←مسلمان شدن ابوذر غفاری
(صفحهای تازه حاوی «== مسلمان شدن ابوذر غفاری == ابوذرغفاری دیگر شخصی است که در همین مرحله به پیامبر ایمان آورد. چون خبر ظهور پیامبری در مکه به اطلاع ابوذر رسید، برادرش را فرستاده و به او گفت: برای تحقیق به مکه برو و خبر این مرد را و آنچه درباره او شن...» ایجاد کرد) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
[[مشرکان]] که این فریاد را شنیدند گفتند: این مرد از [[دین]] بیرون رفته! و به دنبال این گفتار بر سر او ریخته آن قدر او را زدند که بیهوش شد، در این وقت [[عباس بن عبدالمطلب]] نزدیک آمد و خود را بر روی ابوذر انداخت و گفت: شما که این مرد را کشتید! شما مردمانی تاجرپیشه هستید و راه [[تجارت]] شما از میان [[قبیله غفار]] میگذرد و کاری میکنید که قبیله غفار راه کاروانهای شما را [[ناامن]] کنند! و بدین ترتیب از ابوذر[[دست]] برداشتند، [[روز]] دیگر هم ابوذر همین کار را کرد و [[مشرکین]] مانند [[روز]] گذشته او را زدند و با وساطت عباس از او دست برداشتند<ref>الاستیعاب، ج۴، ص۱۶۵۴.</ref><ref>[[محمد علی جاودان|جاودان، محمد علی]]، [[جانشین پیامبر (کتاب)|جانشین پیامبر]]، ص ۳۶.</ref> | [[مشرکان]] که این فریاد را شنیدند گفتند: این مرد از [[دین]] بیرون رفته! و به دنبال این گفتار بر سر او ریخته آن قدر او را زدند که بیهوش شد، در این وقت [[عباس بن عبدالمطلب]] نزدیک آمد و خود را بر روی ابوذر انداخت و گفت: شما که این مرد را کشتید! شما مردمانی تاجرپیشه هستید و راه [[تجارت]] شما از میان [[قبیله غفار]] میگذرد و کاری میکنید که قبیله غفار راه کاروانهای شما را [[ناامن]] کنند! و بدین ترتیب از ابوذر[[دست]] برداشتند، [[روز]] دیگر هم ابوذر همین کار را کرد و [[مشرکین]] مانند [[روز]] گذشته او را زدند و با وساطت عباس از او دست برداشتند<ref>الاستیعاب، ج۴، ص۱۶۵۴.</ref><ref>[[محمد علی جاودان|جاودان، محمد علی]]، [[جانشین پیامبر (کتاب)|جانشین پیامبر]]، ص ۳۶.</ref> | ||
=== [[اسلام]] [[ابوذر]] === | |||
درباره اسلام ابوذر دو دسته [[روایت]] وجود دارد: روایاتی نقش داستانی<ref>کلینی، ج۸، ص۲۹۷-۲۹۸؛ صدوق، امالی، ص۵۶۸؛ ابنشهرآشوب، ج۱، ص۸۷.</ref> و روایاتی تأثیر [[تفکر]] و [[اندیشه]] را در اسلام پذیری وی برجسته میکند. این دسته از [[روایات]] را با تفاوتهایی [[عبدالله بن صامت]]، [[خفاف بن ایماء]]، ابومعشر، [[ابن عباس]] و [[مروان]] نقل کردهاند<ref>ر.ک: ابن سعد، ج۴، ص۱۶۸-۱۷۰؛ بلاذری، أنساب، ج۱، ص۱۲۴.</ref>. [[أبوذر]] بر اساس زمینههای [[فکری]] و [[آگاهی]] از [[ظهور]] [[رسول خدا]] {{صل}} به [[مکه]] آمد. برخی این [[سفر]] را همراه عدهای، از جمله [[نعیم غفاری]] دانستهاند<ref>ابن حجر، ج۶، ص۳۶۵.</ref>. بنا بر گزارش ابو معشر و ابن عباس، وی با [[راهنمایی]] [[امام علی]] {{ع}} با [[حضرت]] [[دیدار]] کرد و پیش از آنکه [[آداب]] [[سلام]] [[تغییر]] یابد، به جای تحیت [[جاهلی]]، [[سلام]] علیک (تحت [[اسلامی]]) گفت. اما ابو معشر که خود یکتاپرست بودن او را در [[جاهلیت]] گزارش کرده، برخلاف دیگران، تصریح نموده که انعم صباحاً گفته است<ref>ابن سعد، ج۴، ص۱۶۸-۱۶۷.</ref>. [[پیامبر خدا]] {{صل}} از اسلام فردی از غفاریان [[راهزن]] [[تعجب]] کرد و فرمود: {{متن حدیث |إِنَّ اَللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ }}. | |||
ابوذر در این [[ملاقات]]، با دریافت [[حقیقت]] و شنیدن آیاتی از [[قرآن]]، چهارمین یا پنجمین نفری بود که مسلمان شد. گفتهاند ابوذر با شرط حقگویی و [[هراس]] نداشتن از [[سرزنش]] کنندگان، با رسول خدا {{صل}} [[بیعت]] کرد<ref>طبرانی، ج۶، ص۱۲۶؛ ابن عساکر، ج۲۰، ص۳۸۴.</ref>. شاید این [[بیعت]]، برگرفته از وصایای رسول خدا {{صل}} به ابوذر در [[مدینه]] باشد<ref>ر. ک: طوسی، امالی، ص۵۴۱.</ref>، ولی اگر در مکه و به هنگام [[مسلمانی]] وی باشد، باید آن را قدیمترین [[بیعت]] در [[سیره رسول خدا]] {{صل}} دانست. [[یعقوبی]]<ref>یعقوبی، ج۲، ص۲۳.</ref> تصریح کرده است که [[اسلام]] او بعد از [[خدیجه]]، [[امام علی]] {{ع}} و [[زید بن حارثه]] و پیش از [[ابوبکر]] بوده است. | |||
[[ابنشهرآشوب]]<ref>ابنشهرآشوب، ج۱، ص۲۸۸.</ref> نیز در این خصوص ادعای [[استفاضه]] کرده است. وی پس از [[اسلام آوردن]]، در [[مسجد الحرام]] اسلام خود را آشکار کرد و با [[مشرکان]] درگیر شد. [[قریش]] او را سخت آزرد و بر پایه گزارش [[ابن عباس]]، او با وساطت [[عباس]] [[نجات]] یافت<ref>ابن سعد، ج۴، ص۱۷۰.</ref>. | |||
وی به [[فرمان]] [[رسول خدا]] {{صل}} و به روایتی برای [[اداره امور]] جاری خود، تا [[زمان]] دریافت فرمان ایشان، به قبیلهاش بازگشت و به [[تبلیغ اسلام]] پرداخت<ref>ابن سعد، ج۴، ص۱۶۷-۱۷۰.</ref>. نوع عملکرد و شیوه [[تبلیغی]] [[ابوذر]] مشخص نیست، ولی به استناد برخی [[روایات]]، کاروانهای [[قریش]] را متوقف و آنان را به اسلام [[دعوت]] میکرد و در صورت [[مخالفت]]، اموالشان را میگرفت<ref>ابن سعد، ج۴، ص۱۶۸.</ref>. نتیجه فعالیت تبلیغی او، موجب مسلمانی [[برادر]] بزرگترش آنیس، مادرش [[رمله]] و به قولی همسرش أمذر و نیمی از [[قبیله غفار]] شد<ref>ابن حجر، ج۱، ص۲۸۴ و ۳۱۵ و ج۸، ص۳۸۷.</ref>. بر پایه [[روایت]] [[عبدالله بن صامت]]، ایماء بن رحضه، [[رئیس]] قبیله غفار نیز از [[ایمان]] آوردگان بود، ولی طبق روایاتی، ایماء، [[تشویق]] کننده مشرکان در [[جنگ بدر]] بود و اندکی پیش از [[حدیبیه]] اسلام آورد<ref>ابن هشام، ج۲، ص۲۷۳؛ بلاذری، أنساب، ج۱۱، ص۱۲۸.</ref>. به احتمال، خُفاف فرزند ایماء در آن زمان [[مسلمان]] بوده است<ref>[[حسین حسینیان مقدم|حسینیان مقدم، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوذر غفاری»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص۲۸۱-۲۸۵.</ref>. | |||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} |