پرش به محتوا

بنی‌سلمه: تفاوت میان نسخه‌ها

۴ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲
جز
خط ۱۱: خط ۱۱:
آنان در جنگ‌های پیش از [[اسلام]] که میان اوسیان و خزرجیان صورت پذیرفته بود حضور داشتند. در یکی از این [[جنگ‌ها]] که اوسیان [[شکست]] خوردند و آسیب‌های فراوانی دیدند، بزرگان بنی‌‌سلمه به یکی از سران [[قبیله اوس]] از تیره بنی عبدالاشهل [[پناه]] دادند و وی توانست [[جان]] سالم به در برد، از این رو در [[جنگ]] بزرگ بُعاث که خزرجیان از [[اوس]] شکست خوردند اوسیان بنی‌عبدالاشهل از [[بنی سلمه]] [[حمایت]] کردند و مانع صدمه ایشان شدند.<ref> الاغانی، ج ۱۷، ص ۱۲۹ ـ ۱۳۰.</ref> زمانی که [[پیامبر]] با یثربیان آشنا گردید بزرگان بنی‌‌سلمه سه تن بودند: [[براء بن معرور]]، [[عمرو بن جموح]] و [[جد ‌‌بن قیس]]. براء بن معرور که خود در [[پیمان عقبه]] دوم حضور داشت به عنوان سخنگوی [[خزرجیان]] با پیامبر{{صل}} [[سخن]] گفت و پس از [[بیعت]] با پیامبر برای [[حمایت]] از ایشان، به عنوان یکی از نقبای دوازده‌‌گانه یثرب [[تعیین]] گردید؛ اما پیش از رسیدن پیامبر به یثرب از [[دنیا]] رفت. [[عمرو بن جموح]] نیز هرچند با اندکی تأخیر [[اسلام]] آورده بود؛ اما در [[جنگ احد]] در [[سال سوم هجری]] به [[شهادت]] رسید<ref>الطبقات، ج ۳، ص ۶۱۹ ـ ۶۲۰؛ اسدالغابه، ج ۴، ص ۹۳.</ref>، از این رو [[بنی سلمه]] جد [[‌‌بن قیس]] را [[رهبر]] خود می‌‌دانستند؛ اما وی برخلاف [[رهبران]] پیشین بنی‌‌سلمه با پیامبر همسو نبود، به هرحال پیامبر در‌‌پی آن بود که از [[نفوذ]] وی در میان بنی‌‌سلمه بکاهد و بُشر فرزند [[براء‌‌ بن معرور]] را جایگزین وی‌‌ معرفی‌‌کند.<ref> السیرة‌‌النبویه، ج ۲، ص ۳۱۶؛ عیون الاثر، ج ۱، ص ۲۲۴؛ بحار الانوار، ج ۲۱، ص ۱۹۳.</ref>
آنان در جنگ‌های پیش از [[اسلام]] که میان اوسیان و خزرجیان صورت پذیرفته بود حضور داشتند. در یکی از این [[جنگ‌ها]] که اوسیان [[شکست]] خوردند و آسیب‌های فراوانی دیدند، بزرگان بنی‌‌سلمه به یکی از سران [[قبیله اوس]] از تیره بنی عبدالاشهل [[پناه]] دادند و وی توانست [[جان]] سالم به در برد، از این رو در [[جنگ]] بزرگ بُعاث که خزرجیان از [[اوس]] شکست خوردند اوسیان بنی‌عبدالاشهل از [[بنی سلمه]] [[حمایت]] کردند و مانع صدمه ایشان شدند.<ref> الاغانی، ج ۱۷، ص ۱۲۹ ـ ۱۳۰.</ref> زمانی که [[پیامبر]] با یثربیان آشنا گردید بزرگان بنی‌‌سلمه سه تن بودند: [[براء بن معرور]]، [[عمرو بن جموح]] و [[جد ‌‌بن قیس]]. براء بن معرور که خود در [[پیمان عقبه]] دوم حضور داشت به عنوان سخنگوی [[خزرجیان]] با پیامبر{{صل}} [[سخن]] گفت و پس از [[بیعت]] با پیامبر برای [[حمایت]] از ایشان، به عنوان یکی از نقبای دوازده‌‌گانه یثرب [[تعیین]] گردید؛ اما پیش از رسیدن پیامبر به یثرب از [[دنیا]] رفت. [[عمرو بن جموح]] نیز هرچند با اندکی تأخیر [[اسلام]] آورده بود؛ اما در [[جنگ احد]] در [[سال سوم هجری]] به [[شهادت]] رسید<ref>الطبقات، ج ۳، ص ۶۱۹ ـ ۶۲۰؛ اسدالغابه، ج ۴، ص ۹۳.</ref>، از این رو [[بنی سلمه]] جد [[‌‌بن قیس]] را [[رهبر]] خود می‌‌دانستند؛ اما وی برخلاف [[رهبران]] پیشین بنی‌‌سلمه با پیامبر همسو نبود، به هرحال پیامبر در‌‌پی آن بود که از [[نفوذ]] وی در میان بنی‌‌سلمه بکاهد و بُشر فرزند [[براء‌‌ بن معرور]] را جایگزین وی‌‌ معرفی‌‌کند.<ref> السیرة‌‌النبویه، ج ۲، ص ۳۱۶؛ عیون الاثر، ج ۱، ص ۲۲۴؛ بحار الانوار، ج ۲۱، ص ۱۹۳.</ref>


به نظر می‌‌رسد در پی تلاش پیامبر{{صل}} بنی‌‌سلمه دو دسته شدند و عده‌‌ای [[رهبری]] بُشر را بر جد ‌‌بن قیس ترجیح دادند و به رغم آنکه جد‌‌ بن قیس در [[نبرد خیبر]] ([[سال هفتم هجری]]) حاضر نشد و بنی سلمه را از حضور در این اعزام باز می‌‌داشت، جمعی از بنی‌‌سلمه به [[پیروی]] از بُشر بن براء در این [[نبرد]] شرکت کردند؛ اما [[بشر]]، رهبر پیشنهادی پیامبر بر اثر خوردن گوشتی سمّی در [[خیبر]] به شهادت‌‌رسید <ref>السیرة‌‌النبویه، ج ۳، ص ۳۳۸؛ رجال الطوسی، ص ۲۸؛ تاریخ ابن خیاط، ص ۵۰.</ref> و از آن پس جد‌‌ بن قیس رهبر بلامنازع بنی‌‌سلمه محسوب می‌‌شد. وی پیش از این در [[صلح حدیبیه]] (در [[سال ششم هجری]]) نیز حاضر نشده بود تا با پیامبر{{صل}} [[عهد]] بندد که در صورت [[حمله]] [[قریش]] فرار نکند و از این‌‌رو وی تنها فردی از‌‌ صحابه حاضر در [[حدیبیه]] بود که در [[پیمان]] بیعت ‌‌رضوان شرکت نکرد <ref>السیرة‌‌النبویه، ج ۳، ص ۷۸۰ ـ ۷۸۱؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۸۰.</ref> و در [[سال نهم هجری]] نیز به جهت خودداری از شرکت در [[نبرد تبوک]] در شمار [[منافقان]] درآمد {{متن قرآن|أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَجَاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«آیا آب دادن به حاجیان و آبادسازی مسجد الحرام را همگون کار آن کس قرار داده‌اید که به خداوند و روز واپسین ایمان آورده و در راه خداوند جهاد کرده است؟ (هرگز این دو) نزد خداوند برابر نیستند و خداوند گروه ستمگران را رهنمایی نمی‌کند» سوره توبه، آیه ۱۹.</ref> و پس از بازگشتِ [[پیامبر]]، از کار خود توبه کرد {{متن قرآن|وَعَلَى الثَّلَاثَةِ الَّذِينَ خُلِّفُوا حَتَّى إِذَا ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَضَاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنْفُسُهُمْ وَظَنُّوا أَنْ لَا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ}}<ref>«و نیز بر آن سه تن که (از رفتن به جنگ تبوک) واپس نهاده شدند تا آنگاه که زمین با همه فراخنایش بر آنان تنگ آمد و جانشان به لب رسید و دریافتند که پناهگاهی از خداوند جز به سوی خود او نیست؛ آنگاه (خداوند) بر ایشان بخشایش آورد تا توبه کنند  که خداوند بسیار توب» سوره توبه، آیه ۱۱۸.</ref>.<ref> الطبقات، ج ۳، ص ۵۷۱.</ref> از این‌‌رو می‌‌توان گفت [[رهبران]] بنی‌‌سلمه در نوسان جریان [[حمایت]] بنی‌‌سلمه از پیامبر نقش مؤثری داشتند. در مجموع می‌‌توان گفت [[بنی سلمه]] در مقایسه با دیگر [[قبایل]] یثرب از ‌‌سوابق برجسته‌‌تری در [[روابط]] با پیامبر{{صل}} برخوردار بودند و این مسئله از آغاز نمایان بود.
به نظر می‌‌رسد در پی تلاش پیامبر{{صل}} بنی‌‌سلمه دو دسته شدند و عده‌‌ای [[رهبری]] بُشر را بر جد ‌‌بن قیس ترجیح دادند و به رغم آنکه جد‌‌ بن قیس در [[نبرد خیبر]] ([[سال هفتم هجری]]) حاضر نشد و بنی سلمه را از حضور در این اعزام باز می‌‌داشت، جمعی از بنی‌‌سلمه به [[پیروی]] از بُشر بن براء در این [[نبرد]] شرکت کردند؛ اما [[بشر]]، رهبر پیشنهادی پیامبر بر اثر خوردن گوشتی سمّی در [[خیبر]] به شهادت‌‌رسید <ref>السیرة‌‌النبویه، ج ۳، ص ۳۳۸؛ رجال الطوسی، ص ۲۸؛ تاریخ ابن خیاط، ص ۵۰.</ref> و از آن پس جد‌‌ بن قیس رهبر بلامنازع بنی‌‌سلمه محسوب می‌‌شد. وی پیش از این در [[صلح حدیبیه]] (در [[سال ششم هجری]]) نیز حاضر نشده بود تا با پیامبر{{صل}} [[عهد]] بندد که در صورت [[حمله]] [[قریش]] فرار نکند و از این‌‌رو وی تنها فردی از‌‌ صحابه حاضر در [[حدیبیه]] بود که در [[پیمان]] بیعت ‌‌رضوان شرکت نکرد <ref>السیرة‌‌النبویه، ج ۳، ص ۷۸۰ ـ ۷۸۱؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۸۰.</ref> و در [[سال نهم هجری]] نیز به جهت خودداری از شرکت در [[نبرد تبوک]] در شمار [[منافقان]] درآمد {{متن قرآن|أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَجَاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«آیا آب دادن به حاجیان و آبادسازی مسجد الحرام را همگون کار آن کس قرار داده‌اید که به خداوند و روز واپسین ایمان آورده و در راه خداوند جهاد کرده است؟ (هرگز این دو) نزد خداوند برابر نیستند و خداوند گروه ستمگران را رهنمایی نمی‌کند» سوره توبه، آیه ۱۹.</ref> و پس از بازگشتِ [[پیامبر]]، از کار خود توبه کرد {{متن قرآن|وَعَلَى الثَّلَاثَةِ الَّذِينَ خُلِّفُوا حَتَّى إِذَا ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَضَاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنْفُسُهُمْ وَظَنُّوا أَنْ لَا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ}}<ref>«و نیز بر آن سه تن که (از رفتن به جنگ تبوک) واپس نهاده شدند تا آنگاه که زمین با همه فراخنایش بر آنان تنگ آمد و جانشان به لب رسید و دریافتند که پناهگاهی از خداوند جز به سوی خود او نیست؛ آنگاه (خداوند) بر ایشان بخشایش آورد تا توبه کنند  که خداوند بسیار توب» سوره توبه، آیه ۱۱۸.</ref><ref> الطبقات، ج ۳، ص ۵۷۱.</ref> از این‌‌رو می‌‌توان گفت [[رهبران]] بنی‌‌سلمه در نوسان جریان [[حمایت]] بنی‌‌سلمه از پیامبر نقش مؤثری داشتند. در مجموع می‌‌توان گفت [[بنی سلمه]] در مقایسه با دیگر [[قبایل]] یثرب از ‌‌سوابق برجسته‌‌تری در [[روابط]] با پیامبر{{صل}} برخوردار بودند و این مسئله از آغاز نمایان بود.


در نخستین روابطی که میان پیامبر و یثربیان در [[مراسم حج]] (سال یازدهم [[بعثت]]) ایجاد شد ۶ تن [[مسلمان]] شدند که دو تن از بنی سلمه بودند.<ref> تاریخ طبری، ج ۲، ص ۸۶ ـ ۸۷؛ الطبقات، ج ۱، ص ۲۱۹.</ref>در سال بعد ۱۲ نفر از [[مسلمانان]] یثرب با پیامبر پیمانی بستند که به [[پیمان عقبه]] اول [[شهرت]] یافت. دو نفر از [[بیعت کنندگان]] این پیمان نیز بنی‌‌سلمه‌‌ای بودند.<ref> الطبقات، ج ۱، ص ۲۲۰.</ref> در [[بیعت عقبه دوم]] که یک ‌‌سال پس از [[بیعت عقبه]] نخست روی داد و بر اساس آن بیعت کنندگان، حمایت خود را از پیامبر اعلام کردند و آنگاه [[هجرت]] از [[مکه]] به [[مدینه]] آغاز گردید، ۷۰ مرد و دو [[زن]] از مسلمانان یثرب حضور داشتند که از این بین ۳۰ تن از مردان و یکی از آن [[زنان]] همگی از اعضای بنی سلمه بودند.<ref> الاحاد والمثانی، ج ۳، ص ۴۰۰؛ السیرة‌‌النبویه، ابن هشام، ج ۲، ص ۳۱۷ ـ ۳۱۸.</ref> در همان پیمان پیامبر برای مسلمانان یثرب نقیبانی [[تعیین]] کرد. تعیین دو [[نقیب]] برای بنی‌‌سلمه حکایت از رواج پرشتاب [[اسلام]] در آن [[قبیله]] داشت.<ref> السیرة‌‌النبویه، ج ۲، ص ۳۰۴.</ref> بتهای این قبیله همگی به دست برخی [[جوانان]] سلمه‌‌ای شکسته شد <ref>اسدالغابه، ج ۱، ص ۴۷۴؛ الاصابه، ج ۱، ص ۵۲۱.</ref> و تنها [[عمرو‌‌ بن ‌‌جموح]] بود که قدری [[مقاومت]] کرد و هر بار [[جوانان]] سلمه‌‌ای به [[بت]] او [[اهانت]] می‌‌کردند تا آنکه عقیده‌‌اش را به آن بت از دست داد.<ref> السیرة‌‌النبویه، ج ۲، ص ۳۰۹ ـ ۳۱۰؛ البدایة والنهایه، ج ۳، ص‌‌۲۰۲.</ref> [[پیامبر]] پس از حضور در یثرب در محله [[خزرجیان]] بنی نجار مستقر گردید که از محلّه بنی‌‌سلمه فاصله داشت.
در نخستین روابطی که میان پیامبر و یثربیان در [[مراسم حج]] (سال یازدهم [[بعثت]]) ایجاد شد ۶ تن [[مسلمان]] شدند که دو تن از بنی سلمه بودند.<ref> تاریخ طبری، ج ۲، ص ۸۶ ـ ۸۷؛ الطبقات، ج ۱، ص ۲۱۹.</ref>در سال بعد ۱۲ نفر از [[مسلمانان]] یثرب با پیامبر پیمانی بستند که به [[پیمان عقبه]] اول [[شهرت]] یافت. دو نفر از [[بیعت کنندگان]] این پیمان نیز بنی‌‌سلمه‌‌ای بودند.<ref> الطبقات، ج ۱، ص ۲۲۰.</ref> در [[بیعت عقبه دوم]] که یک ‌‌سال پس از [[بیعت عقبه]] نخست روی داد و بر اساس آن بیعت کنندگان، حمایت خود را از پیامبر اعلام کردند و آنگاه [[هجرت]] از [[مکه]] به [[مدینه]] آغاز گردید، ۷۰ مرد و دو [[زن]] از مسلمانان یثرب حضور داشتند که از این بین ۳۰ تن از مردان و یکی از آن [[زنان]] همگی از اعضای بنی سلمه بودند.<ref> الاحاد والمثانی، ج ۳، ص ۴۰۰؛ السیرة‌‌النبویه، ابن هشام، ج ۲، ص ۳۱۷ ـ ۳۱۸.</ref> در همان پیمان پیامبر برای مسلمانان یثرب نقیبانی [[تعیین]] کرد. تعیین دو [[نقیب]] برای بنی‌‌سلمه حکایت از رواج پرشتاب [[اسلام]] در آن [[قبیله]] داشت.<ref> السیرة‌‌النبویه، ج ۲، ص ۳۰۴.</ref> بتهای این قبیله همگی به دست برخی [[جوانان]] سلمه‌‌ای شکسته شد <ref>اسدالغابه، ج ۱، ص ۴۷۴؛ الاصابه، ج ۱، ص ۵۲۱.</ref> و تنها [[عمرو‌‌ بن ‌‌جموح]] بود که قدری [[مقاومت]] کرد و هر بار [[جوانان]] سلمه‌‌ای به [[بت]] او [[اهانت]] می‌‌کردند تا آنکه عقیده‌‌اش را به آن بت از دست داد.<ref> السیرة‌‌النبویه، ج ۲، ص ۳۰۹ ـ ۳۱۰؛ البدایة والنهایه، ج ۳، ص‌‌۲۰۲.</ref> [[پیامبر]] پس از حضور در یثرب در محله [[خزرجیان]] بنی نجار مستقر گردید که از محلّه بنی‌‌سلمه فاصله داشت.
خط ۱۹: خط ۱۹:
[[مفسران]] ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي الْمَوْتَى وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ}}<ref>«ما خود، مردگان را زنده می‌گردانیم و هر چه را پیش فرستاده‌اند و آنچه را از آنان بر جای مانده است می‌نگاریم و هر چیزی را در نوشته‌ای روشن  بر شمرده‌ایم» سوره یس، آیه ۱۲.</ref> به این مسئله اشاره کرده‌‌اند و مراد آیه را [[ثبت]] گام‌هایی دانسته‌‌اند که بنی سلمه از محلّه خود تا مسجد نبوی برمی‌‌دارند.<ref>جامع‌‌البیان، مج ۱۲، ج ۲۲، ص ۱۸۴ ـ ۱۸۵؛ مجمع‌‌البیان، ج ۸، ص ۶۵۳؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۶، ص ۴۹.</ref> بنی سلمه افزون بر حضور در مسجد نبوی، مسجدی در محله خود تأسیس کردند که معاذ ‌‌بن ‌‌جبل [[امامت]] آن مسجد را به عهده داشت.<ref>المحلی، ج ۴، ص ۲۳۴؛ الاصابه، ج ۳، ص ۱۴۲.</ref> [[معاذ ‌‌بن جبل]] سلمی تبار نبود؛ اما از نظر نسبی [[قرابت]] فراوانی با بنی‌‌سلمه داشت و بسیاری منابع از او به عنوان عضو بنی‌‌سلمه یاد کرده‌‌اند.<ref>اسدالغابه، ج ۴، ص ۳۷۶؛الاصابه، ج ۶، ص ۱۰۷ ـ ۱۰۸.</ref> ۱۷ ماه پس از [[هجرت پیامبر]]، هنگامی که ایشان به دیدن بنی‌‌سلمه رفته بود و در [[مسجد]] آنان در حال ادای [[نماز ظهر]] بود آیاتی نازل شد و آنگاه [[مسلمانان]] در حالی که رکعاتی از نماز‌‌ظهر را به جای آورده بودند متوجه [[تغییر قبله]] شده، بقیه [[نماز]] را به سمت [[کعبه]] به جا آوردند، از این رو این مسجد از آن پس به مسجد ذوقبلتین (مسجد دو [[قبله]]) [[شهرت]] یافت.<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۴۲؛ الطبقات، ج ۱، ص ۲۴۲.</ref>
[[مفسران]] ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي الْمَوْتَى وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ}}<ref>«ما خود، مردگان را زنده می‌گردانیم و هر چه را پیش فرستاده‌اند و آنچه را از آنان بر جای مانده است می‌نگاریم و هر چیزی را در نوشته‌ای روشن  بر شمرده‌ایم» سوره یس، آیه ۱۲.</ref> به این مسئله اشاره کرده‌‌اند و مراد آیه را [[ثبت]] گام‌هایی دانسته‌‌اند که بنی سلمه از محلّه خود تا مسجد نبوی برمی‌‌دارند.<ref>جامع‌‌البیان، مج ۱۲، ج ۲۲، ص ۱۸۴ ـ ۱۸۵؛ مجمع‌‌البیان، ج ۸، ص ۶۵۳؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۶، ص ۴۹.</ref> بنی سلمه افزون بر حضور در مسجد نبوی، مسجدی در محله خود تأسیس کردند که معاذ ‌‌بن ‌‌جبل [[امامت]] آن مسجد را به عهده داشت.<ref>المحلی، ج ۴، ص ۲۳۴؛ الاصابه، ج ۳، ص ۱۴۲.</ref> [[معاذ ‌‌بن جبل]] سلمی تبار نبود؛ اما از نظر نسبی [[قرابت]] فراوانی با بنی‌‌سلمه داشت و بسیاری منابع از او به عنوان عضو بنی‌‌سلمه یاد کرده‌‌اند.<ref>اسدالغابه، ج ۴، ص ۳۷۶؛الاصابه، ج ۶، ص ۱۰۷ ـ ۱۰۸.</ref> ۱۷ ماه پس از [[هجرت پیامبر]]، هنگامی که ایشان به دیدن بنی‌‌سلمه رفته بود و در [[مسجد]] آنان در حال ادای [[نماز ظهر]] بود آیاتی نازل شد و آنگاه [[مسلمانان]] در حالی که رکعاتی از نماز‌‌ظهر را به جای آورده بودند متوجه [[تغییر قبله]] شده، بقیه [[نماز]] را به سمت [[کعبه]] به جا آوردند، از این رو این مسجد از آن پس به مسجد ذوقبلتین (مسجد دو [[قبله]]) [[شهرت]] یافت.<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۴۲؛ الطبقات، ج ۱، ص ۲۴۲.</ref>


[[آیه]] {{متن قرآن|قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ وَإِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ}}<ref>«گرداندن رویت را به آسمان، می‌بینیم پس رویت را به قبله‌ای که می‌پسندی خواهیم گرداند؛ اکنون به سوی مسجد الحرام رو کن و (همه) هرجا هستید به سوی آن روی کنید، و اهل کتاب بی‌گمان می‌دانند که آن (حکم) از سوی پروردگارشان، راستین است و خداوند از آنچه انجام می‌دهند غافل نیست» سوره بقره، آیه ۱۴۴.</ref> در این حادثه نازل شد<ref>تفسیر بغوی، ج ۱، ص ۸۵ ـ ۸۴؛ تفسیرقرطبی، ج ۲، ص ۱۰۱؛ جوامع الجامع، ج ۱، ص ۱۶۱.</ref> اندکی بعد و در [[جنگ بدر]] ۴۰ و اندی اعضای بنی‌‌سلمه شرکت کردند.<ref>الطبقات، ج ۳، ص ۴۲۳ ـ ۴۴۳؛ المغازی، ج ۱، ص ۱۶۹؛ المحلی، ج ۴، ص ۲۳۴.</ref> انصاریان حاضر در این [[نبرد]] حدود ۲۳۰ نفر بودند.<ref> المغازی، ج ۱، ص ۱۵۷؛ الطبقات، ج ۳، ص ۴۲۰ ـ ۴۴۳.</ref> فردی که [[عباس‌‌ بن ‌‌عبدالمطلب]] [[عموی پیامبر]] را به [[اسارت]] درآورد <ref> الاغانی، ج ۴، ص ۲۰۷؛ الطبقات، ج ۴، ص ۱۲؛ بحار الانوار، ج ۱۹، ص ۲۲۸.</ref> و همچنین برخی از [[قاتلان]] [[ابوجهل]] <ref>اسدالغابه، ج ۴، ص ۳۸۱ ـ ۳۸۲.</ref> از بنی‌‌سلمه بودند. در نبرد [[احد]] بنی‌‌سلمه جانفشانی فراوانی از خود نشان دادند، چنان‌‌که از میان ۷۰ و اندی شهدای نبرد‌‌احد، ۴۳ تن (حدود ۵۹ از بنی‌‌سلمه بودند؛<ref> سیر اعلام النبلاء، ج ۱، ص ۲۵۱.</ref> همچنین در این [[نبرد]] ۴۰ تن از آنان زخمی شدند.<ref> المغازی، ج ۱، ص ۳۳۵.</ref> [[عمرو ‌‌بن جموح]] از بزرگان این [[قبیله]] و نیز [[عبدالله بن عمرو]] [[پدر]] [[جابر بن عبدالله]] و یکی از نقبای [[بنی سلمه]] در این نبرد [[شهید]] شدند.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۰۶.</ref> گفته شده که بنی سلمه به سبب موقعیت جغرافیایی خود، در آغاز بر اثر [[ترس]] و [[نگرانی]] مدتی در [[همراهی]] [[پیامبر]] [[تردید]] کردند؛ زمانی که [[عبدالله بن اُبّی]] با ۳۰۰ تن (حدود ۳۰ کل [[سپاه]]) از همراهان خود پیامبر را تنها نهاد، از این رو [[مفسران]] در [[روایت]] مشهوری [[آیه]] {{متن قرآن|إِذْ هَمَّتْ طَائِفَتَانِ مِنْكُمْ أَنْ تَفْشَلَا وَاللَّهُ وَلِيُّهُمَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ}}<ref>«(یاد کنید) آنگاه را  که دو دسته از شما می‌خواستند (در رفتن به جنگ) سستی کنند حال آنکه خداوند یاور آنان بود و مؤمنان باید بر خداوند توکّل کنند» سوره آل عمران، آیه ۱۲۲.</ref> را در [[شأن]] ایشان و قبیله بنی‌‌حارثه (از [[اوس]]) دانسته‌‌اند که از همین امر حکایت دارد. در این آیه [[خداوند]] پس از اشاره به مجموعه‌‌هایی که به [[هراس]] افتاده بودند از [[مؤمنان]] می‌‌خواهد بر او [[توکل]] کنند.<ref>التفسیر الکبیر، ج ۸، ص ۲۲۰ ـ ۲۲۱.</ref> پس از نبرد[[احد]] پیامبر برای [[ترساندن]] [[سپاه قریش]] و جلوگیری از بازگشت آنها به [[مدینه]] شماری از [[سپاهیان]] را با خود همراه ساخت و [[غزوه]] حمراء‌‌الاسد را سامان داد. صرفاً کسانی می‌‌توانستند در این اعزام حضور داشته باشند که در [[احد]] شرکت کرده بودند. ۴۰ تن از مجروحان بنی‌‌سلمه در این اعزام شرکت کردند، با اینکه چند‌‌تن از ایشان بیش از ۱۰ زخم بر تن داشتند، از این‌‌رو هنگامی که پیامبر با آنان مواجه شد از خداوند برای بنی سلمه [[طلب آمرزش]] کرد.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۵.</ref> از مجموع ۶ تن شهدای [[خندق]] دو تن [[سلمی]] بودند.<ref>المغازی، ج ۲، ص ۴۹۶</ref> ایشان در [[محاصره]] [[بنی قریظه]] هم حضور داشتند، از این رو پس از تقسیم [[غنایم]] [[بنی‌‌قریظه]] به ‌‌۴ سهم، یک سهم آن به سه قبیله [[خزرجی]] بنی‌‌سلمه، [[بنی زریق]]، و [[بنی حارث]] رسید.<ref>المغازی، ج ۲، ص ۵۲۱.</ref> گزارشها حکایت از حضور قابل توجه بنی سلمه و بهره‌‌مند شدن ایشان از یک هجدهم [[غنایم]] [[خیبر]] در سال هفتم دارد.<ref> المغازی، ج ۲، ص ۶۹۰.</ref> [[پیامبر]] [[جبار بن صخر سلمی]] را [[مأمور]] اداره نخلستان‌های خیبر گردانید.<ref>البدایة والنهایه، ج ۴، ص ۲۳۰؛ ج ۷، ص ۱۷۵.</ref> از ۱۵ [[شهید]] [[نبرد خیبر]] نیز دو تن از [[بنی سلمه]] بودند.<ref>المغازی، ج ۲، ص ۷۰۰.</ref> یک سال پس از آن ایشان برای [[فتح مکه]] همراه پیامبر شدند و طبق درخواست پیامبر پرچمی ویژه خود داشتند که در دست [[قطبة ‌‌بن عامر]] بود.<ref> الطبقات، ج ۳، ص ۵۷۸ ـ ۵۷۹؛ اسدالغابه، ج ۴، ص ۲۰۵.</ref> در [[سال نهم هجری]] جد [[‌‌بن قیس]]، [[رهبر]] بنوسلمه از حضور در اعزام [[تبوک]] خودداری کرد و تشویق‌های پیامبر در این زمینه سودی نبخشید. وی افزون بر این دیگران را به ماندن فرا می‌‌خواند <ref>المغازی، ج ۳، ص ۹۹۳؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۱۸۱.</ref>. در مقابل، منابع از برخی از اعضای بنی سلمه یاد کرده‌‌اند که بر اثر [[فقر]] و برخوردار نبودن از تجهیزات [[جنگی]] نمی‌‌توانستند در این [[نبرد]] شرکت کنند و به سبب [[محرومیت]] از این اعزام گریان بودند {{متن قرآن|وَلَا عَلَى الَّذِينَ إِذَا مَا أَتَوْكَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لَا أَجِدُ مَا أَحْمِلُكُمْ عَلَيْهِ تَوَلَّوْا وَأَعْيُنُهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَنًا أَلَّا يَجِدُوا مَا يُنْفِقُونَ}}<ref>«و نه  بر کسانی که چون نزد تو آمدند تا آنان را سوار کنی گفتی چیزی نمی‌یابم تا بر آن سوارتان کنم؛ بازگشتند در حالی که چشم‌هاشان لبریز از اشک بود از غم اینکه چیزی نمی‌یافتند تا (در این راه) ببخشند» سوره توبه، آیه ۹۲.</ref>.<ref> المغازی، ج ۳، ص ۹۹۴.</ref>، با این حال بنی‌‌سلمه در تبوک حاضر بودند و [[پرچم]] آنان در [[اختیار]] معاذ ‌‌بن جبل بود<ref>تاریخ دمشق، ج ۲، ص ۳۶.</ref>.<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[بنی سلمه (مقاله)|مقاله «بنی سلمه»]]، [[ دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>.
[[آیه]] {{متن قرآن|قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ وَإِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ}}<ref>«گرداندن رویت را به آسمان، می‌بینیم پس رویت را به قبله‌ای که می‌پسندی خواهیم گرداند؛ اکنون به سوی مسجد الحرام رو کن و (همه) هرجا هستید به سوی آن روی کنید، و اهل کتاب بی‌گمان می‌دانند که آن (حکم) از سوی پروردگارشان، راستین است و خداوند از آنچه انجام می‌دهند غافل نیست» سوره بقره، آیه ۱۴۴.</ref> در این حادثه نازل شد<ref>تفسیر بغوی، ج ۱، ص ۸۵ ـ ۸۴؛ تفسیرقرطبی، ج ۲، ص ۱۰۱؛ جوامع الجامع، ج ۱، ص ۱۶۱.</ref> اندکی بعد و در [[جنگ بدر]] ۴۰ و اندی اعضای بنی‌‌سلمه شرکت کردند.<ref>الطبقات، ج ۳، ص ۴۲۳ ـ ۴۴۳؛ المغازی، ج ۱، ص ۱۶۹؛ المحلی، ج ۴، ص ۲۳۴.</ref> انصاریان حاضر در این [[نبرد]] حدود ۲۳۰ نفر بودند.<ref> المغازی، ج ۱، ص ۱۵۷؛ الطبقات، ج ۳، ص ۴۲۰ ـ ۴۴۳.</ref> فردی که [[عباس‌‌ بن ‌‌عبدالمطلب]] [[عموی پیامبر]] را به [[اسارت]] درآورد <ref> الاغانی، ج ۴، ص ۲۰۷؛ الطبقات، ج ۴، ص ۱۲؛ بحار الانوار، ج ۱۹، ص ۲۲۸.</ref> و همچنین برخی از [[قاتلان]] [[ابوجهل]] <ref>اسدالغابه، ج ۴، ص ۳۸۱ ـ ۳۸۲.</ref> از بنی‌‌سلمه بودند. در نبرد [[احد]] بنی‌‌سلمه جانفشانی فراوانی از خود نشان دادند، چنان‌‌که از میان ۷۰ و اندی شهدای نبرد‌‌احد، ۴۳ تن (حدود ۵۹ از بنی‌‌سلمه بودند؛<ref> سیر اعلام النبلاء، ج ۱، ص ۲۵۱.</ref> همچنین در این [[نبرد]] ۴۰ تن از آنان زخمی شدند.<ref> المغازی، ج ۱، ص ۳۳۵.</ref> [[عمرو ‌‌بن جموح]] از بزرگان این [[قبیله]] و نیز [[عبدالله بن عمرو]] [[پدر]] [[جابر بن عبدالله]] و یکی از نقبای [[بنی سلمه]] در این نبرد [[شهید]] شدند.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۰۶.</ref> گفته شده که بنی سلمه به سبب موقعیت جغرافیایی خود، در آغاز بر اثر [[ترس]] و [[نگرانی]] مدتی در [[همراهی]] [[پیامبر]] [[تردید]] کردند؛ زمانی که [[عبدالله بن اُبّی]] با ۳۰۰ تن (حدود ۳۰ کل [[سپاه]]) از همراهان خود پیامبر را تنها نهاد، از این رو [[مفسران]] در [[روایت]] مشهوری [[آیه]] {{متن قرآن|إِذْ هَمَّتْ طَائِفَتَانِ مِنْكُمْ أَنْ تَفْشَلَا وَاللَّهُ وَلِيُّهُمَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ}}<ref>«(یاد کنید) آنگاه را  که دو دسته از شما می‌خواستند (در رفتن به جنگ) سستی کنند حال آنکه خداوند یاور آنان بود و مؤمنان باید بر خداوند توکّل کنند» سوره آل عمران، آیه ۱۲۲.</ref> را در [[شأن]] ایشان و قبیله بنی‌‌حارثه (از [[اوس]]) دانسته‌‌اند که از همین امر حکایت دارد. در این آیه [[خداوند]] پس از اشاره به مجموعه‌‌هایی که به [[هراس]] افتاده بودند از [[مؤمنان]] می‌‌خواهد بر او [[توکل]] کنند.<ref>التفسیر الکبیر، ج ۸، ص ۲۲۰ ـ ۲۲۱.</ref> پس از نبرد[[احد]] پیامبر برای [[ترساندن]] [[سپاه قریش]] و جلوگیری از بازگشت آنها به [[مدینه]] شماری از [[سپاهیان]] را با خود همراه ساخت و [[غزوه]] حمراء‌‌الاسد را سامان داد. صرفاً کسانی می‌‌توانستند در این اعزام حضور داشته باشند که در [[احد]] شرکت کرده بودند. ۴۰ تن از مجروحان بنی‌‌سلمه در این اعزام شرکت کردند، با اینکه چند‌‌تن از ایشان بیش از ۱۰ زخم بر تن داشتند، از این‌‌رو هنگامی که پیامبر با آنان مواجه شد از خداوند برای بنی سلمه [[طلب آمرزش]] کرد.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۵.</ref> از مجموع ۶ تن شهدای [[خندق]] دو تن [[سلمی]] بودند.<ref>المغازی، ج ۲، ص ۴۹۶</ref> ایشان در [[محاصره]] [[بنی قریظه]] هم حضور داشتند، از این رو پس از تقسیم [[غنایم]] [[بنی‌‌قریظه]] به ‌‌۴ سهم، یک سهم آن به سه قبیله [[خزرجی]] بنی‌‌سلمه، [[بنی زریق]]، و [[بنی حارث]] رسید.<ref>المغازی، ج ۲، ص ۵۲۱.</ref> گزارشها حکایت از حضور قابل توجه بنی سلمه و بهره‌‌مند شدن ایشان از یک هجدهم [[غنایم]] [[خیبر]] در سال هفتم دارد.<ref> المغازی، ج ۲، ص ۶۹۰.</ref> [[پیامبر]] [[جبار بن صخر سلمی]] را [[مأمور]] اداره نخلستان‌های خیبر گردانید.<ref>البدایة والنهایه، ج ۴، ص ۲۳۰؛ ج ۷، ص ۱۷۵.</ref> از ۱۵ [[شهید]] [[نبرد خیبر]] نیز دو تن از [[بنی سلمه]] بودند.<ref>المغازی، ج ۲، ص ۷۰۰.</ref> یک سال پس از آن ایشان برای [[فتح مکه]] همراه پیامبر شدند و طبق درخواست پیامبر پرچمی ویژه خود داشتند که در دست [[قطبة ‌‌بن عامر]] بود.<ref> الطبقات، ج ۳، ص ۵۷۸ ـ ۵۷۹؛ اسدالغابه، ج ۴، ص ۲۰۵.</ref> در [[سال نهم هجری]] جد [[‌‌بن قیس]]، [[رهبر]] بنوسلمه از حضور در اعزام [[تبوک]] خودداری کرد و تشویق‌های پیامبر در این زمینه سودی نبخشید. وی افزون بر این دیگران را به ماندن فرا می‌‌خواند <ref>المغازی، ج ۳، ص ۹۹۳؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۱۸۱.</ref>. در مقابل، منابع از برخی از اعضای بنی سلمه یاد کرده‌‌اند که بر اثر [[فقر]] و برخوردار نبودن از تجهیزات [[جنگی]] نمی‌‌توانستند در این [[نبرد]] شرکت کنند و به سبب [[محرومیت]] از این اعزام گریان بودند {{متن قرآن|وَلَا عَلَى الَّذِينَ إِذَا مَا أَتَوْكَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لَا أَجِدُ مَا أَحْمِلُكُمْ عَلَيْهِ تَوَلَّوْا وَأَعْيُنُهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَنًا أَلَّا يَجِدُوا مَا يُنْفِقُونَ}}<ref>«و نه  بر کسانی که چون نزد تو آمدند تا آنان را سوار کنی گفتی چیزی نمی‌یابم تا بر آن سوارتان کنم؛ بازگشتند در حالی که چشم‌هاشان لبریز از اشک بود از غم اینکه چیزی نمی‌یافتند تا (در این راه) ببخشند» سوره توبه، آیه ۹۲.</ref><ref> المغازی، ج ۳، ص ۹۹۴.</ref>، با این حال بنی‌‌سلمه در تبوک حاضر بودند و [[پرچم]] آنان در [[اختیار]] معاذ ‌‌بن جبل بود<ref>تاریخ دمشق، ج ۲، ص ۳۶.</ref><ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[بنی سلمه (مقاله)|مقاله «بنی سلمه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>.


==شجره‌نامه بنی‌سلمه==
==شجره‌نامه بنی‌سلمه==
خط ۳۰: خط ۳۰:
== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
#[[پرونده:000057.jpg|22px]] [[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[بنی سلمه (مقاله)|مقاله «بنی سلمه»]]، [[ دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|''' دائرة المعارف قرآن کریم ج۶''']]
# [[پرونده:000057.jpg|22px]] [[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[بنی سلمه (مقاله)|مقاله «بنی سلمه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|''' دائرة المعارف قرآن کریم ج۶''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش