حذیفة بن یمان در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'تجدید' به 'تجدید'
جز (جایگزینی متن - 'تجدید' به 'تجدید')
خط ۱۲: خط ۱۲:


== [[حذیفه]] در [[روزگار]] [[پیامبر]] ==
== [[حذیفه]] در [[روزگار]] [[پیامبر]] ==
براساس سخن مشهور، پیامبر {{صل}} هنگام [[عقد برادری]] [[مهاجران]] و [[انصار]] میان حذیفه و [[عمار بن یاسر]]<ref> الطبقات، ابن سعد، ج ۳، ص ۲۵۰؛ المحبر، ص ۷۲ - ۷۳.</ref> [[پیمان برادری]] بست؛ لکن برخی از [[برادری]] او با [[سلمان فارسی]]<ref> الطبقات، ابن سعد، ج ۴، ص ۸۴.</ref>[[سخن]] گفته‌اند. حذیفه در همه نبردهای [[رسول خدا]] {{صل}} جز "[[بدر]]" حضور داشت.<ref> الطبقات، ابن سعد، ج ۶، ص ۱۵؛ ج ۷، ص ۳۱۷.</ref> درباره نبودنش در بدر آورده‌اند که پیش از این [[نبرد]] همراه پدرش در [[راه]] بازگشت به یثرب [[قریش]] آن دو را دستگیر و به شرط عدم حضور آنان در [[پیکار]]، [[آزاد]] کردند و پس از رسیدن نزد پیامبر {{صل}} به [[فرمان]] آن [[حضرت]] بر شرط خود [[وفادار]] ماندند و در [[جنگ]] شرکت نکردند.<ref> نک: اسد الغابه، ج ۱، ص ۳۹۱؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۳۶۴؛ الاصابه، ج ۲، ص ۶۶.</ref> حذیفه همراه [[پدر]] سالخورده و برادرش [[صفوان]] در نبرد [[اُحد]] (سال سوم) شرکت داشتند که پدرش را یکی از [[مسلمانان]] به [[اشتباه]] کشت و چون رسول خدا {{صل}} خواست دیه او را بپردازد، حذیفه آن را بخشید.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۲۳۳ - ۲۳۴؛ السیرة النبویه، ج ۳۲ ص ۶۰۴، ۶۳۶؛ المعارف، ص ۲۶۳.</ref> حذیفه در [[غزوه]] حمراءالاسد حضور داشت که [[روز]] پس از [[جنگ اُحد]] و به قصد تعقیب قریش و [[تجدید]] [[روحیه]] مسلمانان انجام شد.<ref>الدرالمنثور، ج ۲، ص ۱۰۱ - ۱۰۲.</ref> [[طبری]] او را از کسانی می‌داند که [[ابوسفیان]] را دنبال کردند.<ref>جامع البیان، ج ۴، ص ۲۳۶.</ref> [[خدا]] در [[آیه]] {{متن قرآن|الَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِيمٌ}}<ref>«کسانی که به (فراخوان) خداوند و پیامبر پس از آسیب دیدن پاسخ گفتند، برای کسانی از آنان که نیکی و پرهیزگاری ورزیده‌اند پاداشی سترگ خواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۷۲.</ref> از همراهان رسول خدا {{صل}} در این غزوه به [[نیکی]] و [[پاداش]] بزرگ برای آنان یاد می‌کند<ref>مجمع‌البیان، ج ۱، ص ۸۸۸ - ۸۸۹.</ref>. در [[آیه]] {{متن قرآن|الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ}}<ref>«کسانی که مردم به آنان گفتند: مردم در برابر شما هم‌داستان شده‌اند، از آنها پروا کنید! اما بر ایمانشان افزود و گفتند: خداوند ما را بس و او کارسازی نیکوست» سوره آل عمران، آیه ۱۷۳.</ref> نیز از این [[مسلمانان]] [[تمجید]] می‌کند که چون خبر [[تصمیم]] دوباره [[قریش]] برای [[یورش]] به [[مدینه]] را شنیدند، نه تنها نترسیدند، بر ایمانشان افزوده شد و [[خدا]] را برای خود کافی دانستند<ref>نک: تفسیر قمی، ج ۱، ص ۱۲۵ - ۱۲۶؛ الدر المنثور، ج ۲، ص ۱۰۱ - ۱۰۳.</ref> پس از [[نبرد]] [[اُحد]]، [[یهود]] ساکن یثرب که به [[پندار]] خود، جایگاه [[پیامبر]] {{صل}} و مسلمانان را [[ضعیف]] می‌دانستند، درپی [[توطئه]] بر آمده، [[شکست]] ایشان از قریش را براثر عدم [[حقانیت]] پیامبر {{صل}} می‌شناساندند، از این رو برخی از یهود با خطاب به [[حذیفه]]، [[عمار]] و [[معاذ بن جبل]] از مسلمانان، با وسوسه‌های خود، در رویگردانی آنان از [[اسلام]] می‌کوشیدند؛ اما آنها به [[عهد]] خود با خدا بر [[کافر]] نشدن به پیامبر {{صل}} [[وفادار]] ماندند و آن [[حضرت]] را از این امر [[آگاه]] کردند و در پی آن، آیه {{متن قرآن|وَدَّتْ طَائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يُضِلُّونَكُمْ وَمَا يُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ}}<ref>«دسته‌ای از اهل کتاب گمراه کردن شما را دوست دارند امّا جز خود را گمراه نمی‌کنند و درنمی‌یابند» سوره آل عمران، آیه ۶۹.</ref> فرود آمد<ref>اسباب النزول، ص ۱۱۱؛ الکشاف، ج ۱، ص ۳۷۲؛ روض الجنان، ج ۴، ص ۳۷۹.</ref> [[نزول آیه]] {{متن قرآن|وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّارًا حَسَدًا مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَاصْفَحُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«بسیاری از اهل کتاب با آنکه حق برای آنان روشن است، از رشکی در درون جانشان، خوش دارند که شما را از پس ایمان به کفر بازگردانند؛ باری، (از آنان) درگذرید و چشم بپوشید تا (زمانی که) خداوند فرمان خویش را (پیش) آورد که خداوند بر هر کاری تواناست» سوره بقره، آیه ۱۰۹.</ref> نیز در این مورد دانسته شده است؛.<ref> اسباب النزول، ص ۳۸؛ الکشاف، ج ۱، ص ۱۷۶ - ۱۷۷؛ روض الجنان، ج ۲، ص ۱۰۶ - ۱۰۷.</ref> اما مسلمانان پس از نبرد[[احد]] در شرایطی نبودند که به آنها [[حسادت]] ورزند و نیز [[فرمان]] [[عفو و گذشت]] از [[مشرکان]] در آخر آیه که حاکی از موضع [[قدرت]] مسلمانان است همچنین وجود این آیه در نخستین سوره‌ای که در مدینه نازل شده است، نشان می‌دهند که [[نزول]] این آیه پس از [[جنگ احد]] نمی‌تواند مقرون به صحت باشد.
براساس سخن مشهور، پیامبر {{صل}} هنگام [[عقد برادری]] [[مهاجران]] و [[انصار]] میان حذیفه و [[عمار بن یاسر]]<ref> الطبقات، ابن سعد، ج ۳، ص ۲۵۰؛ المحبر، ص ۷۲ - ۷۳.</ref> [[پیمان برادری]] بست؛ لکن برخی از [[برادری]] او با [[سلمان فارسی]]<ref> الطبقات، ابن سعد، ج ۴، ص ۸۴.</ref>[[سخن]] گفته‌اند. حذیفه در همه نبردهای [[رسول خدا]] {{صل}} جز "[[بدر]]" حضور داشت.<ref> الطبقات، ابن سعد، ج ۶، ص ۱۵؛ ج ۷، ص ۳۱۷.</ref> درباره نبودنش در بدر آورده‌اند که پیش از این [[نبرد]] همراه پدرش در [[راه]] بازگشت به یثرب [[قریش]] آن دو را دستگیر و به شرط عدم حضور آنان در [[پیکار]]، [[آزاد]] کردند و پس از رسیدن نزد پیامبر {{صل}} به [[فرمان]] آن [[حضرت]] بر شرط خود [[وفادار]] ماندند و در [[جنگ]] شرکت نکردند.<ref> نک: اسد الغابه، ج ۱، ص ۳۹۱؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۳۶۴؛ الاصابه، ج ۲، ص ۶۶.</ref> حذیفه همراه [[پدر]] سالخورده و برادرش [[صفوان]] در نبرد [[اُحد]] (سال سوم) شرکت داشتند که پدرش را یکی از [[مسلمانان]] به [[اشتباه]] کشت و چون رسول خدا {{صل}} خواست دیه او را بپردازد، حذیفه آن را بخشید.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۲۳۳ - ۲۳۴؛ السیرة النبویه، ج ۳۲ ص ۶۰۴، ۶۳۶؛ المعارف، ص ۲۶۳.</ref> حذیفه در [[غزوه]] حمراءالاسد حضور داشت که [[روز]] پس از [[جنگ اُحد]] و به قصد تعقیب قریش و تجدید [[روحیه]] مسلمانان انجام شد.<ref>الدرالمنثور، ج ۲، ص ۱۰۱ - ۱۰۲.</ref> [[طبری]] او را از کسانی می‌داند که [[ابوسفیان]] را دنبال کردند.<ref>جامع البیان، ج ۴، ص ۲۳۶.</ref> [[خدا]] در [[آیه]] {{متن قرآن|الَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِيمٌ}}<ref>«کسانی که به (فراخوان) خداوند و پیامبر پس از آسیب دیدن پاسخ گفتند، برای کسانی از آنان که نیکی و پرهیزگاری ورزیده‌اند پاداشی سترگ خواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۷۲.</ref> از همراهان رسول خدا {{صل}} در این غزوه به [[نیکی]] و [[پاداش]] بزرگ برای آنان یاد می‌کند<ref>مجمع‌البیان، ج ۱، ص ۸۸۸ - ۸۸۹.</ref>. در [[آیه]] {{متن قرآن|الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ}}<ref>«کسانی که مردم به آنان گفتند: مردم در برابر شما هم‌داستان شده‌اند، از آنها پروا کنید! اما بر ایمانشان افزود و گفتند: خداوند ما را بس و او کارسازی نیکوست» سوره آل عمران، آیه ۱۷۳.</ref> نیز از این [[مسلمانان]] [[تمجید]] می‌کند که چون خبر [[تصمیم]] دوباره [[قریش]] برای [[یورش]] به [[مدینه]] را شنیدند، نه تنها نترسیدند، بر ایمانشان افزوده شد و [[خدا]] را برای خود کافی دانستند<ref>نک: تفسیر قمی، ج ۱، ص ۱۲۵ - ۱۲۶؛ الدر المنثور، ج ۲، ص ۱۰۱ - ۱۰۳.</ref> پس از [[نبرد]] [[اُحد]]، [[یهود]] ساکن یثرب که به [[پندار]] خود، جایگاه [[پیامبر]] {{صل}} و مسلمانان را [[ضعیف]] می‌دانستند، درپی [[توطئه]] بر آمده، [[شکست]] ایشان از قریش را براثر عدم [[حقانیت]] پیامبر {{صل}} می‌شناساندند، از این رو برخی از یهود با خطاب به [[حذیفه]]، [[عمار]] و [[معاذ بن جبل]] از مسلمانان، با وسوسه‌های خود، در رویگردانی آنان از [[اسلام]] می‌کوشیدند؛ اما آنها به [[عهد]] خود با خدا بر [[کافر]] نشدن به پیامبر {{صل}} [[وفادار]] ماندند و آن [[حضرت]] را از این امر [[آگاه]] کردند و در پی آن، آیه {{متن قرآن|وَدَّتْ طَائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يُضِلُّونَكُمْ وَمَا يُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ}}<ref>«دسته‌ای از اهل کتاب گمراه کردن شما را دوست دارند امّا جز خود را گمراه نمی‌کنند و درنمی‌یابند» سوره آل عمران، آیه ۶۹.