الگو:صفحهٔ اصلی/مدخل برگزیده: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱: خط ۱:
'''[[حدیث دوات و قلم| حدیث دوات و قلم]]''' اشاره به داستانی دارد که [[پیامبر اسلام]]{{صل}} در [[سال یازدهم هجرت]]، چهار [[روز]] پیش از [[ارتحال]] خویش [[تصمیم]] گرفت سندی مکتوب درباره موضوع [[خلافت]] و تثبیت [[موقعیت]] و [[جانشینی]] [[امیرالمؤمنین]] علی{{ع}} به یادگار بگذارد؛ چراکه از توطئه‌هایی که دور از چشم ایشان برای [[غصب]] [[مقام خلافت]] [[حضرت]] صورت می‌گرفت به خوبی [[آگاه]] بود. به همین دلیل روزی که سران [[صحابه]] برای [[عیادت]] ایشان آمده بودند، به حاضران فرمود: "کاغذ و دواتی بیاورید تا برای شما چیزی بنویسم که پس از آن [[گمراه]] نشوید".
'''[[پیامبر خاتم|پیامبر خاتم]]'''{{صل}} در [[ربیع‌الاول]] سال "[[عام الفیل]]" در [[مکه]] متولد شد. پدر حضرت، [[عبدالله بن عبدالمطلب]] و مادرش [[آمنه دختر وهب بن عبد مناف بن زهرة بن کلاب بن مره]] بود. عبدالله قبل از تولد پیامبر و [[آمنه]]، شش سال بعد از [[تولد]] فرزندش  از [[دنیا]] رفتند. مشهورترین‌های نام پیامبر خاتم، [[محمد]] {{صل}} است و دارای دو کنیه «ابوالقاسم» و «ابوابراهیم» و به رسول خدا {{صل}} ملقّب بود.


روشن است که [[هدف]] [[پیامبر]]{{صل}} چیزی جز [[تحکیم]] و تثبیت خلافت [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} و [[لزوم]] [[پیروی]] از [[اهل‌بیت]] خود نبود و این مطلب با توجه به [[حدیث ثقلین]] مشخص می‌شود که [[مورد اتفاق]] جمیع [[محدثان]] از [[اهل تسنن]] و [[تشیع]] است.
وقتی [[حضرت محمد]] {{صل}} به سن [[جوانی]] رسید، پیشۀ [[خانوادگی]] خویش را برگزید و به بازرگانی روی آورد. چیزی نگذشت که در [[پاکدامنی]] و [[امانت‌داری]] و درست‌کاری شهرۀ [[قریش]] شد؛ چنانکه [[مردم]] او را "[[محمد امین]]" می‌‌خواندند. در بیست و پنج سالگی با [[خدیجه]] [[ازدواج]] کرد که زنی پاکدامن و ثروتمند بود و از اینجا بود که آن حضرت توانست [[مستمندان]] [[مکه]] را [[یاری]] دهد و از [[رنج]] و [[فقر]] و [[تنگدستی]] آنان بکاهد.  


[[روایت]] شده است که [[عمر بن خطاب]] در [[دیدار]] با [[ابن‌عباس]] گفت: "[[رسول]] [[الله]]، هنگام [[بیماری]]، قصد داشت تا به اسم علی{{ع}} تصریح کند؛ اما من به خاطر [[اسلام]] از این کار ممانعت کردم". [[ابن عباس]]، همۀ [[مصیبت]] و فاجعه را در آن روز [[پنج‌شنبه]] می‌داند که نگذاشتند پیامبر آنچه را می‌خواهد به [[صراحت]] بنویسد. در [[منابع حدیثی]] و [[تاریخی]] از این واقعه به {{عربی|"رَزِیَّةُ یَوْمَ الْخَمِیسِ"}} هم یاد شده است.
در ۲۷ [[رجب]] (۱۳ سال پیش از [[هجرت]]/ ۶۱۰ م.) [[جبرئیل]] {{ع}} بر پیامبر ظاهر شد و نخستین [[آیات قرآن]] را به ایشان [[ابلاغ]] کرد و بدین‌سان، [[رسالت]] [[حضرت محمد]] {{صل}} آغاز گشت. نخستین گروندگان به [[اسلام]] را [[حضرت خدیجه]] {{س}} از [[زنان]] و [[علی]] {{ع}} از مردان دانسته‌اند. [[دعوت به اسلام]] تا سه سال پنهانی و پس از آن [[آشکار]] شد.


[[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} در مسألۀ [[تعیین جانشین]] و روشن ساختن [[تکلیف]] [[امت]] پس از خود، در طول ۲۳ سال [[پیامبری]] از هیچ [[فرصت]] و موقعیتی فروگذار نکرده بود و امر [[امامت]] را بیان کرده بود. امّا می‌دانست که [[فتنه‌انگیزان]] قدرت‌ [[طلب]] مانع خواهند شد که [[امام علی|امیر المؤمنین]] به خلافت برسد. برای آخرین‌بار و برای اتمام [[حجت]] و اینکه شبهه‌ای نماند و امامت و خلافت و [[وصی]] آن حضرت روشن باشد، در روزهای آخر [[عمر]] خویش فرمود که قلم و کاغذی بیاورند... برخی [[حدس]] می‌زدند که این نکته دربارۀ خلافت است، ازاین‌رو شلوغ کردند و نگذاشتند. [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} فرموده بود: {{متن حدیث|هَلُمَّ أَکْتُبَ لَکُمْ کِتَاباً لَا تَضِلُّوا بَعْدَهُ}} یا {{متن حدیث|ائْتُونِی بِدَوَاةٍ وَ کَتِفٍ أَکْتُبْ لَکُمْ کِتَاباً لَا تَضِلُّوا بَعْدَهُ أَبَداً}} و با عبارت‌های دیگر.
با افزایش معارضه [[قریش]] با حضرت، [[مسلمانان]] در [[اندیشه]] ایجاد پایگاهی [[جدید]]، خارج از [[مکه]] افتادند. به همین [[دلیل]] به [[دستور]] [[پیغمبر]] {{صل}} ۱۱ مرد و ۴ [[زن]] [[مسلمان]]، روانه [[حبشه]] شدند و تلاش [[قریش]] برای باز گرداندن آنها بی‌ثمر بود. این عده پس از دو ماه بر اثر شایعه [[مشرکان]] مبنی بر [[اسلام آوردن]] [[اهل مکه]] بازگشتند و پس از [[آگاهی]] از [[دروغ]] بودن آن، همراه [[مهاجران]] مرحله دوم [[هجرت]] که تعداد آنان ۸۳ مرد و ۱۸ [[زن]] بود، عازم [[حبشه]] شدند.


پس از درخواست [[رسول خدا]]{{صل}} برای آوردن قلم و دوات، برخی گفتند: "قلم و دوات را بیاورید" و برخی گفتند: "نیازی نیست". در پاره‌ای از [[روایات]]، نام آنان که [[مخالفت]] کرده‌اند نیامده است؛ ولی در بخشی از آنها تصریح شده است که [[عمر بن خطاب]] به مخالفت برخاست و گفت: "[[بیماری]] بر [[پیامبر]]{{صل}} چیره شده است (که چنین سخنانی می‌گوید). [[قرآن]] نزد شماست و [[کتاب خدا]] برای ما کافی است". بنابر [[نقلی]] او گفت: "این [[مرد]] (پیامبر) [[هذیان]] می‌گوید".
ناکامی [[قریش]] در بازگرداندن [[مهاجران]]، آنان را به اتخاذ "[[محاصره اقتصادی]] و [[اجتماعی]]" درباره [[بنی‌هاشم]] کشاند. بر اساس این [[پیمان]]، کسی [[حق]] [[ازدواج]] و یا خرید و فروش با [[فرزندان هاشم]] و [[عبدالمطلب]] را نداشت. متعاقب این [[پیمان]]، [[پیامبر]] {{صل}} و [[بنی‌هاشم]] در [[سال هفتم بعثت]] به مدت ۳ سال در [[شعب ابی‌طالب]] ماندند. [[خبر غیبی]] [[پیامبر]] {{صل}}، مبنی بر خورده شدن [[عهدنامه]] به [[وسیله]] موریانه و عواملی دیگر، سبب [[آزادی]] آنها و بازگشتشان به [[مکه]] شد.


عکس‌العملی که رسول خدا{{صل}} در برابر برخوردهای ناروای جمعی از [[صحابه]] و [[نزاع]] و درگیری آنان از خود نشان داد نیز در خور توجه است. مطابق روایات، پیامبر{{صل}} فرمود: "از پیش من برخیزید (و دور شوید) که نزد من نزاع و [[کشمکش]] سزاوار نیست"؛ این [[روایت]] مشخص می‌کند که رسول خدا{{صل}} تا چه اندازه از [[اختلاف]] و سخنان جسارت‌آمیز آنان ناراحت شده است.
در سال سیزدهم هجرت، هنگام [[حج]]، هفتاد و سه مرد و دو [[زن]] از [[مدینه]] در [[عقبه]] گرد آمده و به پیامبر ایمان آوردند. هنگام بازگشت، [[پیامبر]] {{صل}} ۱۲ [[نقیب]] برای انجام برنامه‌های [[تبلیغی]] برای آنان برگزید. با روند رو به [[رشد]] [[نفوذ اسلام]] در "یثرب" از یک سو و افزایش فشار و [[آزار]] [[مشرکان]]، [[خاتم انبیا]] {{صل}} جز [[ناتوانان]]، [[بیماران]] و محبوسان، تمام [[مسلمانان]] مکی و [[انصار]] [[مهاجر]] را از [[مکه]] به یثرب فرستاد.


<div class="mainpage_box_more">[[حدیث دوات و قلم|ادامه]]</div>
[[قریش]] با اطلاع از ایجاد پایگاه در [[مدینه]]، درصدد [[قتل پیامبر]] {{صل}} برآمدند و [[پیامبر]] {{صل}} در [[شب]] عملی کردن [[توطئه]]، [[علی]] {{ع}} را در بستر خود خوابانید و خود با [[ابوبکر بن ابی‌قحافه]] در [[غار]] نزدیک [[مکه]] به نام "ثور" توقف و سپس به [[یثرب]] [[مهاجرت]] کرد.
 
پس از آنکه [[پیامبر]] {{صل}} و پیروانش به [[یثرب]] [[هجرت]] کردند، این [[شهر]] نام "[[مدینة النبی]]" به خود گرفت. وی ده سال بقیۀ [[عمر]] خود را در [[مدینه]] به عنوان پیشوای [[مردم]] و [[پیامبر]] قدرتمند و [[محبوب]] گذراند. در همین دوران بود که با [[مشرکان]] و [[منافقان]] جنگ‌های متعددی کرد. جنگ‌های آن حضرت، اغلب [[دفاعی]] و برای [[دفع تجاوز]] و حمله [[مشرکان]] بود. از جمله مشهورترین این [[نبردها]] عبارت است از: [[جنگ بدر]]، [[جنگ اُحد]]، [[جنگ احزاب]]، [[جنگ خیبر]]، [[جنگ مؤته]]، [[فتح مکه]] و [[جنگ حنین]].
 
پیامبر {{صل}} در ۲۸ صفر [[سال یازدهم هجری]] و پس از ۲۳ سال [[مجاهدت]] و سپری کردن فراز و نشیب‌های فراوان در راه [[دعوت]] به سوی [[حق]]، پس از چهارده روز [[بیماری]]، [[رحلت]] فرمود.
 
<div class="mainpage_box_more">[[پیامبر خاتم|ادامه]]</div>
۱۱۵٬۷۰۵

ویرایش