ابوملیح هذلی
مقدمه
منسوب به قبیله هذیل بن مدرکه از معد بن عدنان[۱]. وی پسر اسامة بن عمیر صحابی بود[۲]. برخی منابع وی را نیز از صحابه دانستهاند[۳]، اما ابن سعد[۴] در طبقه دوم از کسانی که از برخی صحابه روایت نقل کردهاند از وی یاد کرده است و برخی منابع بر تابعی بودن او تصریح کردهاند[۵]. نام او را عامر[۶] و زید[۷] آورده و او را بصری دانستهاند[۸]. برخی گفتهاند او عامل حجاج در ابله بوده است[۹]. وی درباره نزاع دو همسر حمل بن نابغه[۱۰] هذلی و کشته شدن یکی از آنان و جنینش به دست دیگری و شکایت ولی دم او نزد رسول خدا (ص) و حکم حضرت در این مورد خبری نقل کرده است[۱۱]. برخی منابع از جمله ابن اثیر[۱۲]، این خبر را از ابوملیح نقل کردهاند که در این صورت وی شاهد ماجرا بوده و آن را نقل کرده است، اما بیشتر منابع، این داستان را از ابوملیح از پدرش نقل کردهاند[۱۳]. که در این صورت، ابو ملیح با واسطه آن را نقل کرده و خود شاهد ماجرا نبوده است. در منابع بیش از آنچه گفته شد درباره ابوملیح نیامده است. ابن حجر[۱۴] با اشاره به نقل داستان یاد شده از طریق ابوملیح میگوید: این "ابوملیح" با "ابوملیح بن اسامه تابعی" مشهور یکی نیست و ابن اثیر گمان کرده آنان یکی هستند. از این رو در شرح حال او، حدیث دیگری از وی از رسول خدا (ص) نقل کرده که در باب نهی از استفاده از پوست درندگان است. البته ابن اثیر[۱۵] سپس توضیح داده که در حقیقت این روایت نیز از ابوملیح از پدرش نقل شده و این درست است. منابع دیگر نیز این روایت را از ابوملیح از پدرش نقل کردهاند[۱۶]، به هر حال گذشته از تصریح برخی منابع یاد شده، از روایاتی که ابو ملیح از پدرش و برخی صحابه دیگر نقل کرده است و با توجه به طبقه کسانی که از وی روایت نقل کردهاند[۱۷] و نیز از زمان درگذشت وی که به سال ۹۸[۱۸] یا ۱۰۸[۱۹] یا ۱۱۲[۲۰] گفتهاند، برمیآید که پدر او از صحابه بوده، ولی وی از تابعین است. شاید به سبب این دشواریها در تشخیص ابو ملیح[۲۱]، برخی او را ناشناخته دانستهاند[۲۲]. برخی منابع از ابوملیح، بدون اشاره به نسبت وی روایتی نقل کردهاند که هرگاه بند یک لنگه کفش رسول خدا (ص) پاره میشد، با یک لنگه راه میرفت تا لنگه دیگر را درست کند[۲۳]. ابن حجر[۲۴] میگوید: ابو مسلم کجی و حاکم نیشابوری بدون اشاره به نسبت "هدادی"، این روایت را از ولید بن یزید نقل کردهاند که احتمال دارد "هدادی" تصحیف "هذلی" باشد. به هر حال نام وی در شمار کسانی آمده که ۲۵ حدیث از رسول خدا (ص) نقل کردهاند[۲۵][۲۶]
منابع
پانویس
- ↑ ابن حزم، جمهره، ص۱۱.
- ↑ ابن سعد، ص۳۱۸؛ ابونعیم، ج۱، ص۲۲۷.
- ↑ ابونعیم، ج۶، ص۳۰۲۳.
- ↑ ابن سعد، ج۷، ص۱۶۴.
- ↑ ر. ک: ذهبی، تجرید، ج۲، ص۲۰۵.
- ↑ ر. ک: ابن معین، ج۱، ص۱۸؛ ابن ابیحاتم، ج۶، ص۳۱۹؛ ابن حجر، تهذیب، ج۵، ص۵۴.
- ↑ مزی، ج۳۴، ص۳۱۶؛ باجی، ج۳، ص۱۱۱۳.
- ↑ ابن ابیحاتم، ج۶، ص۳۱۹؛ ابن حبان، الثقات، ج۵، ص۱۹۰.
- ↑ ابن حبان، مشاهیر، ص۱۵۱.
- ↑ یا حمل بن مالک؛ ر. ک: طبرانی، ج۱، ص۱۹۳.
- ↑ بیهقی، ج۸، ص۱۰۸؛ میثمی، ج۶، ص۲۹۹؛ زیلعی، ج۶، ص۴۱۸؛ ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۳۱۷.
- ↑ ابن اثیر، ج۶، ص۲۹۴.
- ↑ برای نمونه، ر. ک: بیهقی، ج۸، ص۱۰۸؛ میثمی، ج۶، ص۲۹۹.
- ↑ الاصابه، ج۷، ص۳۱۷.
- ↑ ابن اثیر، ج۶، ص۲۹۴.
- ↑ ر. ک: ابن ابی شیبه، ج۸، ص۴۱۶؛ ترمذی، ج۳، ص۱۵۲؛ طبرانی، ج۱، ص۱۹۲؛ بیهقی، ج۱، ص۲۱.
- ↑ ر. ک: مزی، ج۳۴، ص۳۱۷.
- ↑ ابن حبان، مشاهیر، ص۱۵۱.
- ↑ خلیفة بن خیاط، ص۳۵۵؛ ابن حبان، الثقات، ج۵، ص۱۹۰.
- ↑ ابن سعد، ج۷، ص۱۶۴.
- ↑ که حتی نامهای یاد شده را برای ابوملیح توهم میدانند؛ ر. ک: ابن حبان، الثقات، ج۵، ص۱۹۰.
- ↑ ذهبی، میزان، ج۴، ص۵۷۶؛ ابن حجر، لسان، ج۷، ص۱۱۰.
- ↑ ابن حبان، مجروحین، ج۳، ص۷۸.
- ↑ الاصابه، ج۷، ص۳۱۷.
- ↑ ابن حزم، اسماء الصحابه الرواه، ص۱۱۲؛ ابن جوزی، ص۳۶۷.
- ↑ خانجانی، قاسم، مقاله «ابوملیح هذلی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۵۲۸-۵۲۹.