</ref> فرود آمد<ref>اسباب النزول، ص ۱۱۱؛ الکشاف، ج ۱، ص ۳۷۲؛ روض الجنان، ج ۴، ص ۳۷۹.</ref> [[نزول آیه]] {{متن قرآن|وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّارًا حَسَدًا مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَاصْفَحُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«بسیاری از اهل کتاب با آنکه حق برای آنان روشن است، از رشکی در درون جانشان، خوش دارند که شما را از پس ایمان به کفر بازگردانند؛ باری، (از آنان) درگذرید و چشم بپوشید تا (زمانی که) خداوند فرمان خویش را (پیش) آورد که خداوند بر هر کاری تواناست» سوره بقره، آیه ۱۰۹.</ref> نیز در این مورد دانسته شده است؛.<ref> اسباب النزول، ص ۳۸؛ الکشاف، ج ۱، ص ۱۷۶ - ۱۷۷؛ روض الجنان، ج ۲، ص ۱۰۶ - ۱۰۷.</ref> اما مسلمانان پس از نبرد[[احد]] در شرایطی نبودند که به آنها [[حسادت]] ورزند و نیز [[فرمان]] [[عفو و گذشت]] از [[مشرکان]] در آخر آیه که حاکی از موضع [[قدرت]] مسلمانان است همچنین وجود این آیه در نخستین سوره‌ای که در مدینه نازل شده است، نشان می‌دهند که [[نزول]] این آیه پس از [[جنگ احد]] نمی‌تواند مقرون به صحت باشد.


در نبرد [[خندق]] هنگامی که کندن خندق بر گروهی سخت شد که حذیفه نیز از آنان بود، ایشان [[سلمان]] را نزد [[پیامبر]] {{صل}} فرستادند تا از آن [[حضرت]] جویای [[تکلیف]] گردند.<ref> الطبقات، ابن سعد، ج ۴، ص ۸۳؛ دلائل النبوه، ج ۳، ص ۴۱۹ - ۴۲۰.</ref> با طولانی شدن محاصره [[خندق]] از سوی [[مشرکان]] و بروز [[اختلاف]] میان [[احزاب]]، [[رسول خدا]] {{صل}}، [[حذیفه]] را برای اشراف بر کار ایشان، شبانه به سوی [[سپاه]] [[شرک]] فرستاد و او پس از بازگشت، [[تصمیم]] جدی سران احزاب برای ترک [[مدینه]] را به اطلاع پیامبر {{صل}} رساند و این در حالی بود که کسی داوطلب این [[وظیفه]] حتی به شرط تضمین [[سلامت]] و [[وعده]] [[بهشت]] از سوی رسول خدا {{صل}} نشده بود.<ref> السیرة النبویه، ج ۳، ص ۷۱۴ - ۷۱۵؛ المغازی، ج ۲، ص ۴۸۸ - ۴۸۹.</ref> گویند: حذیفه از کسانی بود که از [[جان]] پیامبر {{صل}} به هنگام شب و تا [[نزول آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ}}<ref>«ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref>، حراست می‌کرد.<ref>مجمع البیان، ج ۳، ص ۳۴۵؛ تفسیر قرطبی، ج ۶، ص ۲۴۴.</ref> در بازگشت از [[غزوه تبوک]] زمانی که برخی [[منافقان]] در پی [[ترور]] پیامبر {{صل}} بودند و می‌خواستند با نزدیک شدن به آن حضرت شتر او را رَم دهند، حذیفه به [[دستور]] رسول خدا {{صل}} آنان را دور کرد و از زبان حضرت گفت اگر عقب نروند، پیامبر {{صل}} آنها را با نام‌های [[پدران]] ایشان خواهد خواند، از این رو [[توطئه‌گران]] از [[ترس]] [[شناسایی]] شدن، خود را میان سپاه انداخته، به ظاهر رد گم کردند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۶۸؛ مجمع البیان، ج ۵، ص ۷۰ - ۷۱؛ دلائل النبوه، ج ۵، ص ۲۵۶ - ۲۵۷.</ref> مشهور است که رسول‌اکرم {{صل}} این منافقان را به حذیفه معرفی کرد؛ اما به دستور آن حضرت او از افشای نام ایشان برحذر داشته شد،<ref>المغازی، ج ۳، ص ۱۰۴۵؛ ر. ک: تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۶۸؛ دلائل النبوه، ج ۵، ص ۲۵۶ - ۲۵۷؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۳۶۴.</ref> در نتیجه حذیفه به صاحب سرّ [[پیامبر]] {{صل}} معروف گردید.<ref>الاستیعاب، ج ۱، ص ۳۳۵؛ اسد الغابه، ج ۱، ص ۳۹۱.</ref> [[امام علی]] {{ع}} فرمود: [[حذیفه]] بهتر از همه [[مردم]] [[منافقان]] را می‌شناسد.<ref> الطبقات، ابن سعد، ج ۲، ص ۳۴۶.</ref>
در نبرد [[خندق]] هنگامی که کندن خندق بر گروهی سخت شد که حذیفه نیز از آنان بود، ایشان [[سلمان]] را نزد [[پیامبر]] {{صل}} فرستادند تا از آن [[حضرت]] جویای [[تکلیف]] گردند.<ref> الطبقات، ابن سعد، ج ۴، ص ۸۳؛ دلائل النبوه، ج ۳، ص ۴۱۹ - ۴۲۰.</ref> با طولانی شدن محاصره [[خندق]] از سوی [[مشرکان]] و بروز [[اختلاف]] میان [[احزاب]]، [[رسول خدا]] {{صل}}، [[حذیفه]] را برای اشراف بر کار ایشان، شبانه به سوی [[سپاه]] [[شرک]] فرستاد و او پس از بازگشت، [[تصمیم]] جدی سران احزاب برای ترک [[مدینه]] را به اطلاع پیامبر {{صل}} رساند و این در حالی بود که کسی داوطلب این [[وظیفه]] حتی به شرط تضمین [[سلامت]] و [[وعده]] [[بهشت]] از سوی رسول خدا {{صل}} نشده بود.<ref> السیرة النبویه، ج ۳، ص ۷۱۴ - ۷۱۵؛ المغازی، ج ۲، ص ۴۸۸ - ۴۸۹.</ref> گویند: حذیفه از کسانی بود که از [[جان]] پیامبر {{صل}} به هنگام شب و تا [[نزول آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ}}<ref>«ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref>، حراست می‌کرد.<ref>مجمع البیان، ج ۳، ص ۳۴۵؛ تفسیر قرطبی، ج ۶، ص ۲۴۴.</ref> در بازگشت از [[غزوه تبوک]] زمانی که برخی [[منافقان]] در پی [[ترور]] پیامبر {{صل}} بودند و می‌خواستند با نزدیک شدن به آن حضرت شتر او را رَم دهند، حذیفه به [[دستور]] رسول خدا {{صل}} آنان را دور کرد و از زبان حضرت گفت اگر عقب نروند، پیامبر {{صل}} آنها را با نام‌های [[پدران]] ایشان خواهد خواند، از این رو [[توطئه‌گران]] از [[ترس]] [[شناسایی]] شدن، خود را میان سپاه انداخته، به ظاهر رد گم کردند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۶۸؛ مجمع البیان، ج ۵، ص ۷۰ - ۷۱؛ دلائل النبوه، ج ۵، ص ۲۵۶ - ۲۵۷.</ref> مشهور است که رسول‌اکرم {{صل}} این منافقان را به حذیفه معرفی کرد؛ اما به دستور آن حضرت او از افشای نام ایشان برحذر داشته شد،<ref>المغازی، ج ۳، ص ۱۰۴۵؛ ر. ک: تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۶۸؛ دلائل النبوه، ج ۵، ص ۲۵۶ - ۲۵۷؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۳۶۴.</ref> در نتیجه حذیفه به صاحب سرّ [[پیامبر]] {{صل}} معروف گردید.<ref>الاستیعاب، ج ۱، ص ۳۳۵؛ اسد الغابه، ج ۱، ص ۳۹۱.</ref> [[امام علی]] {{ع}} فرمود: [[حذیفه]] بهتر از همه [[مردم]] [[منافقان]] را می‌شناسد.<ref> الطبقات، ابن سعد، ج ۲، ص ۳۴۶.</ref>
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش