ظلم در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'رده:(اا): پرسش‌هایی با ۱ پاسخ' به '')
 
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات پرسش
{{جعبه اطلاعات پرسش
| موضوع اصلی = [[فقه سیاسی (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ فقه سیاسی]]
| موضوع اصلی = [[فقه سیاسی (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ فقه سیاسی]]
| موضوع فرعی = ظلم در لغت و اصطلاح به چه معناست؟
| تصویر = 110062.jpg
| تصویر = 110062.jpg
| اندازه تصویر = 200px
| نمایه وابسته = [[کلیاتی از فقه سیاسی (نمایه)|کلیاتی از فقه سیاسی]]
| نمایه وابسته = [[کلیاتی از فقه سیاسی (نمایه)|کلیاتی از فقه سیاسی]]
| مدخل اصلی = [[ظلم در لغت]]
| مدخل اصلی = [[ظلم در لغت]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۳:۵۵

ظلم در لغت و اصطلاح به چه معناست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ فقه سیاسی
مدخل اصلیظلم در لغت
تعداد پاسخ۱ پاسخ

ظلم در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث فقه سیاسی است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی فقه سیاسی مراجعه شود.

پاسخ نخست

سید کاظم سیدباقری

حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید کاظم سیدباقری در کتاب «عدالت سیاسی در قرآن کریم» در این‌باره گفته‌ است:

«عدل و ظلم در مقابل هم قرار دارند، به گونه‌ای که این دو هیچ‌گاه با هم در یک جا جمع نمی‌شوند. ظلم به معنای ستم و بیداد[۱] دارای دو معنی اصلی است؛ تاریکی و سیاهی و چیزی را در غیر موضوع خود نهادن[۲]. همان طور که شخص در تاریکی چیزی را نمی‌بیند، کسی که ستم می‌کند هم گویی در تاریکی فرو رفته، نمی‌تواند حقیقت را درک کند[۳]. در مفردات آمده است که نزد اکثر اندیشوران و اهل لغت، ظلم، قراردادن اشیا در غیر جایگاه اختصاصی خود می‌باشد، حال به کاستی باشد یا زیادت[۴]. در لسان العرب نیز بر همین معنا تأکید شده است[۵]. “التحقیق فی کلمات القرآن الکریم” نیز این تعریف را با قید “از روی تعدی و ستم”، کامل کرده است[۶]. این مفهوم هنگامی که به عرصه سیاسی وارد می‌شود، به معنای تجاوز به حقوق سیاسی- اجتماعی دیگران است که دارای ابعاد گوناگونی می‌باشد. در این گستره، قدرتمند هنگامی که خلاف دستورهای خداوند و پیامبران و حقوق شهروندان حرکت کند، ظلم کرده است»[۷]

منبع‌شناسی جامع فقه سیاسی

پانویس

  1. احمد سیاح، فرهنگ جامع، ج۴، ص۵۵.
  2. محمد قریب، فرهنگ لغات قرآن، ج۱، ص۷۱۳.
  3. غیاث‌الدین محمد رامپوری، غیاث اللغات، ص۵۶۹.
  4. راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۵۳۷.
  5. ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۳۷۳.
  6. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۷، ص۱۷۰.
  7. سیدباقری، سید کاظم، عدالت سیاسی در قرآن کریم، ص ۵۵.