زهد علی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{خرد}} {{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; fo...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸: خط ۸:
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[زهد علی (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[زهد علی (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
'''زهد علی''': [[امام علی]]{{ع}}، جلوه‌گاه همۀ فضایل و صفات نیک بود. در ترسیم اوصاف شایستۀ او کتاب‌ها نگاشته شده است، امّا برخی از صفات او جلوه و درخشندگی خاصّی دارد که شجاعت، [[عدالت]] و زهد آن حضرت از آن جمله است.


==مقدمه==
==مقدمه==
*زهد و پارسایی و وارستگی از تعلّقات دنیوی و دل نبستن به جاه و مقام و ثروت و حتّی رهایی از تعلّق به زندگی و جان که از نمادهای زهد به شمار می‌رود، جاذبۀ فراوانی دارد و سبب پیدایش فرقه‌ها، گرایش‌ها و مسلک‌هایی نیز شده است و جاذبۀ تصوّف و درویشی و پشمینه‌پوشی در طول تاریخ، ریشه در مفهوم زهد دارد. در قرون گذشته نیز داعیه‌دارانی که بسیاری را جذب و مرید خود ساخته‌اند، از این صفت برخوردار بوده‌اند، یا چنان وانمود می‌کردند که به دنیا و زخارف و مقام و جاه، بی‌اعتنایند و سخنانی که می‌گفتند، از چنان روحیه‌ای خبر می‌داد و زهد انحرافی هم به ترک دنیا و گوشه‌گیری و رهبانیّت می‌کشاند. زهد واقعی و راستین در سیرۀ و صفات [[پیامبر]] و [[امام علی|علی]]{{ع}} تجلّی دارد و بی‌رغبتی آن حضرت به دنیا و ریاست و مقام و ثروت و ساده‌زیستی و قناعت او تا آنجا بارز است که صوفیه هم او را پیشوای خود می‌شمرند و از او دم می‌زنند. [[امام علی]]{{ع}} دربارۀ زهد می‌فرماید: {{عربی|اندازه=155%|"الزّهد کلّه بین کلمتین من القرآن، قال اللّه سبحانه: «لکیلا تأسوا علی ما فاتکم و لا تفرحوا بما آتاکم» و من لم یأس علی الماضی و لم یفرح بالآتی، فقد اخذ الزّهد بطرفیه"}}<ref>«زهد میان دو سخن قرآنی گرد آمده است، خداوند می‌فرماید: تا بر آنچه از دست داده‌اید غصّه نخورید و بر آنچه به شما می‌دهد خوشحال نشوید. هرکس بر از دست رفته ناراحت نشود و بر به دست آمده خوشحال نگردد، زهد را با هردو طرفش داراست.» نهج البلاغه، صبحی صالح، حکمت ۴۳۹</ref> [[امام علی|علی]]{{ع}} مظهر تام این صفت بود. برای رسیدن به قدرت و ریاست تلاش نمی‌کرد، با آنکه حاکم جهان پهناور [[اسلام]] بود، امّا ساده می‌زیست و ساده می‌خورد و می‌پوشید، به زر و سیم خطاب می‌کرد که: دیگری را بفریبید، می‌فرمود: دنیا را سه طلاقه کرده‌ام، حکومت در نظر او بی‌ارزش‌تر از لنگه کفش پاره بود، سیم‌وزری هم نمی‌اندوخت. عبادتش هم عاشقانه بود، نه تاجرانه یا غلامانه. نامۀ عتاب‌آمیزی که به عثمان بن حنیف والی بصره نوشت، گویای دیدگاه و عمل او دربارۀ زهد است (نامۀ ۴۵ نهج البلاغه). از دسترنج خود غلامان بسیاری خرید و آزاد کرد، چاه و قنات‌های متعدد حفر کرد و باغ‌ها و نخلستان‌ها احداث نمود و همه را وقف فقرا کرد. از [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} پرسیدند: زاهدترین و فقیرترین مردم کیست؟ حضرت فرمود: وصیّ و پسرعمو و برادر و تیغ برّان و شیر صف‌شکن من علی!<ref>مناقب، ج ۳ ص ۲۵۹</ref> از قول عمر بن عبد العزیز نقل شده که: ما در این امّت پس از [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} کسی را زاهدتر از [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} نمی‌شناسیم.<ref>محجّة البیضاء، ج ۴ ص ۱۹۰</ref> همین‌که اموالی به دستش می‌رسید، فوری آنها را میان نیازمندان تقسیم می‌کرد. اهل لذّت‌جویی از دنیا نبود، از چرب و شیرین دنیا پرهیز داشت و خود را با محروم‌ترین افراد هم‌سطح می‌ساخت. فرمانداران و خانوادۀ خود را هم به پارسایی و زهد سفارش می‌کرد. در نامه‌اش به عثمان بن حنیف، ضمن بیان گوشه‌ای از زندگی زاهدانه‌اش در عین حاکمیت و قدرت، افزوده است: {{عربی|اندازه=155%|ألا و انّکم لا تقدرون علی ذلک، و لکن أعینونی بورع و اجتهاد و عفّة و سداد}}<ref>نهج البلاغه، نامۀ ۴۵</ref>، شما قدرت و توان عمل به شیوۀ مرا ندارید، لیکن با پرهیزگاری و تلاش و با عفاف و درستکاری مرا یاری کنید. آنچه از زهد [[امام علی|علی]]{{ع}} باید آموخت، تنها در زندگی فردی و شؤون شخصی نیست، بلکه زهد در حکومت و فرمانروایی و دوران مسؤولیت و زمامداری مهمتر است، چراکه اینها بیشتر عامل دلبستگی و دنیازدگی می‌شود و هنر، پارسایی در عین قدرت و ثروت و شهرت است.<ref>دربارۀ زهد علی از جمله ر. ک: «کیهان فرهنگی» شمارۀ ۱۷۰ ص ۹۸ مقالۀ سودمند و مبسوط «زهد عالی، علی زاهد» ، «حیاة امیر المؤمنین» ناظم‌زاده، ص ۲۲۹، «مناقب» ج ۲ ص ۹۳، «فضائل الخمسة من الصحاح السته» ج ۳ ص ۷. و دربارۀ زهد از دیدگاه علی علیه السّلام ر. ک سیری در «نهج البلاغه» شهید مطهّری، بخش ششم و هفتم.</ref> کنیۀ زیبای ابو تراب که حاکی از تواضع و خاکساری و زهد اوست، محبوب‌ترین کنیه‌ها برای آن حضرت بود.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص:۲۹۰.</ref>
* [[امام علی]]{{ع}}، جلوه‌گاه همۀ فضایل و صفات نیک بود. در ترسیم اوصاف شایستۀ او کتاب‌ها نگاشته شده است، امّا برخی از صفات او جلوه و درخشندگی خاصّی دارد که شجاعت، [[عدالت]] و زهد آن حضرت از آن جمله است. زهد و پارسایی و وارستگی از تعلّقات دنیوی و دل نبستن به جاه و مقام و ثروت و حتّی رهایی از تعلّق به زندگی و جان که از نمادهای زهد به شمار می‌رود، جاذبۀ فراوانی دارد و سبب پیدایش فرقه‌ها، گرایش‌ها و مسلک‌هایی نیز شده است و جاذبۀ تصوّف و درویشی و پشمینه‌پوشی در طول تاریخ، ریشه در مفهوم زهد دارد. در قرون گذشته نیز داعیه‌دارانی که بسیاری را جذب و مرید خود ساخته‌اند، از این صفت برخوردار بوده‌اند، یا چنان وانمود می‌کردند که به دنیا و زخارف و مقام و جاه، بی‌اعتنایند و سخنانی که می‌گفتند، از چنان روحیه‌ای خبر می‌داد و زهد انحرافی هم به ترک دنیا و گوشه‌گیری و رهبانیّت می‌کشاند. زهد واقعی و راستین در سیرۀ و صفات [[پیامبر]] و [[امام علی|علی]]{{ع}} تجلّی دارد و بی‌رغبتی آن حضرت به دنیا و ریاست و مقام و ثروت و ساده‌زیستی و قناعت او تا آنجا بارز است که صوفیه هم او را پیشوای خود می‌شمرند و از او دم می‌زنند. [[امام علی]]{{ع}} دربارۀ زهد می‌فرماید: {{عربی|اندازه=155%|"الزّهد کلّه بین کلمتین من القرآن، قال اللّه سبحانه: «لکیلا تأسوا علی ما فاتکم و لا تفرحوا بما آتاکم» و من لم یأس علی الماضی و لم یفرح بالآتی، فقد اخذ الزّهد بطرفیه"}}<ref>«زهد میان دو سخن قرآنی گرد آمده است، خداوند می‌فرماید: تا بر آنچه از دست داده‌اید غصّه نخورید و بر آنچه به شما می‌دهد خوشحال نشوید. هرکس بر از دست رفته ناراحت نشود و بر به دست آمده خوشحال نگردد، زهد را با هردو طرفش داراست.» نهج البلاغه، صبحی صالح، حکمت ۴۳۹</ref> [[امام علی|علی]]{{ع}} مظهر تام این صفت بود. برای رسیدن به قدرت و ریاست تلاش نمی‌کرد، با آنکه حاکم جهان پهناور [[اسلام]] بود، امّا ساده می‌زیست و ساده می‌خورد و می‌پوشید، به زر و سیم خطاب می‌کرد که: دیگری را بفریبید، می‌فرمود: دنیا را سه طلاقه کرده‌ام، حکومت در نظر او بی‌ارزش‌تر از لنگه کفش پاره بود، سیم‌وزری هم نمی‌اندوخت. عبادتش هم عاشقانه بود، نه تاجرانه یا غلامانه. نامۀ عتاب‌آمیزی که به عثمان بن حنیف والی بصره نوشت، گویای دیدگاه و عمل او دربارۀ زهد است (نامۀ ۴۵ نهج البلاغه). از دسترنج خود غلامان بسیاری خرید و آزاد کرد، چاه و قنات‌های متعدد حفر کرد و باغ‌ها و نخلستان‌ها احداث نمود و همه را وقف فقرا کرد. از [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} پرسیدند: زاهدترین و فقیرترین مردم کیست؟ حضرت فرمود: وصیّ و پسرعمو و برادر و تیغ برّان و شیر صف‌شکن من علی!<ref>مناقب، ج ۳ ص ۲۵۹</ref> از قول عمر بن عبد العزیز نقل شده که: ما در این امّت پس از [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} کسی را زاهدتر از [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} نمی‌شناسیم.<ref>محجّة البیضاء، ج ۴ ص ۱۹۰</ref> همین‌که اموالی به دستش می‌رسید، فوری آنها را میان نیازمندان تقسیم می‌کرد. اهل لذّت‌جویی از دنیا نبود، از چرب و شیرین دنیا پرهیز داشت و خود را با محروم‌ترین افراد هم‌سطح می‌ساخت. فرمانداران و خانوادۀ خود را هم به پارسایی و زهد سفارش می‌کرد. در نامه‌اش به عثمان بن حنیف، ضمن بیان گوشه‌ای از زندگی زاهدانه‌اش در عین حاکمیت و قدرت، افزوده است: {{عربی|اندازه=155%|ألا و انّکم لا تقدرون علی ذلک، و لکن أعینونی بورع و اجتهاد و عفّة و سداد}}<ref>نهج البلاغه، نامۀ ۴۵</ref>، شما قدرت و توان عمل به شیوۀ مرا ندارید، لیکن با پرهیزگاری و تلاش و با عفاف و درستکاری مرا یاری کنید. آنچه از زهد [[امام علی|علی]]{{ع}} باید آموخت، تنها در زندگی فردی و شؤون شخصی نیست، بلکه زهد در حکومت و فرمانروایی و دوران مسؤولیت و زمامداری مهمتر است، چراکه اینها بیشتر عامل دلبستگی و دنیازدگی می‌شود و هنر، پارسایی در عین قدرت و ثروت و شهرت است.<ref>دربارۀ زهد علی از جمله ر. ک: «کیهان فرهنگی» شمارۀ ۱۷۰ ص ۹۸ مقالۀ سودمند و مبسوط «زهد عالی، علی زاهد» ، «حیاة امیر المؤمنین» ناظم‌زاده، ص ۲۲۹، «مناقب» ج ۲ ص ۹۳، «فضائل الخمسة من الصحاح السته» ج ۳ ص ۷. و دربارۀ زهد از دیدگاه علی علیه السّلام ر. ک سیری در «نهج البلاغه» شهید مطهّری، بخش ششم و هفتم.</ref> کنیۀ زیبای ابو تراب که حاکی از تواضع و خاکساری و زهد اوست، محبوب‌ترین کنیه‌ها برای آن حضرت بود.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص:۲۹۰.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==

نسخهٔ ‏۱۷ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۴:۳۱

این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل زهد علی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

  • امام علی(ع)، جلوه‌گاه همۀ فضایل و صفات نیک بود. در ترسیم اوصاف شایستۀ او کتاب‌ها نگاشته شده است، امّا برخی از صفات او جلوه و درخشندگی خاصّی دارد که شجاعت، عدالت و زهد آن حضرت از آن جمله است. زهد و پارسایی و وارستگی از تعلّقات دنیوی و دل نبستن به جاه و مقام و ثروت و حتّی رهایی از تعلّق به زندگی و جان که از نمادهای زهد به شمار می‌رود، جاذبۀ فراوانی دارد و سبب پیدایش فرقه‌ها، گرایش‌ها و مسلک‌هایی نیز شده است و جاذبۀ تصوّف و درویشی و پشمینه‌پوشی در طول تاریخ، ریشه در مفهوم زهد دارد. در قرون گذشته نیز داعیه‌دارانی که بسیاری را جذب و مرید خود ساخته‌اند، از این صفت برخوردار بوده‌اند، یا چنان وانمود می‌کردند که به دنیا و زخارف و مقام و جاه، بی‌اعتنایند و سخنانی که می‌گفتند، از چنان روحیه‌ای خبر می‌داد و زهد انحرافی هم به ترک دنیا و گوشه‌گیری و رهبانیّت می‌کشاند. زهد واقعی و راستین در سیرۀ و صفات پیامبر و علی(ع) تجلّی دارد و بی‌رغبتی آن حضرت به دنیا و ریاست و مقام و ثروت و ساده‌زیستی و قناعت او تا آنجا بارز است که صوفیه هم او را پیشوای خود می‌شمرند و از او دم می‌زنند. امام علی(ع) دربارۀ زهد می‌فرماید: "الزّهد کلّه بین کلمتین من القرآن، قال اللّه سبحانه: «لکیلا تأسوا علی ما فاتکم و لا تفرحوا بما آتاکم» و من لم یأس علی الماضی و لم یفرح بالآتی، فقد اخذ الزّهد بطرفیه"[۱] علی(ع) مظهر تام این صفت بود. برای رسیدن به قدرت و ریاست تلاش نمی‌کرد، با آنکه حاکم جهان پهناور اسلام بود، امّا ساده می‌زیست و ساده می‌خورد و می‌پوشید، به زر و سیم خطاب می‌کرد که: دیگری را بفریبید، می‌فرمود: دنیا را سه طلاقه کرده‌ام، حکومت در نظر او بی‌ارزش‌تر از لنگه کفش پاره بود، سیم‌وزری هم نمی‌اندوخت. عبادتش هم عاشقانه بود، نه تاجرانه یا غلامانه. نامۀ عتاب‌آمیزی که به عثمان بن حنیف والی بصره نوشت، گویای دیدگاه و عمل او دربارۀ زهد است (نامۀ ۴۵ نهج البلاغه). از دسترنج خود غلامان بسیاری خرید و آزاد کرد، چاه و قنات‌های متعدد حفر کرد و باغ‌ها و نخلستان‌ها احداث نمود و همه را وقف فقرا کرد. از پیامبر خدا(ص) پرسیدند: زاهدترین و فقیرترین مردم کیست؟ حضرت فرمود: وصیّ و پسرعمو و برادر و تیغ برّان و شیر صف‌شکن من علی![۲] از قول عمر بن عبد العزیز نقل شده که: ما در این امّت پس از پیامبر خدا(ص) کسی را زاهدتر از علی بن ابی طالب(ع) نمی‌شناسیم.[۳] همین‌که اموالی به دستش می‌رسید، فوری آنها را میان نیازمندان تقسیم می‌کرد. اهل لذّت‌جویی از دنیا نبود، از چرب و شیرین دنیا پرهیز داشت و خود را با محروم‌ترین افراد هم‌سطح می‌ساخت. فرمانداران و خانوادۀ خود را هم به پارسایی و زهد سفارش می‌کرد. در نامه‌اش به عثمان بن حنیف، ضمن بیان گوشه‌ای از زندگی زاهدانه‌اش در عین حاکمیت و قدرت، افزوده است: ألا و انّکم لا تقدرون علی ذلک، و لکن أعینونی بورع و اجتهاد و عفّة و سداد[۴]، شما قدرت و توان عمل به شیوۀ مرا ندارید، لیکن با پرهیزگاری و تلاش و با عفاف و درستکاری مرا یاری کنید. آنچه از زهد علی(ع) باید آموخت، تنها در زندگی فردی و شؤون شخصی نیست، بلکه زهد در حکومت و فرمانروایی و دوران مسؤولیت و زمامداری مهمتر است، چراکه اینها بیشتر عامل دلبستگی و دنیازدگی می‌شود و هنر، پارسایی در عین قدرت و ثروت و شهرت است.[۵] کنیۀ زیبای ابو تراب که حاکی از تواضع و خاکساری و زهد اوست، محبوب‌ترین کنیه‌ها برای آن حضرت بود.[۶]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. «زهد میان دو سخن قرآنی گرد آمده است، خداوند می‌فرماید: تا بر آنچه از دست داده‌اید غصّه نخورید و بر آنچه به شما می‌دهد خوشحال نشوید. هرکس بر از دست رفته ناراحت نشود و بر به دست آمده خوشحال نگردد، زهد را با هردو طرفش داراست.» نهج البلاغه، صبحی صالح، حکمت ۴۳۹
  2. مناقب، ج ۳ ص ۲۵۹
  3. محجّة البیضاء، ج ۴ ص ۱۹۰
  4. نهج البلاغه، نامۀ ۴۵
  5. دربارۀ زهد علی از جمله ر. ک: «کیهان فرهنگی» شمارۀ ۱۷۰ ص ۹۸ مقالۀ سودمند و مبسوط «زهد عالی، علی زاهد» ، «حیاة امیر المؤمنین» ناظم‌زاده، ص ۲۲۹، «مناقب» ج ۲ ص ۹۳، «فضائل الخمسة من الصحاح السته» ج ۳ ص ۷. و دربارۀ زهد از دیدگاه علی علیه السّلام ر. ک سیری در «نهج البلاغه» شهید مطهّری، بخش ششم و هفتم.
  6. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص:۲۹۰.