توبه: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۹۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۷ سپتامبر ۲۰۱۸
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
توبه:بازگشت به سوی خدا
*توبه: بازگشت به سوی خدا
توبه بر اساس لغت اگر با حرف «اِلی» متعدی شود، به معنای بازگشت بنده از گناه به اطاعت خداوند و چنانچه با حرف «علی» متعدی گردد، به معنای بازگشت خدا به سوی بنده به یکی از این دو صورت است: ۱. موفق کردن عبد به توبه؛ ۲. قبول توبه وی.[۱] (=>تواب)
*توبه بر اساس لغت اگر با حرف "اِلی" متعدی شود، به معنای بازگشت بنده از گناه به اطاعت خداوند و چنانچه با حرف "علی" متعدی گردد، به معنای بازگشت خدا به سوی بنده به یکی از این دو صورت است:
توبه در اصطلاح متکلمان، پشیمانی انسان از ارتکاب عمل ناپسند (گناه یا هر فعل مکروه یا مباحی که بهتر از آن را می توان انجام داد) به جهت زشتی آن (نه ترس از آبرو یا بیماری و...) و در نتیجه ترک کردن آن کار در حال و نیز عزم قاطع بر عدم بازگشت به آن در آینده است.[۲]
#موفق کردن عبد به توبه؛
برای تحقق توبه صیغه و عبارت خاصی تشریع نشده است، چنان که این مطلب از اختلاف روایات و نیز سخنان مفسران ذیل آیه ۳۷ بقرهبه دست می آید.[۳]
#قبول توبه وی<ref>لسان العرب، ج ۲، ص ۶۱؛ المنجد، ص ۶۶، «توب»؛ المیزان، ج ۱۸، ص ۳۲۵.</ref>.
توبه و واژه های أوْبه، انابه، تقوا و استغفار معنایی نزدیک هم دارند و میان آن ها تفاوت هایی هم هست؛ «اَوْبه» به معنای مطلق بازگشتن به اصل و مرجع است.[۴] «اِنابه»، مرتبه بالاتر از توبه است؛ به این معنا که توبه رجوع از احکام و تبعات طبیعت به سوی احکام روحانیت و فطرت است و انابه، بازگشت از فطرت و روحانیت به سوی خدا و سفر کردن از بیتِ نفْس به سوی سر منزل مقصود است.[۵]
*توبه در اصطلاح متکلمان، پشیمانی انسان از ارتکاب عمل ناپسند "گناه یا هر فعل مکروه یا مباحی که بهتر از آن را می‌توان انجام داد" به جهت زشتی آن "نه ترس از آبرو یا بیماری و..." و در نتیجه ترک کردن آن کار در حال و نیز عزم قاطع بر عدم بازگشت به آن در آینده است<ref>کشف المراد، ص ۵۶۶؛ منشور جاوید، ج ۸، ص ۲۱۱.</ref>
«تقوا» با توبه در اصل ترک و اجتناب مشترک هستند؛ اما تقوا اجتناب از گناهی است که انسان انجام نداده است و تصمیم دارد که هرگز هم آن را انجام ندهد.[۶]
*برای تحقق توبه صیغه و عبارت خاصی تشریع نشده است، چنان که این مطلب از اختلاف روایات و نیز سخنان مفسران ذیل آیه ۳۷ سوره بقره به دست می‌آید<ref>مواهب الرحمن، ج ۲، ص ۲۴۸؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۲۰۰؛جامع البیان، ج ۱، ص ۳۴۸.</ref>.
«استغفار» هم بنا بر قولی به اصلاح گذشته اختصاص دارد[۷] و بنا بر نظریه ای مطلق
*توبه و واژه‌های أوْبه، انابه، [[تقوا]] و استغفار معنایی نزدیک هم دارند و میان آن‌ها تفاوت‌هایی هم هست؛ "اَوْبه" به معنای مطلق بازگشتن به اصل و مرجع است<ref>المصباح، ص ۲۹، «آب»؛ مقاییس اللغه، ج ۱، ص ۱۵۲، «اوب».</ref>. "اِنابه"، مرتبه بالاتر از توبه است؛ به این معنا که توبه رجوع از احکام و تبعات طبیعت به سوی احکام روحانیت و فطرت است و انابه، بازگشت از فطرت و روحانیت به سوی خدا و سفر کردن از بیتِ نفْس به سوی سر منزل مقصود است<ref>چهل حدیث، ص ۲۷۲.</ref>.
دائرة المعارف قرآن کریم، جلد ۹، صفحه ۵۱
*"[[تقوا]]" با توبه در اصل ترک و اجتناب مشترک هستند؛ اما [[تقوا]] اجتناب از گناهی است که انسان انجام نداده است و تصمیم دارد که هرگز هم آن را انجام ندهد<ref>جامع السعادات، ج ۳، ص ۵۲ - ۵۳.</ref>.
طلب آمرزش است که گاهی با دعا عملی می شود و زمانی با توبه و هنگامی با سایر طاعات[۸] و بنابر قول سومی استغفار، طلب از خداوند برای ازاله بدی هاست؛ ولی توبه سعی خود انسان در این مسیر است.[۹]
*"استغفار" هم بنا بر قولی به اصلاح گذشته اختصاص دارد<ref>التوبة والانابه، ص ۲۰۷ - ۲۱۰.</ref> و بنا بر نظریه‌ای مطلق طلب آمرزش است که گاهی با دعا عملی می شود و زمانی با توبه و هنگامی با سایر طاعات<ref>الفروق اللغویه، ص ۴۸.</ref> و بنابر قول سومی استغفار، طلب از خداوند برای ازاله بدی هاست؛ ولی توبه سعی خود انسان در این مسیر است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۷، ص ۱۸۱.</ref>.
توبه و مشتقات آن ۸۷ بار در قرآن کریم به کار رفته اند: ۲۴ مورد به صورت های مختلف اسمی و ۶۴ بار به اشکال گوناگون فعلی و ثلاثی مجرداند.[۱۰] در این موارد بیشتر از مطالبی چون وجوب توبه (نور/۲۴، ۳۱؛ تحریم /۶۶، ۸)، شرایط پذیرش توبه (نساء/۴،۱۷ـ۱۸؛ بقره/۲، ۱۵۹ـ۱۶۰)، آثار توبه (فرقان/۲۵،۷۰؛آل عمران/۳، ۸۶ ـ ۸۹) و ویژگی توبه (تحریم /۶۶،۸) سخن به میان آمده است.
*توبه و مشتقات آن ۸۷ بار در [[قرآن کریم]] به کار رفته اند: ۲۴ مورد به صورت‌های مختلف اسمی و ۶۴ بار به اشکال گوناگون فعلی و ثلاثی مجرداند<ref>المعجم الاحصائی، ج ۱، ص ۳۸۹.</ref> در این موارد بیشتر از مطالبی چون وجوب توبه{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}﴾}}<ref> و به زنان مؤمن بگو دیدگان (از نگاه حرام) فرو دارند و پاکدامنی ورزند و زیور خود را آشکار نگردانند مگر آنچه از آن، که خود پیداست و باید روسری‌هایشان را بر گریبان خویش افکنند و زیور خود را آشکار نگردانند جز بر شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان (هم آیین) شان یا کنیزهاشان یا مردان وابسته‌ای که نیاز (به زن) ندارند یا کودکانی که از شرمگاه‌های زنان آگاهی ندارند و چنان پا نکوبند که آنچه از زیورشان پوشیده می‌دارند آشکار گردد و همگان ای مؤمنان! به درگاه خداوند توبه کنید، باشد که رستگار گردید؛ سوره نور، آیه: ۳۱.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَّصُوحًا عَسَى رَبُّكُمْ أَن يُكَفِّرَ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ يَوْمَ لا يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ يَسْعَى بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا وَاغْفِرْ لَنَا إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}﴾}}<ref> ای مؤمنان! به سوی خداوند توبه‌ای راستین کنید، امید است که پروردگار شما از گناهانتان چشم پوشد و شما را در بوستان‌هایی درآورد که از بن آنها جویبارها روان است؛ در روزی که خداوند پیامبر و مؤمنان همراه او را خوار نمی‌گذارد، فروغ آنان پیشاپیش و در سوی راستشان می‌شتابد، می‌گویند: پروردگارا! فروغ ما را برای ما کامل گردان و ما را بیامرز که تو بر هر کاری توانایی؛ سوره تحریم، آیه: ۸.</ref>، شرایط پذیرش توبه{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِن قَرِيبٍ فَأُولَئِكَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا وَلَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ حَتَّى إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّي تُبْتُ الآنَ وَلاَ الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَهُمْ كُفَّارٌ أُوْلَئِكَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا }}﴾}}<ref> پذیرش) توبه بر خداوند تنها برای آنان است که از نادانی کار زشتی انجام می‌دهند سپس زود توبه می‌کنند پس، این کسانند که خداوند توبه آنها را می‌پذیرد و خداوند دانایی فرزانه است.و توبه آن کسان که کارهای زشت می‌کنند تا هنگامی که مرگ هر یک از ایشان فرا رسد، می‌گوید: اکنون توبه کردم و نیز توبه آنان که در کفر می‌میرند پذیرفته نیست؛ برای آنها عذابی دردناک فراهم ساخته‌ایم؛ سوره نساء، آیه: ۱۷- ۱۸.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَى مِن بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُوْلَئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ إِلاَّ الَّذِينَ تَابُواْ وَأَصْلَحُواْ وَبَيَّنُواْ فَأُولَئِكَ أَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَأَنَا التَّوَّابُ الرَّحِيمُ}}﴾}}<ref> خداوند و لعنت‌کنندگان، کسانی را لعنت می‌کنند که برهان‌ها و رهنمودی را که فرو فرستادیم، پس از آنکه در کتاب (تورات) برای مردم روشن کردیم، پنهان می‌دارند.جز کسانی که توبه کردند و به اصلاح (کار خود) پرداختند و (پوشیده‌ها را) روشن بیان داشتند، که آنان را می‌آمرزم و من توبه‌پذیر بخشاینده‌ام؛ سوره بقره، آیه: ۱۵۹- ۱۶۰.</ref>، آثار توبه (فرقان/۲۵،۷۰؛آل عمران/۳، ۸۶ ـ ۸۹) و ویژگی توبه (تحریم /۶۶،۸) سخن به میان آمده است.


وجوب توبه:
==وجوب توبه==
قرآن در ۷ آیه به صراحت با صیغه امر که بر وجوب دلالت می کند به توبه فرمان داده است: «و توبوا اِلَی اللّهِ جَمیعـًا اَیهَ المُؤمِنونَ لَعَلَّکم تُفلِحون» (نور/۲۴،۳۱)، «یـاَیهَا الَّذینَ ءامَنوا توبوا اِلَی اللّهِ». (تحریم/۶۶،۸) افزون بر این، برای اثبات وجوب توبه به روایاتِ متواتر، اجماع و ادلّه عقلی نیز استدلال شده است[۱۱]؛ همچنین از ظاهر ادله وجوب توبه و برخی از روایات و ادلّه دیگر برداشت می شود که وجوب توبه فوری است.[۱۲]
قرآن در ۷ آیه به صراحت با صیغه امر که بر وجوب دلالت می کند به توبه فرمان داده است: «و توبوا اِلَی اللّهِ جَمیعـًا اَیهَ المُؤمِنونَ لَعَلَّکم تُفلِحون» (نور/۲۴،۳۱)، «یـاَیهَا الَّذینَ ءامَنوا توبوا اِلَی اللّهِ». (تحریم/۶۶،۸) افزون بر این، برای اثبات وجوب توبه به روایاتِ متواتر، اجماع و ادلّه عقلی نیز استدلال شده است[۱۱]؛ همچنین از ظاهر ادله وجوب توبه و برخی از روایات و ادلّه دیگر برداشت می شود که وجوب توبه فوری است.[۱۲]
درباره وجوب توبه پرسش هایی هست که به مهم ترین آن ها پاسخ داده می شود:
درباره وجوب توبه پرسش هایی هست که به مهم ترین آن ها پاسخ داده می شود:
خط ۷۴: خط ۷۴:
  دائرة المعارف قرآن کریم، جلد ۹، صفحه ۵۸
  دائرة المعارف قرآن کریم، جلد ۹، صفحه ۵۸
توبه کند و دیگر هرگز به گناه باز نگردد، چنان که شیر هرگز به پستان بازنمی گردد.[۴۲]
توبه کند و دیگر هرگز به گناه باز نگردد، چنان که شیر هرگز به پستان بازنمی گردد.[۴۲]
منابع
اوائل المقالات، المفید (م. ۴۱۳ ق.)، به کوشش الانصاری، بیروت، دارالمفید، ۱۴۱۴ ق؛ بحارالانوار، المجلسی (م. ۱۱۱۰ ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق؛ البرهان فی تفسیر القرآن، البحرانی (م. ۱۱۰۷ ق.)، قم، البعثة، ۱۴۱۵ ق؛ التفسیر الکبیر، الفخر الرازی (م. ۶۰۶ ق.)، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۱۳ ق؛ تفسیر المنار، رشید رضا (م. ۱۳۵۴ ق.)، قاهرة، دارالمنار، ۱۳۷۳ ق؛ التوبة والانابه، ابن قیم الجوزیة (م. ۷۵۱ ق.)، به کوشش محمد عمر و عبدالله بدران، دمشق، دارالمکتبی، ۱۴۲۰ ق؛ جامع البیان، الطبری (م. ۳۱۰ ق.)، به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ ق؛ جامع السعادات، محمد مهدی النراقی (م. ۱۲۰۹ ق.)، به کوشش کلانتر، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۸ ق؛ الجامع لاحکام القرآن، القرطبی (م. ۶۷۱ ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۷ ق؛ حق الیقین، الشبّر (م. ۱۲۴۲ ق.)، تهران، اعلمی، عرفان، ۱۳۵۲ ق؛ الدرالمنثور، السیوطی (م. ۹۱۱ ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ ق؛ روان جاوید، میرزا محمد ثقفی تهرانی (م. ۱۴۰۶ ق.)، تهران، برهان، ۱۳۵۸ ش؛ روح المعانی، الآلوسی (م. ۱۲۷۰ ق.)، به کوشش محمد حسین، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۷ ق؛ شرح چهل حدیث، امام خمینی قدس سره(م. ۱۳۶۸ ش.)، تهران، نشر آثار امام قدس سره، ۱۳۷۶ ش؛ صحیفه سجادیه، علی بن الحسین علیه السلام (م. ۹۵ ق.)، ترجمه: شیروانی، دار الفکر، ۱۳۷۹ ش؛ کشف المراد، العلامة الحلی (م. ۷۲۶ ق.)، به کوشش حسن زاده آملی، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۹ ق؛ کنزالعمال، المتقی الهندی (م. ۹۷۵ ق.)، به کوشش صفوة السقاء، بیروت، الرسالة، ۱۴۱۳ ق؛ لسان العرب، ابن منظور (م. ۷۱۱ ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ ق؛ المجتنی من دعاء المجتبی، ابن طاوس (م. ۶۶۴ ق.)، به کوشش صفاءالدین بصری؛ مجمع البیان، الطبرسی (م. ۵۴۸ ق.)، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۰۶ ق؛ المحجة البیضاء، الفیض الکاشانی (م. ۱۰۹۱ ق.)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی؛ المصباح المنیر، الفیومی (م. ۷۷۰ ق.)، قم، دارالهجرة، ۱۴۰۵ ق؛ معجم الفروق اللغویه، ابوهلال العسکری (م. ۳۹۵ ق.)، قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۱۲ ق؛ معجم مقاییس اللغه، ابن فارس (م. ۳۹۵ ق.)، به کوشش عبدالسلام محمد، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۰۴ ق؛ المنجد فی اللغه، لویس معلوف (م. ۱۹۴۶ م.)، بیروت، دارالمشرق، ۱۹۹۶ م؛ منشور جاوید (تفسیر موضوعی)، سبحانی، قم، مؤسسه امام صادق علیه السلام ؛ مواهب الرحمن، سید عبدالاعلی السبزواری، دفتر آیة الله سبزواری، ۱۴۱۴ ق؛ المیزان، الطباطبایی (م. ۱۴۰۲ ق.)، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ ق.
مهدی احمدپور
________________________________________
[۱]. لسان العرب، ج ۲، ص ۶۱؛ المنجد، ص ۶۶، «توب»؛ المیزان، ج ۱۸، ص ۳۲۵.
[۲]. کشف المراد، ص ۵۶۶؛ منشور جاوید، ج ۸، ص ۲۱۱.
[۳]. مواهب الرحمن، ج ۲، ص ۲۴۸؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۲۰۰؛جامع البیان، ج ۱، ص ۳۴۸.
[۴]. المصباح، ص ۲۹، «آب»؛ مقاییس اللغه، ج ۱، ص ۱۵۲، «اوب».
[۵]. چهل حدیث، ص ۲۷۲.
[۶]. جامع السعادات، ج ۳، ص ۵۲ - ۵۳.
[۷]. التوبة والانابه، ص ۲۰۷ - ۲۱۰.
[۸]. الفروق اللغویه، ص ۴۸.
[۹]. التفسیر الکبیر، ج ۱۷، ص ۱۸۱.
[۱۰]. المعجم الاحصائی، ج ۱، ص ۳۸۹.
[۱۱]. مواهب الرحمن، ج ۲، ص ۲۳۵ - ۲۳۶؛ حق الیقین، ج ۲، ص ۱۹۶ - ۱۹۷؛ جامع السعادات، ج ۳، ص ۵۶ - ۵۷.
[۱۲]. مواهب الرحمن، ج ۲، ص ۲۳۶ - ۲۳۷.
[۱۳]. بحارالانوار، ج ۶، ص ۴۲؛ حق الیقین، ص ۲۰۶ - ۲۰۷؛ منشور جاوید، ج ۸، ص ۲۲۳.
[۱۴]. مجمع البیان، ج ۳، ص ۳۷ - ۳۸؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۰، ص ۸؛ روح المعانی، ج ۴، ص ۷۷.
[۱۵]. کشف المراد، ص ۵۷۲.
[۱۶]. منشور جاوید، ج ۸، ص ۲۲۲ - ۲۲۳؛ التوبة والانابه، ص ۱۵۶؛ روح المعانی، ج ۱۵، ص ۲۳۶.
[۱۷]. التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص ۴.
[۱۸]. المیزان، ج ۴، ص ۲۳۸.
[۱۹]. همان، ص ۲۴۶؛ منشور جاوید، ج ۸، ص ۲۱۶.
[۲۰]. المیزان، ج ۴، ص ۲۳۸.
[۲۱]. کنز العمال، ج ۴، ص ۲۱۰.
[۲۲]. مواهب الرحمن، ج ۲، ص ۴۴۱ - ۴۴۳.
[۲۳]. المیزان، ج ۴، ص ۲۵۰.
[۲۴]. مجمع البیان، ج ۲، ص ۷۹۱؛ المیزان، ج ۴، ص ۲۴۳.
[۲۵]. منشور جاوید، ج ۸، ص ۲۳۲ - ۲۳۶؛ جامع السعادات، ج ۳، ص ۸۱ - ۸۲.
[۲۶]. المیزان، ج ۴، ص ۲۴۰.
[۲۷]. همان، ص ۲۴۱.
[۲۸]. روان جاوید، ج ۲، ص ۳۱.
[۲۹]. المیزان، ج ۴، ص ۲۴۰؛ اوائل المقالات، ج ۴، ص ۸۵؛ مواهب الرحمن، ج ۲، ص ۲۴۳ - ۲۴۴.
[۳۰]. تفسیر المنار، ج ۴، ص ۴۴۴.
[۳۱]. التفسیر الکبیر، ج ۱۰، ص ۵.
[۳۲]. مجمع البیان، ج ۱، ص ۴۴۳.
[۳۳]. چهل حدیث، ص ۲۷۷ - ۲۸۰.
[۳۴]. همان، ص ۲۷۲ - ۲۷۴.
[۳۵]. الدرالمنثور، ج ۵، ص ۱۴۵؛ المیزان، ج ۱۵، ص ۲۴۲.
[۳۶]. صحیفه سجادیه، دعای ۳۸، ص ۱۹۰؛ المجتنی من دعاء المجتبی، ص ۶۳.
[۳۷]. منشور جاوید، ج ۸، ص ۲۲۶.
[۳۸]. همان، ص ۲۲۶ - ۲۳۰؛ حق الیقین، ج ۲، ص ۱۹۷.
[۳۹]. جامع السعادات، ج ۳، ص ۶۴.
[۴۰]. همان، ص ۶۱؛ المحجه البیضاء، ج ۷، ص ۱۸ - ۲۰.
[۴۱]. منشور جاوید، ج ۸، ص ۲۴۲؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۸، ص ۱۲۹ - ۱۳۰؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۴۷۷ - ۴۷۸.
[۴۲]. مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۴۷۷؛ البرهان، ج ۵، ص ۴۲۵.
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش