پرش به محتوا

بردگی در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\[\[(.*)\]\](.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\>\n\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\>\n\n' به '{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = $2 | عنوان مدخل = $4 | مداخل مرتبط = $6 | پرسش مرتبط = }} ')
خط ۱۲: خط ۱۲:
این واژه در زبان عبریِ [[تورات]] نیز به همین معنا به کار رفته است. برده را "رقبه" نیز می‌گویند<ref>راغب اصفهانی، المفردات، ج۲، ص۹۷.</ref>؛ علت این نام‌گذاری آویختن ریسمان به گردن آنان بوده است<ref>میرزا ابوالحسن شعرانی، نثر طوبی، ص۳۱۴.</ref>. بردگی به معنای اسیری، غلامی، [[بندگی]] و مملوکیت یک [[انسان]] برای دیگران است<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۵، ص۲۸۸؛ ج۳، ص۲۷۱؛ علی‌اکبر دهخدا، لغت‌نامه، ج۳، ص۳۹۴۶.</ref>.
این واژه در زبان عبریِ [[تورات]] نیز به همین معنا به کار رفته است. برده را "رقبه" نیز می‌گویند<ref>راغب اصفهانی، المفردات، ج۲، ص۹۷.</ref>؛ علت این نام‌گذاری آویختن ریسمان به گردن آنان بوده است<ref>میرزا ابوالحسن شعرانی، نثر طوبی، ص۳۱۴.</ref>. بردگی به معنای اسیری، غلامی، [[بندگی]] و مملوکیت یک [[انسان]] برای دیگران است<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۵، ص۲۸۸؛ ج۳، ص۲۷۱؛ علی‌اکبر دهخدا، لغت‌نامه، ج۳، ص۳۹۴۶.</ref>.


در اصطلاح نیز به کسی برده گفته می‌شود که به [[ملک]] و [[تصرف]] انسان دیگر درآمده است<ref>المقنعه، ص۵۴۸؛ علامه حلی، قواعد الاحکام، ج۳، ص۱۹۷.</ref>. بردگی نقطه مقابل [[آزادی]] است. یکی از مظاهر آزادی انسان آن است که بتواند مطابق [[اراده]] خود و در چارچوب [[قوانین]] عادلانه [[زندگی]] کند، [[مالک]] [[کسب و کار]] خود باشد و از آنچه به دست می‌آورد در [[جهت]] مصارف زندگی خویش از قبیل: [[مسکن]]، [[لباس]]، [[غذا]] و دیگر [[شئون زندگی]] خود استفاده کند، اما بردگی با این امر در [[تعارض]] است. بردگی در [[حقیقت]] [[نقض]] [[مالکیت]] و آزادی انسان درباره چگونه زیستن در [[اجتماع بشری]] است. بدین صورت با برده در حد یک کالا برخورد شده و هرگونه تصرف در مورد او مجاز شمرده می‌شود<ref>سید محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: سید محمد باقر موسوی همدانی، ج۶، ص۳۴۱؛ علی ربانی گلپایگانی، آزادی و دمکراسی از دیدگاه اسلام و لیبرالیسم، ص۱۵۵.</ref>.<ref>[[رضا باقی‌زاده|باقی‌زاده]] و [[حسن مجتبی‌زاده|مجتبی‌زاده]]، [[بردگی - باقی‌زاده و مجتبی‌زاده (مقاله)|مقاله «بردگی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص:84.</ref>
در اصطلاح نیز به کسی برده گفته می‌شود که به [[ملک]] و [[تصرف]] انسان دیگر درآمده است<ref>المقنعه، ص۵۴۸؛ علامه حلی، قواعد الاحکام، ج۳، ص۱۹۷.</ref>. بردگی نقطه مقابل [[آزادی]] است. یکی از مظاهر آزادی انسان آن است که بتواند مطابق [[اراده]] خود و در چارچوب [[قوانین]] عادلانه [[زندگی]] کند، [[مالک]] [[کسب و کار]] خود باشد و از آنچه به دست می‌آورد در [[جهت]] مصارف زندگی خویش از قبیل: [[مسکن]]، [[لباس]]، [[غذا]] و دیگر [[شئون زندگی]] خود استفاده کند، اما بردگی با این امر در [[تعارض]] است. بردگی در [[حقیقت]] [[نقض]] [[مالکیت]] و آزادی انسان درباره چگونه زیستن در [[اجتماع بشری]] است. بدین صورت با برده در حد یک کالا برخورد شده و هرگونه تصرف در مورد او مجاز شمرده می‌شود<ref>سید محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: سید محمد باقر موسوی همدانی، ج۶، ص۳۴۱؛ علی ربانی گلپایگانی، آزادی و دمکراسی از دیدگاه اسلام و لیبرالیسم، ص۱۵۵.</ref><ref>[[رضا باقی‌زاده|باقی‌زاده]] و [[حسن مجتبی‌زاده|مجتبی‌زاده]]، [[بردگی - باقی‌زاده و مجتبی‌زاده (مقاله)|مقاله «بردگی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص:84.</ref>


==انواع برده==
==انواع برده==
خط ۲۱: خط ۲۱:
#"عبد مدبَّر": بنده‌ای که مولی به او گفته است تو بعد از [[وفات]] من آزادی {{عربی|"أنت حرّ دبر وفاتي"}} و او بعد از مرگ مولی آزاد می‌شد.
#"عبد مدبَّر": بنده‌ای که مولی به او گفته است تو بعد از [[وفات]] من آزادی {{عربی|"أنت حرّ دبر وفاتي"}} و او بعد از مرگ مولی آزاد می‌شد.
#"عبد مبعَّض": کسی که جزئی از او آزاد و جزء دیگرش [[بنده]] بوده است.
#"عبد مبعَّض": کسی که جزئی از او آزاد و جزء دیگرش [[بنده]] بوده است.
#"موالی": بردگانی که پس از اسیری، [[اسلام]] آورده و غالباً آزاد می‌شدند، اما به همین نام، تحت [[حمایت]] صاحبان اولیه خود می‌ماندند و چون طبق [[قانون]] اسلام، [[مسلمان]]، بنده نمی‌شود، این [[بندگان]] آزاد شده، بین [[بندگی]] و آزادی وضع مخصوصی می‌یافتند<ref>الحدائق الناظره، ج۲۲، ص۵۶۳؛ علامه حلی، تذکرة الفقهاء، ص۵۱۱؛ شیخ جعفر کاشف الغطاء، کشف الغطاء، ج۴، ص۵۱۱؛ جرجی زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه: علی جواهرکلام، ص۶۶۲-۶۶۳ و ۶۸۶.</ref>.<ref>[[رضا باقی‌زاده|باقی‌زاده]] و [[حسن مجتبی‌زاده|مجتبی‌زاده]]، [[بردگی - باقی‌زاده و مجتبی‌زاده (مقاله)|مقاله «بردگی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص:84.</ref>
#"موالی": بردگانی که پس از اسیری، [[اسلام]] آورده و غالباً آزاد می‌شدند، اما به همین نام، تحت [[حمایت]] صاحبان اولیه خود می‌ماندند و چون طبق [[قانون]] اسلام، [[مسلمان]]، بنده نمی‌شود، این [[بندگان]] آزاد شده، بین [[بندگی]] و آزادی وضع مخصوصی می‌یافتند<ref>الحدائق الناظره، ج۲۲، ص۵۶۳؛ علامه حلی، تذکرة الفقهاء، ص۵۱۱؛ شیخ جعفر کاشف الغطاء، کشف الغطاء، ج۴، ص۵۱۱؛ جرجی زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه: علی جواهرکلام، ص۶۶۲-۶۶۳ و ۶۸۶.</ref><ref>[[رضا باقی‌زاده|باقی‌زاده]] و [[حسن مجتبی‌زاده|مجتبی‌زاده]]، [[بردگی - باقی‌زاده و مجتبی‌زاده (مقاله)|مقاله «بردگی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص:84.</ref>


==پیشینه [[بردگی]]==
==پیشینه [[بردگی]]==
خط ۳۸: خط ۳۸:
در میان [[اعراب جاهلی]] نیز که همواره [[جنگ]]، [[جدال]]، [[غارت]] و چپاول [[اموال]] یکدیگر رایج بود [[زنان]]، مردان و [[کودکان]] قبیلۀ مغلوب، [[اسیر]] شده و در بازارهای متعدد برده‌ فروشی از جمله بازار [[عکاظ]] [[خرید و فروش]] می‌شدند. بازرگانان برده که آنها را جلّاب (وارد کننده) یا نخّاس (دلال) می‌گفتند از نواحی مختلف، بردگان را به [[مکه]] آورده و می‌فروختند<ref>احمد بن اسحاق یعقوبی، البلدان، ترجمه: محمدابراهیم آیتی، ص۲۶۰.</ref>.
در میان [[اعراب جاهلی]] نیز که همواره [[جنگ]]، [[جدال]]، [[غارت]] و چپاول [[اموال]] یکدیگر رایج بود [[زنان]]، مردان و [[کودکان]] قبیلۀ مغلوب، [[اسیر]] شده و در بازارهای متعدد برده‌ فروشی از جمله بازار [[عکاظ]] [[خرید و فروش]] می‌شدند. بازرگانان برده که آنها را جلّاب (وارد کننده) یا نخّاس (دلال) می‌گفتند از نواحی مختلف، بردگان را به [[مکه]] آورده و می‌فروختند<ref>احمد بن اسحاق یعقوبی، البلدان، ترجمه: محمدابراهیم آیتی، ص۲۶۰.</ref>.


بردگی در کشورهای اروپایی تا سال ۱۷۷۲ میلادی رایج بود، چنان‌که کمی پیش از این [[تاریخ]] میان [[انگلیس]] و اسپانیا قراردادی منعقد شد که به موجب آن، [[کشور]] انگلیس ۴۳۰۰ [[کنیز]] از بردگان آفریقایی را به مدت سی سال در مقابل مبلغی کلان به کشور اسپانیا فروخت. در سال ۱۷۶۱ [[تفکر]] [[مبارزه]] با بردگی در ممالک غربی گسترش یافت و نخستین فرقه‌ای که علیه بردگی [[قیام]] کرد، [[فرقه]] کویکر، یکی از فرقه‌های [[مسیحی]] بود. تا اینکه در سال ۱۷۷۲ قانونی به تصویب رسید که هر کس وارد کشور [[انگلستان]] شود [[آزاد]] خواهد بود. با این حال، پس از بررسی‌های دقیق در سال ۱۷۸۸ روشن شد که کشور انگلیس هر سال دویست‌هزار برده به فروش می‌رساند و تعداد بردگان آفریقایی که به [[آمریکا]] برده می‌شدند یکصدهزار نفر در سال بود. سرانجام در سال ۱۸۳۳ در کشور انگلیس [[برده‌داری]] لغو شد و به موجب این [[قانون]]، [[حکومت]] انگلستان در مقابل [[آزادی بردگان]] ۲۰ میلیون لیره به کمپانی برده‌فروشی پرداخت کرد؛ در این واقعه ۷۷۰۳۸۰ برده [[آزاد]] شدند. در [[کشور]] [[آمریکا]] نیز پس از کوشش‌های فراوان در سال ۱۸۶۲ [[برده‌داری]] [[لغو]] شد. در کشورهای دیگر نیز یکی پس از دیگری برده‌داری و [[بردگی]] لغو می‌شد تا اینکه در سال ۱۸۹۰ [[پیمان]] بروسل به عنوان یک پیمان بین‌المللی در [[جهت]] لغو بردگی و برده‌داری به امضای ممالک مختلف رسید و در نتیجه بردگی در سراسر [[دنیا]] لغو گردید. البته آنچه به موجب این [[قراردادها]] لغو شد، بردگی از طریق [[ولایت]] و [[استیلا]] بر افراد و ممالک دیگر بود، نه بردگی از طریق [[اسیران]] [[جنگی]]؛ چنان‌که بردگانی که در آن [[زمان]] در کشورهای اروپایی و غربی به فروش میرسیدند، از کشورهای آفریقایی آورده می‌شدند که تحت [[سیطره]] ممالک غربی و اروپایی بودند و آن بردگان اسیران جنگی نبودند <ref>سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی، ج۶، ص۳۴۷- ۳۵۰؛ علی ربانی گلپایگانی، آزادی و دمکراسی از دیدگاه اسلام و لیبرالیسم، ص۱۵۷- ۱۵۹.</ref>.<ref>[[رضا باقی‌زاده|باقی‌زاده]] و [[حسن مجتبی‌زاده|مجتبی‌زاده]]، [[بردگی - باقی‌زاده و مجتبی‌زاده (مقاله)|مقاله «بردگی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص:84-86.</ref>
بردگی در کشورهای اروپایی تا سال ۱۷۷۲ میلادی رایج بود، چنان‌که کمی پیش از این [[تاریخ]] میان [[انگلیس]] و اسپانیا قراردادی منعقد شد که به موجب آن، [[کشور]] انگلیس ۴۳۰۰ [[کنیز]] از بردگان آفریقایی را به مدت سی سال در مقابل مبلغی کلان به کشور اسپانیا فروخت. در سال ۱۷۶۱ [[تفکر]] [[مبارزه]] با بردگی در ممالک غربی گسترش یافت و نخستین فرقه‌ای که علیه بردگی [[قیام]] کرد، [[فرقه]] کویکر، یکی از فرقه‌های [[مسیحی]] بود. تا اینکه در سال ۱۷۷۲ قانونی به تصویب رسید که هر کس وارد کشور [[انگلستان]] شود [[آزاد]] خواهد بود. با این حال، پس از بررسی‌های دقیق در سال ۱۷۸۸ روشن شد که کشور انگلیس هر سال دویست‌هزار برده به فروش می‌رساند و تعداد بردگان آفریقایی که به [[آمریکا]] برده می‌شدند یکصدهزار نفر در سال بود. سرانجام در سال ۱۸۳۳ در کشور انگلیس [[برده‌داری]] لغو شد و به موجب این [[قانون]]، [[حکومت]] انگلستان در مقابل [[آزادی بردگان]] ۲۰ میلیون لیره به کمپانی برده‌فروشی پرداخت کرد؛ در این واقعه ۷۷۰۳۸۰ برده [[آزاد]] شدند. در [[کشور]] [[آمریکا]] نیز پس از کوشش‌های فراوان در سال ۱۸۶۲ [[برده‌داری]] [[لغو]] شد. در کشورهای دیگر نیز یکی پس از دیگری برده‌داری و [[بردگی]] لغو می‌شد تا اینکه در سال ۱۸۹۰ [[پیمان]] بروسل به عنوان یک پیمان بین‌المللی در [[جهت]] لغو بردگی و برده‌داری به امضای ممالک مختلف رسید و در نتیجه بردگی در سراسر [[دنیا]] لغو گردید. البته آنچه به موجب این [[قراردادها]] لغو شد، بردگی از طریق [[ولایت]] و [[استیلا]] بر افراد و ممالک دیگر بود، نه بردگی از طریق [[اسیران]] [[جنگی]]؛ چنان‌که بردگانی که در آن [[زمان]] در کشورهای اروپایی و غربی به فروش میرسیدند، از کشورهای آفریقایی آورده می‌شدند که تحت [[سیطره]] ممالک غربی و اروپایی بودند و آن بردگان اسیران جنگی نبودند <ref>سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی، ج۶، ص۳۴۷- ۳۵۰؛ علی ربانی گلپایگانی، آزادی و دمکراسی از دیدگاه اسلام و لیبرالیسم، ص۱۵۷- ۱۵۹.</ref><ref>[[رضا باقی‌زاده|باقی‌زاده]] و [[حسن مجتبی‌زاده|مجتبی‌زاده]]، [[بردگی - باقی‌زاده و مجتبی‌زاده (مقاله)|مقاله «بردگی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص:84-86.</ref>


==اسباب بردگی==
==اسباب بردگی==
با مطالعه [[تاریخ]] بردگی در [[جوامع بشری]]، می‌توان به علل و عوامل ذیل در این مسئله دست یافت:
با مطالعه [[تاریخ]] بردگی در [[جوامع بشری]]، می‌توان به علل و عوامل ذیل در این مسئله دست یافت:
#[[غلبه]] فرد، گروه یا جامعه‌ای بر فرد، گروه یا جامعه‌ای دیگر از طریق [[جنگ]] که طرف [[غالب]]، طرف مغلوب را به بردگی می‌گرفت<ref>ر.ک: ویل دورانت، تاریخ تمدن، ترجمه: احمد آرام و دیگران، ج۲، ص۳۰۸ – ۳۰۹.</ref>.
# [[غلبه]] فرد، گروه یا جامعه‌ای بر فرد، گروه یا جامعه‌ای دیگر از طریق [[جنگ]] که طرف [[غالب]]، طرف مغلوب را به بردگی می‌گرفت<ref>ر.ک: ویل دورانت، تاریخ تمدن، ترجمه: احمد آرام و دیگران، ج۲، ص۳۰۸ – ۳۰۹.</ref>.
#غلبه از طریق [[ریاست]]، [[سلطنت]] و [[حکومت]]؛ این نوع بردگی ریشه در [[سلطه]] [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] داشته است.
#غلبه از طریق [[ریاست]]، [[سلطنت]] و [[حکومت]]؛ این نوع بردگی ریشه در [[سلطه]] [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] داشته است.
#[[تسلط]] [[پدر]] بر [[فرزندان]] و [[همسر]] خود؛ این‌گونه بردگی ریشه در [[پدرسالاری]] و مردسالاری مرسوم در [[جوامع]] قدیمی داشت. در این جوامع[[زن]] و فرزندان به منزله کالایی در [[اختیار]] مرد قرار می‌گرفت و مرد [[حق]] هر گونه [[تصرف]] در مورد آنان را مجاز می‌شمرد<ref>سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی، ج۶ ص۳۴۱-۳۴۳؛ علی ربانی گلپایگانی، آزادی و دمکراسی از دیدگاه اسلام و لیبرالیسم، ص۱۵۶.</ref>.
# [[تسلط]] [[پدر]] بر [[فرزندان]] و [[همسر]] خود؛ این‌گونه بردگی ریشه در [[پدرسالاری]] و مردسالاری مرسوم در [[جوامع]] قدیمی داشت. در این جوامع[[زن]] و فرزندان به منزله کالایی در [[اختیار]] مرد قرار می‌گرفت و مرد [[حق]] هر گونه [[تصرف]] در مورد آنان را مجاز می‌شمرد<ref>سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی، ج۶ ص۳۴۱-۳۴۳؛ علی ربانی گلپایگانی، آزادی و دمکراسی از دیدگاه اسلام و لیبرالیسم، ص۱۵۶.</ref>.
منتسکیو نظر علمای [[حقوق]] را درباره منشأ [[بردگی]] سه چیز معرفی می‌کند:
منتسکیو نظر علمای [[حقوق]] را درباره منشأ [[بردگی]] سه چیز معرفی می‌کند:
#[[حقوق]] بین‌المللی ایجاب می‌کرده [[اسیران]] [[جنگی]] در [[حکم]] [[غلام]] باشند تا کشته نشوند؛
# [[حقوق]] بین‌المللی ایجاب می‌کرده [[اسیران]] [[جنگی]] در [[حکم]] [[غلام]] باشند تا کشته نشوند؛
#[[قانون]] [[مدنی]] [[روم]]، به بدهکارانی که مورد [[آزار]] و [[اذیت]] بستانکاران واقع می‌شدند اجازه می‌داد که خود را به آنها بفروشند؛
# [[قانون]] [[مدنی]] [[روم]]، به بدهکارانی که مورد [[آزار]] و [[اذیت]] بستانکاران واقع می‌شدند اجازه می‌داد که خود را به آنها بفروشند؛
#قانون [[طبیعت]]، [[اولاد]] پدری که غلام است را غلام می‌دانست. وی ضمن [[نقد]] نظر علمای حقوق، [[تحقیر]] یک [[ملت]]، [[مذهب]]، رنگ و نژاد را منشأ دیگری برای بردگی در [[تاریخ]] می‌داند<ref>منتسکیو، روح القوانین، ترجمه: علی‌اکبر مهتدی، ص۴۰۹-۴۱۴.</ref>.
#قانون [[طبیعت]]، [[اولاد]] پدری که غلام است را غلام می‌دانست. وی ضمن [[نقد]] نظر علمای حقوق، [[تحقیر]] یک [[ملت]]، [[مذهب]]، رنگ و نژاد را منشأ دیگری برای بردگی در [[تاریخ]] می‌داند<ref>منتسکیو، روح القوانین، ترجمه: علی‌اکبر مهتدی، ص۴۰۹-۴۱۴.</ref>.
[[یونانیان]] از طریق اسیران جنگی، [[کودکان]] سر راهی، ولگرد و [[مجرمان]] را به بردگی گرفته و آنها را [[خرید و فروش]] می‌کردند. [[رومیان]] نیز اسیران جنگی، [[فرزندان]] بردگان، دزدان دریایی و [[راهزنان]]، اطفال سر راهی، اطفالی که به وسیله [[پدر]] و مادرشان فروخته می‌شدند و محکومان به [[اعمال]] شاقه را به عنوان برده می‌گرفتند<ref>یدالله نیازمند، تاریخ بردگی، ص۳۹؛ اسلام و مسأله آزادی، ص۱۱۳-۱۱۴.</ref>.
[[یونانیان]] از طریق اسیران جنگی، [[کودکان]] سر راهی، ولگرد و [[مجرمان]] را به بردگی گرفته و آنها را [[خرید و فروش]] می‌کردند. [[رومیان]] نیز اسیران جنگی، [[فرزندان]] بردگان، دزدان دریایی و [[راهزنان]]، اطفال سر راهی، اطفالی که به وسیله [[پدر]] و مادرشان فروخته می‌شدند و محکومان به [[اعمال]] شاقه را به عنوان برده می‌گرفتند<ref>یدالله نیازمند، تاریخ بردگی، ص۳۹؛ اسلام و مسأله آزادی، ص۱۱۳-۱۱۴.</ref>.
خط ۵۳: خط ۵۳:
اما [[ایرانیان]]، بیشتر اسیران جنگی را به بردگی می‌گرفتند<ref>مصطفی حسینی، بردگی از دیدگاه اسلام، ص۷.</ref>؛ هرچند از بردگی رعایا و کشاورزان به دست مالکان در برخی از دوره‌ها نیز گزارش‌هایی نقل شده است<ref>یدالله نیازمند، تاریخ بردگی، ص۶۴.</ref>.
اما [[ایرانیان]]، بیشتر اسیران جنگی را به بردگی می‌گرفتند<ref>مصطفی حسینی، بردگی از دیدگاه اسلام، ص۷.</ref>؛ هرچند از بردگی رعایا و کشاورزان به دست مالکان در برخی از دوره‌ها نیز گزارش‌هایی نقل شده است<ref>یدالله نیازمند، تاریخ بردگی، ص۶۴.</ref>.


در میان [[عرب جاهلی]] اسیران جنگی<ref>جرجی زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه: علی جواهرکلام، ص۶۶۱.</ref> و وامدارانی که نمی‌توانستند وام خود را بپردازند به بردگی گرفته می‌شدند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۴، ص۵۶۷؛ مصطفی حسینی، بردگی از دیدگاه اسلام، ص۱۴.</ref> و گاهی اشخاص [[آزاد]]، در قمار، خود را باخته به دام بردگی می‌افتادند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۴، ص۵۶۷.</ref>.<ref>[[رضا باقی‌زاده|باقی‌زاده]] و [[حسن مجتبی‌زاده|مجتبی‌زاده]]، [[بردگی - باقی‌زاده و مجتبی‌زاده (مقاله)|مقاله «بردگی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص:86.</ref>
در میان [[عرب جاهلی]] اسیران جنگی<ref>جرجی زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه: علی جواهرکلام، ص۶۶۱.</ref> و وامدارانی که نمی‌توانستند وام خود را بپردازند به بردگی گرفته می‌شدند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۴، ص۵۶۷؛ مصطفی حسینی، بردگی از دیدگاه اسلام، ص۱۴.</ref> و گاهی اشخاص [[آزاد]]، در قمار، خود را باخته به دام بردگی می‌افتادند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۴، ص۵۶۷.</ref><ref>[[رضا باقی‌زاده|باقی‌زاده]] و [[حسن مجتبی‌زاده|مجتبی‌زاده]]، [[بردگی - باقی‌زاده و مجتبی‌زاده (مقاله)|مقاله «بردگی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص:86.</ref>


==[[رفتار]] با بردگان==
==[[رفتار]] با بردگان==
خط ۶۸: خط ۶۸:
بردگان [[مرد]] [[وظایف]] گسترده‌ای داشتند از محافظت [[جان]] اشخاص مهم گرفته تا تشکیل [[سپاه]]<ref>خواجه نظام‌الملک طوسی، سیاست‌نامه، ص۹۵.</ref>. [[جرجی زیدان]] آورده است که کار بردگان مرد شخم زدن [[زمین]]، گله‌چرانی، [[خدمت‌گذاری]] در [[خانه]]، ساختن تیر و پیکان، جمع کردن تیرهای افتاده در میدان [[جنگ]] و مانند آن بوده است<ref>جرجی زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه: علی جواهرکلام، ص۶۶۱-۶۸۶.</ref>.
بردگان [[مرد]] [[وظایف]] گسترده‌ای داشتند از محافظت [[جان]] اشخاص مهم گرفته تا تشکیل [[سپاه]]<ref>خواجه نظام‌الملک طوسی، سیاست‌نامه، ص۹۵.</ref>. [[جرجی زیدان]] آورده است که کار بردگان مرد شخم زدن [[زمین]]، گله‌چرانی، [[خدمت‌گذاری]] در [[خانه]]، ساختن تیر و پیکان، جمع کردن تیرهای افتاده در میدان [[جنگ]] و مانند آن بوده است<ref>جرجی زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه: علی جواهرکلام، ص۶۶۱-۶۸۶.</ref>.


منتسکیو [[معتقد]] است قبل از الغای [[بردگی]] در اروپا توسط [[مسیحیت]]، کارهای پر [[زحمت]] را به بردگان و یا مجرمین می‌دادند<ref>منتسکیو، روح القوانین، ترجمه: علی‌اکبر مهتدی، ص۴۱۵-۴۱۶.</ref>. آلبر ماله در کتاب [[تاریخ]] [[روم]] آورده است [[غلامان]] و بردگان بایستی کارهای سخت از قبیل سنگ‌فرش نمودن جاده‌ها، بریدن خارها، بیل زدن باغ‌ها، [[خرد]] کردن گندم‌ها و... را انجام می‌دادند<ref>آلبر ماله و ژول ایزاک، تاریخ روم، ترجمه: میرزا غلام حسین‌خان زیرک‌زاده، ص۱۴۹۔ ۱۵۰ به نقل از مارسل بوازار، اسلام و حقوق بشر، ترجمه: محسن مؤیدی، ص۱۹۹-۲۰۰.</ref>.<ref>[[رضا باقی‌زاده|باقی‌زاده]] و [[حسن مجتبی‌زاده|مجتبی‌زاده]]، [[بردگی - باقی‌زاده و مجتبی‌زاده (مقاله)|مقاله «بردگی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: 86-88.</ref>
منتسکیو [[معتقد]] است قبل از الغای [[بردگی]] در اروپا توسط [[مسیحیت]]، کارهای پر [[زحمت]] را به بردگان و یا مجرمین می‌دادند<ref>منتسکیو، روح القوانین، ترجمه: علی‌اکبر مهتدی، ص۴۱۵-۴۱۶.</ref>. آلبر ماله در کتاب [[تاریخ]] [[روم]] آورده است [[غلامان]] و بردگان بایستی کارهای سخت از قبیل سنگ‌فرش نمودن جاده‌ها، بریدن خارها، بیل زدن باغ‌ها، [[خرد]] کردن گندم‌ها و... را انجام می‌دادند<ref>آلبر ماله و ژول ایزاک، تاریخ روم، ترجمه: میرزا غلام حسین‌خان زیرک‌زاده، ص۱۴۹۔ ۱۵۰ به نقل از مارسل بوازار، اسلام و حقوق بشر، ترجمه: محسن مؤیدی، ص۱۹۹-۲۰۰.</ref><ref>[[رضا باقی‌زاده|باقی‌زاده]] و [[حسن مجتبی‌زاده|مجتبی‌زاده]]، [[بردگی - باقی‌زاده و مجتبی‌زاده (مقاله)|مقاله «بردگی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: 86-88.</ref>


==[[اسلام]] و بردگی==
==[[اسلام]] و بردگی==
خط ۷۸: خط ۷۸:
##اینکه همه اسیران [[زندانی]] شوند؛ این فرض نیز حکیمانه نیست؛ زیرا علاوه بر [[تحمیل]] هزینه‌های سنگین، فضای [[زندان]] نمی‌توانست مکان مناسبی برای [[رشد]] و [[تربیت]] اسیران باشد، در حالی که رشد و تربیت [[بشریت]]، عالی‌ترین [[هدف]] [[شریعت اسلام]] است.
##اینکه همه اسیران [[زندانی]] شوند؛ این فرض نیز حکیمانه نیست؛ زیرا علاوه بر [[تحمیل]] هزینه‌های سنگین، فضای [[زندان]] نمی‌توانست مکان مناسبی برای [[رشد]] و [[تربیت]] اسیران باشد، در حالی که رشد و تربیت [[بشریت]]، عالی‌ترین [[هدف]] [[شریعت اسلام]] است.
##آنها بدون در نظر گرفتن شرایط و [[مصالح]] رها شوند. این فرض نیز به [[مصلحت]] [[مسلمانان]] نبود؛ زیرا موجب می‌شد بار دیگر [[دشمن]] نیروهای خود را [[تجهیز]] کرده، [[دست]] به [[شورش]] بزند. گذشته از اینکه با هدف [[تربیتی]] اسلام که خواستار ایجاد [[فرصت]] برای [[هدایت]] [[کافران]] بود، منافات داشت.
##آنها بدون در نظر گرفتن شرایط و [[مصالح]] رها شوند. این فرض نیز به [[مصلحت]] [[مسلمانان]] نبود؛ زیرا موجب می‌شد بار دیگر [[دشمن]] نیروهای خود را [[تجهیز]] کرده، [[دست]] به [[شورش]] بزند. گذشته از اینکه با هدف [[تربیتی]] اسلام که خواستار ایجاد [[فرصت]] برای [[هدایت]] [[کافران]] بود، منافات داشت.
##[[حاکم اسلامی]] با در نظر گرفتن مصالح [[جهان اسلام]] در مقابل فدیه و یا آزادسازی اسیران [[مسلمان]] در دست دشمن و مانند آن، آنها را نیز [[آزاد]] سازد.
## [[حاکم اسلامی]] با در نظر گرفتن مصالح [[جهان اسلام]] در مقابل فدیه و یا آزادسازی اسیران [[مسلمان]] در دست دشمن و مانند آن، آنها را نیز [[آزاد]] سازد.
##آنان را تحت [[سرپرستی]] مسلمانان قرار داده تا هم [[جامعه]] را از خطر [[فتنه]] و [[توطئه]] [[امن]] سازد و هم فرصتی برای آنان فراهم آورد تا در [[جامعه اسلامی]] [[زندگی]] کرده و با [[اخلاق]] و [[منش]] [[اسلامی]] تربیت شوند<ref>جعفر سبحانی، مفاهیم القرآن، ج۲، ص۲۶۰-۲۶۱.</ref>.
##آنان را تحت [[سرپرستی]] مسلمانان قرار داده تا هم [[جامعه]] را از خطر [[فتنه]] و [[توطئه]] [[امن]] سازد و هم فرصتی برای آنان فراهم آورد تا در [[جامعه اسلامی]] [[زندگی]] کرده و با [[اخلاق]] و [[منش]] [[اسلامی]] تربیت شوند<ref>جعفر سبحانی، مفاهیم القرآن، ج۲، ص۲۶۰-۲۶۱.</ref>.


خط ۹۷: خط ۹۷:
در [[جنگ بدر]] [[پیامبر]]{{صل}} با [[اسیران]] برده شرط کرد که هر کس ده [[مسلمان]] را سواد بیاموزد آزاد خواهد شد<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۲.</ref>.
در [[جنگ بدر]] [[پیامبر]]{{صل}} با [[اسیران]] برده شرط کرد که هر کس ده [[مسلمان]] را سواد بیاموزد آزاد خواهد شد<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۲.</ref>.


از [[دلایل]] اهتمام [[اسلام]] به [[آزادی بردگان]] آن است که در اسلام فروش برده به عنوان یکی از منفورترین [[معاملات]] دانسته شده است<ref>جعفر سبحانی، مفاهیم القرآن، ج۳، ص۳۲۰.</ref> و بدترین [[مردم]] را کسانی دانسته که کارشان [[خرید و فروش]] [[انسان]] است<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۱۱۴.</ref>.<ref>[[رضا باقی‌زاده|باقی‌زاده]] و [[حسن مجتبی‌زاده|مجتبی‌زاده]]، [[بردگی - باقی‌زاده و مجتبی‌زاده (مقاله)|مقاله «بردگی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص:88-90.</ref>
از [[دلایل]] اهتمام [[اسلام]] به [[آزادی بردگان]] آن است که در اسلام فروش برده به عنوان یکی از منفورترین [[معاملات]] دانسته شده است<ref>جعفر سبحانی، مفاهیم القرآن، ج۳، ص۳۲۰.</ref> و بدترین [[مردم]] را کسانی دانسته که کارشان [[خرید و فروش]] [[انسان]] است<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۱۱۴.</ref><ref>[[رضا باقی‌زاده|باقی‌زاده]] و [[حسن مجتبی‌زاده|مجتبی‌زاده]]، [[بردگی - باقی‌زاده و مجتبی‌زاده (مقاله)|مقاله «بردگی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص:88-90.</ref>


==[[معاشرت]] با بردگان==
==[[معاشرت]] با بردگان==
خط ۱۱۰: خط ۱۱۰:
گوستاولوبون می‌گوید: نمی‌توان با شواهد [[قطعی]] نشان داد که در اسلام تعدّی و ظلمی به [[غلامان]] شده باشد. [[حقیقت]] [[امر]] این است که برده در [[اسلام]] سوگلی [[خانواده]] شمرده می‌شد<ref>گوستاولوبون، تاریخ تمدن اسلام و عرب، ترجمه: سید محمدتقی فخر داعی گیلانی، ص۴۹۸.</ref>. در [[ممالک اسلامی]] [[غلام]] و [[کنیز]]، دوره زندگانی خود را در کمال [[راحتی]] و [[خوشی]] به سر می‌بردند<ref>گوستاولوبون، تاریخ تمدن اسلام و عرب، ترجمه: سید محمدتقی فخر داعی گیلانی، ص۴۵۵-۴۹۴.</ref>. به بردگان اجازۀ [[تصدی]] [[مقام]] [[قضاوت]] داده شده بود<ref>محقق حلی، شرایع الاسلام، ج۲، ص۳۱۶.</ref>.
گوستاولوبون می‌گوید: نمی‌توان با شواهد [[قطعی]] نشان داد که در اسلام تعدّی و ظلمی به [[غلامان]] شده باشد. [[حقیقت]] [[امر]] این است که برده در [[اسلام]] سوگلی [[خانواده]] شمرده می‌شد<ref>گوستاولوبون، تاریخ تمدن اسلام و عرب، ترجمه: سید محمدتقی فخر داعی گیلانی، ص۴۹۸.</ref>. در [[ممالک اسلامی]] [[غلام]] و [[کنیز]]، دوره زندگانی خود را در کمال [[راحتی]] و [[خوشی]] به سر می‌بردند<ref>گوستاولوبون، تاریخ تمدن اسلام و عرب، ترجمه: سید محمدتقی فخر داعی گیلانی، ص۴۵۵-۴۹۴.</ref>. به بردگان اجازۀ [[تصدی]] [[مقام]] [[قضاوت]] داده شده بود<ref>محقق حلی، شرایع الاسلام، ج۲، ص۳۱۶.</ref>.


[[قرآن]] از بردگان تعبیر به "فتی" {{متن قرآن|وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَيَانِ قَالَ أَحَدُهُمَا إِنِّي أَرَانِي أَعْصِرُ خَمْرًا وَقَالَ الْآخَرُ إِنِّي أَرَانِي أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِي خُبْزًا تَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْهُ نَبِّئْنَا بِتَأْوِيلِهِ إِنَّا نَرَاكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref> «و دو جوان با او به زندان در آمدند، یکی از آنها گفت من در خواب می‌دیدم که شراب می‌اندازم و دیگری گفت: من در خواب می‌دیدم که روی سرم نان می‌برم، پرندگان از آن می‌خورند، ما را از تعبیر آن آگاه کن که ما تو را از نیکوکاران می‌بینیم» سوره یوسف، آیه ۳۶.</ref> کرده که به معنای جوان‌مرد و نوعی [[احترام]] به آنان است. در [[روایات]] نیز به جای اطلاق غلام و کنیز به آنان، توصیه شده که از الفاظ [[جوان]]<ref>فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۵، ص۲۳۲.</ref>، یا پسرم و دخترم استفاده کنید<ref>مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح مسلم، ج۷، ص۴۶۴؛ احمد بن حسین بیهقی، السنن الکبری، ج۱۱، ص۵۲۲؛ تفسیر قرطبی، ج۹، ص۱۲۸.</ref>.<ref>[[رضا باقی‌زاده|باقی‌زاده]] و [[حسن مجتبی‌زاده|مجتبی‌زاده]]، [[بردگی - باقی‌زاده و مجتبی‌زاده (مقاله)|مقاله «بردگی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص:90-92.</ref>
[[قرآن]] از بردگان تعبیر به "فتی" {{متن قرآن|وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَيَانِ قَالَ أَحَدُهُمَا إِنِّي أَرَانِي أَعْصِرُ خَمْرًا وَقَالَ الْآخَرُ إِنِّي أَرَانِي أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِي خُبْزًا تَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْهُ نَبِّئْنَا بِتَأْوِيلِهِ إِنَّا نَرَاكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref> «و دو جوان با او به زندان در آمدند، یکی از آنها گفت من در خواب می‌دیدم که شراب می‌اندازم و دیگری گفت: من در خواب می‌دیدم که روی سرم نان می‌برم، پرندگان از آن می‌خورند، ما را از تعبیر آن آگاه کن که ما تو را از نیکوکاران می‌بینیم» سوره یوسف، آیه ۳۶.</ref> کرده که به معنای جوان‌مرد و نوعی [[احترام]] به آنان است. در [[روایات]] نیز به جای اطلاق غلام و کنیز به آنان، توصیه شده که از الفاظ [[جوان]]<ref>فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۵، ص۲۳۲.</ref>، یا پسرم و دخترم استفاده کنید<ref>مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح مسلم، ج۷، ص۴۶۴؛ احمد بن حسین بیهقی، السنن الکبری، ج۱۱، ص۵۲۲؛ تفسیر قرطبی، ج۹، ص۱۲۸.</ref><ref>[[رضا باقی‌زاده|باقی‌زاده]] و [[حسن مجتبی‌زاده|مجتبی‌زاده]]، [[بردگی - باقی‌زاده و مجتبی‌زاده (مقاله)|مقاله «بردگی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص:90-92.</ref>


==طرح اسلام برای [[آزادی بردگان]]==
==طرح اسلام برای [[آزادی بردگان]]==
اصل [[آزادی]] در [[اسلام]] امری مسلم و واضح است. [[علی]]{{ع}} [[فلسفه بعثت]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} را خارج شدن [[انسان‌ها]] از [[ولایت]] [[بندگان]] می‌داند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱.</ref>. در جای دیگر به [[مردم]] توصیه می‌کند که چون [[خدا]] [[انسان]] را [[آزاد]] [[آفریده]]، [[بنده]] دیگری نباشند<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱.</ref>. در [[فقه]] هم به این مطلب به عنوان "اصالة الحریة" تأکید شده است<ref>محمد حسن نجفی، جواهر الکلام، ج۸، ص۶۳۴ و ج۱۲، ص۶۰؛ وهبة الزحیلی، الفقه الاسلامی و ادلته، ج۵، ص۷۶۶.</ref>.
اصل [[آزادی]] در [[اسلام]] امری مسلم و واضح است. [[علی]]{{ع}} [[فلسفه بعثت]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} را خارج شدن [[انسان‌ها]] از [[ولایت]] [[بندگان]] می‌داند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱.</ref>. در جای دیگر به [[مردم]] توصیه می‌کند که چون [[خدا]] [[انسان]] را [[آزاد]] [[آفریده]]، [[بنده]] دیگری نباشند<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱.</ref>. در [[فقه]] هم به این مطلب به عنوان "اصالة الحریة" تأکید شده است<ref>محمد حسن نجفی، جواهر الکلام، ج۸، ص۶۳۴ و ج۱۲، ص۶۰؛ وهبة الزحیلی، الفقه الاسلامی و ادلته، ج۵، ص۷۶۶.</ref>.


از آنجا که [[فرهنگ]] غلط [[برده‌داری]] مربوط به قبل از [[اسلام]] بوده و حذف آن از [[جامعه]]، به یک باره مقدور نبوده است، اسلام به صورت تدریجی به ریشه‌کنی آن پرداخته است. منتسکیو [[آزادی]] دفعی عدۀ بی‌شماری از بردگان را موجب اختلال [[نظم]] [[اقتصادی]] جامعه می‌داند که حتی معایب [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] به دنبال دارد، لذا [[معتقد]] بود آزادی آنان باید تدریجی و همراه با [[فرهنگ‌سازی]] لازم باشد<ref>منتسکیو، روح القوانین، ترجمه: علی‌اکبر مهتدی، ص۴۲۸.</ref>. گوستاولوبون نیز بی‌تجربگی و [[ناتوانی]] بردگان در تشکیل [[زندگی]] مستقل و اداره آن را علت [[آزاد]] نشدن یکباره بردگان توسط اسلام می‌داند. آن‌گاه به [[غلامان]] قدیم [[آمریکا]] اشاره دارد که به همین علت پس از آزادی نابود شدند<ref>گوستاولوبون، تاریخ تمدن اسلام و عرب، ترجمه: سید محمدتقی فخر داعی گیلانی، ص۴۹۸.</ref>. مارسل بوازار معتقد است [[پیامبر]]{{صل}} چاره‌ای نداشت که برای پیاده کردن اصول [[برابری]] و [[برادری]]، بعضی از سنت‌های [[اعراب]] و [[اقوام]] تازه [[مسلمان]] از قبیل برده‌فروشی را که خلاف [[عدالت]] و آزادی بود با [[تعیین]] ضوابطی به سود [[انسانیت]] تنظیم کند و در [[فرصت]] مناسب آن را از میان بردارد <ref>مارسل بوازار، اسلام و حقوق بشر، ترجمه: محسن مؤیدی، ص۴۵.</ref>.<ref>[[رضا باقی‌زاده|باقی‌زاده]] و [[حسن مجتبی‌زاده|مجتبی‌زاده]]، [[بردگی - باقی‌زاده و مجتبی‌زاده (مقاله)|مقاله «بردگی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص:92.</ref>
از آنجا که [[فرهنگ]] غلط [[برده‌داری]] مربوط به قبل از [[اسلام]] بوده و حذف آن از [[جامعه]]، به یک باره مقدور نبوده است، اسلام به صورت تدریجی به ریشه‌کنی آن پرداخته است. منتسکیو [[آزادی]] دفعی عدۀ بی‌شماری از بردگان را موجب اختلال [[نظم]] [[اقتصادی]] جامعه می‌داند که حتی معایب [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] به دنبال دارد، لذا [[معتقد]] بود آزادی آنان باید تدریجی و همراه با [[فرهنگ‌سازی]] لازم باشد<ref>منتسکیو، روح القوانین، ترجمه: علی‌اکبر مهتدی، ص۴۲۸.</ref>. گوستاولوبون نیز بی‌تجربگی و [[ناتوانی]] بردگان در تشکیل [[زندگی]] مستقل و اداره آن را علت [[آزاد]] نشدن یکباره بردگان توسط اسلام می‌داند. آن‌گاه به [[غلامان]] قدیم [[آمریکا]] اشاره دارد که به همین علت پس از آزادی نابود شدند<ref>گوستاولوبون، تاریخ تمدن اسلام و عرب، ترجمه: سید محمدتقی فخر داعی گیلانی، ص۴۹۸.</ref>. مارسل بوازار معتقد است [[پیامبر]]{{صل}} چاره‌ای نداشت که برای پیاده کردن اصول [[برابری]] و [[برادری]]، بعضی از سنت‌های [[اعراب]] و [[اقوام]] تازه [[مسلمان]] از قبیل برده‌فروشی را که خلاف [[عدالت]] و آزادی بود با [[تعیین]] ضوابطی به سود [[انسانیت]] تنظیم کند و در [[فرصت]] مناسب آن را از میان بردارد <ref>مارسل بوازار، اسلام و حقوق بشر، ترجمه: محسن مؤیدی، ص۴۵.</ref><ref>[[رضا باقی‌زاده|باقی‌زاده]] و [[حسن مجتبی‌زاده|مجتبی‌زاده]]، [[بردگی - باقی‌زاده و مجتبی‌زاده (مقاله)|مقاله «بردگی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص:92.</ref>


==راه‌کار [[اسلام]] برای [[آزادی بردگان]]==
==راه‌کار [[اسلام]] برای [[آزادی بردگان]]==
خط ۱۲۸: خط ۱۲۸:
#'''پیش‌قدم شدن [[ائمه دین]]{{عم}} در [[آزادی بردگان]]:''' [[حضرت علی]]{{ع}} هزار برده را از دست‌رنج خود آزاد کردند<ref>محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۴۱، ص۴۳؛ المحمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۱۶۴-۱۶۵.</ref>. [[کنیز]] [[امام مجتبی]]{{ع}} گلی به آن [[حضرت]] [[هدیه]] داد، [[امام]] به همین خاطر او را آزاد کرد<ref>ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۴، ص۱۸.</ref>. [[امام سجاد]]{{ع}} در [[طول عمر]] [[شریف]] خود هزاران برده را خرید و آزاد کرد<ref>رسول جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص۲۸۰.</ref>. در احوالات ایشان آمده که در حین ریختن آب بر سر حضرت، ظرف آب از دست خدمتکارش افتاده و حضرت مجروح می‌شود، در این هنگام خدمتکار آیۀ {{متن قرآن|وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ}}<ref>{{متن قرآن|الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ}} «همان کسان که در شادی و رنج می‌بخشند و فروخورندگان خشم و در گذرندگان از مردم‌اند؛ و خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۳۴.</ref> را برای امام قرائت می‌کند و حضرت متناسب با محتوای [[آیه]]، خشمش را فرو برده، او را مورد [[عفو]] قرار داده و در [[راه خدا]] آزاد می‌کند<ref>عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی، تفسیر نورالثقلین، تحقیق: سیدهاشم رسولی محلاتی، ج۱، ص۳۹۰.</ref>. [[امام باقر]]{{ع}} با انجام کار [[نیکی]] از سوی یکی از بردگان، او را آزاد کرد<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۲۳، ص۵۳.</ref>.
#'''پیش‌قدم شدن [[ائمه دین]]{{عم}} در [[آزادی بردگان]]:''' [[حضرت علی]]{{ع}} هزار برده را از دست‌رنج خود آزاد کردند<ref>محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۴۱، ص۴۳؛ المحمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۱۶۴-۱۶۵.</ref>. [[کنیز]] [[امام مجتبی]]{{ع}} گلی به آن [[حضرت]] [[هدیه]] داد، [[امام]] به همین خاطر او را آزاد کرد<ref>ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۴، ص۱۸.</ref>. [[امام سجاد]]{{ع}} در [[طول عمر]] [[شریف]] خود هزاران برده را خرید و آزاد کرد<ref>رسول جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص۲۸۰.</ref>. در احوالات ایشان آمده که در حین ریختن آب بر سر حضرت، ظرف آب از دست خدمتکارش افتاده و حضرت مجروح می‌شود، در این هنگام خدمتکار آیۀ {{متن قرآن|وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ}}<ref>{{متن قرآن|الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ}} «همان کسان که در شادی و رنج می‌بخشند و فروخورندگان خشم و در گذرندگان از مردم‌اند؛ و خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۳۴.</ref> را برای امام قرائت می‌کند و حضرت متناسب با محتوای [[آیه]]، خشمش را فرو برده، او را مورد [[عفو]] قرار داده و در [[راه خدا]] آزاد می‌کند<ref>عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی، تفسیر نورالثقلین، تحقیق: سیدهاشم رسولی محلاتی، ج۱، ص۳۹۰.</ref>. [[امام باقر]]{{ع}} با انجام کار [[نیکی]] از سوی یکی از بردگان، او را آزاد کرد<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۲۳، ص۵۳.</ref>.
#'''برنامه‌های دیگری برای آزادی بردگان:''' هرگاه کسی [[پدر]]، [[مادر]]، اجداد، [[فرزندان]]، عمو، عمه، دائی، [[خاله]]، [[برادر]]، [[خواهر]]، برادرزاده و خواهرزاده خود را به عنوان برده، مالک شود فوراً [[آزاد]] می‌شود <ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۲۳، ص۱۸.</ref> و یا هرگاه [[مالک]] از [[کنیز]] خود صاحب [[فرزندی]] شود فروختن آن کنیز جائز نبوده و باید بعداً از سهم [[ارث]] فرزندش آزاد شود. در [[روایات]] آمده است که اگر صاحب برده نسبت به برده‌اش پاره‌ای از [[مجازات]] سخت را انجام دهد، آن برده خود به خود آزاد می‌شود<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۲۳، ص۲۸ و ۴۴.</ref>.
#'''برنامه‌های دیگری برای آزادی بردگان:''' هرگاه کسی [[پدر]]، [[مادر]]، اجداد، [[فرزندان]]، عمو، عمه، دائی، [[خاله]]، [[برادر]]، [[خواهر]]، برادرزاده و خواهرزاده خود را به عنوان برده، مالک شود فوراً [[آزاد]] می‌شود <ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۲۳، ص۱۸.</ref> و یا هرگاه [[مالک]] از [[کنیز]] خود صاحب [[فرزندی]] شود فروختن آن کنیز جائز نبوده و باید بعداً از سهم [[ارث]] فرزندش آزاد شود. در [[روایات]] آمده است که اگر صاحب برده نسبت به برده‌اش پاره‌ای از [[مجازات]] سخت را انجام دهد، آن برده خود به خود آزاد می‌شود<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۲۳، ص۲۸ و ۴۴.</ref>.
#'''[[آزادی بردگان]] در [[جنگ]]:''' [[پیامبر اسلام]]{{صل}} برای آزادی بردگان در جنگ نیز تدابیری داشتند از جمله اینکه در [[زمان]] [[جنگ]] با [[مخالفان]]، اعلام می‌کردند هر برده‌ای به سمت [[لشکر اسلام]] بیاید آزاد می‌شود که یک نمونه آن توسط خود [[پیامبر]]{{صل}} در هنگام محاصرۀ [[طائف]] صورت گرفت<ref>جرجی زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه: علی جواهرکلام، ص۶۸۴.</ref>.<ref>[[رضا باقی‌زاده|باقی‌زاده]] و [[حسن مجتبی‌زاده|مجتبی‌زاده]]، [[بردگی - باقی‌زاده و مجتبی‌زاده (مقاله)|مقاله «بردگی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۲]]، ج۱، ص:92-94.</ref>
#'''[[آزادی بردگان]] در [[جنگ]]:''' [[پیامبر اسلام]]{{صل}} برای آزادی بردگان در جنگ نیز تدابیری داشتند از جمله اینکه در [[زمان]] [[جنگ]] با [[مخالفان]]، اعلام می‌کردند هر برده‌ای به سمت [[لشکر اسلام]] بیاید آزاد می‌شود که یک نمونه آن توسط خود [[پیامبر]]{{صل}} در هنگام محاصرۀ [[طائف]] صورت گرفت<ref>جرجی زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه: علی جواهرکلام، ص۶۸۴.</ref><ref>[[رضا باقی‌زاده|باقی‌زاده]] و [[حسن مجتبی‌زاده|مجتبی‌زاده]]، [[بردگی - باقی‌زاده و مجتبی‌زاده (مقاله)|مقاله «بردگی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۲]]، ج۱، ص:92-94.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش