسی مالکان مرد از [[کنیزان]] خود و [[آشکار کردن]] عورت هر یک در برابر دیگری جایز بوده، هیچ‌گونه ملامتی بر آنان نخواهد بود: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ}}<ref>«و آنان که پاکدامنند» سوره مؤمنون، آیه ۵.</ref>، {{متن قرآن|إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ}}<ref>«جز با همسران خویش یا کنیزهاشان که اینان نکوهیده نیستند» سوره مؤمنون، آیه ۶.</ref>؛ همچنین اگر برده [[زن]] که به [[اسارت]] [[مسلمانان]] در می‌آید شوهر داشته باشد اسارت وی به منزله فسخ [[نکاح]] شمرده شده <ref>التبیان، ج ۳، ص ۱۶۲؛ مجمع البیان، ج ۳، ص ۵۱؛ المجموع، ج ۱۹، ص ۳۲۸. </ref> و [[ازدواج]] با او یا استمتاع از وی برای [[مالک]] [[مباح]] خواهد بود: {{متن قرآن|حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ وَبَنَاتُكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ وَعَمَّاتُكُمْ وَخَالاتُكُمْ وَبَنَاتُ الأَخِ وَبَنَاتُ الأُخْتِ وَأُمَّهَاتُكُمُ الَّلاتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَأَخَوَاتُكُم مِّنَ الرَّضَاعَةِ وَأُمَّهَاتُ نِسَائِكُمْ وَرَبَائِبُكُمُ الَّلاتِي فِي حُجُورِكُم مِّن نِّسَائِكُمُ الَّلاتِي دَخَلْتُم بِهِنَّ فَإِن لَّمْ تَكُونُواْ دَخَلْتُم بِهِنَّ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ وَحَلائِلُ أَبْنَائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلابِكُمْ وَأَن تَجْمَعُواْ بَيْنَ الأُخْتَيْنِ إِلاَّ مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَّحِيمًا وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاء إِلاَّ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ }}<ref>«بر شما حرام است (ازدواج با) مادرانتان و دخترانتان و خواهرانتان و عمه‌هایتان و خاله‌هایتان و دختران برادر و دختران خواهر و مادران شیرده‌تان و خواهران شیرخورده‌تان و مادرزن‌هایتان و ختران زنانتان (از شوهر پیشین) که (اینک) در سرپرستی شمایند، (اگر) از همسرانی (باشند) که با آنان همخوابگی کرده‌اید، که اگر با آنها همخوابگی نکرده‌اید بر شما گناهی نیست؛ و همسران آن پسرانتان که از پشت شمایند؛ و (نیز) جمع میان دو خواهر، مگر آنکه از پیش (در زمان جاهلیت) روی داده است، که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است و (نیز حرام است ازدواج با) زنان شوهردار جز کنیزهاتان» سوره نساء، آیه ۲۳-۲۴.</ref> [[آیه]] مذکور درباره [[اسیران]] [[غزوه]] اوطاس نازل شد که [[پیامبراکرم]]{{صل}} پس از [[اطمینان]] از باردار نبودن [[زنان]] [[اسیر]] استمتاع از آنان را برای مالکان [[مسلمان]] آنان جایز شمرد. <ref>جامع البیان، مج ۴، ج ۵، ص ۴ ـ ۵؛ مجمع‌البیان، ج ۳، ص ۵۱. </ref> اما برخی معتقدند اگر زن و شوهر [[کافر]] با هم به اسارت درآمدند ازدواج آنان به قوت خود باقی است و فسخ نمی‌شود<ref>الخلاف، ج ۵، ص ۵۳۰؛ المجموع، ج ۱۹، ص ۳۲۸. </ref>.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[بردگی - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «بردگی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>
از جمله آثار مملوکیت برده، جواز استمتاع [[مالک]] از اوست: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ }}<ref>«ای پیامبر! ما آن همسرانت را که مهرشان را داده‌ای بر تو حلال کرده‌ایم و (نیز) کنیزانی را از آنچه خداوند به تو (در جنگ‌ها) به غنیمت داده است» سوره احزاب، آیه ۵۰.</ref>، {{متن قرآن|وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَى فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلَّا تَعُولُوا}}<ref>«و اگر می‌هراسید که در مورد یتیمان  دادگری نکنید (با آنان ازدواج نکنید و) از زنانی که می‌پسندید، دو دو، و سه سه، و چهار چهار همسر گیرید و اگر بیم دارید که داد نورزید یک زن را و یا کنیز خود را  (به همسری گزینید)؛ این کار به آنکه ستم نورزید نزدیک‌تر است» سوره نساء، آیه ۳.</ref><ref>فقه القرآن، ج ۲، ص ۱۲۶؛ جواهر الکلام، ج ۳، ص ۲۰۴؛ الام، ج ۵، ص ۶۹ ـ ۷۰. </ref>، بر این اساس بهره‌گیری جنسی مالکان مرد از [[کنیزان]] خود و [[آشکار کردن]] عورت هر یک در برابر دیگری جایز بوده، هیچ‌گونه ملامتی بر آنان نخواهد بود: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ}}<ref>«و آنان که پاکدامنند» سوره مؤمنون، آیه ۵.</ref>، {{متن قرآن|إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ}}<ref>«جز با همسران خویش یا کنیزهاشان که اینان نکوهیده نیستند» سوره مؤمنون، آیه ۶.</ref>؛ همچنین اگر برده [[زن]] که به [[اسارت]] [[مسلمانان]] در می‌آید شوهر داشته باشد اسارت وی به منزله فسخ [[نکاح]] شمرده شده <ref>التبیان، ج ۳، ص ۱۶۲؛ مجمع البیان، ج ۳، ص ۵۱؛ المجموع، ج ۱۹، ص ۳۲۸. </ref> و [[ازدواج]] با او یا استمتاع از وی برای [[مالک]] [[مباح]] خواهد بود: {{متن قرآن|حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ وَبَنَاتُكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ وَعَمَّاتُكُمْ وَخَالاتُكُمْ وَبَنَاتُ الأَخِ وَبَنَاتُ الأُخْتِ وَأُمَّهَاتُكُمُ الَّلاتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَأَخَوَاتُكُم مِّنَ الرَّضَاعَةِ وَأُمَّهَاتُ نِسَائِكُمْ وَرَبَائِبُكُمُ الَّلاتِي فِي حُجُورِكُم مِّن نِّسَائِكُمُ الَّلاتِي دَخَلْتُم بِهِنَّ فَإِن لَّمْ تَكُونُواْ دَخَلْتُم بِهِنَّ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ وَحَلائِلُ أَبْنَائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلابِكُمْ وَأَن تَجْمَعُواْ بَيْنَ الأُخْتَيْنِ إِلاَّ مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَّحِيمًا وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاء إِلاَّ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ }}<ref>«بر شما حرام است (ازدواج با) مادرانتان و دخترانتان و خواهرانتان و عمه‌هایتان و خاله‌هایتان و دختران برادر و دختران خواهر و مادران شیرده‌تان و خواهران شیرخورده‌تان و مادرزن‌هایتان و ختران زنانتان (از شوهر پیشین) که (اینک) در سرپرستی شمایند، (اگر) از همسرانی (باشند) که با آنان همخوابگی کرده‌اید، که اگر با آنها همخوابگی نکرده‌اید بر شما گناهی نیست؛ و همسران آن پسرانتان که از پشت شمایند؛ و (نیز) جمع میان دو خواهر، مگر آنکه از پیش (در زمان جاهلیت) روی داده است، که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است و (نیز حرام است ازدواج با) زنان شوهردار جز کنیزهاتان» سوره نساء، آیه ۲۳-۲۴.</ref> [[آیه]] مذکور درباره [[اسیران]] [[غزوه]] اوطاس نازل شد که [[پیامبراکرم]]{{صل}} پس از [[اطمینان]] از باردار نبودن [[زنان]] [[اسیر]] استمتاع از آنان را برای مالکان [[مسلمان]] آنان جایز شمرد. <ref>جامع البیان، مج ۴، ج ۵، ص ۴ ـ ۵؛ مجمع‌البیان، ج ۳، ص ۵۱. </ref> اما برخی معتقدند اگر زن و شوهر [[کافر]] با هم به اسارت درآمدند ازدواج آنان به قوت خود باقی است و فسخ نمی‌شود<ref>الخلاف، ج ۵، ص ۵۳۰؛ المجموع، ج ۱۹، ص ۳۲۸. </ref>.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[بردگی - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «بردگی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>


===[[احکام]] جزایی بردگان===
===[[احکام]] جزایی بردگان===
[[قرآن]] در آیاتی به برخی از [[احکام]] جزایی مربوط به بردگان اشاره کرده است؛ مانند<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[بردگی - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «بردگی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>:
[[قرآن]] در آیاتی به برخی از [[احکام]] جزایی مربوط به بردگان اشاره کرده است؛ مانند<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[بردگی - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «بردگی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>:
==== [[قصاص]]====
==== [[قصاص]]====
به نظر [[فقیهان]] [[امامیه]] و بیشتر [[اهل سنت]] اگر غیر برده، برده‌ای را بکشد قصاص نمی‌شود: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ}}<ref>«ای مؤمنان! قصاص کشتگان بر شما مقرّر شده است: آزاد در برابر آزاد » سوره بقره، آیه ۱۷۸.</ref>.<ref>الخلاف، ج ۵، ص ۱۴۸؛ الروضة البهیه، ج ۲، ص ۳۷۸؛ جواهر الکلام، ج ۴۲، ص ۹۱. </ref>؛ لکن [[قاتل]] افزون بر پرداخت قیمت برده، [[تعزیر]] می‌گردد؛<ref>الخلاف، ج ۵، ص ۱۴۸؛ الروضة البهیه، ج ۲، ص ۳۷۸. </ref>
به نظر [[فقیهان]] [[امامیه]] و بیشتر [[اهل سنت]] اگر غیر برده، برده‌ای را بکشد قصاص نمی‌شود: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ}}<ref>«ای مؤمنان! قصاص کشتگان بر شما مقرّر شده است: آزاد در برابر آزاد» سوره بقره، آیه ۱۷۸.</ref><ref>الخلاف، ج ۵، ص ۱۴۸؛ الروضة البهیه، ج ۲، ص ۳۷۸؛ جواهر الکلام، ج ۴۲، ص ۹۱. </ref>؛ لکن [[قاتل]] افزون بر پرداخت قیمت برده، [[تعزیر]] می‌گردد؛<ref>الخلاف، ج ۵، ص ۱۴۸؛ الروضة البهیه، ج ۲، ص ۳۷۸. </ref>


اما در مقابل، حنفیه با استناد به عموم [[آیات]] قصاص همچون: {{متن قرآن|كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى}}<ref>« قصاص کشتگان بر شما مقرّر شده است» سوره بقره، آیه ۱۷۸.</ref> و {{متن قرآن|كَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ}}<ref>«و بر آنان در آن (تورات) مقرّر داشتیم که: آدمی در برابر آدمی » سوره مائده، آیه ۴۵.</ref> و برخی [[روایات]] به [[قصاص]] [[انسان]] [[آزاد]] در مقابل کشتن برده [[فتوا]] داده‌اند و مقصود از جملات {{متن قرآن|الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ}}<ref>« آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده » سوره بقره، آیه ۱۷۸.</ref> را ردّ [[عقیده]] برخی [[قبایل]] در [[جاهلیت]]  دانسته‌اند که در برابر کشتن برده‌ای از [[قبیله]] خود انسان [[آزادی]] را از قبیله [[قاتل]] می‌کشتند که [[قرآن]] با [[نزول]] این [[آیه]]، روش آنان را [[باطل]] دانست. <ref>الفقه الاسلامی، ج ۷، ص ۵۶۷۰. </ref>
اما در مقابل، حنفیه با استناد به عموم [[آیات]] قصاص همچون: {{متن قرآن|كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى}}<ref>«قصاص کشتگان بر شما مقرّر شده است» سوره بقره، آیه ۱۷۸.</ref> و {{متن قرآن|كَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ}}<ref>«و بر آنان در آن (تورات) مقرّر داشتیم که: آدمی در برابر آدمی» سوره مائده، آیه ۴۵.</ref> و برخی [[روایات]] به [[قصاص]] [[انسان]] [[آزاد]] در مقابل کشتن برده [[فتوا]] داده‌اند و مقصود از جملات {{متن قرآن|الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ}}<ref>«آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده» سوره بقره، آیه ۱۷۸.</ref> را ردّ [[عقیده]] برخی [[قبایل]] در [[جاهلیت]]  دانسته‌اند که در برابر کشتن برده‌ای از [[قبیله]] خود انسان [[آزادی]] را از قبیله [[قاتل]] می‌کشتند که [[قرآن]] با [[نزول]] این [[آیه]]، روش آنان را [[باطل]] دانست. <ref>الفقه الاسلامی، ج ۷، ص ۵۶۷۰. </ref>


برخی دیگر نیز گفته‌اند: غیر برده تنها در صورتی که برده دیگری را بکشد قصاص می‌گردد؛<ref>الخلاف، ج ۵، ص ۱۴۹. </ref> همچنین اگر برده‌ای برده دیگر را بکشد قصاص می‌گردد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ}}<ref>«ای مؤمنان! قصاص کشتگان بر شما مقرّر شده است: آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده » سوره بقره، آیه ۱۷۸.</ref>.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[بردگی - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «بردگی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>
برخی دیگر نیز گفته‌اند: غیر برده تنها در صورتی که برده دیگری را بکشد قصاص می‌گردد؛<ref>الخلاف، ج ۵، ص ۱۴۹. </ref> همچنین اگر برده‌ای برده دیگر را بکشد قصاص می‌گردد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ}}<ref>«ای مؤمنان! قصاص کشتگان بر شما مقرّر شده است: آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده» سوره بقره، آیه ۱۷۸.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[بردگی - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «بردگی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>
==== حد برده====
==== حد برده====
اگر برده‌ای مرتکب عمل [[زنا]] گردد حد او نصف حد انسان آزاد است: {{متن قرآن|فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ}}<ref>« آنگاه چون شوی کنند، اگر به کاری زشت دست یازیدند بر آنان نیمی از کیفر زنان آزاد خواهد بود. » سوره نساء، آیه ۲۵.</ref> [[رأی]] [[فقیهان]] [[امامیه]] و برخی از فقهای [[عامه]] با استناد به آیه فوق و برخی روایات همین است؛<ref>الخلاف، ج ۵، ص ۳۹۴؛ کشاف القناع، ج ۶، ص ۱۱۹؛ جواهر الکلام، ج ۴۱، ص ۳۲۹ ـ ۳۳۰. </ref> ولی برخی فقیهان "احصان" را در آیه فوق به معنای [[ازدواج]] دانسته و گفته‌اند: حدّ برده ازدواج کرده نصف انسان آزاد بوده و برده مجرد حدّی ندارد. <ref> الخلاف، ج ۵، ص ۳۹۴؛ المغنی، ج ۱۰، ص ۱۴۳. </ref> عده‌ای دیگر نیز احصان را به معنای ازدواج و آیه را مخصوص [[کنیزان]] دانسته و می‌گویند: حدّ کنیزی که ازدواج کرده نصف انسان آزاد است؛ اما حد کنیزی که ازدواج نکرده و [[عبد]] همچون انسان آزاد ۱۰۰ تازیانه است. <ref>المغنی، ج ۱۰، ص ۱۴۳، ۱۷۱. </ref> برخی نیز احصان را به معنای [[اسلام]] دانسته‌اند؛<ref> جامع البیان، مج ۴، ج ۵، ص ۳۰؛ زبدة البیان، ص ۶۵۷. </ref> لکن با توجه به اینکه در قرآن احصان در بیشتر موارد به معنای [[پاکدامنی]] آمده و اینکه [[مجازات]] [[زنان]] شوهردار سنگسار است و سنگسار قابل تنصیف نیست، احصان در [[آیه]] فوق نمی‌تواند به معنای [[اسلام]] یا همسردار بودن باشد، بلکه به معنای [[پاکدامنی]] است؛<ref>نمونه، ج ۳، ص ۳۵۰. </ref> همچنین برخی از آیه فوق استفاده کرده‌اند که بردگان سنگسار نمی‌شوند، زیرا سنگسار قابل تنصیف نیست<ref>الکشاف، ج ۱، ص ۵۰۰؛ فقه القرآن، ج ۲، ص ۱۱۴؛ کنز الدقائق، ج ۳، ص ۳۸۰. </ref>.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[بردگی - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «بردگی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>
اگر برده‌ای مرتکب عمل [[زنا]] گردد حد او نصف حد انسان آزاد است: {{متن قرآن|فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ}}<ref>«آنگاه چون شوی کنند، اگر به کاری زشت دست یازیدند بر آنان نیمی از کیفر زنان آزاد خواهد بود.» سوره نساء، آیه ۲۵.</ref> [[رأی]] [[فقیهان]] [[امامیه]] و برخی از فقهای [[عامه]] با استناد به آیه فوق و برخی روایات همین است؛<ref>الخلاف، ج ۵، ص ۳۹۴؛ کشاف القناع، ج ۶، ص ۱۱۹؛ جواهر الکلام، ج ۴۱، ص ۳۲۹ ـ ۳۳۰. </ref> ولی برخی فقیهان "احصان" را در آیه فوق به معنای [[ازدواج]] دانسته و گفته‌اند: حدّ برده ازدواج کرده نصف انسان آزاد بوده و برده مجرد حدّی ندارد. <ref> الخلاف، ج ۵، ص ۳۹۴؛ المغنی، ج ۱۰، ص ۱۴۳. </ref> عده‌ای دیگر نیز احصان را به معنای ازدواج و آیه را مخصوص [[کنیزان]] دانسته و می‌گویند: حدّ کنیزی که ازدواج کرده نصف انسان آزاد است؛ اما حد کنیزی که ازدواج نکرده و [[عبد]] همچون انسان آزاد ۱۰۰ تازیانه است. <ref>المغنی، ج ۱۰، ص ۱۴۳، ۱۷۱. </ref> برخی نیز احصان را به معنای [[اسلام]] دانسته‌اند؛<ref> جامع البیان، مج ۴، ج ۵، ص ۳۰؛ زبدة البیان، ص ۶۵۷. </ref> لکن با توجه به اینکه در قرآن احصان در بیشتر موارد به معنای [[پاکدامنی]] آمده و اینکه [[مجازات]] [[زنان]] شوهردار سنگسار است و سنگسار قابل تنصیف نیست، احصان در [[آیه]] فوق نمی‌تواند به معنای [[اسلام]] یا همسردار بودن باشد، بلکه به معنای [[پاکدامنی]] است؛<ref>نمونه، ج ۳، ص ۳۵۰. </ref> همچنین برخی از آیه فوق استفاده کرده‌اند که بردگان سنگسار نمی‌شوند، زیرا سنگسار قابل تنصیف نیست<ref>الکشاف، ج ۱، ص ۵۰۰؛ فقه القرآن، ج ۲، ص ۱۱۴؛ کنز الدقائق، ج ۳، ص ۳۸۰. </ref>.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[بردگی - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «بردگی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>


=== محرمیت برده و [[مالک]]===
=== محرمیت برده و [[مالک]]===
[[آشکار کردن]] عورت مالک مرد و [[کنیزان]] وی در برابر یکدیگر جایز است: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ}}<ref>«و آنان که پاکدامنند» سوره مؤمنون، آیه ۵.</ref>، {{متن قرآن|إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ}}<ref>«جز با همسران خویش یا کنیزهاشان که اینان نکوهیده نیستند» سوره مؤمنون، آیه ۶.</ref>.<ref>مجمع البیان، ج ۷، ص ۱۵۸؛ فقه القرآن، ج ۲، ص ۱۲۷. </ref> البته جواز این عمل محدود به موارد خاص از جمله شوهر نداشتن کنیزان است؛<ref>مجمع البیان، ج ۷، ص ۱۵۸. </ref> همچنین در آیه‌ای دیگر آشکار کردن [[زینت]] زنان مالک در برابر بردگان خود [[مباح]] شمرده شده است: {{متن قرآن|وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ}}<ref>« زیور خود را آشکار نگردانند جز بر شوهرانشان» سوره نور، آیه ۳۱.</ref>، {{متن قرآن| أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ}}<ref>« زیور خود را آشکار نگردانند جز بر کنیزهاشان » سوره نور، آیه ۳۱.</ref> گرچه ظاهر جمله {{متن قرآن|مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ}} عام است و شامل [[غلام]] و [[کنیز]] می‌شود و برخی [[فقیهان]] [[اهل سنت]] به همین استناد آشکار کردن زینت زنان مالک را در برابر [[غلامان]] جایز شمرده‌اند؛<ref>المجموع، ج ۱۶، ص ۱۳۴. </ref> لکن به نظر بیشتر و بلکه [[اجماع]] علمای [[امامیه]] <ref> الخلاف، ج ۴، ص ۲۴۹ ـ ۲۵۰؛ جواهر الکلام، ج ۲۹، ص ۹۱، ۹۳. </ref> و برخی فقهای [[اهل‌سنت]] <ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۲، ص ۱۵۵. </ref> آشکار کردن زینت [[زن]] مالک در برابر غلام جایز نیست و مراد از تعبیر مذکور در آیه تنها کنیزان دانسته شده است.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[بردگی - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «بردگی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>
[[آشکار کردن]] عورت مالک مرد و [[کنیزان]] وی در برابر یکدیگر جایز است: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ}}<ref>«و آنان که پاکدامنند» سوره مؤمنون، آیه ۵.</ref>، {{متن قرآن|إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ}}<ref>«جز با همسران خویش یا کنیزهاشان که اینان نکوهیده نیستند» سوره مؤمنون، آیه ۶.</ref><ref>مجمع البیان، ج ۷، ص ۱۵۸؛ فقه القرآن، ج ۲، ص ۱۲۷. </ref> البته جواز این عمل محدود به موارد خاص از جمله شوهر نداشتن کنیزان است؛<ref>مجمع البیان، ج ۷، ص ۱۵۸. </ref> همچنین در آیه‌ای دیگر آشکار کردن [[زینت]] زنان مالک در برابر بردگان خود [[مباح]] شمرده شده است: {{متن قرآن|وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ}}<ref>«زیور خود را آشکار نگردانند جز بر شوهرانشان» سوره نور، آیه ۳۱.</ref>، {{متن قرآن| أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ}}<ref>«زیور خود را آشکار نگردانند جز بر کنیزهاشان» سوره نور، آیه ۳۱.</ref> گرچه ظاهر جمله {{متن قرآن|مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ}} عام است و شامل [[غلام]] و [[کنیز]] می‌شود و برخی [[فقیهان]] [[اهل سنت]] به همین استناد آشکار کردن زینت زنان مالک را در برابر [[غلامان]] جایز شمرده‌اند؛<ref>المجموع، ج ۱۶، ص ۱۳۴. </ref> لکن به نظر بیشتر و بلکه [[اجماع]] علمای [[امامیه]] <ref> الخلاف، ج ۴، ص ۲۴۹ ـ ۲۵۰؛ جواهر الکلام، ج ۲۹، ص ۹۱، ۹۳. </ref> و برخی فقهای [[اهل‌سنت]] <ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۲، ص ۱۵۵. </ref> آشکار کردن زینت [[زن]] مالک در برابر غلام جایز نیست و مراد از تعبیر مذکور در آیه تنها کنیزان دانسته شده است.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[بردگی - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «بردگی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>


=== اجازه خواهی برده===
=== اجازه خواهی برده===
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش