مردی به امیرالمؤمنین (ع) عرض کرد: "مرا توصیهای نما!، حضرت فرمودند: تو را بدان توصیه میکنم که هیچ پایانی برای کارهای نیکو نزد خود نداشته باشی، و برای کارهای بد نیز هیچ اندازهای را اندک نشماری" [۱]؛
امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: "آگاه باشید که بیناترین چشمها، چشمی است که خود را به سوی نیکیها کشد"[۲]؛
امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: "هیچیک از شما نباید بگوید که کس دیگری نسبت به انجام کار نیک، شایستهتر از من است، چه بهخدا قسم همینگونه خواهد شد. بدون تردید خیر و شر را کسانی است که اهل آن هستند، و هرگاه شما این دو را ترک کنید، آنان به آن میپردازند و بار آن را از دوش شما بر میدارند" [۳]؛
پیامبر اکرم (ص) فرمودند: "... امّا دشمنان تو از جنّیان ابلیس است و لشگریانش،... هرگاه ابلیس نزد تو آمد و گفت: چقدر نیکوکاریِ تو زیاد است، میخواهد که تو را خودبین نماید، از این رو در جوابش بگو: بدکاریِ من بیشتر از نیکوکاریم میباشد؛ و هرگاه نزد تو آمد و گفت: چقدر هدایای تو بسیار است، بگو: غفلتهای من از کسانی که باید به آنان بپردازم، بیشتر از هدایایم میباشد؛ و هرگاه به تو گفت: چه بسیار به مردمان میبخشی، بگو: آنچه میگیرم بیشتر از آن چیزی است که میبخشم" [۴]؛
امام صادق (ع) فرمودند: "هرگاه امام سجاد (ع) کتاب امیرالمؤمنین (ع) را برداشته در آن مینگریستند، میفرمودند: چه کسی چنین توانی دارد؟! چه کسی چنین توانی دارد؟!. حضرتامام صادق (ع) ادامه دادند: آنگاه امام سجاد به محتوای آن کتاب عمل میفرمودند. همچنین امام سجاد (ع) هرگاه به سوی نماز میشدند، رنگ چهرهشان تغییر مینمود، بهگونهای که این تغییر رنگ از صورتشان کاملاً آشکار میشد. و هیچیک از فرزندانامیرالمؤمنین (ع) پس از ایشان، طاقت انجام عبادتهای ایشان را نداشت مگر امام سجّاد" [۵][۶].